خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

یک بحث جدی از من: عقرب را به سایت برگردانیم یا اعدامش کنیم؟

سلام خدمت شما عزیزانم. می خوام بعد از چندین پست طنز یک پست کاملا جدی بزنم.
خواستیم با عقرب سایت اندکی شوخی کنیم و متقابلا حالش را بگیریم.
بعضیا از نیشش در امان نماندند و بعضی مثل من ماندند.
خودش ناراحت نشد و کلی هم خندید. حالا چرا تعدادی از دوستان کاسه داغتر از آش شدند؟
آخه دوست عزیزی که در خفا جوری هستی و آشکار جور دگر، تو دیگه چرا؟
طوری حرف نزنیم که مثلا خیلی دلمون برای بقیه می سوزِ.
اهل حاشیه نیستم ولی بعضی از سکه رویی ها حالمو به هم می زنِ.
کامبیز در سایت یک شخصیت ثابت داشتِ و دارِ. یکی بیاد با مدرک بهم ثابت کنه که اینطور نبودِ.
اگر فکر می کنیم کامبیز باعث شده عقرب را اعدام کنند، چرا خودمون یِه کامنت مثل کامنت عقرب نمی نویسیم؟
خب قوانین را زیر پا گذاشته، تحریم شده. به من چه ربطی داشت؟
خودش میگه کامبیز مقصر نیست، تو دیگه این وسط چی میگی؟
جالب اینجاست که اون کسانی که دلشون برای عقرب می سوزِ، الآن خرشون میره که برش‌گردونن ولی فعلا هیچ اقدامی ازشون ندیدیم.
دم خودم گرم که هم با مدیر حرف زدم که برش گردونِ هم این پست رو زدم.
در آخر حرف‌ های جدی بگم که ای کاش همه ی ما آنگونه بودیم که می نوشتیم.
به مجتبی گفتم من رو نویسنده می کنی؟ گفت اگر بلد باشی درست پست بزنی آره. منم گفتم ولی من قوانین رو زیر پا می ذارم! گفت پس نمی ذارم/
گفتم اگر نویسنده بشم میگم خر شدی که من را نویسنده کردی خخخ!
من افتخار می کنم که همون کامبیز بودم و هستم.
به هیچ کامنت حاشیه جواب نمیدم و میگم که پاک کنند.
حالا عقرب را اعدام می کنند، اگر مخالف هستید، بفرمایید کامنت بدهید.
من خودم مخالفم و می خوام عقرب را برگردانند.
نیش عقرب نه از ره کین است اقتضای طبیعتش این است

۳۶ دیدگاه دربارهٔ «یک بحث جدی از من: عقرب را به سایت برگردانیم یا اعدامش کنیم؟»

سلام کامبیز جونم.!
دم تو گرم که همینی هستی که نشون میدی
من تازه اومدم با عقرب زیاد سر و کار نداشتم نه نیشم زده نه من نیششو کشیدم. ولی در کل آدم مهربانیه.!! حالا چطور عقرب آدمه یا آدم عقربه یه بحث جداست که در اینجا جاش نیست.
به نظر منم برگرده.
سپاس عزیزم

فدای دل مهربونت

مردمان/ اگر ارتباط و احترام بین شما و همسرتان ضعیف‌تر شده است، احتمالاً نگران زندگی‌ زناشوییتان شده‌اید.
برای داشتن ازدواجی بادوام، محکم و شاد، سه چیز باید بین شما ماندگار باشد: ارتباط کلامی، احترام متقابل و تعهد.
اگر شوهر شما مدام این جملات را به زبان می‌آورد، راحت با او درمورد احساسی که این جملات در شما ایجاد می‌کند، با او حرف بزنید. او باید درکتان کند و به احساسات و نظرات شما احترام بگذارد.

۱. «حوصله‌ام سر رفته!»
گاهی اوقات ایجاد تغییر و وقفه در برنامه‌ عادی روزانه خیلی خوب است. از خودتان بپرسید که آیا از برنامه عادی‌تان در رابطه راضی هستید؟ فکر می‌کنید شوهرتان راضی است؟ خیلی مهم است که هر از گاهی برنامه‌ها و فعالیت‌های متفاوتی در رابطه‌تان داشته باشید تا عشقتان قوی‌تر شده و ارتباط احساسی بینتان عمیق‌تر شود.

