خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

درنگ خودمونی (۴): اشکان و الهه! پیوندتون مبارک!

بسم الله الرحمن الرحیم و سلام!

 

این روزا کوچه‌های چراغون دیدن و هلهله و هورا شنیدن تو محله فراوونه. فراوونه ولی تکراری نشده و نمیشه. همه ما هر چند روز یه بار منتظریم دوباره از یه گوشه آتیش‌بازی راه بیفته و صدای کف و ولوله،  گوش فلکو کر کنه و آسمون محله پر بشه از بادکنک‌های رنگارنگ پیوندتون مبارک. بچه‌محل‌هایی که دوتا دوتا دست به دست هم میدن و میرن که یه زندگی خوب و سرشار از نور و امید رو شروع کنن. این هفته که دیگه گل سرسبد امسال بود. پشت سر هم، مژده جشن و شادی بود که منتشر می‌شد. بعدشم یه تبریک‌بارون حسابی.

 

و اما … و اما حالا نوبت یکی از بچه‌های فعال محله‌ست. یکی که تلاشش برای معرفی نابینایان به جامعه در نوع خودش نو و هنوزم تا حدی منحصر به فرده. یکی که سعی می‌کنه صدای نابیناها رو به گوش همه برسونه. یکی که می‌کوشه سهم نابیناها رو دست‌کم تا اندازه‌ای از رادیو بگیره. یکی که صداشو هر هفته از آنتن رادیو می‌شنویم. نقطه، نقطه نقطه. دیگه لو رفت.

 

به قول خودش: «اشکانم، آذرماسوله.» هرچند خبر ازدواجشو عموحسین به گوشمون رسوند. هرچند از سر قناعت، همون پست چهل و دومین برنامه شش‌نقطه رو پست ازدواجشم معرفی کرد. هرچند می‌خواد از زیر شام و شیرینی دادن دربره. ولی بیاید سنگ تموم بذاریم و حسابی تبریک‌بارونش بکنیم. نشون بدیم که تلاششو در رسوندن صدامون به گوش جامعه قدر می‌دونیم.

 

اشکان عزیز و الهه خانم گرامی!

تبریک صمیمانه ما اهالی محله نابینایان رو پذیرا باشید. براتون زندگی سرشار از شور و شادی همراه با موفقیت‌های روزافزون در کنار چندتا کوچولوی بامزه و بازی‌گوشو از درگاه خداوند مهربون خواستاریم. مبارکه مبارک!

 

ای صورتتان شکوفه‌باران چو بهار،

بر شادی مرغکان عاشق صلوات!

 

آخرشم به قول خود اشکان:

یا علی مدد، بی‌حد و عدد.

۱۴۲ دیدگاه دربارهٔ «درنگ خودمونی (۴): اشکان و الهه! پیوندتون مبارک!»

الههنوشت: آقای علاُدین واقعا شگفت زده شدم از پستتون. من خیلی تو محله کامنت نمیذارم به جز چند مورد معدود که بیشتر مربوط به برنامه های همسرم در رادیو بوده اما واقعا ممنونم امیدوارم بهترین اتفاقات در زندگیتون رقم بخوره.
اشکان و الههنوشت: اینجای مطلب رو دوتایی داریم مینویسیم: بچه ها کامنت نوشتن دو نفر از یک حساب کاربری هم ماجرای عجیب و باحالی داره.
اشکاننوشت: راستی الهه جونم و باقی رفقا اجازه بدید یه تشکر هم از جناب گراهامبل عزیز داشته باشیم که با اختراعش کمک کرد بهمون که دوتایی همزمان کامنتا رو جواب بدیم الان الهه خانم و من مشغول خوندن کامنتای بچه ها هستیم جواب رو با همفکری هم آماده میکنیم و من بلافاصله تایپ میکنم و میفرستم.

به الهه خانم! کمترین کاری بود که در شادی اشکان و شما می‌تونستم انجام بدم. امیدوارم پس از این بیشتر شما رو در محله ملاقات کنیم.
به هر دو! آره، کامنت دادن دو نفری از یه حساب ابتکار جدید و جالبی بود.

درود. و همچنان گوشکن تلفات میدهد خَخ.
خیییلی خوشحالم و البته قبلاً تو اردو شنیده بودم این خبر خوبو.
منتظر عروسیای بعدی هم هستیم.
بدوید تا دیر نشده
چرا که خیلی زود دیر میشود خَخ.
باز هم تبریک و تبریک و تبریک.
امیدوارم همیشه تو اقیانوس بیکران عشق شنا کنید.

سلام بر خانم دکتر ممنونم از لطفتون براتون آرزوهای خوب خوب دارم از طرف اشکان.
الههنوشت: سلام فهیمه جون نمیدونم این اتفاق خوب قسمت خودت شده یا نه ولی امیدوارم اگر نشده بهترین بخت برات اتفاق رقم بخوره.
از اشکان در باره تو زیاد شنیدم میدونم که انسان موفقی هستی ایشالا از این به بعد بیشتر باهات آشنا بشم و شاهد توفیقات روزافزونت باشم.

