خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

نود و یکمین و آخرین مقالۀ ارائه شده در همایش جامعۀ بینا شهروند نابینا، بررسی مهارت های اجتماعی نابینایان و عوامل موثر برآن

یاران با صفا و با مرام با تشکر و سپاس بی نهایت از شما عزیزان که همیشه همراه بودید و ضمن پوزش از دیگر عزیزانی که احتمالا حتی نام پست هم براشون خسته کننده شده بود و با تشکر از دوستان خوبم در گروه مدیریت که در این مدت مرا تنها نگذاشتند و هرجا ماندم به یاریم شتافتند و با امید اینکه سهم اندکی در بالا بردن سطح علمی محله و همچنین کمک به افزایش رنکینگ سایت داشته باشم و با این آرزو که این مجموعه مقالات تشویقی باشد برای دانشجویان و محققین همنوع و باز با این آرزو که روزی شاهد ظهور محققان نابینا و کمبینا در عرصههای مختلف باشیم توجه شما خوبان را به آخرین مقاله جلب میکنم و دانلودیها هم از

اینجا

 

دانلود فرمایند.

امیدوارم همواره در حال دانلود مهر و محبت و دوستی و عشق باشید و البته یادتان نرود که تا آپلود نکنید دانلود میسر نخواهد بود.

به امید روزهایی خوش و سرشار از مهربانی و سعادت و بهروزی و پیروزی

 

بررسی مهارت های اجتماعی نابینایان و عوامل موثر برآن

 

 

علی یزد خواستی[1]فاطمه میرزایی علی آبادی[2]

محدثه قبایی آرانی [3]

چکیده

 

نابینایی از مهم‌ترین عوامل موثر بر توانمندی‌های شناختی، اجتماعی و به طور کلی رشد همه جانبه فرد است. مهارت اجتماعی مجموعه رفتار های آموخته شده ای است که فرد را قادر می سازد با دیگران رابطه ی اثر بخش داشته و از واکنش های نامعقول اجتماعی خودداری کند. هدف از این پژوهش بررسی مهارت های اجتماعی نابینایان و عوامل موثر برآن می باشد ودر بخش مباحث نظری  اشاره به کمبود مهارتهای اجتماعی نابینایان نسبت به  همتایان بینای آنان شده است. ازاین رو با استناد به روش توصیفی و اسنادی و استفاده از ابزار گرد آوری اطلاعات،مطالعات کتابخانه ای و اسنادی ،تلاش شده است ارائه ی راهکارهایی ازجمله فضاسازی مناسب شهری،آموزش خط بریل ،حمایت های شغلی و اجتماعی از نابینایان گامی در جهت افزایش هویت اجتماعی و مهارت های اجتماعی آنان گردد.

 

واژگان کلیدی:

 

نابینایی،مهارت اجتماعی،فضاسازی شهری،حمایتهای شغلی

 

1-مقدمه

 

توجه و رسیدگی به مشکلات انسانهای معلول گامی در جهت رسیدن به جامعه‌ای مترقی و سالم است. از جمله افراد معلول، نابینایان هستند که بخشی از هر جامعه را تشکیل می‌دهند. این گروه به علت نقص عضو از کارآیی لازم مؤثر در مدیریت جامعه محروم مانده‌اند، در صورتی که با آموزش صحیح و مناسب و با تقویت دیگر حواس خود می‌توانند به نحوی از انحنا در عرصه فعالیتهای اجتماعی نقشی بر عهده بگیرند. بنابراین توجه به مشکلات این افراد برای توسعه و تقویت نیروهای فعال جامعه و نهایتاً پیشرفت کشور باید بیش از پیش جدی گرفته شود. البته نابینایان به علت نقص عضو با مشکلاتی مواجه هستند و مشکلات روانی افراد را می‌توان سرچشمه ی سایر مشکلات آنان دانست. به این ترتیب رسیدگی به مسائل و اقدام برای رفع گرفتاری‌های این قشر زوایای گوناگون از جمله تأمین رفاه بیشتر آنان می‌تواند در رسانیدن این افراد به سطحی قابل قبول از توانایی که منجر به استفاده از استعدادها و توانمندی‌هایشان شود، ضروری است. جنبه‌های اقتصادی نابینایی و معلولیت بینایی فقط یک طرف قضیه است. فرد نابینا و خانواده ی او با محدودیت‌های مهم اجتماعی روبرو می‌شوند. معلولیت بینایی بطور مستقیم و غیرمستقیم فعالیتهای مختلف زندگی روزمره را تحت تأثیر قرار میدهد. کاتز فورس (٢٠٠٠ ( یکی از اولین افرادی بود که دلایل ناسازگاری افراد نابینا را بیشتر به علت طرز برخورد جامعه با آنان می دانست )بیابانگرد :1384).

کودکان نابینا با چالشهای مربوط به رشد رودررو هستند و برای بزرگسالان معلول بینایی فرصت های شغلی، محدود میباشد بسیاری از نوجوانانی که آسیب بینایی دارند از نظر اجتماعی منزوی هستند،دوستان کمی دارند و مهارت های اجتماعی محدودی دارند(هور ،کور مولنین،ارد،1990)آسیب بینایی ممکن است باعث شود که یک نوجوان احساس ناتوانی،حقارت(که نشان دهنده کمبود پذیرش اجتماعی است)،عدم تحصیل،ناتوانی جسمانی،ناسازگاری اجتماعی داشته باشد(هور ودیگران :1999). پژوهش ها نابینایان را دارای کاستی مهارت اجتماعی گزارش کرده اند(بایبرشات، 1991، کودوین، 1983 و هامفیل، 1983).

