خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

هشتاد و نهمین مقالۀ ارائه شده در همایش جامعۀ بینا شهروند نابینا، مبانی روان شناختی و آموزشی توان بخشی نابینایان در آینه پژوهش­های ایرانی

با درود. بفرمایید اینم مقالۀ89 تقدیم به شما یاران دانشپژوه از

اینجا

در ضمن از عزیزانی که با من از طریق

h.movahedzadeh@gmail.com ,

و آیدی اسکایپ

h.movahedzadeh

تماس گرفته و بنده نوازی میکنند کمال تشکر را دارم. همیشه مهربان و پیروز باشید.

 

مبانی روان شناختی و آموزشی توان بخشی نابینایان در آینه پژوهش­های ایرانی

علی یزدخواستی[1]

منا رستگار آرانی[2]

چکیده

 

یکی از بارزترین گروه افراد دارای ناتوانی، معلولین نابینا و کم بینا هستند. نابینایی و کم بینایی موضوعی مهم و قابل توجه در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه به شمار می­آیند.  با توجه به تعداد نابینایان و کم بینایانی که همه روزه در کلینیک­های چشم پزشکی مورد معاینه قرار می­گیرند؛ عدم وجود درمان قطعی برای افزایش بینایی، و تحت تاثیر قرار گرفتن کیفیت زندگی افراد نابینا، همچنین نقص بینایی در کودکان بدون توان بخشی می­تواند موجب بُروز مشکلات آموزشی و ارتباطی شود و در افراد مسن باعث بُروز مشکلاتی در کار و ارتباطات گردد که این موارد با توان بخشی قابل حل است. تحلیل نگرشی به مبانی روان شناختی  افراد نابینا مهم­ترین گام در تدوین برنامه­های آموزشی و توان بخشی آنان است. در این مقاله ابتدا به تعریف کم بینایی و نابینایی و علل کم بینایی و بیماری­های چشمی که منجر به این حالت می­شود و سپس بررسی مبانی روان شناختی  نابینایان و  مفهوم و مراحل توان بخشی بینایی پرداخته می­شود و پس از ارزیابی میزان دید باقی مانده، به تجویز وسایل کمکی بینایی و تکنیک­های آموزشی بخصوص در کودکان اشاره می­گردد.

کلید واژگان

 

نابینایی، مبانی روان شناختی،   توان بخشی، تکنیک­های آموزشی

 

 

 

 

بیان مسئله

 

بینایی یکی از حواس اساسی در برقراری ارتباط با دیگران است به طوری که حتی تصور نداشتن بینایی برای افراد بینا بسیار سخت و ناراحت کننده است.

درصد تقریبا چشمگیر نابینایان در کشورهای مختلف دنیا و احساس نیاز به تأمین رفاه معنوی و مادی آنان و لزوم انجام اقداماتی به منظور هرچه بیشتر کاستن از عوارض اجتماعی و فردی نابینایان، تا حدی که بتوان شخص نابینا را به صورت عضوی فعال، اجتماعی و متکی به خود و غیر منزوی بار آورد، سازمان­های دولتی، خصوصی، محققین، کارشناسان، دست اندرکاران را بر آن داشته است تا توجه به وضع نابینایان را به عنوان لزوم عینی اجتماعی بپذیرد و درصدد یافتن راه حل های علمی معقول و مناسب برآیند به همین علت در بسیاری از کشورهای دنیا تحقیقات دامنه داری در این زمینه انجام گرفته و سرمایه گذاری­های وسیعی برای بهبود وضع نابینایان و آموزش آنان برای مواجهه با وضع جدید و گماردن آنان در مشاغل مناسب به عمل آمده است.

اکثر مبتلایان به نقص بینایی،   توانایی دیدن را دارند. تنها تعداد کمی از آن ها از نظر آموزشی نابینا هستند و به طور کلی دید ندارند. اگرچه ممکن است بیشتر این افراد از نظر حواس دیگر، طبیعی باشند. داشتن نقص بینایی، حتی اگر نابینای کامل باشند، از حس شنوایی، چشایی،   بویایی و لامسه برای یادگیری در محیط استفاده می کنند(کاکاوند، 1389؛ به نقل از ارزنده فرو اصغری،1392).