اشکاننوشت: ممنون رفیق! خیلی زحمت کشیدی یه بار دیگه و حتی چند بار دیگه جا داره ازت حسابی تشکر کنم هم از طرف خودم و هم از طرف عروس خانم که برای دقایقی ارتباطمون باهاشون قطع شده و بنده در خدمتتون هستم و بازی رو از پخش براتون گزارش میکنم:
خب سرویس رو بچه های ما میزنن معروف دریافت از لیبرو ژاپن یه حرکت پایپ! و دفاع عالی از موسوی ایران رو به امتیاز ۲۳ میرسونه در مقابل ۱۴ امتیاز ژاپن در ست چهارم! ِِِِِِِِِ چی شد! چرا اینطوری شد! خب ببخشید گویا ارتباط ما با منزل عروس خانم برقرار شده ادامه بازی که نه ادامه پاسخا رو با هم مینویسیم!

سلام از طرف الهه و اشکان بر احمدرضا خیلی تشکر میکنم از آرزوها و تبریکتون متقابلا بهترینها رو براتون آرزو داریم.
الههنوشت: جناب احمدرضا بله به قول اشکان من هم هم صنفی شما هستم البته من کمبینا هستم اما چون در انجمن نابینایان ایران شاغل هستم با نابینایان به شدت آشنایی دارم و ارادت به همه نابینایان دارم به خصوص همسر مهربون و عزیزم اشکان.

الههنوشت: سلام زهره جان ممنونم از تبریکت امیدوارم این اتفاق خوب قسمت خودتم بشه.
از اشکان در موردت شنیدم تا جایی که یادم چند روز پیش که برای انجام آزمایشات پیش از ازدواج رفته بودیم به شدت پیگیری میکرد که از شما و تیم گلبال که مسابقه داشت خبر بگیره!
راستی تحت تأثیر اشکان منم خیلی تو این چند وقت اخیر به ورزش به خصوص فوتبال علاقه مند شدم و حتی جالب براتون بگم که به احترام همسر گلم تیم پرسپولیس رو به عنوان تیم مورد علاقم انتخاب کردم.
اشکاننوشت: خانم مظاهری ممنونم ازتون براتون بهترینها رو از خدای مهربون خواستارم و اینکه الهه خانم رو خودش خودشو تو کامنت بالایی کمی معرفی کرد!
به هر حال ممنون از لطفتون و منتظر خبرای خوب از طرف شما هم هستیم.

از طرف الهه و اشکان سلام بر رهگذر.
الههنوشت: سلام خیلی خوشحالم از آشنایی با شما کم و بیش در جریان هستم که کارهای ارزشمندی برای بچه ها انجام میدید و واقعا از این فکر بازتون خوشحالم و امیدوارم که بیشتر بتونم با شما آشنایی پیدا کنم.
اشکاننوشت: سلام آباجی! حالت چیطورِست؟ کادو که نمیدی تو کامنت نوشتنم داری به زور ثابت میکنی که اصفهانی هستیا!خخخخخ
به هر حال ممنونیم از حضورت برات آرزوی خیر و شادی داریم.

اشکاننوشت: چی شده؟! طفلی تو خواب حرف میزنه؟! چیکارش کردی؟! راست بگو نهان مکن! ما کاظمیان رو سالم تحویلتون دادیما! خرابش کردید؟! چیز!… ببخشید! مریضش کردید مواظبش نبودید؟! اصلا بدیدش به خودمون! خودمون بهتر هواشو داریم!خخخخخخخخ!

الههنوشت: کاظمیان جونم خیلی دوست دارم ممنون به خاطر حضورت!
اشکاننوشت: ببین رهگذر چه کردی با این طفلکی؟! خب این کاظمیان بنده خدا خودش حساب کاربری داره! چرا آخه؟! کُنتُر که نمیندازه خب!!! برو خونه خودتون از اونجا بیا! خخخخخخخخخخخخخخ!

از طرف الهه و اشکان سلام بر جناب مهرداد زمانی خیلی محبت کردید تشکر از حضورتون.
الههنوشت: جناب زمانی من شما رو از برنامه ۶ نقطه و مصاحبه ای که باهاتون انجام دادیم میشناسم البته بگم که هنگام مصاحبه با شما اتفاقاتی پشت صحنه ما در حال افتادن بود که هممون به شدت به خنده افتاده بودیم یه بنده خدایی داشت واقعا تلف میشد اونجا! خخخخخ.
اشکاننوشت: آقا مهرداد امیدوارم همینطوری تند تند از شما کتاب منتشر بشه و صوتی بشه و به دست ما برسه که از خوندنش کیف کنیم. دوستی با شما دانشمندان واقعا برای ما افتخار مهمی!
راستی همزمان با عقد ما استقلال همچنان داشت گل نمیزد و دوتا دوتا میخورد! راستی این بندگان خدا دیگه به باختن عادت کردن و به نظرم دیگه خیلی از باختن ناراحت نمیشن! چون دیگه راهی جز این هم ندارن!خخخخخخ.

