با سلام
ضمن عرض تسلیت به مناسبت تاسوعا و عاشورای حسینی به دلدادگان این حضرت، در نوزدهمین شمارگان شهر خبر معلولین، 34 خبر تقدیم شما عزیزان می شود.
شایان توجه آنکه از این پس، انتشار اطلاعیه ها از بخش اطلاع رسانی شهر خبر معلولین حذف شده است.
همچنین از آنجا که خبرنگاران ایران سپید روز های پنجشنبه هر هفته نویسنده صفحه توانش روزنامه ایران هستند، خبر های چاپ شده در روزنامه ایران را نیز در میان اخبار اختصاصی ایران سپید قرار میدهم.
اخبار معلولین در سایر خبرگزاری ها
تعداد اخبار: 20 خبر
روز نو: انتقاد تند و بی سابقه خسروی وفا از رئیس کمیته ملی المپیک
مهر: عکاس نابینای برزیلی که دنیا را از لنز دوربینش می بیند
رده: بررسی عملکرد بانکها در خدماتدهی به نابینایان
ای استخدام: اخبار لحظه به لحظه از آزمون استخدامی آموزش و پرورش
مهر: برای 450 هزار معلول اشتغالزایی شد
وبسایت پکتوس: برگزاری کارگاه آشنائی والدین دارای فرزندانِ آسیب بینایی با فناوری های ویژه نابینایان
به نقل از روابط عمومی جشنواره: ۱۲۲ اثر به جشنواره بهترین کتاب معلولان رسیده است
تهران سما: مناسب سازی شهر در گرو تغییر نگاه افراد به معلولان است
به نقل از روابط عمومی شهرداری منطقه 10 تهران: از ست ورزشی ویژه معلولان رونمایی شد
ایسنا: ساخت ویلچرهای خودران در سنگاپور
مهر: برگزاری رقابتهای دوچرخه سواری قهرمانی کشور به نام مرحوم گلبارنژاد
ایسنا: شناگران معلول یک استخر تمرینی ندارند
مهر: ۲۸.۷ میلیارد ریال برای مناسبسازی معابر درسال ۹۵ پیشبینی شده است
مهر: زادعلی اصغر: از منچستر پیشنهاد دارم/ دیوید بکهام حق را به ما داد
وبسایت نابینایان پکتوس: رصد آن سوی مرز. گشت در سایت ها و نشریات خبری ویژه نابینایان در جهان
روابط عمومی فدراسیون نابینایان: اصفهان فاتح مسابقات قهرمانی کشور دوومیدانی بانوان شد
ایسنا: توضیحاتی درباره جمعآوری درهای بطری به نفع معلولان
مهر: توزیع وسایل کمک توانبخشی به معلولان تهرانی تا پایان سال
وبسایت کمیته ملی پارالمپیک: فوتبال پنج و هفت نفره از مسابقات پاراآسیایی 2018 اندونزی حذف شدند
اختصاصی ایران سپید
تعداد اخبار: 14 خبر
کارنامه ورزش نابینایان در پارالمپیک. ریو بهتر از لندن
امیر سرمدی
به نقل از صفحه توانش روزنامه ایران، سه مدال نقره، رهاورد ورزشکاران نابینا و کم بینای کشورمان در «ریو» بود در حالی که آنان در مسابقات لندن یک نقره کسب کردند.
کاروان 111 نفره منا که در قالب 12رشته ورزشی در ریو شرکت کرده بود، با وجود کسب مدالهای برابر نسبت به پارالمپیک 2012 لندن، به علت کاسته شدن دو طلا و افزوده شدن آن به جمع مدالهای نقره، از نظر رتبه تیمی در جدول ردهبندی مدال ها، چهار پله سقوط کرد و با 8 طلا، 9 نقره و 7 برنز و مجموع 24 مدال در جایگاه پانزدهم قرار گرفت. این در حالی است که در لندن، با 10 طلا، 7 نقره و 7 برنز در جایگاه یازدهم قرار گرفته بودیم. به طور کل، عملکرد ورزش نابینایان در پارالمپیک ریو را می توان از نظر کیفی، بهتر از لندن ارزیابی کرد. هر چند این بار هم دست ورزش نابینایان از کسب مدال خوشرنگ طلا در پارالمپیک کوتاه ماند، اما ورزشکاران نابینا و کمبینا در ریو سه مدال نقره به دست آوردند، در حالی که در لندن، تنها موفق به کسب یک نقره شده بودند.
بررسی عملکرد رشتهها به تفکیک رشتههای تیمی و انفرادی
در رشته گلبال که بیتردید جزو مهمترین و محبوبترین رشتههای ورزشی در میان نابینایان محسوب میشود، نتوانستیم برای ریو، کسب سهمیه کنیم. در بخش آقایان، در فینال مسابقات آسیایی مغلوب چین شدیم تا جای خالی گلبال ایران در ریو کاملاً حس شود. در بخش بانوان نیز به علت احتمال همگروهی با اسرائیل در ریو، حتی در مسابقات کسب سهمیه هم شرکت نکردیم و تیم ملی گلبال بانوان هم از رفتن به پارالمپیک باز ماند. در حالی که تیم ملی گلبال مردان ایران در پارالمپیک لندن، علی رغم اینکه به صورت ناقص و تنها با چهار بازیکن اعزام شد، توانست عنوان پنجمی را از آن خود کند. عنوانی که با تدبیر بیشتر مسئولان وقت فدراسیون نابینایان، میتوانست حداقل تبدیل به یک برنز شود.
اما جودو که تنها رشته رزمی در میان رشتههای ورزشی نابینایان است، در ریو چه از نظر کیفی و چه کمی، عملکرد ضعیفتری نسبت به لندن داشت. چند ماه پیش از آغاز پارالمپیک ریو، خسرو گلکار، سرمربی وقت تیم ملی جودو با فشار کمیته ملی المپیک برکنار شد و محمدرضا یوسفزاده جای ایشان را گرفت. محمدرضا مظلومی رئیس فدراسیون نابینایان این تغییر را باعث پیشرفت و کسب نتایج بهتر جودوی نابینایان در ریو ارزیابی کرد، اما پس از پایان رقابتهای پارالمپیک و کسب دو عنوان پنجمی توسط امید نوری جعفری و حمزه ندری و حذف حامد علیزاده از گردونه مسابقات، نشان داد این تحولات هم نتوانست باعث بهبود کیفی نتایج جودوی نابینایان در ریو شود. این در حالی است که در پارالمپیک لندن بر خلاف ریو که تنها سه سهمیه بهدست آوردیم، موفق به کسب شش سهمیه شده بودیم. امیر نتاج، محمدعلی شنانی، هانی عساکره، حامد علیزاده، سعید رحمتی و حمزه ندری شش جودوکار حاضر ایران در 2012 لندن بودند که پنج عنوان پنجمی را به دست آوردند. البته کسب تنها نیمی از سهمیههای جودو در ریو نسبت به لندن، به علت شرکت نکردن جودوکاران نابینای کشورمان در مسابقات برون مرزی و تورنمنتهای کسب سهمیه برای پارالمپیک ریو است.
رشته شنا که جزو پر مدالترین رشتههای ورزشی در ادوار مختلف پارالمپیک محسوب میشود، در ریو رهاوردی برای کاروان منا نداشت. در بخش شنای نابینایان نتوانستیم حتی سهمیه حضور در این مسابقات را به دست آوریم و شاهین ایزدیار شناگر معلول کشورمان نیز به توفیقی دست نیافت. در حالی که در لندن، وحید کشتکار در چندین ماده شنای کمبینایان، موفق به کسب سهمیه شده بود که البته به علت سیاستهای وقت کمیته ملی المپیک که شانس مدالآوری را برای اعزام در نظر داشتند، به پارالمپیک لندن
اعزام نشد.
در ادامه، به بررسی دو رشته دوومیدانی و فوتبال پنج نفره میپردازیم. هر سه مدال نقره ورزشکاران نابینا در ریو، توسط همین دو رشته به دست آمد.
دوومیدانی نابینایان را میتوان با کسب دو مدال نقره در ریو، موفقترین رشته ورزشی نابینایان قلمداد کرد. هر چند با توجه به مواد مختلف در این رشته همچون دوهای سرعت، استقامت، پرتابها و پرشها و توزیع مدالهای فراوان، کسب این نتایج امری عادی به نظر برسد، اما سه ورزشکار نابینا و کمبینا توانستند در پارالمپیک ریو دو مدال نقره توسط سامان پاکباز در پرتاب وزنه و سجاد نیکپرست در پرتاب نیزه به دست آورند.
حمید اسلامی در دوی 1500 متر که شانس کسب مدال برای وی نیز قابل تصور بود، پس از انجام مسابقه در مرحله مقدماتی، از سوی داوران دیسکالیفه شد و نتوانست راهی دیدار نهایی شود. در همین رشته در پارالمپیک لندن، هاجر تکتاز، سجاد نیکپرست و عرفان حسینی سه نماینده ورزش نابینایان بودند که تنها یک نقره توسط سجاد نیکپرست به دست آوردیم. لذا عملکرد دوومیدانی نابینایان را در ریو، میتوان بهتر از لندن ارزیابی کرد.
اما ملی پوشان فوتبال پنج نفره نابینایان که در 2012 لندن با شکست مقابل ترکیه در جایگاه ششم قرار گرفته بودند، در ریو با ارائه نمایشی خیره کننده، به فینال صعود کردند و در دیدار نهایی مغلوب برزیل میزبان، قهرمان تمامی ادوار پارالمپیک در فوتبال نابینایان از آتن تا لندن شدند. فوتبال پنج نفره ایران در حالی با پنج امتیاز از مرحله مقدماتی خود صعود کرد که تیمهای برزیل، مراکش و ترکیه، هر سه همگروه ما، قهرمان قارههای خود بودند. کسب عنوان نایب قهرمانی در فوتبال پنج نفره نشان داد، پتانسیل نیروی انسانی در این رشته در کشور وجود دارد. اما کمبود زیرساختهای سخت افزاری از جمله زمین با دیوارههای استاندارد، کاملاً حس میشود. تا جایی که دو استان فارس و آذربایجان شرقی که نیمی از بازیکنان ملی پوش را در اختیار دارند، فاقد زمین استاندارد برای فوتبال پنج نفره است.
در سراسر کشور، تنها دو استان تهران و کرمان زمینی با استانداردهای جهانی در اختیار دارند. لذا میطلبد با توسعه زیرساختهای لازم و استعدادیابی در رده پایه، زمینه رشد و نمو این رشته را بیش از پیش فراهم کرد. کسب نقره در ریو نشان داد چنانچه شرایط ذکر شده در بالا فراهم شود و مسابقات باشگاهی این رشته از سوی مسئولان امر جدیتر گرفته شود، کسب طلای پارالمپیک و مسابقات جهانی دور از دسترس نخواهد بود. اگر بخواهیم در پارالمپیک 2020 ژاپن بهتر از اینها ظاهر شویم، باید از همین حالا با یک برنامهریزی مدون، برگزاری منسجم مسابقات باشگاهی و قهرمانی کشور و استعدادیابی از مدارس، رو به جلو حرکت کرد.
