خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

سخت شده

سخت شده امتحان دادن
سخت شده درس خوندن
سخت شده آروم بودن
سخت شده افسرده نبودن یا بهتر بگم نشدن
سخت شده تحمل این دوتا لعنتی گرد
سخت شده علاقه مند بودن به چیزی یا کسی
سخت شده نکشیدن
سخت شده بیرون رفتن
سخت شده حرف زدن
سخت شده بودن
کلا میدونین؟ سخت شده زندگی کردن و نفس کشیدن
اما به قول یه بنده خدایی: باد که با چراغ خاموش کاری نداره. تا سختی میکشی, یعنی هنوز امیدی بهت هست
نمیشه گفت سِر شده جای ضربات
نمیشه گفت هنوز میتونی خوب باشی. ولی خب, نمیتونی هم بد باشی و موندی چیکار کنی
نمیشه گفت جای نا رفیقیا و نا مردیا و شکستها درد نمیکنه و ازشون درس گرفتی
اتفاقا تو یه نفر چون آدم عاطفیی هستی از هیچ کوفتی درس نمیگیری و آخر سر هم راه خودتو میری و میری و میری و میری. با کله میری تو دیواری به نام غم. سرت به سنگ میخوره ها. ولی تو آدم بشو نیستی
نه اهل گریه کردنی که بهت بگم برو بشین گریه کن, چون به جز 4 بار یاد ندارم توی 5 سال اخیر واقعا گریه کرده باشی
نه اهل خلافی که بگم برو یه چیزی بخور تا حالت برای چند ساعتم شده خوب بشه.
خلاف سنگینت کنتپاور و مارلبرو و از این داستاناس.
اینام که فقط به قول رفیقت ذهنو سفید میکنن هیچی رو عوض نمیکنن
پس بهتره بهت بگم بسوز و بساز.
رفقا ببخشید که یه کم کامتون رو تلخ کردم ولی هیچجا نتونستم حرفامو راحتتر از اینجا بزنم
ارادت دارم نسبت به تک به تکتون
به امید روزای بهتر از این.
با اجازه.

۳۸ دیدگاه دربارهٔ «سخت شده»

سلامت کو عظیمی؟ خخخ
میدونی, سخته همه اینایی که گفتم.اما بعضیا تا کار به استخونشون نرسه حرف نمیزنن که هیچ کلی هم میخندن و میخندونن.اینا با هزاران مرض معالجه شدنی و لا علاج دست به گریبان میشن.که افسردگی یکیشه
مراقب اینجور آدما که خیلی خیلی آرومن و میخندوننمون باید بود.
ارادت.

سلام خانم بخشی
ممکنه نه, سراغ اکثریت قریب به اتفاق ما لا اقل مییاد.ما منظورم دوستان نابیناست.منم که گفتم بسوز و بساز
منتها امیدوارم این سوختن که یه خواننده ای گفته بردن با باختش قشنگه, سوختن با ساختش قشنگه, یه روز وواسه ما هم قشنگ بشه
ارادت.

سلاام محمد آیییی سخته خیلی سختههه اما من از گریه نمیگزرم خخخ ه جا باشه هرجوری بشه پنهانی گریهامو میکنم خخخ شاید باورت نشه خیلی سخته اینایی ک گفتی اما میششه کاری کرد فقط باید نسبت بهشون بی اهمیت بشی نباید باز توی چاه غم باز بیفتی درس میگیری باید همیشه پیش خودت مرورش کنی تا مجدد از راه دیگه درگیرش نشی
زندگیم سختیه که اگه درس نگیری بزرگ نمیشی
امیدوارم در مراحل زندگی بجنگی با سختیها و موفق باشی.

سلام بهار
خب دیگه من که زورم به بغضم خیلی کم میرسه.از این ۴ بار گریه که گفتم یکیش فوت خالم بوده یعنی دو تاش.دوتاشم تو خلوت بوده.

میدونم باید سختی بکشی تا بزرگ بشی. فقط گاهی صدای خراشیده شدن استخونات با کارد روزگار باعث میشه به حرف بیای.
تو مراقب خووودت باش و موفق باشی.
تاریخم بخون. خخخ.

درود. کامنت گذاشتن هم سخت شده. پست گذاشتن هم سخت شده.
حتی جوری سخت شده که وقتی از سختیات میگی: میگن چه قد تو منفی نگری.
این قد سخت شده که نمیتونی جز تظاهر به خوب بودن و فیلم بازی کردن کار دیگه ای بکنی.
آره. خیلی وقته که خیلی سختیا سخت شده. حتی آسوناش هم سخت شده.
ولی غیر ممکن نشده.
و مَرد باید مَرد سختیها باشه نه آسونیها.
آسونیها که از دست هر کسی بر میاد. پس مَرد باش با سختیا مبارزه کن و اونا رو بذار پشت سر.
محکم و با اراده باشی.