لیلی و مجنون اومدن
شیرین و فرهاد اومدن
مث دو تا دسته ی گل
عروس و دوماد اومدن

شمع و چراغه گل عروس
نرگس باغه گل عروس
شازده دومادو دوس داره
آتیش داغه گل عروس

دوماد شاخ شمشاد
نگاه به گل عروس کن
چشمامونو می بندیم
عروس خانومو بوس کن
دوماد شاخ شمشاد
خندشم عاشقونست
فردا عروس نازش
چشم و چراغ خونست

شمع و چراغه گل عروس
نرگس باغه گل عروس
شازده دومادو دوس داره
آتیش داغه گل عروس

این عروس نازنین وووو
از همه عزیز ترین وووو
به کس کسونش ندادن وو
به همه کسونش ندادن
به راه دورش ندادن
به حرف زورش ندادن

[b]شمع و چراغه گل عروس
نرگس باغه گل عروس
شازده دومادو دوس داره
آتیش داغه گل عروس
سلام و تبریک به اشکان جان و الهه خانم خوش بخت باشین

خَخَخَخَخَخَخَخَََ سلام دیگه عِنقدر پیامِ تبریک سادر کردیم نامِ عروسها و دامادها را با هم قاتی پاتی کردیم واقعن چه خبر است کمی هم زخیره یه ماه های آینده و سالهای آینده کنید اینتور که نمیشود جانا آقا اشکانِ دوست داشتنی زندگانیِ مشترکتان با همسرِ بزرگوارتان همواره پر از شادی و برکت کمی هم از کیکِ عروسیتان برای این پرنده یه تنها کنار بگزارید

از طرف الهه و اشکان سلام بر سیمرغ.
ممنونیم راستش خودمونم در تعجبیم که چی بر این جماعت گذشته که تا قبل محرم همه دارن تند تند ازدواج میکنن؟!
اشکاننوشت: تا الهه بیاد یه شوخی باحال کنم. فکر کنم بعد از محرم قرار زن گرون بشه! خخخخخخ
اوه اوه اوه! اومد! خب میگفتم خیلی زحمت کشیدی برادر!
نرو بالا! نخون! نخون! نخووووووووووووووون!… … …

سلام
مبارکتون باشه اشکان و الهه خانم گرامی
آرزوی خوشبختی براتون دارم و مطمئنم که در کنار هم و با عشق
و محبت بهترین زندگی رو برای خودتون فراهم می کنید
از شما جناب الا الدین هم خیلی ممنونم
همیشه خوش خبر باشید

سلام سلام
وای خدای من چه عالی!‏
خیلی خوشحال شدیم.
بهتون تبریک میگیم.
امیدواریم همیشه پر از آرامش باشید.همیشه در کنار هم و پشت هم باشید
خیییلی عالیه خیلی این خبر ها روحیه آدمرو تازه و شاداب میکنه

فقط باید به ما شیرینی مخصوص بدینااااا!‏
اصلا اینا همش به خاطر قدوم مبارک ما بود خخخ
حسابی تبریییک.

سلام به نیایش جون و محمد خان . من تازه از سفر آسمونی اومدم . خوبید ؟مبارک باشه ازدواجتون . دخترم دعای رعد پیر پشت سرته . اگه جا خالی بدی می خوره توی سر محمد . خلاصه براتون دل خوش،جیب پر و تن سالم آرزومندم.

سلام از این عروس داماد به اون عروس داماد!
متقابلا ما هم همین آرزوهای خوب رو به علاوه کلی آرزوی خوب دیگه برای شما داریم!
دیگه خدا رو شکر تبریک ازدواج و عروس و داماد بودن داره به یکی از اتفاقات معمولی تو این محله تبدیل میشه و چه قدرم خوب که این اتفاق همه گیر بشه به خصوص واسه هم صنفیهای خودمون!
به هر حال ما هم برای شما آرزوی خوشبختی داریم و چون خیلی هم از ازدواجتون نگذشته یه بار دیگه هم به هم رسیدنتون رو در امتداد جاده عشق و دوست داشتن تبریک و شادباش میگیم.

برید کنار برید کنار . رعد کیک پخته اندازه میز شودان و میز پینک پنک خخخ رهایی میز پنگوئن نه ها . میز پینک پانک خخخ اصلا میز شودان چه اندازه ایه؟
اشکان مواظب دخترم باش . هر چند که ماشاله خودش از پس خودش بر میاد خخخخ دخترم الهه منو میشناسی ؟من رعد دونایم. اینم نشان رعد و برقیم . ⚡⚡⚡

الههنوشت: سلام رعد! خوب شد اسم خودتونو ننوشتم اشکان بهم گفت اسم حقیقی مجازینماتونو!
افتخار آشنایی با شما در اردوی سوم شهریور محله گوش کن نصیب من شد و خیلی هم مفتخرم به خاطر این آشنایی! نگران نباشید! اشکان تو این سه سالی که میشناسمش خیلی بیشتر از حد تصورم حواسش به من بوده و حتما که هست!
راستی اشکان!: یادم باشه شب کهاومدی خونه ازت در باره شودان بپرسم! نمیدونم که چی هست!…
اشکاننوشت: سلام به رعد برات عمری بسیار طولانی آرزو میکنم در حدی که انتهاش معلوم و مشخص نباشه! خخخخ ممنونم از تبریکت شما خیلی به ما محبت داری.

