دلم باران و عطر یاس
دلم قلبی پر از احساس
دلم یک اولین دیدار
همینجا، زیر باران، بی حصار چتر میخواهد
دلم یک اولین بوسه
تپیدنهای دل از شوق حسی تازه و مبهم
دلم یک حال آشفته
همان حالی که یک دفعه بگویی دوستت دارم
دلم از جنس این احوال میخواهد…
من و تو، کوچه ای خلوت
و بوی خاک باران خورده، عطر خوب نیلوفر
بهار آرام و پاورچین
نشسته بین دستانت
دو تکه آسمان انگار
شده مهمان چشمانت…
تو میگیری در آغوشم
نفس میگیرم از عطر بهار بین دستانت…
دلم میخواهد این لحظه
میان مامن آغوش گرم تو رها باشم
بنوشم از شراب ناب چشمانت
و هر لحظه
همآغوش خدا باشم
۳۷ دیدگاه دربارهٔ «باران و… عطر یاس»
درود. خداییش خوشم اومد. خعععییییلییی قشنگ نوشته بودیش. دقیق و با ظرافت.
مرسی. منتظر بعدیهاش هم هستم. راااستی مدال فراموش نشه لطفاً.
درود خوشحالم رضایتتو جلب کرد و سپاس از حضور و لطفت. چشم اینم مدال طلا تقدیم به تو باهاش خوش باش
سلام فرزانه جان
خیلی قشنگه دوسش دارم
دکلمه تو هم میگذاشتی
سلام سارای جان. تو قشنگ خوندی دوستم. آخه دکلمم اون یکی رو خونده بودم، میدونی که خخخ
درود غزل، وقت خوش. بسیار زیبا بود.
به قول خودتون: چشمه ی احساستون همیشه خروشان.
شاد و پیروز باشید
سلام پوریا سپاس از حضور و لطفت شاد باشی
عالی بود. عالی.
همیشه موفق باشی
مرررسی تو هم همینطور
لایک لایک لایک لایک لایک لایک لایک لایک خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخیییییییییییییییییییییییییییییییییییلللللللللللللللللللیییییییییییی زیبا بود در پناه حق
ممنونم شاد باشی
غزل خخخخخ
بارانی ام , بارانی ام , بارانی از آتش
یک روح بی پروا و سرگردانی از آتش
.
این کوچه ها , دیوارها , اصلاً تمام شهر
سوزان و من محبوس در زندانی از آتش
.
اهل غزل بودم ، خدا یکجا جوابم کرد
با واژه ای ممنوع ، با انسانی از آتش
.
بی شک سرم از توی لاکم در نمی آمد
بر پا نمی کردی اگر طو فانی از آتش
.
تا آمدی ، آتشفشانی سالها خاموش
بغضش شکست و بعد شد طغیانی از آتش
.
کاری که از دست شما هم بر نمی آمد
من بودم و در پیش رویم خوانی ازآتش
.
این روزها محکوم ِ اعدامم به جرم عشق
در انتظارم بشنوم ، فرمانی از آتش
جالب بود خخخخ
طه؟؟؟ غزل کجاش خنده داره؟
سلام ای دختر افغان پیامی گویمت از جان
بکوش در راه آزادی که تو انسان آزادی
خدایت آفرید آزاد اسارت بر کسی ننهاد
اسارت را بشر بگذاشت کسی کز نور حق کم داشت
پس اکنون دست هم گیرید که با هم داد خود گیرید
زسفاک و زدنیا دوست زهر ظالم که گفت هست دوست
طاهااااااااااااااااااااااااا کشتمت
آفرین…
آفرین…
واقعا آفرین بر تو…
ممنووونم و واقعا سپاس از حضورت
سلاااام و درود بر آبجی فرزانه
خوبی آیا خوش میگذره آیااا
خب واااای عجب شعر و دل نوشتهی بود
خیلی زیبا بود و پر از احساس
من که از خوندنش لذت بردم و خیلی از این دل نوشته خوشم اومد
به هر حال مرسی آبجی بخاطر این متن زیبا و مرسی بابت این پست
شبت خوش و بارونی به هماره یک فنجون قهوه ترک تلخ بدرود و خدا نگهدار
سلام احمد مرسی از حضور و لطف همیشگیت همیشه شاد باشی و بهترینها نصیبت بشه
سلام عزیزم
واقعا زیبا و دلنشین بود خیلی قوی و با محتوا از ریتمش هم خوشم آمد
اجازه کپی میدی؟
سلام روشنک جان. خوشحالم خوشت اومده خخخخ اگر واقعا ارزش کپی داره قابلی نداره!
