با تقدیم گرمترین سلام ها و صمیمانه ترین درودها به ساحت دوستان گرانقدر و اهالی محترم محله ی گرم و دوست داشتنی خودمان. انشالا که از دست من و پست های روش تحقیق خسته نشدید. اگر خدایناکرده چنین است امروز با یک پست متفاوت خدمت رسیدم تا قدری جبران مافات کرده باشم. بارها این سوال که هدف از زندگی چیست؟ در ذهن تک تک ما شکل گرفته و پاسخهای فراوان و متفاوت اما نا کافیی به آن داده ایم. اما این سوالی نیست که به این مفتی ها دست از سر من و شما بردارد.
اتفاقا چند روز پیش که داشتم تو اینترنت گشت می زدم به این مطلب برخورد کردم که پاسخهای افراد مهم به این سوال را آورده است. این شد که تصمیم گرفتم که آن را با شما به اشتراک بگذارم شاید برای شما هم اندک فایده ای داشته باشد.
یادم میآید، این سؤال را وقتی همهی خانواده دور هم شام میخوردیم، خواهرم از پدر پرسید و فکر میکنید پدرم در جواب چه گفت؟ «چرا همچین سؤال سختی میپرسی؟» بله! این هوشمندانهترین جوابی بود که شاید پدرم میتوانست در پاسخ به پرسشی بدهد که خودش هم دقیقا جوابش را نمیدانست!
این پرسش و هزاران پرسش دیگر دربارهی هدف از زندگی ممکن است ذهن شما، من یا هر کس دیگری را به خودش مشغول کند. چرا اینجاییم؟ ماهیت زندگی چیست، پول در آوردن و پول خرج کردن؟ چرا ۱۵-۱۶ سال از عمرمان را صرف درس خواندن میکنیم، حدود ۸۰۰۰۰ ساعت کار میکنیم و در نهایت چرا تولید مثل میکنیم و چرا بعد از ما نسل بعدی و نسل بعدترش هم همین کار را ادامه میدهند و این روند همچنان ادامه دارد؟ اگر دلیل هیچکدام از اینها را نمیدانیم، پس چرا انجامشان میدهیم؟
باید هدف بزرگتر و ارزشمندتری وجود داشته باشد. با من موافق نیستید؟
برای رسیدن به پاسخ مناسبتر به سؤال «هدف از زندگی چیست؟» و رفع ابهامات بیشتر دربارهی این سؤال با ما و این نوشته همراه باشید. قصد داریم پاسخ ۱۶ نفر از کسانی را که به این پرسش پاسخ گفتهاند و به نظر میرسد هدف از زندگی خود را یافتهاند، با هم بخوانیم. از تمام این افراد فقط یک سؤال پرسیده شده: «هدف از زندگی چیست؟» و باید اعتراف کنم که بسیاری از پاسخها فراتر از یک جواب هستند. دوستان عزیزم توصیه میکنم جواب لومینیتا را با دقت بخوانید، من هنوز هم هر بار جوابش را میخوانم به شدت تحت تأثیر قرار میگیرم.
۱. دالایی لاما (The Dalai Lama)
هدف از زندگی شاد بودن است
«شادبودن، هدف واقعی زندگی است.»
قدیسی به نام دالایی لاما، با نام تنزین جیاتسو، در حال حاضر رهبر بوداییان تبت است. دالایی لاما در واقع لقبی است که به رهبران بوداییان داده میشود، تنزین جیاتسو یک طبیب روح است و پیام همیشگیاش صلح و شفقت برای تمام مردم دنیاست.
«من معتقدم هدف واقعی زندگی، شاد بودن است. هستهی وجودی ما قناعت است و من با توجه به تجربهی ناچیزم دریافتهام، هر چه بیشتر به خوشحالی دیگران توجه کنیم، احساس خوبتری درونمان ایجاد میشود. حس محبت به دیگران خودبهخود ذهن را آرام میکند و ترس و ناامنی از شما دور میشود و این احساس به شما قدرت میدهد با هر گونه مانعی که با آن روبهرو میشوید، مقابله کنید و این منشأ اصلی موفقیت در زندگی است، چون ما تنها موجودات روی زمین نیستیم. این اشتباه است که همهی آرزوهایمان در شادمانی خودمان خلاصه شود. البته نباید بیرون از خودمان به دنبال خوشحالی باشیم، این رمز گسترش آرامش درونی است.»
۲. استیو پاولینا (Steve Pavlina)
«هدف از زندگی، کشف و تجربه است.»
استیو پاولینا در ۱۹ سالگی در یک سلول انفرادی زندانی شد، ولی تصمیم گرفت به دنبال رشد شخصیتی خود برود. در نهایت، تبدیل به یکی از بزرگترین وبلاگنویسان موفق دنیا در زمینهی توسعهی فردی شد. اگر میخواهید سری به وبلاگ او بزنید توصیه میکنم حتما وقتتان را تنظیم کنید، چون محتوای وبلاگ او به شدت اعتیادآور است.
