خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

سلام من هنوز دوستون دارم

سلام من ترانه م همون ترانه ی محله که عاشق تک تکتون بود ولی هیهات که مریضی نذاشت بمونم براتون اومدما چند بار… ولی درد دادن به دلایی که دوسم داشتن و دارن از عهده ی من خارج بود حالام نیومدم بگم درد دارم یا چه چیزی آزارم میده اومدم اگه بشه باز باشم بدون هیچ حرفی از بیماری خوشحالم که هنوز زنده م و خوشحالم که از جمله بهترین خاطراتم کنار شما عزیزانم رقم خورده می دونین که دوستون دارم حتی اگه در حد قبل نتونم فعالیت کنم فدایی دارین …ترانه کوچیک همتون

۸۴ دیدگاه دربارهٔ «سلام من هنوز دوستون دارم»

سلام لنای گلم خوبی آبجی ؟ باور کن بغض گلومو گرفته نمی دونم چی بگم ازین همه محبتات می گن دوری باعث فراموشیه و از دل برود هر آن که از دیده برفت ولی من هیچ وقت نتونستم فراموشتون کنم هیچ وقت عزیزم

سلاااام سلااااام
خیلی؛ خیلی؛ خیلی, و بسیااار زیاد از اومدنت خوشحال شدم
همش فکر این بودم که چطوری میشه باهات یه تماسی داشته باشم@
خیلی نگران و دلواپس شده بودم
خدا را شُکر میکنم که ازت اینجا پست میبینم
واقعا خیلی خوشحالم.

سلام خانوم کاظمیان چقدر دلم پر زده بود واسه محبت همیشگیت چطور میشه فراموشت کرد خواهری عزیزم ؟بخدا باز دیدنت اینجا برام مساوی شد با دنیایی از شادی شادی که با هیچ اندازه ای و عددی نمیشه شمرد منم خوشحالم

سلام ترانه! ترانه محله! دوست خودمون! باورم نمیشه دوباره دیدمت خوبی؟ ترانه خیلی غافلگیرم الان خیلی! می دونی من در زمان های غافلگیری چه منفی چه مثبت چیزی نمی تونم بگم. الان هم یکی از اون غافلگیری های خیلی خیلی مثبته برام و خیلی بلد نیستم که حس و حالم رو، … ترانه! زمانی که اینجا بودی خیلی باهات هم صحبت نشدم. پیش نمی اومد. شاید هم پیش می اومد و من پس می رفتم. این چیز ها گفتنش ساده نیست ولی من میگم چون اولا اینجا بچه های محله بیگانه نیستن، دوما اعتراف هم۱مدل جریمه هست و۱کسی شبیه من گاهی لازمه که بپردازه تا سفت تر عبرت هاش در خاطرش ثبت بشن. به خاطر دیروز هایی که با ما بودی، اگر زمانی سکوت هام در برابر تو سنگین و احتمالا سرد بودن معذرت می خوام. بعد از رفتنت یواشکی ته دلم خیلی دلم می خواست باز برگردی تا این ها رو بهت بگم. خیلی چیز های دیگه هم بود که دلم می خواست بهت بگم ولی الان خاطرم نیست. اونقدر از اومدنت ذوق کردم که تمامش از خاطرم پر زدن رفتن. ترانه به خدا خیلی خوشحالم که باز هم هستی. حضورت۱جور هایی برام عطر دیروز های عزیز، دیروز های بسیار بسیار عزیز رو انگار پاشید به صفحه خاطرم. خوشحالم از دوباره دیدنت ترانه. بمون! باز هم با ما بمون و ترانه دوست داشتنی و صمیمی و عزیزِ خودمون باش!

