خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

عشق پاییزی

سلام دوستای خوبم
خوبین؟؟
پاییزتون مبارک
پاییز، جشن رنگها و به قول اخوان پادشاه فصلها
خوب منم به حدی این فصل رو دوست دارم که توی پاییز و آبان دنیا اومدم
من دختر پاییز و آبانم!
و اما اومدم تا ضمن تبریک این فصل رویایی، ی غزل از خودم که دقیقا 2 مهر 1390 متولد شد رو تقدیمتون کنم
امیدوارم خوشتون بیاد.

خواب دیدم که شبی از دور ها
یک نفر نام مرا میزد صدا
با دو چشم روشنش چون ماهتاب
یک اشاره کرد که: با من بیا
قصه ام آغاز شد با چشم او
قصه ای تا نا‍کجا، بی انتها
مهر بود و اول فصل خزان
مهر او افتاد در دل بی هوا
به! چه طعمی عشق دارد در خزان
طعم خوشمزه ترین فصل خدا
چشم ها انگور یاقوتی ناب
رنگ سیب سرخ کرده گونه را
غنچه ی لبها انار ساوه است
عشق زیبا تر از این دیدی کجا
دیدمش آرام ترکم میکند
گریه کردم، گفتمش: آخر چرا؟
گفت: یادت رفته خوابی بیش نیست؟
دل نبند اینقدر به این ماجرا
باز کردم چشم، تنها مانده بود
قلب من روی طلای برگها
رفت، اما عشق پاییزی او
تا ابد در سینه میماند به جا

۲۷ دیدگاه دربارهٔ «عشق پاییزی»

سلام فرزان جان. شکلک تاب خوردن بین خواب و بیداری و گیج از اینکه سر چی این ساعت شب بیدار شدم!
فرزان قشنگ می نویسی. خیلی قشنگ تمومش کردی. نوشتهت و پایانش و همه چیزش باعث شد۱دفتر خاطره داخل سرم بیدار بشن. تلخ و شیرین. ولی عزیز. تمامشون. ازت ممنونم فرزان عزیز. این طوری نمیشه الان باید برم زنگ بزنم۱بنده خدایی رو از خواب بیدارش کنم و اگر معترض شد بهش میگم تقصیر پست فرزانه!
فرزان باز هم میگم قشنگ بود و باز هم بنویس و همیشه شاد باشی و ایام همیشه به کامت!

سلام به فرزان گرامی
خیلی عالی. انقدر عالی که رفتم تو حال و هوای پرشور و نشاط پاییز.که هنوز برای من به اون صورت آغاز نشده
پاییز رو دوست دارم چون تولدم پاییزه و پاییز من هنوز رنگ عشق رو اونجور که باید ندیده ولی خب, پاییز همیشه برام شادیآفرین و امیدوار کنندست
بازم مرسی از غزل نابت و ارادت فراوووون

سلام فرزانه خانم بسیار عالی خیلی شعر زیبایی بود من هم در پاییز عاشق شدم ولی عاقبتش تلخ بود
ای کاش این عشق هم خوابی بیش نبود تا من این همه حصرت نخورم و خاطرات در ذهنم مرور نشن
من هم متولد پاییزم ولی توی شناسنامم شهریوره حالا نمیدونم باید بگم کدومش تولد حقیقیمه خخخ موفق باشید.

آغاز قشنگی ست که پاییز بیایی
دلگیر برفتی و دل انگیز بیایی

پاییز قشنگ است اگر هم نفس برگ
افتاده سر و مصلحت آمیز بیایی

در خواب سحرگاه چنان سردی این فصل
از بین درِ واشده یکریز بیایی

پاییز قشنگ است اگر با قدح عشق
خالی و تهی رفتی و لبریز بیایی

سلام فرزانه، اولش خوشم اومد خوب بود، بعدش این که درسته که من مدال نیاوردم ولی خودت یه کاریش بکن، یه جورایی پارتی بازی کن یه مدالکی بهم بده. آمریکاییا بهش میگن: “Nepotism, Favoritism” Keep an eye on me. take care.

سلااام بر آقای مصدق گرامی، eagle همیشه بلند پرواز!
خوب فکر کردم میخواین بگین اولش خوب بود آخرش خراب شد!
خوب بذار ببینم چیکار کنم
چون از ۲ تا از اصطلاحات و یک کلمه مورد علاقه من استفاده کردین پس مدال خاص خودتونه
بازم مرسی از حضور گرمتون

سلااام و درووود بر آبجی فرزانه مدرس و معلم زبان انگلیسی و شاعر و دکلمه خون محله
واااییی عجب غزلی عجب شعری میگم خیلی عالی بود فقط من چون یه دو هفتهی هست که بدجور سرما خوردم و بیشتر روز رو خوابم تقریباً دوازده سیزده ساعت خوابم الآن این غزل زیبا رو دیدم و خوندم و لذت بردم الآن هم به بدبختی دارم کامنت میدم و در هین نوشتن هی سرفه میکنم من یا سرما نمیخورم یا اگه خوردم بدجور سرما میخورم خب صدام که چند روزی بود از خروسک به مرغک تبدیل شده بود دوباره به خروسک تغییر کرد به هر حال من سرما خوردم و دوباره افتادم به چرند و پرند گفتن به هر حال شعرت عاااالیی بووود آبجی راستی آموزش زبان تموم شد یا ادامه داره میگم راستی تولدت هم پیشاپیش مبارکا باشه من که پسر بهارم و اصلاً از فصل خزون خوشم نمیاد فصلم فقط اول بهار بعدش زمستوووون به هر حال مرسی از بابت این شعر راستی آلبوم بعدی کی روانه ی بازار میشه به هر حال مرسی بابت این پست در پناه یگانه دادآر دادافرین بدرود و خدا نگه دار

دیدگاهتان را بنویسید