۲. «تو هیچوقت حرف‌های منو نمی‌فهمی» یا «تو منو درک نمیکنی»
زن‌ها و مردها به طریقی متفاوت فکر می‌کنند. به همین دلیل گاهی اوقات ارتباط بین یک زوج پیچیده می‌شود. اگر شوهر شما شکایت دارد که شما هیچوقت حرف او را متوجه نمی‌شوید یا درکش نمی‌کنید، وقت بگذارید و خوب به حرف‌هایش گوش کنید. خوب گوش کردن برای دوام هر رابطه‌ای اهمیت دارد.

۳. «تو هیچوقت عوض نمیشی»
تغییر سخت است. اما اگر شوهر شما مدام شکایت دارد که شما قادر به عوض شدن نیستید، با او درمورد اینکه چرا کارهایی که مورد پسند او نیست را آنطور انجام می‌دهید. حرف زدن درمورد این موضوعات و استدلال منطقی شما باعث خواهد شد که درکتان کند.

۴. «تو چرا مثل …. نیستی؟»
مقایسه کردن روابط را ویران می‌کند. اگر شوهر شما مدام شما را با مادر، دوستان، خواهرها یا زنان دیگر مقایسه می‌کند، یعنی به آنچه هستید ارزش نمی‌گذارد. به این وضعیت خوب فکر کنید و تصمیمی بگیرید که برای سلامتی و خوشبختی‌تان بهتر باشد.

۵. «تو دیگه اون آدمی که من عاشقش شدم نیستی»
تغییرات فیزیکی، احساسی و عقلانی با گذشت زمان ایجاد می‌شود. اگر شوهرتان مدام از این جمله استفاده می‌کند، متوجه نیست که خودش هم دیگر آن فردی که شما عاشقش شده بودید نیست. غیرممکن است که در طول سال‌ها هیچ تغییری نکنید
برای داشتن ازدواجی موفق، شما باید هر دو کنار هم رشد کرده و تغییر کنید و بعنوان یک زوج به این تغییرات همدیگر احترام بگذارید.

۶. «هر چی تو بگی درسته» یا «هر جور خودت دوست داری»
این عبارات نشاندهنده فقدان علاقه به کارهای شماست. دلیلش این نیست که شما بر رابطه مسلط هستید و او تابع نظرات شماست. دقیقاً برعکس! این رفتار ادامه‌دار نشاندهنده فقدان علاقه و هیجان در ازدواج شماست.
رمز داشتن ازدواجی موفق، رسیدگی به مسائل جزئی و کوچک نیست، بلکه اعتماد کردن به هم و حرف زدن با همدیگر است. برای حل مشکلاتتان با هم وقت بگذارید تا بتوانید زندگی شاد را کنار هم تجربه کنید.

با کانال تلگرامی «آخرین خبر» همراه شوید

من موافقم که برگرده. این رو هم به مدیر گفتم هم همه جا به همه. امشب هم خواستم بگم ولی، … مدیر داری می خونیم آیا؟ درست حدس زده بودی البته نگفتی ولی فهمیدم که فهمیدی اون پست که حذف نمی شد بهانه بود واقعیتش امشب به بهانه اون پست اومدم پشت خطت که نق بزنم ازت باز بخوام ولی ضربتی بودی نشد و خوب حالا اینجا می خوام. از دستم جز اینکه بخوام بر نمیاد. داخل این ماجرا حق من شبیه بقیه فقط۱رأی هست که اون هم به بازگشت عدسی میدم و اگر باز هم بتونم باز هم از مدیر می خوام که حساب کاربری که بسته رو بازش کنه!کاش این خواستن هام بی فایده نباشن!