باز هم مترو باز هم سقوط
سمیه افشین فر
چند روز دیگر بیش از 6 سال از روزی میگذرد که «هما بدر» معلم نابینای تهرانی وقتی برای رفتن به محل کارش مثل هر روز وارد ایستگاه خزانه میشود با قطاری که وارد ایستگاه میشود برخورد میکند و برای همیشه دانشآموزان و فرزندانش را چشم انتظار میگذارد.
خبر فوت هما در همان زمان مورد توجه رسانهها قرار گرفت اما همانند هزاران خبر دیگر در میان انبوه خبرهای رنگارنگ گم شد اما روز یکشنبه 11 مهر ماه 1395 ساعت 18:30 دقیقه باز هم دختر جوانی در ایستگاه شادمان با قطار برخورد میکند و جان میسپارد به گفته روابط عمومی مترو تهران این اتفاق دلخراش به علت رعایت نکردن حریم زرد مترو توسط زن جوان بود و مردم حاضر در ایستگاه شادمان میگویند به خاطر شلوغی و ازدحام جمعیت این زن ناگهان از خط زرد رد و چراغ عمرش در نخستین روز ماه محرم خاموش میشود.
شش سال پیش نیز مسئولان مترو رعایت نکردن حریم زرد رنگ را علت حادثه اعلام کرده بودند. گویی از شش سال پیش تاکنون هیچ چیز عوض نشده، دیروز خزانه بود و امروز شادمان، فردا ممکن است در ایستگاهی دیگر چنین اتفاقی باز هم تکرار شود این بار یک دختر سالم با قطار برخورد کرد و فردا ممکن است باز هم فرد دارای معلولیتی به دلیل ازدحام جمعیت با قطار برخورد کند و جانش را از دست بدهد.
براستی علت واقعی این حوادث چیست و چه کسی مقصر است؟ چرا خبر فوت یک انسان براحتی در میان خبرهای مختلف گم میشود و هیچ کسی هم خود را مسئول پاسخگویی نمیداند؟ شش سال پیش نیز دست اندرکاران مترو تنها با عذرخواهی و دلجویی از کنار ذهن تیزبین رسانهها گذشتند و خط زرد رنگ را مقصر جلوه دادند و همای نابینا را که چرا خط زرد رنگ را ندیده است!
امروز باز هم صحبت از همان خط زرد رنگ است هر چند در این میان بحث فرهنگی نیز مطرح است و باید با آموزشهای لازم دلیل وجود خط زرد رنگ را از طریق رسانههای گروهی به مردم آموزش داد اما بجاست که دست اندر کاران مترو فکری به حال آن خط زرد رنگ کنند چرا که با توجه به حجم گسترده جمعیت استفادهکنندگان از مترو که تبعاً افراد دارای معلولیت نیز در زمره آن هستند بجاست تا مثلاً با تعبیه حداقل یک واگن مناسبسازی شده فرد دارای معلولیت از بدو ورود در ایستگاه توسط مأموران ایستگاهها به همان واگن برده شود و مأمور موظف باشد تا سوار کردن فرد دارای معلولیت در کنارش قرار داشته باشد.
راهکار دیگری که به نظر میرسد و البته در بسیاری از ایستگاههای بزرگ دنیا نیز تعبیه شده است نصب شیشههایی در حریم ایستگاه هاست تا به محض رسیدن قطار درها به صورت اتوماتیک باز شوند البته این کار مستلزم هزینه و اعتبارات زیادی است که البته اگر هدف اصلی حفظ جان انسانها باشد صرف این هزینهها چیز خاصی نیست.
مسیر سبز مترو برای معلولان خاکستری است
محدثه جعفری
از شانزدهم اسفند 1377 که کلید ساخت نخستین خط مترو تهران زده شد تا امروز که روزانه میلیونها مسافر از مسیر سبز مترو تهران استفاده می کنند تا از ترافیک شهری در امان بمانند و «سریعتر» و « راحتتر» به محل کارشان برسند بیش از 17 سال می گذرد. جامعه میلیونی افراد دارای معلولیت نیز سالهاست از این وسیله برای تردد «راحتتر» استفاده می کنند اما استفاده آنها از این مسیر سبز همواره توأم با مشقات و سختی هایی بوده که عمدتاً از عدم مناسب سازی برخی از ایستگاههای مترو ناشی میشود به همین بهانه برای بررسی مناسبسازیها سری به مترو تهران و ایستگاه های مختلفش زدیم و از افراد دارای معلولیتی که از مترو استفاده میکنند در خصوص استفاده از این وسیله نقلیه پرسیدیم البته آنها نظرات و دیدگاههای قابل تأملی داشتند که در ادامه میخوانید.
ما شهروندان درجه دو نیستیم
برای یافتن مسیر، عصایش را بر زمین میزند مردم با دیدن او به سمتش میروند تا همراهیاش کنند. من نیز همراش وارد واگن قطار میشوم. چروک روی دستانش نشان از سن و سال بالای او میداد. از وضعیت مترو و مناسبسازی ایستگاههای قطار از او میپرسم، میگوید: «یکی از مسیرهایی که برای تردد انتخاب میکنم مترو است، چرا که هم تردد ارزانتر و هم سریعتر برای رسیدن به مقصدم دارم، اما در ایستگاه خیام که مسیر هر روزهام است با مشکل مواجه میشوم. هنگامی که برای رفتن به نزدیک سکوی قطار از کارمندان مترو درخواست کمک میکنم آنها به درخواست کمک من توجهی نمیکنند. من نابینا هستم و آنها را نمیبینم اما کارکنان مترو که من را میبینند؟ چرا برای کمک نمیآیند؟ بیشتر مواقع این مردم هستند که مرا تا سکو همراهی میکنند.»
علی علیزاده یکی از افراد معلولی است که برای راه رفتن باید از دو عصا استفاده کند، تردد از پلهها برایش سخت و گاهی ناممکن است. این شهروند 64 ساله از تجربیات سوار شدن درمترو میگوید: «مترو برای معلولان ساخته نشده و زمانی که طرح و برنامهریزی این شهر زیرزمینی را انجام دادند یادشان نبود افراد با نیازهای ویژه را مدنظر قرار دهند. در رسانهها مدام حرف از مناسبسازی است اما وقتی برای استفاده از مترو وارد ایستگاه میشویم یا رمپ ندارد یا اگر هست استاندارد نیست. یا آسانسور ندارد یا اگر دارد خراب است. به گمانم آسانسورها فقط تزئینی است. مسئولان همواره میگویند هدفمان توانمندسازی افراد دارای معلولیت است اما این امر نیازمند فراهمسازی امکانات است؛ من دوست ندارم کسی دستم را بگیرد و به این سو و آن سو بکشد؛ مترو ایستگاه خوب و عالی ندارد اما تردد برای من در ایستگاه امام خمینی، مفتح و دردشت، به نسبت دیگر ایستگاهها راحتتر است چون این ایستگاهها جزو معدود ایستگاههای مناسبسازی شده ویژه معلولان است.»
به ایستگاه گلبرگ که در خط دو مترو واقع شده است سری زدم شخصی با عصای سفیدش مشغول عصا زدن و یافتن مسیر برای رسیدن به سکوی قطار بود، نزدیکش رفتم و سر صحبت را بازکردم تا نظرش را درخصوص مناسبسازی داخلی مترو جویا شوم. آقای مقدم میگوید: «چند سال قبل با توجه به مناسبسازی این ایستگاه برای معلولان و نصب کفپوشهای مناسب میتوانستم مسیرم را تا سوار شدن در قطار پیدا کنم اما چند وقتی است که این خطوط بریده بریده یا پاک شده است و دیگر برای ما نابینایان قابل تشخیص نیست. چرا مسئولان از کفپوشهای بادوام تری استفاده نمیکنند تا این مشکلات بعد از گذشت دو الی سه سال رخ ندهد.»
«مترو برای افرادی مثل من که دچار نقص از ناحیه پا هستم بسیار دشوار است چه رسد به شهروندانی که باید برای حرکت از واکر، ویلچر یا عصا استفاده کنند، برای استفاده از مترو اول باید از طریق پلههای ورودی به ساختمان مترو وارد شویم که متأسفانه سخت یا ناممکن است به همین علت بیشتر معلولان جسمی – حرکتی عطای استفاده از مترو را به لقایش میبخشند و با اتومبیل تردد میکنند.» اینها گوشهای از درد دلهای آقای نقدلو است. او با توجه به بالا رفتن سنش میگوید: «سن و سالمان بالا رفته و کهولت سن ناخودآگاه بر تردد تأثیر میگذارد حال معلولیت ما را به آن اضافه کنید. افرادی با معلولیت من میتوانند به کمک پروتز و کفشهای طبی راه بروند اما حفظ تعادل در بسیاری از مکانها همچون پله برقی برایمان دشوار است و باید از آسانسور یا بالابر استفاده کنیم که در اکثر ایستگاهها ایجادشده اما در بیشتر اوقات خراب هستند. مسئولان باید به این فکر کنند که روزی خودشان هم سالمند میشوند و باید شرایط جامعه را برای افراد با نیازهای ویژه آماده سازند.»
مناسبسازی با رعایت استاندارد
بسیاری از فضاهای شهرمان را مناسبسازی کردند اما به علت نبود استانداردسازی این مکانها برای افراد دارای معلولیت قابل استفاده نیست یا استفاده از آن دشوار است؛ بهعنوان مثال رمپی که برای عبور ویلچر و واکر در نبود آسانسور مورد استفاده قرار میگیرد باید حداکثر شیب رمپ 8درصد با عرض 120سانتیمتر باشد همچنین پیشبینی پاگرد در سطوح شیبدار بالاتر از 10 متر، تعبیه حداقل عرض 150 سانتیمتری در سطح شیبدار دارای پیچ، نصب میله دستگرد در دو طرف سطوح شیبدار با ارتقاع 80 سانتیمتر، قطر 5/3 سانتیمتر و حداقل فاصله میله و دیوار 4 سانتیمتر، مسقف و غیرلغزنده بودن سطح شیبدار است. اگر در مترو آسانسور تعبیه شود باید حداقل ابعاد فضای آسانسور 110 تا 140 سانتیمتر، پیشبینی دگمههای کنترلکننده با حداقل برجستگی 5/1 سانتیمتر و قطر 2سانتیمتری حداکثر با ارتفاع 130سانتیمتر از کف آسانسور، نبود اختلاف سطح بین کف راهرو با کف آسانسور باشد.
