خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

یادداشت امروز

اوایل عید چند روزی بود بیخودی یه چی سر معده ام گیر می کرد. درد زیادی نداشت ولی اذیت می کرد. دقیقا بخش دیافراگ. هرچی حتی آب یا چایی یا هوا هم که فورو می دادم پایین، یه لحظه گیر می کرد سر معده ام و بعد رد می شد. خیلی نگران شدم. سرطان معده؟ زخم معده؟ بیماری های گوارشی؟ چی؟ یعنی چی میتونه باشه؟ شاید پرخوری؟ یعنی چی آیا؟ دوستام که فهمیدند اینطور شدم، اصرار کردند که ببرندم دکتر و زدیم بیرون که مثلا دکتر بریم. خخخ! بیرون زدن ما همان و گشت زدن های بی هدف و باری به هر جهتمان هم همان!

هیچی دیگه. هرجا بگی رفتیم، از بقالی تا چقالی تا خرگوش فوروشی تا ادکلنی تا دمپایی فوروش تا حتی داروخونه. ولی دکتر؟ خب میگم چی شد:

خیلی دنبال دکتر های مختلف گشتیم ولی؟ اولا عید بود و تعطیل و خسته همه جا. دوم دیر بود و بسته همه جا. آخرش هم ما دلشکسته هرجا! یکی از اون از دماغ خر افتاده هاشو هم که ته تهش پیدا کردیم، گفت منشیش رفته و خودشم داره تشریف خرکیش را گاوی می کنه. هیچی دیگه. ما ترجیح دادیم مزاحمش نشیم به کارش برسه. بعدشم که با خنده و شوخی و مسخره بازی در حد اعلا از پله های دکتر اومدیم پایین، من دفترچه ام رو دادم یکی از رفیقام چک کرد گفت خاک تو سرت اصلا این دفترچه ات تمدیدش تموم شده باید بری بیمه تمدیدش کنی. این همه ما رو معطل خودت کردی بری دفترچه بیاری آخرشم مغزت از دهنت زده بیرون با اون همه هوشی که داری تاریخ گذشته برداشتی آوردی! گفتم آخه خره مگه من چندتا دفترچه دارم که یکیش که تاریخش نگذشته بیارم؟ چه ربطی به هوش و حواس داره؟ یه چیز هایی حواله ام کرد که اگه به صورت ساتنا بفرستی، سرور های همه ی بانک ها به نشانه ی اعتراض به بی ادبی، 24 ساعت کل حواله ها رو لنگ میذارن میان وسط خیابون به تظاهرات!

به پیشنهاد من و موافقت دوستام، رفتیم سه چهار تا آب‌میوه فوروشی چرخیدیم تا یکیشو که خاکشیر داشت پیدا کردیم من با بن‌کارتم واس هرکی هرچی دوس داشت خریدم خوردیم. خودم باقلوایی که نمیدونم با چی می نویسن با خاکشیر خوردم، دوستامم آب هویج، تخم شربتی که نمیدونم با چی می نویسن و چمیدونم دیگه چی. اومدم خونه و دیگه شام نخوردم. روز بعد که بیدار شدم، معده ام خیلی بهتر شده بود ولی خر شدم صبحانه و ناهار مفصل خوردم و رکورد خر ها و خرس ها و فیل ها از پرخوری هرچه فجیعتر توی کتاب گینس رو بی اعتبار کردم. حالا حس می کنم شاید رو به معمولیتر شدن پیش برم. نمیدونم کودوم طرفی میرم. کاش زود توپ شم. آخه غیر توپ بودن به منی که همیشه شادم نیومده!