۳. بایرون کیتی (Byron Katie)
«برای درک بهتر اینکه هدف از زندگی چیست، باید بدانیم واقعا هدف از زندگی چه چیزی نیست.»
بایرون کیتی فردی به شدت افسرده بود که دست به خودکشی هم زده بود، اما زمانی که به درستی درک کرد چگونه میتواند زندگیاش را تغییر دهد، توانست به تمام رنجهایش غلبه کند. چیزی که او درک کرده بود این است: «زمانی که افکار بد را باور کنید، باعث ناراحتیتان میشوند، اما اگر به آنها اهمیت ندهید دیگر رنج نمیبرید. این یک فرآیند بسیار ساده و در عینحال بسیار قدرتمند است، اما مطمئن باشید، جواب میدهد! من به شدت توصیه میکنم که فقط «خوب» فکر کنید».
۴. کریس گیلبیو (Chris Guillebeau)
هدف از زندگی شاید یک جفت چکمه و گربه ها باشند
«هدف از زندگی، شاید یک جفت چکمه و گربهها باشند.»
جواب کریس شاید کمی عجیب باشد، اما تعجب نکنید، چون خودش هم آدم خاصی است. او نمونهی زنده و واقعی کسی است که میتواند به شما ثابت کند دلیلی ندارد، در زندگی از همان رویهای پیروی کنید که دیگران پیروی میکنند. لزومی ندارد مثل دیگران باشید. این مرد یاغی معتقد است اگر بخواهی، میتوانی اجازه ندهی هیچ عامل بیرونی تو را محدود کند و بال و پرت را ببندد. این مرد تمام کشور های دنیا را دیده است، هر ۱۹۳ کشور جهان را، پس طبیعی است که حداقل یکی دو راز دربارهی زندگی بداند. میتوانید ویدیو او به نام چکمهها و گربهها (boots and cats) را در یوتیوب ببینید.
۵. کریستی ماری شلدون (Christi Marie Sheldon)
«تنها هدف زندگی که میتواند ارضاکنندهی روح آدمی باشد، عشق است. اجازه بدهید آنچه روحتان را لبریز از شادمانی میکند راه را به شما نشان بدهد. این تمام کاری است که باید انجام بدهید؛ فرصتها را رهبری کنید!»
کریستی مهارت جالبی دارد. فقط کافی است به یک نفر نگاه کند تا بفهمد او هدفی در زندگیاش دارد یا نه. او یک انرژی درمانگر پیشرو و همینطور یک متخصص کشف و شهود است. رسالت او در این جهان فرستادن عشق و انرژی مثبت برای همهی انسانهاست!
۶. متیو سیلور (Matthew Silver)
«خداوند به ما قدرت تصمیمگیری و اراده داده است، اما باید از قلبمان برای یافتن آن استفاده کنیم.»
اگر روزی در شهر نیویورک مردی را دیدید که زیرپوشش را دور یک حیوان پیچیده و پرسه میزند، آهنگهای سرگرمکننده میسازد و به شما میگوید دم را غنیمت بشمارید، بدانید متیو را دیدهاید! او یک آرتیست خیابانی شناختهشده است، اما معمولا با یک دیوانه اشتباه گرفته میشود. به جرأت میتوان گفت، متیو که پیامآور عشق و زندگی کردن در لحظه و اکنون است در شهر شلوغ و بیدروپیکری مثل نیویورک از همه عاقلتر به حساب میآید.
۷. رالف اسمارت (Ralph Smart)
هدف از زندگی تبدیل شدن به بهترین نسخه خود است
«باور دارم هدف از زندگی این است که به بهترین نسخهی خودمان تبدیل شویم.»
رالف کسی است که عمیقا در مفهوم زندگی غرق شده است و ما را تشویق میکند از تمامی تصورات و ادراکات فراتر برویم. او از طریق کانل یوتیوبش به نام اینفینیت واترز (Infinit Waters) به افراد کمک میکند تا بتوانند آگاهی خود را گسترش دهند و پتانسیل واقعی خود را به کار بیاندازند.
۸. پارکر هسر (Parker Heuser)
«هدف از زندگی کشف محیط اطرافتان است، کشف خودتان و آنچه آموختهاید. پیرو قلبتان و تکامل معنوی خود باشید.»
پارکر و دوستانش، الکسی، گمبل و مکس گاتفیلد، افراد پرانرژی در زندگی هستند! افراد زیادی در شبکههای اجتماعی از ویدیوهای ماجراجویانهی و پراشتیاق آنها برای سرگرمی الهام میگیرند. میتوانید ویدیوی «۳سال مسافرت در ۳ دقیقه» آنها را ببینید و لذت ببرید. این ویدیو حال شما را خوب میکند و سر شوقتان میآورد.