الهه جون والا منم میز شودان ندیدم و اسمش هم نشینده بودم . ولی گویا همون میز تنیسه و مخصوص نبین هاست. راستی اولین دیدار ما در ۲۴ مهر در جشن عصای سپید بود. من گفتم می خوام شبو شور رو ببینم بعد تو دستمو گرفتی و بدو بدو از پله ها بالا رفتی . خب اگه گفتی شبو شور کیه ؟
اشکان نقطه خواهشا عمر طولانی رو با سلامتی و ثروت و دل خوش و برکت برام آرزو کن . عمر طولانیو به تنهایی می خوام چه کار ؟اعههه

الههنوشت: آره راست میگی! ولی باور کن که به قدری تو اون برنامه و برنامه های مشابهش سرم شلوغ که حتی چیزی از اجرای همسرم نمیفهمم چه برسه به این اتفاقات! تازه چند روز بعدش اشکان فایل صوتی برنامه رو بهم داد تازه با تمرکز تونستم خود برنامه رو بفهمم این اتفاق تو سالگرد ۶ نقطه هم عینا تکرار شد.
اشکان بهم رسوند که منظورت شهروز اما اینکه چرا اسمشو اینطوری تغییر دادی رو خودت برام بگو.
اشکاننوشت: رعد اینا که میگی خودش باید بیاد! خخخخ
مرسی از حضورت.

سلام به علاء الدین عزیز.
منم به اشکان گرامی و همسر محترمش تبریک میگم و امیدوارم که سالیان سال در کنار هم زندگی کنید و خوشبخت باشید.
تا پایان امسال همه دختر و پسر های محله همدیگر رو درو می کنند خخخخخخخخخخخخ.
از شما هم به خاطر انتشار پستتان ممنونم.
همگی شاد باشید.

با درود. ضمن شادباش دوباره. تا آنجایی که من آگاهی دارم الهه خانم بینایی خوبیی دارند ولی نمیدونم بینای کامل هستند یا کمبینایی که بینایی خوبی داره. الهه خانم به اتفاق پدر و مادرش از همدلان انجمن نابینایان ایران هستند و در اردوها بعنوان راهنما و البته رئیس و مدیر فعالیت میکنند خخخخخ. خب معلومه که اشکان هم در یکی از این اردوها شرکت کرده و الهه خانم را دیده یا صداشو شنیده و یهویی دلش کَنده شده رفته جایی که باید میرفته. نشستی توی قلبم خوب چشماتو وا کردی دیدی واسه همیشه خوب جایی لونه کردی. همکاری انجمن با ۶نقطه و برعکس همچین هم بی حکمت نبوده و اشکان هرطور شده باید جا پاشو سفت و محکم میکرده. خلاصه که پیوندشون را دوباره و دوباره شادباش و تبریک عرض میکنم برای این فرزندان خوب ایران زمین و کوروش بزرگ آرزوی پیروزی بهروزی سربلندی خوش اقبالی و نیک فرجامی دارم.

بله من از نزدیک الهه رو دیدم . بیناییش عالی بود. حالا خودشو چطور توی گروه کم ببینا جا زده خدا داند. خخخ هزار اله اکبر چش نخوره خیلی هم تیز و فرز بود . بار اول توی جشن عصای سپید در مهر پارسال دیدمش. اونجا که همش در حال دویدن بود ..
خیلی وقت بود که شنیده بودم اشکانی ی دختر کم ببین رو می خواد ولی فک نمیکردم اون دختر الهه خانوم باشه خخخ

اشکاننوشت: رعد دقیقا درست نوشتی الهه خیلی زرنگ و فعال و نکته مثبتی که من دیدم در این دختر خوب این که بسیار مهربون و دلسوز! و باید در کنارش باشی و باهاش دمخور باشی تا متوجه درستی حرفم بشی و میخام خدا رو شکر کنم به خاطر بخت خوبی که نصیبم کرده.

الههنوشت: سلام جناب موحدزاده ممنونم از لطفتون براتون آرزوی خیر و شادی دارم. تقریبا همینی بود که فرمودید. من و خانوادم تو یکی دوتا اردو هم شما رو از نزدیک دیده بودیم و افتخار آشنایی با شما رو داریم.
اشکاننوشت: سلام عمو خیلی ممنونم به خاطر آرزوهای خوبتون با همراهی و دعای خیر شما بزرگترا حتما زندگی ما میتونه رنگ و بوی خاصی به خودش بگیره

خدمت شما عارضم که, همون تو اردو وقتی داشتن میرفتن, طی یک عملیات حساب شده اطلاعاتی بازداشتشون کردم بهشون تبریک گفتم
ولی دوباره اینجا, هم به خود اشکان خان, که از هم مدرسه ایهای قدیم محبی بود و بعدها اینجا باهاش بیشتر آشنا شدم, هم به خانمش الهه خانم, تبریک فراوان میگم و براشون آرزوی خوشبختی میکنم.
امیدوارم همیشه و همیشه, آرامش و خوشبختی, توأم با هیجانات خوب, براتون رقم بخوره.
ارادت.