با توجه به ارقام چشمگیر تعداد نابینایان در کشور مسایل مربوط به آنها کمتر مورد توجه جدی قرار گرفته است و تحقیقات محدودی دراین زمینه انجام شده است درحالی که آرزوی این که کودک نابینا و به طور کلی معلول وجود نداشته باشد آرزوی کاذب است زیرا به رغم پیشرفت­های مداوم و جدی در زمینه علوم به ویژه چشم پزشکی باز هر ساله تعداد قابل ملاحظه ای کودک نابینا پا به عرصه حیات می گذارند و یا به علت  فقر غذایی و بهداشتی و نبود امکانات اولیه زندگی همه ساله تعداد زیادی از کودکان بینایی خود را از دست می دهند و این در حالی است که از ابتدائی ترین امکانات توان بخشی و آموزشی و حرفه ای، اجتماعی محرومند. هدف از توان بخشی،   توانا کردن بیمار به یک زندگی تقریبا تا حد ممکن است. البته نابینایی لزوما به معنای بی باور بودن نیست. در توان بخشی افراد نابینا تلاش می­شود تا فرد با آشنایی و هماهنگی با معلولیت خود و شناخت محدودیت های ناشی از آن بپردازد. امروزه برخی از برنامه های خدمات توانبخشی شامل خدمات حمایتی، آموزشی، استخدامی و خدمات ویژه است.

خدمات توان بخشی نابینایان برای افرادی با درجات مختلفی از معلولیت بینایی- اعم از افرادی که نمی توانند حروف چاپی معمولی را بخواند تا نابینایان مطلق –خدماتی را فراهم می آورد. این خدمات براساس این فرض که فرد نابینا یا مبتلا به اختلالهای بینایی با تدارکات مناسب و انطباق منطقی، قادر خواهد بود که در خانه، جامعه ، محیطهای آموزشی و شغلی به حداکثر توان بالقوه خود دست یابد؛ مهیا می گردد(میلر،  2000).

هدف از پژوهش حاضر بررسی مبانی روان شناختی  و آموزشی نابینایان در پژوهش­های انجام شده در ایران است. که بدین منظور  پژوهش هایی که در این زمینه صورت گرفته اند را مورد بررسی و مرور قرار می دهیم تا با شناخت بیشتر از وضعیت نابینایان در ایران، بتوان بهتر در مورد آنان برنامه ریزی آموزشی و تحصیلی انجام داد.

 

پیشینه پژوهش

مبانی روان شناختی  نابینایی در پژوهش­های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است که در ذیل به بررسی آن­ها پرداخته می شود.

در پژوهشی کمبود یا فقدان مهارت­های زندگی را یکی از جدی­ترین مسایل افراد با مشکل بینایی می­داند. مانند پژوهش­های انجام شده توسط بایرشات(1991)، ولف و ساکس(1997)، واگنر(2004) و نورا و ساندرا(2005) که نشان داده است افراد نابینا از نظر مهارت­های زندگی با کاستی­ها و نارسایی­هایی روبرو هستند. از این رو بیشتر پژوهشگران بر اهمیت آموزش، اکتساب و به کارگیری مهارت­های زندگی به منظور رشد و سازگاری اجتماعی افراد نابینا تاکید کرده­اند (به نقل از ارزنده فر واصغری،1392).