پریسا جون سلام عزیزم حالا تو اینا رو می گی ولی من هیچ وقت حس نکردم جز محبتات رو و عمق هر حرفی که میزدی عجیب به دلم می نشست واسه من تو یه دوست بودی که همیشه خودش بود بی ریا و دوست داشتنی و عمیق …من جز مهربونی آبجی جونم چیزی ازت ندیدم بخدا قسم که عزیز دل همه ی ماست از ته دل دوستت داشتم و دارم تو هرگز کاری نکردی من برنجم و این یعنی دنیایی لطف …در حالی که می دنم از رو بعضی بی تجربگیا در زمینه ی نابینایی ممکنه گاهی حرفی زده باشم که دل کسی برنجه از من یا حتی از رو سهل انگاری کسی ر ناراحت کرده باشم …بهر حال محله و دوستام برای من خیلی باارزشن موافقم که هر روز باید بیشتر قدر دونسته بشه و من امروز پریسا جوون شاید نتونم باندازه ی قبل باشم ولی قطعا محبتی حتی خیلی بیشتر به ت آبجی خوبم و بقیه دارم فدای محبتت

سلاااااام بر ترانه ی همیشه عزیز و دوست داشتنی.
امروز بعد از مدتها بالاخره یه خبر خوب و شارژ کننده شنیدم.
اومدن و سلامتی یکی از بهترین دوستان محله برای من که خیلی مهم و ارزشمنده.
حسابی سر کیف شدن با خوندن این پست.
امیدوارم که همیشه باشی و از همه مهمتر سلامت باشی.

سلام آقای چشمه خوبین اصلا مگه میشه اومد محله و یا بیاد محله بود و شما رو فراموش کرد باور کنین همیشه بیادتون بودم شما یه جورایی حکم یه استاد اخلاق رو هم برام دارین همیشه کسی که خیلی چیزا ازش یاد گرفتم حتی رفتار بزرگوارانه تون برام همیشه الگو بوده مهربونی تون زبانزد محله س و حامی من بودین تو خیلی شرایط سخت و خوشحالم اگه اومدنم سهمی در شادی تون داره هیچ وقت نمیشه فراموشتون کرد

وا آقا مسعود حسادت نداره که …خخخ …خدایی مگه میشه شما رو هم کسی دوست نداشته باشه انقدر آقایین و مهربون که نمیشه مهربونی تون به قلبی نره آخه مهربونی واگیر داره ولی نگران نباشین خطرناک نیست!شکلک چشمک ….مرسی که بیادم بودین

اولین باری که تو سایت گوش کن با همه احساسم کامنت گذاشتم تو پست ترانه بود,بعد اتفاقی اومدم دیدم این عزیز مگه منو میشناسه انقدر پرمهر جوابمو داده.عاااشق نوشته ها و مهربونیت و بعد هم واقعا از سایت خوشم اومد.عاااالی هستی مهربون.دیگه ذوق کردم خب.شاااد و سلامت باشی گلم.

خب لابد خودت گلی دیگه عزیزم که محبت همه برات پر میکششششششه فدایی داری والا نقطه سر خط
منم کلی ذوق زده م که هستم اینجا والله اینجا همه از بس خوبن آدم دلش میخواد یه متکا بیاره لم بده و تا آخر شب نره !

وااااااااای ترانه بانوی مهربون و خواستنی خودمون. خععععلی خوشآمدی خواهر. واقعا نبودنت احساس میشه. منم مثل بقیه نمیدونستم چطوری میتونم ازت خبر بگیرم فقط همش بعنوان یه خاطره خوب و بعنوان یک هممحله ای مهربون و فعال برای جدیدیها تعریف میکردم. وجود تو موجب اتحاد و همبستگی بچههاست نمونهش همین پست هست که بعضیها که دیگه در محله خیلی رفت و آمد نمیکنند یا چراغ خاموشند الآن در این پست به سخن درآمدند. از مریضی گفتی امیدوارم که هرچه بوده مرتفع شده باشه و فقط میگم که بیش از این: تنت بناز طبیبان نیازمند مباد، وجود نازکت آزرده گزند مباد.
مهربانو ترانه شاید شما به دلایلی از من خوشت نیاد ولی من آموخته ام که همه انسانها صرف نظر از هر ایده و اندیشه ای که داشته باشند محترم ارزشمند و دوست داشتنی هستند بنا بر این با همه وجود و از صمیم قلب برایت آرزوی سلامتی سعادتمندی خوشبختی و بهروزی دارم.
جای صندلیهای داغت هنوز خالیه چه خاطرات خوبی داشتیم.
بازم خوش اومدی بانوی مهربان ایرانی و آریایی.