سلام
نه موافقم نه مخالف!
فقط وقتی کامنتهای جناب عدسی رو که خلاف قوانین سایت بود دیدم حذف کردم، به جناب خادمی گفتم اگر صلاح میدونید موقتا کاربریشون رو معلق کنید البته با توضیح دلیل. که ایشون هم پذیرفتند. الآن هم میگم با اخراج کامل هیچ کدوم از کاربران موافق نبوده و نیستم. که خب جناب عدسی هم مستثنی نیستند.
ولی اینکه میگم نه موافقم نه مخالف، منظورم اینه که این موضوع رو فقط به خود جناب خادمی میسپارم.
در مورد این موضوع زیاد فکر کردم. آقا کامبیز اگه ناراحت نمیشید، از شما یه سؤال بپرسم:
شما خودتون خوشتون نمیاد که کوچکتر از خودتون باهاتون شوخی کنند، پس چرا خودتون با جناب عدسی که بزرگتر از شما هستند شوخی کردید؟ و قدری هم افراط شد که متأسفانه مسئله جدی شد.
اگر دقت کنیم تو پست قبلی، دوتا کامنت اولی جناب عدسی کاملا مؤدبانه بود ولی چی شد که اینطور شد؟
میگم این چند روز خیلی فکرم مشغول شد. بگذریم. امیدوارم هرچی هست، به خیر و خوبی تموم بشه.
راستی اگه احتمالا ازم دلخورید، اون روز که تماس گرفتید، واقعا نمیتونستم تلفن جواب بدم. بعدش هم گفتم خب اگه کار ضروری باشه، خودشون تماس خواهند گرفت. به هر حال اگه ناخواسته باعث ناراحتیتون شدم عذر میخوام.

موفق باشید.

سلام نازنین. حالدون خوبِس؟ همساده ها چیطورن؟
نخواستم به کامنتا جواب بدم اما یه جوری نوشتی که مجبور شدم جواب بدم.
ببینید منظورم اینِ که با کسی که باهامون شوخی نداره شوخی نکنیم.
بزرگ کوچیک نداره.
از این به بعد هم به قول آکله گرفته عمه باید چشم نداشته ام رو باز کنم

سلام کامبیز.
یه اتفاقی بینتون تو اون پست افتاد و دیگه تموم شد رفت. به نظر من به جای اینکه ممنون عقرب باشیم که هدایای بچه ها رو داده تازه از سایت پرتش کردیم بیرون. درسته که به قول خودت قوانین رو زیر پا گذاشته ولی از طرفی هم نمیشه از خوبیش گذشت.
من امیدوارم که ایشان رو به سایت برگردونند و این نکته رو هم بگم که نیش عقرب از کینه نیست بلکه ذاتش این جوریه خخخخخخخخخ.
هر دو شاد باشین و سلامت.

یه کامنت نوشدم نمیدونم کوجا رف. خخخخخخخخخخخخخخ
من میگم عدسی برگرده و همگی با هم یاور و یار هم بریم به اردو. خخخخخخخخخ
من عدسی رو دوسش دارم. فقط کاش شیطونیاش از حد نگذره.
تو اون پست من عدسی و کامبیزا دعوا کردم. الانم کسی بخواد حرمت خانومای سایتا نگه نداره و جلوشون هر حرفی رو بزنه رو دعوا میکنم. ولی اص دلم نمیخواس عدسیمون حذف شه. عدسی عزیز ماس. دوسش داریم. مهمونش بودیم سه روز. نون و نمکشا خوردیم. با خواهراش رفیقیم. سه روز ما رو روی چشمشون گذاشتن و پذیراییمون کردن.
خادمی عدسی رو برگردون.
کامبیز توام جان عمه پیرت بیا و زین پس تو شوخیات مراعات کن. میبینی چی شد؟ خب تقصیر خودتون بود دیگه. چشاتونا بستین و دهناتونا باز کردین. زین پس وقتی میخوای دهنتو باز کنی چشاتو باز نگهدار. باور کن نتیجه خوبی داره. یه بار تجربه کن. خخخخخخخخخخ
من میگم الان از هر زمون دیگه ای بیشتر نیاز داریم که با هم مهربون باشیم. باید پشت هم واسیم و هوای همدیگه رو داشته باشیم.

