خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

شایدم فعلا همین کانال خوبه. همین شبکه. آنتن رو تکون نده. دستش نزن. همینجا خوبه

سلام

خوبید بچه ها؟

چه خبرا؟

این روزا کارام خیلی زیاد شده. حجم کاریم اونقدر زیاده که هفت صبح بیدارم میرم سر کار و دوازده یا یک نصفه شب به زحمت بر می گردم خونه تا شش ساعت بعد. خواب یا بیدار. گشنه یا سیر. خسته یا پر انرژی. دوباره راه بیفتم به سمت محل کارم. خوشحالم. خدا رو شکر می کنم که کار دارم. شاغلم. سر کار میرم. خسته میشم و آرزوی روز های خالی از کار می کنم. خوشحالم که وقت ندارم. خدایا شکرت که وقت برای سر خاروندن ندارم. خیلی ها بیکارند. بینا یا نابینا. فرقی نداره. شاید خیلی از شما که این پست رو میخونید هم دنبال شغل باشید. خدا کنه اگه شغل ندارید، هرچه زودتر شاغل بشید. خدا کنه خودم بیکارنشم. واقعا بیکاری بد مصیبتیه. خودم کشیدم. از بی پولیش. از افسردگیش. از بی جاییش. از کسالتش. از مشکل هویتی که آدم با خودش پیدا می کنه. شغلی که الان دارم، مثل شغل قبلیم کاملا بی امنیته. البته که قبلی رو خودم کنار گذاشتم. ولی هر لحظه ممکن بود بهم بگن دیگه نیا. اینجام که الانم، همینه. کاری نداریم. همین که حد اقل همین ماه رو مطمئنم یه حقوقی دارم بسه. تا بعد ببینیم چی میشه.

راستی یه لحظه به فکرم زد که شاید حدود شش سال پیش من یه روزی این وبگاه شخصی رو زدم. بعد هی بزرگ شد. بزرگ و بزرگ و بزرگتر. بعد اینی شد که الان می بینید. با فراز و نشیب هایی که داشت. با سنگ هایی که بعضا جلوی راه ما انداختند و گاهی بازم می اندازند. ولی. ولی ما مثل آبیم. آبی که وقتی سنگ های رودخانه جلوش رو می گیرن، اونقدر نرم نرم نرم میسابه و میتراشه و زیر زیرکی، دزد دزدکی، یواشکی، میره و میره و میره. این طرف سنگ. اون طرف سنگ. اونقدر اصرار میکنه تا به مانع نفوذ میکنه. راهش باز میشه. و رد میشه. حالا. یکی دو سالی هست که از اطرافیانم. گاهی حتی از کاربر های ناآشناتر. از هرکی برسم و یادم باشه. می پرسم. می پرسم اینجا چه اتفاق دیگه ای باید بیفته؟ که نیفتاده. که نیفتاده. که باید بیفته. که باید بیفته. اتفاق های جدیدتر. غیر از پست زدن های تکراری. توی موضوع های تکراری. آیا اینجا دیگه قابل پیشرفت نیست؟ آیا هست؟ آیا چون پول نداریم نمیشه؟ آیا چون انگیزه نداریم نمیشه؟ آیا نیروی انسانی نیست که نمیشه؟ آیا نیروی انسانی هست و نمیخواد؟ آیا اصلا همینجوری خوبه؟ آیا همینطوری آرامشش خوبه؟ بیخیالیش خوبه؟ هیچ تلاش اضافه ای نکنیم؟ دیگه آنتن رو تکون ندیم؟ دستش نزنیم؟ همین کانالی که هست رو هر روز تماشا کنیم؟ نظر شما چیه. شمام همین فکرو دارید؟ یا باید تغییرش داد. نکنه کلا باید تغییرش داد ولی ما امکاناتش رو نداریم؟ حد اقل همین که بدونیم تغییراتی لازمه ولی امکاناتش نیست هم خوبه. شاید بشه واس آینده برنامه ریخت. شاید اصلا همه اش خیالات منه؟ نیازی به کار خاصی نیست؟ هست؟ صبر کنیم پولامون که تموم شد تعطیلش کنیم بریم پی زندگیمون؟ کار خوبیه؟ کار بدیه؟ ناپایدار نباشیم؟ ثبات داشته باشیم؟ داشته نباشیم؟ کنفرانس ها رو یه پست زدم. نظر دادید. رفتم سراغ منابع قوی برای نصب برنامه ی کنفرانس های اختصاصی صوتی، تصویری، و متنی روی کامپیوتر مرکزی محله. فعلا در مرحله ی آزمایشیه. لامسب ادامه ی کار ما در ماه های آینده پول میخواد. چه بد. لعنت به پول. لعنت به آرمان گرایی. البته فعلا نه. ولی اگه در چند ماه آینده هم مشخص بشه که چقدر پول میخواد، من یکی که حاضر نیستم یه ریال پول به صورت کمکی از شما هم‌محلی هام بگیرم. مگر اینکه مکانیزمی پیاده بشه که همه با هم برابر مشارکت کنیم. چی کم داریم؟ یه سری آدم نیکوکار که کمک فکری و مالی و محتوایی و اجرایی بدند؟ کم داریم؟ نداریم؟ حس می کنم شعار های تفریح، آموزش، استقلال، اینجا تا حدی عملی شدند. و بعدش متوقف شدند. شایدم نشدند. نمیدونم. بازی؟ سرگرمی؟ دانش آموز؟ بزرگسال؟ ورزشکار؟ هنرمند؟ مقاله؟ اردو؟ تولید محتوا های بزرگ؟ کتاب؟ جزوه؟ صوت؟ تصویر؟ جنبش مدنی نابینایی؟ هزار تا چیز دیگه؟ یا اصلا هیچی. چی کم داریم؟ حس می کنم شاید بشه و نشه کلی کارا کرد. چرا ورزشکار های نابینا و کم‌بینا که توی روزنامه ی ایران‌سپید ازشون اسم برده میشه توی محله ی ما نیستند؟ مهم نیست که باشند؟ مهم هست؟ دقیقا چیه؟ قضیه چیه؟ کجای کار ما اشتباهه؟ کجاش درسته؟ یعنی آیا یه نفر میخواد که همه ی وقتشو درگیر اینجا باشه؟ یا بهتره چند نفر باشن که هر کودوم کمی از وقتشون رو بگذارند؟ اینطوری بهتره شاید. نه؟ تقسیم کار؟ ولی چه کاری؟ شاید توی یه چرخه ی باطل پست دادن گیر کردیم. دقیقا مثل چرخه ی باطل حیات. شاید هم فعلا همین کانال خوبه. همین شبکه. آنتن رو تکون نده. دستش نزن. همینجا خوبه.