تحقیقات متعددی در زمینه تأثیر مهارت اجتماعی بر تطابق، سازگاری، موفقیت تحصیلی کودک معلول، و ایجاد رابطه با همسالان انجام شده است و در این راستا آموزش مهارت های اجتماعی به کودکان معلول حائز اهمیت بوده و تأثیر آموزش بر مهارت اجتماعی کودکان نابینا را مثبت گزارش کرده اند (وان هاسلت، 1983، بایبرشات، 1991، سیسن، 1988، ارین، 1999، بیشاب و هابسون، 1996 ؛به نقل از شمیم :1381) .واگنر (2004) بر این اعتقاد است که با آموزش مهارت‌های اجتماعی به دانش‌آموزان نابینا، کاهش وسیعی در رفتارهای پرخاشگرانه و ناسازگارانه آنان ایجاد می‌شود. همچنین با افزایش بازخوردها و تقویت کننده‌ها و ارائه فرصت‌های تعاملی بیشتر به این افراد، نه فقط منجر به افزایش کفایت اجتماعی، مفهوم خود مثبت و عزت‌نفس در آنان می‌شود، بلکه به پیشرفت تحصیلی در آنان نیز منجر خواهد شد.ساکس و ولف(2006) هدف از آموزش مهارت‌های اجتماعی را فراهم کردن اطلاعات و مهارت‌های مورد نیاز برای نوجوانان نابینا و آسیب‌دیده بینایی به طریقی که آنها در موقعیت‌های اجتماعی احساس دلگرمی و راحتی داشته باشند، می‌دانند (شریفی درآمدی: 1379  ).

با توسعه ی آموزش فراگیر، تلفیق کودکان معلول در مدارس عادی مورد توجه بوده است (فرایدمن، 1989). در این راستا آموزش تطابق و سازگاری به نابینایان برای ایجاد اشتغال و زندگی مستقل (زل ساک و همکاران، 1988) اهمیت فراوان یافته است. (آمرمن و همکاران، 1998) ضمن ارائه ی راهکارهای عملی آموزش مهارت های اجتماعی به نابینایان، به مراحل مختلف ارزیابی مهارت اجتماعی نابینایان تأکید کرده اند. بعضی از محققان نیز ارزیابی مهارت اجتماعی نابینایان را از طریق چک لیست های مختلف توصیه کرده اند(رید، 1989، ترنت، ؛1983)(شمیم :1381).

بدیهی است ارزیابی کفایت اجتماعی نابینایان نخستین قدم در راه فراهم آوردن امکانات آموزش مهارت اجتماعی به این گروه از کودکان استثنائی است و هدف از این پژوهش مقایسه مهارتهای اجتماعی نابینایان با افراد عادی و سپس عوامل موثر بر این مهارتها در نابینایان است.

2-پیشینه پژوهش

در این قسمت به پژوهشهایی که در مورد مهارت های اجتماعی نابینایان انجام شده است ،اشاره می کنیم.

 کف (1997(داده‌های جمع‌آوری شده از 316 نوجوان با آسیب‌بینایی (نابینا، آسیب بینایی شدید و آسیب بینایی نیمه شدید) 14 تا 24 ساله هلندی را مورد بررسی قرار داد. پژوهش وی بر توانایی نوجوانان در برقراری و حفظ روابط، ایجاد شبکه‌های اجتماعی و منابع حمایت اجتماعی و عاطفی تمرکز داشت. نتایج پژوهش وی نشان داد که نوجوانان آسیب دیده بینایی شبکه‌های اجتماعی کوچک‌تری نسبت به همسالان بینای خود تشکیل داده بودند (شریفی در آمدی:1379 (.

مک‌گاها و فاران (2001) با اجرای یک تحقیق کیفی روی تعامل اجتماعی 112 کودک با آسیب‌بینایی (کودکان نابینا و کم‌بینا) نشان دادند که این کودکان مشکلات فراوانی در روابط متقابل با دیگران، به ویژه با همسالان خود دارند. همچنین آنان وجود نقایصی در رشد مهارت‌های اجتماعی این گونه کودکان را نیز گزارش کرده‌اند.

هاره و آرو (2000) در پژوهشی با عنوان بررسی وضعیت بهزیستی روان‌شناختی نوجوانان که بر روی 115 نوجوان دختر و پسر با آسیب بینایی و 44 نوجوان با شرایط مزمن و 607 نوجوان عادی که با استفاده از پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ و مقیاس افسردگی بک در کشور فنلاند انجام شده بود، نشان دادند، نوجوانان با آسیب بینایی، به ویژه آن‌هایی که نابینا بودند نسبت به هر دو گروه مشکلات بیشتری در روابط فردی و تعاملات اجتماعی با دوستان خود داشتند. ولی در زمینه بهزیستی روان‌شناختی، مشکلات کمتری از نوجوانان با شرایط مزمن نشان دادند (به پژوه:1386).