برای افراد با مشکل بینایی هم باید عرض پیاده رو حداقل 120 سانتیمتر، نصب موازییکهای سکهای و برجسته در پیاده روها جهت عبور نابینایان به عرض حداقل 80 سانتیمتر، نبود مانع در پیاده روها، پیشبینی پل ارتباطی بین پیاده رو و سواره رو مد نظر قرار گیرد.
سرویسهای بهداشتی هم باید برای این شهروندان تسهیل شود به طوری که حداقل اندازه فضای سرویسهای بهداشتی 150 تا 170 سانتیمتر، باز شدن در سرویسهای بهداشتی به سمت بیرون، پیشبینی ارتفاع 45 سانتیمتری در کاسه توالت از کف، نصب دستگیرههای کمکی در طرفین کاسه توالت و نصب شیرهای آب اهرمی باشد. چقدر از مناسب سازیهای انجام شده در مترو یا مبلمان شهری با این اصول مطابقت دارد؟
منــاسبســازی 40 ایستـــــگاه
از 104 ایستگاه مترو
علی عبداللهپور، قائم مقام مدیر عامل شرکت بهرهبرداری مترو تهران در رابطه با مناسب سازیهای فضای داخلی مترو میگوید: «مناسبسازی ایستگاهها برای افراد با نیازهای ویژه در دستور کار شرکت بهرهبرداری قرار دارد اما ایستگاهها به صورت مناسبسازی شده به ما تحویل داده نمیشود بلکه شرکت ساخت مترو ایستگاههایی که آماده بهرهبرداری باشند را در اختیار ما قرار میدهند، شرکت بهرهبرداری مترو پس از تحویل ایستگاه نسبت به مناسبسازی آن اقدام میکند که همین امر مشکلات فراوانی برای ما رقم زده است.
وی با اشاره به اینکه روزانه یک درصد از معلولان از فضای مترو استفاده میکنند، میافزاید: مسیر ویژه برای تردد نابینایان و کم بینایان در 40 ایستگاه از 104 ایستگاه فعال مترو ایجاد شده است. این مسیرهای برجسته و غیرهم سطح به نابینایان کمک میکنند مسیرشان را تا نزدیکی سکوی قطار پیدا کنند.
این ایستگاهها علاوه بر خطوط ویژه غیر هم سطح به پله برقی و آسانسور نیز مجهز شدهاند تا همه شهروندان بتوانند از مترو استفاده کنند. نکته قابل توجه برای شهروندان عادی این است که برای عبور و استفاده از آسانسور اولویت با معلولان، سالمندان و زنان با نیازهای ویژه است. متأسفانه در برخی ایستگاهها که تردد و جا به جایی شهروندان زیاد است معلولان در انتظار استفاده از خدماتی مثل آسانسور و پلههای برقی میایستند و مردم توجهی به شرایط جسمی این افراد ندارند حتی در داخل واگن قطارها نیز تابلوهایی نصب کردیم که اولویت نشستن برای این گروه خاص را ضروری معرفی کرده است اما شهروندان به آنها نیز توجه نمیکنند.
علاوه بر امکانات فیزیکی که برای شهروندان دارای معلولیت در ایستگاهها تعبیه کردیم از پاکبانان مترو تا رئیس ایستگاه موظف هستند با مشاهده افرادی که مشکل تردد دارند از قبیل نابینایان، معلولان جسمی- حرکتی و مادرانی که همراه کالسکه نوزادانشان وارد ایستگاه میشوند تا سوار شدن بر قطار همراهی کنند.
عبداللهپور با تأکید بر اینکه اگر افراد با نیازهای ویژه به ایستگاههای مترو مراجعه کردند و همکاری لازم از طرف کارمندان مترو صورت نگرفت سریعاً ساعت حضور و نام ایستگاه مذکور را با شماره تلفن 02166712216 به ما اعلام کنند تا برخورد اداری با این افراد صورت گیرد.
یکی از مشکلات ما برای ایجاد طرح مناسب سازی این است که ابتدا ایستگاه مترو را میسازند و سپس به فکر مناسب سازی آن میافتند! در این حالت، هم سرعت کار ما کاهش مییابد هم مناسب سازیها بدرستی انجام نمیشود و بعد از مدت کوتاهی کفپوشهای ویژه این افراد مخدوش میشود.»
قائم مقام مدیرعامل شرکت بهرهبرداری مترو تهران در پاسخ به اینکه چرا این مناسب سازیها در هنگام ساخت ایستگاه و قبل از افتتاح آن صورت نمیگیرد عنوان میکند:«برای حل این معضل مدیرعامل شرکت بهربرداری مترو تهران دستورات لازم را صادر کرده است تا درزمان ساخت ایستگاه مناسب سازیها انجام شود همچنین ابلاغ کردند ایستگاههایی که نیاز به ترمیم مناسب سازیها دارند در اولویت برنامههای مترو قرار گیرند.
محدودیتهای فنی که در خطوط یک و دو وجود دارد باعث شده نتوانیم امکانات لازم را برای تردد مناسب فراهم کنیم؛ این امر نیز در دستور کار مترو قرار دارد اما اکنون جزو اولویتهای کاری ما نیست.
عبداللهپور در پایان صحبتهایش میگوید: «تا پایان سال 96 بحث مترو و توسعه خطوط با افتتاح خط 6 و 7 بسته خواهد شد و از آن زمان به بعد بحث کیفیت ایستگاهها، مناسب سازیها و افزایش واگنهای قطار مدنظر مسئولان قرار خواهد گرفت.
دانلود و گزارش از پشت صحنه برنامه باغ ارغوان/مصاحبه با مریم نشیبا از گویندگان با سابقه صدا و سیما
برنامه «گلبانگ» یکی از برنامه های پر مخاطب رادیو است که با رسیدن ایام محرم، با عنوان «باغ ارغوان» ارادت خود را به سالار شهیدان نشان می دهد. این برنامه موسیقی محور که سال هاست از رادیو ایران میهمان عاشقان هنر می شود و با پخش تصانیف درخواستی از سوی مخاطبان برنامه، لحظات دلنشینی فراهم می سازد، امسال به سیاق گذشته، فضای خود را تغییر داده و با پخش تصانیف و نغمات متناسب با ایام سوگواری سالار شهیدان، همچنان همراه شنوندگان رادیو شده است.
اتاق فرمان
«باغ ارغوان» در یکی از استودیو های ساختمان شهدای رادیو با مساحت 35 متر ضبط می شود. ساعت از 1 بعد از ظهر گذشته است. ندا حاجی اسماعیلی، تهیه کننده و خانم موسوی ظفر صدابردار، پشت میز صدا قرار گرفته اند و مریم نشیبا، مجری برنامه نیز داخل استودیو پشت میکروفون و بر روی صندلی مخصوص مجری نشسته و مشغول جا به جایی متن هاییست که قرار است در لا به لای برنامه قرائت کند. قسمت هایی که قبلاً ضبط شده و بخش هایی که در حال ضبط است، به وسیله صدابردار با تهیه کننده هماهنگ شده و کد گذاری های لازم برای ویرایش نهایی انجام می گیرد.
مهر صدای من، از وجود مهر بچه ها برگرفته است
پس از اتمام ضبط برنامه، فرصتی دست داد تا با مریم نشیبا، صاحب صدای آشنا برای بچه های دیروز و امروز و مجری برنامه «باغ ارغوان» گفت و گویی صمیمی کنیم. چنان چه انتظار می رفت، خانم نشیبا با همان روی خندان و سرشار از انرژی، صدای پر مهرش را برگرفته از مهر بچه ها می داند: «من قبل از گویندگی در مقطع دبیرستان به عنوان دبیر فعالیت می کردم. آن چه مردم از صدای من، به مهربانی تعبیر می کنند، برگرفته از مهریست که از مهر بچه ها کسب کرده ام. در برنامه ای مثل شب به خیر کوچولو، وقتی با فرشته های روی زمین ارتباط می گیری، ذاتاً احوالت دگرگون می شود. بچه ها با زیبایی، پول توی جیب و سواد شما کاری ندارند، آن ها عاشق خود شما می شوند، عاشق مهر صمیمانه ای می شوند که در خود شما جست و جو می کنند. خداوند این مهر را در سینه همه آدم ها قرار داده که مثل گنجه، در آن گاهی باز می شود و خوراکی های خوشمزه می دهد، اما در مورد بچه ها در این گنجه همیشه باید باز باشد؛ چرا که بچه ها خیلی مامان و عزیزند و دوستدار مهربانی.» نشیبا در ادامه، به قالب برنامه گلبانگ اشاره کرده، اظهار می دارد: «در برنامه ای مثل گلبانگ، ما با کوچولو های بزرگ سر و کار داریم که آن ها هم دوستدار مهربانیند. مگر من بدم می آید که مورد توجه قرار بگیرم. وقتی یک کارمند بانک با لطف خود مرا می نوازد، من باید به نحوی لطف او را پاسخ دهم. من عمه جورابیم، عمه شکلاتیم؛ شاید به خاطر این است که شکمو هستم و همیشه در کیفم خوراکی پیدا می شود. چند وقت پیش با راننده یکی از مسیر هایی که دائماً در آن مسیر رفت و آمد می کنم آشنا شدم. به محض این که او متوجه شد من مجری رادیو هستم، با مهربانی دو گردوی پوست نگرفته به من هدیه داد و من هم یک سیب تقدیمش کردم و تقاضا کردم شماره تلفنش را بدهد تا در اختیار همکارانم قرار دهم که با او تماس بگیرند و آهنگ مورد علاقه اش را پخش کنیم.» مجری شب به خیر کوچولو در پایان صحبت هایش مژده ای به نابینایان می دهد: «اگر نابینایان عزیزم کتاب خاصی مد نظر داشته باشند؛ مثلاً یک داستان کوتاه و عجله هم نکنند، من حاضرم آن کتاب را برایشان بخوانم.»
ما گزینشی عمل نمی کنیم
ندا حاجی اسماعیلی، سردبیر و تهیه کننده برنامه «باغ ارغوان» هم طی یک گفت و گوی کوتاه، از نحوه انتخاب آهنگ ها برای پخش در برنامه صحبت کرده، به این نکته اشاره می کند که هیچ نوع گزینشی در پخش درخواست های مخاطبان صورت نمی گیرد: «اساس درخواست هایی که از سوی مخاطبان به برنامه ارسال می شود، تماس های تلفنی و پیامک هاست. تمام درخواست ها به وسیله آقای دستمبویه، مسئول ارتباطات و هماهنگی برنامه جمع آوری می شود و با توجه به آن چه که در آرشیو موجود است، آهنگ ها انتخاب و پخش می شوند. اما ممکن است در آستانه ایام عزا، شنونده ای تقاضای آهنگ تولد کند که قطعاً پخش آن را به بعد از ایام عزا موکول می کنیم.» حاجی اسماعیلی در ادامه به انواع تصانیفی که در برنامه پخش می شود اشاره می کند: «مبنای ما پخش 4 نوع آهنگ است؛ تصنیف قدیمی، آهنگ محلی، پاپ و تصنیف سنتی. ضمناً مطالبی که در طول برنامه قرائت می شود را خود من می نویسم.»