۷۶ دیدگاه دربارهٔ «شایدم فعلا همین کانال خوبه. همین شبکه. آنتن رو تکون نده. دستش نزن. همینجا خوبه»

میدونی مشکل کجاست؟
اونجایی هست که همه ما به این شرایط فعلی عادت کردیم.هی پست, پشت پست.
اونجایی هست که تا اسم از تغییرات میشه همه میایم فقط جبهه میگیریم که آی نمیشه. مگه بیکاری که این حرفا رو میزنی. بابا بیخیال.
مگه تو میخوای اینجا رو تهش به کجا برسونی.
اصلا خب ایده ات چیه؟
عادت کردیم به این شرایط.
نمیدونم شاید از تغییرات خیلی هامون میترسیم.

دروووود مجی. بنظرم که باید در خصوص مشکلات احتمالیه محله یه کنفرانس بذاری.
ایجوری راحتتر میشه حرف زد. نوشته و نوشتن تفسیر پذیره و باز خدایی ناکرده یه دلخوری چیزی پیش میاد.
در خصوص حق برابر و به یک میزان در مورد کمک به محله باهات موافقم ولی کمیته ی مالی هم باید باشه.
در واقع نباید رو یه راه حل به تنهایی متکی بود و بهتره که چند راه حل رو همزمان با هم در نظر داشته باشیم.
در خصوص پیشرفت محله و گسترشش هم بنظرم باید اهداف بلند پروازانه ی دیگه ای واس محله برنامه ریزی کنیم. ازدواج و اشتغال بچه ها.
سازماندهی اینجا به شکل یه انجمن. میدونی که پتانسیلش هم هست و میشه.
به هر حال این کار شاید یه قیدها و بندهایی داشته باشه, ولی قطعاً اون چیزی که به دست میاریم ارزششو داره
یه میثاق نامه تهیه میکنی, اونو به نظرسنجی بچه ها میذاری, و بعدش میریم واس ثبت و اینجور چیزاش.
هی بشینیم همینجا و از دولت و حکومت انتقاد کنیم و دنبال حقمون نریم که مشکلاتمون حل نمیشند. میشند آیا؟
در ضمن قرار نیست همه بیان زیر پرچم ما و تو این محله باشند. اصن این نگاه به کلی غلطه. ما باید بمب بترکونیم تا اونایی که نیستند با خبر بشند و بدونند اگه اینجا نیان, خودشون ضرر میکنند.
در ضمن در مسیر آرمانگرایی میتونی حرکت کنی ولی اینکه فکر کنی به یکباره همه چی باید درست بشه و درست میشه, بنظرم اشتباهه.
حالا کنفرانس بذار یا یه دور همی بذار بیشتر حرف میزنیم. کامبیز هم مث خودم حرف مفت زیاد میزنه به دل نگیر. بیچاره تازه از کما اومده بیرون حالش خوش نیست. سرش ضربه خورده.

سلاااااام مجتبی جوووون!
مجتبی به نظر من، میتونه پیشرفت کنه! حالا میگی تو دیگه حرف نزن! میتونستی وبلاگ خودتو پیشرفت میدادی! اما من یک دهم اینجا که میام، وبلاگ خودم نمیرم!
اما یه نظری بدم.
اون ورزش کارا یا کلا وقتشونو با ورزش پر کردن، یا کلا با اینترنت نا آشنا هستن منظورم رفتن نابینا به اینترنته.
البته میتونه حالات دیگه ای هم داشته بااشه که من نمیدونم دیگه!
یه فتواییم بدم: اردو بر اینجا واجب است!
گناه من چیه موقع رفتنتون به اردو ناآشنا بودم با اینترنت؟ من اردو میخوااااااااااام! خخخخخخخ! البته از کجا معلوم بتونم بیام؟ خب من نیام صدتا دیگه میان تازه منو هم دعا میکنن! خخخخ.
اما من که از پُستا تکراریتم نمیگیره!
به نظر من، یه آموزشاییم باید اضافهتر بشه. رایگان و غیرشو کاریش ندارم. فوق فوقش یکی میخره میگم به منم کپی بزنه دیگه! خخ.
بهتره یه مسابقاتیم در تول سال انجام بشه که وقتشون معلوم باشه.
مثل مسابقات قرآن، دلنوشته و غیره که کاریم به اونا ندارم!
آخه تو به کی کار داری؟ به خودم کار داشته باشم هنر کردم! خخخ.
اگه اتحاد باشه، هر کار (عاقلانه) ای میشه کرد!
موفق باشی!
در ضمن، پیشنهاد میکنم این سنجاق باشه، تا افراد بیشتری نظر خودشونو اعلام کنن.

سلام
خوشحالم که هستید. خب، هرازگاهی بین دوستان نابینا این حرف شما زده میشه که گوشکن یکَم تکراری شده. اما، خب، بودنش بهتر از نبودش هست.
برای تقویت سایت فعلا یه پیشنهاد دارم.
برگذاری کلاس‌هایی مثل دوره مترجمی، ادیت و ویرایش صدا به صورت آنلاین. البته با پرداخت شهریه.
خب دوره مترجمی رو تأکید بیشتری دارم. به نظر کاربردی تر هست.
فعلا همین. کنکور ارشد دارم کتاب ها هم سختن مغزم در حال شاتدان شدن هست.
با ته مونده انرژی میگم: موفق و شاداب باشی.

