خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

شهر خبر معلولین. انتشار 28 خبر در شمارگان بیست و یکم

با سلام به هم محلی های عزیز و ارجمند
در بیست و یکمین شمارگان شهر خبر معلولین، 28 خبر تقدیم شما گرامیان می شود.

 

اخبار معلولین در سایر خبرگزاری ها

تعداد اخبار: 12 خبر

ایرنا: برگزاری نمایشگاه تجهیزات توانبخشی معلولان

مهر: فراخوان جشنواره استانی فیلم کوتاه «معلولیت و روستا» منتشر شد

روابط عمومی کتابخانه ملی: برگزاری کارگاه «پژوهش مشارکتی برای نابینایان» در کتابخانه ملی

ایسنا: دسترسی بریل نابینایان به محتوای تبلت و گوشی خود از سوی محققان کشور

فارس: وقوع ۱۳۰۰ سقط جنین به علت ناهنجاری‌های ژنتیک

ایرنا: 35 درصد معلولان کشور معلولیت شدید دارند

ایسنا: استخدام سه معلول در هر اداره مستلزم جذب 100 نفر نیرو است

میزان: تهران برای معلولان شهر دسترس پذیر نیست

فارس: تصویب الزامی‌ شدن غربالگری اولیه پیش از ازدواج

ایسنا: ابداع پنجه کربنی برای راه رفتن افراد معلول توسط محققان کشور

ایسنا: حمایت سازمان بهزیستی از کارآفرینان فعال در حوزه معلولان

وبسایت نابینایان پکتوس: رصد آن سوی مرز. گشت در سایت های ویژه نابینایان در جهان

 

اختصاصی ایران سپید

تعداد اخبار: 16 خبر

 

معلولان کفش آهنی پاره می‌کنند اما بیکارند. بررسی فرصت های اشتغال معلولان در میزگرد توانش

 

بیکاری یکی از چالش‌های اصلی فرا روی معلولان بویژه نابینایان و کم بینایان است این موضوع زمینه ساز میزگردی در روزنامه ایران شد تا پای صحبت‌های چند نفر از مسئولان سازمان بهزیستی، کارآفرینان دارای معلولیت و همچنین مدیران NGOهای حامی معلولان بنشینیم و چالش اشتغال افراد دارای معلولیت را واکاوی کنیم. آنچه می‌خوانید گزارشی از این نشست طولانی است.
از کنار دکه روزنامه فروشی رد می‌شود، نگاهی به‌تصاویر و خبرهای عریض و طویل روزنامه‌ها می‌اندازد، روزنامه‌ای  را بر می‌دارد، سریع به سراغ نیازمندی‌ها می‌رود، باز هم همان صفحه همیشگی، صفحه استخدام، در میان خط به خط صفحه جست و جو می‌کند، چند تلفن را یادداشت کرده سریع به سراغ تلفن می‌رود، باز مثل همیشه جواب منفی است.

 

اشتغال واژه‌ای است که اکثر آدم‌ها با پا گذاشتن به سنین جوانی با آن درگیر می‌شوند بیشتر افراد باید کفش آهنین به پا کرده و در این اوضاع آشفته کاری، شغلی را دست و پا کنند اما اگر فرد دچار معلولیتی هم باشد این شرایط برایش دشوارتر خواهد شد.

بیکاری یکی از چالش‌های اصلی فرا روی معلولان بویژه نابینایان و کم بینایان است این موضوع زمینه ساز میزگردی در روزنامه ایران شد تا پای صحبت‌های چند نفر از مسئولان سازمان بهزیستی، کارآفرینان دارای معلولیت و همچنین مدیران NGOهای حامی معلولان بنشینیم و چالش اشتغال افراد دارای معلولیت را واکاوی کنیم. آنچه می‌خوانید گزارشی از این نشست طولانی است.

 

 

اشتغال محور اصلی توانمندسازی معلولان

قاسم عبدالله‌زاده، قائم مقام توانمندسازی سازمان بهزیستی کشور در خصوص وضعیت اشتغال در جامعه بخصوص در میان افراد دارای معلولیت می‌گوید: «بخش عمده بیکاری میان جوانان مشکلات فرهنگی است که در جامعه وجود دارد. برای حل مشکلات اشتغال کشور باید روی فرهنگ‌سازی برنامه‌ریزی کنیم و این امر با دخالت یک دستگاه و سازمان میسر نخواهد شد بلکه همه دستگاه‌ها باید همصدا شوند. در این زمینه نقش مسئولان و سیاستگذاران باید پررنگ‌تر باشد اما متأسفانه سازمان‌ها توپ را به زمین دیگری می‌اندازند.

سازمان بهزیستی معلولیت را از بعد مادرزادی کنترل می‌کند اما بر اثر تصادفات جاده‌ای آمار معلولان افزایش یافته است و این درحالی است که با این افزایش جمعیت زیر مجموعه بهزیستی که متولی اصلی افراد‌ دارای معلولیت است، اعتبارات به این سازمان‌ها افزوده نمی‌شود.

وی ادامه می‌دهد: شهروندانی که با نقص روبه رو هستند برای دریافت وام خوداشتغالی به سازمان بهزیستی مراجعه می‌کنند اما این افراد به قدری درگیر مشکلات دیگر زندگی هستند که با دریافت وام خوداشتغالی اول زخم‌های کهنه‌تر را درمان می‌کنند و زمانی به کارآفرینی می‌رسند که فقط پرداخت اقساط برایشان باقی مانده و مقروض بانک‌ها شده‌اند. باید سیاست‌های کلی را تغییر دهیم و به جای پرداخت مستقیم وجه به معلولان ابزار را برایشان فراهم سازیم.»

سهیل معینی، مدیرعامل شبکه تشکل‌های نابینایان و کم بینایان کشور«چاوش» با اشاره به اهمیت اشتغال و اینکه اشتغال فرد معلول موجب خروج او از چرخه حمایتی بهزیستی می‌شود می‌گوید: «سال گذشته طبق مصوبه مجلس شورای اسلامی، یک هزار میلیارد تومان تسهیلات بانکی به سازمان بهزیستی و دو هزار میلیارد تومان تسهیلات به کمیته امداد امام خمینی(ره) اختصاص پیدا کرد. اما از این هزارمیلیارد تومان تسهیلات که در اختیار سازمان بهزیستی قرار گرفته است چه بخشی از آن پرداخت شده است؟»

مهنازکاشی، رئیس دبیرخانه اشتغال سازمان بهزیستی در پاسخ به این سؤال می‌گوید: «باوجود طرح‌های زیاد در 23 بانک عامل فقط 327 میلیارد تومان اعتبار در کل کشور به سازمان بهزیستی تخصیص پیدا کرد و از هزار میلیارد تومانی که طبق مصوبه مجلس شورای اسلامی به سازمان بهزیستی تعلق گرفت فقط 33 درصد به سازمان پرداخت شد.

تنها منبع تسهیلگری و ایجاد اشتغال در سطح کشورمنابع بانکی قرض‌الحسنه در نظر گرفته شده و بخشی از آن هم از منابع صندق توسعه ملی است هنگامی که منابع مالی سازمان بهزیستی به منابع بانکی برمی‌گردد طبیعتاً بخش تسهیلات پر رنگ‌تر خواهد شد. در سال های 80 تا 89 منابعی برای پرداخت تسهیلات و متناسب با فعالیت‌ها نداشتیم از سال 89 به بعد منابعی را تحت عنوان منابع مشاغل خانگی(مشاغل در قالب کسب و کارهای خرد) در نظر گرفتند و سال 91 به بعد هم در قوانین بودجه به‌صورت ثابت منابعی برای تسهیلگری اشتغال، توسط نهادهای حمایتی ایجاد شد که همان منابع قرض‌الحسنه بانکی است.

وی با ابراز تأسف از اینکه این منابع فقط روی کاغذ می‌آیند ولی اجرایی نمی‌شوند بیان می‌کند: منابعی که روی کاغذ در نظر گرفته می‌شود منابع کلانی است اما زمانی که به مرحله اجرا می‌رسیم منابع قرض‌الحسنه فقط خاص اشتغال نیست و برنامه‌های دیگری همچون ازدواج، درمان و… را نیز شامل می‌شود! سازمان بهزیستی تابع سیاست‌های شورای عالی اشتغال است و این شورا هر تصمیمی که بگیرد ما مکلف به اجرای آن هستیم. در حال حاضر مصوبات شورای عالی اشتغال در رابطه با توسعه مشاغل خرد و کوچک است، سازمان بهزیستی نمی‌تواند بحث خود اشتغالی را حذف کند.

وی می‌افزاید: مشکل جوانان جامعه کار نیست باور آنهاست! اکثر شهروندان بر این باورند که کار باید در بخش دولتی باشد و غیر از این را شغل پایدار نمی‌دانند. بیشتر پیشنهاد‌های کاری که از سوی شرکت‌های خصوصی به افراد می‌شود به دلیل بی‌اعتمادی به بخش خصوصی نمی‌پذیرند چرا که این بخش حق و حقوق افراد را مطابق با قانون کار نمی‌دهند بی‌اعتمادی به بخش خصوصی یکی از مواردی است که به بیکاری جوانان دامن می‌زند.

کاشی در خصوص نظارت بر پرداخت وام‌های خوداشتغالی به معلولان می‌گوید: کمیته اشتغال سازمان بهزیستی کل کشور ملزم به پاسخگویی به کمیسیون اجتماعی مجلس، دیوان محاسبات و وزرات کار، تعاون و رفاه اجتماعی است. اطلاعات افراد اشتغال یافته در پورتال سازمان بهزیستی طی دوسال گذشته ثبت شده است.

این اطلاعات به تفکیک نوع معلولیت و بخش خدمات دهنده درج شده و با راستی آزمایی درمی یابم چه بخشی از این تسهیلات به اشتغال پایدارمد نظر سازمان بهزیستی نزدیک شده است. وی با اشاره به تغییر فرایند سازمان بهزیستی در پرداخت وام‌های خود اشتغالی می‌افزاید: افراد متقاضی وام باید قبل از پرداخت پروسه توانمندسازی را در مجموعه‌های تحت پوشش این سازمان طی کنند تا سازمان مؤظف به تسهیلگری اشتغال برای این افراد شود.

رئیس دبیرخانه اشتغال سازمان بهزیستی در توضیح این فرایند می‌گوید: برنامه آماده‌سازی شغلی فرایند تازه ای است که در سازمان بهزیستی تدوین کردیم و برای اجرا به استان‌ها ابلاغ شد. این امر نیازمند کارشناسانی است که در این زمینه آموزش‌های مرتبط با این فرایند را ببینند. دراین فرایند ابتدا فرد متقاضی مورد ارزیابی قرار می‌گیرد و توانمندی‌هایش شناسایی می‌شود، بعد از اولویت‌بندی نیازهای افراد، برنامه آموزشی برایشان تدوین می‌شود که این آموزش بر اساس آموزش مهارت‌های زندگی، کسب و کار و مهارت‌های فنی و حرفه‌ای است.

با توجه به برنامه آموزشی که تیم کارشناسی سازمان بهزیستی درنظر می‌گیرد، فرد متقاضی وام خود اشتغالی را برای دریافت آموزش‌ها به مراکز معرفی می‌کنند و بعد از گذراندن کلاس‌ها مجدداً ارزیابی‌ها تکرار می‌شود و بعد از ارزیابی ثانویه، تیم کارشناسی تشخیص می‌دهد این شهروند برای کار گروهی آمادگی دارد یا فردی در مرحله آخر شخص را به کمیته اشتغال معرفی کرده تا این کمیته نسبت به کاریابی برای فرد اقدام کند. حال کسی که دارای طرح و ایده شغلی باشد و برای کار مستقل هم تشخیص داده شده قطعاً تسهیلات را دریافت می‌کند. در سال های گذشته با شفاف‌سازی مدل‌های اشتغال، تفکیک آمار افراد دارای معلولیت که مشخص می‌کند هر فرد با چه معلولیتی از چه طریقی و با چه منابعی مشغول فعالیت است و همچنین نظارت کارشناسان حوزه اشتغال سازمان بهزیستی روی کار متقاضی وام، میزان هدررفت تسهیلات را کاهش دادیم.

وی ادامه می‌دهد: باتوجه به شفاف سازی‌های صورت گرفته روی اطلاعات و تسهیلات پرداختی، هنوز هم 30 درصد تسهیلات به انحراف کشیده می‌شود.

کاشی در پاسخ به اینکه این تیم‌ها در کدام حوزه مستقر هستند می‌گوید: «این تیم در همه حوزه‌های ما مستقر است چرا که سازمان بهزیستی در زمینه کاریابی برای همه گروه‌ها خدمت‌رسانی می‌کند. بهزیستی سازمانی است که کار تسهیلگری اشتغال را برای جامعه هدفش انجام می‌دهد نه ایجاد اشتغال و باید این تفکر اشتباه را در افکار مددجویان و مسئولان تغییر دهیم. سازمان فقط براساس اشتغال حمایتی گام برمی دارد و تسهیلگری اشتغال را برای جامعه هدفش ایجاد می‌کند.