صدا مقوله محبوبیست
در پایان این گزارش، خانم موسوی ظفر، صدابردار برنامه ضمن ابراز افتخار از این که صدابردار برنامه باغ ارغوان است، توضیح کوتاهی در خصوص کار خود ارائه می دهد: «قطعات موسیقی که از سوی تهیه کننده انتخاب می شوند، با استفاده از نرم افزار هایی مثل آدوبی آدیشن 6 و کیوبیس، مرتب شده و اصطلاحاً روی میز صدا ریخته می شوند و پس از آن، برای پخش به شکلی کاملاً پویا آماده می گردند. این افتخار من است که حدود 7 سال صدای ماندگار خانم نشیبا را ضبط می کنم.
فایل صوتی را می توانید
از طریق این بخش
به وبسایت ایران سپید رفته و دانلود کنید.
از شش نقطه ی جهان. خدمات پرکینز در شرق آفریقا
نابینایان ایرانی شاید از پرکینز فقط ماشین تایپ بریلش را بشناسند و از خدمات فراوان و دامنه داری که این مرکز قدیمی در اختیار نابینایان در آمریکا و سایر کشورهای دنیا میگذارد بیخبر باشند. شاید دانستن این نکته خالی از لطف نباشد که در این مرکز، تولید ماشینهای تایپ یکی از رویدادهای جنبی به حساب میآید و این مرکز در حقیقت جایی است که نابینایان آمریکایی میتوانند با حضور در دوره هایش، دهها بسته آموزشی مفید را دریافت کنند. از آموزش خط بریل گرفته تا استفاده از رایانه و زندگی مستقل و تحرک و جهتیابی و… همه و همه دوره هایی هستند که پرکینز متولی اجرای آنها برای نابینایان آمریکا است. این مرکز نامآشنا، رسالت دیگری را هم بر عهده دارد و آن هم کمک به نابینایان در مناطق محروم دنیا برای دسترسی به منابع آموزشی استاندارد است. یکی از طرحهایی که پرکینز چند سالی است که خود را در آن دخیل کرده، ارائه خدمات آموزشی به نابینایان در کشور اوگاندا است. دولت آمریکا، از سال ۲۰۱۵ بودجه ای را در اختیار پرکینز قرار داده تا پروژه ای را در این کشور کلید بزند که طی آن، قرار است ۴۳ هزار دانشآموز نابینا، از خدمات آموزشی استاندارد بهره مند شوند. یکی از اصلیترین بخشهای این آموزشها، شامل معلمان و کارکنان و مدیران مدارسی میشود که نابینایان در آنها تحصیل میکنند. در قالب این پروژه، به صدها معلم آموزش داده میشود که بتوانند محتوای آموزشی را علاوه بر دانشآموزان نابینا، به افرادی که به طور همزمان دچار نابینایی و ناشنوایی هستند یا آنهایی که افزون بر نابینایی، از یک معلولیت حرکتی رنج میبرند هم بیاموزند. «Angela Affran»، مسؤول هماهنگی منطقه آفریقا در بخش بین الملل پرکینز درباره این طرح میگوید: «به علت گستردگی فقر در کشور آفریقایی اوگاندا، بسیاری از کودکان از آموزش جا میمانند. آنهایی هم که در مدارس عادی مشغول به تحصیل هستند، در کلاسهای بسیار شلوغ درس میخوانند و معلمانشان هم هیچ دانشی درباره چگونگی آموزش به آنها ندارند. در برخی مناطق مدارسی مشاهده شده که در هر کلاس بیش از ۱۱۷ دانشآموز وجود دارد. همین مسأله باعث میشود دانشآموز نابینایی که در چنین کلاسی حضور دارد در بسیاری از برنامه ها فراموش شود یا از بیشتر برنامه ریزیهای کلاسی حذف شود که همین امر باعث عقب نگه داشته شدنِ کودک نابینا نسبت به بقیه همکلاسیهایش میشود. طرحی که با همکاری دولتهای آمریکا و اوگاندا انجام میپذیرد باعث خواهد شد که این کودکان هم بتوانند از محتوای آموزشی در مدارس بهره مند شوند.» از دیگر نکاتی که در این طرح لحاظ شده، آموزش تعمیرکارانی است که بتوانند ماشینهای تایپ بریل را در این کشور تعمیر کنند. به علت شیوع بالای بیماری ایدز در کشور اوگاندا، آموزشهای مربوط به پیشگیری از ابتلا به این بیماری هم از جمله دیگر بسته های آموزشی است که در اختیار کودکان اوگاندایی قرار میگیرد.
خودزنی به سبک نابینایی/گدایی نوین با سوء استفاده از اسم نابینایان
سهیل معینی در ستون سخن هفته شنبه 17 مهر ایران سپید نوشت: همیشه جامعه نابینایان از یک امر شکوه داشته اند. تحمل انواع توهینها، بدزبانیها، ترحمها و برخوردهای نامناسب آحاد بینا، اما کم سواد جامعه و کسانی که سطح آگاهیهایشان اجازه نمیدهد رفتاری متناسب با شأن یک نابینا با او داشته باشند. وجه رایج این برخوردهای نامناسب ترحم به نابینایان، پایین انگاشتن آنان نسبت به سایر افراد و برخوردهای تحقیر آمیز نسبت به این گروه است. این شکوه ها تا اندازه زیادی مبین واقعیت برخوردهای روزمره با نابینایان است که البته خوشبختانه به دلیل رشد فرهنگی جامعه، این برخوردها در حال کاهش است. اما به هر حال هنوز وجود دارد. شکوه از غیر دوست عادی است، اما از دست خودیهایی که آبروی نابینایان را به بازی گرفته اند یا بهتر بگویم به حراج گذاشته اند چه کنیم؟! نابینایانی که به جای آبروداری و آبروخری برای جامعه نابینایان به طمع پول و بهانه کاسبی آبروی جامعه نابینایان را هدف گرفته اند. روشن بگویم، اخیراً برخی انجمنها و تشکلهای نابینایی به بهانه ایجاد کار برای نابینایان، آنان را وادار به فروش کالاهای نامرغوب به مردم کرده و بدتر از آن ادبیات فروش تلفنی نابینایان را تأکید بر صواب بودن این امر قرار داده و به نوعی گدایی نوین را کار و کسب خود قرار دادند. منتها با لایه ای پنهان از کارآفرینی و ایجاد درآمد برای نابینایان. واقعاً این امر آیا آبرو ریزی و خودزنی نابینایان نیست؟ چگونه عده ای به خودشان اجازه میدهند به بهانه راه اندازی کار و کسب، نابینایان را وادار به تحمیل فروش کالا به مخاطبین، آن هم با این ادبیات که این کار صواب در راه نابینایان است، قرار دادند. برخی انجمنها فروشندگان بینای خود را وادار به بیان این امر نمودند که «پول خرید شما صرف کمک به نابینایان یا انجمن فلان میشود» این امر دراز کردن دست یا کاسه به سوی مردمی است که ساده دلند و خواهان کمک. اما به هر بهانه این کار تحقیر کل آنان به بهانه پرداخت درصدی ناچیز از این پولها به گروهی از این نابینایان است.
تجربه هایمان را قسمت کنیم. پوشش مناسب، بیان و آواز فنی، اثری عمیق بر مخاطب
مداحی اهل بیت عصمت و طهارت، توفیقیست که نصیب هر کس نمیشود؛ حال آنکه آن کس صاحب صدای خوش و نوای جانسوزی باشد؛ دل پاره و سوخته میخواهد و تقوا و ارادت خالص به آستان مقدس اهل بیت (ع). از این اصل مهم نباید به سادگی عبور کرد و نادیده اش گرفت، اما جدا از این قانون معنوی، موارد دیگری به عنوان اصل وجود دارد که یک مداح باید آنها را رعایت کند یا به بیان صحیحتر، خود را ملزم به رعایت آن اصول بداند. فرق نمیکند نابینا باشد یا غیر نابینا، مهم مداح واقعی بودن است. حال آن اصول چیست و شامل چه مواردی میشود، محل بحث ما نیست؛ آنچه برای ما اهمیت دارد، ظهور و نمود یک مداح نابینا اولاً در جرگه مداحان و ثانیاً در دل و نظر مردم –به نحو احسن- است. واقعاً یک مداح نابینا چگونه میتواند هنر و استعداد خود را آن گونه که صحیح است بنمایاند؟ برای رسیدن به پاسخ این سؤال، به سراغ یکی از مداحان جوان نابینا رفتیم تا او از تجربه های خود نقل کند. متولد و مقیم شهر قم است و از دوران نوجوانی به خواندن اشعار مذهبی علاقه نشان میدهد. این علاقه به قدری عمیق میشود که در عنفوان شباب، به طور تخصصی نزد آقاین میرداماد، مداح مشهور اهل بیت و فلاح، شاعر اهل بیت دوره های تخصصی مداحی و شعر شناسی را میآموزد. به قول خودش، از سال 1384 به طور رسمی مداحی اهل بیت میکند و صاحب جلسه در شهر قم است. «محمد چراغی» سی ساله، نحوه حضور یک مداح نابینا در جمع عزاداران را یک اصل مهم بر میشمرد: «موضوعی که اساساً به معضل بدل شده، برخورد جامعه با فرد نابیناست که عموماً همراه با ترحم است. حال اگر این فرد نابینا، مداح هم باشد، میزان تأثر شنوندگان و بینندگان با مشاهده او دو چندان میشود. به همین علت باید اصول رفتاری درستی از سوی مداحان نابینا رعایت شود. یکی از این اصول مهم، نحوه حضور در مجلس عزاست. نوع پوشش، فن بیان، انتخاب صحیح شعر و نوحه خوانی فنی و تخصصی، در تغییر نگرش کسانی که در آن مجلس نشسته اند، تأثیر عمیقی میگذارد. متأسفانه بعضی از مداحان همنوع ما، خود را ملزم به رعایت این اصول نمیدانند. بسیار پیش آمده مداح نابینا در جلسه عزاداری حاضر شده، در حالی که کیف بزرگی به همراه دارد و اشعاری که قرار است بخواند، بر روی برگه های بزرگ نوشته؛ خب همین نحوه حضور، توجه بیننده را به سمت برگه های او معطوف میسازد تا نوحه ای که میخواند. من برای دوری از این اتفاق، شعرهای مد نظرم را مختصر نویسی کرده و تقسیمشان میکنم. به این شکل که 5 بیت را مینویسم و بعد خطکشی کرده و در ادامه آن برگه، بقیه شعر را مینویسم. این روش کمک میکند تا برگه بزرگ بریل را به صورت دو یا سه قطعه تاشده درآورم. ضمن اینکه به جای کیف بزرگ، از پوشه های کوچک استفاده میکنم.» معتقد است که با رفتار صحیح میتوان جامعه را آگاهی داد و نگاه حاکی از ترحم را از بین برد: «این رفتار ماست که به جامعه آگاهی میدهد چگونه برخورد کند و نگاه ترحمآمیز را از بین ببرد. متأسفانه هستند کسانی از همنوعان ما که در صحن حرم حضرت معصومه مداحی میکنند و صحنه های غیر قابل بیان ایجاد میکنند. یک سال من دهه محرم به نطنز دعوت شدم. همانجا به رأی العین لمس کردم که نگاه مردم در شب دوم، نسبت به شب اول تغییر کرد.» عنایات خاصه از سوی اهل بیت را شامل حال خود میداند: «خوشبختانه در طول این سالها، به لطف اهل بیت (ع) دارای جایگاه قابل قبولی شده ام. در دهه محرم دو جلسه عزا دارم و باز به لطف اهل بیت (ع)، عضو مجمع عاشقان بقیع که معروفِ همه مداحان است شده ام. اخیراً هم به جرگه مداحان مسجد مقدس جمکران پیوسته ام.» مورد تحسین اساتیدش است: «یک بار در کربلای معلا، یکی از اساتیدم اظهار کرد که مداح نابینا قادر به اجرای سبک «واحدِ سنگین» -از سبکهای نوظهور مداحی- نیست. وقتی من شعری در آن سبک خواندم، تحسین کرد.» یک توصیه به مداحان نابینا میکند: «خیلی از بچه ها به تایپ با پرکینز عادت کرده اند، اما من توصیه میکنم کار با لوح و قلم را فراموش نکنند.