پژوهش بیابانگرد نشان داد که مهارت‌های اجتماعی دانش آموزان عادی به‌ طور معنی‌داری بهتر از دانش‌آموزان نابینا و ناشنوا است.

همچنین مهارت‌های اجتماعی‌ دانش‌آموزان نابینا به‌طور معنی‌داری بهتر از دانش‌آموزان ناشنوا است و در سه خرده مقیاس‌ مهارت اجتماعی،یعنی همکاری،قاطعیت و خویشتن‌داری نیز همین نتیجه بدست آمد.

به پژوه نشان داد که آموزش مهارت های اجتماعی بر بهبود عزت نفس دانش آموزان پسر نابینا، در گروه آزمایشی به طور معنا داری موثر بوده است. این یافته ها، بیانگر این است که اجرای برنامه ی آموزش مهارت های اجتماعی به دانش آموزان نابینای گروه آزمایشی، کمک کرده است تا در تعامل با همسالان خود، با عزت نفس بالایی رفتار کنند.

یافته ها ی شهیم نشان داد که معلمان فراوان ترین مشکلات کودکان نابینا را بی قراری و حواس پرتی ،قلدری، دعوا کردن، قطع مکالمه، عصبانیت، لج کردن و نیز کاستی های مهارت اجتماعی آنان را کنترل خشم، انتقاد پسندیده، مصالحه در مجادله ،تعریف مناسب از خود و دیگران ،گذراندن مناسب اوقات فراغت ،عکس العمل مناسب در مقابل رفتار غیر منصفانه و کمک به همسالان در انجام تکالیف و نادیده گرفتن سر و صدا گزارش کردند و مهارت اجتماعی تابع سن کودک نبود.

نوذری ( ١٣٧١ ) در پژوهشی به مطالعه مقایسه وضعیت بلوغ اجتماعی دانش آموزان ناشنوا و نابینای پایه پنجم ابتدایی مدارس استثنایی شهر تهران پرداخت. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که بین بلوغ اجتماعی دانش آموزان ناشنوا و نابینا تفاوت معنی داری وجود دارد و در کل مقیاس ، بهره بلوغ اجتماعی نابینایان بالاتر از ناشنوایان بود.

جعفری 1379 در پژوهشی به بررسی نقش ورزش در رشد اجتماعی دانش آموزان نابینا و کم بینا پرداخته و به این نتیجه رسید که میزان تعامل و همکاری و رشد مهارت‌های اجتماعی در ورزشکاران نابینا بیشتر از غیر ورزشکاران است. همچنین عزیزی 1379 در پژوهشی به این نتیجه دست یافت که آموزش مهارت‌های تحرک و جهت یابی به افراد نابینا در افزایش میزان خود کفایی و استقلال آنان موثر است.

پژوهش های قبلی نشان دادند که میزان مهارتهای اجتماعی نابینایان نسبت به افراد عادی کمتر می باشد و آموزش مهارتهای اجتماعی و تحرک و جهت یابی در افزایش استقلال آنان موثر است. این پژوهش نیز به بررسی مهارتهای اجتماعی نابینایان و عوامل موثر بر افزایش این مهارتها می پردازد.

3-مبانی نظری

در این بخش، ابتدا مفهوم مهارتهای اجتماعی و سپس نابینایی تشریح گردیده است. و پس از آن، در بخش پایانی به رابطه دو مقوله مهارتهای اجتماعی  و نابینایی پرداخته می شود.

 

3-1-تعریف مهارت اجتماعی

اسلبی و گوآرا(2003)مهارت اجتماعی را مترادف با سازگاری اجتماعی می دانند. از نظر آنها مهارت اجتماعی عبارت است از توانایی ایجاد ارتباط متقابل با دیگران در زمینه خاص اجتماعی ، به طوری که در عرف جامعه قابل قبول و ارزشمند باشد.

استرایر) ١٩٨٩  )مهارت اجتماعی را همانند سازگاری متقابل کودک با محیط اجتماعی و در رابطه با همسالان می داند. در این مدل ، سازگاری به توانایی و ظرفیت کودک در پیش بینی کردن ، جذب نمودن و عکس العمل نشان دادن به نشانه های موجود یک بافت اجتماعی دارد. این نشانه ها شامل حالات عاطفی یا رفتار همسالان می باشد. در این فرایند رشد عاطفی و اجتماعی کودک دخالت دارد ، توانایی کودک یا نوجوان در انتخاب رفتار مناسب و ارزشیابی در مورد روابط اجتماعی و ساختار گروه ، میزان مهارت و قابلیت اجتماعی را مشخص می سازد.

اسلا موسکی و دان(١٩٩۶   (شناخت و مهارت اجتماعی را فرایندی می دانند که کودکان و نوجوانان را قادر می سازد تا رفتار دیگران را درک و پیش بینی کنند ، رفتارخود را کنترل نماید و تعاملات اجتماعی خود را تنظیم نماید.