سلام عمو حسین همیشه مهربون خوبین ؟امیدوارم همیشه عالی و سلامت باشین لطف شما انکار نشدنیه وسوتفاهمات دلیلی بر بی مهری نیستن براتون کلی احترام قایلم و راستش یادم نیست حتی اگه مشکلی بوده چرا بوده !پس بی خیال !

سلام بر خانم ترانه. من کامبیز محله هستم.
فکر کنم هم‌استانی یا همسایه باشیم. در هر حال هرچی باشه من از این که قبلا افتخار آشنایی با شما را نداشتم متاسفم و خوشحالم که اکنون این فرصت دست داد تا شما را بشناسم.
بدون شک مهربانی و صمیمیتی که بین شما و همنوعان من وجود داشته، آنقدر زیاد بوده که باز شما را به محله کشانده تا در خدمتتون باشیم و از گرمای وجودتان زمستان دلهایمان بهاری گردد.
خوش آمدید و حضورتان سرسبز

سلام.
من هم اعلام می کنم که واقعاً خوشحالم که هستید.
امیدوارم هر چه زودتر خیلی زودِ زودِ زووووووووود سلامتیتون رو به دست بیارید و خبر خوب شدنتون اون هم به طور کامل رو خودتون به عنوان یک پست همینجا بزنید.
خودمونیم ها چه قدر در کامنتم از ضمیر تون استفاده کردم ها!
موفق و پیروز باشید.

سلام ترانه! ازت زیاد شنیدم و پستهات رو خوندم. همیشه با خودم میگفتم چرا من زمانی که ترانه و یا پریسا بودن نبودم. پریسا که خدا رو شکر تونستم آشنایی و بودن باهاش رو تجربه کنم، حالا هم خیلی خوشحالم که تو هم اومدی و امیدوارم باشی و فرصت آشنایی باهات رو به یکی مثل من بدی

وااای ببینید کی اینجاست ترانه ی پر از انرژی و خلاقیت محله خودمون واقعا خوشحالم که هستید ترانه خانم من همیشه شما رو با اون پست های خلاقانتون برای همه مثال میزنم و الگوی خوبی برای خلق ایده های ناب برای من هستید انشاالله که همیشه درکنار ما باشید و ما از وجود یه دوست مهربون و با ارزش به خوبی استفاده ببریم

به به …آقا به به … به گل خانوم خودم سمانه جون عزیزم من که کوچیکتم عزیزم و این لطف دوستی مثل شما بود که باعث میشد منم بتونم چیزی بنویسم هیچ وقت نتونستم فراموشت کنم و نمی کنم دل به دل راه داره عزیزم

درود بر شما. من از اعضای جدید محله هستم اما پست های صندلی داغ شما رو به همراه خیلی از پست های دیگه تون خوندم.
این خیلی عالیه که پس از مدت ها برگشتید به سایت.
امیدوارم بودنتون مستدام باشه و ما رو از پست های مفیدتون بهره مند کنید.
با آرزوی پیروزی و بهروزی برای شما، بدرود

سلام
خیلی از دیدار مجدد شما هم در اتاق گفتوگو و هم دیدن پستتون خوشحال و به نوعی سورپرایز شدم. امیدوارم این بیماری که گفتید چیز مهمی نباشه و به زودیای زود خبر سلامتی شما رو تو همین سایت بشنویم.
خیلی خیلی خوش اومدید. موفق باشید.

درود!
به به کی اینجاست…
همون ترانه ی خودمون که من دومین نفرش بودم که ۲۷ اسفند ۹۲ روی صندلی داغ نشستم و خوش گذروندم…
خیلی خوش اومدی…
خانم معلم محله بازگشتتون را به محله ی خودمون تبریک میگم
امیدوارم دیگر بیماریتون پایان یافته باشه و دیگر بیماری به سراغتون نیاید و همیشه با ما باشید و در کنار یکدیگر خوش باشیم!

