خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

گفتار ششم، مقیاس های اندازه گیری متغیرها در پژوهش

با تقدیم گرمترین سلامها و صمیمانه ترین درودها به ساحت دوستان فهیم و فرهیخته ی خودم.
حضرت دوست را شاکرم که بار دیگر فرصتی دست داد تا بخش دیگری از روش تحقیق تحت عنوان مقیاس های اندازه گیری را به حضورتان تقدیم نمایم. امید است که این بخش هم مورد لطف و پسند علمی شما واقع گردد.
یکی دیگر از مباحث مهم و کلیدی در تحقیق آگاهی از نحوه اندازه گیری متغیر های پژوهش است. چرا که با اتخاذ یک تصمیم واحد و با استفاده از یک روش مشترک نمی توان تمام متغیر ها را اندازه گیری نمود. به همین سبب موضوع گفتار امروز در این پست مطالعه و آشنایی با مقیاس های مختلف اندازه گیری در پژوهش می باشد.
مقیاس های اندازه گیری متغیرها:
زمانی که متغیرهای تحقیق شناسایی شدند، به این واقعیت پی می بریم که به یک صورت نمی توانیم تمام آنها را اندازه گیری کنیم. به عبارت دیگر اندازه گیری همه ی آنها با استفاده از یک مقیاس واحد امکانپذیر نیست.
برای مثال متغیر روش تدریس یک متغیر کیفی یا مقوله ای است در حالی که نمرات آزمون پیشرفت تحصیلی، یک متغیر کمی محسوب می شود.
مقیاس اندازه گیری عبارت از از مجموعه ای از قواعد خاص که بر حسب آنها ارقام و ارزشها به آزمودنی ها منتصب می شوند.
از نظر میزان دقت اندازه گیری می توان مقیاس ها را به چهار گروه متفاوت تقسیم بندی نمود.
1- مقیاس اسمی: عبارت اسمی یعنی نام گزاری کردن. در مقیاس اسمی افراد، پدیده ها، اشیا یا رویداد های همانند از نظر صفت ویژه ای در یک دسته قرار می گیرند در واقع ملاک طبقه بندی در این مقیاس بر ویژگی های مشترک اعضای گروه مبتنیست. به عبارت دیگر ویژگی ها صرفا در مقوله های جداگانه ای طبقه بندی می شوند بدون آنکه به هر گونه رابطه یا عمل ریاضی نیاز داشته باشند. فرض کنید که یک محقق می خواهد تعداد دانش آموزان شاد و غمگین یک کلاس را بررسی نماید. اگر وی پس از مصاحبه با هر کودک و بر حسب یک قاعده ی مشخص، وی را در یکی از دو مقوله ی شاد یا غمگین طبقه بندی نماید، در این صورت محقق از مقیاس اسمی استفاده کرده است. همانطور که مشاهده می شود هیچگونه رابطه ی ریاضی بین شاد و غمگین قابل تصور نیست بلکه آنها صرفا دو مقوله ی متفاوت هستند هرچند می توان کدهای عددی به این مقوله ها مانند 0 و 1 اختصاص داد، (گروه شاد کد 0) و (گروه غمگین کد 1)اما باز هم این کدها صرفا جهت اسم گزاری استفاده شده و بین آنها نیز هیچگونه رابطه ی ریاضی فرض نمی شود. درست مانند شماره های مندرج بر پیراهن های یک تیم ورزشی مانند شماره های بازیکنان یک تیم فوتبال که صرفا جهت شناسایی آنها درج گردیده است و بین آنها هیچگونه عمل یا رابطه ی ریاضی از قبیل، جمع، تفریق، ضرب و یا تقسیم قابل تصور نیست. به طور مثال نمی توان حکم داد که استعداد فوتبال بازیکن شماره 10 دو برابر بازیکن شماره 5 است. به طور کلی متغیر های کیفی یا مقوله ای که عدد نمی پذیرند را می توان با استفاده از مقیاس اسمی اندازه گیری کرد. مانند جنسیت، مذهب، طبقه ی اجتماعی، سطح تحصیلات و غیره. البته باید یادآور شد که متغیرهای کمی به متغیرهای کیفی قابل تبدیل هستند و می توان برای اندازه گیری آنها از مقیاس اسمی استفاده نمود برای مثال هرچند نمرات پیشرفت تحصیلی یک متغیر کمی است اما می توان با طبقه بندی آنها در دو گروه قبول و مردود این متغیر را نیز به یک متغیر مقوله ای تبدیل ساخته و آن را نیز با استفاده از مقیاس اسمی اندازه گیری کرد.