رئیس دبیرخانه اشتغال سازمان بهزیستی با اشاره به مشوق‌های حمایتی این سازمان می‌گوید: پرداخت سهم بیمه کارفرما، پرداخت سهم بیمه خویش فرمایی، یارانه ارتقای کارایی برای معلولان و تسهیلات قرض‌الحسنه از جمله مشوق‌هایی است که سازمان برای تسهیلگری اشتغال برای جامعه هدفش ارائه می‌دهد.

این مقام مسئول با بیان اینکه دراین راه معضلات و مشکلات کم نیستند عنوان می‌کند: یکی از عمده‌ترین مشکلات نبود منابع کافی بر اساس نیاز سازمان بهزیستی است. بودجه‌ای که به کمیته اشتغال سازمان تعلق می‌گیرد با توجه به زیر مجموعه عریض و طویل بهزیستی بسیار ناچیز است.

یکی از اولویت‌های ما تحقیق و پژوهش در زمینه اشتغال و توانمند‌سازی افراد دارای معلولیت است. اگر اشخاصی متقاضی تحقیق و بررسی باشند ما الگوهای توانمند‌سازی را به آنها معرفی می‌کنیم تا آسیب شناسی صورت گیرد تا دریابیم چه فعالیت‌هایی را باید ادامه دهیم و چه فعالیت‌هایی را باید متوقف کنیم.

مهم‌ترین دغدغه سازمان بهزیستی شناسایی مشاغل و محل شغل‌های خاص برای معلولان است که بر اساس آن اشتغال برای معلولان ایجاد می‌شود. با در دست داشتن یک پژوهش کامل و جامع می‌توانیم آن را به‌عنوان لایحه به مجلس شورای اسلامی پیشنهاد کنیم.

وی با اشاره به مشاغل ویژه معلولان می‌گوید: «بعضی از مشاغل که در قانون جامع حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت درج شده است به‌عنوان شغل‌های ویژه این گروه مد نظر قرار گرفته است که شامل اپراتوری تلفن‌ها است اما این درحالی است که سطح تحصیلات معلولان بالا رفته و دیگر این گونه شغل‌ها جوابگوی نیاز اجتماعی و روحی آنها نیست و باید مشاغلی شناسایی شوند که در حد سواد و مرتبه فرد معلول باشد.»

در ادامه حمیدرضا اسماعیلی، کارشناس حوزه توانبخشی با اشاره به شرایط مراکز آموزش اشتغال به معلولان می‌گوید: «303 مرکز حرفه آموزی در کشور وجود دارد که 12 هزار نفر دراین مراکز فعالیت می‌کنند که انواع معلولیت‌های ذهنی، جسمی – حرکتی شدید، نابینایان و کم بینایان را تحت آموزش قرار می‌دهد.

مراکز حرفه‌ای که شامل مراکز «پیش حرفه ای» که در داخل قرار دارند و بیش از 70 درصد افراد در این بخش قرار دارند و بعد مرحله «حرفه آموزی» است که فرد را به دل کارگاه‌ها می‌بریم. سیاست امروز ما توسعه مراکز حرفه آموزی شهرستان‌های کم برخوردار است.

حوزه توانبخشی ظرفیت‌های فرد را به صورت کلی بررسی می‌کند اما ما در پروسه توانمندسازی بر اساس مدل GATB «general aptitude test battery» ظرفیت کلی فرد را می‌سنجیم و بعد به مراکز بهزیستی معرفی می‌کنیم.

وی در خصوص مراکز پشتیبانی شغلی ویژه معلولان چنین می‌گوید: سازمان بهزیستی روی مراکز پشتیبان شغل کار می‌کند که مؤسسه مجری آن غیر دولتی است همچنین افرادی را تحت عنوان Job coach (مربی کار) به کار گرفته و آموزش می‌دهند تا بتوانند سه سطح آموزش مهارت‌های زندگی، ارتباط مؤثر هنگام کار و آموزش‌های کسب و کار را به افراد دارای معلولیت یاد دهند.

منصوره پناهی، مدیر عامل یک NGO معلولان توجه به تجربیاتش در حوزه معلولان در کشورهای دیگر می‌گوید: «سوئد بهشت روی زمین برای زندگی معلولان است، استانداردها و زندگی که دارند نشان از فعالیت‌های گسترده در خصوص مشکلات معلولان دارد. در این کشورها سال‌هاست که در زمینه توانبخشی اشتغال بررسی و پژوهش کردند تا به نتایج مطلوب کنونی برسند.»

مهم‌ترین موضوع درزمینه اشتغال آموزش است چرا که اگر کارشناسان ما آموزش لازم را فرا نگیرند نمی‌دانند چه کاری درست است. در مجتمع ما 22 مربی کار داریم که از این تعداد 8 نفر کارشناس و مابقی نیروهای داوطلب این مجتمع هستند.

200 کارآموز در این مجتمع آموزش می‌بینند و از این تعداد 160 نفر هرکدام یک مربی کار دارند و از اردیبهشت ماه 95 تاکنون با همکاری شرکت‌های خصوصی 30 نفر از این افراد به اشتغال پایدار دست یافتند.

مرحله اول برای ایجاد اشتغال تغییر نگرش فرد، خانواده و کارفرماست. اگر خانواده به فرد امیدواری و روحیه ندهد بعد از مدتی فرد معلول رغبتش را برای اشتغال از دست می‌دهد. به همین دلیل باید افکار این سه گروه را تغییر دهیم همچنین جلسه‌های آموزشی هم برای رانندگان سرویس حمل و نقل ویژه معلولان گذاشتیم تا یاد بگیرند چگونه با معلولان بخورد کنند.

پناهی با اشاره به تسهیلات حمایتی سازمان بهزیستی می‌گوید: بخش حمایتی دولت مشکلی است که سد راه ما برای اشتغال افراد دارای معلولیت است. چرا که ما کارفرمایان را از تسهیلاتی که با به کار‌گیری هر فرد معلول می‌تواند دریافت کند آشنا می‌کنیم اما هنگامی که کارفرما برای دریافت این تسهیلات اقدام می‌کند سازمان بهزیستی می‌گوید:«بودجه نداریم» و… کارفرما نیز دلسرد می‌شود.»

عبدالله‌زاده، قائم مقام توانمندسازی سازمان بهزیستی کشور در پاسخ به این گونه خلأها می‌گوید: «مشوق‌های سازمان بهزیستی برای کارفرمایان کمتر از دو درصد است که به صورت قانونی باید این مشوق‌ها را تا پایان بازنشستگی این معلولان پرداخت کنیم اما منابع ما به گونه‌ای است که بیشتر از پنج سال نمی‌توانیم این مشوق‌ها را به کارفرمایان ارائه کنیم.

در بحث منابع قرض‌الحسنه هم باید گفت: بانک مرکزی سازمان را محدود کرده است و کل پول بهزیستی زیر 30 میلیارد تومان است و بالغ بر 24 هزار نفر از سازمان تسهیلات خویش فرما یا کارفرما طلب می‌کنند که با این بودجه اندک نمی‌توانیم به همه نیازها پاسخ دهیم.

وی می‌افزاید: این درحالی است که سال گذشته با وجود این بودجه اندک برای 25 هزارنفر از افراد معلول شغل ایجاد کردیم حتی اگر بگویند آمارهای کمیته اشتغال، اشتباه است و 20 درصد آن را هم کم کنیم باز هم برای 20 هزار نفر با وجود شرایط بد کاری ایجاد اشتغال کردیم.

عبدالله‌زاده با بیان اینکه این آمارها در برابر جمعیتی که فاقد شغل و کسب و کارهستند اندک است می‌گوید: «یکی از مشکلات بیکاری آموزش اشتباه یا کم به دانشجویان است. آیا دانشگاه‌ها دانشجویان آماده به کار به بازار تحویل می‌دهند!؟ چرا از هزار میلیارد تومان تسهیلات که برای بهزیستی در نظر گرفته شد، بانک‌ها فقط 337 میلیارد تومان به این سازمان تخصیص دادند؟ اینها سؤال‌هایی است که مسئولان بالادستی باید پاسخگو باشند.»

 

 

معلولان هم به تغییر نگرش نیاز دارند

ایرج آبادی، کارآفرین نابینا دراین میزگرد با اشاره به تغییر نگرش در افراد‌ دارای معلولیت می‌گوید:«آموزش و تغییر نگرش باید از من معلول آغاز شود و به اجتماع کشیده شود تا نگاه‌های منفی نسبت به معلولان تغییر کند، نگاه‌هایی که توانایی فرد دارای معلولیت را نمی‌شناسد و به آن باور ندارد.نیازهای معلولان چهار برابر بیشتر از افراد عادی است و دریافتی آنها کمتر از دیگر شهروندان.

برای اینکه کارفرما مجاب به استخدام کارمند معلول شود نیاز به قانونگذاری و اجبار نیست فقط کافیست از این استخدام سودی نصیب کارفرما شود، آنوقت خودش برای جذب کارمند‌ دارای معلولیت اقدام می‌کند.»

در ادامه معینی مشکل اشتغال معلولان را سیاست‌های نادرست مسئولان ذکر می‌کند و می‌گوید: «چرا سازمان بهزیستی به هر فرد دارای معلولیت 15 میلیون تومان وام خود اشتغالی می‌دهد بهتر نیست که به فرد معلولی که صاحب فکر و ایده است 150 میلیون تومان بدهید تا برای 20 نفر کار ایجاد کند؟!»

رئیس دبیرخانه اشتغال سازمان بهزیستی در پاسخ به این پرسش بیان می‌کند:«سازمان پول واعتبار سرانه اشتغال را برای بهزیستی تعیین می‌کند، بهزیستی هر ساله مکاتباتی مبنی بر افزایش سرانه اشتغال را انجام می‌دهد، امسال نیز درخواست کردیم حداقل سرانه را به 20 میلیون تومان افزایش دهند که درجواب نامه‌های ما گفته اند: (با توجه به اینکه منابع قرض‌الحسنه مردمی رو به کاهش شده است امکان افزایش وام خوداشتغالی وجود ندارد.) مشوق‌های بهزیستی برای کارفرمایان، تسهیلات قرض‌الحسنه بانکی است. یعنی اگر مردم به بانکی اعتماد کردند و پول‌های خودشان را در آنها سپرده‌گذاری کنند پول هست که به جامعه هدفمان بدهند واگر این اتفاق نیفتد ما نیز دستمان خالی است.»

علیرضا سلامی، کارآفرین نابینای دیگر این میزگرد می‌گوید:«ایجاد اشتغال برای افراد دارای معلولیت بسیار دشوار است اما این موضوع برای نابینایان دشوارتر از دیگر معلولانی است که توانایی کار کردن را دارند. اگر سازمان بهزیستی ارتباطش را با NGO‌ها گسترش دهد این سازمان‌های مردم نهاد با توجه به تجاربی که دارند می‌توانند زمینه را برای ایجاد اشتغال پایدار فراهم سازند.»

مهناز کاشی، رئیس دبیرخانه اشتغال سازمان بهزیستی در پایان این میزگرد می‌گوید: «دستگاه‌ها اگر به وظیفه ذاتی خودشان عمل کنند سازمان بهزیستی می‌تواند دستگاه توانمند‌سازی باشد که فرد کم توان را درهر زمینه شناسایی کرده به یک مرحله‌ای از توانمندی می‌رساند و تحویل جامعه می‌دهد.