چوب الف. سفر به اعماق افکار مردم جهان، بر بال خاطره ها
یکی از مهمترین یافته هایی که از سفر کردن حاصل میشود آشنایی با مردمی است که جور دیگری فکر و زندگی میکنند. آداب و رسومشان، ارزشهای اجتماعی و اعتقاداتشان، غذا خوردن و آداب مهمانی دادنشان، عروسی و مراسم و کفن و دفن و عزاداریشان و خلاصه همه چیزشان با آنچه آدم همیشه دیده و به آن خو گرفته، متفاوت است. دانستن و تلاش در درک درست این تفاوتها و البته شباهتهای گاه باور نکردنی در میان مردمانی که در جوامعی به ظاهر بسیار دور از هم زندگی میکنند، چیزهای زیادی درباره زندگی و آدمها به انسان اهل سفر میآموزد. همین است که از قدیم گفته اند که سفر آدم را پخته و آموخته میکند. درک این مطلب که باورها و رفتارهای مردم تا چه اندازه تحت تأثیر عوامل اجتماعی و سیاسی شکل میگیرد و چه ارزشهایی را بدون آنکه روحمان خبر داشته باشد از اجتماعمان میگیریم و معصومانه میپنداریم که خود آنها را برگزیده ایم یا اصلاً تنها ارزشها و معتقدات قابل قبول، همینها هستند. همه اینها تنها در مواجهه با دیگران گاه متفاوت و گاه بسیار شبیه با ما است که شکل دیگری به خود میگیرد و نسبت به آن آگاه میشویم. چنین بینشی به شکلی باور نکردنی، افق دید و نگاه ما نسبت به زندگی را دگرگون میکند و به این وسیله است که میتوانیم قضاوتی منصفانه تر درباره شرایط خودمان و دیگران داشته باشیم.
اما به جز سفر، که همیشه میسر نمیشود، به روش دیگری هم میتوانیم به چنین تجربه ناب و ارزشمندی دست یابیم. خواندن کتابهایی که با رویکرد خاطره نویسی و زندگینامه نویسی یا مهمتر از آن، یادداشتهایی هوشمندانه و آگاهانه درباره زندگی اجتماعی مردم در جوامع مختلف که توسط نویسندگان باذوق و دانش نوشته شده اند.
در این شماره به دو نمونه از این دست کتابها میپردازیم که در سالهای اخیر بر پیشخوان بهترین کتابفروشیها قرار گرفته و با استقبال اهل مطالعه و منتقدان مواجه بوده است. کتاب «کافه اروپا» و «کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم» که هر دو را خانم اسلاونکا دراکولیچ، روزنامه نگار اهل کرواسی نوشته است. این دو کتاب شامل مجموعه ای از یادداشتهای پراکنده و در عین حال جذاب و خواندنی درباره زندگی مردم در کشورهای اروپای شرقی تحت تأثیر حکومتهای کمونیستی و همچنین شرایط زندگی در سالهای برچیده شدن کمونیسم از این کشورها است. در واقع میتوان گفت این کتابها تاریخ مردمند، تاریخی که نگاهش متوجه سلاطین و صاحبان قدرت و حکومت نیست. تاریخی که در آشپزخانه ها و اتاقهای نشیمن، دکانهای کوچک محلی و اداره های پست و در صفهای طویل مواد غذایی و پرداخت قبوض میگذرد. ما همراه با یادداشتهای این دو کتاب با رنجها، امیدها و آرزوهای مردمی در آن سوی دنیا آشنا و همراه میشویم و نقش سیاست و اقتصاد را در حتی خصوصیترین ابعاد زندگی و حتی باورها و ارزشهای مردم به روشنی در مییابیم.
وبگردهای کمبینا بخوانند: راه حلی ساده برای خواندن متون در مرورگرها
مرورگرهای firefox و google chrome را به نوعی میتوان پرچمداران دسترس پذیری برای کاربران نابینا و کمبینا به حساب آورد. کیفیتِ دسترس پذیری در این مرورگرها خوشبختانه هر روز هم در حال افزایش است. در این میان، رقابتی شدنِ بازار مرورگرها و تمرکز قابل توجه این دو مرورگر بر مسأله دسترس پذیریِ معلولین باعث شده Microsoft هم که تا به حال در مرورگرهایش توجه چندانی به این امر نشان نمیداد، دست به کار شود و در مرورگر تازه اش که بر روی ویندوز ۱۰ در دسترس کاربران قرار گرفته، تا حدودی جوانب دسترس پذیری را رعایت کند. بماند که کاربران نابینا هنوز به طور کامل امکان استفاده از این مرورگر را ندارند، اما در این مرورگر و دو مرورگری که به آنها اشاره شد، امکان جالب توجهی برای کاربران کمبینایی در نظر گرفته شده که برای خواندن متون، نیازی به استفاده از صفحه خوانها ندارند و با اتکا به ابزارهای درشت نمایی میتوانند مطالب صفحات وب را مطالعه کنند. «Reading view/mode»، نام امکانی است که در firefox و Microsoft edge گنجانده شده است. اگر خواسته باشید این امکان را در chrome هم فعال کنید، کافی است از صفحه مربوط به افزونه های این مرورگر، افزونه مربوطه را بر روی مرورگرتان نصب کنید تا این امکان به آن اضافه شود. به کمک این امکان، دیگر نیازی به استفاده از گزینه zoom در مرورگرتان نخواهید داشت. کاربران کمبینا همیشه از این مسأله گله میکنند که وقتی درجه zoom را در یک صفحه افزایش میدهند، صفحه به گونه ای دچار بهم ریختگی میشود که بعضاً بخشهایی از متن از کناره های صفحه بیرون میزند و آنها مجبور میشوند برای خواندن تمامی مطالب، صفحه را به سمت چپ یا راست scroll کنند. با قابلیتی که اخیراً بر روی مرورگرها تعبیه شده، وقتی نوشته های صفحه ای درشت میشوند، ابعاد نوشته ها و جداول به گونه ای تنظیم میشوند که نه شکل ظاهری آنها تغییری کند و نه نوشته ای از کناره ها بیرون بزند. نوشته ها به طور کامل با پنجره مرورگر منطبق میشوند تا کاربر بتواند به راحتی به تمام بخشهای متن احاطه داشته باشد. برای استفاده از این امکان البته لازم است هر بار که صفحه جدیدی در مرورگر باز میشود، گزینه مربوطه مجدداً فعال شود. برای فعال کردنش هم کافی است نگاهی به گوشه بالا و سمت راست صفحه بیاندازید تا در کادر سفید رنگی که در کنار نوار آدرس دیده میشود، نشانکی را که شبیه به یک کتاب است پیدا کنید. با کلیک بر روی این نشانک، این حالت در مرورگر شما فعال خواهد شد. در مرورگر chrome، نام افزونه مورد نیاز برای انجام این کار «readability» است و شما میتوانید آن را از بخش افزونه های این مرورگر دانلود و نصب کنید. بعد از نصب، همان گزینه به chrome هم اضافه میشود. بعد از کلیک، لازم است گزینه «read now» را انتخاب کنید. این طرح قرار است تا ۲۰۱۷ ادامه داشته باشد.
صدای خاطره ها. خاطراتی به اندازه یک عمر خدمت
از جمله کارمندانی بود که در زمان خدمتش، با نسلهای مختلفی که برای گرفتن کتاب یا خدمات مختلف به مرکز مراجعه میکردند، ارتباط مستمر داشت. بعضی از مراجعان گهگاه با او مشاجره میکردند و بعد دوست میشدند و آن دوستی دوام پیدا میکرد، به طوری که آن ارتباط تا امروز هم ادامه دارد. حدود 8 سالیست که بازنشسته شده، اما همچنان خود را به انجام امور خدماتی به نابینایان مشغول ساخته است. او، یکی از نخستین کسانیست که اوایل انقلاب، در بخش کتابخانه مرکز رودکی فعلی، سازمان رفاه نابینایان سابق فعالیت کرده و در کنار رسیدگی به خدمات اجتماعی، به گویندگی هم پرداخته است. قطعاً علاقه مندان به کتابهای گویا صدای کبری بادرامپور را خوب به یاد دارند؛ گرچه بنا به آنچه در بالا آمد، بادرامپور در کنار فعالیتهای مختلف در حوزه خدمات فرهنگی و اجتماعی به کار گویندگی میپرداخت، اما بنابر همان نکات بالا، ارتباط گسترده ای با نابینایان مراجع به مرکز رودکی داشت. به همین بهانه، نخستین شماره ستون نوگشوده صدای خاطره را، به صحبتهای او اختصاص دادیم تا نقل کند خاطرات شنیدنی از سالهای دور این فرهنگستان خاطره انگیز را: «من از سال 1358 به طور رسمی کارم را در سازمان رفاه نابینایان آغاز کردم. در آن سال هنوز سازمان بهزیستی تشکیل نشده بود و بعداً سازمان رفاه که به رودکی تغییر نام داد، زیر مجموعه سازمان بهزیستی شد. من قبل از اینکه در کتابخانه مشغول شوم، در انجمن توانبخشی آن سالها، به کار پژوهش در حوزه عقبمانده های ذهنی، بیماریهای روانی و اعتیاد میپرداختم. اما با گسترش بخش کتابخانه، در آن قسمت مشغول به کار شدم. رئیس آن وقت، آقای وارطانیان بود که مرا به عنوان گوینده به کتابخانه معرفی کرد که البته من رد شدم.» – چه کسانی از شما تست گویندگی گرفتند؟ «آقایان عبد ا… غفاری و مراد محمدی راد؛ خب گویندگی فقط سواد و صدا نیست، احتیاج به نوعی آرامش نسبی دارد. از آن جا که من ذاتاً انسان هیجانی هستم، خیلی تپق میزدم. نکته مهم این بود که امکان استخدام وجود نداشت و ما هم که کارمند سازمان بودیم، برای این کار انتخاب شدیم. اما کسانی بودند که به صورت داوطلب همکاری میکردند. یکی از مهمترین دلایل سختگیری، ضبط کتابهای درسی بود. هرچند در کنار کتابهای درسی کتابهای غیر درسی هم ضبط میکردند، اما محور اصلی کتابهای درسی بود و برای اینکه اشتباهی رخ ندهد، در بحث گویندگی سختگیری میکردند.» – زمانی که شما به کتابخانه رفتید، چه تعداد کتاب ضبط شده بود؟ «101 عنوان کتاب ضبط کرده بودند. ببینید تعداد مراجعه کننده ها خیلی نبود که نیاز به تولید گسترده احساس شود. بعدها این تعداد افزایش یافت؛ مخصوصاً وقتی که کتابهای درسی با تغییر سالانه مواجه شدند.» – بعضی از کتب ضبط شده قدیمی در فضایی غیر از استودیو ضبط شده اند. «پایه اصلی، ضبط در استودیو بود و ضبط آزاد هنوز وجود نداشت.