یکی از نظریه های جدید در مبحث شناخت اجتماعی که به بررسی مهارت اجتماعی پرداخته است نظریه کریک و داج(١٩٩٩) در مورد پردازشگری اطلاعات اجتماعی است. طبق این نظریه برای اینکه تعامل اجتماعی به صورت مناسب تحقق یابد لازم است که محرک اجتماعی به درستی رمز گردانی شده و با دیگر اطلاعات مربوطه مقایسه و تفسیر گردد. هر چه محرک اجتماعی بهتر پردازش شود ، لیاقت ، مهارت اجتماعی کودک بیشتر و تعامل اوبا دیگران موفقیت آمیزتر خواهد بود)بیابانگرد: 1384 ).

مهارت اجتماعی مجموعه رفتار های آموخته شده ای است که فرد را قادر می سازد با دیگران رابطه اثر بخش داشته و از واکنش های نامعقول اجتماعی خودداری کند.همکاری ، مشارکت با دیگران ، کمک کردن ، آغازگر رابطه بودن ، تقاضای کمک کردن، تعریف و تمجید از دیگران و قدردانی کردن ، مثال هایی از این نوع رفتار است.

مهارت های اجتماعی طیف گسترده ای از رفتارها ازقبیل توانایی شروع ارتباط موثر و مناسب با دیگران، ارایه پاسخ های مناسب و شایسته (بولکلی و کرامر،1994:به نقل ازنوری وقمرانی)،تمایل به رفتارهای سخاوتمندانه، همدلانه و یاریگرانه(مریل وگیمپل،1998)، پرهیز از تمسخر،قلدری و زورگویی به دیگران (ماتسون و همکاران ،:به نقل ازنوری وقمرانی 1983)راشامل می شوند. یادگیری رفتار های فوق و ایجاد رابطه اثر بخش با دیگران یکی از مهمترین دستاوردهای دوران کودکی است. مهارت اجتماعی به کودک کمک می کند تا با دیگران رابطه اثر بخش داشته باشد .

اغلب کودکان در ارتباط با اطرافیان ( والدین ، خواهران ، برادران و همسالان ( این مهارت را بدون تلاش فرا می گیرند ) پاولس و الیوت،٢٠٠١: به نقل از بیابانگرد:1384). متأسفانه همه کودکان موفق به فراگیری این مهارت ها نمی شوند( گرشام و الیوت ١٩٩٩:به نقل از شمیم). به همین دلیل ، اغلب این کودکان با عکس العمل های منفی از سوی بزرگسالان و کودکان دیگر رو به رو می شوند. پژوهش های طولی  مؤید تأثیر منفی نقص مهارت اجتماعی بر سلامت روانی کودک است ) کونت و همکاران ، ٢٠٠٠؛به نقل از بیابانگرد:1384)

نتایج  حاکی از آن است این رفتارها تاثیرهای عمیق و متنوعی برعملکرد روانی ،عاطفی و تحصیلی افراد دارند. به عنوان مثال مشخص شده است که نقص مهارت های اجتماعی در دوران کودکی،با مشکلات سازگاری در دوره های بعدی(ماتسون و همکاران ،1983)،اختلال سلوک و بزهکاری در سنین نوجوانی(بولکلی و کرامر،1994)،ترک تحصیل از مدرسه(ویل وگیمپل،1998)و مشکلات بهداشت روانی در بزرگسالی(ایسنبرگ و همکاران،1995)رابطه دارد. با وجود اهمیت فزاینده مهارت های اجتماعی در رشد و تحول کودکان ،اکتساب و فراگیری این مهارت ها در همه کودکان به شکل یکسان صورت نمی گیرد. در میان گروههای مختلف کودکان ،نابینایان در معرض خطر بیشتری برای نشان دادن و بروز نقایص در مهارت های اجتماعی می باشند. (وان هاسلت و همکاران،1985؛به نقل از نوری وقمرانی:1390).

3-2-تعریف نابینایی

از منظرهای مختلف تعاریف متفاوتی از نابینایی به عمل آمده است. نابینایی طبی ، حرفه ای و شغلی و آموزشی و نظایر آنها تعریف هایی است که بر حسب مورد ، در نظر گرفته شده است  (نامنی ، 1381 ،به نقل ازبه پژوه و همکاران: 1386).

فرد نابینای کامل کسی است که به کلی وجود یا فقدان نور را تشخیص ندهد. یادگیری این افراد اغلب از طریق حس لامسه و حس شنوایی صورت می گیرد (هونت و مارشال ،1994:به نقل از نوری وقمرانی:1390).

از نظر آموزشی ، افراد نابینا به کسانی اطلاق می شود که نقص بینایی شان به اندازه ای شدید است که مجبورند خواندن را به وسیله بریل یا با استفاده از روش های شنیداری یاد بگیرند (هونت، 1994).