 

زندگی مستقل، دغدغه نسل امروز. پای تجربه های فاطمه جوادیان

تغییر، اگر به قصد بالا بردن سطح کیفی یک کل، یک جریان، یک روش و در نهایت، یک تفکر باشد، ستودنی و شایسته توجه است؛ چه، با تغییر در نگرشها و ارتقاء سطح آگاهی جامعه، میتوان به مرحله ای رسید که اگر نام آن آرمانشهر حیات انسانها نیست، اما شهری با کمترین افکار تاریک و دژم است. لازم نیست برای تغییر، سنگ بزرگی برداریم، از اتاق کوچک، خانه ای متوسط و محله ای صمیمی میتوان آغاز کرد. با این اندیشه، قالب مطالب صفحه «تجربه هایمان را قسمت کنیم» را تغییر میدهیم؛ تغییری که پیشتر درباره آن گفته، اما اشاره ای به جزئیات قالب نکرده بودیم. آنچه از این پس به عنوان قالب تازه این صفحه ارائه میشود، انتخاب یک موضوع واحد و صحبت درباره آن موضوع طی چند هفته است. صحبتها طی گفتگو با کارشناسان نابینا که در خصوص آن موضوع صاحب تجربه هستند، مطرح میشود. شاید این پرسش مطرح شود که قالب پیش رو، چندان تازگی ندارد؛ چه، قالب پیشین هم به موضوع خاصی میپرداخت و افراد صاحبنظر پیرامون آن موضوع صحبت میکردند. پاسخ ما در قبال این پرسش احتمالی، توجه دادن مخاطبان گرامی به این موضوع است که در قالب کهنه، موضوعی کلی مثل خرید را در نظر میگرفتیم و انواع آن را با صاحبنظران مطرح میکردیم. در قالب تازه، یک موضوع در نظر گرفته و زوایای مختلف آن، از زبان افراد ذیتجربه مطرح میشود. ضمن اینکه تداوم مباحثات درباره موضوع واحد، این فرصت را در اختیار مخاطبان قرار میدهد تا با ما تماس گرفته و دیدگاههای خود در خصوص مطالب منتشره را مطرح کنند. با این توضیح مختصر، نخستین شماره از سری جدید صفحه قدیمی «تجربه هایمان را قسمت کنیم» را آغاز میکنیم.
یکی از موضوعات مهمی که طی دهه اخیر، در بین نابینایان توسعه یافته و عملاً به دغدغه ای بدل شده، «زندگی تنها و مستقل» است. اینکه زندگی مستقل و تنها فی ذاته، امری مثبت است یا نه، چه معایب و محاسنی میتوان در آن جستجو کرد؟ دلایل کسانی که اقدام به ادامه حیات در قالب زندگی مستقل میکنند چیست؟ و سؤالات بسیار دیگر، درونمایه های پرسشی ما در این بحث است. برای فهم و درک بهتر زوایای مختلف زندگی مستقل، با کسی گفتگو میکنیم که سالهاست به تنهایی زندگی میکند و همین قالب زندگی او، در بین دوستانش زبانزد شده است.
مقیم رشت است و خود را صاحب آرزوهای بزرگ نمیداند. میگوید: «آرزو میکنم که باران همیشه ببارد و من شاهد آن باشم، در حالی که یک فنجان قهوه داغ مینوشم.» همیشه سعی میکند برای ادامه زندگی انگیزه های تازه پیدا کند. تحصیلاتش را چند سال پیش تا مقطع کارشناسی در رشته علوم ارتباطات رسانده و بعد از آن به دنبال اشتغال رفته بود. امسال بعد از چند سال، با پذیرفته شدنش در مقطع کارشناسی ارشد و در رشته روانشناسی عمومی، انگیزه تازه ای یافت. «سیده فاطمه جوادیان» برای مخاطبان صفحه تجربه ها نام آشناییست. سال گذشته، تجاربش در زمینه آموزگاری دانشآموزان استثنایی را منتشر کردیم. او امسال به عنوان کارشناس در اداره استثنایی رشت فعالیت میکند. جوادیان در این گفتگو، زوایای مختلف تنها زندگی کردن را بررسی میکند: «من معتقدم که نباید موضوعی مثل زندگی مستقل را دسته بندی کرد و در یک قالب خاص فرو برد. برای اینکه همه نابینایان دارای روحیه و تخصص واحد نیستند؛ همه فنی نیستند، همه روحیه رمانتیک ندارند. من آدم باهوشی نیستم، اما پشتکار دارم. زمانی که شما با من تماس گرفتید، مشغول جستجو در جعبه ابزارم بودم. مدتیست که خانه ام را عوض کرده ام و امسال، اولین پاییز و زمستانیست که در این خانه زندگی میکنم. هنوز سیستمهای گرمایشی را فعال نکرده اند و من هم برای گریز از سرما، به فکر چاره افتادم. خواستم گاز را روشن کنم، دیدم فندک گاز ندارد. در جعبه ابزارم فندک را یافتم و برای خالی کردن هوای داخل فندک و انتقال گاز آن به فندک گاز، از جعبه لوازم التحریرم قلم بریل را برداشتم تا این کار را انجام دهم. خب من این را به تجربه آموختم، اما شاید عده ای از کسانی که مستقلاً زندگی میکنند، وارد به اصول فنی نباشند. بنابر این، باید ریزتر درباره این موضوع صحبت و زوایای مختلف آن را بررسی کنیم.» باورش این است که زندگی مستقل باید در بستر سازش با خانواده باشد: «یکی از مهمترین دلایلی که خیلی از همنوعان ما را به ادامه زندگی در تنهایی، به شکل مستقل وا میدارد، عدم سازگاری با خانواده است. خانواده ها تفکر زمان خود را دارند که با تفکر امروز، فاصله دارد. رابطه میان تفکر این نسل با نسل گذشته، قطع شده و این روحیه را تشدید میکند که بهترین راه گریز از این اختلافها، رو آوردن به زندگی مستقل است. دلیل به وجود آمدن این معضل، آموزش ندیدن خانواده هاست. به عنوان کسی که جایگاه اجتماعی دارد معتقدم، این وظیفه ما در آموزش و پرورش استثناییست که خانواده ها را برای برقراری و حفظ ارتباط گرم با فرزندان آموزش دهیم.
«من حدود 18 سال دور از خانواده در مدرسه مخصوص نابینایان تحصیل کردم و همین دوری از خانواده، باعث شد تا بیاموزم که باید انسانی خودساخته شوم. بعد از آن هم که وارد دانشگاه شدم، باز از خانواده دور بودم. خب من زندگی به سبک نابینایی را یاد گرفته بودم. به همین علت تصمیم به ادامه زندگی به صورت مستقل گرفتم. اما یکی از مهمترین ملزومات این نوع زندگی، داشتن شغل است؛ چرا که شغل استقلال مالی و استقلال اجتماعی را به دنبال دارد. در دوران مدرسه و دانشگاه، من با گروهها و افراد مختلف تعامل داشتم، اما قرار بود در زندگی مستقل خبری از آنها هم نباشد. پس حتماً باید شغلی میداشتم. همین موضوع انگیزه مرا در پذیرفتن شغلی که انجام آن در توانم بود تقویت کرد و تصمیمم در ادامه زندگی مستقل، محکمتر شد.» اما وجود شغل –با همه اهمیتی که دارد- نمیتواند تنها عامل پیش برنده زندگی مستقل باشد: «اصلاً منکر سختیهای زندگی مستقل نمیشوم، چرا که سختیها جزو بخشهای مهم این نوع زندگی هستند. وقتی من تصمیم گرفتم مستقلاً زندگی کنم، سعی کردم ابتدا دوستانی پیدا کنم که گهگاه به من سر بزنند، درجه انتقاد پذیری و انعطاف پذیریم را بالا بردم و این انعطاف پذیری سال به سال بیشتر شد. سعی کردم با آنچه در جامعه عرف است، مطابق شوم؛ از نوع پوشش که جزو مسائل شخصیست بگیرید تا مسائل عمومی تا جدا از جامعه نباشم و شاید به تعبیر ساده تر، عامه پسند باشم.» کسی که اقدام به زندگی مستقل و تنها میکند، هم مرد خانه است و هم زن خانه، پس باید در همه امور زندگی مهارت داشته باشد؛ مخصوصاً امور فنی: «من از کودکی در کنار برادرم مینشستم و به صدای ابزاری که او با آنها کار میکرد گوش میکردم. برادرم به امور فنی علاقه داشت وقتی میدید که من با علاقه کنار او مینشینم تا یاد بگیرم، مواردی مثل باز کردن پیچ با پیچگوشتی را به من میآموخت. بعد به مرور وقتی مثلاً یک تکنسین برق برای ترمیم سیستم برق میآمد، سعی میکردم بی آنکه عصبانی شود، موارد مربوط به کنتور برق و جعبه فیوز را از او سؤال کنم. به همین شکل کم کم امور مختلف فنی را آموختم؛ مثلاً آموختم که خودم مغزی شیر آب را عوض کنم. به همین  علت هر وقت خانه تازه ای را برای سکونت انتخاب میکنم، اول محل فلکه آب و کنتور برق را پیدا میکنم.» “ادامه دارد.

مطالبه حقوق معلولان نباید با سیاسی کاری همراه شود

در حاشیه گردهمایی که از سوی کانون دانشپژوهان نابینایان دانشگاه تهران به مناسبت روز جهانی عصای سفید در تالار فردوسی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برگزار شد، فاطمه آلیا، رئیس فراکسیون معلولان در مجلسهای هفتم، هشتم و نهم، طی گفتگوی کوتاه با ایران سپید، به چند سؤال در خصوص اصلاحیه قانون جامع حمایت از حقوق معلولان پاسخ داد. رئیس سابق فراکسیون معلولان با اشاره به اینکه تشکیل فراکسیون در مجلس یک کار داوطلبانه است اظهار داشت: «تشکیل فراکسیون سمت نیست، یک کار داوطلبانه است؛ اما قانونگذاری وظیفه کمیسیونهای تخصصیست. اما پیگیری مطالبات معلولان لازم است. بنابر این فراکسیون معلولان در مجلس نبود و این افتخار ماست که برای اولین بار از دوره هفتم، یعنی از سال 1383 در دنیا نخستین پارلمانی بودیم که اقدام به تشکیل فراکسیون معلولان کردیم. این فراکسیون ظرفیتی ایجاد کرد که ارتباط ما با معلولان افزایش یابد و خود معلولان احساس کنند که در مجلس دارای جایگاه هستند؛ دفتر مخصوص به خود دارند و میتوانند به جای تجمع در مقابل مجلس، به سادگی رفت و آمد کنند. این آمد و رفتها مشخص کرد که قانون جامع معلولان، مصوب 1383 دارای خلأهاییست؛ بنابر این باید آن خلأها برطرف شده و به روز رسانی شود. به همین منظور، طرح اصلاح قانون را ارائه کردیم. اما به دلیل دارا بودن بار مالی قانون، طرح به نتیجه نمیرسید؛ در آیین نامه مجلس بر این تأکید شده که دولت برای مواردی که بار مالی دارند، باید لایحه ارائه دهد. ما از طرف معلولان، به عنوان خادم معلولان، دائماً به دولت فشار میآوردیم. معلولان به من میگفتند که تو مادر همه معلولان در کشور هستی. ما برای اصلاح قانون جلسات متعددی با مرکز پژوهشهای مجلس و با حضور نمایندگانی از دولت، مجلس وngo ها تشکیل دادیم؛ طی این جلسات که 5 سال زمان برد، اصلاحیه ها آماده شد. اما تصویب آن منوط به ارائه لایحه از سوی دولت بود. متأسفانه دولت با ارائه بخشنامه، با موضوع شعارگونه برخورد کرد و همین امر، چالشهایی بین مجلس و دولت ایجاد کرد. ما از اینکه قانون به یک دستور العمل تبدیل شد، ناراضی بودیم، به همین دلیل از وزیر تعاون، کار و رفاه سؤال شد و ایشان کارت زرد از مجلس دریافت کرد. بعد از آن، لایحه را ارائه کردند که با سیاسی کاریهایی همراه بود؛ یعنی با عجله گفتند که لایحه را هشتاد و پنجی کنیم که شورای نگهبان هم آن را رد کرد.» آلیا در ادامه، به مخالفت خود با اصل هشتاد و پنجی شدن اصلاحیه قانون اشاره کرد و گفت: «من به عنوان رئیس فراکسیون، مخالف اصل هشتاد و پنجی شدن اصلاحیه بودم، صحبتهای من در کمیسیون ویژه ضبط شده است. در آن جلسه من گفتم که شورای نگهبان این را رد خواهد کرد؛ حتی عنوانش هم غلط است، چون با عنوان لایحه جدید از سوی دولت ارائه شد، حال آنکه اصلاحیه قانون مصوب 83 بود. تأکید می کنم که صحبتهای من که مخالف این اتفاق بودم ضبط شده و الحمد لالله روسفید هستم. این خیلی بد است که با مسائل معلولان به طور ابزاری برخورد شود.» آلیا در بخش دیگری از این گفتگو، با غیر سیاسی خواندن مطالبات معلولان اظهار کرد: «ما طی سه دوره مجلس (هفتم، هشتم نهم)، حدود 110-120 عضو از سلایق مختلف (اصلاحطلب و اصولگرا) داشتیم. من در دوره هشتم طرح کاندیداتوری نابینایان به عنوان نماینده را به مجلس ارائه کردم، اما عده ای با سیاسی کاری گفتند که فلانی به دنبال جمعآوری رأی از سوی نابینایان است. حتی در مجلس نهم مجدداً طرح را ارائه کردم؛ خواهش میکنم این موضوع را به پای کل مجلس نهم ننویسید؛ عده ای از نمایندگان که از گروههای خاص هستند، اظهار کردند، ما که دو چشم داریم، از انجام خیلی امور ناتوانیم، چطور شما از حضور نابینایان در مجلس دفاع میکنید؟ گفتم این مشکل شماست؛ خیلی از ما با ده چشم هم نمیتوانیم همه کارها را انجام دهیم، ولی شاهد موفقیتهای نابینایان هستیم. البته عده ای هم در مقابل گرایش سیاسی من جبهه گیری کردند، با این تفکر که به رأی من اضافه یا از آن کم میشود؛ حال آن که کار فراکسیون داوطلبانه و در مسیر جلب رضای خداوند و گروه هدف است. دفاع من از شرکت نابینایان به عنوان کاندیدا این بود که امروز عصر مغز افزاری، نرم افزاری و عقل افزاریست و دوران کارهای یدی به پایان رسیده است.» رئیس سابق فراکسیون معلولان در تکمیل صحبتهای خود، ضمن گله مندی از سهیلی معینی، مدیر مسئول ایران سپید اظهار کرد: «من احترام زیادی برای آقای معینی قائلم؛ بارها از مشورت ایشان بهره گرفته ام و از ایشان به عنوان نماینده سازمانهای مردم نهاد دعوت کرده ام تا در جلسات فراکسیون حضور یابند، اما اولین کاری که ایشان کردند، نوشتن نقدی در ایران سپید و تأکید بر ناکارآمدی فراکسیون معلولان بود. اما امروز در مجلس جدید، وقتی اموال فراکسیون را داخل کارتون ریخته و در یک گوشه گذاشته اند، من ندیدم آقای معینی این موضوع را نقد کنند.» وی به دستاوردهای فراکسیون معلولان طی سه دوره و در زمان ریاست خود اشاره کرد و اظهار داشت: «یکی از کوچکترین دستاوردهای فراکسیون طی سه دوره، سهولت حضور معلولان در مجلس و امکان دیدار آنها با نمایندگان مختلف بود. معلولان دفتر مخصوص خود را داشتند و همه جا تابلوی فراکسیون معلولان نصب شده بود. امروز وقتی من به مجلس میروم، همکاران در روابط عمومی میگویند که معلولان دائماً تماس میگیرند و اظهار میکنند که اگر بخواهند با نماینده ای ملاقات کنند، با مشکل مواجه میشوند و ظاهراً مثل 15 سال پیش، باید دوباره مقابل مجلس تجمع کنند. انتظار من از ایران سپید این بود که پیگیر موضوع تعطیلی فراکسیون معلولان در مجلس جدید شود.» آلیا در پاسخ سؤالی مبنی بر  تشکیل کمیسیون ویژه مشترک بررسی اصلاحیه حمایت از حقوق معلولان و دغدغه مندی همایون هاشمی، رئیس این کمیسیون اظهار کرد: «غیر از آقای هاشمی، افراد دیگری هم عضو این کمیسیون هستند که قبلاً کارمند بهزیستی بودند. نمیتوان به تشکیل این کمیسیون نگاهی یکبعدی کرد. به نظر من نمایندگانی از خود معلولان هم باید در کمیسیون ویژه حضور پیدا کنند؛ چرا که معلولان بسیار خوشفکری در زمینه های مختلف داریم. من مخصوصاً بر سرفصل حقوق سیاسی که ما آن زمان پیشنهاد کردیم و متأسفانه طی ضرب العجلی، هشتاد و پنجی شد و آن سرفصل حذف شد تأکید میکنم. امیدوارم در مجلس جدید مجدداً آن سرفصل را اضافه کنند. ما در خیلی از کشورهای دنیا الگو هستیم؛ این که بگوییم مجلس هفتم، هشتم یا نهم یا مجلس دهم، تقسیمبندی درستی نیست و نباید چنین تقسیمبندی کنیم. امیدوارم هر کس در زمان خدمتگذاری خود، نهایت تلاشش را مصروف سازد.» آلیا در پایان، تأثیرگذاری اصلاحیه حقوق حمایت از معلولان را منوط به اجرای قوه مجریه دانست: «اگر دولت به وعده هایی که در مورد معلولان ارائه کرده است، عمل کند، قطعاً تأثیر مثبتی از اجرای قانون مشاهده خواهیم کرد.