سلام از پست متشکرم
پیشنهادی ندارم هر تصمیمی گرفتی تابع هستیم
حق اشتراک را هستم
ماهی هزار تومان یا حد اکسر دو هزار تومان اون را هستم
در خصوص بحث پیشرفت همین اتاق چت و کنفرانس خوبه کاشکی یک گروه تو اسکایپ میزدید
و گروه را میبردید اسکایپ دیگه حزینه هم لازم نداشت

آخ! آخ! آخ آخ آخ یعنی الان من خونه رو می تکونم یا خونه داره منو می تکونه آیا؟ عجب اوضاعی دارم من! به جان خودم از۵شنبه جمعه به این طرف کلا رب و رُبَم۱جا شد. سیستم رو جیره ای باز می کنم از دیشب به این طرف هم رفتم که رفتم الان اومدم. عه داره پخش میشه که! ببخشید نمی دونستم. اهم اهم! سلام به همگی و سلام مدیر و از این چیز ها!
من همیشه۱چیزی رو در جواب هر کسی که ازم می پرسه فلان مورد خوبه یا نه میگم. همیشه جا واسه بهتر شدن هست. همیشه! فقط زمان هایی که طرف ازم می پرسه مثلا چه جوری توی جوابش می مونم. خخخ به خدا بحث رو شوخی نگرفتم واقعا نکته های جدید به سرم نمیاد. شاید هم میاد و من روی حساب تلقین های همیشگی نمی فهممشون. به هر حال همیشه گفتم باز هم میگم اگر سنگی باشه که کنار زدنش از دست من بر میاد دربست هستم. از بس این رو گفتم تکراری شد ولی باز و باز و باز هم میگم. تا هر جا که ازم بر بیاد من با اینجام! کاش بیشتر می تونستم بگم. مثلا۱چیز جدید که کسی تا حالا به فکرش نرسیده و خیلی هم عالی باشه! ولی بلد نیستم و حسابی از دست خودم حرصم می گیره. باز هم حرف دارم بگم در مورد بقیهش ولی بیخیال. فقط اومدم واسه دفعه بی نهایتُم بگم من هستم. حالا پیش به سوی پست های دیگه که از دیشب از دستم در امان موندن!
موفق باشی مدیر و البته حسابی شاد!

سلام. عدالت این نیست که از همه برابر بگیری، عدالت اینه که از هرکس به اندازه وسعش بگیری. با پول گرفتن واسه فروش اشتراک محله به عنوان یکی از راههای کسب درآمد واسه محله کاملا موافقم. به نظرم مرور مجلات نابینایی خارجی جاش اینجا خیلی خالیه. کاش وقت داشتم ردیفش می کردم… خب دیگه چی؟ آهان. از گفتن ایده هات نترس، هرچی به ذهنت می رسه بریز وسط یه کاریش می کنیم.

مجتبی سلام دادا به جان خودم من وقتی که خواستم بیام تو سایت عضو بشم شاید باور نکنی اول رفتم همه ی مطلب هارو خوندم خیلی خوشم اومد به شهروز ز زدم کار ثبت نام رو انجام دادن همین جا از ایشون تشکر میکنم الان در خدمت شما هستم

سلام
مرسی از کامنت های پرمهر همگیتون.
افتخار می کنم به هم محلی بودن با شما.
ولی…
ولی؟
آره. ولی. ولی اگه من ایده ی به درد بخور داشتم که پیش شما نمیومدم!
بالاخره خرد جمعی بهتر از خرد فردیه.
فعلا اگه هم چیزی توی ذهنم باشه صبر می کنم با ایده های شما تکمیلتر بشه تا بشه یه کار خوب. یه کار مثبت. یه تحول. یه خود انگیختگی همگانی. یه شروع دوباره. یه چیزی شبیه تولد مجدد رو پایه ریزی کرد.
همه رو خوندم و بازم کامنتی باشه میخونم.
مرسی که دلگرمی هستید ولی خب اینکه دقیقا کجا بودیم، الان کجاییم، و قراره کجا بریم، و نیز اینکه چیکارا کردیم، و چیکارا دیگه باید بکنیم، مهم هست.
بالاخره ذهنیاتی که همه داریم اگه اینجا جمع بشه میشه ازشون ایده ساخت. مثلا بالاخره هرکی میگه اینجا تکراری شده، حتما یه چیزی توی ذهنش هست که داره اینجوری میگه. مثلا فلان ماه یا فلان سال گوشکن تکراری نبود چون سه نقطه… و الان تکراریه چون سه نقطه… که این سه نقطه ها، جا های خالیشون باید پر بشه. چون مثلا مسابقه نیست. ورزش نیست. کنفرانس نیست. هرچی. شخصا دوست دارم از این کلیشه های تکراری بالاتر بریم ولی خودمم نمیدونم دقیقا کجا باید بریم. چه مفاهیم یا چیز های دیگه هست که باید بهشون بپردازیم. خلاقیت میخواد که من ندارم.

سلام
به نظرم از یه سایت بیشتر از این که هست نمیشه انتظار داشت. نمیدونم منظورمو چطور توضیح بدم. یکی از هدفهای سایت استقلال همنوعان هستش. خب ببینید یه سری مهارتها هستند که نمیشه به صورت مجازی یاد داد یا یاد گرفت. حالا چه آموزش متنی باشه، چه صوتی، چه صوتی تصویری. نیاز این هست که استاد و شاگرد حضوری با هم در ارتباط باشند. مثلا همین جهتیابی: هر چقدر هم پست و مانند اینها در موردش تو سایت موجود باشه، تا خود فرد نخواد، تا با یه فرد کار بلد و صاحب تجربه در ارتباط نباشه، عملا این پستها، کنفرانسها و مانند اینها نمیتونه تأثیر مثبت داشته باشه. اشتباه نشه! نمیگم این طور موارد به درد یه سایت نابینایی نمیخورند. منظورم اینه که وجود اینطور موارد میتونه یه جرقه باشه که فرد نابینا ترغیب بشه. به نظر میرسه که بحث سر این باشه که چه کار کنیم که مطالب سایت جذابتر بشند. خب به نظر حقیر این فقط به میزان خلاقیت فعالان بستگی داره. شخصا هیچی ندارم اینم روش یعنی خلاقیت هم ندارم! کلا فکر کنم به هیچ دردی نمیخورم و خوبه برم تو افق محو بشم خخخ. البته یه نکته رو هم میخواستم بگم ولی نمیگم. راستش میترسم شر بشه. بیخیال. مطلب مهمی نیست.
موفق باشید.

درود!
خوب منم هر کاری که بخواهی بکنی جلوت هستم و هر کاری از پایم بربیاد میکنم…
من میتونم روزی یه تومن کنار بگذارم و جمع که شد همشو به محله هدیه کنم…
راستی در شیطنت و مسخره بازی هم حرف ندارم و هرجا که لازم باشه زودتر اقدام میکنم و از خجالت همتون درمیام…
من در هدیه دادن یکه یکم…
راستی من دیروز دهتومن به یه نفر هدیه کردم که راضی نبود و منو اصفهانی خصیص خواند…
راستی مجتبی اگه کسی بدون هماهنگی و اجازه از تو به دوستان جایزه یا هدیه بدهد مجازاتش چیه…
خخخخخخخخخخخخهاهاهاهاهاهاهاهاهاها
راستش من با تجربیاتی که گرفتم باید چنین افرادی را مجازات کنیم و به مقدار هدایایی که بدون هماهنگی میدهند را در هر سال مقابلش هم به محله هدیه کنند…
حالا من نمیدونم جمله ام را درست نوشتم یا اشتباه…
خوب من که بیسوادم و همینم که هستم!