سلام به آقای بشاش محله که محاله فراموشش کنم یه آقای نابینایی بودن تهران بار کنین تا می دیدم می گفتم خدایا اگه از اصفهون نبود آقای عدسی حتما می گفتم این خود خودشه !حالا چون و چراشو خودمم نمی دونم !بیادتون بودم هستم و خواهم بود ممنون از محبتتون

سلااااام ترانه خانمی جووووونم واااای شکلک دلتنگی شکلک ذوق مرگی شکلک چقدر زیاااد جات خالی بود خییییلی می دونی یه صندلی داغ هم به نیابتت زدم خخخخخخخ باور کن همیشه یادمون بودی و هسی و حواسمون بهت بوده …..
شدیدا دلم می خواد اوضاع و احوال و زندگی حقیقیت چه از نظر جسمی و سلامتی و چه از نظر روحی بر وفق مراد و عالی باشه خیییلی …. و ترانه خانمی به نظر من دوستی یعنی بودن در کنار هم چه در خوشی چه در سختی ….. تقسیم شادی هامون و بر دوش کشیدن درد هامون با هم …. البته دوست دارم از صمیم قلبم هیچ کدوم از دوستان درد و غم غیر قابل تحملی نداشته باشند ولی گاهی هست و این رسم زندگی این دنیایی هست ….. ترانه جونم بازم خوشحالم از بودنت بین ما و امیدوارم تو هم خوشحال باشی و از خدا می خوام شادی و سلامتی رو به زندگیت جاری کنه و رحمتش رو سرازیر وجودت

سلام به به سلام به خانوم ترین بانوی دنیای محله مون خوبی خانومی؟واقعا دلتنگت بودم و خوشحالم از برگشتنم و دیدن دوباره ت دردا بانو جووونم گاهی زیادی زیاد میشن و آدم دلش نمیاد بقیه رو برنجونه
نبودنمو ببخشید و بدوون منم از ته ته ته ته دلم خوشحالم که بازم کنار محله و همه و تو عزیز دوست داشتنی هستم مرسی بابت محبتت

وا۷ عجب اتفاقی! راستی سلام! خوبی آیا؟؟؟!… چه عجب از اینورا؟! میدونی چهقدر سراغتو تو این مدت از هم میگرفتیم؟! خیلی خوشحالم از اینکه دوباره قرار بیای اینجا.
راستش داشتم میرفتم که به کوچه رادیو برسم دیدم سردر محله وایستادی بدون درنگ اومدم تا خوشحالی خودمو از حضور دوبارت تو محل ابراز کنم.

سلام آقای ماسوله به جووون خودم یه روز شما رو تهران دیدم و دنبالتون دویدم که معرفی کنم خودمو ولی قسمت نشد !خوشحالم که برگشتم و ببخشید که نگرانتون کردم واقعا انقدر روحیه م بد بود که ترسیدم بودنم فقط باعث ناراحتی و غم دوستان بشه عوضش حالا اگر چه با شرایط یکسان ولی روحیه ی بالامو با خودم آوردم ممنونم بابت محبت همیشگی تون

دروووود بر ترانه ی محله. خیییلییی خوشحالم که خوبی و اینجاییی. راااستی حالت چه طوره؟
خوب که شدی خدا رو شکر.
میگم این جمله ابهام نداره آیا؟ سلام من هنوز دوستون دارم
یعنی این هنوز یعنی چی خَخ.
یعنی یه روز هم میشه که دوستمون نداشته باااشی. شکلک شوخی.
به هر حااال خوشااالم که هستی و امیدوارم همیشه خوشبخت شاد و موفق باشی و اگه کسالتی هم داشتی یا داری, هر چه زودتر برطرف بشه به امید خدا.
منتظر پستهای بعدیت هم هستیم. کلی هم مشتری واس صندلیهای داغ آماده هستندا.