تلفنچیِ دیروز و عکاس امروز

 

رسم است که مردم در مورد آدمهایی که خودشان را دست کم میگیرند اینطور میگویند که او خودش نمیداند که چه انسان توانمندی است، اما ماجرا در مورد «Evgen Bavcar»، خیلی متفاوتتر از این حرفها است. او انسان توانایی است و خود به خوبی بر تواناییهایش واقف. در ۱۹۴۶ و در شهر «لوکاوِک»، از شهرهای مرزی اسلوونی در نزدیکی مرز ایتالیا به دنیا آمده است. تا یازده سالگی همه چیزِ زندگیش مثل بقیه هم سن و سالهایش بوده. به همان مدرسه ای میرفته که همه هم سالانش در آن درس میخواندند و همان بازیهایی را انجام میداده که بقیه هم درگیرشان بودند. اما یک اتفاق ساده و پشت بندش اتفاقی دردناک، مسیر زندگی را برایش به کلی عوض کرد. اتفاق اول زمانی رخ داد که در جنگل مشغول بازی بود. شاخه ای در چشمش فرو رفت و بینایی چشم چپ را به کلی از او گرفت. به طوری که پزشکان مجبور به تخلیه چشم آسیبدیده و جایگذاری پروتزی به جای کره آسیبدیده چشم چپ شدند. شاید اگر قائله به اینجا ختم میشد و اتفاق دومی رخ نمیداد، زندگی کودک یازده ساله ما هم آن قدرها دستخوش تغییر نمیشد و حالا او سوژه نوشته ما نبود. اما ماجرا این طور پیش نرفت و چند ماه بعد هم اثرات جنگ در یوگوسلاویِ آن روزها، گریبان کودک قصه مان را گرفت و انفجار مین، باعث از بین رفتن ساختمان چشم دیگر او شد و ایوگین را وارد دنیای نابینایان کرد.
ایوگین، دو سالی را به گذراندن دوره های بازتوانی سپری کرد و بعد، وارد مدرسه نابینایان شد. اتفاقی که او، ۲۵ سال بعد به ارزشش پی برد و به تأثیر آموزشهایی که آنجا دریافت کرد، بر زندگی خود معترف شد. ۱۶ ساله بود که بر حسب علاقه و اتفاق، دوربینی تهیه کرد و عکسی از خود و یکی از دوستانش انداخت. هر کس عکس را میدید از دقت بالای او در گرفتن عکس تعریف میکرد و آن عکس را یک عکس قابل قبول میدانست. این گونه بود که علاقه ایوگینِ قصه ما به عکاسی کلید خورد. علیرغم علاقه فراوان او به عکاسی، زندگی اما خرج داشت و او مجبور شد عکاسی را رها کند و با شرکت در یک دوره کار با دستگاههای تلفن، به عنوان تلفنچی در مرکزی مشغول به کار شود. روح سرکشش اما زیاد نتوانست شغل یکنواخت پاسخگویی تلفن را تاب آورد و در ۱۹۶۹ این شغل را رها کرد و دوباره به آغوش درس و دانشگاه بازگشت. در ۱۹۷۲، با پایان دوره تحصیلش در یکی از دانشگاههای اسلوونی، راهی پاریس شد و تحصیل را در یکی از دانشکده های دانشگاه سوربن و در رشته فلسفه پی گرفت. در ۱۹۷۵ با مدرک دکتری در رشته فلسفه و با گرایش زیباییشناسی فارغ التحصیل شد و در همان سال به عنوان پژوهشگر موقت در شورای ملی پژوهش در فرانسه مشغول به کار شد. دانش و مهارتش در کار باعث شده که هنوز هم در همان جایگاه در این شورا مشغول به کار باشد. «ادامه دارد»

اعزام دو و میدانی و جودوی نابینایان به مسابقات کشورهای اسلامی

طبق اعلام برگزار کنندگان چهارمین دوره بازیهای کشورهای اسلامی، دو و میدانی و جودو نابینایان از جمله رشته های حاضر در این دوره از مسابقات است. در همین راستا، کمیته ملی پارالمپیک قصد دارد با اعزام ورزشکار در این دو رشته، حضوری فعال در این دوره از رقابتها داشته باشد. چهارمین دوره بازیهای کشورهای اسلامی، ۲۲ اردیبهشت تا اول خرداد ماه سال آینده به میزبانی کشور آذربایجان و در باکو برگزار میشود. طبق اعلام صورت گرفته در مورد رشته های حاضر در این دوره از بازیها، جودو و دو و میدانی تنها رشته هایی هستند که رقابت میان ورزشکاران آنها در بخش ورزش معلولان و نابینایان نیز برگزار خواهد شد. مسابقات جودو چهارمین دوره بازیهای کشورهای اسلامی در بخش مردان در چهار وزن -۶۶، -۷۳، -۹۰ و +۱۰۰ کیلوگرم برگزار میشود. این رقابتها در بخش بانوان تنها در دو وزن -۵۷ و -۷۰ کیلوگرم برگزار خواهد شد. همچنین رقابتهای دو و میدانی این دوره از مسابقات، در ماده پرتاب دیسک برگزار میشود. این مسابقات در بخش مردان در ۶ کلاس پیگیری میشود که ۵ کلاس ویژه نابینایان و یک کلاس ویژه معلولان است. در بخش بانوان نیز رقابتهای دو و میدانی در سه کلاس ویژه نابینایان برگزار خواهد شد. بهروز برجسته، معاون فنی کمیته ملی پارالمپیک ضمن اشاره به این مطلب اظهار داشت: طبق آنچه از سوی مسئولان برگزار کننده بازیهای کشورهای اسلامی در اختیارمان قرار گرفته است، در مجموع در رشته جودو ۸ ورزشکار و در رشته دو و میدانی ۲۲ ورزشکار میتوانیم به این مسابقات اعزام کنیم. وی با بیان اینکه ایران در بخش بانوان رقابتهای جودو نماینده ای نخواهد داشت، در مورد تعداد ورزشکاران اعزامی به بازیهای کشورهای اسلامی گفت: مسلماً برای اعزام ورزشکار شرط و شروطی لحاظ میشود و بر اساس آن، انتخابها صورت میگیرد.

 

خانواده پناهگاه نیست، نهاد رشد و بالندگی نابینا است

سهیل معینی در ستون سخن هفته شنبه هشتم آبان  ایران سپید نوشت: نخستین محلی که انسان تازه متولد شده وارد آن میشود خانواده است. واحدی اجتماعی که قاعدتاً با آغوش گرم انسان کوچک تازه به جهان آمده را استقبال میکند و او را تحت حمایت و سپس هدایت و راهنمایی میگیرد. به عبارت دیگر، هرچه از عمر این انسان تازه به دنیا آمده میگذرد، نقش خانواده از حمایت و سرپناهی به هدایت و راهنمایی تغییر میکند. این قاعده در مورد نابینایان نیز صادق است، با این تفاوت که اگر نوزاد متولد شده معلول یا در مورد بحث ما نابینا باشد، نقش حمایتی خانواده اگر بیشتر نباشد -که اینچنین نیز هست-، تا زمان طولانیتری به نسبت نوزادان فاقد معلولیت ادامه دارد. این امر هم ناشی از حس والدین برای حمایت از کودکی است که محدودیتی در توان خود برای زندگی دارد و نگرانیهای ناشی از آن؛ هم ناشی از ضعف آگاهی در پدر و مادرها که حفاظت از فرزند نابینا را جایگزین هدایت از مسیر رشد و بالندگی او میکند. اما در این میان، بسیاری از نابینایان خود به این امر تن میدهند؛ به عبارت دیگر، این نابینایان به جای فراگیری اصول و فنون جبران نقص بینایی خود و کسب مهارتهای لازم برای زندگی مستقل در جامعه، خود را در آغوش حمایت خانواده رها میکنند و به زبان ساده تا جاییکه بتوانند از خانواده حامی به تعبیر طنز آن «کولی» میگیرند. با مادر و پدر به این جا و آنجا رفته، با خواهر و برادر برای خرید میروند و اگر نباشند اینها، نه جایی میروند و نه کاری میکنند. برای این نابینایان خانواده پناهگاه است، نه محل رشد و بالندگی. این نابینایان چه یک ساله باشند و چه 50 ساله پسر و دختر مامان و بابا هستند و تحت حمایت آنها و اگر بپرسیم چرا بیرون نمیروید، چرا مستقل دانشگاه نمیروید؟ چرا مهارتهای زندگی روزانه و مهارتهای اساسی زندگی را نمیدانید؟ همه امور را به گردن بهزیستی غافل، انجمنهای خودخواه و خلاصه روزگار نامراد می اندازند. هم خانواده ها و بویژه نابینایان مسئول اصلاح این نگرش ویرانگرند.