2- مقیاس رتبه ای یا ترتیبی: عبارت ترتیبی یعنی مرتب ساختن. مقیاس رتبه ای مقیاسی است که افراد، پدیده ها، اشیا یا رویدادها را از لحاظ یک صفت ویژه رتبه بندی می کند. در این مقیاس به تعداد اعضا رتبه وجود دارد. در مقیاس رتبه ای، اعداد فقط اطلاعاتی را از جایگاه و رتبه ی عضو به دست می دهد. به مثال قبلی باز می گردیم. فرض کنید پژوهشگر با تمام دانش آموزان کلاس مصاحبه کرده است و سپس آنها را بر حسب میزان و درجه ی شادی رتبه بندی نموده است. اکنون می توان میزان شاد بودن هر کودک را رتبه بندی کرده و به هر کدام از آنها بر حسب میزان شاد بودن یک رتبه بخشید و آنها را از شادترین فرد به غمگینترین فرد رتبه بندی کرد. به عنوان نمونه قرار گرفتن دانش آموزان بر حسب بلندی قد در یک صف، مثال دیگری از مقیاس رتبه ای می باشد اما به شرطی که دقیقا از قدبلندترین فرد به کوتاه ترین فرد یا برعکس مرتب شده باشند.
3- مقیاس فاصله ای: این مقیاس نه تنها ترتیب و رتبه ی افراد، اشیا، رویدادها و پدیده ها را نمایان می سازد، بلکه فاصله ی میان آنها را نیز مشخص می کند. علاوه بر این در مقیاس فاصله ای مبدا صفر مطلق وجود ندارد. برای مثال در یک آزمون پیشرفت تحصیلی نمره ی یک دانش آموز 95 و نمره ی دانشآموز دیگر 85 است در این صورت دانش آموز اول نه تنها رتبه ی بالاتری از دانش آموز دوم کسب نموده است، بلکه کارکرد وی نسبت به دانش آموز دوم 10 نمره بهتر بوده است. بنابراین مقیاس فاصله ای با فراهم آوردن واحد ثابت اندازه گیری، به تفاوت بین اعداد معنا می دهد. مقیاس های درجه بندی و آزمونهای روانی تربیتی، فاصله ای هستند. در مقیاس های درجه بندی و آزمونهای روانی تربیتی، یک واحد از لحاظ اندازه با هر واحد دیگر آن مساوی فرض می شود. علاوه بر این جهت حصول اطمینان بیشتر نمرات خام آزمونها را می توان به نمرات استاندارد تبدیل نمود. ماهیت اغلب اندازه گیری های رفتاری، معمولا رتبه ای یا حد اکثر فاصله ای هستند.
4- مقیاس نسبتی: مقیاس نسبتی دقیقترین مقیاس اندازه گیری می باشد. این مقیاس دارای ارزش صفر حقیقیست. یعنی نقطه ای در مقیاس که نمایانگر فقدان کامل ویژگی مورد اندازه گیری است. نسبتها در نقاط مختلف این نوع مقیاس قابل مقایسه هستند مثلا 9 سال سه برابر 3 سال است و این نسبت برابر با نسبت 6 سال به 2 سال است.
مقیاس بهره ی هوشی یک مقیاس فاصله ایست چون دارای صفر مطلق نیست. بنابر این برتری هوشی فردی با نمره ی 120 به 100 برابر با برتری هوشی فردی با بهره ی هوشی 144 نسبت به فردی با بهره ی هوشی 124 نیست.