محل مرکز از همان ابتدا، ساختمانهای کنونی بود؟ نه! تا سال 1367 ساختمان مرکز، بخشی از مدرسه دکتر خزائلی بود. به این شکل که طبقه اول ساختمان به چاپخانه اختصاص داشت و در طبقه دوم، دست چپ کتابخانه بود و رو بروی آن استودیو قرار داشت. ساختمان خیلی قدیمی بود و باور کنید موشهای بزرگی داشت که بعد از ظهرها وقتی مشغول ضبط کتاب بودیم، یک مرتبه میدیدیم یکی از آنها سر از سوراخ بیرون آورده و ما با دیدنش وحشت میکردیم. من از ترس میپریدم بالای صندلی مینشستم تا از گزند آنها در امان بمانم. – یعنی کسی از مسئولان رسیدگی نمیکرد؟ چرا! وقتی قضیه شدت پیدا کرد، از وزارت بهداشت برای نظارت آمدند و معلوم شد به علت وجود پشم شیشه در داخل ساختمان، امکان زاد و ولد موشها زیاد شده و باید فکری کرد. به همین علت تصمیم گرفتند طعمه گذاری کنند. اول داروهایی آوردند که اثر نکرد. یک خدمتکار داشتیم به نام آقای حشمتی که فوت کرده، او میگفت این داروها تأثیری ندارند و باید به روش دیگری متوسل شد. او پیشنهاد کرد غذاهای خوشمزه ای در درون ظرف زباله بریزیم تا موشها به هوای آن غذاها جمع شوند، بعد خود او با یک لوله مخصوص که به آن «آلت قتاله» میگفت، موشهای محبوس در ظرف زباله را میکشت، اما مگر تمام شدنی بود. بالاخره مسئولان وزارت بهداشت داروی تازه ای آوردند که انگلیسی بود و به قول آنها، باعث خونریزی در معده موشها میشد. وقتی آن داروها را در تمام ساختمان ریختند، ما فقط دو موش مرده پیدا کردیم، چون موشها به شکل شبکه ای عمل میکنند؛ به محض دادن دو قربانی، به دوستان خود اطلاع دادند و همه از آنجا مهاجرت کردند. – خواهش میکنم کمی به سالهای ابتدایی کار شما در کتابخانه برگردیم. شما در تست گویندگی پذیرفته نشدید، اما بعد از مدتی کار گویندگی کردید. دلیل خاصی داشت. ببینید تعداد گوینده زیاد نبود، به همین علت آقای وارطانیان اصرار کرد که من کتاب بخوانم. آن زمان آقایان مراد محمدی راد و عبد ا… غفاری در استودیو کار میکردند. وقتی قرار شد من کار گویندگی کنم، بعد از مدتی احساس کردم که نمیتوانم در استودیو کتاب بخوانم؛ چون اولاً بعضی از کتابها با رشته من که جامعه شناسیست فاصله داشتند و اطلاعی در آن حوزه نداشتم، ثانیاً کار استودیو استرس خاصی به من وارد میکرد که احساس کردم نمیتوانم ادامه دهم. به همین علت خواهش کردم که به صورت آزاد کتاب ضبط کنم. – اما مسئولیتهای دیگری به شما محول شد. ابتدا در چارت سازمانی عنوان شغلی من کتابدار شد. اما کتابداری تسهیلات خاصی نداشت. سالها بعد، یک روز به مناسبتی که الآن یادم نیست، آقای دکتر کمالی، معاون توانبخشی سازمان بهزیستی از مرکز بازدید میکرد. به یکباره در حین بازدید به من اشاره کرد و پرسید که سمت تو چیست؟ گفتم کتابدار. وقتی از رشته تحصیلی من و دانشگاهی که درس خوانده بودم مطلع شد، دستور داد عنوان شغلی من به مسئول امور اجتماعی تغییر پیدا کند. – سیستم ضبط کتاب در استودیو به صورت آنالوگ بود؟ بله! تا چند سال پیش کتابها را بر روی نوارهای ریل ضبط میکردیم. سیستم دیجیتال چند سالیست استفاده میشود. به گوینده های ضبط آزاد هم دستگاه ضبط صوت همراه با نوار کاست میدادیم. روند ضبط کتاب در مرکز سیری تکاملی داشت. کتابهای درسی را به شکل آزاد ضبط میکردیم تا سریعتر به دست بچه ها برسد. سپس میدیدیم سال بعد کتابها تغییر کردند. از یک طرف، به گوینده های داوطلب ضبط و نوار میدادیم، میرفتند و تا یک سال کار را تحویل نمیدادند. مجبور میشدیم بگردیم و پیدایشان کنیم، بعداً معلوم میشد که توان آن کار را ندارند. ضمن اینکه کتابهای غیر درسی تا مدتی تکثیر نمیشدند، یعنی اجازه تکثیر فقط به کتابهای درسی داده شده بود. به همین علت بعضی نوارها دچار اشکال میشدند.
آهنگ و درنگ. چطور به موسیقی گوش میدهیم؟: بخش پایانی
در شماره های پیشین، خلاصه ای از یکی از مقالات آرون کوپلند، موسیقیدان و منتقد برجسته قرن بیستم آمریکایی را مرور کردیم و با دو سطح احساسی و بیانگری در زمان شنیدن موسیقی آشنا شدیم. باز به نوشته کوپلند باز میگردیم و این بار در آخرین شماره از این سلسله مطالب، با سطح موسیقایی محض از نظر این منتقد موسیقی آشنا میشویم.
سومین سطحی که موسیقی بر آن قرار دارد سطح موسیقایی محض است. در کنار صدای لذتبخش و احساس بیانگرانه، موسیقی به صورت نتها و نحوه به کارگیریشان هم وجود دارد. بیشتر شنوندهها به قدر کافی نسبت به این سطح آگاه نیستند.
از طرف دیگر، موسیقیدانهای حرفه ای نسبت به نتها زیادی آگاهند. آنها معمولاً دچار این مشکل هستند که به قدری درگیر آرپژها و استکاتوهایشان میشوند که جنبههای عمیقتر موسیقیای را که اجرا میکنند، فراموش میکنند. اما برای یک فرد معمولی، در سطح موسیقایی محض، مسئله کنار گذاشتن عادتهای بد آنقدر مطرح نیست که بالابردن هشیاری فرد نسبت به آنچه در رابطه با نتها اتفاق می افتد.
وقتی کسی در خیابان، با هر میزانی از تمرکز، به «خود نتها» گوش میدهد، به احتمال زیاد اشاره ای به ملودی خواهد کرد. اینکه ملودی زیبایی میشنود یا نه-و معمولاً توجه او در همین حد باقی میماند. بعد از آن معمولاً توجهش به ریتم جلب میشود، مخصوصاً اگر ریتم مهیجی باشد. اما هارمونی و رنگآمیزی، حتی اگر آگاهانه به آنها توجه شود، معمولاً به عنوان اموری مسلم و بدیهی درنظر گرفته میشوند. همانطور که این ایده که موسیقی میتواند دارای فرم مشخصی باشد هرگز به ذهن کسی خطور نمیکند.
برای همه ما خیلی مهم است که نسبت به موسیقی در سطح موسیقایی محض حساستر شویم. به هر حال، از یک ماده موسیقایی واقعی استفاده شده است. شنونده باهوش باید آماده باشد تا آگاهی اش را نسبت به ماده موسیقایی و آنچه برای آن اتفاق می افتد افزایش دهد. او باید ملودیها، ریتمها، هارمونیها و رنگآمیزی را به شیوه آگاهانهتری بشنود. اما قبل از همه، برای اینکه بتواند خط فکری آهنگساز را دنبال کند، باید مقداری از قواعد فرمهای موسیقایی را بداند. گوش دادن به همه این عناصر، گوش دادن به سطح موسیقایی محض است.
بر اساس آنچه کوپلند میگوید، برای آنکه بتوانیم به سطح موسیقایی محض در هنگام شنیدن یک اثر موسیقایی نزدیک شویم، نیازمند آن هستیم که اندکی نسبت به الفبای این هنر و دانش، احاطه داشته باشیم. در شماره های بعدی، تلاش خواهیم کرد خود را به سطحی از دانش موسیقایی برسانیم که بتوانیم در زمان شنیدن موسیقی، جزئیات بیشتری از آن دریافت کنیم. حال به رسم شماره های پیشین، دور هم به قطعه ای جاودان از دنیای موسیقی گوش خواهیم کرد. این بار قطعه «نیایش یزدان» اثر نوازنده ویلن و رهبر ارکستر ایرانی «حشمت سنجری» را برایتان انتخاب کرده ایم که میتوانید از وبسایت ایران سپید دریافت کرده و گوش کنید.
پیگیری: تنها 364 معلم رابط برای 48837 دانشآموز (قسمت آخر)
در شمارگان قبلی، بخش هایی از مصاحبه با محسن غفوریان، معاون آموزش و توانبخشی سازمان آموزش و پرورش استثنایی را خواندید. در ادامه، قسمت پایانی این مصاحبه را بخوانید.