آخر ساله و کلا حجم کاری بالاس منم این روزها خیلی درگیرم اما نه بشدت شما البته فعلا… اما در حدی که اصلا وقت فکر کردن بخونه تکونی را هم ندارم
کلا پستت لایک بخصوص اونجاهاش که گفدی خدایا شکرت که سرم شلوغه و کار دارم و اینا
ک اما در مورد محله بنظرم راکد شده شوما خودت بهتر میدونی آب هم که طولانی مدت راکد بمونه میگنده بی شک نیاز به تحول داره پتانسیلشم توی محله موجوده. سازو کار مالی را توی نظر سنجی هم گفتم موافقم

فقط مطمئنم که تغییر لازمیم بد جور! شخصا هنوز به این محله تعصب دارم و هنوزم با اینکه در دوره ی صقوط میبینمش فراتر از یک سایتِ مجازیِ معمولی میدونمش.
مجتبی به نظرِ من تک مدیره شدنِ اینجا یک بازگشتِ غلط بود. نمیدونم. شایدم واقعا برآورده کردنِ چیزایی که توی ذهنِ منه خیلی سخت باشه. اما به نظرِ من چند مدیره شدنِ اینجا میتونه افرادِ دارای خلاقیت رو به رأسِ اینجا نزدیک کنه. در کل احساس میکنم تو با اینکه همیشه نظرخواهی میکنی و این کارِت رو همه جوره هم پیگیری میکنی، اما در نهایت خیلی به بازخوردها کاری نداری و کارِ خودتو انجام میدی. خیلیها بودند که به صفا و صمیمیت اینجا باور داشتند و صمیمیتِ بی نظیرِ اینجا رو بهترین نقطه ی قوتش نسبت به جاهای دیگه میدونستن. اما با چندتا تشنج که یه سرشم خودِ خودت بودی همه ی صمیمیتِ اینجا شد حباب. شد حباب و ترکید. ترکید و الآن خیلی از ماها کم و بیش توی نوشته هامون گریزی بهشون میزنیم و حصرتشونو میخوریم.
نمیدونم مجتبی. ولی به فکرِ این نقطه ی قوته باش و تقویتش کن به نظرم. من احساس میکنم در مقطعِ فعلی چیزی که بیشتر از همه چیز باعثِ نارضایتیِ نویسنده هاست اینه که پستهاشون یا به موقع منتشر نمیشن و یا خوب بررسی نمیشن. لینکهای خرابِ اینجا داره زیاد میشه. حالا دیگه ما نمیتونیم با اطمینان لینکهای نایابِ اینجا رو در اختیارِ واتساپیهای محله قرار بِدیم. میدونی که دسترسیِ لحظه ای بِهِت سخته و این خودش کلی کار رو سخت میکنه.
همه ی اینا و مشکلاتی که بعدها ممکنه به وجود بیاد ایرادهای تک مدیره بودنِ اینجاست. میییشه مگه تک نفره اینجا رو دیگه اداره کرد؟ نع. عمراً! اینجا فقط برای صمیمیتش اسمش محله مونده. به نظرِ من ما باید اول این خلأهای پایه ایمون رو بررسی کنیم و بعد به فکرِ جذابیتهای بعدی باشیم.
مجتبی، حرفِ آخر اینکه، همکارهاتو جایگزین میکنی بکن! حرفی نیست! اما تنها نشو. باور کن بدتر میشه.
آرزوی موفقیت برای همگی از جمله مدیرِ خوبِ این محله ی دوست داشتنی.

خادمی ما پشتتیما ولی پدرسوخته بازی در میاری هی. خخخخخخخخخخخخخ. همین چن وق پیش نبود کامنتا را ورداشتی برا غیر کاربرا بستی. بعدش که ماها صدامون دراومد گفتی: این فقط آزمایشیه. ولی همیشگی بود و با این آزمایشیه دهن مارو بستی و صبر کردی تا یادمون بره. ولی من هر بار که تو اتوبوسی جایی میام محله نمیتونم بیام کامنتا را بخونم به روحت لعنت میفرستم. خخخخخخخخ اینطور که من فهمیدم تو مارموز ورمیداری پست میزنی و هی توش نظر مظر میخوای بعدش میزنی هر کار دلت خاس میکنی. نظر بقیه ام به اندازه کشک بادمجونم براد مهم نیس. خخخخخخخخخخخخخخخ. کشک بادمجون باس پیازداغش زیاد باشه. گردوام بیریزن توش که فشارمون نیفته. هاها
توام ورمیداری پیازداغ و گردو میزنی به پستای نظر سنجیت. مام ساده. میایم توش هی نظر میدیم هی تو سر خودمون میزنیم هی با هم درگیر میشیم تو سر و مغز هم میزنیم، غافل از اینکه تو اصولاً هر کار دلت بخواد خواهی کرد و ماها باس بریم کشکمونا بسابیم. خخخخخخخخخخخخ. ولی با همه این احوالات هواتو داریم. بسکی با مَرامیم. هاها