میخواهم کمی دربارهی پاسخ پارکر با شما صحبت کنم؛ دوستان عزیزم محیط اطرافتان را کشف کنید، دربارهی جهان بیاموزید، هر کشور دیگری را که میتوانید ببینید، دانش خود را با درک سازوکار ذهن و اینکه چگونه میتوانید توانایی ذهن و استعدادتان را بالاتر ببرید، گسترش دهید. خودتان را کشف کنید، ببینید به چه چیزهایی علاقه دارید؟ چه چیزی برایتان خوب است؟ بزرگترین تفریحتان چیست؟ آیا به معنای واقعی زنده هستید و زندگی میکنید؟ پیرو قلب خود باشید، کارهایی را انجام دهید که خوشحالتان میکند، روحتان را مثل یک پروانه پرواز دهید و مثل یک جسم شناور، احساس سبکی کنید و در نهایت با آگاهی حقیقی در پی تکامل معنوی خود باشید.
واقعیت انسان روح اوست، نه جسم مادیاش و زندگی که ما میشناسیم فقط یک گام به سوی تکامل معنوی بشری است؛ بنابراین هدف از زندگی این است که برای بهتر شدن هر کاری که میتوانیم انجام دهیم و در نهایت با آگاهی حقیقی خود را برای زندگی بعدی آماده کنیم.
۹. بری دونپورت (Barrie Davenport)
«هدف از زندگی، آگاهانه و عاشقانه زیستن در لحظه است، بیپروا عشق ورزیدن، همیشه آموختن و به دنبال ماجراجویی و رشد بودن و گسترش صلح و مهربانی در تمام طول مسیر زندگی.»
بری مشتاق کمک به افرادی است که میخواهند خودشان را پیدا کنند. او به آنها کمک میکند شور و اشتیاق بیشتری در زندگی داشته باشند. توصیههای عملی و کاربردی او به افراد کمک میکند، الهامبخش روح خود باشند و آنها را برای حرکت در مسیر مورد نظرشان هدایت میکند.
۱۰. گری واینرچوک (Gary Vaynerchuk)
هدف از زندگی میراثی است که مثل ستارهی شمالی همهی خانوادهی مرا در آینده هدایت خواهد کرد
«هدف از زندگی میراثی است که مثل ستارهی شمالی همهی خانوادهی مرا در آینده هدایت خواهد کرد.»
گری مؤسس یک کمپانی سریالهای بلند و کارفرمای یک رسانهی اجتماعی است. او عاشق به واقعیت تبدیل کردن احساسات است. تمام سعی او این است که به انسانها نشان بدهد در این عصر اینترنت هیچ بهانهای برای انجام ندادن کارهایی که خوشحالمان میکند وجود ندارد.
۱۱. جاستین ماسک (Justine Musk)
«هدف از زندگی ترویج استعدادها و موهبتهای خود و تلاش برای کسب دانش درونی و ارتقا روحتان در تمام مدت عمر است: این هدف، چیزی است که شما زمانی و در جایی انجامش میدهید و ماهیت شما را نمایان میکند. این خدمتی است که دیگران به شما میکنند. مراقبت از خودتان در واقع مراقبت از جهان است.»
کسی که زندگی را اینگونه میبیند، شخصی است که تصادف اتومبیل او را بیدار کرد. وقتی ۸ سال از زندگی مشترکش با کارآفرین برجسته، ایلان ماسک گذشت، او حس کرد که نقش او فقط یک همسر خوشگل و جذاب در حاشیه است. پس تصمیم گرفت در سایهی همسر موفقش نماند و خودش رهبر داستان زندگی خود باشد و امروز او یک نویسندهی با استعداد، قدرتمند و پرشور است.
۱۲. الکس بلک ول (Alex Blackwell)
«هدف از زندگی عشق ورزیدن بدون توقع و رسیدن به این باور است که شما همیشه شایستهی دریافت عشق هستید.»
الکس در آستانهی طلاق دریافت که باید تغییرات اساسی در زندگی خود ایجاد کند. هر چند او نتوانسته بود ازدواجش را نجات دهد (و آن را تبدیل به یک چیز خوشحالکننده کند)، اما تصمیم گرفت تجربیاتش را در اختیار دیگران قرار بدهد. او در وبلاگ خودش، آشکارا و صادقانه تجربیات سفرهایش برای ایجاد تغییرات مثبت در را زندگی با دیگران به اشتراک میگذارد.
۱۳. ویل مایکل (Will Mitchel)
هدف از زندگی خودشکوفایی است
«هدف از زندگی، خودشکوفایی است؛ شکل دادن جهان در نگاهمان از طریق دستیابی به آنچه پتانسیل واقعی ماست.»