خب در خصوص محله هم اینکه بعد از مرداد چی قراره بشه در لفافه ای از ابهام به سر می بره. یه کم نفسش تنگ شده و گرمشه. شاید به مغزم بزنه قرص نخورم و بچه شم. که هرچی شد خوشحال باشیم. یه قرص می خواستم دونه ای هشت هزار تومان. یعنی یه ورقه قرص که توش دهتا دونه بیشتر نیست، میشه به عبارتی هشتاد هزار تومان. توی ایران هنوز نیومده بود. تا یکی دو ماه پیش نیومده بود. توی تلگرام گذاشتم توی کانال تمام داروخونه های ایران همگی به اتفاق گفتند اینو باید از خارج از کشور اونم با نسخه وارد کنی. قیمتشم یک و نیم پوند برای هر یه دونه قرص بود که نهایتا یه داروخونه توی اصفهان با رفیقام که بودیم پیدا کردم که این قرص رو داشت و تونستم بخرم. اتفاقا بدون نسخه بهم داد و تأییدیه ی وزارت بهداشت رو هم داشت. حتی دستورالعمل فارسی توش بود! اینه که الان آره. در واقع شما و من و همگی باید شادی رو خوشحال کنیم. باید از ساکت استعلام کنه ببینیم چرا سکوت اطلاعاتش ارائه شده. از همیشه برعکس بشیم. مثل تا وقتی که چرا رو اداره کنیم و از افرادی که قصد دارند خشن رو به واتساپ نصب کنند گزارش دارایی مالیات بگیره. مثلا کنتوری که مثل کنتور برق تحملش کوه اورست رو اگه بخواهی شاید نشه مغزت آب بیاره ورمش شرپا ها رو مجبور کنه جنازه ات توی بیستو سی پخش کننده های موسیقی رو با چالش روزگار های غریب بستری انداخته. اینه که خودمم قبول دارم ندارم ولی شما هم که وقتی آخه از همگی عمومیت های زندگانی آبش هدایت می نویسه می نوشین یا می خونین مثل اینه که اون زمان خودتون بودین و تمام کاراکتر های شخصیت ترجمه های بامدادی از خمار گونگی اسم داستان باشه. شایدم اینطوری که میگم نباشه. به هر حال که من قدیمم از اخیرا باید چقدر بهتر میشه بزنی از حالت خاصی که آدم شاد باید بمونه.

اه! خب لذت ببرید!

۶۹ دیدگاه دربارهٔ «یادداشت امروز»

اینا واس خرخوریه تعجب نکن خَخ. منم گاهی ایجور میشم. یعنی وقتی زیاد میخوری و تازه بعدش بالا پایین هم میپری و خلاصه شادی میکنی, یک دفعه یه بلایی سرت میاد که نمیدونی چه کنی.
همین دیگه. راااستی دلم واس شوما فقط حرف زدنت تنگیده خَخ. چه قد بدم تا باز هم بگی.
ارادت.

سلام سال نو مبارک غصه نخور عید نوروز و کمی هم بعد از عید نوروز این مسائل طبیعی هست باز هم پیشنهاد میکنم بیشتر فکر کن و و به اندازه بخور به قول شیخ شیراز نه چندان بخور کز دهانت براید. نه چندان که از ضعف جانت در آید.خخخخخخخ موفق باشید بیش از پیش ..

سلام
تفاوت من با شما اینه که من خدا نکنه مریض شم بد اخلاق میشم اساسی! خخخ. متخصص گوارش و معده و اینا اون روز که روزشه، یه جورایی حکم کیمیا رو داره. دیگه چه برسه به ایام تعطیلات. بازم خدا را شُکر که چیزی نبوده و خوب شد. امیدوارم که همیشه دفترچه بیمه ها سفید بمونند. فقط هرزگاهی بریم تمدیدشون کنیم ولی بهشون نیاز نداشته باشیم. آخر نوشته هم که خخخ.