درود بر مدیر محله و سایر دوستان که در قالب جدی و شوخی نظرات و گاه گلایه های خود را مطرح ساختند.
در مورد این پست چند نکته هم به نظر من می رسد که خدمت شما عرض می کنم شاید به درد بخورد.
۱- این محله ی صمیمی به عنوان یک پایگاه کانونی و نقطه ی ثقل، مکانی برای گرد هم آمدن عقاید، افکار، باورها، ارزشها، و بسیاری دیگر از سرمایه های معنوی، عاطفی، فرهنگی و غیره شده است که از تمام نقاط ایران در آن مشارکت دارند و این نکته خود نقطه ی قوت و برتری این محله است که به نظر من باید اعضای محله نسبت به چنین سرمایه ی مهمی نظر مطلوب و قدرشناسانه داشته باشند.
۲- هر سیستم و نظام دارای سه مرحله ی شکلگیری، شکوفایی و فروپاشی است که محله ی ما هم به عنوان یک سیستم مجازی، از این مساله استثنا نیست اما این که عوامل موثر بر شکوفایی و فروپاشی آن چیا هستند، نیاز به بررسی دقیق، علمی و همه جانبه دارد. و اینکه محله ی ما در حال حاضر در کدام یک از سه مرحله ی مذکور قرار دارد بستگی به نظر و اعتقاد اعضا در این مورد دارد.
۳- بدون شک یکی از درونداد های لازم برای هر سیستم که می تواند در بقای آن تاثیر مستقیم و تنگا تنگی داشته باشد همانا رصد مسائل جدید و به استقبال تغییرات رفتن و همگام شدن با تغییرات محیط، و اجتناب از هر گونه رکود و ایستایی است.
۴- به نظر می رسد که محتوای اکثر پستها دارای روییکردی عمومی و غیر تخصصی است که با وجود طیف وسیعی از دانشجویان از رشته های مختلف در این محله، چنین وضعیتی نمی تواند امتیاز مثبتی برای محله به شمار برود. و انتظار این است که حداقل مسائل مبتلابه جامعه ی نابینایان و کم بینایان به صورت تخصصی تر و جدیتر در این محله مطرح گردد. البته صحبت بنده به این معنی نیست که پستهای محله غیر مفید هستند چون بدون شک هر کسی که پستی را منتشر کرده با هدف کمک به محله و با زحمت و تلاش زیاد این کار را انجام داده است بنابراین تمامی پستهای محله قابل احترام هستند. و منظور بنده این است که محله پتانسیل تبدیل شدن به یک سایت تخصصی و مفید را دارد. که ساکنان آن می توانند با همت مضاعف این مهم را محقق نمایند.
۵- با استفاده از یک تحلیل محتوای علمی می توان به ماهیت واقعی محله از لحاظ محتوا پی برد و بر مبنای نتایج به دست آمده از این پژوهش می توان برای هدفمنتر نمودن سایت تصمیمات دقیقتر و علمی تری گرفت.
۶- بر کسی پوشیده نیست که ادامه ی بقای هر سیستم و تشکلی نیازمند منابع مالی و ساپورت مالی سیستم است. چرا که بدون منابع مالی نمی توان ایده ها و عقاید خلاقانه را نیز اجرایی نمود. این که برای تامین مالی سایت چه کارهایی می شود انجام داد واقعا نمی دانم ولی به نظر من گرفتن پول از اعضا به عنوان حق اشتراک باید با استفاده از یک سیستم شناور انجام گردد تا هرکس هرچه که در توانش هست، به رشد و بالندگی و آبادانی محله کمک نماید.
در پایان تاکید می کنم مواردی که عرض شد تنها عقاید و نظرات بنده است که اطمینان ندارم که تمام آنها درست باشند. فقط در قالب پیشنهاد مطرح شده اند.
ضمن قدردانی مجدد از زحمات گروه مدیریت محله، برای شما آرزوی موفقیتهای روز افزون دارم و شما را به یگانه دادار هستی می سپارم

سلام مدیر به نظر من تغییر لازمه فقط حرفای تکراری چرا اینجا نباید یه جایی باشه که بچه ها با هم اتحاد داشته باشن و به خواسته ها شون برسن خودت هم بهتر از من میدونی که اینجا تقریباً تنها ترین جایی هست که بچه ها درد و دلاشون رو میگن سایتهای دیگه هم هستن ولی اینقدر جذابیت ندارن به نظر من یه پایه ریزی اساسی لازمه که این سایت یه جور خونه ی دوم بچه ها بشه در کل با حرفای علی هم موافقم اول باید یه اساس نامه یا هر چیز دیگه که یه رسمیت به اینجا بده درست بشه یه برنامه ی جامعی که بر پایه ی اون بشه حرکت کرد تا بقیه ی چیزا هم به نتیجه برسه