ویل از ۱۲ سالگی و از زمانی که مدرسه میرفت کسب وکار خود را ساخت، او یک کارآفرین اینترنتی است و هم اکنون با بهترین دوستش، کایل اشنرودر، «بروس استارتآپ» را با هدف کمک به کاریابی و ساختن کسب و کار موفق برای افراد راهاندازی کرد. پیام اصلی این استارت آپ این است: شما نیازی به کار ندارید.
۱۴. جاشوا بیکر (Joshua Becker)
«هدف از زندگی، خدمت به دیگران است.»
چند سال پیش، جاشوا و خانوادهاش از شر بیش از ۷۰درصد از اموال و داراییهای خود خلاص شدند. آنها دریافته بودند چیزهای کمتر به معنای زندگی بیشتر است. حالا این معلم (گوروی) مینیمالیست به افراد در سادهتر کردن زندگیشان کمک میکند تا اجازه بدهند فضای بیشتری برای چیزهای واقعا مهمتر باز شود.
۱۵. لومینیتا ساویز (Luminita Saviuc)
هدف از زندگی دوست داشتن حقیقی است
«هدف از زندگی دوست داشتن حقیقی است.»
او کیست؟ لومینیتا در هدف خلاصه میشود. کلمات او که حاصل معرفت و حکمت هستند، مانند یک عصای جادویی قلب مردم سراسر جهان را لمس میکند. اگر هنوز او را نمیشناسید توصیه میکنم مقالهی محبوب او را با عنوان «۱۵ چیزی که برای شاد بودن باید ترکشان کنید» بخوانید که بیش از ۱/۲ میلیون بار در فیس بوک به اشتراک گذاشته شده است.
هدف از زندگی چیست؟ عشق… عشق حقیقی. به یک عاشق واقعی تبدیل شوید و آنگاه از خود پرتوهای عشق را به اطراف بتابانید. به کسانی که دوستتان دارند، عشق بورزید و همینطور به کسانیکه دوستتان ندارند! لازم نیست حتما سزاوار عشق ورزیدن باشند، باید عشق بورزید، چون این تنها چیزی است که میتوانید به دیگران ببخشید. به دنبال فرصت برای عشق ورزیدن باشید، بدون توجه به اینکه در کجا یا مشغول چه کاری هستید. شاید نتوانید به کسی کمک کنید، اما میتوانید یک عشق پرقدرت را بعد از چیزهایی که میبینید و انجام میدهید، حس کنید.
زندگی عشق است و عشق زندگی است، وقتی عشق بیشتری در رگهای ما جاری شد، تبدیل به نشاط بیشتر میشود، دید ما را روشنتر میکند و این وقتی سادهتر میشود که نه تنها به قلب و روحخودمان، بلکه به قلب و روح هر موجود زندهای که روی این سیاره زندگی میکند، متصل شویم.
در وهلهی اول ممکن است آدمها بسیار متفاوت از یکدیگر به نظر برسند، اما هستهی وجودی همهی ما یکسان است. هستهی وجودی همهما یکی است، همهی ما از یک مسیر عمیق و قدرتمند با یکدیگر در ارتباطیم. اساس هستهی وجودی ما یکسان است، همهی ما از یک نوع نژاد بشر هستیم.
هیچ جدایی به جز جدایی که در ذهن ما و از روی ترس از وابستگی شکل میگیرد، وجود ندارد. اگر اجازه بدهیم عشق به قلبمان بازگردد، همه با عشق یکی میشویم و زندگیمان از همان نقطه دوباره آغاز میشود، پس این خود ما هستیم که دنیای اطرافمان را میشناسیم و در نهایت درک میکنیم که ما در این جهان زندگی میکنیم و این جهان هم در ما خلاصه میشود… همهی ما یکی هستیم.
۱۶. برندان بیکر (Brendan Baker)
«هدف از زندگی ساختن چیزی متفاوت است، متفاوت و مثبت!»
برندان در جوانی در شغلش به موفقیت رسید. او خیلی زود دریافت، رسیدن به موفقیت لزوما رسیدن به شادمانی برابر با دیگران نیست. مفهومی که او به آن دست یافت باعث شد به دیگران در جهت منافعشان کمک کند.
این میتواند به معنای چیزی متفاوت در یک فرد، جامعه، محیط زیست یا کل جهان باشد. زندگی واقعی زمانی آغاز میشود که به هدف والاتری، فراتر از خودتان متصل میشوید.
سؤال بزرگی که در پاسخی ساده نهفته است
ممکن است هدف از زندگی، سؤال دشواری به نظر برسد (پدرم تنها کسی نیست که جواب این سؤال را نمیدانست). بسیاری از ما احتمالا زمان بیشتری را صرف فکر کردن به این پرسش خواهیم کرد.