 

سال 95 سال استعدادیابی از ظرفیت کل استانها است

محمد بیدگلی، سرمربی تیم ملی گلبال آقایان گفت: سال 95، سال استعدادیابی و استفاده از ظرفیت کل استانها برای بازیهای پاراآسیایی 2018 اندونزی و پارالمپیک 2020 است. بیدگلی ادامه داد: در هفته آتی، با برگزاری جشنواره استعدادیابی در رشته های پارالمپیکی و پر مدال و تعامل با آموزش و پرورش، جامعه ورزش نابینایان و کمبینایان خود را برای مسابقات آسیایی جوانان مالزی در سال 2017 و تورنمنتهای بزرگ پیش رو آماده میکند. بیدگلی توسعه جایگاه ورزش نابینایان در بعد قهرمانی در سطح ملی و بین المللی، بهره گیری از ظرفیتهای موجود و کشف افراد مستعد در رشته های مختلف را از اهداف فدراسیون نابینایان در برگزاری جشنواره استعدادیابی جوانان و نوجوانان اعلام کرد. وی با اشاره به اینکه نیاز اصلی ورزش نابینایان فرهنگسازی و تغییر نگرش در این حوزه است، بیان داشت: ورزش کردن، حق مسلم ورزشکاران نابینا است. تمامی ادارات و ارگانها وظیفه دارند، موجبات رشد و گسترش ورزش نابینایان را فراهم کنند. بیدگلی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: توسعه ورزش همگانی و مشارکت حد اکثری افراد دارای معلولیت با آسیب بینایی در فعالیتهای ورزش همگانی، از اهداف مهم فدراسیون نابینایان است.
* سرمربی تیم ملی گلبال آقایان افزود: ورزشهای نابینایان و کمبینایان در سالهای اخیر، توانسته به جمع کشورهای برتر آسیا و بعضاً در سطوح جهانی صعود کند. این روند علاوه بر حفظ جایگاه سکوهای جهانی و پارالمپیکی، باعث ایجاد انگیزه در میان افراد نابینا و کمبینا شده است. امیدواریم استانهای سراسر کشور از حضور در جشنواره استعدادیابی جوانان و نوجوانان که الحق اتفاق بزرگی است، استقبال کرده و در آن شرکت کنند. چرا که فضا و امکانات جهت شناخت و کشف استعدادهای جدید، کاملاً مهیا شده است. این جشنواره هفتم تا چهاردهم آبان در بابلسر برگزار میشود.

 

صدای خاطره ها. خاطرات یک صدابردار قدیمی نابینا

* هفته گذشته، بخش اول صحبتهای مراد محمدی راد، یکی از دو صدابردار قدیمی استودیوی سازمان ملی رفاه نابینایان سابق، مرکز رودکی فعلی را خواندید. محمدی راد صحبتهایش را تا آنجا رساند که با جذب شدنش در استودیو به عنوان صدابردار، خیال عبد ا… غفاری، دیگر صدابردار استودیو راحت شد، چون به علت دیرنابینا بودن غفاری و ناآشنا بودن او به آنچه مورد نیاز نابینایان است، بیم نگرانیهایی میرفت. – اجازه دهید قبل از ادامه صحبت درباره استودیوی سازمان، کمی به عقب برگردیم و این سؤال را مطرح کنم که تا قبل از تأسیس سازمان و راه اندازی استودیو، دانشآموزان چگونه درس میخواندند؟ خب خود من هم دانشآموز بودم و واقعاً با سختی درس میخواندیم. بعضی از کتابها را به صورت دستنویس با لوح و قلم به بریل بر میگرداندیم، اما بیشتر کتابها را ضبط میکردیم. آموزشگاه شهید محبی فعلی که محل تحصیل ما هم بود، باغبانی به نام «مشد اکبر» داشت که بیسواد بود. او کلمات را هجی میکرد و ما هم مینوشتیم. کتابهایی که باید ضبط میشدند به وسیله بعضی دبیران یا مسئولان کتابخانه آموزشگاه انجام میشد. آنها کتابها را میخواندند و روی نوار ریل ضبط میکردیم. بعد قرار میگذاشتیم که همه دانشآموزان کلاس در ساعت معین باهم درس بخوانیم، چون این امکان برای همه وجود نداشت تا مستقلاً ضبط و نوار شخصی داشته باشند. – وقتی شما وارد استودیو شدید، چند کتاب ضبط شده بود؟ تعداد کتابهای ضبط شده زیاد نبود؛ یکی دو کتاب درسی مثل تاریخ و جغرافیا و به همان تعداد هم کتاب غیر درسی که الآن یادم نیست چه کتابهایی بودند. – از تجهیزات استودیو بگویید. تجهیزات اصلی استودیو شامل یک دستگاه ضبط ریل مارک آ.کا.ای بود به اضافه میکروفون و آمپلیفایر. وقتی من مشغول به کار شدم، پیشنهاد کردم تجهیزات را ارتقا دهند؛ دستگاه ضبط بهتری که مخصوص استودیو بود به اضافه آمپلیفایر قویتری خریداری کردند. اتفاقاً ضبط استودیو یک اشکال فنی داشت که خود کارشناسان شرکت هم از حل آن عاجز مانده بودند. مشکل این بود که وقتی کلید پاز را فشار میدادیم تا ضبط متوقف شود، بعد از فشار مجدد برای ادامه ضبط، صدای فشار دگمه روی نوار ضبط میشد و نشان میداد که ضبط متوقف شده و دوباره به کار افتاده؛ خب این در بحث ویرایش یک اشکال مهم است، مخصوصاً در ضبط آثار موسیقی. خلاصه من آن مشکل را حل کردم. به این شکل که بعد از توقف ضبط، زمانی که دگمه پاز را برای ادامه ضبط باید فشار داد، من دگمه را به آهستگی به شکلی که انگار دگمه را برداشته و سر جایش بگذارند عمل کردم، چون دگمه های آن دستگاهها مکانیکی بود و امکان فشردن آن با تنظیم انگشتان دست وجود داشت. وقتی این روش را به کار بردم، دیگر صدای فشار دگمه ضبط نشد و عملاً مشکل حل شد. به خانم صحت، سرپرست کتابخانه اطلاع دادم و او هم به نمایندگی شرکت خبر داد. وقتی کارشناسان ایرانی و ژاپنی شرکت در استودیو حاضر شدند، من آن روش را به کار بردم. آنها با مشاهده حل شدن مشکل، از کار من تحسین کردند و هدیه ای هم به من دادند. بعد از آن بود که دو دستگاه یک به هفت تکثیر با مارک سونی هم برای تکثیر نوار خریداری شد. – کار تکثیر هم بر عهده صدابردار بود؟ بله! من و آقای غفاری کار میکردیم؛ زمانی که من مشغول صدابرداری بودم، آقای غفاری تکثیر میکرد و برعکس؛ البته معمولاً آقای غفاری از زیر کار صدابرداری در میرفت و کار تکثیر را بر عهده میگرفت. آن روزها شوق و ذوق داشتیم و زمانی میشد که تا ساعت 8 شب در استودیو کار میکردیم. جالب اینکه حقوق ما 190 تومان بود و جدا از آن، هیچ اضافه کاری به ما نمیدادند. فراموش نکنم که بعد از مدتی استودیو به وسیله کارشناسان رادیو مجهزتر شد؛ درهای بهتری خریدند و برای جلوگیری از نفوذ صدا، از لوله های گالبانیزه استفاده کردیم تا کابلها داخل آنها قرار بگیرند و برای محکمکاری، با چوب پنبه های عایق، جلوی لوله ها را گرفتیم تا کابلها داخل آنها محکم شوند.

کتابهایی که قرار بود ضبط شوند، بر چه اساسی انتخاب میشدند؟ ما یک شورای کوچک انتخاب کتاب داشتیم که متشکل بود از خانم صحت سرپرست کتابخانه، آقای واحدی رئیس سازمان، من و آقای غفاری از استودیو و آقایی که سرپرست چاپخانه بود و اسمش یادم نیست. نکته مهم این بود که ضبط کتاب در آن دوران خیلی کند پیش میرفت؛ این طور نبود که چند کتاب در طول یک ماه ضبط شود. بعضی از گوینده ها آمادگی لازم را نداشتند، تأکید میکردیم که چند صفحه از کتاب را در خانه مطالعه کنند تا آماده شوند، اما روز ضبط میدیدیم که آمادگی که ما انتظار داشتیم برآورده نشده است. داخل استودیو هم ما فرهنگ لغات مختلف، مثل فرهنگ لغات و اصطلاحات جغرافیا یا فرهنگ لغت معین داشتیم که در اختیار گوینده قرار میدادیم تا اشتباهاتش را اصلاح کند. خب این شکل کار، با کندی همراه بود. مثلاً گوینده ای به نام خانم شفقی داشتیم؛ لیسانس ادبیات داشت، اما همیشه در خوانش کتاب با او مشکل داشتیم. – یعنی فقط آماده نبودن گوینده ها کار ضبط را کند میکرد؟ نه! مشکلات دیگری هم داشتیم. مثلاً مواقعی پیش میآمد که برق میرفت. ما هم مجهز به ژنراتور برق نبودیم. اما مشکلات فنی ما در ایام شلوغیهای انقلاب بیشتر شد. اغلب نمایندگیها تعطیل کردند و دست ما به هیچ مهندس کارشناسی برای تعمیر دستگاهها نرسید. زمانی که سرپرستی سازمان به دست آقای میثمی که قبلاً صحبتش را کردم افتاد، یک متصدی تأسیسات به نام آقای میرحسینی داشتیم که در جایی گفته بود میتواند دستگاههای ضبط را تعمیر کند. آقای میثمی کار تعمیر را به عهده او گذاشت، هرچه من اصرار کردم که این کار در تخصص او نیست، آقای میثمی زیر بار نرفت و تأکید کرد که حتماً باید میرحسینی دستگاهها را تعمیر کند. مثلاً یک بار گفت که باید دستگاههای ضبط 24 ساعت روشن بمانند، گفتم آقا! این کار به ضرر دستگاه است، اما حرف آقای میثمی همان بود که بود. فردا وقتی وارد استودیو شدم، دیدم ضبط شده مثل کوره آهنگری. – اطلاع رسانیها چگونه انجام میشد تا نابینایان مراجعه کنند؟ خیلی گسترده نبود، اوایل یکی دو بار از طریق روزنامه کیهان آگهی منتشر شد، بعدها هم در مدارس بین دانشآموزان مطرح شد که چنین سازمانی با امکانات ضبط کتاب وجود دارد. – صحبت از شورای انتخاب کردید، اما نگفتید که مبنای انتخاب کتابها چه بود؟ سعی میکردیم رصد کنیم ببینیم کدام کتابها خواننده دارند یا به اصطلاح، به روز هستند. مثلاً کتابهای جلال آل احمد در آن دوران خیلی طرفدار داشت. به همین علت چند کتاب معروف او را ضبط کردیم یا کتاب «پخمه» نوشته عزیز نسین سر زبانها بود. گوینده ای داشتیم به نام خانم نعمتی که به صورت افتخاری آن کتاب را خواند. به قدری خوب خوانده بود که من به او میگفتم: «تو اصلاً خود پخمه ای.» – انتخاب گوینده ها به چه شکل بود؟ شما که فراخوان نداده بودید. چرا! اتفاقاً هم در روزنامه کیهان آگهی منتشر کردیم و هم در سطح شهر آگهی پخش کردیم. این موضوع مربوط به اوایل انقلاب است. من از غزلیات شمس و مثنوی معنوی یکی دو شعر را به عنوان تست در نظر گرفته بودم. از بین چهارصد متقاضی که حتی فوق لیسانسی هم در میان آنها بود، خانم سعیده کلهر انتخاب شد که دیپلمه بود. از او پرسیدم شما که دیپلمه هستید، چرا به این زیبایی این اشعار را میخوانید؟ گفت که در همسایگیش دانشمندی زندگی میکند که گهگاه کارهای منشیگری او را او انجام میدهد. همه این معلومات را از او آموخته است. گوینده دیگری داشتیم قبل از خانم کلهر به نام خانم خجسته سحبان، خواهر مرحوم رضا سحبان که صدای زیبایی داشت و خیلی مسلط گویندگی میکرد..