3-3-ارتباط بین نابینایی و مهارت اجتماعی

اطلاعات بینایی ، بسیاری از اعمال و فعا لیت های ما را هدایت می کند. اطلاعات بینایی به ما کمک می کند تا با اشیاء تصادف نکنیم و در برخورد با سایر مسائل، توانایی ما را افزایش می دهد. همچنین به ما توانایی می دهد تا نسبت به محیط اطراف خود بینش پیدا کنیم .اما بسیاری از اصطلاحات و عبارات بینایی را در زبان روزمره خود بکار می گیریم و تعاملات ما با سایر اشخاص از ((پس‌خوراند بینایی )) ما ناشی می گردد. فقدان بینایی می تواند نحوه ی شکل گیری بینش نابینایان  ، طرز صحبت آنها و تاثیری که آنان بر محیط خود می گذارند ، همچنین نحوه تعادل موثر و موفقیت آمیز آنها را با اشخاص و اشیاء تحت تاثیر قرار دهد. از طرفی نتایج بسیاری از تحقیقات نشان می دهد که نابینایان می توانند با محیط اطراف و با اشخاص بینا به خوبی ارتباط برقرار کنند .نقایص نابینایان در مهارت های اجتماعی ممکن است یا با ناتوانی آنها در استفاده از سرنخ های دیداری که عامل موثری در اکتساب مهارت های اجتماعی است ،مرتبط می شود(وان هاسلت،کازدین ،هرسن ،سیمون و متسنتونو،1985)ویا اینکه انعکاسی از عقاید نادرست افراد جامعه مبنی بر در ماندگی ووابستگی آنها باشد(بروک،1956،به نقل از وان هاسلت و کازدین ،1985؛به نقل ازشمیم:1381).بدون بینایی،ادراکات ما درباره خودمان و جهان اطراف به طرز چشمگیری  متفاوت است. برای یک فرد نابینا این تفاوت های ادراکی ممکن است منجر به مشکلات عاطفی و اجتماعی گردد. برای مثال افراد نابینا قادر نیستند حالات و اداء و اطوارها ی بدنی افراد را تقلید کنند به همین  علت نمی توانند یکی از مهمترین مولفه های مستقیم سیستم ارتباط اجتماعی یعنی(زبان بدن)را رشد دهند. ظرافت های ارتباط غیر کلامی ممکن است بطور معنی داری در قصد و نیت کلمات بیان شده تغیر ایجاد کنند. ناتوانی یک فرد در تحول سیستم ارتباطی غیر کلامی از طریق در یافت نشانه های دیداری (نظیر:تجلیات چهره ای و یا حرکات دست) نتایج عمیقی بر تعاملات بین فردی فرد نابینا دارد و وی را نه تنها در دریافت یا تفسیر زبان کلامی بلکه در بیان آنچه که به دیگران می گوید دچار مشکل می سازد. دلایل مختلفی در مورد مهارت اجتماعی پایین افراد ناشنوا و نابینا در مقایسه با افراد سالم وجود دارد. از آنجا که بررسی های مختلف نشان نمی دهند که کودکان یا نوجوانان نا شنوا و نا بینا ناسازگار هستند ، می توان نتیجه گرفت که نابینایی وناشنوایی الزاما همراه با ناسازگاری نیستند ) صادقی نژاد ، ١٣۶٨. (کودکان معلول به دلیل نقص جسمی و محرومیت های ناشی از آن اغلب قادر به ایجاد رابطه اجتماعی و متقابل با همسالان و بزرگسالان نیستند و سازگاری عاطفی و اجتماعی آنان با دشواری رو به رو است. این کودکان معمولا منزوی و درون گرا هستند. مطالعه مهارت اجتماعی دانش آموزان معلول، بویژه نابینایان و ناشنوایان مورد توجه محققان بوده است. بیشتر پژوهش ها، نابینایان و به خصوص ناشنوایان را دارای کاستی مهارت اجتماعی گزارش کرده اند ( بابیر شات، ١٩٩١ ؛به نقل از به‌پژوه و همکاران:1386).

کودک نابینا و کم بینا نیز مثل بقیه ی کودکان برای برقراری ارتباط  و درک بهتر دنیای پیرامون خود نیازمند کسب یک سری مهارت می باشد. به طور معمول مهارت های اجتماعی طی تعاملات روزانه از طریق مشاهده یاد گرفته می شوند. بیشتر کودکان به طور طبیعی با مشاهده والدین و دیگر افراد از محیط یاد می گیرند. کودکان نابینا چون قادر نیستند مهارت های اجتماعی را از طریق فرایندهای واسط نظیر تقلید ها و اشاره های  اجتماعی یاد بگیرند و تقلید کنند لذا مهارت های اجتماعی آنان به قدر کافی رشد نکرده است. لذا آموزش این مهارت ها به طور ویژه می تواند برای آن ها کارساز باشد. آموزش این مهارت ها هم برای ایجاد مهارت های اساسی در زندگی عادی و هم چنین برای زندگی تحصیلی و پیشرفت های بعدی می تواند موثر باشد و کودکان را در برابر مشکلات و اضطراب و نگرانی های موجود در جامعه بیمه می کند. برخی پژوهش ها نشان داده اند که نقص بینایی ممکن است منجر به احساس حقارت و ناتوانی در افراد شود و احتمال دارد از عدم پذیرش اجتماعی، نتایج ضعیف تحصیلی، ناتوانی جسمی و سازگاری ضعیف اجتماعی ناشی گردد (گریوگوردبیل و برنارس، 2009 ؛ ملازاده و همکاران:1390).