اما با نگاهی به پاسخهای داده شده، می بینیم چندان هم پیچیده به نظر نمیرسد. خدمت به دیگران، عشق بیقید و شرط، تصور کردن و درک همهی پتانسیل وجودیمان. همهی اینها در یک چیز خلاصه میشود: احساس خوب!
وقتی خوب دربارهاش فکر کنیم، میبینیم چه چیزی بهتر از حس شور و شوق و داشتن هیجان در کل زندگی است؟ اینکه کسی را دوست داشته باشیم و بدانیم که او هم ما را دوست دارد؟ چه چیزی بهتر از حس زنده بودن، آزادی و پرانرژی بودن در تمام زندگی است؟
برای من، وجود هزاران هزار احساس خوب که در تمام مدت عمرم در این سیاره وجود دارد، دلیل خیلی خوبی برای زندگی است.
ورود به محله
تغییر اندازه ی متن
جستجوی قدرتمند محله
-
نوشتههای تازه
- سینما محله، شماره 18: فیلم سینمایی تراژدی مکبث، به صورت توضیح دار، اختصاصی محله نابینایان
- نظرخواهی برای برگزاری دورههای آموزشی به صورت حضوری یا مجازی
- بچه ها میدونید قابلیت Key sequence چیه؟ تا حالا باهاش کار کردید؟
- این پست به روز رسانی شد. ارائه برخی کتب انجمن موج نور اصفهان به صورت رایگان
- تقدیم پنجمین بازی از فصل سوم! پنجشنبه ها، از ساعت 22، همراه ما باشید! در فصل سوم از بازی صوتی مافیا!
سلام برا آقای محمدی گرامی..مطلب قابل تاملی بود..!سپاس
زندگی عشق است و عشق زندگی..!لایک
متشکرم..موفق باشید…
سلام بر ریحان عزیز
بسیار خوشحالم که این پست مورد پسند و استفاده ی شما قرار گرفت. من هم موافق هستم که عشق حقیقی ورای تمام آن چیزی است که ما با فکر کردن به آنها ذهن خود را درگیر می سازیم.
در پناه او شاد باش
هدف از زندگی چیست؟ خلاصه پاسخها:
1. شاد بودن
2. کشف و تجربه
3. «برای درک بهتر اینکه هدف از زندگی چیست، باید بدانیم واقعا هدف از زندگی چه چیزی نیست.»
4. هدف از زندگی شاید یک جفت چکمه و گربه ها باشند
5. «تنها هدف زندگی که میتواند ارضاکنندهی روح آدمی باشد، عشق است.
6. «خداوند به ما قدرت تصمیمگیری و اراده داده است، اما باید از قلبمان برای یافتن آن استفاده کنیم.»
7. هدف از زندگی تبدیل شدن به بهترین نسخه خود است
8. «هدف از زندگی کشف محیط اطرافتان است، کشف خودتان و آنچه آموختهاید. پیرو قلبتان و تکامل معنوی خود باشید.»
9. «هدف از زندگی، آگاهانه و عاشقانه زیستن در لحظه است، بیپروا عشق ورزیدن، همیشه آموختن و به دنبال ماجراجویی و رشد بودن و گسترش صلح و مهربانی در تمام طول مسیر زندگی.»
10. هدف از زندگی میراثی است که مثل ستارهی شمالی همهی خانوادهی مرا در آینده هدایت خواهد کرد
11. «هدف از زندگی ترویج استعدادها و موهبتهای خود و تلاش برای کسب دانش درونی و ارتقا روحتان در تمام مدت عمر است: این هدف، چیزی است که شما زمانی و در جایی انجامش میدهید و ماهیت شما را نمایان میکند.
12. «هدف از زندگی عشق ورزیدن بدون توقع و رسیدن به این باور است که شما همیشه شایستهی دریافت عشق هستید.»
13. هدف از زندگی خودشکوفایی است
14. «هدف از زندگی، خدمت به دیگران است.»
15. هدف از زندگی دوست داشتن حقیقی است
16. «هدف از زندگی ساختن چیزی متفاوت است، متفاوت و مثبت!»
ضمن تشکر و سپاس فراوان از جناب دکتر محمدی بخاطر به اشتراکگذاری این مطلب ارزشمند، بنظر من وجه مشترک تقریبا همه پاسخها در واقعبینی آنهاست. تمام این 16 نفر دیدی زمینی و واقعی و منطقی به زندگی و جهان دارند و نه مثل ماها نگاهی ماورای طبیعی و زمینی و واقعیت. نمیدونم اگه این پرسش را از یک هموطن میپرسیدند چه پاسخی دریافت میکردند قطعا با ذهنیت و پیش ذهنیتی که از کتابهای درسیمان در مدرسه و دانشگاه داریم میشه حدس زد که پاسخ چه میتوانست باشد.