سلام غزل. ایول منتظر بودم بزنیش اینجا! ببین خداییش اینجا که می خونمت۱مدل دیگه انگار، … بلد نیستم توضیحش بدم انگار بیشتر جلوهش رو می فهمم! ادامه بده غزل! باز هم ادامه بده!
سلام پریسای خوبم و دوست مهربونم. واقعا از انرژی و انگیزه دادنای همیشگیت ممنونم. دلم واسه ی متن از نوع پریسا نویسش تنگ شده. کجاهایی؟؟
سلام عزیزم.
واقعا زیبا و احساسی بود.
حس میکنم با تموم احساسی که داشتی نوشتی.
به دلم نشست. انشا الله همیشه با احساس باشی و از این متنهای زیبا بنویسی
سلام نیایش. خدا رو شکر که تونستم احساسم رو منتقل کنم. از حضور و کامنت پر انرژیتم ممنونم. احساسی باشی
سلام غزل.
مثل همیشه عاااالی بود. لایک بر قلم شیوایت.
مرسی از بابت پست.
شاد باشی.
سلام وحید. تو مثل همیشه لطف داری. ممنونم از انرژی همیشگیت. برقرار باشی
سلام عظیمی
ببین هر وقت من بیخوابی زده به سرم و حالم بد بوده و اومدم اینجا تو اینجا شعر جدید داشتی این داستانش چیه؟
حالمو خوب کرد.همه چیش به جا بود. همه چیش.
امیدوارم همیشه از این چیزا بخوای و به خواسته هات هم برسی
ارادت از اون زیاداش
خخخخ واییی تو این وقت شب چرا بیخوابی زده سرت؟؟ ای بابا!!! خخخ بیخیال همه چی درست میشه برو بخواب. خوب خدا رو شکر که حالتو تونسته خوب کنه. امیدوارم همه چی بر وفق مرادت باشه و تو هم شاد شاد باشی
بَه بَه. آفرین فرزانه عزیز.
سلام خانم جوادیان عزیزم ممنونم از حضورتون اینجا که چقدر خوشحالم کرد و خوشحالتر که خوشتون اومد از متنم. همیشه شاد باشین و پر انرژی
آخ آخ
روحم
تازه شد
حال کردم
دمت گرم
خوشحالم، چه خوب! مرسی از حضورت
ناراحتم که چرا دیر به این پست سر زدم آخه بعضی وقتها بعضی چیزا خیلی تکراری میشند و ممکنه آدم از خوندنشون خسته بشه ولی این یکی فرق میکنه یک احساس واقعی یک درخواست برای عشق واقعی یک عشق زمینی و قابل درک و فهم و خلاصه تقریبا همش زمینیه. تشکر میکنم غزل بانو یا فرزان خاتون خخخ. ولی اگه مأمن مینوشتی بجای مامن خععلی بهتر بود خیلی با خودم کلنجار رفتم تا بفهمم که منظور مأمن هست.
خلاصه که آرزومند آرزوهایت هستم به همه آرزوها و خواستهایت دست یابی دختر خوب ایران زمین.
درود بر عموی مهربون. هرچند کم توی پستام میبینمتون ولی همینم خوشحالم میکنه. سپاس از محبت بیکرانتون همیشه شاد باشین و پر انرژی
سلام فرزانه خانم. خسته نباشین.
واقعا شعر زیبا بود. اگه به صورت دکلمه هم در بیاد عالی میشه.
موفق باشین.
درود بر شما ممنونم از لطفتون شما زیبا خوندین شاد باشین
سلام چه قدر متن زیبا و پر احساسی بود خیلی لذت بردم ممنون