یکی از ویژگی های روان شناختی کودکان نابینا را که باعث عدم تعامل اجتماعی آنها می شوند، تأخیرات رشدی و عدم درک زبان بیانی در ارتباطات، بیان کرده اند (کف، 2002؛به نقل از بهرامی احسان و بنی هاشمیان:1389 )، پژوهش ها نشان داده اند که کودکان نابینا در سنین مدرسه، چون به علّت آسیب بینایی هنوز مهارتهای اجتماعی و تعاملی را کامل کسب نکرده اند، هنگام مواجهه با سؤالات همسالان و هم کلاسان بینای خود، مضطرب می شوند(ایل کیم،2003؛به نقل از بهرامی احسان و بنی هاشمیان:1389  ). بدین علّت که نابینایان بیان احساسات، عواطف و برقراری ارتباط از طریق حرکات بدنی را، با مشاهده ی اینگونه رفتارها ، در دیگران نیاموخته اند، ضعف در به کار بردن زبان بدنی، یکی از ناتوانیهای خاص نابینایان است (پریسلر،1993 ، ایل کیم، 2003 و کف، 2002) و از آنجاکه زبان بدنی دارند که یکی از مهم ترین راههای برقراری ارتباط با دیگران است، ناتوانی در این حوزه، می تواند موجب کناره گیری از دیگران شود ؛ همچنین، کناره گیری از کودکان عادی و مشارکت محدود در بازی با آنها، به علّت ناتوانی در درک پیام دیگران و تعبیر و تفسیر آنها و عدم درک زبان بیانی، ایجاد تعاملات پایدار با دوستان و همسالان عادی و نیز ناتوانی آنها در درک مبادلات غیر کلامی که از طریق ایما و اشاره و با استفاده از زبان بدن انجام می شود،کودکان نابینا، غالباً از محدودیت در روابط اجتماعی نیز در رنج اند و در نهایت، این فرایند می تواند به افسردگی و اضطراب، منجر شود. از سوی دیگر، بازیهای دوران کودکی در رشد و شکوفایی افراد، نقش بسزایی دارند و افزایش بهداشت روانی و عاطفی فرد یا در واقع ارتقای سطح سلامت عمومی را در پی دارد(پریسلر 1993 )، لذا، کودکان نابینا به علّت ضعف درتعاملات اجتماعی، از بازی با همسالان خودداری می کنند و یا بازی آنها محدود است و طبیعی است که سلامت عمومی آنها، بسیار آسیب پذیر خواهد بود.

وبا ذکر پیشینه نظری و تجربی سؤال اصلی تحقیق عبارت است از اینکه؛ عوامل موثر بر مهارتهای اجتماعی نابینایان چیست؟

4-روش پژوهش

در این پژوهش از روش توصیفی استفاده شده است که با توجه به ابزار کتابخانه ای ،اسنادی و پژوهش های قبلی در این زمینه به بررسی موضوع پرداخته شده است. از مفاهیم مورد بحث در این پژوهش 1) مهارت اجتماعی است که مجموعه رفتار های آموخته شده ای است که فرد را قادر می سازد با دیگران رابطه اثر بخش داشته و از واکنش های نامعقول اجتماعی خودداری کند.

2)نابینا: افراد نابینا به کسانی اطلاق می شود که نقص بینایی شان به اندازه ای شدید است که مجبورند خواندن را به وسیله بریل یا با استفاده از روش های شنیداری یاد بگیرند.

5-یافته ها

در  این بخش عوامل موثر بر مهارتهای اجتماعی نابینایان ارائه میشود.

عوامل موثر بر مهارتهای اجتماعی نابینایان

هر کودکی به کمک حس بینایی و الگو‌پذیری، با دیگران ارتباط برقرار می‌کند. کودکان کم‌بینا به سبب ناتوانی‌های خود به آموزش مهارت‌های اجتماعی نیازمندند. کودکان کم ‌بینا در مراکز آموزشی از دیدگاه آموزشی و اجتماعی با چالش‌های بزرگی رو به رو هستند و تلاش آن‌ها برای گذراندن دوره‌های آموزشی در کلاس‌های فراگیر، بیشتر وقت‌ها به اندازه‌ای زیاد است که نمی‌توانند زمان و فعالیت ویژه‌ای برای یادگیری و رشد رفتارهای اجتماعی خود اختصاص دهند. حتی اگر این کودکان در مدرسه‌های ویژه آموزش می‌بینند، والدین و آموزگاران باید به آن‌ها برای اجتماعی شدن و حضور در محیط‌هایی که بیشتر افراد آن بینا هستند، یاری دهند. آموزش مهارت‌های اجتماعی به کودکان نابینا و کم‌بینا، با آموزش به کودکان در خود مانده (اوتیستیک) یا دارای دیگر معلولیت‌ها تفاوت دارد، چون مشکل بزرگ این کودکان کمبود اطلاعات دربارۀ نشانه‌های دیداری رفتارهای اجتماعی است. اما بیشتر افراد جامعه با پرهیز از برقراری ارتباط و گفتگو با کودکان نابینا این مشکل را دو چندان می‌کنند. کودکان نابینا نمی توانند از طریق زبان بدنی با دیگران ارتباط برقرار کنند؛ بنابراین مشکلاتی که به این علت سر راه مادر- کودک و کودک- همسالان قرار می گیرد، ممکن است تا حدی شدت یابد که مشکلات عاطفی جدی به دنبال داشته باشد (پریسلر ، 1993؛به نقل از بهرامی احسان و بنی هاشمیان:1389).