– وظیفه اصلی معلمین رابط چیست؟ معلمین رابط نقش تسهیلگر را در مدارس دارند. معلم رابط به هیچ عنوان به معنی تدریس کننده نیست. معلم رابط باید بین معلم و دانشآموز، مشکلات ارتباطی، رفتاری، شیوه ارائه مطلب را در صورت وجود، برطرف کند. همچنین اشکالات درسی که ناشی از نوع معلولیت دانشآموز است را حل کند. بعد از حل تمرینات درسی توسط دانشآموز، بر تمرینات درسی وی نظارت داشته باشد. پل رابطی باشد بین معلم، دانشآموز و سایر دانشآموزان و مسؤولین مدرسه، در جلسات شوراها و اولیا و مربیان شرکت کند و در مورد ویژگی و تفاوتهای فردی دانشآموزان با نیازهای ویژه برای آنها صحبت کند. البته همه اینها در شرایطی است که معلم رابط در ساعات لازم در مدرسه حضور داشته باشد. – چه تعداد معلم رابط در سطح کشور در مدارس عادی وجود دارد؟ این معلمان در طول هفته، در چه ساعاتی موظف به حضور در مدارس تلفیقی هستند؟ در حال حاضر تعداد 364 معلم رابط در کل کشور وجود دارد که اینها موظف هستند در طول هفته بین 2 تا 8 ساعت با میانگین 4 ساعت به دانشآموزان خدمات ویژه یادگیری بدهند. در برنامه ریزی حضور معلمان در سال تحصیلی جدید، پیشبینی کردیم در کل کشور در هر استان و در هر شهرستان مدارس پشتیبان وجود داشته باشد. به این صورت که ما یک مدرسه پذیرا داریم که یک مدرسه عمومی است. مدرسه عمومی یعنی یک مدرسه مثلاً در مقطع ابتدایی که همه افراد مقطع دبستان در آن درس میخوانند. اعم از دانشآموزان عادی، نابینا، ناشنوا، معلولین جسمی-حرکتی و کلاً دانشآموزان دارای معلولیت که این مدرسه از یک مدرسه استثنایی تغذیه میشود. به این صورت که خدمات ویژه توانبخشی را مدرسه عمومی از مدرسه استثنایی میگیرد. مثل معلم رابط، امکانات ویژه کلاس مرجع، کتاب، خدمات توانبخشی و خدمات حمایتی. به ادارات آموزش و پرورش استانها هم از قبل دستور دادیم که مدارس پذیرا را شناسایی و به ما اعلام کنند. مثلاً ممکن است 10 مدرسه پذیرا در یک شهرستان انتخاب کنیم که این مدارس پذیرا عمومی هستند که شامل پیش دبستان، ابتدایی و متوسطه هستند و بچه های معلول آموزشپذیر ما در این مدارس تحصیل میکنند و در کنارش از یک مدرسه پشتیبان استثنایی تغذیه میشوند. در واقع این مدرسه استثنایی خدمات پشتیبانی ویژه افراد معلول را به مدارس پذیرا میدهد. – یکی از مشکلات مهم دانشآموزان، مربوط به تسلط نداشتن معلم رابط بر سؤالات امتحانی برخی دروس است. مثلاً دانشآموز امتحان ریاضی دارد و معلم رابط رشته اش ادبیات فارسی بوده و خیلی با اشکال تشریحی ریاضی آشنایی ندارد. به خاطر همین نمیتوانند سؤالات را برای دانشآموز نابینا یا کم بینا تشریح کنند. این معضل را چگونه حل میکنید؟ موقع امتحانات منشیهای ما در مدرسه حضور خواهند داشت و سؤالات را برای دانشآموزان میخوانند. منشی باید مسلط به سؤالات امتحانی باشد. اما این برداشت که منشی باید مسلط به پاسخ سؤالات باشد غلط است. البته این را هم بگویم که در رابطه با اعزام منشی به مدارس به خاطر کمبود نیرو با مشکلات بسیاری رو برو هستیم. – والدین دانشآموزان، در خیلی از موارد گفته اند فرزندشان که در مدارس عادی درس میخواند، خیلی مواقع مورد بیمهری معلمان و مسؤولان مدرسه قرار میگیرد، به طوری که در اردوهای تفریحی مدرسه فرزند معلولشان را مشارکت نمیدهند یا سر کلاس درس، مانند بقیه شاگردان کلاس از او تکلیف نمیخواهند یا حتی به او دیکته نمیگویند! سازمان در این رابطه چه توضیحی دارد؟ همه این مشکلات نگرشی است و مطمئن باشید پس از آموزشهایی که به معلمان مدارس عادی داده میشود، حل خواهد شد. اما این را هم بگویم که زمانبر است، چون تغییر نگرش مبنی بر آموزش، کار خیلی سختی است.
بیشتر از مجموع سه دوره قبلی مدال گرفتیم
محمدرضا مظلومی، رئیس فدراسیون نابینایان و کمبینایان، عملکرد تیمهای ملی ورزش نابینایان در رقابتهای پارالمپیک 2016 ریو را بسیار مثبت و مناسب ارزیابی کرد. مظلومی در این ارتباط گفت: کاروان ورزشی نابینایان ایران در پارالمپیک ریو در سه رشته فوتبال 5 نفره، دو و میدانی و سه وزن از اوزان جودو شرکت کرد و برای اولین بار در تاریخ، صاحب 3 مدال ارزشمند نقره شد. این مهم در حالی به دست آمد که تیم ملی فوتبال 5 نفره در حضور رقبای صاحبنامی همچون آرژانتین، برزیل، ترکیه و مکزیک در دومین حضور خود به عنوان نایب قهرمانی دست یافت. در رشته جودو نیز جودوکاران کشورمان در این رقابتها، صاحب دو جایگاه پنجمی و یک هفتمی شدند که امیدواریم با سرمایه گزاری در این رشته، با توجه به پتانسیل موجود، سطح جودو را ارتقا دهیم. وی افزود: در پارالمپیک 2012 لندن، کاروان نابینایان با 25 ورزشکار در قالب 4 رشته گلبال، دو و میدانی، فوتبال 5 نفره و 7 وزن جودو تنها به یک نقره اکتفا کرد.
مظلومی با اشاره به تاریخچه حضور ورزشکاران نابینا در ادوار پارالمپیک تصریح کرد: ورزش نابینایان از پارالمپیک ۲۰۰۴ آتن وارد این آوردگاه بزرگ شد که در آن رقابتها، در رشته جودو توسط هانی عساکره، صاحب یک مدال برنز شد و در پارالمپیک 2008 پکن، این بار هم در جودو، تنها یک نقره توسط سعید رحمتی کسب کرد. در ۲۰۱۲ لندن نیز یک نقره توسط سجاد نیکپرست به دست آمد، بنابر این نتایج ورزش نابینایان در ریو با سه مدال نقره، بهتر از سه پارالمپیک قبلی بود. وی تأکید کرد: عملکرد ورزشکاران نابینا و کمبینا در پارالمپیک برزیل، سیر صعودی و تکاملی خود را به وضوح نشان داد و کسب سه مدال نقره در رشته های فوتبال 5 نفره نابینایان، پرتاب وزنه و پرتاب نیزه از مواد دو و میدانی، نشان از توسعه و گسترش ورزش نابینایان در کشور و رویکرد حرفه ای به ورزش این قشر آسیبدیده است.
تشریح فعالیتهای کمیته پزشکی در پارالمپیک ریو
زهرا چابکی دبیر کمیته پزشکی کمیته ملی پارالمپیک، فعالیتهای انجام شده توسط این کمیته در جریان پانزدهمین دوره بازیهای پارالمپیک را تشریح کرد و گفت: هیچ یک از ورزشکاران اعزامی کاروان ایران با مشکل پزشکی، مصدومیت و حتی ویروس زیکا که بسیار نگران کننده بود، مواجه نشدند. چابکی با بیان اینکه برای ارائه خدمات درمانی به ورزشکاران کاروان ایران در بازیهای پارالمپیک، یک اتاق در اختیار گرفته بودیم و آن را مجهز به تجهیزات لازم کرده بودیم، گفت: هر چند که خدمات پزشکی رویدادی مانند بازیهای پارالمپیک از طرف میزبان مسابقات به طور کامل ارائه میشود، اما با این حال کاروان ایران خود نیز به برخی تجهیزات و داروها مجهز بود. وی ادامه داد: تجهیزات و وسایل لازم برای فیزیوتراپی را از ایران به ریو برده بودیم و با قرار دادن این داروها و وسایل پزشکی در اتاقی که مختص خدمات پزشکی کاروان ایران بود، کلینیک کوچکی در اختیار گرفتیم. چابکی در مورد اینکه آیا در جریان بازیهای پارالمپیک ریو برای اعضای کاروان ایران مشکل خاصی به لحاظ مصدومیت یا بیماری ایجاد نشد؟، گفت: خوشبختانه با چنین مواردی مواجه نشدیم. حتی از نظر ویروس زیکا که تقریباً بابت آن نگرانیهای زیادی وجود داشت، مورد خاصی از نظر ابتلا ندیدیم. البته پیش از اعزام کاروان، بروشورهایی جهت اطلاعرسانی در این زمینه و راهنمایی چگونگی جلوگیری از ابتلا به این ویروس در اختیار اعضای کاروان قرار داده بودیم. اسپریهای ضد زیکا نیز برای اعضای کاروان تهیه شد. با این اقدامات، هیچ نشانه ای از ابتلا به ویروس زیکا برای ورزشکاران کشورمان گزارش نشد. با این حال، در بازگشت، تک تک اعضای کاروان ایران در همان محل فرودگاه امام خمینی فرمهای مخصوصی که از طرف وزارت بهداشت تهیه شده بود را تکمیل کردند تا اگر علائمی از آلودگی به این ویروس در بین آنها وجود دارد، مشخص شود.