سلام بر بی ادعای محله ….خوبی آقا …سر حالی ؟دلشادی؟ خب خدا کنه و این هنوز یعنی من هنوز نفس می کشم و تا نفس هست دوستان در قلب من هستن …مرسی بابتتتتتتت محبتتون یه دنیا برای بیماریم هم منم منتظر معجزه هام نشد هم نشد بی خیال حال رو بچسبیم که آینده رو تضمینی نیست مگه نه ؟!مرسی از محبتتون

سلام ترانه جان.
انشا الله همیشه و همیشه شاد باشی و سلامت.
من چند ماهی میشه اومدم اینجا شما منو نمیشناسی ولی من میشناسمت!‏
اتفاقا همین چند روز پیش تو نوشته قدیمی دنبال یه پستی میگشتم با اسم شما مواجه شدم و فکرم سمت شما رفت.
خوشحالم دوباره اینجایی.شااااد باشی.

سلااااام سلاااام سلااااام بر ترانه جووووونم
وااای نمیدونی چقدر خوشحال شدم وقتی اینجا دیدمت و چقدر خوشحالتر شدم وقتی خبر سلامتیتو شنیدم
امیدوارم هر روز بهتر باشی و کلا تو وجودت اثری از بیماری نمونه
عزیزم تا میتونی کنارمون باش و همراهیمون کن
چند بار تو اسکایپ برات پیام گذاشتم ولی جواب ندادی دیگه راه دیگه ای هم سراغ نداشتم کلی نگرانت بودم کلی دعات کردم ولی وقتی دیدم برگشتی اشک شوق ریختم
اینجا خیلی چیزا عوض شده کلی اتفاقا افتاده که اگه بخونی کلی متعجب میشی
من واقعا عذر میخوام که دیر اومدم زیاد به محله سر نمیزنم و گاهی میام چراغ خاموش چیزایی که لازم دارم برمیدارم و میرم گاهی هم یه کامنت میذارم و میرم خلاصه نبودنم رو ببخش
بازم خوش اومدی عزیزم

سلام از آخر به اول می نویسم دیر اومدنت اشکال نداره خانمی ولی نیمدن به محله مجازات حبس با اعمال شاقه داره !!!!دومندش چه اتفاقی ؟!!!بگو ببینم نکنه عروسی و جشن داریم؟!!!زود خبرا رو بدین واییییییی چقدر هیجان انگیز یا خدااااا
سومندش من فدای اشک شوقتون منم بارها از دلتنگی محله اشک ریختم حالا خیلی خوشحالم که هستم یه لبخند پت پهن هم رو لبمه !!!
چهارمندش عاشقتونم هم محله ای های عزیزم و پریسیمای دوست داشتنی گلم برام دعا کن خیلی دعا کن عزیز دلم

از ترانه بانوی نازنین یه خواهش و درخواست دارم و فکر میکنم که این خواهش و درخواست حرف همه همه هم محله ای ها باشه و اون اینکه شیرینی بازگشتت به محله و لباس عافیت پوشیدنت آوردن ملیسای نازنین و شاد و پر انرژی به محله باشه. گمان میکنم که شماها باهم در ارتباطید و ملیسا برای شما پست گذاشت و اعلام کرد که جواب آزمایشها خوب بوده پس لطفا اگر همچنان باهم در تماسید لطف کن و این دختر مهربون و پر انرژی را به جمع ما برگردون. ازت ممنونم ترانه گرامی بخاطر این لطفی که میکنی.