سلام علی.
خستم آقا میفهمی؟ خسته. خخخخ
کلا توی زندگیم سختی زیاد دیدم.۱۹ سالمه ولی به هرکس توی نت بعد از صحبتهامون سنمو میگم باور نمیکنه از بس تجربه های باحال دارم تو زندگی
من هنوزم زورمو میزنم ولی الان نیاز به یه دکتر دارم که روی زخمی که وا شده رو ببنده تا بعد ببینیم چی پیش مییاد
قربون آقا.
ارادت.

لایکش میکنم داچ، لاااااااااااااااایک!
ولی میدونی چیه؟
باید سخت شد، باید گرگ شد، و باید سعی کنی از تمومه کسایی که باعث شدن یه همچین کسی بشی، انتقام گرفت!
انسانیت، با تمامه مخلفاتش، خیلی وقته که مرده داداش!
پس خوش باش!

سلام علیرضا
لایک به وجودت به قول این با کلاسا
میدونی چیه؟ انسانیت حتی اگه مرده باشه من انسان باقی میمونم. چون شاید تربیتم بهم اینجور یاد داده
گرگ بودنو بلدما.نه که بلد نباشم, یکی دو بارم امتحانش کردم
ولی سخته. برای من سخته.

نگران نباش داداشم ۱۰۰ سال اولش سخته. بعدش دیگه راحت میشی. ولی از این حرفا که بگذریم تمام چیزایی که گفتی رو قبول دارم همه چی سخت شده. بدبختی اینجاست که تحمل کردن سختیا از هر سختی سخت تر شده.

سلام محمدقاسم. همه شما درست میگید. تو و باقیه بچه ها. کاش می شد ما هم سخت می شدیم! اون قدر سخت که این ضربه ها کمتر بشکننمون. کاش کمتر ترک می خوردیم! کاش کمتر می شکستیم! کاش کمتر می خوردیم زمین!
همون طور که اون بالا خودت هم گفتی، ۱جا هایی نمیشه. گاهی هرچی هم بشه باز راه خودمون رو میریم تا با سر، … محمدقاسم باورت میشه یا نه رو نمی دونم ولی امروز صبح داشتم فکر می کردم آخه من واسه چی اصلاح نمیشم؟ عبرته رو گرفتم و می گیرم ولی باز زمانی که باید متوقف بشم نمیشم و باز به هشدار ها بی توجهم و باز میرم و باز دیوار بنبست و من که با تمام سرعت چنان می خورم بهش که آآآخخخ!
با تمام این ها، به نظرم با هر ضربه ای میشه۱کوچولو سخت تر شد. حالا این وسط۱کسی صبور تره صداش کمتر در میاد، ۱نفر هم شبیه من شل و وله دیر تر سخت میشه و بیشتر نق می زنه!
و باز هم با تمام این ها، من همچنان زندگی رو دوست دارم. ۱جا هاییش خدایی وحشتناک درد داره ولی از نظر من زندگی حتی بخش های تاریک و تنگش هم بهتره از اینکه به قول تو چراغِ خاموش باشم.
به نظرم شبیه همیشه من باز پر حرفیم گرفت. باید دیگه بس کنم. هوای خودت رو داشته باش محمدقاسم. این نیز بگذرد!
پاینده باشی!

سلام پری شهریوری
حرفاتو میپذیرم.ولی از این به بعد با سرعت مطمئنه برو بخور تو دیوار غم باشه؟ اینجوری کمتر آسیب میبینی و تعمیر لازم میشی
مراقب خودت باش. هنو لازمت داریم

ارادت.

مردم اغلب بی انصاف ٬بی منطق و خود محورند٬

ولی آنان را ببخش!

اگر مهربان باشی مردم تو را به داشتن انگیزه های پنهان متهم می کنند٬

 ولی مهربان باش!
 

اگر موفق باشی دوستان دروغین ودشمنان حقیقی خواهی یافت٬ ولی موفق باش!

اگر شریف ودرستکار باشی فریبت می دهند٬

ولی شریف و درستکار باش!

آنچه را در طول سالیان سال بنا نهاده ای شاید یک شبه ویران کنند٬

 ولی سازنده باش!

اگر به شادمانی و آرامش دست یابی حسادت می کنند٬

 ولی شادمان باش!

نیکی های درونت را فراموش می کنند٬

ولی نیکوکار باش!

 
. بهترین های خود را به دنیا ببخش حتی اگر هیچ گاه کافی نباشد!