درود مجدد. با کامنت ۱۷ نازنین یه جورایی موافقم. کلاً خودت چرااا نمیگی از اینجا چی میخوای. دقیقاً باید چی باشه که نیست.
اگه بحث خلاقیت و عیده باشه, این زمانی ممکنه که خود تو هم یه چیزی از خودت در وَ کنی و بعدش از دیگران هم انتظار همکاری و فعالیت بیشتر داشته باشی.
من به عنوان یه پیشنهاد واس کسایی که زبان بلدند میگم که برین این سایتای نابیناییه خارجی رو بگردین, آموزشهای صوتیشونو دانلود و ترجمه کنین و بذارین تو محله.
کلاً بنظرم میتونی یه فرمی طراحی کنی و اگه کسی قصد همکاری داره, با یه سری سؤالها میتونی متوجه بشی که تو چه زمینه ای میتونه همکاری کنه تا بعدش من واسش عیده بتراشم.
شخصاً اعلام میکنم هرکی رو بشناسم و باهاش یه آشنایی داشته باشم, راحت میتونم واسش عیده بتراشم. البته بعضی افراد و بعضی از خصوصیات خب طبیعیه که با هم جمع میشند.
میدونی چیه؟ بعضیا عیده دارند موقعیت ندارند. بعضیا موقعیت دارند نه عیده و نه خلاقیت دارند. بعضیا خلاقیت هم دارند. ولی انگیزه ندارند. بعضیا هم کامبیز هستند. کلاً باید خعیییلیی چیزا جور باشه تا یه پست و یه آموزش و حتی یه کامنتی هم نوشته بشه. البته که شاید. تأکید میکنم شاید بعضیها هم خب به کل نخوان که همکاری کنند.
در پاسخ به مسعود منم نظر خودمو میگم.
من خودم شخصاً عقل و خرد جمعی رو قبول دارم. ولی آخرش یکی باید باشه این عقل و خرد رو جمعبندی بکنه یا نه آیا؟ آخرش یکی باید باشه که حرفش حرف آخر باشه یا نه آیا؟
چند مدیره شدن اینجا مث اینه که چند تا حاکم تو یه کشور باشند.
حتی اگه با هم رفیق هم باشند, حتی اگه بدون هم دیگه آب هم نخورند, حتی اگه یه روح در دو بدن هم باشند, آخرش باز یه جایی گیر میکنند و در تضاد با هم قرار میگیرند نه کنار هم.
خب حالا این همه دارم وِر میزنم پیشنهادم چیه؟ میگم الآن.
بنظرم ما میتونیم یه ترکیبی از همه ی اینا رو داشته باشیم.
چه جوری؟ اینجوری.
اولاً اینجا همون تک مدیره بمونه. منتها به این شکل که اگه کسی هم میخواد بیاد کمک کنه, باید بپذیره که پشت سر مجتبی باشه نه حتی در کنار مجتبی. فرقی هم نمیکنه کی باشه. یعنی نقش ساختاریش بیشتر از یه ویرایشگر نباشه. حالا شاید مدیر هم باشه. ولی اون از نظر فنی هست نه از نظر ساختاری. در واقع مدیر باشه ولی مدیریت نکنه. ای کاش خوب تونسته باشم منظورمو رسونده باشم.
اگرم واقعاً قرار بر اینه که اینجا چند مدیره بشه, بهتره که انتخاباتی باشه که خب فعلاً این کار زوده و زیرساختهاش فراهم نشده.
دوماً کاربرها نظراتشونو بدند, بعدش تو با زیردستات جمعبندیشون کنی, و در نهایت که حرف آخر رو خودت بزنی. هم عقل و خرد جمعی در نظر گرفته شده, هم نظر کاربرا رو جمع کردی, هم با زیردستات مشورت کردی, و هم تصمیم آخر رو خودت گرفتی.
در خصوص کامنت ۲۴ رهگذر هم بنظرم این بسته بودن کامنتا دلیلی غیر از فنی میتونه داشته باشه که هر چی هست, قطعاً مطمئنم که بهترین تصمیم رو گرفتی.
ولی مجی. به خدا راست میگه. رهگذر راست میگه. یه حس قریبی بهم دست میده وقتی از محله پرت میشم بیرون و متوجه میشم کامنت نمیشه گذاشت.
ای کاش بشه کاری کرد حد اقل طرف بتونه از بیرون کامنت بذاره. یعنی یه راهی باشه که حالا اگه قرار نباشه کامنتای ما رو بخونه, حد اقلش خودش بتونه کامنت بذاره و کامنتای زیر کامنت خودشو بتونه بخونه.
من به عنوان یه نابلد و یه کاربر ساده میگم که شاید چیزی هست که من ازش خبر نداشته باشم. شاید دلیلت واس بستن کامنتا درست هست ولی غیر قابل توضیحه. شاید توضیح دادنش به صلاح نباشه. شاید و شاید و خیلی شایدهای دیگه. پس انصاف نیست که الکی قضاوت کنم و بگم تو کار اشتباهی کردی.
پس اگه دلیلت واقعاً فنی نیست خعیییلی راحت بوگو آقا فنی نیست ولی نمیشه که بگم و فقط در همین حد بدونین که شما هم اگه جای من بودین, بهتر از این تصمیم نمیتونستین بگیرین.
چون من وارد هر سایتی که شدم و وردپرسی بود, کامنتاش باز بودند. اگه مشکل امنیتی باشه خب باید واس همه باشه نه فقط واس ما. دادا من خودم بیسوات بودن خودمو قبول دارم ولی هر چی فکر میکنم نمیدونم چه جوری باید این معادله رو حلش کنم.
واس طرحی هم که شهروز داد در خصوص تبلیغات, حس میکنم پیگیرشی واس همین چیزی نمیگم و حرفی نمیزنم.
راااستی خوشحالم از اینکه پیشنهاداتم یه جورایی محقق شدند. مث چتروم محله. به امید خدا بازار محله هم راه خواهد افتاد.
فقط لازمه بگم که
۱. من این حرفا رو نه از زبون تو و نه هم در جواب به کسی نوشتم و فقط نظرات خودمو گفتم.
۲. اگه حرف مفت و اشتباهی زدم که میدونم هم زدم, بذار به پای ندونستن خیلی چیزا و عدم آگاه بودنم. چون من که از دل کسی خبر ندارم. یعنی میگی خبر دارم آیا؟
۳. هیچ قضاوتی در هیچ موردی به صورت مطلق و صد در صد راجع به تصمیماتی که گرفتی و میگیری نمیتونم داشته باشم. چون ممکنه نکاتی باشند که من هیچ اطلاعی ازشون نداشته باشم.
ولی خدا رو گواه میگیرم ته دلم در مورد هر تصمیمی که میگیری و یا خواهی گرفت, هیچ تردیدی ندارم که بهترین تصمیم رو گرفتی. و اگرم چیزی میگم یا حرفی میزنم, صرفاً نظراتمو میگم و هر چی تو دلم هست رو بهت میگم.
اینو خیالت راحت باشه که تصمیماتت هر چه که باشند, مورد اعتماد منند.
لذت ببر از زندگی.

سلام.
میشه مدیریت محله به صورت هیأت مدیره باشه.
حرف آخر خودت ولی کسانی هم به عنوان دستیار و معاون باشن که کمکت کنند.
دقیقا همین که آقای بی ادعا میگه مدیر باشند ولی مدیریت نکنند.
حس میکنم یه وقتایی خودت هم از تغییر میترسی. همین که هر چند ماه یه بار یه تجدید نظری نمیکنی که کیا میتونن کمکت کنند و انتخابشون کنی خیلی خوبه ولی عملیش نمیکنی.
یه نفر رو بذار فقط بررسی پستها، یه نفر پستهای ارسالی و بازبینی شده رو فقط منتشر کنه.
کامنتها رو کاملا باز بذار و کسی رو مسئول برسی کامنتها انتخاب کن.
کسانی که وقت و انرژی و خلاقیتشو دارن بسپار از ورزشکارها و آدمای موفق مصاحبه کنند اینجا منتشر کنند
طرف ممکنه با انتشار مصاحبه اش جذب محله بشه.
حالا چه ورزشکار چه کارآفرین و …..

از شرکتها و انجمنهای مربوط به نابینایان بخواه که اطلاعیه هاشون رو اینجا منتشر کنند. حتی اگر کالایی واسه فروش دارند حالا با پرداخت مبلغ یا بدون پرداخت یه هدینگی به خرید از اون انجمن به محله اضافه بشه.
البته میشه کسانی هم که به صورت فردی کالایی واسه فروش دارن رو اجازه بدی داخل همون هدینگ مربوطه کالاشون رو به فروش بذارن که البته این طوری ممکنه مسئولیتش زیادتر بشه.
دیگه چیا!؟
پستهای کپی کمتر و کمتر بشه با اینکه ممکنه کسی به گذاشتن همین پست کپی اعتماد به نفسش واسه شرکت در فعالیتهای جمعی بیشتر بشه ولی یه جوری ترغیبشون کنیم به پستهای دست نوشته ی خودشون.
دوباره بازدید رو اضافه کن قبلنا فکر میکنم مخالف بودم ولی جدیدا یه کم موافق این کار شدم خخخخ.
یا حد اقل اگر امکانی هست بازدید یک پست رو فقط واسه شخصی که پست گذاشته باز بذار.