درود
حالا شاید بفهمی اون موقع که به کامنت تو بیشتر از کامنت عدسی گیر دادم قصدم چی بود!
من عدسی رو چند ساله میشناسم و بارها هم باهاش حرف زدم.
اصلا آدم بی ادبی نیست.
البته تا وقتی کسی شوخی رو باهاش از حد نگذرونه.
عدسی این جوریه که وقتی کسی کش شوخی رو بیشتر کش بده کاری نداره تو سایته یا مهمونی یا خیابون.
هر چی بشنوه جواب میده و تا آخرشم میره.
خب منی که میدونم عدسی حتما هر چی بگم جواب میده اگه عاقل باشم میگم اینجا یه محله عمومیه که همه هستن.
پس میدونم نباید از یه حدی بیشتر پیش برم؛ نه این که خودم از شوخیش ناراحت بشم؛ به این دلیل که ممکنه دیگران ناراحت بشن.
بالاخره هر چی من و شما حق داریم دیگرانی هم که اینجا میان و میرن حق دارن.
بعضی از ما از جمله کامبیز مثلا با این توجیه که من همون آدم همیشگی هستم میخوایم تقصیری که لا اقل بخشی از اون متوجه خودمونه گردن بقیه بندازیم.
این حرف من تناقض با حرفی که قبلا زدم نیستا!
آخه قبلا به کامبیز گفتم به همین شوخی خرکیات ادامه بده چون موجودیت نوشته هات به همین شوخیهاست.
ولی تو اون پست کسای دیگه ای هم بودن که گفتن شوخی رو از حد نگذرون.
حالا هم ابدا در مورد اون پست و کامنتاش نظر خاصی ندارم و منم فکر میکنم هر کدوم از شما همونی بوده که همیشه بوده. با این حال حرفم اینه!
اگه عدسی قوانین رو زیر پا گذاشته و تحریم شده و تو هم همون آدم همیشگی بودی که خب به تو چه که وجدانت درد گرفته؟!
ولی اگه وجدانت درد گرفته و میخوای که در جهت برگردوندنش کاری بکنی لا اقل مسئولیت خودتم گردن بگیر نه این که تلویحا بگی همینه که هست!
راستی اگه کامنت من از نظرت حاشیه ای بود به خودم هر جور تونستی خبر بده پاکش میکنم.

سلام به کامبیز جان و بقیه دوستان
من به عنوان کوچیک جمع نظرم این هستش که در هر شرایطی به هم احترام بزاریم و حرمت ها رو نشکنیم
و مهم تر از همه تو دنیا یه خوبی مونده پس حداقل اون رو از هم دریق نکنیم
کامبیز دوست خوبم تو قلب رهیم و پاکی داری پس نزار دیگران برداشت دیگه ای از شما پیدا کنن
چون تو خوبی و سعی کن خوبیت را فقط ببینن داداشم
و راجب کامنت محمد جان
یه لحظه فکر کردم که رفتم تو یه پُست دیگه
ولی مطلب قشنگی بودش ممنون
و در آخر نزاریم دوره همی که فقط هم نوع هستیم به خاطر هیچ و پوچ بپاشه
منم موافقم برای برگشت دوستمون