اما این 16 نفر بنظر من بجای اینکه به هدف از زندگی بپردازند به چگونه زندگی کردن و به کیفیت زندگی از دیدگاه خود پرداخته اند که البته من هم با این پاسخها موافقترم چرا که اصولا این پرسش را که هدف از زندگی چیست و انسان برای چه خلق شده را بیهوده و وقت تلف کردن میدانم، چرا که هرگز به پاسخی قطعی و منطقی و واقعی دست نخواهیم یافت و هر کس از دید خود و با توجه به ذهنیات و آموزشها و تربیتش به خلق دلیل میپردازد و اصولا لزومی هم به پرداختن به چنین پرسشی نیست و همانطور که این افراد بخوبی به آن پرداخته اند کیفیت زندگی و
چگونگی آن اهمیت دارد چون بالاخره از نظر من زندگی یک واقعیت اجتناب ناپذیر است یعنی خواسته یا ناخواسته وجود دارد موجودات بوده اند و هستند و خواهند بود انسان هم به همین ترتیب. پس به نظر من بهتر است که بگوییم که زندگی بهتر چگونه باید باشد و نه اینکه چرا زندگی هست!
نفر هشتم هم به روح انسان اشاره کرده که از نظر من دلیل محکم و متقن و عینی و واقعی برای روح تا کنون وجود ندارد متاسفانه روان آدمی با روح او اشتباهی گرفته میشود. فکر می کنم انسان را باید از نظر روانی غنی و قوی کرد و نه روحی البته منظور کسانی که بجای روان از واژه روح استفاده میکنند هم بیشتر همین روان انسان است و الا همانطور که گفته شد به نظرم دلیلی مبنی بر وجود نیرویی بنام روح که ممکن است وجود آدمی را اشغال کرده باشد و هرگاه هم خواست آن را ترک گوید، فعلا وجود ندارد.
شرمنده بخاطر کامنت درازم. پیروز و مهربان باشید با عشق زندگی کنید همواره دوست بدارید و داشته شوید جناب محمدی نازنین.
درود فراوان بر عمو حسین گل
اولا بسیار سپاسگذارم که با لطف همیشگی خود بنده را مورد تفقد خویش قرار می دهید.
ثانیا به خود می بالم که چنین دوستان فهیم و فرهیخته ای دارم که با قلم مهر خود چنین پستهایی را تکمیل و جذاب می سازند.
ثالثا من هم با شما موافق هستم که کسی به خوبی و واقعبینانه می تواند به چنین سوال مهمی پاسخ دهد که چنین هدف مهمی را در زندگی درک کرده و با تجربه ی زیسته ی خویش به آن پاسخ داده باشد. به عبارت دیگر باید بگویم در واقع چنین افرادی با کیفیت و چگونگی زندگی خویش یک پاسخ عملی را به این سوال داده و در حقیقت پیدا کردن هدف از زندگی را در عمل صرف نموده اند. این است که از دیدگاه تجربیات واقعی خویش به سوال مطروحه پاسخ داده و چنین واقعی و منطقی جلوه می کند.
و اما در مورد روح یا روان باید بگویم به نظر من همان اعتقادات افراد است که به این بعد از انسان معانی متفاوتی می بخشد مثلا افراد مذهبی آن را روح و افراد دیگر از آن به عنوان روان یا سایکو یاد می کنند اما مهم این است که چگونه زندگی کنیم و به چه میزان برای خود و دنیای اطرافمان مفید هستیم. اگر چنین باشد شاید هم این دنیا و هم آن دنیا را نیز داشته باشیم.
باز هم قلم پر مهر و قلب دریا وشت را ارج می نهم.
و باز هم در این وادی خرد ما را دریاب
د ر پناه یگانه عاشق حقیقی شاد باش
سلام عمو دکتر.
من فقط میخونم و زود ازش رد میشوم.
اهدافی که گفته شده مبارک خودشان باشد.
من فقط تو رو دوست دارم و دیگر هیچ.
کتاب صد سال تنهایی رو بخون و اگر تونستی منظور و مفهوم کلی رو دریابی پس میشه اهدافی چند برای زندگی پیدا کرد اما حقیقت نه این هست و نه آن.
از نظر من مارکز تونسته زندگی رو درک کنه و در یک کتاب به تصویر بکشه.
شاید هیچ هدفی نباشه شاید هم باشه ولی من ندانم.
مخلص
سلام کامی جان
همین حضور پر مهر شما و دلگرمی بخشیدن به دوستان چون من، به نظر می رسد نوعی تعبیر و تفصیر عملی از هدف از زندگی و در واقع عشورزی شما به اطرافیانتان است.
باز هم ممنون و باز هم بیا
در پناه حضرت دوست شاد باش
سلام. احسنت به به مطلب عالی که به اشتراک گذاشتید. موفق باشید.