از طرفی پژوهش­های طولی مؤید تاثیر منفی نقص مهارت اجتماعی بر سلامت روانی کودک است (کونت و همکاران،2000). کودکانی که مهارت اجتماعی کافی کسب کرده اند در ایجاد رابطه با هم سالان (آشر و تیلر،2001) و یادگیری در محیط آموزشی (واکر و هوپس،2003) موفق­تر از کودکانی هستند که فاقد این مهارت هستند. مهارت اجتماعی به کودک کمک می­کند تا با دیگران رابطه اثربخش داشته باشد. اغلب کودکان در ارتباط با اطرافیان (والدین، خواهران، برادران و هم سالان) این مهارت را بدون تلاش فرا می گیرند (پاولس و الیوت،2001). به همین دلیل، اغلب این کودکان با عکس­العمل­های منفی از سوی بزرگ سالان و کودکان دیگر رو به رو می شوند (بیابانگرد،1384).

یکی از مهم­ترین یافته­های تحقیق بیابانگرد و نایینیان (1381)، این بود که مهارت­های اجتماعی دانش آموزان ناشنوا و نابینا پایین­تر از دانش آموزان عادی و دانش آموزان ناشنوا پایین­تر از نابینا است. از دلایل این مسئله این است که در دوران یادگیری مهارت­های اجتماعی، کودکان ناشنوا همانند کودکان نابینا از برقراری رابطه با محیط عاجزند؛ قادر به فهم کامل توضیحات اطرافیان و مربیان نیستند و نمی­توانند نیازهای خود را بیان کنند (هالاهان و کافمن، ترجمه ماهر،1378). شنوایی آشکارا اهمیت بیشتری در یادگیری دارد تا بینایی. همچنین امکان دارد که محرک­های مهم بهتر و آسان­تر به کودک نابینا قابل ارایه باشد تا به شخصی که ناشنوا است؛ که این یافته­ها با نتایج پژوهش­های انجام شده نشان داده اند که رشد توانایی­های شناختی و مفهومی کودکان نابینا کمتر از کودکان بینا است (گاترمن،1976) به ویژه کودکان آسیب دیده بینایی در تکالیفی که مستلزم تفکر انتزاعی است؛ ضعیف­تر عمل می­کنند. آنان در ارتباط با محیط بیشتر به شیوه­ای مشخص برخورد می­کنند (هامیل و براتر، ترجمه بیابانگرد و نایینیان،1381).

در مدارس ویژه کودکان استثنایی  برنامه­های آموزشی و پرورشی رایج بیشتر بر بُعد مهارت­های تحصیلی و آموزشی تاکید می­ورزند و وقت و هزینه کمتری صرف آموزش مهارت­های اجتماعی کودکان و دانش­آموزان با برخی کمبودها مواجه اند، لذا پیشنهاد می­شود آموزش مهارت­های اجتماعی نیز جزو  برنامه­های آموزشی قرار گیرد و با بهره­گیری از تجارب متخصصان و مربیان این رشته­ها در مدارس استثنایی ، کودکان را آموزش دهند. مهم ترین گام در تدوین برنامه های جامع آموزشی و توان بخشی، سازش یافتگی اجتماعی و بهداشت روانی آنان است(افروز،1388).

در بعد شناختی، مطالعات تجربی بیانگر این حقیقت است که جوانان نابینا در توجه و تمرکز، قدرت یادگیری مطالب، خزانه واژگان، به ویژه موضوعات ذهنی، تفکر انتزاعی تکوین پایدار مفاهیم ذهنی، پردازش اطلاعات، قابلیت حفظ مطالب و ظرفیت حافظه کوتاه مدت و بلند مدت، توان تجزیه و تحلیل مسائل، قدرت تخیل و انشاء نسبت به هم سالان ناشنوای خود برتری های قال ملاحظه ای دارند.