معلولیت بینایی میتواند تغییرات زیادی در نوع زندگی افراد به وجود آورد و باعث بروز برخی مشکلات در سازگاری روا نشناختی و اجتماعی آنها گردد. برخی پژوهش ها نشان داد ه اند که نقص  بینایی ممکن است منجر به احساس حقارت و ناتوانی در افراد شود و احتمال دارد از عدم پذیرش اجتماعی، نتایج ضعیف تحصیلی، ناتوانی جسمی و سازگاری ضعیف اجتماعی ناشی گردد (گریوگوردبیل و برنارس،2009).

مشکلات و آسیب پذیری افراد نابینا نسبت به برخی روابط اجتماعی مانند انزوای اجتماعی،وابستگی زیاد به دیگران، ترس از طرد شدن یا مورد تمسخر قرارگرفتن توسط همسالان،دوستان کم و روابط اجتماعی محدود گزارش شده است )فریمن،قوتز، ریچارد و گرانولد، 1991؛ برد، اکرینو، وینسنت،هاسلت و هرسن، 1995). این افراد بیشتر وقت خود را در تنهایی میگذرانند و در مقایسه با افراد سالم،فعالیت های محدودی دارند. انزوای اجتماعی درنابینایان و عدم حمایت اجتماعی مناسب از آنها، به عزت نفس پایین و مشکلاتی در کارکردهای اجتماعی منجر میشود)ساکس وولف،2006؛به نقل از به‌پژوه:1386). در رابطه با کاهش سازگاری روانی- اجتماعی افراد نابینا و دیگر معلولیتهای جسمانی، برخی پژوهشگران ادعا میکنند که کاهش عزت نفس در افراد نابینا با افزایش علائم روانشناختی مانند افسردگی و اضطراب مرتبط است)رابینز، ترزسنیوسکی، تریسی، گاسلینق و پاتر،2002 ؛به نقل از ملا زاده و همکاران:1390 ( و افزایش خود‌پنداره و عزت نفس و همچنین فراگیری مهارتهای اجتماعی از عوامل مهم در سازگاری روانی-اجتماعی این افراد می باشد)مرادی وکلانتری، 1385 ؛هارروآرو،1998؛به نقل از ملا زاده و همکاران:1390).

تا حدودی رفتار و عکس العمل های خانواده  و اجتماع است که چگونگی سازگاری و انطباق افراد نابینا را با محیط مشخص می نماید. اگر یک فرد نابینا در اجتماع افراد بینا زندگی کند ،نابینایی او باعث می شود که نتواند به طور کامل در تمامی فعالیت های اجتماعی شرکتی فعال داشته باشد ( افروز ، ١٣٧١).

در سال‌های اخیر در برخی از پژوهش‌ها، به طور کل به تاثیر برنامه‌های آموزش مهارت‌های اجتماعی در دانش‌آموزان با ناتوانی و معلول اشاره شده است (گرشام و همکاران، 2001، مک‌کاسپی، 1996؛به نقل از به پژوه:1386). بررسی پژوهش‌های موجود نشان می‌دهد که تا کنون در ایران پژوهش‌های اندکی درباره تاثیر آموزش مهارت‌های اجتماعی بر عزت‌نفس دانش‌آموزان نابینا صورت گرفته و این حوزه مورد غفلت واقع شده است. شایان ذکر است که اجرای این گونه تحقیقات از اهمیت خاصی برخوردار است و نتایج به دست آمده می‌تواند راهکارها و شیوه‌های آموزش درست را به روان‌شناسان، مشاوران، و دست‌اندرکاران آموزش و پرورش ارائه کند. برخلاف نگرشهای پیشین،امروزه در جهان، تفکر غالب این است که نابینایان بیمار نیستند تا هزینه های مالی و زمانی، صرف درمان نافرجام آنها گردد، بلکه با تلقی این افراد به عنوان دارندگان ارگانیسم خاص و در عین حال،دارای قابلیت های ویژه،هزینه های مالی و زمانی ،به جای اینکه صرف درمان بی نتیجه شود،می تواند به شکوفا سازی قابلیت های آنان اختصاص یابد. با این وجود،هنوز هم در برخی مواقع، برخورد با نابینایان نه به عنوان یک واقعیت – ولو نامطلوب – بلکه به صورت یک قشر منزوی،قابل ترحم و به اصطلاح معلول،می باشد و لذا فراموش می کنیم که معلولیت آنها،تنها،ناشی ازمشکلات جسمی شان نیست بلکه نتیجه معلولیتی است که در شهرها،برنامه ریزی شهری و طرز تفکر نسبت به آنان وجود دارد. البته،مقصود ازفضاسازی برای نابینایان، این نیست که با ایجاد یک محیط خاص و جداگانه، نابینایان ، به صورت قشر منزوی در شهر، درآیند بلکه همانطورکه لازم است در مراکز آموزشی(عالی)،فرهنگی و ادارات، زمینه برای مشارکت و فعالیت نابینایان همگام با افراد معمولی، فراهم شود،چنانچه مشکل مسیریابی و حرکت ایشان در سطح شهر،بدون نیاز به کس یا عنصر دیگر، تسهیل گردد، قطعا اعتماد به نفس این قشر تقویت می یابد و بیش از پیش،می توانند در عرصه های اجتماعی حضور و مشارکت فعال داشته باشند.