درود بر بهار خانم
خواهش می کنم انشالا که مورد استفاده شما هم قرار گرفته است.
ممنون بابت حضورت.
در پناه او شاد باش
من ازش هدف خاصی ندارم. فقط دارم زندگی می کنم تا تموم بشه. لا به لاشم اگه شد یه لذتی از هرچی شد می برم. والا!
سلام مجتبی خان
همین نداشتن هدف خود یک نوع هدف است. و این که همین لذت بردن هدف حقیقی و عملی از آن است.
حضور گرمت به ما هم دلگرمی بیش از پیش می بخشد.
در پناه او شاد باش
آقای دکتر محمدی سلام. جهت به اشتراک گذاشتن این نوشتهها از شما متشکرم و دست مریزاد. من خیلی بسیار مفتخرم که در جامعه ما نابینایان دوست همنوعی شایسته و توانایی چون شما را داریم. این برداشت من از شناسنامه ی شما میباشد. اما بر اساس دانش و منطق خودم هدف از زندگی درین دنیای فانی فقط آزمون و خطا, سوختن بدون شعله, خفقان, تحمل مرارت تا سر حد نهایت و فریب خویشتن خودم است.
رستگاری جاوید آرزوی قلبی من برای شما و همه ی همنوعان است.
درود بر کیان عزیز
بسیار خوشحالم که الطاف شما شامل حال حقیر می گردد. و واقعا با مهر خود بنده را شرمنده می سازید.
ببین کیان جان من هم با شما در این نکته موافق هستم که شاید چرخ گردون برای عده ای از انسانها خود نچرخید و در طول زندگی که نسیب هر یک از ما شده ما را دچاربسیاری از مرارت ها و مشقت ها نموده است. اما پذیرش این واقعیت تلخ و تفکر مدام در مورد آن و گشودن پنجره ی بدبینی و منفی بافی تنها رنج و مشقت ما را به توان n رسانده و بیشتر عضاب خواهیم دید. اگر شد در زندگی اسباب لذت و شادی خود را بدون تهدید لذت دیگران فراهم ساز که این نیز بگذرد
خلاصه در بازی ورق زندگی ما با بد برگه هایی بر خوردیم.
در پناه او آرام و محزوز باش.
سلام خدمت جناب محمدی بزرگوار
عشق عنصر مهمیه. کسی که عشق بورزد و متقابلا عشق دریافت کند برای شاد بودن و زندگی و رسیدن به آنچه مد نظرش است انگیزه پیدا میکند.
تشکر از شما بابت این مطلب تامل برانگیز
سلام بر خورشید خانم
بله من هم موافق هستم که انژی و توش و توانی که عشق می بخشد غیر قابل تصور است.
به قول مولانا
گر خواهی روی بر آسمان هفتمین عشق نیکو نردبان است ای پسر
در پناه او شاد باش
خواهی نداره دکی جون
درود بر دکتر محمدی گرانقدر. سپاس از مطلب ارزشمندتان. بسیار بهره بردم. اساسا تجربیات کسانی که راه پر پیچ خم زندگی را پشت سر گذاشتند میتواند توشه گرانبهایی برای گذشتگان و در راه رفتگان باشد. هر کدام از اهداف مطرح شده در واژه ها یک جمله یا حتی یک کلمه بود اما در دل همین اندک حروف دنیایی از معنی وجود داشت که به آسانی به دست نیامده است پس میشود چه آسان و بی منت از این یک دنیا معنی که به سختی به دست آمده است برای پیمودن هرچه بهتر زندگیمان بهره گیریم. شاد باشی و سرافراز.
سلام بر دکتر سرگران
همینطور است من هم فکر می کنم تجربه های ارزشمندی که با صیادان دریای معانی و معارف کشف می گردد می تواند راهگشای بسیاری از گره های کور زندگی باشند که بهره گیری از چنین مواهب انسانی در گرو خوش فکری و انعطاف رفتاری است.
حضور گرمت به ما هم انگیزه می بخشد. باز هم بیا
در پناه او شاد باش
سلام. بسیار دیر رسیدم ولی امیدوارم این دیر رسیدنم از هرگز نرسیدن بهتر باشه!
پست های شما رو می خوندم ولی اون ها تخصصی بودن و من واقعا چیزی نداشتم اونجا بگم واسه همین بی صدا بهره می بردم و رد می شدم. اینجا هم شما تمام گفتنی ها رو گفتید. پست های شما کامل هستن و من نمی دونم در کامنتم چی باید بگم. هدف از زندگی. من1زمانی داشتم. ولی به نظرم حالا دیگه نه خیلی. دلایلش هم زیاده که اینجا نه جاشه و نه مجالش. فقط اینکه به نظرم بی هدف باشم. هیچ هدفی جز پیش رفتن، این وسط اگر بشه که گاهی میشه1خورده تفریح کردن، و باز هم اگر بشه و از دستم بر بیاد1خورده هم شاد کردن های کوچیک و بزرگی که لحظه ها رو واسه اطرافیانم سبک تر کنه. ای کاش امی شد این افرادی که نظریاتشون رو نوشتید ببینم و باهاشون حرف بزنم! شاید خواسته مسخره ای به نظر برسه ولی واقعا این رو دلم خواست. دوست دارم می شد می دیدمشون. با هر کدومشون چند قدم در جاده زندگی پیش می رفتم و زندگی کردنشون رو لمس می کردم!