درود. بهتر بود عنوانشو این مینوشتی که به نظر شما مجی چه باید میکرد.
که البته به نظر من مجی باید تو رو حذف میکرد نه عدسی.
در واقع باید منشأ همه ی بدیها و نکبتها از بین بره, که نمونه ی بارزش خود ملعون تو هستی کامبز.
عدسی از نظر من اگرم گناهی داشته باشه, پنجاه درصدش گردن تو هست عزیزم.
پس باید برگرده ولی مشروط به حذف موقتی تو تا یه کمی آدم بشی. البته یه کمی نه زیاد.
به هر حال یه کمی هم واس تو خیلی زیاده.
پیشنهاد عبدی برای تهیه لایحه مبارزه با دروغ
عباس عبدی در اعتماد نوشت:
شاید این اظهارنظر قدری اغراق باشد که در هیچ جامعه‌ای به اندازه ایران گزاره‌های اخلاقی بیان و توصیه نمی‌شود. هر کس خود را در مقام معلم اخلاق قرار می‌دهد و به دیگران توصیه‌های اخلاقی می‌کند و شاید اغراق نباشد که بیش از بسیاری از جوامع دیگر نیز در جامعه ما دروغ رواج دارد. شاید این ویژگی دو روی یک سکه هستند.
اجازه دهید قدری مستند سخن بگوییم. پیمایش سنجش سرمایه اجتماعی کشور در سال ١٣٩۴ از سوی دفتر طرح‌های ملی و مرکز رصد اجتماعی انجام شده و به سنجش ١۶ ویژگی رفتاری و اخلاقی اشاره می‌کند. در این پژوهش از مردم سراسر کشور پرسیده شده است که هر کدام از این ١۶ ویژگی‌های اخلاقی و هنجاری تا چه حد میان مردم ما رواج دارد؟ درباره دروغگویی مردم چنین پاسخ داده‌اند: خیلی کم (٣ درصد)، کم (٨ درصد)، تا حدودی (٢٣ درصد)، زیاد (۴٠ درصد) و خیلی زیاد (٢٧ درصد). این بدترین توصیف مردم خودمان از وجود ویژگی‌های شانزده‌گانه مورد سنجش در جامعه خودمان است.
در بخش دیگری پرسیده‌اند که وجود این ویژگی‌ها نزد مسئولان چقدر است؟ درباره وجود دروغگویی نزد آنان مردم چنین پاسخ داده‌اند. خیلی کم (۶ درصد)، کم (١٨ درصد)، تا حدودی (٣٧ درصد)، زیاد (٢۶ درصد) و خیلی زیاد (١٣ درصد). همین دو نتیجه نشان می‌دهد که دروغگویی یک رفتار عادی و مرسوم در جامعه ماست و تا وقتی این رفتار زشت از جامعه ایران رخت برنبندد، روی آرامش و رفاه را نخواهیم دید و اصلاحات اساسی را در جامعه شاهد نخواهیم بود؛ رفتاری که تا این حد رواج دارد که به نظر ۶٧ درصد مردم به میزان زیاد و خیلی زیاد دروغ گفته می‌شود.
چگونه می‌توان دروغ را از میان برد؟ آیا با توصیه‌های اخلاقی می‌توان این کار را انجام داد؟ قطعا باید این توصیه‌ها باشد ولی گمان نمی‌کنم که اثر چندانی بگذارد. چرا؟ به این علت که اگر دروغ رواج داشته باشد، هر کس که راست بگوید و از دروغ پرهیز کند ضرر می‌کند زیرا دروغگویی حتما منافعی دارد که عده‌ای آن را انجام می‌دهند. در همین مناظره‌های تلویزیونی بیان ده‌ها دروغ را می‌توان برشمرد. وقتی که در بالاترین سطوح و درباره مهم‌ترین مسائل دروغ گفته می‌شود، مسائل جزئی و مردم عادی که جای خود دارند.
تا هنگامی که دروغ هزینه‌ای نداشته باشد و حتی منفعت کلانی برای دروغگو به بار آورد نه تنها دروغ از میان نخواهد رفت، بلکه هر روز گسترده‌تر هم خواهد شد. بهتر است نمونه‌ای عرضه شود. نشریه «بونته» آلمان به دلیل انتشار خبری درباره میشاییل شوماخر مبنی بر اینکه او سلامت خود را به دست آورده است و شروع به راه رفتن کرده است، به پرداخت جریمه نقدی ۵٠ هزار یورویی محکوم شد.
