خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

نوشته ای تلخ!

نیستی، حالم عاشوبه، رفتی، چشام گریونه!
همیشه با عشقت زنده بودم، نیستی، دیگه نمیخوام بمونم!
دیگه، از این زندگی سیرم، خدایا، کی میشه من بمیرم؟
با رفتن، تو منو، نابود کردی، منو به نابودی، محکوم کردی!
دیگه، از این زندگی سیرم، نمیدونی، هر ثانیه دارم میمیرم!
میشد باشی، از عشقت بمیرم، میشد باشی، دستاتو بگیرم!
حالا نیستی، از عشقت میمیرم، خداییش، از کی حقمو بگیرم؟
با رفتن تو منو، دیوونه کردی، عزیزم، دنیامو، ویرونه کردی!
واست هر کاری کردم، ندیدی، نه، میدیدی، ولی هیچ میدیدی!
تصور میکنم، بی من میخندی، نه، عزیزم، به عشقم میخندی!
یه کارتون خواب بی نامو نشونم، نذار توی این نا امیدی، بمونم!
واست از مهربونی کم نذاشتم، عزیزم یادته، هر چی میگفتی، رو سر میذاشتم!
برو، برو بزار تو تنهایی بمیرم، برو، برو نذار دیگه تو رو ببینم!
برو، برو داغونم، برو، برو نگو میخوام بمونم

 

 

 

جایی جُز اینجا برای  درد و دلم پیدا نکردم بچه ها. امن ترین جا توی زندگیم در حال حاضر همین جاست بچه ها!

این اولین نوشته منه. میدونم افتضاح هست ولی خب دلم گفته و دستام هم خالی کرده روی کیبردم!

منتظر انتقاد و پیشنهاد هاتون توی کامنت ها هستم.

موفق باشین همگی. و سال نو هم پیشاپیش مبارک!

۱۴ دیدگاه دربارهٔ «نوشته ای تلخ!»

نیستی، حالم عاشوبه، رفتی، چشام گریونه!
همیشه با عشقت زنده بودم، نیستی، دیگه نمیخوام بمونم!
دیگه، از این زندگی سیرم، خدایا، کی میشه من بمیرم؟
با رفتن، تو منو، نابود کردی، منو به نابودی، محکوم کردی!
دیگه، از این زندگی سیرم، نمیدونی، هر ثانیه دارم میمیرم!
میشد باشی، از عشقت بمیرم، میشد باشی، دستاتو بگیرم!
حالا نیستی، از عشقت میمیرم، خداییش، از کی حقمو بگیرم؟
با رفتن تو منو، دیوونه کردی، عزیزم، دنیامو، ویرونه کردی!
واست هر کاری کردم، ندیدی، نه، میدیدی، ولی هیچ میدیدی!
تصور میکنم، بی من میخندی، نه، عزیزم، به عشقم میخندی!
یه کارتون خوابه بی نامو نشونم، نزار توی این نا امیدی، بمونم!
واست از مهربونی کم نذاشتم، عزیزم یادته، هر چی میگفتی، رو سر میذاشتم!
برو، برو بزار تو تنهایی بمیرم، برو، برو نزار دیگه تو رو ببینم!
برو، برو داغونم، برو، برو نگو میخوام بمونم!
برو، برو میخوام بی تو بمونم، برو، برو میخوام از عشقت بخونم!
برو، برو که دیگه، فایده نداره، خدا هم تو این بی کسی، تنهام میزاره!
خدایا، مگه ازت چی میخواستم؟
خدایا، تو شکر گذاریت کم گذاشتم؟
خدایا، نمیدونستی بی اون میمیرم؟، نه، میدونستی، تو میخواستی که بمیرم!
خدایا، اگر گناهی کرده بودم، این حقم نبود، که بی اون بمونم

سلام.
بعنوان اولین نوشتتون خوب بود.
منتظر بعدیهاشم هستیم منتها شادتر.
چ قد عاشقای دل شکسته محله زیاد شدن خخخ.
بابا شما هنوز اول راهین.
کم کم عادت میکنین.
سخت نگیرین. ی روز یکی شما رو رها میکنه فردا شما یکی دیگه رو.
زندگی همینه. حال حاضر رو دریاب

سلام ممنون از نظر لطفتون.
خیر اینطور نیست! من کسی رو هیچ وقت ول نکردم. و ول نخواهم کرد. این اتفاقم یک بار بیشتر برام نیفتاده و به هیچ وجحم نخواهم گذاشت که تکرار بشه.!
بله زیاد شدن انگاری خخخ!
ممنون از حظور شما!

سلام خیلی دلدل کردم بنویسم یا ننویسم
ولی نتونستم ننویسم
تو داری چوب کاراتو میخوری
چوب تموم دروق هایی که گفتی و کم کم دارم فاششون میکنم
که یکیشونم امروز خیلی خوشکلو تمیز فاش شد و گفتی گوشام نمیشنوه خخخخخخخخخ
پیشنهاده من این است اول خودت رو بهه یه شنوایی نشون بده
بعدم به یه روانشناس
و خیلی دوستانه میگم تصمیم بگیر خودتو عوض کنی انقدر دروق نگی
راستی تابستون پاریسه قم بودی
تو کلاس های کامپیوترت توی وات ویس میدادی میگفتی پاریسم
توی کلاس های کامپیوتری که توی قم برگذار میشد
من هنوز باهات کار دارم رضا جونم
ولی بدون فقط و فقط تو داری چوب کاراتو میخوری فقط همین
موفق باشید
ِ راستی میگی حاضری واس دروق هات به قرآن هم قسم بخوری دمت گرم بابا

دکتر روانشناسم یادت نره

دیدگاهتان را بنویسید