سلام سلام باااااااااازم تبریک کلا دوست دارم هر جا این اشکان رو دیدم بهش تبریک بگم! آقا مخلصیم ایشالا به سلامتی و دل خوش برید سر خونه و زندگیتون و ایشالا خوشبخت بشید امروز دیگه اشکان مزدوج میشه و من این ازدواج موفق رو به اشکان و الاهه خانم بارها و بارها تبریک میگم
بهترینها رو برای این دوستان خوبم آرزومندم!
بزنید اون دست قشنگه رو به افتخار اشکان و الاهه خانم

سلام حسین ممنونیم از تبریکت اما ما دیروز واقعا منتظرت بودیم. جات خالی بود وااقعا.
اشکاننوشت: حسین اول که حسابمو باهات صاف میکنم به خاطر نیومدنت! جالب که افشین داداشم خیلی دوست داشت که ببینتت! و خیلی سراغتو گرفت تقریبا اینطوری بهت بگم که هر کدام از ما به یه نحوی قصد داریم نیومدنتو تلافی کنیم. منو آرش تو پایگاه افشین به روش خودش مامانمم به سبک خودش! پس منتظر باش! خخخخخ.
الههنوشت: راستی حسین آقا در باره صحبتایی که اون روز تو رادیو تلفنی بهتون گفتم فکر کنید! داره دیر میشه هااااااا! یه دستی آستینی چیزی برای خودتون بالا بزنید!

امیدوارم به زودی بتونم پست ازدواج خودتو منتشر کنم. هرچند گفتی حالا حالاها قصد قد قد کردن نداری. اصلاً ای کاش می‌شد همه خبرای خوبو من منتشر می‌کردم تا شاید اینطور سهمی در شادی بچه‌ها داشتم. این یکی هم یه‌جوری‌هایی اتفاقی خبرش به من رسید و خوشبختانه هیچ‌کسی هم قبل از من پستشو منتشر نکرد. چه خوب شد که چنین شد!

سلام خیلی خیلی مبارکه. به به یکی یکی بچه ها دارند ازدواج میکنند. از این بابت خدا را شاکرم که بچه های محله به سر و سامون میرسند. انشا الله من هم روزی به این جریان عروسی گرفتن در محله بپیوندم. باز هم به آقا اشکان تبریک میگم خدا پشت و پناه خودشون و خانمشون باشه.

سلام بر جناب علا الدین گرامی خوش خبر
و بسی بسیااار تبریک به آقای آذرماسوله و الهه خانم عزیز….
جدا بی نهایت با حال شده محله ها همه ش شکلک دست و جیق و هورا و کل داریم و بادا بادامبارک بادا …….
منتظر درنگ خودمونی ۵ و ۶ و ۷ و الا بی نهایت هستیم خخخخ
راستی آقای آذر ماسوله زندگیتون عجیییب قشنگ ادامه دار شده ها نه آیا؟

آقا یه چیزی بگم شکلک خب من نمی تونم نگم:
ما با خودمان می اندیشیدیم که پست شیرینی نارنجکی آقای سردبیر رو آقای شاهنشاه محله بزنند …..!!!!
کلا به نظرتون چرا خب من این روز ها یه چی می اندیشم یه مدل دیگه میشه آیا؟!؟
ولی مهم همون شیرینی نارنجکی هست که در هر حال من به خودم قول می دم هر کدوم زوج های محله رو یه روزی روزگاری می یافت نمودم در دنیای واقعی ازشون بگیرم که خیییلی خوردن داره حقیقتا….. جاتون خالی شیرین نارنجکی های ازدواج آقای سرمدی و تبسم که عاااالی بود و حسااابی چسبید…..

سلام از طرف الهه و اشکان به بانو.
الههنوشت: ممنونم ازت خانمی امیدوارم برای شما هم از این مدل اتفاقات خوب رقم بخوره.
اشکاننوشت: سلام بانو. راستش شهروز قصد داشت این کارو انجام بده اما من خودم چون پست برنامه چهل و دوم ۶ نقطه به این مسیر رفت دیگه گفتم شاید کمی لوس بشه! بنابر این خاستم که این کار انجام نشه. اما واقعا خبر نداشتم که قرار از سمت دیگری به معنای واقعی سورپرایز بشم! واقعا خیلی شرمنده محبت علاُدین عزیز شدم!
امیدوارم ویژه ویژه ویژه بتونم براشون جبران کنم.
در کل همه چیز داره به سمتی پیش میره که قرائن و اَمارات شما رو دور بزنه!خخخخ
ممنونم از حضورتون اینجا همچنان زندگی ادامه داره حتی به مراتب زیباتر و خواستنیتر از پیش! اونجا چه طور؟!

خودمم فکر نمی‌کردم انتشار این خبر خوش نصیب من بشه. هرچند خبر لورفته‌ای بود. خخخ!
راستی این عنوان هنوز در یادم مونده: «دلم نان خامه‌ای می‌خواهد از مدل نارنجکی». چقدر این عنوانو دوست داشتم. مثل این‌که دل شما واقعاً خیلی نون‌خامه‌ای می‌خواد.