فرآیند شکل­گیری و ادراک نمادهای فضایی در افراد بینا، به صورت تدریجی صورت می پذیرد. افراد نابینا با بهره مندی از تفکر انتزاعی در تصویرسازی ذهنی موفق­تر هستند؛ به سخن دیگر جوانان و نوجوانان هوشمند نابینا با گوش دادن به الگوهای صوتی و کلامی افراد مختلف، از ویژگی­های شخصیتی ایشان تصاویر خاصی را در ذهن خود تصورکرده و بر آن باور پیدا می کنند؛ به طورعموم، هنگامی که نوجوانان و جوانان به الگوهای صوتی متفاوت و متنوع گوش می دهند؛ برای صاحبان صداهای گیرا و خوشایند، تصاویر مطلوب ذهنی ترسیم می کنند. زمینه بسیاری از رغبت­ها و تعاملات مطلوب اجتماعی ایشان، برهمین اساس شکل می گیرد؛ بدیهی است میزان تصویرسازی­های خوشایند ذهنی از الگوهای مطلوب صوتی هم سالان و بزرگ سالان، به ویژه معلمان و مربیان و مشاوران توسط نوجوانان و جوانان نابینا، در تامین بهداشت روانی آنان تاثیر قابل توجهی دارد؛ در ابعاد، ویژگی ها و خصیصه های روانی و اجتماعی، تفاوت های بسیار مهم و قابل تامل در رگه های شخصیتی نابینا و بینا مشاهده می شود. در اینجا به نمونه هایی چند از ویژگی های مورد نظر اشاره می شود.

احساس انگشت نمایی، در بین اغلب افراد نابینا قابل مشاهده و توصیف است. افراد نابینا احساس می کنند که در تنهایی و جمع، در خانه و مدرسه، کوچه و خیابان، سفر و حضر، وجودشان مورد توجه خاص دیگران واقع می شود. به عبارت دیگر احساس می کنند در جمع بیشترین نگاه و توجه دیگران متوجه  حضور آنان می شود؛ به سخن دیگر احساس انگشت نمایی در خلوت و جمع احساس غالبی است که بین افراد نابینا وجود دارد.

افراد نابینا، عموما نسبت به تعاملات اجتماعی و ارتباطات کلامی مستمر، معاشرت با دیگران، چه افراد بینا و چه نابینا، از نگرشی مثبت و خوشایند برخوردارند. از حضور در کلاس های عادی و محیط ­های دانشگاهی و ادامه تحصیل همراه با هم سالان بینا، احساس رضامندی قابل توجهی دارند. به طور کلی، بزرگ سالان نابینا در امر ازدواج و زندگی مشترک ترجیح می دهند که همسری بینا و یا نیمه بینا داشته باشند.

حساسیت فوق العاده نسبت به محیط اطراف،   همراه با بعضی بازخوردهای تردیدآمیز و نه چندان مثبت نسبت به رفتار دیگران، خودمشغولی های موقعیتی، خیال بافی، رویاپردازی روزانه و چرت های مکرر در کلاس ها و نشست های جمعی، از جمله ویژگی های بارز رفتاری و شخصیتی غالب افراد نابینا است.

در سَبک های مقابله با استرس بین دانشجویان نابینا و عادی تفاوت وجود ندارد اما در اضطراب اجتماعی بین دانشجویان نابینا و عادی تفاوت وجود دارد. با توجه به رابطه معکوس بین شاخص های برون گرایی و دل پذیر بودن با اضطراب اجتماعی پایین، پرورش حس مثبت بودن، جرات ورزی و صمیمی بودن در افراد نابینا می تواند اضطراب اجتماعی آن ها را کاهش دهد(رضوی،کاظمی و محمدی،1390). احساس ناراحتی ناشی از اضطراب اجتماعی اغلب منجر به اجتناب از دامنه وسیعی از تعاملات اجتماعی می گردد و پیامدهایی همچون عملکرد ضعیف تحصیلی، افسردگی و سوء مصرف مواد را در پی دارد. شخصیت نیز یکی از عوامل اصلی اثرگذار بر کارکردهای روان شناختی است به ویژه اینکه در انتخاب مهارت­های مقابله­ای از یک سو و اثرگذاری بر مهارت­های مقابله­ای از سوی دیگر تاثیر دارد.