سلام مدیر. احوالت در چه حاله؟ احوال معدهت چی؟ خوب چیکار کنم به نظرم رسید باید جدا جدا از جفتتون احوال بپرسم مگه چیه؟ اصلا یعنی که چی آدم مگه به معده خودش هم حسودیش میشه آخه؟ عجب گیری کردیم ها!
میگم که حالا این قرص های از جیب در رفته پوندکیه اینجا آنجا همه جا در موجودیت هزرت ابلیس با ه چشم دار و ز زنبورکی از اون زنبورک صدا قشنگ ها که بچگی آخ دلم می خواست بزنم ولی نشد و زنبوره به جاش منو زد درست نوک دماغم بی مروت انگار مختصات گرفته بود نه۱میلی این طرف زد نه۱میلی اون طرف درست وسط خوب بگذریم از سر پل نمی دونم چیچی که میگن اعتبارش باطل شده باید مواظب باشیم هوار نشه پایین یا حوار نشه هوا املام ضعیفه چیکارش کنم تقویتی دوست نداره به زور هم ته حلقش می کنم دست و پا می زنه بالا میاره گند می زنه به کیبوردم الان سیستمم داغونه از دستش باید برم۱نیمی سیستم نه ببخشید مینیسیستم از اون نوتبوک فسقلی قشنگ ها بخرم سیستمم مرخصی بگیره نمیدن این مرخصی رو که بی حقوق با حقوق چپکی راستکی باید بیماری بگیری بلکه بگیری مرخصی رو اگر بشه که نمیشه ولی اگر بشه چی میشه که بشه حالا میشه نمیشه رو بیخیال آخ از این خیال که خیال می کنم روان جوید و آخ که من یواشکی در گوشی عربده می زنم به روانی شدنم از این پریشان روانی ها که اینجا جا نمیشه بگم ولی خوب اگر گفتنیه پس نباید بگم که خوب باشه من بگم به کسی میگی آیا یا نمیگی آیا من نفهمیدم بگم یا بگم یعنی بگم الان بگم خوب باشه گوشدردت از این در گوشی که عربده زدم درمون بشه بعدش به درد های بی درمون هم گریه می کنم مرده شور این گریهم رو ببرن که همیشه در میادش و نمیره سر جاش از بس باهاش کلکل کردم هرز شده باید تعمیرش کنم پیچ مهره جنس خودش گیر نمیاد احتمالا به خاطر تحریمات مجازه اجازه بی اجازه من باز حرف دارم بزنم آیا یواش بزنم دردش نیاد یا سفت بزنم بترکه بنگی صداش در بیاد شایعه کنم انفجار بود همه در برن اینجا به هم بریزه من بخندم تو با چماق دور محله تعقیبم کنی و در ادامه بدم این ادامه رو یا ندم این ادامه رو الان ممکنه تو کجای ماجرایی هوایی بپرم یا زشته؟
خوب مدیر! خیال کردی فقط خودت این مدلیش رو بلدی؟ بهت اثبات شد من هم بلدم یا ادامه بدم! به جان خودم می تونم تا خود صبح همین طور۱نفس برم.
شکلک لبخند پیروزمندانه از جنس اعتماد به نفس در اطمینان به مهارت جفنگ پردازی های فوق اعصاب خورد کن خودم همراه با شکلک به شدت مواظب و آماده فرار های آنچنانی.
ببین معده درد می تونه واسه خاطر استرس و واسه خاطر در هم خوردن ها باشه. من خودم۱زمانی وحشتناک داشتم این لعنتی رو. الان خیلی خیلی بهتره. واقعا از دستش خلاص شدم. چندین مدل قرص و درمون رو هم آزمایش کردم جواب نمی داد. فقط زمانی دست از سرم برداشت که اول شدت استرس ها و فشار هام کنترل شد بعدش هم خوردن هام. ایشالا که درست شده ولی اگر هنوز درگیرشی سعی کن در کنار درمون های پزشکی این۲تا رو هم امتحان کنی حتما جواب میده!
خوب به نظرم من باید خودم به زبون خوش برم پودر بشم پیش از اینکه دستت بهم برسه. من رفتم ولی خاطر جمع باش که باز میام و میام و میام. و همچنان هستم و هستم و هستم.
همیشه شاد باشی از مدل بی ترمز و خطرناکش!