سلام مجتبی ممنون از تبریکت.
الههنوشت: آقای خادمی من بار اولی که شما رو از نزدیک دیدم فکر نمیکردم که شما تا این حد فعال و محبوب باشید. یکی از اتفاقات جالب اون اردو برای من این بود که بچه ها به خصوص کوچیکترا خیلی شما رو دوست دارن و ارتباط خوبی با شما برقرار کردن. اتفاقا چندین بار به اشکان هم گفتم که من اردوهای زیادی رو از طرف انجمن نابینایان ایران مدیریت کردم اما جو این اردو شبیه هیچ یک از اون اردوها نبود و کاملا با بچه هایی که شاید خیلیاشونو به خاطر شغلم به خوبی میشناسم وارد یه فضای کاملا جدید و ناشناخته شدم. همینجا ممنونم از زحمتی که تو اردو کشیدید و براتون بهترینها رو آرزو دارم.
اشکاننوشت: مجی دادا ممنون از تبریکت منتظرم همین روزا به هر حال یکی هم پیدا بشه و تو رو از این تجردی که گرفتارش شدی دربیاره! نمیدونم الحامی یا حالا هر کی! فقط مواظب پارک رفتنات باش! این روزا پارکها پر از خطر!
مسافرت که ایشالا ولی در مورد سوقاتی خیلی مطمئن نیستم که میتونم بهت قول بدم یا نه! خخخخخ.
خب بچه ها من دیگه شیفت کاریم تموم شده و باید برم به سمت خونه ماشین منتظر. الهه خانمم ممنونم ازت که اومدی تا با هم جواب دوستان رو بدیم ببخشید که پای تلفن معطل شدی. الان دارم میام به سمت شما فقط زنگ زدم بیا سر کوچه که بریم خریدامونو انجام بدیمو برگردیم خونه.
انشالا جواب لطف و محبت باقی دوستان رو هم در اولین فرصت میدیم.

و بالاخره خدای مهربون دوتا قلب عاشق رو به هم پیوند زد تا در کنار هم یک زندگی عاشقانه و شاد و سرشار از موفقیت را بیآغازند.
اشکان و الهه عزیزم صمیمانه ترین تبریک رو با تقدیم یک سبد گل رز قرمززز تبریک میگم. تا ابد عاشق بمانید.

الههنوشت: سلام تبسم جونم! خیلی خوشحال شدم اینجا دیدمت! ممنون از تبریکت دیروزم که صدای قشنگتو تو ماشین در حالی که داشتیم میرفتیم خونه مادر اشکان شنیدم مرسی که تماس هم گرفتی برای خانواده ۳ نفرتون آرزوی سعادت دارم! از طرف من آرمانو ببوس.
اشکاننوشت: سلام زنداداش! یادم افتاد به اون پست امیر که تو توش اول شدی و مدال خاستی و ظرف چند دقیقه پست رو با کمک چند نفر به آتیش کشیدیم! مرسی به خاطر تبریکت منم برای شما سه نفر بهترینها رو آرزو دارم.

سلام به دیگر هممدرسه ای قدیمی خودم دادا خیلی ممنونم امیدوارم شما هم زندگی سرشار از خوشی و شادی رو با همسرت تجربه کنی.
راستی بالاخره والیبال هم اولین مدال جهانی رو تو رده بزرگسالان به دست آورد! عملکرد والیبال تو این دوره خیلی خوب بود و انصافا دمشون گرم که خاطره تلخ لیگ جهانی رو از ذهنمون پاک کردن.
بازم ممنون از حضورت ایشالا همیشه خوبو خوش باشی.

سلام به آقا اشکان و الهه جون
واقعا تبریک گفتن به شما و دیدن این روز به من خیلی خیلی مزه مده.
برای راه درازی که طی کردید و صبوری هاتون تا به همدیگه برسید.
و اینکه پای هم ایستادید همیشه کارتون برام ستودنی هست.
حقا که بیستونو کندید برای رسیدن به هم.
زندگی سرشار از آرامش و عشق و محبت و شادی را براتون آرزو میکنم.
قدر همدیگه و عشقتونو بدونید.
تشکر آقای علاء الدین برای پست.عروسی خودتون به وقتش و به زودی.
خوب باشید همیشه.

از طرف الهه و اشکان سلام بر سارای! ممنونیم از حضورت و تبریکت. آره واقعا راه خیلی سختی رو طی کردیم تا به اینجا رسیدیم و تو چون تو چندتا سفر بودی با ما تا حدودی در جریان این راه پر پیچ و خم هستی. اما واقعا خدا رو شکر که اون روزای سخت و اون تلاشای تاقت فرسا یه جا تموم شد و چه قدر این پایان به دلمون میشینه همین الانم بعضی وقتا خودمونم باورمون نمیشه که تلاشامون نتیجه داده اما الان در کنار هم آرامش عجیبی داریم و به خاطر همه این نعمتای خوب باید شاکر خدای خوبو مهربون باشیم.
برات بهترینها رو آرزو داریم انشالا در تمام مراحل زندگی تندرست و موفق باشی.

سلام. ایول باز هم جشن آخ جون! تبریک میگم به جدید ترین جفت محله! ایشالا حسابی خوشبخت باشید. تمام شب هاتون ستاره بارون، تمام روز هاتون آفتابی، تمام لحظه هاتون به رنگ آرامش و تمام فصل های زندگیتون فقط بهار.
شاد باشید عروس و داماد و شاد باشید همگی!