در پژوهشی که نقش مهم ورزش در بهبود عزت نفس و سلامت روان در نابینایان ورزشکار را نشان می دهد،   برای ارتقای متغیرهای روان شناختی  در افراد نابینا، ترغیب و تشویق آن­ها به انجام دادن فعالیت های ورزشی مهم به نظر می رسد(ملازاده اسفنجانی، جوانمرد، اراضی و یگانگی، 1391).

برخی پژوهش ها نشان داده اند که نقص بینایی ممکن است منجر به احساس حقارت و ناتوانی در افراد شود و احتمال دارد از عدم پذیرش اجتماعی، نتایج ضعیف تحصیلی، ناتوانی جسمی و سازگاری ضعیف اجتماعی ناشی گردد (گریوگوردبیل و برناس،2009).

با توجه به پژوهش های پیشین در زمینه های روان شناختی،   اجتماعی، آموزشی و تحصیلی نابینایان می­توان به بهبود وضعیت نابینایان در این زمینه­ها امیدوار بود زیرا خوشبختانه در حال حاضر امکانات لازم برای پژوهش و تحقیقات بیشتر در این زمینه فراهم گردیده است تا با تکمیل پژوهش­های قبلی و اندیشیدن به راه­ها و راهکارهای بیشتر و فراهم آوردن امکانات توان بخشی با در نظر گرفتن جنبه های پزشکی و روان شناختی  که توسط متخصصان چشم پزشک و روانشناس صورت می گیرد با امیدواری و تلاش بیشتر، گامی موثر در کاهش روزافزون تعداد کم بینایان و نابینایان برداشته شود.

مبانی نظری

تعاریف ابتدایی نابینایی را به دو دسته نابینایی آموزشی و نابینایی قانونی (هالاهان و کافمن، ترجمه،   1378)تقسیم می کنند.،   انجمن پزشکی امریکا این تعریف را در سال 1934 پیشنهاد کرد که هم اکنون نیز مورد قبول بنیاد نابینایان آمریکا است: نابینای قانونی به کسی گفته می شود که تیزبینی او در چشم بهتر و حتی با استفاده از وسایل عادی( مثلاً استفاده از عینک)70/20 و یا کمتر باشد؛ یا کسی است که میدان دیدش آن قدر کم است که وسیع ترین قطر آن نتواند فاصله زاویه ای را که بیشتر از 20 درجه است فراگیرد؛ دید به معنای آن است که شخص در فاصله 20 پایی چیزی می بیند که یک فرد با دید معمولی آن در 200 پایی تشخیص می دهد.

قدیمی ترین نوشتارهای پزشکی نابینایی باقی مانده که متعلق به تمدن رایج در منطقه بین النهرین می باشد نشان دهنده آن است که لااقل 5000 سال پیش مراقبت از چشم یکی از تخصص­های پزشکی بوده است. قانون حمورابی که در سال 1280 شمسی در شوش بدست آمد و حاوی قوانین حاکم بر سرسری ها در 3000 سال پیش بود حاوی مطالبی درباره چشم پزشکی است و نشان می دهد که جراحی های چشم همان­قدر که برای بیمار مخاطره آمیز بوده است برای پزشک نیز خطراتی دربرداشته است.

قسمت اعظم اقدامات مربوط به بازشدن درهای آموزش و پرورش به روی نابینایان توسط یک نفر فرانسوی بنام والنتن هوی[3] انجام گرفت که در سال 1162 شمسی( 1874میلادی) اقدام به افتتاح انستیتو جوانان نابینا در پاریس کرده است. موفقیت او در تعلیم دوازه کودک نابینایی که از طرف انجمن دوستان به انستیتوی وی اعزام شده بودند موجب گردید که به او لقب(پدر و حواری نابینایان) داده شود. پس از انقلاب فرانسه مدرسه هوی به آسایشگاه کنز – ون ملحق شد و در آن ادغام گردید.
هور همچنین اولین کسی بود که کاغذ برجسته را که می­شد از راه لمس مطالب روی آن را خواند مورد استفاده قرار داد.

