خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

مجموعه ای از توالی های زمانی به هم ریخته

یه جایی که من باشمو تو باشیو یه عشق از جنس لمس.
یه جایی که من باشمو تو باشیو یه حس از جنس نور.
یه جایی که من باشمو تو باشیو یه بهشت از جنس تو.
یه جایی که من باشمو تو باشیو یه آه.
یه جایی که من باشمو تو باشیو خنده های از ته دل.
یه جایی که من باشمو تو باشیو خواستن های بدون توقف.
یه جایی که من باشمو تو باشیو بوی شامپوی بین مو ها.
یه جایی که من باشمو تو باشیو من بهترینشونم ها.
یه جایی که من باشمو تو باشیو بوی آدامس توت فرنگی.
یه جایی که من باشمو تو باشیو تو به اون زرنگی.
یه جایی که من باشمو تو باشیو کسی خبر نداشته باشه.
یه جایی که من باشمو تو باشیو غم اثر نداشته باشه.
یه جایی که من باشمو تو باشیو طعم پفک.
یه جایی که من باشمو تو باشیو شکل ماه عروسک.
یه جایی که من باشمو تو باشیو دیدنت از نزدیک.
یه جایی که من باشمو تو باشیو یه فضای نیمه تاریک.
یه جایی که من باشمو تو باشیو کوله ی روی پشتامون.
یه جایی که من باشمو تو باشیو رقص انگشتامون.
یه جایی که من باشمو تو باشیو حرفای در گوشی.
یه جایی که من باشمو تو باشیو نازکی لباسی که می پوشی.
یه جایی که من باشمو تو باشیو زندگی تا یک عمر.
یه جایی که من باشمو تو باشیو بارون لحظه های خوش.
یه جایی که من باشمو تو باشیو یه استکان یه شات.
یه جایی که من باشمو تو باشیو داغ شدن گوشات.
یه جایی که من باشمو تو باشیو مزه ی فست‌فود.
یه جایی که من باشمو تو باشیو نسکافه با طعم دود.
یه جایی که من باشمو تو باشیو قرمزی چشمات.
یه جایی که من باشمو تو باشیو خواب خوش پلکات.
یه جایی که من باشمو تو باشیو حس آرامشت.
یه جایی که من باشمو تو باشیو صدای آرومم.
یه جایی که من باشمو تو باشی، واقعا آرومم!

۲۳ دیدگاه دربارهٔ «مجموعه ای از توالی های زمانی به هم ریخته»

با سلام و تشکر خدمت شما جناب آقای خادمی ضمن پوزش از اینکه موردی که مطرح میکنم ارتباطی با این پست شما ندارد اما از آنجایی که راه ارتباطی با شما را در اختیار ندارم در همین جا عرض میکنم میخواستم بدانم شما از طریق کامپیوتر با تلگرام هم کار میکنید تشکر و سپاس

ههههه
کامنتای همگی رو خوندم.
البته فقط نوشته بودم که نوشته باشم ولی اینکه شما کامتیدید، نشونه ی لطفتون به منه.
خلاصه که دمتون گرم و ایول.
من شش هفت ساله از این چیزا زیاد نوشتم و می نویسم.
مودی‌ام دیگه.
هر وقت هرکیو ببینم ازش خوشم بیاد، توی واقعیت یا خیال، واسم فرقی نمی کنه. یه چی واسش و واس دل خودم می نویسم که کمی دوریشو راحتتر تحمل کنم و سبکتر بشم.
خودش میدونه کیه ولی به روش نمیاره. همون بهتر که نیاره. به نظرم خلوت ما فقط واس خودمون باشه بهتره. حتی اگه توی خیال باشه

دیدگاهتان را بنویسید