به عبارت روشنتر در مقیاس فاصله ای نمی توان حکم داد دانش آموزی که در یک درس نمره ی 20 را کسب نموده است دقیقا دو برابر دانش آموزی که نمره ی 10 را گرفته است، آن درس را فهمیده است. و همچنین در مورد دانش آموزی که در همین درس نمره ی صفر را کسب کرده است نمی توان گفت که وی از این درس هیچ مطلب و مفهومی را نفهمیده است. فرض کنید یک دانش آموز در امتحان املا صفر گرفته است، آیا در این صورت می توان نتیجه گرفت که این دانشآموز نمی تواند هیچ کلمه ای را درست بنویسد؟ و یا دانش آموز دیگری در همین امتحان نمره ی 20 گرفته است، آیا بیست گرفتن وی به این معنی است که تمام لغات را می تواند بدون غلط بنویسد؟ بدون شک پاسخ منفی است چرا که نمره ی صفر در مقیاس های فاصله ای قراردادی بوده و بیانگر فقدان کامل ویژگی مورد اندازه گیری نیست. با این توضیح که اگر فردی در یک مقیاس فاصله ای بالاترین نمره ی ممکن را کسب نماید به این معنی نیست که کاملا در آم مقیاس مشخص سرآمد و دانا است و اگر هم صفر گرفت به این معنی نیست که آن فرد هیچ مطلم و مفهومی را در آن مقیاس یا پرسشنامه درک نکرده است.
تبدیل مقیاسها:
محققان می توانند جهت مطالعه ی دقیقتر، بسته به هدف پژوهش برای اندازه گیری متغیر ها مقیاس های مختلفی انتخاب نمایند و یا با اهداف گوناگون، یک متغیر را با استفاده از چند مقیاس اندازه گیری نمایند. البته ماهیت متغیرها اغلب تعیین کننده ی اصلی مقیاس اندازه گیری به شمار می روند. برای مثال متغیر های کیفی مانند جنسیت، مذهب، سطح تحصیلات و غیره را باید با مقیاس اسمی و متغیرها و سازه های روانی تربیتی مانند هوش، اضتراب، پیشرفت تحصیلی و غیره را با بهره گیری از مقیاس های فاصله ای اندازه گیری نمود. لازم به ذکر است که می توان برخی از متغیرهایی که معمولا در سطوح مقیاسهای بالاتر اندازگیری می شوند را با استفاده از مقیاس های سطوح پایینتر نیز اندازه گیری نمود. باید خاطرنشان ساخت که مقیاس ها از لحاظ دقت اندازه گیری به ترتیب عبارتند از اسمی، ترتیبی یا رتبه ای، فاصله ای و نسبی یعنی چون مقیاس اسمی نسبت به مقیاسهای دیگر از کمترین دقت ممکن برخوردار است لذا در پایینترین سطح قرار می گیرد. و بعد از آن مقیاس رتبه ای قرار دارد و به همین ترتیب مقیاس فاصله ای در سطح سوم و نهایتا چون مقیاس نسبی از بیشترین دقت لازم برخوردار است در بالاترین سطح اندازه گیری قرار دارد. حال به طور مثال اگر محققی بخواهد پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در درس ریاضی را اندازه گیری نماید، می تواند این متغیر یعنی پیشرفت تحصیلی را که در اصل باید با استفاده از مقیاس فاصله ای اندازه گیری نمود، با استفاده از یکی از سه مقیاس زیر اندازه گیری نماید.
1- مقیاس اسمی: دانش آموزان قبول(آنهایی که نمره ی ده و بالاتر را کسب کرده اند) و دانش آموزان مردود( گروهی که نمره ی زیر ده کسب کرده اند)
2- مقیاس رتبه ای: دانش آموزان بر حسب نمره ای که به دست آورده اند از بالاترین نمره به پایینترین نمره به ترتیب مرتب می شوند.
3- مقیاس فاصله ای: نمره ایست که هر یک از دانش آموزان در آزمون ریاضی کسب کرده اند.
ادامه دارد