رویداد اقدامات و تجربیات گوناگونی به­عمل آمد و روی حروف برجسته و گود شده امتحاناتی شد تا اینکه سرانجام لوئی بریل [4]معلم نابینای انستیتو ملی جوانان نابینا الفبایی را که هر یک از حروف آن بوسیله نقطه برجسته مشخص می شود ابداع کرد. الفبای ابداعی او به­عنوان الفبای بین المللی نابینایان مورد قبول قرار گرفت.

گذری بر تاریخچه آموزش و پرورش نابینایان در جهان و ایران

 

آغاز آموزش مدون و برنامه ریزی شده برای نابینایان اولین بار در سال 1785 با تأسیس آموزشگاه نابینایان هیوئی در فرانسه پایه گذاری شد.

از میان ایثارگرانی که در مراکز آموزش نابینایان نقش عمده ای داشتند نام 3 تن بیشتر از همه به چشم می خورد.
-1 والنتین میوئی   2- جووآن ویلهم 3- ساموئل کریولی ها هستند.

در سال(1299) شمسی یک نفر کشیش  آلمانی بنام ارنست کریستونل اولین گام را برداشت و در شهر تبریز مدرسه­ای برای آموزش نابینان دائر نمود و در سال( 1319 )تعطیل شد. در سال 1330 شمسی یک شعبه از مدرسه ذکر شده به نام مدرسه نور آئین جهت آموزش دختران نابینا در اصفهان شروع به کار کرد و به امر آموزش دختران نابینا همت گماشت. همچنین در سال 1340 شمسی آموزشگاه کریستوفل جهت تعلیم و تربیت  پسران نابینا گشایش یافت. اولین آموزشگاه ویژه نابینایان در تهران در سال( 1328)شمسی توسط سازمان خدمات اجتماعی تأسیس گردید. این آموزشگاه به آموزشگاه رودکی معروف بود و به طور شبانه روزی اداره می­گردید.

خط بریل در سال(1784) در مؤسسه سلطنتی نابینایان تأسیس شد و در ایران فردی بنام کریستوفل که در زیر پوشش دایره اسقفی ارامنه از طریق ترکیه و لبنان وارد تبریز شده و در سال( 1304) به تأسیس آموزشگاهی ویژه نابینایان پرداخت و خط رابه طریق ابتکاری وارد کشور نموده و از آنجایی که آشنایی او به زبان فارسی کافی نبوده است که بتواند تمام نیازمندی­های زبان را برطرف کند فردی بنام محمدعلی خاموش در تدوین خط با او همکاری کرده است و همواره با ورود او خط بریل از طریق آموزشگاه کریستوفل تبریز و اصفهان وارد کشور می­شود و در ترویج  خط و شیوه کامل آن در بین نابینایان چاپ­خانه کیهان که بنیانگذاری آن را دکتر مصباح زاده کرده است و همچنین سازمان آموزش ابایصیر که بنیان گذار آن آیت ا… شمس آبادی بوده است نقش مؤثری داشته است ( دکتر افروز 1365).

از نظر علل کم بینایی و نابینایی می توان به مواردی ذیل اشاره کرد:

1-مادرزادی: این نوع کم بینایی(نابینایی) از بدو تولد با کودک هست. ضربه به جنین با ضربه به کودک در حین تولد،   موارد ژنتیک یا موارد غیرطبیعی در حین رشد جنین در این دسته قرار می گیرند.

2-ژنتیک: بیماری های چشمی در این دسته قرار می گیرند. در این بیماری ها معمولا کم بینایی در سنین بالاتر خود را نشان می دهد و شاید در بدو تولد کودک مشکلی نداشته باشد نظیر بعضی موارد گلوکوم جوانان.

3-اکتسابی: بیماری ها با عفونت های چشمی، صدمات عصبی و یا بیماری هایی که به سیستم عصبی صدمه می رسانند(مانند تومور هیپوفیز) ضربه به چشم، تغییرات وابسته به سن و یا بعضی از بیماریهای عمومی که به چشم آسیب وارد می کنند(دیابت).