هم چنان به اون ایده ای که در پست مربوطه که اصلا یادم نیست اسمشو، نوشتم، معتقدم.
یه حالت قرض الحسنه ای واسه محله اضافه بشه کمی از پول طرف واسه محله و بقیش مثل یه قلک جمع بشه واسه خود فرد.
اینا البته مستلزم وقت زیاد هست که شوما نداری.

من معتقدم این محله شاهد تغییرات خیلی بزرگی چه خوب چه بد بوده، پس میتونه بیشتر از این هم تغییر کنه و بچه ها با ارادت خاصی که به اینجا دارند همه جوره هستند. یعنی هستیم.
این پستهای روشنگریت اگه بیشتر بشه خیلی خوبه. در زمینه های مختلف که فرضا این محصول به این دلیل خوبه به این دلیل مناسب نیست.
از این پستها بیشتر بذار.
اصلا از کار خودت بنویس.
بخوای یا نخوای خیلیها تو رو الگو قرار دادند و تجربیاتت میتونه خیلی واسه ماها تأثیر گذار باشه.
دلنوشته هات رو بیشتر و بیشترش کن چون حس اعتماد و صمیمیت بیشتر و بیشتر میشه.

پادکستهایی که عملا جایی رفتی میدونم که صد درصد مؤثره. ادامه شهربازی رو قرار بده.
باور بکن من خیلی اعتماد به نفس بیشتری میگیرم با این طور پادکستها.
من وقتی دیدم تویی که نابینایی همه جا میری منم جسارتم بیشتر شد، میدونی چرا؟! چون میدیدم که شعاری کار نمیکنی، عملا انجام میدی و این تا وقتی که کسی مدام بیاد شعار بده که استقلال خوبه و حتی کسی ندونه که خودش تا سر کوچه رو میره یا نه، خیلی متفاوته.
من هنوز طرز برخورد با مغازه داری که رفتی پنیر و خامه ازش بخری رو یادمه.
بیشتر پادکستهایی رو که گوش کردم تو ذهنم حک شده. راستی هک درست بود یا حک؟! خخخخخ.

برو با مدیر شرکت خودتون مصاحبه بکن. بگو از نظر تو! البته بهش نگی تو ها! بگو شما! سلام هم بکن قبلش راستی. خخخخخ
بگو چقدر در طی این چند ماه با توانمندیهای نابینایان آشنا شده، قبلا دیدش چی بوده، حالا چطوره؟ یه نابینا برای کار در یک شرکت باید چه مهارتهایی داشته باشه؟
البته چون میگی وقت نداری مدیر خودتون رو مثال زدما.

سلام و عرض ادب
جناب خادمی عزیز دغدغه ها و افکارت قابل تقدیر است . اینکه به دنبال بهتر شدن و کارآمدتر شدن سایت هستی خوب است . نوشته های بی ادعا , نازنین و صلاح الدین محمدی قابل توجه و تامل است . من حدود یک ماه است عضو این محله شده ام و در همین مدت کوتاه جذبش شده ام . نکات مثبت زیادی دارد و بچه های محله به آن اشاره کرده اند . ولی اگر ناراحت نمی شوید نکاتی بیان می کنم که البته اگر می خواهید پیشرفت قابل توجهی انجام شود این نکات را باید دقت کنید .
طی ده سال گذشته با گروهها و دوستان صمیمی زیادی در امور فرهنگی , اقتصادی و رسانه ای فعالیت داشته ام و نمی خواهم آن خاطرات را بگویم . می خواهم دلایل شکست یا موفقیت را بیان کنم که حتما حتما در اینجا هم لازم است .
۱- اگر می خواهید اینجا , این محله , افکاری که در ذهن دارید و کارهایی که می خواهید انجام دهید سریعتر , بهتر و موفقتر جلو برود قبل از هر کاری باید یک گروه هم فکر تشکیل بدهید . یک شرکت با هیئت مدیره و مدیرعامل . دیگر حتما متوجه شدید منظورم چیست . اینکه یک نفر همه کاره نباشد و همه حس کنند کاره ای هستند . بقیه اعضای محله می شوند اعضای شرکت . اینکه تصمیمات از کانال یک گروه بگذرد و همه چیز از دید یک نفر نباشد و اینگونه می توان برنامه ها را هدفمند جلو برد .
۲- تهیه و تنظیم اساسنامه که جزییات در آن مشخص شده باشد
۳- تعیین و تشکیل کارگروهها و برنامه ریزی برای پیشبرد کار
۴- مطمئن باش وقتی بحث مسئله مالی پیش می آید به مرور حرف و حدیث ها هم شروع می شود . شایعه ها پخش می شود و این ضربه بزرگی به تو و سایت خواهد زد . اما وقتی کار گروهی شروع می شود و در اساسنامه جزییات مباحث مالی مشخص , محلهای خرجش مشخص و همه چیز شفاف سازی شده باشد جلوی خیلی از این حرف و حدیث ها گرفته خواهد شد . در مباحث مالی , حتی اگر صمیمی ترین دوستت هم پابه پای تو جلو بیاید و خودت تنهایی بخواهی کارها را انجام دهی , حتی اگر هیچ اتفاقی نیفتد از همان دوست شک و شبهه به سویت می رود و رابطه دوستی به مرور سرد و قطع می شود . اینها واقعا اتفاق افتاده و تجربه شده است . پس مسائل مالی , شاید الان خیلی ساده و خوب بنظر برسد و همه حمایت کنند ولی موقع عمل و اجرایی شدن زمینت میزند .
۵- با رای گیری هیئت مدیره و مدیرعامل و بازرسین مشخص شوند . شما به عنوان هیئت موسس در اساسنامه خواهید بود و اگر رای دهندگان به شما به عنوان مدیرعامل رای ندادند باید بپذیرید . و این رای گیری یا مجمع باید سالانه یا دو سال یکبار انجام شود .
۶- کاری جدی و پیش رونده , فعالیت حرفه ای می طلبد و شما تنهایی نمی توانید
۷- این سایت یک فعالیت مجازی است و شما به دنبال مصداقهای عملی آن بین هم نوعان هستید . برای این کار بزرگ باز همان کار گروهی , اساسنامه و حرفهایی که گفتم نیاز است . ببینید واقعا چه می خواهید و برای هدفتان چه کار می خواهید بکنید و اگر عملی شدن اهدافت با کنار رفتنت اجرایی می شود آیا حاضری این کار را بکنی ؟
ببخشید اینقدر رک گفتم برای این است که آینده را اکنون بیان کرده باشم . حرف و حدیث ها یک نفر را خیلی شکننده می کند اما یک گروه را نه . من تعارفی صحبت نکردم تا واقع بین باشیم . همه جا گفته ام کار جدی یعنی کار گروهی و کار تک نفره یعنی شکست .
حرف بسیار است و مجال کم . سر فرصت خواهم گفت ولی در کل به تصمیم جمعی احترام می گذارم و حرف نهایی را مدیرعامل می زند . موفق و پاینده باشید

فقط دقت کنید اگه کامنتی نوشتید و فرستادید، پنج دقیقه بیشتر واسه ویرایشش وقت ندارید. اگه کامنتی که فرستادید مشکلی داشت، یک بار صفحه رو با F5 دوباره لود کنید تا لینک ویرایش کنار کامنتتون نمایش داده بشه.