سلام ترانه.
با دیدن این پست رفتم به دو سه سال قبل. زمانی که آدمهای این محله ی کوچیک و قشنگ، همه چیز هم بودن. زمانی که اگر یه نفر پستی میزد و از مشکلاتش میگفت، یه قطار بزرگ از کامنتها زیر پستش صف میکشید و همه دلداریش میدادن و میگفتن که ما هستیم نگران نباش. زمانی که اگر کسی روز خوبی تو زندگیش اتفاق میفتاد، اولین کسانی که میفهمیدن اهالی محله بودن. زمانی که از دعوا، از اختلاف، از جر و بحث، از قهر، از من دیگه نمیام و از خیلی چیزهای دیگه خبری نبود. زمانی که همه توی صندلی داغها دور هم جمع میشدیم و هر وقت خسته میشدیم از نوشیدنیهایی که برامون درست میکردی میخوردیم. زمانی که هر آخر هفته در قهوه خونه ها باز میشد و همه دور هم میگفتیم و میشنیدیم و انقدر خوش میگذشت که هممون دنیای واقعی اطرافمون رو فراموش میکردیم. اگر هم گاهی یه سوء تفاهمی یه جا بین دو نفر پیش میومد، کافی بود یک جمله از ترانه توی اون پست و توی کامنتهاش نوشته بشه تا مثل آب روی آتش همه چیز تموم بشه و دوستیها دوباره برگردن. نمیدونم. شاید اتفاق بود یا شاید هم یک واقعیت. ولی دقیقاً از وقتی رفتی همه چیز به هم ریخت. هیچ چیز سر جاش نبود. دوستیهامون روز به روز کمتر و کمتر شد. شاید گاهی به واسطه ی تولدی، ازدواجی یا تسلیتی دور هم جمع بشیم. ولی دیگه شبها دور هم نیستیم. دیگه از حال هم خبر نداریم. دوریم و این تنهایی رو باور نداریم. یاد گرفتیم پشت سر هم حرف بزنیم. یاد گرفتیم یارکشی کنیم و دو لشکر بشیم و وایستیم مقابل هم و بجنگیم. انقدر بجنگیم تا از نفس بیفتیم و هر وقت خسته شدیم بریم تو لاک خودمون و باز هم مدتی بعد یه جنگ دیگه. روزی نبود که ده بار به اینجا سر نزنم. ولی میبینی که! تو پستت دارم آخر میشم. چون چهار روز بود نیومده بودم اینجا و آخرش هم پریسیما گفت که برگشتی و اومدم. وگرنه معلوم نبود کی بتونم بیام و پستت رو ببینم. نمیدونم. شاید باز هم بتونی خیلی چیزها رو عوض کنی. ولی محله ی باصفا و صمیمی که خیلی وقت پیش ازش رفتی، داره به یه شهرک آپارتمانی تبدیل میشه که هر کس تو واحد خودش در رو از تو قفل کرده و پرده ها رو هم کشیده و سرش رو کرده تو زندگی و دغدغه های خودش. اگر هم یه واحدی توش سر و صدا بشه و مهمونی باشه، بقیه سرشون رو از پنجره بیرون میارن و اعتراض میکنن که چه خبرتونه مگه؟ چرا نمیذارید به حال خودمون باشیم! هی میخوام تمومش کنم ولی نمیشه. انگار تمام حرفام رو نگه داشتم تو این دو سال تا برگردی و یه دفعه خالیشون کنم. هرچی که هست، برگشتنت حسابی شرایط محله رو عوض کرد و انرژی خوبی به همه داد. حد اقل شروع دوباره ی خوبی داشتی. امیدوارم بتونی ادامه بدی و یه بار دیگه باعث خیلی از اتفاقات خوبی بشی که دل من و خیلیهای دیگه اینجا براشون تنگ شده. نمیدونم شدت و نوع بیماریت چیه. ولی من به اراده ی تو و به قدرت تو ایمان دارم و مطمئنم که پیروز این جنگ سخت در نهایت هر اتفاقی هم بیفته تو هستی. از این که کامنتم طولانی شد عذر میخوام. نمیدونم حالا که انقدر دیر رسیدم کسی این کامنت رو میخونه یا نه. ولی شاید روزی گذر تو یا کس دیگه ای به اینجا افتاد و این درد دلها رو خوند. درد دلهایی که خیلیها بارها خوندن و نشنیدن.
برات در تمام مراحل زندگیت، چه پیش ما بمونی و چه نمونی آرزوی بهترینها رو دارم.
موفق و پیروز باشی.

من خوندمو متإسف شدم از اینکه باید برای ترانه همچین اخباری داشته باشیم. زیباترین توصیفو داشتی از شرایط امروز محله نابینایان که بیشتر شبیه شهرک آپارتمانی نظامی هست تا محله نابینایان! نمیدونم شاید با اومدنت دوباره این حس و حال و انگیزه رو بهمون بدی که پاشیمو دستی به سرو روی اینجا بکشیم چون دیگه زیاد از حد داره متروکه میشه!. اونقدر که میتونم پیشبینی کنم که کامنتم حذف بشه و راستش امیدی به انتشار و خونده شدن و شنیده شدنش ندارم و این برآیند همون فضایی هستش که منو شهروز وصفش کردیم.