درود
اشکان تولد دوباره ات مبارک .امید که اینبار که دنیای جدید را تجربه میکنید یک کمی گرد و خاکی تر از قبلت باشی .تجربیاتتان را با مجتبی ای تازه دامادها به اشتراک بگذارید .هنوز تمام نشده تازه اولشه .اول اتصال آرزوها و عشق ها .خدایا هنوز چقدر از این دریای طوفان زده باید متلاطم و مواج بماند تا جشمانمان نظاره ازدواج هائی باشد که هنوز ما منتظریم ، منتظریم ببینیم که هنوز ندیده ایم .
به هر حال به اشکان به همهتازه دامادهائی که داماد شده ا ند و همه تازه دامادهائی که در شرف داماد شدن هستند و همه تازه دامادهائی که قصد و مقصدی ندارند تبریک عرض می کنم و به خودم و همه متاهل هائی که منتظر شیرینی خوران هستند و مراسمات حقیقی و مجازی های گسترده بیشتر تبریک عرض میکنم .در این پست چون اثری از داماد نیست تا دلم خواست نوشتم و علاالدین هم فرصت ندارد … .

درسته! به دلیل حادثه‌ای که شاید به زودی در محله بنویسمش، نتونستم به موقع دوباره به این پست سر بزنم. به‌هرحال باز هم از همه متشکرم! البته که تشکرهای اصلی رو از طرف عروس و داماد دریافت خواهید کرد.

اشکاننوشت: آقا به خدا ما فرار نکردیم! همینجاییم داریم دوتایی کامنتا رو میخونیم و جوابامونو یه کاسه میکنیم و من از داخل حساب کاربری خودم مینویسم! خخخخخخ!
البته این از تبعات سورپرایز کردن ما هم هست دیگه! تازه الان به قول خودمون داریم با تمام قوا خودمونو به سیل مهرو محبتای شما میرسونیم! ولی اگه خبر داشتیم باور کنید سریعتر از اینا میومدیم. بنا بر این به خاطر تأخیر احتمالی نزدیک به قطعی که در پاسخ دادن به کامنتا وجود داره هم عذرخواهی میکنیم.

از طرف الهه و اشکان سلام بر شما نازنین خانم خیلی مچکریم از حضور و تبریکتون ما هم برای شما آرزوی موفقیت داریم و البته اینکه اگر این اتفاق خوب هنوز قسمت و روزیتون نشده امیدواریم که هر چه زودتر بهترین بخت روزی و قسمتتون بشه.

سلااااااام و درود بر شما آقا علاء الدین
خوبید آیا
واااای یکی یکی دوستان که دارن مزدوج میشن اشکان جونم و همسر گرامیشون پیوندتون مبارک میگم اشکان یه دست هم رو سر من بکش شاید یه تغیییری تحولی چیزی اتفاق افتاد نمیدونم شایدم باید تا همون ده سال دیگه یعنی سال ۱۴۰۶ عزب بمونم البته با این کله ی تاس و قد ناموزون و بیکاری و بیپولی کی به من آسمون جُل زن میده
بگذریم جشن بزرگانه ایشالله مبارکش باد عروسی مجری شش نقطه هست ای شالله مبارکش باشه
خب اشکان جونم بهت حسابی تبریییییییک میگم و امیدوارم که خوشبخت و سپید بخت باشین
شبتون خوش ایام به کام و خدا نگهدار

از طرف الهه و اشکان سلام جنابعبدلاه پور ممنونیم از حضورتون حتما به خواست خدا بهترین بخت نصیبتون میشه! به هر حال براتون بهترینا رو آرزو میکنیم و انشالا در شادیاتون ما رو هم شریک کنید تا این لطفتونو جبران کنیم.

از طرف الهه و اشکان سلام و درود فراوان بر شما جناب علی اکبر حاتمی.
خیلی خوشحال شدیم از مهر و محبتی که به سمت ما روانه کردید براتون بهترینا رو آرزو میکنیم و کلی آرزوی خوب و انرژی مثبت رو از همینجا نثار وجود مهربونتون میکنیم.

سلام به اشکان و الهه.
خدا رو شکر که سر انجام دست زمونه، شما دو نفر رو به هم رسوند.
از صمیم قلب واستون خوشحالم.
از خدا میخوام بهترین ها سر راهتون قرار بگیره و با تدبیر، زندگی مشترکتون رو شروع کنید.
هیچ لذتی از این بالاتر نیست که آدم میبینه دوستان صمیمیشون دارن ازدواج میکنن و طعم خوشبختی رو با همه ی وجود می چشن.
بازم تبریک به اشکان و الهه و تشکر از علاء الدین گرامی.

اشکاننوشت: سلام رفیق! دمت گرم دادا! مرسی از تبریکت همیشه یادم که به ما تو این مدت کمک کردی حتی اگر شده به قدر یه مشاوره اما همیشه برامون پر ارزش بودی و هستی! برات دنیا دنیا خیر و شادی رو آرزو میکنم.
الههنوشت: سلام آقا امیر. ممنون از حضورتون شما به منو اشکان لطف داری. بله واقعا لحظه زیبایی خود ما هم وقتی خبر ازدواج شما و تبسم جون رو شنیدیم همین حس خوب بهمون دست داد و اتفاقا با هم بودیم که بهتون زنگ زدیم و سعی کردیم این لحظات رو کنارتون باشیم. خیلی خوشحالیم که اون روزا هنوز کلی مشکل داشتیم اما الان تونستیم از پس تمام مشکلاتمون برای شروع یه زندگی فوقالعاده بر بیایم.
موفق باشی در کنار همسر و فرزندتون.