ممنون از پست زیبا و مثل همیشه کامل شما دوست عزیز!
درود بر پریسای عزیز معلم محله
من از این همه ابراز لطف و مهر شما دوستان نسبت به خودم احساس شرمندگی می کنم و واقعا این بزرگی شما و سایر دوستان است که به من هم وجودی هر چند کوچک می بخشد.
اتفاقا همین سردرگمی و کنجکاوی در مورد زندگی است که گاه افراد را به این ورته می کشاند که هدف از این همه سرگشتگی و بلاتکلیفی انسان در این دنیا چیست؟
ولی به نظر می رسد همین کندوکاو و همین بی هدفی گاه انسان را به تکاپوی یافتن هدف می اندازد. شاید همین گشتنها بهتر از نهیلیستی یا همان پوچگرایی باشد.
و شاید همین لذت بردن گاه گاه بهترین هدف از زندگی باشد.
در پناه او آرام باش
سلام دوست عزیز و بزرگوار
پستی خوب و قابل تامل بود . شما با طرح این پرسش نظر 16 تن از کسانی که به این پرسش از زاویه دید خودشان پاسخ دادند را بیان کردید . ممنون . منهم نکاتی با اجازه شما و دوستان میگم که البته شاید افرادی دوست نداشته باشند ولی دوست دارم بگویم . حرفهایی که شاید از نظر بقیه تکراری , بی مفهوم , بی عقل و تفکر باشد ولی برای من ارزشمند است
همیشه موقع خواندن حدیث شریف کساء به این قسمت که میرسیدم خیلی بهت زده میشدم : انی ما خلقتُ سماءً مبنیا و لا اَرضاً مدحیا و لا قمراً منیرا و لا شمساً مضیعا تا برسه بهاونجایی که آمده : اِلا فی محبتِ هاولاء خمستِ الذینهم تحتَ الکساء و جبراییل میپرسه اونها کیانند وخداوند معرفی شون میکنه . شاید بگید این چه ربطی به بحث داره ولی این سوالی برای من شد که اینها مگر چه ارزشی دارند و کیانند که خداوند همه چیز را بخاطر آنها خلق کرده و عاشق آنهاست که خود بحث مفصلی دارد و اینجا جایش نیست . یا قصد بحث آسمانی و ماورائی هم ندارم . ولی با خودم میگفتم وقتی خداوند عاشق آنهاست اولا چرا من نباشم . دوما چه باید بکنم که در راستای خلقت خدا یا هدف از زندگی باشم . دنبال راهکارهای آسمانی نرفتم چون از ما هم خواسته نشده . همین کارهای ساده زمینی که قلب انسان را آرام کند نشانه رضایت آنها خواهد بود . عشق به خانواده , پدر مادر همسر فرزند , عشق به مردم , خیرخواهی و دستگیری تا آنجایی که در توانمان هست . حتی عشق و محبت به حیوانات از مورچه گرفته تا گربه و سگ که وقتی آنها را می بینیم به جای راندنشان , آبی , نانی , جان پناهی در اختیارشان بگذاریم . وقتی قلب اینگونه آرام باشد شادی را حس می کند . قطعا مشکلات همه جا هست . مشکلات شخصی , خانواده تا برسه به مشکلات مملکتی و جهانی . ولی این نگرش ما به نظام خلقت و خودمان است که راهبرد زندگی مان را مشخص می کند . زندگی ای زمینی با روابطی زمینی و صد البته کنار همه اینها اخلاق و عقل حرف اول را می زند . ببخشید حرفم طولانی شد ولی با همین هم نتونستم عصاره کلام را بیان کنم .
موفق و پیروز باشید
درود بر مهدی عزیز
بسیار سپاسگزارم که با کامنت کامل خویش کمک دیگری به این پست نمودید. حقیقتش را بخواهید من هم هدف از این زندگی کوتا در این دنیای فانی را بیشتر از این نمی دانم که به گونه ای زندگی نماییم که بیشترین سود و فایده ی ممکن را برای بیشترین عناصر اطرافمان داشته باشیم و در مقابل کمترین شر و زیان ممکن را برای خود و اطرافیان فراهم آوریم.
باز هم نظرات جالبت را ارج می نهم.
در پناه او شاد باش