خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

دومین یادداشت از سلسله یادداشتهای با موضوع نابینایی و نابینایان در استان کردستان: یادداشت دوم

درود بر دوستان خوب گوش کنی

 

دومین یادداشت از سلسله یادداشتهای با موضوع نابینایی و نابینایان در استان کردستان را  میتوانید در ذیل  مطالعه فرمایید.

 

دسترس پذیری برای نابینایان از منظر سرمایه های اجتماعی و فرهنگی

 

عبدالباقی روشنی

 

ابعاد و مفاهیم زندگی روزمره, پیوسته در حال تحول و دگرگونی اند. اینها روز به روز بسیط تر، جامع تر و کاربردی تر میشوند تا ضمن دلالت وسیع تر بر مصادیق فراوان، نیازهای عینی و چه بسا ذهنی افراد را پوشش دهند و استثناها به حداقل برسند. دسترس پذیری مفهومیست که خود برساخته از مفاهیم و اصطلاحاتی همچون مناسب سازی، دسترسی به فرصتهای برابر و … در حوزه ی رفاه اجتماعی است. این مفهوم که به ویژه در دو حوزه ی زندگی روزمره و رفاه اجتماعی میتواند بعنوان شاخصی تعیین کننده در بهبود شرایط و فراهم آوردن زمینه های رفع محرومیت و نابرابری اجتماعی عمل کند، از دیدگاه­ها و نقطه نظرهای متعددی قابل بحث است که در این یادداشت کوتاه از منظر سرمایه ی اجتماعی به آن میپردازم.

در ابتدا باید گفت دسترس پذیری یعنی فراهم بودن زمینه ها و شرایط برای دسترسی و دستیابی بدون مانع گروه ها و افراد از جمله نابینایان به امکانات، فرصتها و ظرفیتهای یک جامعه. لذا نمیتوان گفت که این مفهوم مختص معلولان است. به هر حال، بنظر میرسد سرمایه ی اجتماعی متغیریست که میتواند بخشی از واریانس دسترس پذیری را به ویژه در ارتباط با نابینایان تبیین کند زیرا این مهم در سایه اعتماد و امنیت اجتماعی محقق خواهد شد.

در اینجا مسأله دسترس پذیری ظرفیتها و امکانات برای نابینایان با توجه به سرمایه اجتماعی مطرح است. بر این اساس میتوان قضیه را در دو سطح درون گروهی و برون گروهی بررسی کرد. سطح درون گروهی یعنی سرمایه اجتماعی موجود در میان خود نابینایان که نمودهای آن در تشکل های نابینایی و روابط و تبادل تجارب بین فردی آنان قابل رؤیت است. در این سطح چنین مینماید که علیرغم وجود سازمان­های مردم نهاد  متعدد در سطح کشور و به تبع آن استان کردستان این سرمایه ضعیف باشد. برخی از علل این امر را میتوان ناشی از به روز نبودن اساسنامه های تشکلها و در نتیجه کم اثر بودن آنها، ضعف در احساس مسؤولیت جمعی، گاهی فرد محوری، درک نادرست از موقعیتها و ظرفیتها ،کمبود افراد آموزش دیده جهت مدیریت منابع و تشکل ها و عدم همدلی در میان افراد تأثیرگذار و در نتیجه انجام فعالیتهای سلیقه ای و گسسته دانست. البته نباید از نظر دور داشت که بسیاری از ظرفیت سازیها در حوزه هایی همچون تحصیل، ورزش و مشارکت اجتماعی در نتیجه وجود همین تشکلها و افراد، حاصل شده است.

در مقابل، سرمایه برون گروهی وجود دارد که ناظر به روابط و تبادل تجارب با سایر گروه­ها است. در این سطح چنانچه برای نمونه، نابینایان کردستان توانسته باشند تعاملی پویا و مؤثر با سایر گروهها و نهادها برقرار کنند و قابلیتهایشان را به نمایش بگذارند، در ایجاد زمینه های دسترس پذیری و تقویت سرمایه اجتماعی خود موفق بوده اند اما متأسفانه در این عرصه نیز شاهد دستاوردهای مقطعی و اغلب فردی بوده ایم که در بیشتر موارد محصول بستگی ها و روابط خارج از مقوله ی سرمایه اجتماعی، یعنی رابطه با فلان مدیر و نهاد است که ضمن گرفتن فرصت از دیگران سبب تضعیف سرمایه اجتماعی نیز میشود.

البته با نگاهی منصفانه به شرایط درمی­یابیم که نابینایان در این امر چندان مقصر نیستند زیرا بر مبنای برخی تحقیقات انجام شده سرمایه اجتماعی در کشور ما اصولا پایین است و استان کردستان نیز در کشور رتبه مناسبی در این زمینه ندارد. نکته اساسی تر اینکه سرمایه اجتماعی انتشار یافته در کشور ما با ضعف مواجه است. بنا بر این، نابینایان در چنین شرایطی قادر به برقراری رابطه با هر فرد، نهاد و مدیری نخواهند بود. و به علت وجود سرمایه اجتماعی بسته ، شبکه سازی و در نتیجه تقویت دسترس پذیری منابع برای آنها دشوار می شود چراکه جامعه ای را میتوان واقعی دانست که افراد و گروهها هر وقت بخواهند بتوانند با یکدیگر رابطه برقرار کنند و مناسبات غیرعقلانی و باندبازی در کار نباشد.

نتیجه اینکه، نابینایان کردستان در سایه تقویت سرمایه فرهنگی قادر به افزایش سرمایه اجتماعی خویش خواهند بود. این سرمایه از کنترل و استفاده از فرهنگ بومی و جهانی بدست میآید که پیش شرط آن آشنایی با فرهنگ است. از این رو این قشر با شناخت ظرفیتها و جهت دادن آنها که اتفاقا در کردستان مطلوب است، میتوانند منفعت جمعی را افزایش دهند. از سوی دیگر آشنایی و تبحر در مؤلفه های فرهنگی مانند زبان، هنر و سایر حوزه ها و ظرفیتهای عرفی و قراردادهای موجود امریست که نابینایان کردستان باید بیشتر به آن توجه نمایند. چرا که عرصه ی مناسبی برای اثبات آنها و به رسمیت شناختن قابلیتهای آنها در فضای رقابتی سالم است.

 

به نقل از شماره 904 هفته نامه سیروان

۴ دیدگاه دربارهٔ «دومین یادداشت از سلسله یادداشتهای با موضوع نابینایی و نابینایان در استان کردستان: یادداشت دوم»

سلام
متن پست و یاداشت رو کامل خوندم و حقیقتا عالی و واقع بینانه
چون باگوشیم زیاد نمیتونم بنویسم فقط اعتماد و امنیت اجتماعی و رشد سرمایه های فرهنگی لاااایک و بنظرم اینها کلید گم شده و نقاط اصلی هستند

دیدگاهتان را بنویسید