نوآوری‌هایی مانند عصای سفید ،آموزش خط بریل و خط های جایگزین، شیوه های تقویتی و جایگزین، ‌روشها و قالبهای ارتباطاتی و مهارتهای ترددی و جهت یابی، و تسهیل حمایت و راهنمایی همسان؛ تسهیل در یادگیری زبان ایما و اشاره و ارتقاء هویت زبانی جامعه نقش مهمی در آسان‌تر کردن آموزش به نابینایان و افزایش کارکرد اجتماعی آنان دارد و می‌تواند رنج‌ها و آلام ناشی از نداشتن یکی از سودمندترین نعمت‌های الهی را کاهش دهد و رسیدن به اهداف زیر را هموار سازد:

– پیشگیری از بروز دیگر  آسیب های اجتماعی و جلوگیری از چند معلولیتی به دلیل عدم توجه به نیازهای شغلی، عاطفی و جسمی …

-پیدا کردن خود و هویت اجتماعی.

-تقویت استعدادها و توانایی ها و دیگر حواس خود به ویژه قدرت کلامی و فن بازاریابی.

-معرفی و نشان دادن استعدادهای خود به مسؤولین ،مردم و اطرافیان.

-بالا بردن سطح بینش و معرفت ، آگاهی ،علمی و پرهیز از بیهوده زیستن.

-تغییر نگاه و بینش و آگاهی خانواده ها و مردم و بالا بردن فرهنگ اجتماعی آنان در خصوص برخورد با نابینا و کم بینا.

-جلوگیری از عمیق‌تر شدن شکاف ناشی از “محدودیت بینایی” میان بینایان ، نابینایان و کم بینایان.

6-نتیجه گیری و پیشنهادات

 

همانطور که بیان شد ؛هدف از این پژوهش بررسی مهارتهای اجتماعی نابینایان و عوامل موثر برآنها می باشد. در تحقیق “به پژوه” و همکاران به نقش آموزش مهارتهای اجتماعی به نابینایان تاکید شده و همچنین به نقش ورزش در افزایش مهارتهای اجتماعی در پژوهش جعفری تاکید شده که با یافته های این پژوهش مطابقت دارد. در این پژوهش نیز به نوآوری‌هایی مانند عصای سفید ،آموزش خط بریل و خط های جایگزین، شیوه های تقویتی و جایگزین، ‌روشها و قالبهای ارتباطاتی و مهارتهای ترددی و جهت یابی،  تسهیل حمایت و راهنمایی همسان؛ تسهیل در یادگیری زبان ایما و اشاره و ارتقاء هویت زبانی جامعه جهت افزایش کارکرد اجتماعی نابینایان توصیه شده است. از آنجا که نابینایان و کم بینایان همچون سایر اقشار جامعه طبق اصل برابری انسانها باید از فرصتهای  برابر با سایر اقشار جامعه بهره مند گردند و با توجه به اینکه تعداد نابینایان در جهان نزدیک به ٣٨ میلیون نفر تخمین زده شده است و شمار نابینایان و کم بینایان در کشور ما بیش از یک میلیون نفر میباشد. مسئولین جامعه باید برای این افراد که تعداد آنها در جامعه کم نمی باشد و دارای نیازها تخصص ها و استعداد های متفاوتی هستند همچنین از گروههای سنی ( کودکان ، نوجوانان ، جوانان  ، سالمندان ) تشکیل می گردند ، چاره ای بیندیشند زیرا نابینایان اگر همچون سایر افراد از خدمات ویژه آموزشی اجتماعی ، رفاهی ،  شغلی   بهره مند شوند، می توانند  در عرصه های مختلف اجتماعی به فعالیت بپردازند. امروزه معلولین را به علت ناتوانی جسمی یا ذهنی مطرودین جامعه نمی دانند. ارگانها و نهادها ی جامعه وظیفه خود می دانند به این افراد در زمینه ی اشتغال کمک و یاری کنند. نکته دیگر این است که : ارائه خدمات به نابینایان و کم بینایان اگر به گونه ای باشد که آنان بدون توجه به معلولیتشان قادر به بهره گیری از منابع و امکانات باشند انجام رسالتی است که آنها را به فراسوی محدودیتشان هدایت کرده است  و اینجاست که خدمات عمومی برای نابینایان و کم بینایان الزامی است. با توجه به این که بخش قابل توجه یادگیری از طریق دیدن یا مشاهده کردن  صورت می پذیرد  و نابینایان از حس بینایی محروم می باشند و بینایی نقش بسزایی در امر یادگیری ایفا می نماید، لذا جهت پرکردن خلأهای  موجود و توانمندتر کردن آنان و تقویت استعدادهایشان نیاز به فعالیت های کارآفرینی ،اشتغال زائی ، فرهنگی ،هنری علمی و ورزشی ویژه ی نابینایان ضرورت بیشتری احساس می گردد؛چرا که در کار است که انسان خود را می یابد و مهارتهای اجتماعی او افزایش می یابد.

 

[1] . استادیار دانشگاه کاشان .yazdkhasty@kashanu.ac.ir

[2] . .دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی/ fatimirzaee@gmail.com

mgha013@gmail.com. 3. دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه شناسی