 

دنیا اراده کرده نمایشگر بریل ارزان شود

سی سال پیش، وقتی برای اولین بار ایده نمایشگر بریل از رؤیا به یک واقعیت تبدیل شد، نابینایان توانستند به منابع نوشتاریِ بیشتری، در قالب بریل دسترسی پیدا کنند. این رؤیا اما آنطور که پیش از تحققش تصور میشد نتوانست زندگی نابینایان را دچار انقلاب کند، چرا که این دستگاهها بسیار فراتر از حد استطاعت کاربران نابینا قیمت داشتند. نه آن روزها و نه امروز میشود از بیشتر نابینایان انتظار داشت دستگاهی را با قیمت تقریبی پنج شش هزار دلار خریداری کنند. هرچه هم که این دستگاه به اصطلاح کار راه انداز باشد، کاربران ترجیح میدهند ابزار ارزانتری برای انجام کارهایشان پیدا کنند. میانه های سال ۲۰۱۲ بود که عزمی جهانی شکل گرفت تا نمایشگر بریلی طراحی شود که کاربران عادی هم بتوانند با پرداخت مبلغی منطقی از آن استفاده کنند. ده مرکز مرتبط با نابینایان از کشورهای آمریکا، کانادا، انگلستان، نروژ و استرالیا دست به دست هم دادند و طی فراخوانی از شرکتهای مختلف خواستند تا طرحهایشان را در زمینه ارزانتر کردن تولید نمایشگر بریل ارائه کنند. از میان بیش از ۶۳ طرحی که مورد بررسی قرار گرفت، طرح شرکت «Orbit research» مورد پذیرش واقع شد و با آغاز سال ۲۰۱۳، طراحی این نمایشگر در این شرکت آغاز شد. از ابتدای این پروژه چیزی در حدود یک میلیون و ۲۵۰ هزار دلار هزینه شد تا سر انجام این طرح به نقطه ای رسید که اخیراً اعلام شد تا پایان ۲۰۱۶ این نمایشگر با قیمت تقریبی کمتر از ۵۰۰ دلار، روانه بازار خواهد شد. این نمایشگر ارزان قیمت یک دستگاه بیست حرفی است و شرکت طراحش نام آن را «Orbit Reader20» گذاشته است. «Orbit Research» برای ارزانتر تمام شدن تولید این دستگاه مجبور شده برخی از امکانات رایج در دستگاههای گرانقیمت را حذف کند، اما در مقام مقایسه، درست است که «Orbit Reader20» نسبت به دستگاههای مشابه ساده تر به نظر میرسد، اما با توجه به قیمتش میتوان آن را به میزان قابل توجهی قدرتمند به حساب آورد.

 

دستگاه را که در دست میگیرید با یک نمایشگر صاف و صوف و شیک و پیک مواجه میشوید که با وجود بیست کارکتری بودن، از نظر ابعاد در حد و اندازه های یک دستگاه ۱۴ کارکتری رایج در بازار است. شش دکمه ای که برای تایپ طراحی شده شکل بیضی دارند و عرض دکمه ها قدری از طولشان بیشتر است و برای سر انگشتان بسیار متناسب است. دکمه های فاصله و نقاط هفت و هشت بریل درست بالای کارکترها تعبیه شده و در میان شش کلید تایپ هم دکمه های جهتنما قرار گرفته است. کلید select، در میان دکمه های مربوط به چهار جهت اصلی تعبیه شده است. دو دکمه هم در کنار کارکترهای بریل جاگذاری شده که اگر به طور کامل فشرده شوند، روی متن به شکل خط به خط حرکت میکند و در صورت اینکه نیمی از دکمه فشرده شود، بیست کارکتر به قبل یا بعد جا به جا میشود. «Orbit Reader20» به دو شکل «Reader» و «remote» در اختیار کاربران قرار گرفته است. «Reader Mode» حالتی است که در آن کاربر نیازی به وصل کردن دستگاه به کامپیوتر ندارد و میتواند متنها را فقط به وسیله نمایشگر مطالعه کند. البته در حالت «reader»، برای کم کردن هزینه تولید، هیچ حافظه ای برای دستگاه تعبیه نشده و کاربر میتواند متون را به وسیله حافظه های Micro-SD یا فلشهای USB بر روی دستگاه بخواند. بیشتر فرمتهای مربوط به بریل و همینطور فرمتهای استاندارد متنی مثل TXT, Doc و DOCX در این دستگاه قابل خواندن است. البته این حالت فقط امکان خواندن را به کاربران میدهد و هیچ امکانی برای ویرایش متون در این حالت در اختیار کاربران قرار نگرفته است. حالت «Remote» هم امکان اتصال دستگاه به کامپیوتر، گوشی یا تبلت را ایجاد میکند و کاربران در این حالت میتوانند به عنوان یک نمایشگر استاندارد از این دستگاه استفاده کنند. با عرضه این دستگاه در پایان سال ۲۰۱۶ انقلابی بزرگ در زمینه دسترسی نابینایان به محتوای بریل به وجود خواهد آمد.

 

آگاهی، شرط لازم خرید عقلانه تجهیزات نابینایی

سهیل معینی در ستون سخن هفته شنبه اول آبان ایران سپید نوشت: نابینایان برای جبران محدودیت بینایی خود به تجهیزات جبران کننده نبود حس بینایی نیاز دارند. تجهیزاتی مانند ساعت و ترازوهای گویا، گوشیهای همراه مجهز به نرم افزارهای جبرانی، رایانه و تجهیزات اطلاعاتی-ارتباطی تا وسایل ساده زندگی مانند سوزن نخ کن، دستگاههای اجاقهای برقی گویا یا حتی وسایل خیاطی و باغبانی ویژه نابینایان. در کشورهای توسعه یافته، این تجهیزات یا از طریق قدرت خرید تزریقی به نابینایان توسط آنان و به طور مستقیم خریداری میشوند یا در مورد تجهیزات گران قیمت مانند نمایشگرهای بریل یا حتی نرم افزارهای صفحه خوان که بر خلاف کشور ما چند صد دلار قیمت دارند از طریق طرح نیاز فرد نابینا از سوی شرکتهای بیمه یا سازمانهای حمایتی خریداری میشوند. در مورد کشور ما نه قدرت خرید شخصی در مورد اکثریت قاطع نابینایان وجود دارد و نه شرکتهای بیمه این وظیفه را انجام میدهند. میماند کمک سازمانهای حمایتی. در شرایطی که بودجه خرید تجهیزات برای افراد معلول کفایت نمیکند و از این بودجه نیز نابینایان سهم محدود و ناعادلانه ای میگیرند، به طور طبیعی اگر بودجه تخصیصی برای تجهیزات مورد نیاز هر فرد نابینا مثلاً 300 یا 400 هزار تومان در سال باشد، فرد نابینا مجبور است بر اساس اولویتهای خود خرید کند. قطعاً خرید یک دستگاه تشخیص رنگ برای هر نابینای مطلق سودمند است. اما او میان یک عصای استاندارد با کاربرد روزانه و خرید این دستگاه رنگ شناس با قیمت گران، کدامیک را انتخاب میکند. نتیجه آنکه متأسفانه این روزها برخی شرکتهای عرضه کننده این تجهیزات وسایلی گران قیمت و بدون کاربری ضروری برای نابینایان را تبلیغ میکنند. بر همه آگاهان نابینا و تشکلهای آنها وظیفه است در این خصوص اطلاعرسانی شفاف کنند تا نابینایان بر اثر ناآگاهی، مفتون تجهیزاتی که کاربری روزانه برای آنان ندارد نشوند. وظیفه ما هم دادن قدرت خرید به نابینایان و هم آگاهی است.

 

چوب الف

* مردم عموماً فلسفه و کتابهایی با مضمون فلسفی را بسیار با ابهت، قابل احترام و در عین حال تا حد زیادی تخصصی و دست نیافتنی میدانند. اما در کنار این گرایش غالب، از ابتدا همواره فیلسوفانی بوده اند که بجای پرداختن به حوزه های کاملاً انتزاعی و نظری در قالب رساله های دشوار و دیریاب, به زندگی و مهمترین دغدغه های آن پرداخته اند و کوشیده اند راهکارها و دستور العملهایی برای زندگی همراه با خوشی, خیر و معنا ارائه دهند. اتفاقاً با نگاهی به تاریخ فلسفه درمییابیم که نخستین کسی که به گفته محققان آغازگر فلسفه جدید بوده، یعنی سقراط، دقیقاً با همین هدف به سراغ همشهریان آتنی خود میرفته و با آنها درباره مطالبی سخن میگفته که بیش از همه به باورها, خواسته ها و رفتارهای مرسوم در میان آتنیهای آن روزگار مربوط بوده اند. بعد از سقراط هم بوده اند فیلسوفانی که همین روش را در پیش گرفته اند. در این ستون میکوشیم هر از گاهی به این گونه آثار فلسفی بپردازیم که خواندنشان هم لذت است و هم حکمت. البته در این میان نقش نویسندگان و معلمان خوشفکر و باذوقی را هم نباید نادیده گرفت که کوشیده اند از میان آثار -گاه دشوار و دیریاب- فیلسوفان، با دقت و ظرافت جوهره و محتوای ارزشمند کلام آنان را دریابند و آن را با زبانی گویا به گوش جویندگان دانش و حکمت برسانند. اینان براستی روشنفکران واقعی عصر ما هستند. در این شماره به سراغ نویسنده خلاقی میرویم که در اثر قابل ستایش, جذاب و کمنظیر خود به نام «تسلیبخشیهای فلسفه» با یاری جستن از اندیشه فیلسوفان بنام, به طرح برخی از مهمترین رنجشها و سرخوردگیهای انسان در زندگی اجتماعی میپردازد و تسلیبخشی فلسفه برای مواجهه با این ناکامیها را از دیدگاه این اندیشمندان و با الهام از زندگی و منش فلسفی آنان مطرح میکند. همراه با سقراط به مواجهه با عدم محبوبیت میرود و با استناد به دستآوردهای فکری سنکا به ما میآموزد که با احساس یأس و نا امیدی مقابله کنیم. در آثار اپیکور راه چاره ای برای بیپولی مییابد و در آثار مونتهنی راهکاری برای غلبه بر ناکارآیی. عشاق دلشکسته میتوانند با مطالعه آثار  شوپنهاور تسلی خاطر یابند و کسانی که در زندگی با سختیهای بسیار دست به گریبان بوده اند با نیچه احساس همزاد پنداری خواهند کرد. شاید ما هرگز تصور نمیکردیم که فلسفه، این دانش پیچیده, انتزاعی و دست نیافتنی به بیپولی, عدم محبوبیت و شکست در روابط عاشقانه هم اندیشیده و برای مقابله با آن، راهکار ارائه کرده باشد. تسلیبخشیهای فلسفه یکی از آخرین آثار آلن دو باتن است که با استقبال فراوان اهل مطالعه در سراسر دنیا مواجه بوده است. خوانندگان با مطالعه این اثر خلاقیت و گیرایی و نگاه نو و ریزبینانه ای را در آن مییابند که بیتردید آنان را بر می انگیزد تا به سراغ دیگر آثار این نویسنده بروند. خوشبختانه دیگر آثار دو باتن مانند هنر سیر و سفر, خوشیها و مصائب کار و پروست چگونه میتواند زندگی شما را دگرگون کند, نیز به صورت کتاب گویا در دسترس علاقمندان قرار دارد.

 

لزوم توسعه مدارس هوشمند برای نابینایان

عضو کمیسیون سلامت شورای شهر تهران بر لزوم توسعه مدارس هوشمند برای دانشآموزان نابینا و کمبینا تأکید کرد. احمد مسجدجامعی با اشاره به بازدید از مرکز هوشمند کودکان و نوجوانان نابینا و کمبینای شهر تهران که در سرای محله بهارستان ایجاد شده است، گفت: این مرکز حسی و حرکتی و کاردرمانی برای کودکان نابینا و کمبینای شهر تهران است که تنها مرکز هوشمند در پایتخت محسوب میشود و این در حالیست که در کشور تنها یک مرکز دیگر به غیر از تهران، در مرودشت وجود دارد و جای خالی توسعه این مراکز در کشور احساس میشود. عضو کمیسیون سلامت شورای شهر تهران با بیان اینکه در این مرکز برای اوقات فراغت کودکان و آشنایی نوجوانان نابینا و کمبینا و شناخت آنها از محیط اطراف، برنامه ریزیهای گسترده ای صورت گرفته، گفت: در این مرکز از حواس دیگر این کودکان استفاده میشود تا حس بینایی تقویت شود. مسجدجامعی با بیان اینکه این مرکز ۴۵ دانشآموز دارد که از این میان ۲۹ پسر و ۱۶ دختر از سن یک تا ۲۰ سالگی آموزش داده میشوند، گفت: بر اساس آمارها در تهران تنها چهار مدرسه ویژه نابینایان وجود دارد که دو مدرسه مختص دختران و دو مدرسه دیگر برای پسران است.

وی با اشاره به قول معاون فرهنگی وزارت کار گفت: قرار شد دوره تربیت مربی برگزار شود که در مناطق مختلف تهران از این نوع مدارس هوشمند تأسیس شود تا نابینایان و خانواده آنها مجبور نباشند که برای رسیدن به یک مدرسه، مسافت زیادی طی کنند. در این راستا میتوان از نهادهای خیریه و شهرداری تهران نیز برای ساخت و توسعه این گونه مراکز کمک گرفت و سازمان تأمین اجتماعی و انتشارات علمی و فرهنگی نیز اعلام آمادگی کردند.

