درود بر دوستان عزیز هم محله ای.
موسسه رفاه نابینایان شهرستان سقز به مناسبت روز جهانی نابینایان اقدام به جمع آوری یادداشتهایی در زمینه نابینایی و نابینایان در استان کردستان نمود. یادداشتهای دریافتی در این زمینه در قالب ویژه نامه ای در هفته نامه محلی سیروان منتشر گردید. از امروز یادداشتهای مربوط به ویژه نامه یاد شده در محله نیز جهت استفاده دوستان گرامی منتشر میگردد. می توانید یادداشت اول را در ذیل مطالعه فرمایید.
یک یادداشت به بهانه ی یک روز:
صلاح الدین محمدی
حدود 80 سال ازتدوین قانون عصای سفید،اولین قانون مربوط به حقوق شهروندی افراد دارای آسیب بینایی می گذرد. این قانون در سال 1938 میلادی برابر با سال 1317 هجری شمسی توسط فدراسیون جهانی نابینایان به رسمیت شناخته شد. عصای سفید یک سمبل بین المللی است که به موجب آن رعایت و تدوین حقوق شهروندی نابینایان به کشورها و دولتها توصیه شده است .
در کشور ما علیرغم پذیرش قانون فوق و سایر کنوانسیونهای مربوط به حقوق معلولین حتی تصویب و تدوین قوانین داخلی مانند قانون جامع حمایت از حقوق معلولین، اما تا کنون اقدامی عملی و کاربردی در راستای بهبود و رفع مشکلات معلولین صورت نپذیرفته است.
آیا فقط فراهم بودن بستر قانونی برای احقاق حقوق مدنی معلولین کافی است؟
آیا در جامعه ی ما معلول یک شهروند درجه دو به حساب می آید؟
آیا سرمایه ی اجتماعی، فرهنگی و مذهبی در کشور ما آن قدر ضعیف است که کرامت انسانی در آن جایی ندارد؟
پاسخ دادن به این گونه سوالات مستلزم بررسی دقیق، علمی و همه جانبه است که از حوصله ی این گفتار کوتاه خارج است.
اما به عنوان یک نمونه بخش کوچکی از این مشکلات یعنی ورزش افراد دارای آسیب بینایی در استان کردستان را مورد مداقه قرار می دهیم.
ورزش نابینایان و کم بینایان استان کردستان دارای سابقه ای بالغ بر 30 سال می باشد و در طی این مدت اتفاقات تلخ و شیرین زیادی را تجربه نموده است. در عرصه های کشوری، خوش درخشیده و با حضور در میادین آسیایی و جهانی افتخارات بزرگی را رقم زده است؛ کسب مدال های طلا و برنز توسط دوندگان نابینا، گل سرسبد این گروه محروم و مفتخر می باشد. در استانی که از لحاظ اقتصادی، صنعتی و تجاری محروم می باشد نباید برای فراهم نمودن بستر لازم برای ورزش معلولان به یاری اسپانسرهای خصوصی دل خوش کرد. چرا که این گونه اسپانسرها یا اصولا وجود ندارند و یا در صورت وجود احتمالا چنان که تجربه شده است، ورزش معلولان برای سرمایه گذاری آنها از اهمیت و جذابیت بالایی برخوردار نیست.
در چنین شرایطی باید سازمانهای ذیربط و در صدر همه ی آنها اداره ورزش و جوانان در راستای ایفای بخشی از رسالت خود و در راستای خدمت رسانی به گروهی از افراد جامعه( اگر آنها را شهروند درجه دوم تلقی ننمایند) به ورزش معلولان از جمله نابینایان و کم بینایان توجه بیشتری بنمایند.
اما تجربه ی چند سال اخیر حاکی از این حقیقت تلخ است که احترام به حقوق معلولین در میان برخی از مسئولان استان ما متاسفانه علیرغم شعارها، مانورها و مدیحه سرایی های آنها در مدح توانایی های معلولین، در سطح بسیار ضعیفی می باشد. هرچند اینجانب در میان دوستان و همکاران به عنوان یک فرد خوشبین ارزیابی می شوم، ولی متاسفانه باید به این واقعیت تلخ اعتراف نمایم که احساس می کنم صاحت والای انسان به قدری تنزل یافته است که حتی مساله ی دفاع از حقوق مدنی معلولین نیز برای عده ای از مسئولین ، به یک ابزار تبلیغاتی تبدیل شده و با شعارهای پر تمتراق و ظاهری، در حقیقت به دنبال تثبیت موقعیت اجتماعی و سازمانی خویش هستند و به هر بهانه و در هر یادمان و گرامی داشت روزهای مربوط به معلولین ضمن علم نمودن پرچم حمایت از حقوق معلولین در انظار عمومی و در حضور مقامات استانی ،خود را حامی معلولان نشان داده و در عمل تیشه به ریشه ی آنها می زنند.