 
ودر نهایت می بینی هر آنچه هست همواره میان تو و خداوند است نه میان تو و مردم!

درود بر تو آریامهر من
چطوری؟
حقیقتا یه مسئله ای پیش اومد که باعث شد به قولی کارد به استخوان رسید. برات تعریف میکنم
راستی, ما نوع حال کردنمون, یه کم سهل الوصول نیست. خخخخ میدونی که.

سلام و درود بر داش محمد قاسم عزیز
خوبی داداش خوش میگذره یا نه
ببین این روزا هم میگذره و الآن مث من بعداً میگی دوران دانشجویی کجایی که یادت بخیر
کجایی که سر کلاس فلان استاد میرفتیم ته کلاس و sms بازی میکردیم یا لالا
کجایی دوران دانشجویی که سر به سر این آقا میذاشتیم یا یه کوچولو ملت رو سر کار میذاشتیم
کجایی که فلان استاد از دستمون آسی بود
و فلان خانم رو منتظر میذاشتی و بعدشم میگفتی ببخشید کار برام پیش اومد و غیره و ذالک
به هر حال این روزا هم میگذره و واسط میشه خاطره
به امید روزای بهتر و عالیترین چیزا برای تو
شبت خوش و خدا نگهدار

حسش نی بشینم کامنتا رو بخونم ببینم به چیا اعتراف کردی. اینم میدونم که خودتم برا گفتنش حوصله نداری. ولی خداااااییییش خط پنجم پستت یعنی چی؟
?
کاش میشد یه جوری خستگیاتو بگیرم،
بدم به یکی دیگه بره عشق کنه باهاشون
ولی حیف. ما دوتاییم و برا خستگیامون یه داوطلبم نیست.
سراغ مارلبرو هم نرو کلاستو میاره پایین

سلام. امروز اولش رو خوندم ولی ادامه ندادم چون فکر کردم کامل به امتحان ربط داره.
عنوانش هم یه جوری انتخاب کردی.
همسن تو که بودم همینطوری فکر میکردم.
با سیگار و بقیه نوشیدنیها حال میکردم اما حالا احساساتمو مدیریت میکنم و دارم از طریقی دیگر لذت میبرم.
رو خودت کار کن تا سختی رو نرم کنی و به آرامش برسی.
آرزوی موفقیت برات دارم عزیزم

سلام محمد قاسم پست جالبی بود واقعاً لذت بردم هم از پست شما و هم از مطالبی که سایر دوستان نوشته بودند زیاد هم سخت نگیر چون به قول شاعر شهر ما حافظ شیرازی سخت میگیرد جهان بر مردمان سخت کوش.. بله همه چیز سخت شده خمیشه سختی بوده و نام این همه سختی را زندگی نهاده اند و میگویند زندگی زیباست و خلاصه این که بگذرد این روزگار تلخ تر از زهر.. بار دیگر روزگار چون شَکَر آید…

درود محمد قاسم. وقت خوش.
سخت شده اعتماد کردن و اعتماد رو به دست آوردن، سخت شده شناختن افراد دور و برت، چرا؟ چون همه خوب بلدن بازی کنن، سخت شده خنده از ته دل، سخت شده کنار اومدن با بلاهت دائم بعضی آدمای دور و بر، سخت شده یه روز رو با تمرکز کافی به شب رسوندن و به خیلی چیزا فکر نکردن، سخت شده پیدا کردن بهونه هایی برای دل خوشی، سخت شده بد بین نبودن نسبت به همه چیز، سخت شده امیدوار بودن به آینده، سخت شده کنار اومدن با این که تو به خاطر نابینا بودنت تحویل گرفته نشی، سخت شده…
آره محمد قاسم، خیلی چیزا سخت شده.
نمی خوام بی خود نصیحتت کنم و شعار بدم و الکی بگم به چیزای خوب فکر کن، چون از نظر عاطفی و احساساتی بودن اشتراک داریم کاااااااملاً.
امیدوارم حال هر دو مون خوب شه.

امیدوارم یه ذره از جفافت و جمود این سختی ها کاسته بشه.
راستی واسه منم سؤاله که معنی جمله ی پنجمت چیه.
خوب باشی.
بدرود

سلام پوریا
ببین, سخته ولی میشه.واسه همینم هست که من هنوز که هنوزه کم نیاوردم
یعنی کم اوردم ولی نکشیدم عقب
بعد خدمتت عرض شود جمله پنجمم رو یه ذره مبهم نوشتم وقتی خوندم دیگه حال نداشتم درستش کنم. تحمل نداشتن این دوتا گرد لعنتی.چشم.
سخته تحمل نداشتنشون.
مراقبت کن از احساساتت.
ارادت.

دیدگاهتان را بنویسید