اگه یه خط از کامنتت رو باید لایک می کردم، همون خط آخریش بود. چرا معمولا آخر کامنت ها نهایتشه؟ مثلا یا بدترین جمله یا بهترین جمله همیشه آخر کامنت هاست؟
میگم اونقدر چرتو پرت گفتی، خفه نشدی؟
منفجر بشی ایشالا راحت بشیم از دستت!
پرخوری هامو کم کردم. کمخوری هامو زیاد.
استرس هم که کلا نداااااارم. در حدی که دکتر بهم گفته یه کم کمبود استرس داری اینطوریشم خوب نیستا. یه فکری به حال خودت بکن!

فقط خخخ و دیگر هیچ! البته فعلا! گفتم که! هستم در خدمتتون! باز هم خخخ! ای بابا قرار بود مختصر بشه که! تا طولانی تر نشده من برم گناه دارید همگی! میگم که۱دفعه دیگه بگم؟ بگم دیگه بگم! خخخ! گفتم دیگه! تا دفعه بعد، همچنان شاد باشی از همون مارک کامنت قبلیم!

شلالالالالالالالاااااٱاااامی،که،خوبی مدیر جووونی،میگم از معده درد نگو که هرزگاهی سراغ منم میاد و یه حالی احوالی ازم میپرسه که خخخخ،آخرینبارشم همین دیروز بود دیگههه،یعنی لامسب بد حال میگیره،یعنی که کلا خاکشیر واسه معده عاااالیه عالی،همیشه خاکشیر بخوروقتی معده میاد که حال تو بپرسه که خخخخ،واسه مرداد هم خدا بزرگه مدیر جون،آخر پستتم که خخخخخی،هوم هوم هوم،لیلیلیلیلیلیلیلی،شااااد باشی همیشه شاااااد شاد شاااااااد،خدافسی

سلااآآآااااآآآااااآآآااااآآآااااآآآااااآآآااااآآآااااآآآاااآآآاااآآآاااااااااااام و درووووووود بر دااااش موووووجییی
خوفی یا بهترییییی آآآآآآآیییییاااا واااای
میبیییینم که حسااااابیییی ترکوووندی که عییید رو و دیگه زدی به حاااال و حووول آخر خب ایشالله که همیشه سیم آخری باشی تو خووووشی
ولی خووودمووونیم خوب از این کله به اون کله شدیییااا
راسی معدت در چه حاله سبکه الآن یا سنگییین خخخخ
وااای داشت یادم میرفت عیییییدت تبرییییک
روزت خوش و سرت سلامت و دلت پر از شادی و جیبت پر از پول و دماغت چاغ و کیفت هم کوووک
روز خوش و باااااایییی

میگم راستی چرا عرق نعنا بچه مثبته عرق کشمش یا خرما تیریپ خلاف و منفیند؟ اونا درسشونو نخوندند؟ ترک تحصیل کردند یعنی آیا؟ این نعناهه درسشو سفت خونده آدم حسابی شده. درسته؟ ههه. چشم بابابزرگ. می خورم. می خورم. آنکه برادرم خورد!

اگه عرق کشمش دل دردتو خوب میکنه بخور خخخ والله عرق خرمارو تا حالا نشنیدم .
من عرقیجاتی که می خورم بهم حاال خوبی میده . تو هم هر عرقی که حالتو خوب میکنه بخور ولی کم بخور خخخ اصل در این دنیا کم خوردنه و بقیه چیزها فرعیاتند

شما قبل و بعد از خوردن غذا کمی نمک دریا بخور. به حدی که دهنت شور بشه . نری ی قاشق پر بخوری فحشم بدی خخخ دقت کن که حتما نمک دریا باشه
۲. در هم بر هم نخور . این در هم برهم خوردن باعث هزار جور مشکل و درد بی درمونه
۳. لقمه های غذاتو بجو و سریع قورت نده .
با این کار اندامت هم اگر چاق باشی روی فرم میاد

سلام مجتبی.
خدا رو شکر که معده دردت خوب شده.
این چیزا تو عید زیاد پیش میاد. من هم تو عید از همه جور مخلفات زیاد می خورم خخخخخخخخ. حتی یه بار داشتم به جای صبحونه لواشک با فندق می خوردم. یعنی یه حالی می داد که نگووووو. خخخخخخخ
شاد باشی.