توان بخشی

قبل از هر گونه اقدامی در جهت انجام معاینات تخصصی چشم، حتما باید پذیرش فرد، توسط روانشناس متبحر در زمینه کم بینایی و نابینایی انجام شود. معمولا مراجعان به مراکز توان بخشی بینایی قبل از به عنوان مورد کم بینا از متخصصین چشم پزشک شناسایی شده و ارجاع می شوند. پس از پذیرش و اقدامات دیگری که مورد نظر روانشناس است فرد در زمان مناسب به چشم پزشک شناسایی شده و ارجاع می شوند. هدف از معاینات کم بینایی عبارت است از بررسی نیازهای عملی، ظرفیت و محدودیت های سیستم بینایی فرد، ارزیابی بیماریهای چشمی و سیستمیک و درمان آن ها. آموزش و مشاوره با بیمار و خانواده وی و دیگر متخصصین، مشاوران شغلی، کارفرمایان و هدایت و راهنمایی فرد برای درمان توسط دیگر متخصصین توان بخشی و درمانهای احتمالی پزشکی و اقدامات جراحی.

 

روش پژوهش

روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی است که بر اساس مطالعات کتابخانه ای و اسنادی از پژوهش های دیگران در این زمینه استفاده گردیده است.

یافته ها

در دنیا 135میلیون نفر به نوعی دچار نقص بینایی هستند که از این تعداد12.5 درصد (16 میلیون نفر) نابینای مطلق و بقیه دچار کم بینایی هستند و البته انتظار می­رود با توجه به رشد جمعیت و همچنین افزایش امید به زندگی این تعداد فزونی یابد. در کشور ما هر چند آمار دقیقی از تعداد کم بینایان و نابینایان وجود ندارد اما مشاهدات کلینیکی در مراکز درمانی حاکی از وجود تعداد قابل توجهی افراد کم بینا است. نقص بینایی در کودکان بدون توان بخشی می تواند موجب بُروز مشکلات آموزشی و ارتباطی شود و در افراد مسن باعث بروز مشکلاتی در کار و ارتباطات گردد(صادقپور،1385).

با آن که جامعه به اختلالات شنوایی کمتر از اختلالات بینایی اهمیت می دهد؛ باوجود این آثار روانی مبتلایان به  اختلالات شنوایی به مراتب بیشتر از آثار روانی مبتلایان به اختلالات بینایی است.

بدیهی است که بدون تعیین و ارزشیابی وضعیت روان شناختی،   آموزشی و اجتماعی دانش آموزان نابینا و پی بردن به نقاط ضعف آنان، تهیه و تنظیم برنامه­های آموزشی، پرورشی و توان بخشی مفیدتر و جامع­تر امکان پذیر نخواهد بود و احتمالا نتایج موثری نداشته باشند..

در زمینه آموزش کودکان نابینایان نیز چهار اصل مهم و حیاتی است:
-اصل فراگیری خط بریل
– استفاده از باقیمانده بینایی هرچقدر که کم باشد  .
–  حرکت و جهت یابی
– تسلط بر هنر گوش دادن و فراگیری از راه شنوایی

در مورد برنامه آموزشی، محتوای آموزشی دانش آموزان آسیب دیده بینایی منطبق بر برنامه ریزی آموزشی دانش آموزان عادی می باشد و طول مدت تحصیل، در هر یک از دوره­ های تحصیلی ابتدایی، راهنمایی، متوسطه،   مشابه با نظام آموزش و پرورش عادی است. به منظور ایجاد فرصت­های برابر آموزشی با دانش آموزان عادی کتاب­هایی که در اختیار این گروه قرار می­گیرد مناسب سازی شده و بدل به بریل می شود. یکی از اهداف اساسی و حائز اهمیت برنامه های آموزشی دانش آموزان آسیب دیده بینایی این است که بتوانند بدون احتیاج به دیگران برای خود زندگی مستقلی داشته باشند.