به قول حافظ(واعظان که این جلوه در محراب و منبر می کنند، چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند)
آیا هیات ورزشهای نابینایان و کم بینایان استان محروم کردستان حق داشتن یک سالن رایگان برای تامین هزینه های سنگین و چند رشته ای خود را ندارد؟
آیا قول مساعد و حمایت بالاترین مقام اجرایی یک استان در مورد اختصاص یک سالن مخصوص برای هیات نابینایان و کم بینایان یک استان ،سند نیست؟
مسئولان ورزش استان از خود نمی پرسند که چرا حدود چهار ماه است که با اخراج هیات ورزشهای نابینایان و کم بینایان استان از سالن 1-17 بهاران، ورزش نابینایان شهرستان سنندج تعطیل است؟
آیا بهتر نیست که برخی از مسئولان به جای اتهام زنی به هیات ورزشهای نابینایان و کم بینایان به قول های خود تعهد نمایند؟
آیا باز هم می توان شعار داد و فریاد زد که (معلولیت محدودیت نیست)صد البته که زمانی این شعار مصداق واقعیت پیدا می کند که مسئولین به جای محدودیت زایی ،محدودیت زدایی نمایند.
آیا به قول سعدی شیرازی هنوز( هرکس که زر در ترازوست، زور در بازوست؟) این واقعیت تلخ هنوز در قرن 21 و در استانی که به استان فرهنگی موسوم است، جریان داشته و آنهایی که زر دارند، زور را نیز دارند.
البته درختی که با نخستین ضربات انسانهای تبر به دست در هم می شکند، خود نیز از پوسیدگی درون و بی همتی یاران رنج می برد. در شرایطی که دریای مشکلات و امواج سهمگین بی رحمی ،حقوق مدنی معلولین را به شدت تهدید می نماید فردی که برای خدمت به هم نوعان خود پای پیش می گذارد، با این امید وارد می شود که دوستان در چنین شرایطی یار شاطر باشند نه بار خاطر. اما زمانی که در واقعیت، در بر روی پاشنه ی دیگری غیر از آنچه که انتظار داری می چرخد. اینجاست که همه چیز برای تضییع حقوق مدنی معلولان آماده است و تمام عوامل بیرونی و درونی دست به دست هم داده تا هر فرد و گروهی را از جای خود کنده و نابود سازد. البته قهرمان پروری ما و سپس نابود کردن قهرمان در این کشور چیز عجیبی نیست. چرا که قهرمانان زیادی بوده اند که تا حد پرستش ستایش شده اند، متاسفانه عمر قهرمانان ما بسیار کوتاه است و همان قومی که قهرمان را ستوده اند، همزمان با پایان عمرقهرمان، چنان وی را بر زمین نابودی می زنند که اسمی از وی باقی نمی ماند.
قاعانی شاعر معروف که برای زکام حاج میرزا آقاسی شعر می گفت همزمان با عزل وی و آمدن میرزا تقی خان امیر کبیرچنین سرود : ( به جای ظالمی شقی،نشسته عالمی تقی)
قضاوت با شما خواننده ی گرامی
به بهانه ی گرامیداشت روز جهانی نابینایان
وای بر قومی که سرمایه های عاطفی خود را قربانی روزهای اندک خوشی می نماید.
به نقل از شماره 904 هفته نامه سیروان
۴ دیدگاه دربارهٔ «سلسله یادداشتهایی با موضوع نابینایی و نابینایان در استان کردستان: یادداشت اول»
سلام پست جالبی بود از شما ممنونم
من یک ایمیل براتون فرستادم ,لطفاً جواب بدید
سلام با سپاس جواب شما به ایمیلتان ارسال شد
سلام دوست گرامی چشم در اولین فرصت جواب خاهم داد
فقط میتونم به شما دوستان فهیم و فرهیخته و پر تلاش آفرین و هزاران درود نثار کنم. معمولا نوشتههایتان زیبا و دلنشین است. آیا جناب صلاح الدین محمدی نابینا هستند؟ پیروز باشید.