 

گردشگری معلولان؛ فراغت با اعمال شاقه

دلشان برای یک سفر ساده اما بی‌دغدغه تنگ‌شده و گردشگری برایشان چندان معنی و مفهومی ندارد. وقتی صحبت از سفر و تفریح می‌شود، معلولیت همانند سنگی جلویشان سد می‌شود و به‌ناچار قید سفر و سیاحت را می‌زنند و تنها جرمشان این است که پای رفتن ندارند و معلول هستند.
به شعار هفته گردشگری که می‌نگرد، تلخندی بر چهره‌اش نقش می‌بندد، «گردشگری برای همه، همه برای گردشگری» و با حسرت می‌نویسد، گردشگری برای همه جز معلولان. آخرین باری که سفر رفته است را به خاطر نمی‌آورد، همه خاطره‌اش از سفر، رفتن از منزل به مدرسه یا منزل اقوام در همان محله سکونتشان است، می‌پرسد کی ما هم به سفر خواهیم رفت. از رویاهایش می‌گوید، از اینکه کاش همانند دیگران سالم بود و از روی ترحم به وی نگاه نمی‌کردند و کاش او نیز همانند دیگران، حق سفر داشت. ادامه می‌دهد، ما هنوز مفهوم گردشگری را درک نکرده‌ایم، و برای گردشگر شدن چه باید کرد و چه امکاناتی باید داشت و آیا بااین‌همه موانع من و دوستانم می‌توانیم به یک تور چندساعته گردشگری برویم. می‌گوید: برای سفر رفتن و استفاده از وسیله نقلیه مناسب، هتل‌ها، مراکز اقامتی و تفریحی با مشکل مواجه هستیم و دلمان می‌خواهد مناطق زیبای شهر و استان را ببینیم اما یارای رفتن نداریم. می‌خواهم سفر کنم نمی‌توانم چون راه رفتن ندارم، چون ناشنوا و نابینا هستم، چون نمی‌توانم مانند دیگران از خود محافظت کنم، پس باید همیشه در منزل خودم بمانم، آیا این همان برابری فرصت‌هاست. من هم می‌خواهم بدانم جهان چقدر زیباست و چه جاهای دیدنی دارد آیا این رویاها رنگ واقعیت خواهد گرفت؟

گردشگری افراد معلول، خیریه نیست!
براساس آمارهای موجود بین 5 تا 10 درصد مردمان کشورهای جهان و از جمله ایران، دچار یکی از انواع معلولیت‌های جسمی یا ذهنی هستند. به گفته یک مقام سازمان بهزیستی سالانه 10 هزار نفر به معلولان تهرانی و حدود 60 هزار نفر به کل معلولان کشور اضافه می‌شود. در نگاه اول با توجه به آنکه بسیاری از زیرساخت‌های اولیه برای گردشگری به صورت کلی هنوز فراهم نیامده، شاید بی‌مورد به نظر بیاید. اما واقعیت این است که این دو پروژه‌ در امتداد هم نیستند و اگر اراده‌ای بر رونق گردشگری در ایران به طور کلی وجود دارد، این رونق باید به صورت موازی در گردشگری معلولین هم رخ داده و به صورت همزمان پیش برود. نمی‌توان و نباید در انتظار تکمیل پروژه‌های گردشگری نشست و بعد از فراغت از آن، به بحث گردشگری معلولان پرداخت. بررسی‌های انجام شده از سوی یکی از موسسات آکادمیک انگلستان تخمین زده است که حدود 27 درصد از کل جمعیت اتحادیه اروپا از طرح ویژه «توریسم برای همه» که در این کشور طراحی و اجرا شده بهره می‌برند و این بخش از صنعت گردشگری طبق همین بررسی‌ها، درآمدی بالغ بر 80 میلیارد یورو در سال تولید می‌کند. بر اساس این آمار ایجاد پایانه‌ها و مراکز ویژه برای افراد معلول و نیز تامین امکانات حمل ونقل زمینی، همچنین ارائه مقاصد توریستی با شرایط مناسب معلولان نه تنها یک اقدام خیریه نیست بلکه یک تجارت عالی و مقرون به صرفه است.
سهم اندک معلولان از گردشگری
واضح است وقتی روحیه چندین میلیون معلول کشور بالاتر برود، این اتفاق هم در زندگی شخصی‌شان تاثیر می‌گذارد و زندگی شادتری را برای آنها و خانواده‌هایشان به همراه می‌آورد و هم جامعه نیز از این کار سود خواهد برد. یک معلول با روحیه و شاد، بازدهی بهتر و بیشتری در محیط کار و جامعه دارد تا معلولی که افسرده و خموده در گوشه خانه کز کرده باشد. این یکی از دستاوردهای مهمی است که می‌تواند با توسعه گردشگری معلولان به دست بیاید. در حالی که مهم ترین کاخ موزه‌ها و بناهای تاریخی ایران برای ورود گردشگران معلول مناسب سازی نشده و این افراد باید خود را به سخت ترین شکل ممکن به بناهای تاریخی برسانند و از آنجا به بعد با کمک افراد دیگر شاید بتوانند پله ها را طی کنند. به کمک دیگران اطلاعات راهنمای تور را بشنوند، به کمک دیگران متوجه اشیای موزه‌ای و … شوند. برخی دیگر باید رنج سفر را به جان بخرند و یا عطایش را به لقایش ببخشند چون اتوبوس ها و فرودگاه و تاکسی های ویژه آنها ساخته نشده که هیچ حتی مناسب سازی هم نشده است. گردشگران نابینا در فرودگاه‌ها و یا اماکن عمومی مرتبط با سفر نمی‌توانند متوجه هشدارها شوند چون سیستم آلارمی برای آنها تعبیه نشده است، راهنمایان گردشگری فقط حرف می‌زنند هیچ وسیله‌ای برای درک اطلاعات آنها ویژه ناشنوایان از اشیای موزه ای آن هم به صورت بریل وجود ندارد. اگر راهنما اطلاعات بیشتری درباره موزه‌ها و یا مناطق طبیعی بدهد ناشنوایان نمی‌شنوند. نابینایان نیز اگر بشنوند نمی توانند ببینند و بخوانند. آنها که می توانند بخوانند و بشنوند نمی توانند پله های بلند و زیاد مراکز تاریخی و گردشگری را طی کنند.
گردشگری معلولان؛ فراغت با اعمال شاقه
موزه ملی ایران یکی از مهم ترین جاذبه‌های تاریخی وگردشگری تهران است که همه گردشگران خارجی حتما بازدید از این موزه مادر را در برنامه هایشان می گذارند؛ اما در این موزه معلولان نمی توانند از پله ها بالا بروند، ناشنوایان نمی‌توانند اطلاعات راهنما را بشنوند.هنوز موزه مادر جایی برای ورود گردشگران معلول نیست. این مشکل را بسیاری از بناهای دیدنی دیگر نه فقط در تهران بلکه در کشور دارند. آنها حتی در سفرهای هوایی نیز دچار مشکل هستند. این درحالی است که دستورالعمل اجرایی حمل و نقل هوایی معلولان و توانخواهان اردیبهشت سال ۹۲ مصوب شد؛ اماسازمان هواپیمایی خود را مسئول اجرایی کردن آن نمی داند. هتل‌های کشور نیز طبق استاندارد جهانی ساخته نمی شوند. درحالی که در هتل های پر ستاره باید اتاق هایی برای معلولان در نظر گرفته شود حتی مشخص شده که در سرویس های بهداشتی باید با عرض ۸۰ سانتیمتر در نظر گرفته شود که معلول به راحتی بتواند تردد کند. اما کدام یک از اتاق هتل های کشورمان چنین امکانی را به معلولان می دهد؟
مسلم است که گردشگران معلول نمی خواهند در سفر زحمتی برای دیگران داشته باشند« اما بی تدبیری و نداشتن برنامه ای برای سفرهای آنان باعث شده تا آنها نتوانند از جاذبه های گردشگری شهرهای ایران بهره‌ ای ببرند. آیا بهتر نیست فکری هم به حال گردشگران معلول شود؟ این اقدامات هزینه زیادی نخواهد داشت. گذاشتن رمپ با قابلیت جابجایی، هیچ اثر تاریخی را خدشه دار نمی‌کند. باز کردن راه‌بند عبور موتورسوارها آن هم برای زمانی که معلولان می‌خواهند تردد کنند، به طور موقت سخت نیست. نوشتن اطلاعات بیشتر برای اشیای موزه‌ای ناشنوایان را محتاج به شنیدن و انتقال اطلاعات راهنمایان موزه‌ای نمی‌کند. نابینایان با استفاده از متون بریل خودشان می‌توانند اطلاعاتی از جاذبه‌های گردشگری به دست بیاورند. بسیاری از این کارها نه هزینه دارد و نه کار غیر قابل انجامی است. فقط کمی تدبیر می خواهد.

 

چگونگی روند دسترس پذیری شهر برای شهروندان معلول و سالمند

بامداد روز دوشنبه نشست ویژه معاونت فنی و عمرانی شهرداری تهران با ریاست مهندس جاوید، معاون فنی و عمرانی شهرداری تهران و با حضور معاونین عمران مناطق 22 گانه شهرداری تهران و با شرکت آقایان عین القضات، عضو شورای مشورتی شهر دسترس پذیر شهردار تهران و سهیل معینی، مدیر عامل شبکه تشکلهای نابینایان و کمبینایان با دستور العمل بررسی چگونگی تحقق مناسب سازی پایتخت برای شهروندان معلول و سالمند برگزار شد.
در این نشست ابتدا گزارشی از روند دسترس پذیری شهر تهران در طول دهه گذشته ارائه شد و از جمله به مناسب سازی بیش از دوازده هزار نقطه در پایتخت و نیز مناسب سازی چند معبر بزرگ شهری مانند خیابان ولیعصر، شریعتی، سهروردی و چند نقطه اشاره شد. عین القضات عضو دارای معلولیت شورای مشورتی سه نفره شهردار تهران در امر تحقق شهر دسترس پذیر طی سخنان خود ضمن تشکر از اقدامات صورت گرفته، مناسب سازی دوازده هزار نقطه از شهر تهران را به هیچ عنوان کارنامه ای قابل قبول از سوی شهرداری تهران ندانست و با اشاره به نواقص فنی موجود در اماکن و نقاط مناسب سازی شده، به ویژه بر عدم رعایت ضوابط مناسب سازی در معابر، پیاده روها و پیاده راههای جدید الاحداث تأکید کرد. عین القضات خبرهای خوبی هم داد؛ از جمله مناسب سازی 22 پارک در مناطق 22 گانه شهر تهران و تجهیز برخی از این پارکها به وسایل بازی کودکان دارای معلولیت. وی خواهان اضافه شدن فرم پیوست دسترس پذیری به فرم کفالت اسناد صادره از معاونت عمرانی شهرداری برای پروژه های زیر نظر این معاونت شد که میتواند تضمینی برای رعایت استانداردهای مناسب سازی برای افراد معلول باشد. سهیل معینی، نماینده دیگر شهروندان دارای معلولیت در این نشست با کافی دانستن دستور العملها و آیین نامه های فنی امر مناسب سازی، نقص عمده در کندی روند دسترس پذیری پایتخت را فقدان یکپارچگی در نظام اجرای مناسب سازی شهر و فقدان امر نظارت توصیف کرد که موجب میشود با وجود هزینه صدها میلیارد تومان در پروژه های مناسب سازی شهری طرحهای اجرا شده فاقد برخورداری از استاندارد واحد، عدم حفظ محیطهای مناسب سازی شده در طول زمان و عدم رعایت این استانداردها توسط سازمانهای مختلف دخیل در عمران شهری توصیف کرد. معینی به ویژه در خصوص مناسب سازی برای نابینایان و کمبینایان از مسئولین طراح و مجری درخواست کرد به جای تمرکز بر ضوابطی مانند مسیر عبور نابینایان، به ایمنی سازی همه معابر و پیاده روها از طریق حذف موانع، همسطح کردن پیاده روها، نصب چراغهای صوتی راهنما در تقاطعها و پوشش کانالهای آبهای سطحی در سطح شهر توجه شود. در پایان این نشست مهندس جاوید، معاون فنی و عمرانی شهرداری تهران با توصیف کردن عملکرد مدیریت شهری در امر مناسب سازی به عنوان اراده ای که خوب آغاز شد، اما تداوم نداشت، ضمن درخواست از معاونین عمران شهرداری تهران به نظارت بر رعایت استانداردهای مناسب سازی در پروژه های جدید شهری که نیازی به بودجه خاص ندارند خواهان اجرای حد اقل یک پروژه مناسب سازی در هر منطقه در آستانه روز جهانی معلولین و نیز رفع نیازهای حدود هشت هزار خانواده بیش از دو معلول در نواحی 123 گانه شهر تهران از سوی معاونین عمرانی مناطق و نواحی شهر تهران شد.