سلام به شهروز داداش نازنین خودم من خوبم و واسه شما و تموم هم محله ای ها همیشه خوبی خوشی و صفا و اتحاد آرزو کردم از ته دلم حسرت و امید و حرصم همه اینه همیشه همه خنده و محبت یادمون نره یادمون هم رفت به یاد هم بیاریم انقدر کنار هم باشیم و بمونیم که بی هم نتونیم دووم بیاریم من حسرتمه با هم بخندیم و حتی اشکمون واسه هم پشت شیشه ی لپ تاپ صداش بلند شه و به هم برسه من می مونم و موندنی ام ولی از همه می خوام بمونن شاید اوایل کمتر باشم تا قوی تر بشم ولی میام دوباره و قوی تر شدنمو با محله می خوام منم دلتنگ اون روزامونم نوستالژی شده واسم اون شب نشینی ها شهروز بیا من تو و بقیه همه با هم بودنمونو شروعش کنیم نباید هر کی منتظر بقیه و دیگری باشیم شهروززززز…پریسیماااااا عمو حسییییین آقای چشمهههه مجتبی خادمیییی پریسسسسا همه بدویین بشینین حضر غیاب داریمممم

سلام مجدد.
چی بگم؟ البته فکر میکنم شما دوستان قدری از روی احساس شلوغش کردید. یه نکته رو دوستانه به هممون میگم: اگه بخواییم همه چی مثل قبل بشه، و حتی بهتر از قبل، فقط خودمون باید بخواییم و در این جهت تلاش کنیم.
اینکه دوتا یا شایدم چندتا جبهه مقابل هم شدیم، آیا خودمون مقصر نبودیم؟ یا بهتره بگم نیستیم؟ حرف برای گفتن زیاد دارم، ولی کاش میشد و میتونستم در موقعیت و جای مناسب بگم یا بنویسم. آقا شهروز از خدا چه پنهون برای شما و پریسیما خانمی خیلی خوشحالم که انشا الله به زودی میرید سر خونه زندگیتون. اینکه حتی اگه اون قضایا هم اتفاق نمی افتاد، هم الآن مشغله هاتون تو دنیای حقیقی زیاد شدند و خواهند شد که واقعا کمتر میتونید درگیر مشکلات فضای مجازی بشید. قلبا خوشبختیتونو از خدا خواسته و میخوام. ولی هنوز هم بابت اون قضایا ناراحتم. به نظرم همین که دلتنگ گذشته و صمیمیتها هستیم، جای امیدواری هست که دوستیها و صمیمیتها برگرده.

سلام …واووووووووو عجب خبر خوبی آقا اول تبریک می گمممم این جشن فرخنده رو بمنم شیرینی بدین خب
و اما نازنین جان فایده نداره برگشتن به گذشته و پیدا کردن مقصر بهتره آینده ای روو نگه داریم که هر لحظه ش به سرعت در حال گذره

سلام ترانه خانم، دیروز پستتون را دیدم و خدا میدونه که چقدر خوشحال شدم از برگشتن شما خواهر خوبم. گفتم بذار همه ی کامنت هارا بخونم بعد کامنت بدم. بعد از آخرین پستی که دادید یک پیام خصوصی فرستادم و برای انجام هرگونه خدمتی در حد توان اعلام آمادگی کردم، نمیدونم خوندیدش یانه، به هر حال هنوز هم به عنوان یک برادر کوچک میتونید روی من حساب کنید. امیدوارم به زودی خبر خوش سلامتی شما را از خودتون بشنویم.
دنیایی از بهترینها را برای شما و خوانواده ی محترمتون آرزو دارم.
منتظر پستهای بعدی شما هستیم.
موفق باشید.

سلام به آقای حاتمی بزرگوار محبتتون به زبان نمیاد چون واقعی و از ته دل بود بله پیامتونو گرفتم منتها بیماری و استرس هاش فرصت هر چیزی رو از من گرفتن …عذر می خوام بابتش …امیدوارم روزی به شادی جبران کنم موفق و پاینده باشید و در پناه حضرت حق

دیدگاهتان را بنویسید