روش­های آموزشی نابینایان

 

  1. بریل

برای آموزش خواندن و نوشتن به نابینایان، از خط بریل استفاده می شود که برجسته و قابل لمس است. این خط از ترکیب مختلف شش نقطه برجسته که در سه ردیف و دو ستون قرار دارند و از بالا به پایین و از چپ به راست، از طریق لمس آنها با انگشت سبابه خوانده می شوند؛ به وجود آمده است. این خط به دقت، علاقه، تمرین و زمان بیشتری نیازمند است و نیز نوشتن و خواندن آن کندتر از خط معمولی انجام می شود و به علت قطر کاغذ مخصوص آن، کتاب های خط بریل، حجیم تر و سنگین تر از کتاب های معمولی هستند.

2.استفاده از بینایی موجود

با توجه به مشکلاتی که در بهره گیری از روش بریل وجود دارد؛ حتی الامکان سعی می شود از باقیمانده بینایی، حداکثر استفاده به عمل آید. درشت خط کردن متون، جلو آوردن کتاب و به کار بردن عدسی از این قبیل اقدامات هستند.

3.آموزش گوش دادن

یکی از روش های یادگیری برای نابینایان، آموزش و عادت به گوش دادن است. این روش با بهره گیری از نوارهایی که از قبل ضبط شده، امکان پذیر است.

 

نتیجه گیری

در این قسمت تلاش می شود تا با ارایه راهکارهای آموزشی برای افراد نابینا بتوان تصمیمات مناسب را اتخاذ کرد تا ضمن استفاده از یافته های این پژوهش­ها، تحقیقات بعدی با اشراف و آگاهی بیشتری به بیان این مسایل بپردازند.

ملاحظات آموزشی

آموزش دانش­آموزان نابینا باید متناسب با توانمندی آن­ها بوده و بر تقویت حواس و مهارت­های مورد نیاز متمرکز باشد. بخشی از این آموزش­ها عبارتند از:

– پرورش حس شنوایی (جهت استفاده از نرم افزارهای صوتی)

– پرورش حس لامسه

– تقویت احساس و ادراک فضایی که در آن زندگی می کنند.

– آموزش نظم و ترتیب.

از آنجایی که میزان زیادی از یادگیری دانش آموزان نابینا بر اساس شنوایی است؛ معلم باید با دانش آموزان مشخص و واضح صحبت کند و آموزش­ها را به صورت کاربردی و قابل لمس ارایه نماید.

در توان بخشی، فرآیند توان بخشی  همیشه بر مبنای کار تیمی است و توان بخشی بینایی نیز از این امر مستثنی نیست. اعضای گروه شامل چشم پزشک، اپتومتریست، روانشناس، مددکار و کاردرمانگر می باشد. هریک از اعضاء تیم وظیفه خاص خود را دارد به اضافه اینکه تعامل با یکدیگر نیز ضروری است. هر یک از متخصصین در مرحله ای کار خود را انجام می دهند. ضمن آن که در بعضی موارد باید هم زمان با ایشان ارتباط داشته باشد. حضور همه اعضاء تیم در یک محل ایده آل است اما معمولا اتفاق نمی­افتد و فرد کم بینا برای دسترسی به بعضی اعضاء تیم طی مسیری داشته باشد. گاهی این امر موجب بُروز مشکلات برای فرد با خانواده شده و باعث توقف یا کندی در امر توان بخشی خواهد شد. به همین دلیل یکی از نکاتی که به اعتقاد نویسنده باید به آن پرداخت هم­جواری مراکز توان بخشی با مراکز درمانی چشم پزشکی است. این امر می تواند به ارجاع سریع تر، منطقی تر و قابل قبول تر از نگاه فرد کم بینا منجر شود.

 

  1. استادیار دانشگاه کاشان Yazdkhasty@kashanu.ac.ir

 

Rastegar.mona@yahoo.com2.دانشجوی کارشناسی ارشد روان شناسی تربیتی

[3] Valentine Hauy

[4] Louis Braille