۱۰ دیدگاه دربارهٔ «گفتار ششم، مقیاس های اندازه گیری متغیرها در پژوهش»

سلام کامی طلا
ممنونم که باز هم با حضور گرم خود، به دست و دل ما امید و شوق فعالیت می بخشی.
آره همین طور است اما اسم آن را ارزشیابی توصیفی گذاشته اند که البته فاقد هر گونه مبانی فلسفی مورد نیاز برای چنین نظام هایی از ارزشیابی هستش.
به عبارت روشنتر کشور ما و نظام آموزشی آن پیرو مکاتب فلسفی عینی گرا هستند لذا چنین نظام هایی که دارای مبنای کیفیگرا هستند برای نظام آموزشی ما حداقل در شرایط فعلی مناسب نیست.
آیا تا به حال با این موقعیت برخورد کردید که والدین قر می زنند پس این بچه ی ما بلاخر بیست می گیرد یا نه، این دقیقا همان ملاک های عینیگرایی هستش.

باز هم بیا و باز هم ما را دریاب
در پناه او شاد باش

بله اتفاقا یکی از اساتید ما در دوره ی دانشگاه اعتقادش همین بود که بیست مال خدا، ۱۹ ما پیامبران و معصومین و از ۱۴ تا ۱۸ مال دانشجو است که اگر سر جلسه امتحان هم حاضر می شد و چیزی هم نمی نوشت حداقل یعنی ۱۴ را می گرفت.
شاد باش

من واقعا طرز آزمون و نمره دهی دانش آموزان به صورت تئوری رو اصلا نمی پسندم. یعنی اصلا راستیاتش توی نظام آموزشیمون زیاد درس عملی ای نداریم که بخواهیم بهش نمره بدیم. من شخصا اگه دانش آموزی نمره ی عملیش بالا باشه، کامل نمره رو میدمش و اصرار ندارم تئوری روی کاغذ هم بتونه کارایی که در عمل انجام داده رو حتما صد درصد بنویسه.

سلام بر جناب خادمیببین یادگیری کامل عبارت است از دانشافزایی، (بخش تئوری) مهارت آموزی (بخش عملی) و تغییر نگرش که بسیار مهم است (بخش عاطفی) حالا ممکن است که یک درس ماهیتا تئوری باشد و جنبه ی عملی آن کمتر باشد و فقط به مفاهیم بسنده می کند. ماهیت برخی از دروس هم مانند آموزش کامپیوتر ترکیبی از مفاهیم تئوری و مهارت های عملی هستش که ارزشیابی از چنین درس هایی هم که نهایتا کاربست است باید عملی باشد و مهمتر از این دو جنبه بحث تغییر نگرش است یعنی اینکه فردی ممکن است دانش و مهارت لازم را در یک زمینه کسب کرده باشد اما از لحاظ عاطفی و نگرشی هنوز آمادگی لازم برای تغییر رفتار را ندارد مثال متخصص قلبی که خود سیگار می کشد.
چنین فردی نسبت به سایر افراد اشراف بیشتر و علمی تری نسبت به آثار دوخانیات دارد اما چون هنوز تغییر نگرش پیدا نکرده رفتار سیگار کشیدنش همچنان ادامه خواهد داشت.
ممنون بابت حضور گرمت.
در پناه او شاد باش

سلام وحید جان
بسیار سپاسگذار و ممنونم که با حضور گرم خود به ما هم دلگرمی می بخشید. بسیار خوشحالم که پستهای بنده مورد پسند و لطف شما دوست عزیز و سایر دوستان اهم محله قرار می گیرد.
در پناه او شاد باش

دیدگاهتان را بنویسید