ماه دسامبر سال ٢٠١۵ – دو سال پس از ضربه مغزی شدن شوماخر در پیست اسکی فرانسه – این نشریه خبری با این عنوان منتشر کرد: «چیزی فراتر از معجزه کریسمس؛ میشاییل شوماخر دوباره می‌تواند راه برود». به دنبال انتشار این خبر، خانواده شوماخر از بونته به دلیل نادیده گرفتن حریم خصوصی آنها شکایت کرد و دادگاه مدنی شهر هامبورگ نیز این نشریه را مجرم شناخت و آن را به پرداخت جریمه نقدی محکوم کرد.
خانواده شوماخر در ابتدا درخواست غرامتی ١٠٠ هزار یورویی کرده بود اما دادگاه هامبورگ نصف این مبلغ را به عنوان جریمه برای نشریه بونته در نظر گرفت. در ظاهر این نوع اخبار حتی در صورت دروغ بودن به‌جایی برنمی‌خورد. ولی همین که یک نشریه برای جلب تیراژ بخواهد با جعل خبر از وضعیت بیماری یک نفر سوء‌استفاده کند به‌شدت مجازات می‌شود.
حالا فرض کنید که در ایران بخواهیم دروغگویان را پای میز محاکمه بکشیم و آنان را محاکمه و تناسب و حتی کمتر از این ارقام آنها را جریمه کنیم. با وضع موجود سالانه میلیاردها دلار باید جریمه پرداخت کنند. البته این جریمه نه به حساب دولت، بلکه به حساب فرد متضرر از دروغ باید پرداخت شود. بنده اگر نامزد ریاست‌جمهوری بودم یکی از نخستین کارهایم پیشنهاد لایحه‌ای برای مقابله با دروغ بود.
این مقابله باید روشن و صریح باشد. حتی شعارهای افراد را در هر انتخاباتی شامل شود. برای نمونه اگر کسی شعار دهد که در صورت رییس‌جمهور شدن ۶ میلیون شغل در ۴ سال ایجاد می‌کنم، شاید در ظاهر دروغ نباشد، زیرا دروغ تا حدی به گزاره‌هایی تعلق می‌گیرد که معطوف به صدق و کذب خبری و مربوط به گذشته باشد، ولی به لحاظ عرفی، بسیاری از عقلای اقتصادی می‌توانند اظهارنظر کنند که آیا چنین وعده‌ای تصویری از واقعیت است یا سراب؟ حتی اگر این نمونه را هم نتوانیم مشمول دروغ‌سنجی کنیم، بسیاری از مواردی که علیه افراد و اشخاص و اتفاقات گذشته گفته می‌شود، قابلیت راستی‌آزمایی دارند.
بنابراین بهتر است آقایان نامزدها در این مورد ایده‌پردازی کنند و ببینند آیا حاضر هستند لایحه‌ای را برای مجازات دروغگویان به مجلس دهند؟ اگر چنین شود، بسیاری از رسانه‌ها یا تعطیل می‌شوند یا تغییر خط‌مشی خواهند داد. یا آنکه همه سرمایه خود را به سرعت برای پرداخت ارقام مجازات می‌فروشند! تا زمانی که دروغگویی هزینه‌هایش بیش از منافع آن باشد، حتما کسانی پیدا می‌شوند که دروغگویی را پیشه خود کنند. تا وقتی که در مناظره‌ها به دروغگو جایزه سیاسی داده شود، دیگران را هم به دروغگویی تشویق کرده‌ایم و آنان نیز همین راه را بر خواهند گزید.
بنابراین نخستین گام برای اصلاح این رذیلت اخلاقی و اجتماعی، ایجاد هزینه سنگین برای آن است؛ چه از طریق دادگاه و چه از طریق رسانه. وقتی که نامزد به دروغ مدعی چیزی می‌شود اگر امکانی فراهم باشد که در همان لحظه مچ دروغگو گرفته شود، در این صورت او در بیان نظرات خود محتاط خواهد شد و تا وقتی که به درستی چیزی اطمینان نداشته باشد بیان نخواهد کرد.