ایول. هم امتحانش کردم, و هم تستش کردم. چیز جالبیه. وقتو هم لحظه به لحظه بهمون نشون میده. میگم میشه یه کاری کنی تا هرکی بتونه نویسنده ی مورد علاقه ی خودشو دنبال کنه آیا؟ مثلاً مشخص بشه هرکی تو چه پستهایی کامنت گذاشته. یعنی یه هدینگی اضاف کنی با عنوان مثلاً دنبال کردن بی ادعا. بعدش لینک ده پستی که من توشون کامنت گذاشتم رو به کسی که وارد پُستَم شده نشون بده.
ایجوری هم با علایق و سلایق هم بیشتر آشنا میشیم, هم هم دیگه رو دنبال میکنیم.
حتی شاید بشه که یه امکانی بذاری تا پستها و کامنت هامونو با هم به اشتراک بذاریم. مث فیسبوک. یعنی هرکی منو میخونه, من با لایک کردن یه پست و کامنت اونو هم در جریان خوندنم بذارم. نمیدونم. یه پیشنهاد بود. شاید بشه و شاید هم نه. باز هم مرسی.

نمیدونم. باید توی گوگل سرچ بزنم ببینم چرا تو لینک ویرایش واس همه کامنتا داری بقیه ندارن. ایشالا راه حلشو پیدا می کنم و این لینک های ویرایش که مزاحمتند و توی دستو پاتند رو اگه بتونم حذف می کنم. قول نمیم ولی تلاشمو می کنم. خخخ

سلام آقای خادمی! من که به شدت از اینجا رازیم و شرمندم که نمیتونم اینجا زیاد فعال باشم
اینترنتم واقعا ناجوره
اگر درست بشه, خیلی کارا توی ذهنم هست که دوست دارم اینجا انجام بدم
امیدوارم این اتفاق هر چه زودتر بیفته و مشکل حل شه و من صاحب یه اینترنت خوب بشم!
ارادتمند سال نو رو هم پیشاپیش بهتون تبریک میگم!

حالا یه سؤال جدی بپرسم: میگم تا الآن کامنت کامبیز و روشنک که خودشون ویرایش کردند، رفته بود تو صف انتظار! علتش چیه؟ منظورم اینه که دوستان وقتی کامنت خودشون رو ویرایش میکنند، خود به خود جزء کامنتای انتظار بررسی قرار میگیره، یا دوستان ممکنه یه جایی از کارو اشتباه انجام بدند که اینطور میشه؟
کامبیز؟ بیا این نونا مال خودت بردار برو اصن نخواستیم. شکلک قهر! والا با این نوناشون!

فکر کنم به این خاطره که واس کاربر های بیرونی محدودیت تأیید کامنت گذاشتیم پس هرکی ویرایش کنه، یه کامنت جدید محسوب میشه و میپروندش توی صف بررسی کاریشم فعلا نمیشه کرد فکر کنم. یا باید برش داریم یا همینطوری بمونه. فعلا اینطوریه تا بازم بررسی کنم.

درووووود. واس من تو صف نون بربری نمیره فکر کنم. ولی یه سؤال. اگه من یه کامنت دراز داشته باشم و بخوام اونو ویرایش کنم, زمان زیادیو میبره خو. حالا میگم یعنی ما وقتی رو ویرایش اینتر میکنیم, زمان متوقف میشه آیا؟ یا نه کلاً پنج دقیقه بیشتر وقت نداریم. در این مورد اگه شفاف رو بسازی مرسی میشیم.
مجی. تو رو خدا این امکان اشتراک مطلب تو شبکه ها و صفحات اجتماعی رو به محله اضافه کن.
حد اقلش افزونه ی وردپرسی اسکایپ و واتساپ که بچه های خودمون عضوشون هستند رو به محله اضافه کن. البته اگه همه ی شبکه ها و صفحات اجتماعی پرطرفدارو به محله اضافه کنی که خعیییلییی عالیتر میشه. باز هم مرسی از زحمتهایی که میکشی.

سلام
من نسبت به اون بخش اول حرفات باید بگم
خوبه که شغلی داری
ما چی بگیم که نداریم؟
اما من یه پیشنهاد دارم.
کاش میشد اینجا پلی باشه برای ارتباط با مسؤولینی که میتونن گرهی از بچه ها باز کنند.
البته اگر میشد یه بخش پرسش و پاسخی اینجا بود کهپاسخ دهنده هاش مسئولین بودند خوب بود.
من شاید طرحم رو به صورت کاملتری در یهپست بیارم

سلام برادر مجتبی.
اومدم یه سرکی بکشم بینم چه خبره.دیدم خبرایی بوده و نبودم.
کلا یه کم سکوت پیشه کردم توی گوش کن که علل درونی از درون مشوش آشفته پریشان مزخرف لعنتی کثیف پلید رذل خودم داره.

اما راجع به تغییرات توی گوش کن, به نظرم اگر یه مقدار با اتاق چت متنی ور بری و یه کم قشنگترش کنی جالبتر میشه. و اما ایده
به نظرم تشکیل اردوها, تشکیل یه سری مسابقات, و گاهی هم تولید فیلمهای توضیحدار توسط خود سایت گوش کن, میتونه کار جالبی باشه. که البته این گزینه آخر رو یه دوست بهم پیشنهاد کرده بود که خودش هنوز خجالتش نریخته بچم.عضویت گرفته ولی هرچی بهش میگم پست بده میگه نیمیخوام روم نمیشه.
خلاصه, همه ایده هایی که دوستاان گفتن به علاوه این فیلم توضیحداره رو یه مانوری روش بدی به نظرم بددددد نیست.
موفق و اینا.
ارادت و اینا.
خدافظی.

دیدگاهتان را بنویسید