 

نابینایان از جشنواره های موسیقی غافل نشوند

این انتقاد همیشه بر موسیقیدانان و هنرآموزان نابینا و کمبینا وارد بوده که برای شناساندن هنرشان به جامعه، آن طور که باید و شاید تلاش نمیکنند.
هنرِ بیشتر موسیقیدانان نابینا یا در اغلب موارد در میان جامعه نابینایان فرصت ابراز پیدا میکند، یا این افراد بیشتر ترجیح میدهند به جای بروز و ظهور خلاقیت و توانمندیشان در حوزه هایی نظیر نوازندگی و آهنگسازی، به تربیت شاگرد، آن هم اکثراً در میان هنرجویان نابینا بپردازند. پای صحبت این عده از هنرمندان که مینشینی، بیشترشان نبود موقعیت کافی برای عرضه توانمندیهایشان را از دلایل این مسأله به حساب میآورند. بیشتر این افراد از وجود مافیایی در عرصه هنر-صنعتِ موسیقی یاد میکنند که امکان پیشرفت را فقط برای عده ای خاص فراهم میکنند که البته ادعای ناحقی هم نیست اما آنچه مسلم است آنکه ماجرای این مافیا تنها گریبانگیر هنرمندان نابینا نیست و همه اهالی موسیقی از این موضوع رنج میبرند. به هر حال با همه این اوصاف، نمیتوان منکر آن شد که در میان نابینایان، شوقی هم به ارائه هنرشان در سطح جامعه –به آن کیفیت که در میان سایر هنرمندان مشاهده میشود- دیده نمیشود. بررسی چراییِ چنین آسیبی خود مستلزم صفحات طولانی تحلیل و کنکاش است اما در این مجال بر آنیم تا نگاهی بیاندازیم به یکی از این فرصتهای عرضه توانمندیها که عموماً از سوی نابینایان مغفول واقع میشوند و آن هم چیزی نیست مگر جشنواره های منطقه ای یا کشوریِ موسیقی.

شرکت در چنین فستیوالهایی، فارغ از مزایای اقتصادی احتمالی که میتواند برای برندگانش در بر داشته باشد، در واقع پلی برای ورود به دنیای حرفه ایهای موسیقی محسوب میشود. آنهایی که هیچ صحنه ای برای ارائه هنرشان نمییابند، میتوانند از چنین فرصتهایی استفاده کنند تا با یک تیر دو نشان بزنند; هم برای هنرشان شنونده و بیننده ای بیابند و هم به واسطه حضور در بخشهای رقابتی این جشنواره ها، توانمندیهایشان را مورد نقد و داوری حرفی ایها قرار دهند و چه بسا به واسطه حضورشان در چنین آینهایی بتوانند قدم در دنیای حرفه ایها بگذارند.

یکی از فرصتهایی که امسال در دسترس علاقمندان و هنرورزان موسیقی خواهد بود، برگزاری سومین دوره جشنواره موسیقی شادروان همایون خرم است. این جشنواره که با نام «نوای خرم» در میان اهل موسیقی شناخته میشود، فرصتی را برای هنرورزان ۶ تا ۱۸ ساله موسیقی فراهم میکند تا در عرصه هایی نظیر خوانندگی، نوازندگی و آهنگسازی با یکدیگر به رقابت بپردازند. قرار است در حوزه نوازندگی، خوانندگی و همنوازی و همخوانی، شرکت کنندگان آثاری از مهندس خرم را به دلخواه خود انتخاب کرده و اجرا کنند. البته در جشنواره امسال، اجرای آثاری از خالقی و تجویدی، از استادان برجسته موسیقی ایرانی هم پذیرفته خواهد شد. نوازندگان سازهای ایرانی و کلاسیک میتوانند برای شرکت در این دوره ثبت نام کنند.

متن کامل فراخوان:

شرایط عمومی

–     متولدین از تاریخ 1377/10/30 به بعد می‌توانند در این جشنواره شرکت کنند.

–     رقابت در گروه‌های سنی 4 تا 18 سال خواهد بود.

 

شرایط اختصاصی

–     اثر اجرا شده باید یکی از موارد زیر باشد:

الف- اجرای یکی از ساخته‌های اساتید: همایون خرّم، علی تجویدی و یا روح‌ا… خالقی  به صورت تکنوازی، تکخوانی، همنوازی، همخوانی، همخوانی و همنوازی، گروه‌نوازی

ب- ساخت یک آهنگ با کلام یا بی‌کلام بر اساس ملودی‌های اصیل ایرانی (به این بخش امتیاز ویژه تعلق می‌گیرد)

–     نوازندگان کلیه سازها (ایرانی، کلاسیک، …) مجاز به شرکت در این جشنواره هستند.

 

شرایط و نحوه ثبت‌نام

–     شروع ثبت‌نام از روز 5 شنبه تاریخ  1395/05/14

–     پایان مهلت ثبت‌نام تاریخ 11/09/1395 ساعت 24 می‌باشد.

–     هر شخص می‌تواند در قالب اجرای فردی (تکنوازی، تکخوانی) یا گروهی (همنوازی، همخوانی، همنوازی و همخوانی) اقدام به ثبت نام مشخصات در سایت نماید.

–     داوطلبان ابتدا باید فرم مشخصات فردی/ گروهی را تکمیل نمایند.

–     پس از وارد نمودن اطلاعات فردی، نام کاربری و رمز عبور دلخواه، ‌یک ایمیل حاوی تایید نام کاربری و رمز عبور به آدرس پست الکترونیک اعلام شده ارسال می‌گردد.

–     نام کاربری و رمز عبور برای هر شخص/ گروه یکتا بوده و برای مراحل بعدی باید نزد او حفظ شود.

–     در مرحله بعد فرم مشخصات اثر اجرا شده را تکمیل و فایل تصویری اجرا با پسوند MP4  یا  MOV و اندازه حداکثر 50 مگابایت در جای مخصوص بارگذاری شود.

–     در صورتی‌که موفق به ارسال فایل تصویری از طریق اینترنت نشدند می‌توانند فرم ثبت‌نام را تکمیل و فایل تصویری اجرای خود را با کیفیت ضبط مناسب و به صورت لوح فشرده (CD/DVD) به همراه نام کاربری ثبت‌نام از طریق پست سفارشی به آدرس: تهران- خیابان شهید بهشتی- خیابان کاووسی‌فر- کوچه باربد- پلاک 30- طبقه سوم- کدپستی 1577714314 ارسال نمایند.

 

توجه:

–      فایل‌های غیرتصویری مورد بررسی قرار نخواهد گرفت.

–     فایل‌های ارسالی مسترد نمی‌شود.

–     مهلت ارسال آثار تا تاریخ 11 آذر ماه 1395 بوده و غیر قابل تمدید است.

 

سایر نکات

–     گروه‌های داوطلب می‌توانند با نام گروه، آموزشگاه‌ موسیقی یا مرکز آموزش موسیقی مربوطه در این جشنواره شرکت نمایند.

–     “کارِ گروهی” و شرکت “آموزشگاه‌ها” امتیاز ویژه دارد و از آنها تقدیر می‌شود.

–     شرکت کنندگان می‌توانند رخدادها و اخبار جشنواره را از طریق تارنمای جشنواره پیگیری نمایند.

–     محل برگزاری جشنواره تالار وحدت می‌باشد.

–     ارسال اجرا و ثبت‌نام به منزله تایید و اجرای آن در گزینش نهایی نخواهد بود.

–     پذیرش اطلاعات و تصاویر دال بر پذیرش داوطلب در مرحله داوری و نهایی نخواهد بود. از نفرات برگزیده توسط هیات داوران برای شرکت و اجرای حضوری در مرحله نهایی جشنواره که در تاریخ‌های 15 و 16 دی ماه 1395 برگزار می‌شود، دعوت به عمل می‌آید.

 

تلفن تماس برای کسب اطلاعات بیشتر : 88528147-021 و 88528148-021
فکس: 88503908-021
پست الکترونیک info@khoramfestival.com
وب‌سایت www.khorramfestival.com

صفحه اینستاگرام: instagram.com/navayekhorram

صفحه فیس بوک: www.facebook.com/navayekhorram

 

آمادگی حضور در هشت رشته پاراآسیایی را داریم

محمدرضا مظلومی، رئیس فدراسیون نابینایان با بیان اینکه هنوز برنامه های آماده سازی این فدراسیون برای حضور در بازیهای پاراآسیایی 2018 اندونزی به طور رسمی آغاز نشده است، گفت: آمادگی اولیه خود برای اعزام ورزشکار در هشت رشته این بازیها را اعلام کرده ایم و منتظر جلسات تکمیلی هستیم تا مشخص شود دقیقاً در چه رشته هایی میتوانیم عازم اندونزی شویم. اینکه دقیقاً در چند رشته نماینده خواهیم داشت که بعد از جلسات تکمیلی که با مسئولان کمیته ملی پارالمپیک برگزار میکنیم، مشخص میشود.

رئیس فدراسیون نابینایان به هشت رشته مورد نظر برای اعزام به بازیهای پاراآسیایی آتی اشاره کرد و گفت: گلبال آقایان و بانوان، دو و میدانی، جودو، شنا، دوچرخه سواری دو نفره و بولینگ، رشته هایی هستند که آمادگی اعزام ورزشکار در آنها را داریم. فوتبال پنج نفره نیز جزو رشته های مورد نظر است، اگرچه طبق آنچه اعلام شده، این رشته از فهرست رشته های این دوره از مسابقات پاراآسیایی کنار گذاشته شده است. وی ادامه داد: پیگیریهایی در سطح جهانی و آسیایی در حال انجام است مبنی بر اینکه فوتبال پنج نفره مجدداً به فهرست بازیهای پاراآسیایی اندونزی اضافه شود. به هر حال فوتبال پنج نفره ایران با مدال نقره ای که در پارالمپیک ریو به دست آورد و پیش از آن مدال طلایی که در بازیهای پاراآسیایی اینچئون کسب کرد، جزو قدرتهای جهان به حساب میآید. رئیس فدراسیون نابینایان تأکید کرد: به غیر از بولینگ، در دیگر رشته های مورد نظر تجربه حضور در مسابقات پاراآسیایی را داریم. بولینگ از جمله رشته هایی است که از چند دوره پیش وارد رقابتهای پاراآسیایی شد. البته ایران به خاطر ضعف امکانات و نداشتن تجهیزات لازم، در هیچ یک از ادوار این بازیها نماینده ای در این رشته نداشت. اما در نظر داریم برای دوره جدید بازیهای پاراآسیایی، در این رشته هم حد اقل یک نماینده داشته باشیم.

۲۰ دیدگاه دربارهٔ «شهر خبر معلولین. انتشار 28 خبر در شمارگان بیست و یکم»

سلام امیر جان خیلی عالی بود منم امیدوارم که این مسکل اشتغال ما معلولین واسه همیشه حل بشه تا بقیه ی معلولین مث من دغدغه شغل و اشتغال نداشته باشند به هر حال مرسی بابت این پست روز و ایام خوش و به کام و خدا نگه دار

سلام موجی.
همه ی این بیست تا مجموعه شهر خبر یک طرف.
این یکی یک طرف.
من دیروز از ۶ صبح تا ۵ عصر یک مأموریت خارج از تهران بودم، ساعت ۵ که اومدم رفتم دکتر تا بیام خونه شد ۱۰ شب.
یکشنبه شب بخشی از مجموعه رو تنظیم کرده بودم، دوشنبه صبح زنگ زدم به شهروز که به یکی از ویرایشگرا زنگ بزنه تا کار هدینگ بندی اخبار رو انجام بده که من شب میام اینو تنظیم کنم و بعد منتشر کنم.
ساعت ۱۰ شب اومدم دیدم همونجوری مونده.
از اونجایی که تابع یک نظم و دیسیپلین مشخصی برای خودم هستم، حتما قصد داشتم این پست در تاریخ ۱۰ آبان منتشر بشه.
دیگه با اینکه از خستگی جونی واسم نمونده بود، تند تند نشستم تا چند دقیقه مونده بود به ساعت ۱۲ شب اینو تنظیم کردم.
دیگه دیدم یک سری اخبار هنوز مونده که نذاشتم توی پست. رفتم پست رو منتشر کردم که تاریخ سه شنبه ۱۱ آبان نخوره. بعد رفتم اون چند تا خبر رو هم اضافه کردم.
حالا این وسط هی نتم قطع میشد، منم واقعا خسته بودم، خلاصه سرتو درد نیارم تا یک دوی شب سرش بودم خخخ
شب سختی بود.
میدونم دیوونم.
امیدوارم بتونم همینجوری منظم اخبار اختصاصی حوزه معلولین رو در این محله گرداوری و منتشر کنم.

دیدگاهتان را بنویسید