اجازه دهید قدری مستند سخن بگوییم. پیمایش سنجش سرمایه اجتماعی کشور در سال ١٣٩۴ از سوی دفتر طرح‌های ملی و مرکز رصد اجتماعی انجام شده و به سنجش ١۶ ویژگی رفتاری
و اخلاقی اشاره می‌کند. در این پژوهش از مردم سراسر کشور پرسیده شده است که هر کدام از این ١۶ ویژگی‌های اخلاقی و هنجاری تا چه حد میان مردم ما رواج دارد؟ یکی از دروغهای شاخدار تو همین متنی که کپی کردم. میگه از مردم سراسر کشور پرسش شده که به عرضشون برسونم کسی از من چنین چیزی نپرسیده خخخ. پس فعلا باید خودشون جریمه بشند خخخ.

با سلام به همه عزیزان و به کامبیز کاکوی خودم. کامبیز جون من خودم خیلی اهل شوخی و بزن و بکوب و اینجور چیزها هستم ولی کاکو در جاهای عمومی و به خصوص در این سایت آیا شما دیدی من شوخی کنم؟ آخه کامبیز جون ما از صداقت و سادگیمون و به خاطر نداشتن یه سرگرمی که بشه روش حسابی باز کرد اقدام به یه شوخی میکنیم. ولی عزیز دلم در یک جاهایی مثل اینجا البته جسارت نکنم باعث کم شدن شخصیت آدمی میشود. ول کن بابا بیکاری آسه برو آسه بیا که گربه شاخت نزنه.باز منو ببخش اگه ازم ناراحت شدی. بیچاره عدسی را هم برگردانیدش. با تشکر.

من که هزاران بار چه تلفنی, چه اینجا بهت گفته بودم که شوخی را از حدش نگذرون ولی تو گوش ندادی و میدونم که نخواهی داد؛ پس دیگه هیچی نمیگم, هیچی
واقعا دیگه خیلی عصبانی هستم
عدسی هم شوخی های زننده ای میکنه هرچند میدونم هیچی تو دلش نیست.
آقایون تو یه جای عمومی شوخی زیادی موقوف, موقوف, موقوف.

سلااام ودرود بر دااااش کامی
خوبی یا چطوری آیا
حالا این مشتی عقرب رو دار زدی یا نه
وااای امان از دست تو که کلاً در همه حال با حال تشریف داری
کلاً که خیلی با حالی
دمت جییییز سرت خوش و سلامت و روزت خوش و خدا نگهدار

سلام. چون تجربش رو داشتم اعتراف میکنم که مدیریت عدسی کار سختیه خخخ.
ولی به هر حال عدسی باعث و بانی مهمترین اتفاق تاریخ گوشکن شد که باید هممون تا آخرین روز بقای اینجا ازش ممنون باشیم. هم از خودش و هم از خانوادش. پس کنار تصمیمات مدیریتیمون باید احترام نون و نمکش رو نگهداریم و در کنارش هم با کمی صحبت باهاش سعی کنیم کنترلش کنیم. من هر وقت با عدسی صحبت کردم با هم به نتیجه رسیدیم و مشکل حل شده. پس بهتره مدیریتمون با عدسی از راه گفتمان باشه. عدسی خیلی مهربونه. خود من به هیچ وجه حاضر نیستم تمام خونه و زندگیمو سه روز تمام وقف پنجاهتا نابینا کنم و با خانوادم صبح تا شب بهشون سرویس بدم. پس چنین انسان بزرگی باید بهش احترام گذاشته بشه. ولی به هر حال باید احترام سایت هم حفظ بشه و این تنها راهش اینه که از طرفی خودمون حد شوخیهامون با عدسی رو بدونیم و از طرف دیگه سعی کنیم شرایط رو طوری پیش ببریم که کسی از شوخیهای ما آزرده خاطر نشه. به خصوص این که کامنتها برای غیر کاربرها هم نشون داده میشه و ممکنه یه غریبه از تو گوگل سر از اینجا در بیاره و بشینه کامنتها رو بخونه. خیلیها بودن که همین شکلی با محله آشنا شدن.
موفق باشید.

وای ۵۰ تا نابینا؟
این یعنی جهنم!
اوه مای گاد!
من از غریبه ها میترسم، شهروز حسینی رحمت الله علیه.
خب حالا خدمتت بیشتر میبودیم و استفاده میکردیم.
صرفا جهت خنده، جایزه یادت نره.
نمیدونم چرا همیطوری به کامنتت افتخار دادم و جواب‌یدم

سلام و درود به همه ی هم محله ای ها
من تازه بعد از اینکه همه ی کامنتها رو خوندم تازه فهمیدم قضیه از چه قراره
پس منم میگم عدسی باید برگرده مجی جووون عدسی رو برگردون و با کامنت ننه رهگذر و استاد درفشیان هم موافقم و لایک میکنم
عدسی رو برگردونید به قول غزل مسؤولین رسیدگی کنید

با اجازه میخوام یه کامنت حاشیه دار تو همین پست بذارم.
صد رحمت به جناب عدسی!
از آن نترس که های و هو داره از آن بترس که سر به تو داره!
ظاهرا برخی دوستان تا سایت رو به فیلترینگ نکشونند دست بردار نیستند!
دیگه چقدر صبر کنم و هیچی نگم؟
آقا کامبیز منظورم شما نیست.

دیدگاهتان را بنویسید