سلااااااااام بر سازنده محله نابینایان!
خّخّخَخّخّخّخّیییی!
راااسیییی میگم من میخوووورم درحدِ لالیییگااا بعدش چرا معده درد اینا نمیدارم؟ خوووو ایجوری نگام نکنین دوس دارم دیگهههه!
راسی بابا خان هم که نییمیزااااااارههههه یه غذا دُرُس حساابیی بخورییم کهههههه!
راسی من بهت مجی نمیگمااا مُشتبا میگم خخخخخخخخ!
شوخی کردم ناراحتتتتت نشووووو عزیز!

سلام کامنت ها رو خوندم دلم نیومد کامنت نذارم
بچه کم بخور خب! مگه مجبوری! ِِِِ
مجتبی ی عزیزم ایشالا همیشه پایدار باشی نه مثل پایه های صندلی چون میخشون یا چسب که در بره کلا ول میشه.
پایدار باشی
استوار باشی نه مثل درختهای تهران که هرچی میکارن شهرداری یه روزی قطعشون میکنه
استوار باشی.
برقرار باشی نه مثل ارتباط ها که هیچوقت خدا برقرار نمیشه یا اگر هم بشه یه مشکلی درونش هست.
برقرار باشی مرد!
سبز باشی نه مثل چمنها که هر دو هفته میزنند و واسه دانشجوهای بیچاره قرمه سبزی درست میکنند.
سبز باشید و شاداب.

بیشتر دوس دارم بچه باشم تا اونایی که گفتی. میگم شما خودت کم میخوری یا زیاد؟ پرخوری به اعتدال باشه خوبه به نظرت؟ من که فکر می کنم هر چیزی وسطش خوبه. پرخوری هم نه باید کم باشه نه زیاد. پرخوری در حد متوسط خوبه. مگه نه؟

سلام مدیر و عیدت مبارک
امیدوارم سالی خوب و شاد و بدون معده درد داشته باشی. خخخ
همین که خوبی خوشحالم و برو حال کن. موفق و شاد باشی
هان راستی هر چیزی رو هم نخور. به این معده رحم کن بابا. دو روز دیگه که سن رفت بالا معدت نمیکشونها. اونوقت این دکترای گوارش و معده هم نمی تونن کمکت کنن و میشی گیاهخوار. یا خام گیاهخوار. خخخ
باز هم موفق و شاد باشی

میدونی چیه مهدی؟ سن که بره بالا، چه توی جوانی چرتو پرت خورده باشی و چه نه، آخرش همه چیت میریزه به هم. پس من که میدونم این اعضای بدنم قراره یواش یواش فرسوده بشند و آخرش نمیشه کاری کرد که همیشه خوب و سالم بمونم، لذت می برم از لحظه!

سلام سال نو بر شما مبارک. من که امسال عید خیلی نخوردم. در واقع من فقط دو روز اول عید را خونه نبودم و سه روز آخر عید را رفتم روستا. کمتر خوردم و سالم موندم. البته یه چیزی میخوام بگم که شاید با ربط باشه و شایدم بی ربط باشه. این تصور خود من هست. من از جانب خودم میگم. من نابینا هستم و شاید تصورم از فضایی که در دور و اطراف من هست خیلی تخیلی نباشه و شاید هم احساسی نسبت به اون فضا نداشته باشم و لذا سعی میکنم با خوردن زیاد وقتم را در اون فضا بگذرونم حالا خودتون قضاوت کنید که آیا تصور من درست هست یا اشتباه؟

دیدگاهتان را بنویسید