۱۴ دیدگاه دربارهٔ «شهر خبر معلولین. انتشار 34 خبر در شمارگان نوزدهم»
سلامُ سلام و درود بر داداش امیر خبر نگار محله خوبی آیا خوشی آیا خوش میگذره آیا روزگار که بر وفق مراده ایشالله خب خدا رو شکر اما بازم یه شهر خبر دیگه اونم از نوع شهر خبر معلولین خب بزن بریم ببینم چه خبره
اول برم سراغ اخبار معلولین در سایر خبر گزاریها
روز نو: انتقاد تند و بی سابقه خسروی وفا از رئیس کمیته ملی المپیک ببینید تا معلوم نشه که وزارت چرا دخالت میکنه یا چرا رئیس کمیته ملی المپیک اصرار داره که انتخابات برگذار بشه یا نشه رده ما در بازیهای آسیایی و المپیک بعدی بدتر از این المپیک خواهد بود باید همین امروز همین امروز تکلیف رو روشن کنند ببین چین آمریکا ژاپن کره از همون روزی که المپیک و بعدش پارالمپیک تموم شد رفتن تو کار برنامه ریزی برای المپیک و پارالمپیک بعدی و رقبای غدر ما در آسیا مث چین ژاپن کره جنوبی ازبکستان از همون روز بعد از المپیک و پارا به فکر بازی های آسیایی و پاراآسیایی پیش رو هستن بعد ما سر چه چیزایی با هم درگیریم
مهر: عکاس نابینای برزیلی که دنیا را از لنز دوربینش می بیند جلل خالق واقعاً عجیب بود واقعاً فهمیدم که عجیب غریب بود کار این عکاس نابینا
بررسی عملکرد بانکها در خدمات دهی به نابینایان امیدوارم روزی برسه که همه بانکا به ما نابیناها خدمات رسی کنند عابر بانکاشون مناسب سازی شده باشه و روی عابر بانکاشون گویا سازی باشه که همه ی دکمه هایی که روی دستگاه هست رو واسه ما بخونه و هر عملیاتی که ما توی عابر انجام میدیم رو واسمون بگه و توی خود بانک هم تجهیز شده باشه که دیگه برای نگاشتن هر نوع فرمی فقط خودمون بنویسیم و نیاز به هیچ فرد بینایی نباشه
اخبار لحظه به لحظه از آزمون استخدامی آموزش و پرورش خب من که قصد ندارم در این آزمون ثبت نام و شرکت کنم ولی هر کدوم از دوستای خوبم در محله که این توانایی رو در خودش میبینه بسملله بره جلو و با یک یا حسین و یا علی ثبت نام کنه در آزمون شرکت کنه و به حول قوه الاهی که قبول هم بشه
از پکتوسیهای عزیز هم بخاطر این کارگاهیی که قرار هستش واسه والدین بچای نابینا هم برگذار کنه ممنونم
ایسنا: ساخت ویلچرهای خودران در سنگاپور ببین کشوری مث سنگاپور که جهان سومی یا چهارمی میدانستیمش حالا داره دست به چه کار عظیمیمیزنه
تهران سما: مناسب سازی شهر در گرو تغییر نگاه افراد به معلولان است ببین کی قراره این بحث مناسب سازی به جایی درست و درمون برسه بعد از این همه کش و قوس ما هنوز باید منتظر این باشیم که اول دید ملت به ما معلولین تغییر کنه بعدشم بریم تو کار مناسب سازی اروپاییها آمریکا چرا راه دور بریم ترکیه چی کارا واسه مناسب سازی کردن ما چی کار کردیم هیچ هیچ و هیچ
این که یه رقابت دوچرخه سواری واسه یاد و نام مرحوم گلبارنژاد برگذار میشه عالی هستش به هر حال نام و یادش گرامی باد
وبسایت فدراسیون نابینایان: اصفهان فاتح مسابقات دوومیدانی نابینایان و کم بینایان قهرمانی کشور آقایان شد خب به اصفهونیا هم بخاطر قهرمانی در این مسابقات تبریک میگم
زادعلی اصغر: از منچستر پیشنهاد دارم خب این عالیست که از منچستر پیشنهاد دارد ولی یه سؤال آیا وقتی ایشان بعد از نایب قهرمانی به ایران اومد کسی بهش گفت خسته نباشید جز برنامه نود آیا آن پاداشی که لایق ایشان و دیگر بچای تیم ملی فوتبال پنج نفره بود بهشان تعلق گرفت خیر
بازم از پکتوسیهای عزیز بخاطر رصد ممنونم
وبسایت کمیته ملی پارالمپیک: فوتبال پنج و هفت نفره از مسابقات پاراآسیایی ۲۰۱۸ اندونزی حذف شدند این آسیایها از تیم ۵ و ۷ نفره ما ترسیدن که قهرمان بشیم گفتن حذفش میکنیم خیالمون راحت
اما بریم سراغ اختصاصیهای ایران سپید
کارنامه ورزش نابینایان در پارالمپیک. ریو بهتر از لندن ببین اگر مسؤولان وقت ورزش ما سلیقهی عمل نکنند و بجایی این که بگویند گلکار نباشد یا فلانی باشد یا نباشد یک برنامه ریزی مدون درست انجام دهند شک نکن که برو بچ ورزشی نابینا بیش از سه نقره میگرفتند ولی با تمام این همه تفاسیر بازم دست گلشون بخاطر همین سه نقره درد نکنه
باز هم مترو باز هم سقوط خب یاد نام و خاطرات سرکار خانم هما بدر واقعاً گرامی باد من وقتی در سال ۸۹ این واقهخ دلخراش رو شنیدم تا چند روز توی شک بودم جالب اینجا بود که مسؤولان آن زمان مترو هم یا میگفتن تقصیر از فلانی بوده یا میگفتن ما کارهی نیستیم یا توجیه میکردن و غیره جالبه وقتی بهشون هم میگی چرا شماها از متروهای مدرن در دنیا مث لندن پاریس مونیخ نییایورک رم آمستردام و غیره الگو برداری میکنید میگویند بودجه نداریم فلان چیز نداریم مگه متروی اونا چی زیادتر از ما داره که ماها نداریم و غیره خب توجیه نکنند چی کار کنند کارکنان مترو هم که بعضیهاشون چی بگم نگم بهتره
دانلود و گزارش از پشت صحنه برنامه باغ ارغوان/مصاحبه با مریم نشیبا از گویندگان با سابقه صدا و سیما وای که من چه قد با صدای بانو نشیبا خاطره دارم اونم از برنامه ی شب بخیر کوچولو یادش بخیر اون وقتا که رایانه نبود من کمتر توی اینترنت بودم کمتر توی فضای مجازی سر میکردم با رادیو وقتم رو میگذروندم که یکی از این برنامه ها شب بخیر کوچولو در ایامی بود که نوجوون و یا بچه ای ده یازده دوازده ساله بودم در برنامه ی گلبانگ هم ایشون عالی مسلط و زیبا و شیبا اجرا میکردن
از شش نقطه ی جهان. خدمات پرکینز در شرق آفریقا
ببین چی میکنه این شرکت پرکینز و ما ازش بیخبریم من الآن یکی از ماشینای تایپ بریل این شرکت کنار لپتاپم روی میز تحریرم قرار گرفته فعلاً داره استراحت میکنه تا بعداً یه دو سه جزوهی باهاش بنویسم ولی هیچ گاه فکر نمیکردم که شرکت پرکینز بجز ساخت ماشین پرکینز کار دیگهی بکنه حالا فکرش رو بکن علاوه بر ساخت پرکینز بریل به ملت یاد میده بهشون کامپیوتر یاد میده تحرک و جهت یابی یاد میده حتی در زمینه ایدز هم کارهایی را انجام میده کلاً دم شرکت پرکینز با این کاراش گرم
خودزنی به سبک نابینایی/گدایی نوین با سوء استفاده از اسم نابینایان واقعاً که با کل حرفای آقای معینی گرامی و بزرگوار موافقم و چه قد ناراحت کننده است که یک انجمن یا یک مؤسسه ی نابینایی بخواهد از این راه هایی که ایشان بیان داشتند برای جامعه هدف کمک جمع کند این کمکها همان نباشند بهتر است تا این که وجهه ی ما نابیناها رو واسه دو سه ده صد هزار تومان پایین بیاورند
در خصوص ستون تجربه ها هم من همیشه حتی اگر مربوط به منم نباشد استفاده میکنم چرا که تجارب گرانقدری از این تریق کسب میکنم
در خصوص ستون چوب الف و ستون فنآوری که در خصوص وب گردی نیمبیناها بود هم عالی بودن ستون صدای خاطره ها هم عالی بود واقعاً بنده های خدا با اون موشها چه طور سر میکردن
بقیه ی خبرات هم امیر جون عالی بودن روزگار و ایام به کام روزت خوش در پناه یگانه دادآر دادآفرین بدرود و خدا نگه دار
سلام احمد جان. ممنون داداش.
روزگار که خب اگه مشکلاتش رو فاکتور بگیری، بر وفق مراده. البته بستگی به نوع نگاه ما هم به زندگی داره.
بهترین ها رو واست آرزومندم عزیز.
عالی بود. همه چی یک جا و جمعو جور، به هم پیوسته و به درد بخور، مرتبط و کامل! ایول! لذت بردم! چطوری میشینی این همه رو گردآوری می کنی؟
درود مجتبی. ممنون خیلی زیاد.
حقیقت اینه که تنظیم چنین مجموعه ای، حدوداً بین ده الی دوازده ساعت خالص وقت میبره. حالا بسته به تعداد اخبار در شمارگان مختلف.
قبلا هم چندین بار گفتم. بخشی از زندگی فعلیم رو مدیون این سایت میدونم و با وجود همه ی مشغله هایی که دارم، شاید. شاید. انتشار منظم و گرداوری تمامی اخبار حوزه معلولین به ویژه نابینایان در این محله، بتونه این دین رو ادا کنه.
امیدوارم که چنین باشه و هم نوعان همواره از اخبار حوزه خودشون مطلع باشن.
فعلا همین کار از دست من بر میاد.
تا ببینیم آینده و دست روزگار چی واسمون رقم میزنه.
دروووود. باز هم خبر و باز هم خبر. اومدم ازت تشکر کنم و بگم ایول. راستی بابت ایمیل هم سپاس عزیزم. مرسی رفیق بامرام و با معرفتم.
درود علی جان. ممنونم.
میل هم قابلی نداشت. در کل در جریان باش با توجه به سخت افزاری که اون گوشی ها دارن، از نظر قیمت، خریدشون توجیهپذیر نیست که نیست.
ممنون همیشه میخونم، انتشارش هم میدم داخل گروه ها،
فقط میگم کاش یه خبری بود چند ماه پیش مبنی بر رایگان شدن خدمات درمانی معلولین،
اگه لطف کنی اون رو پیگیری کنی ممنون میشم و میشیم
خواهش، باشه چشم.
پیگیری میکنم. اگه نتیجه ای حاصل شد، در اینجا منتشر خواهم کرد.
ممنون بابت نشرش در سایر گروه ها.
سلام امیرخان
خیلی عالی خصوصا گزارش مترو باقیشو البته توی ایران سپید خونده بودم این یکی چرا از دستم در رفته بود نمیدونم
امیدوارم به همین پیوستگی به کارت ادامه بدی.
سلام محمدقاسم عزیز.
اون یکیش چون فقط تو روزنامه ایران منتشر شده بود به خاطر همین از دستت در رفت خخخخ
کم کم دیگه وبسایت هواشناسی خودم هم با شروع فصل بارش رونغ میگیره و حساابی اونجا مشغولم تا اردیبهشت.
امیدوارم بتونم به همین پیوستگی این مجموعه رو در محله منتشر کنم.
درود امیر نازنین سپاس از اوقات فراوانی که برای اطلاع رسانی مصروف میدارید.
درود آقا سعید گل.
انجام وظیفست.
سلام.هرچند دیر ولی اومدم تشکر کنم.ممنون امیرخان.
سلام محسن جان.
ابراز لطف و محبت، دیر یا زود نداره عزیز. ممنونم.