سلام اشکان هستم آذرماسوله. اول که واقعا به معنای واقعی کلمه متحیر شدم از دیدن این پست! و باورم نمیشد که همچین حرکتی رو در موردم انجام بدید از علاُدین عزیز خیلی ممنونم که حسابی منو سورپرایز کرد واقعا دیگه از اینجا به بعد نمیدونم که چی باید بنویسم!
فقط صادقانه براتون تعریف میکنم که ماجرا این بود که اومدم که هم پستها رو خیلی سریع نگا بندازم و خیلی سریعتر کامنتای پست کامروز رو بخونم و بلافاصله برم متن پست ۶ نقطه رو بنویسم اما با عنوان پست که رو به رو شدم حسابی جا خوردم و وقتی نام نویسنده پست رو خوندم دیگه مراحل جا خوردگی بنده تکمیل شد الانم شرمنده همتونم که اینقدر دیر دارم پاسخ کامنتهای پر محبتتونو و همچنین مهر افزون علاُدین عزیز رو میدم!
گفتم تا دیر نشده اینا رو اینجا بنویسم چون الان در محله کارم و از الهه خانم واحدی جدا هستم باید ارتباط تلفنی با ایشون برقرار کنم و دوتایی همزمان کامنتها رو بخونیم و از حساب کاربری خودم جواب کامنتها رو بدیم پس خیلی زود برمیگردم همراه با همکارم و در واقع دقیقتر همسرم!.

الآن این‌که گفتی از دیدن نام نویسنده پست بیشتر جا خوردی، تعریف از من بود، یا یعنی این‌که این پسره که شکل این حرفا نبود، یا این‌که به این چه ربطی داشت که این مطلبو منتشر کرد. خخخخخخخخ!
اشکان جان! واقعاً با تشکرهای چندباره منو بی‌تعارف خوشحال کردی. فکر نمی‌کردم این‌قدر کار مثبت و مایه خشنودی رو انجام داده باشم. صادقانه من هم تا صبح جمعه فقط فکرم این بود که هیچ کس این پستو نزنه که خوشبختانه همینطورم شد. و من افتخاری که من به دست آوردم. خیلی خوب شد که از شهروز خواستی پستو نزنه. خوش به حال من!

الهه نوشت و اشکان نوشتتونا قربون. خخخخخخخخخخخخ
بسکی پشت سر هم عروسی کردین گیج شدیم بابا. دیگه وقتی هی راه بری و تبریک بگی تهش اینطوری میشه. تقصیر شوماس که ته صف واساده بودین. اگه اول صف بودین برادون دسمال به دس میرقصیدم دیمبل دیشدن دیمبل دیشدن.

سلام. این پست شدیداً غافلگیر کننده بود. چون اشکان گفته بود همون پست برنامه ی شش نقطه برای تبریک بچه ها کافیه. به هر حال به اشکان و الهه که بالاخره تونستن از موانع بگذرن و به هم برسن تبریک میگیم و براشون بهترین روزها رو آرزو میکنیم. هرجا هستید خوب باشید خخخ.

سلام به هر دو عاشق! شهروز و فریبا! بچه ها واقعا دمتون گرم و ایول بهتون خیلی خوشحالمون کردید.
اشکان: شهروز و فریبا امیدوارم هر چه زودتر زندگی عاشقانه خودتونو شروع کنید و ایشالا واسه عروسیتون حسابی بترکونیم!
الهه: بچه ها شما خیلی به ما لطف دارید ایشالا براتون جبران کنیم.
دوباره اشکان!: کوفت شهروز! حالا ادای منو در میار؟! خب بچه ها همین حالا کاری میکنم که شهروز از تهران و ایران و قاره آسیا و حتی جهان که هیچ! از کهکشان راه ………… هم دور بشه و پا به فرار بذاره!

سلام بر عشاق جدید .
اشکان و الهه خانم .
پیوندتون رو تبریک میگم و از ایزد منان , براتون آرزوی خوشبختی میکنم .
در ضمن من پیشنهاد میدم که کلا در مورد کهکشان و سیاره ها صحبت نکنیم و هر کی اسمش رو بیاره , جریمه بشه خخخخ .
یکی شدنتون مادام , ممنون از علا الدین عزیز .

سلام عمو مهدی. ممنونیم از لطفی که به ما داشتی. آشنایی با شما برای هر دوی ما اتفاق بسیار خوبی بود و به رفاقت با شما افتخار میکنیم.
در مورد کهکشان هم به هر حال اتفاقی که افتاده میشه راجع بهش مباحثی رو مطرح کرد ولی در جای خودش! هرچند که به نظرم نظرات ارزشمندی در این خصوص بتونیم از شما دریافت کنیم. خخخخخ.
به هر حال سپاس فراوان از حضورتون براتون بهترینها رو آرزو میکنیم.

دیدگاهتان را بنویسید