خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

سخنی با مدیران و ویراستاران

در بخش‌های اول و دوم این سلسله یادداشت‌ها به طرح مطالبی پرداختم که تصور می‌کنم با رعایت آن‌ها می‌توانیم محله بهتری داشته باشیم. قصد من در ابتدا آن بود که مطلب را در همان دو یادداشت تمام کنم و با توجه به عدم داشتن هر گونه تجربه ویراستاری و مدیریتی، از نوشتن اندرزنامه برای مدیران و ویراستاران خودداری کنم. اما به واسطه اظهار لطف برخی دوستان و نیز به واسطه آنکه احساس کردم حداقل از منظر یک کاربر عادی می‌توانم نکاتی را متذکر شوم، بخش سوم و انشاالله پایانی این سلسله گفتارها را به ارائه پیشنهادهایی به مدیران و ویراستاران محترم اختصاص داده‌ام.
نخستین نکته‌ای که باید مورد توجه مدیران و خاصه ویراستاران قرار گیرد، انتخاب پست‌ها و جلوگیری از انتشار مطالبیست که نباید منتشر شوند. بارها اتفاق افتاده که پستی پس از انتشار باعث پشیمانی مدیر یا دستیاران وی شده و آن‌ها خود به صراحتا از انتشار آن پست ابراز پشیمانی کرده‌اند. البته منظور من در اینجا، قیچی کردن هر آنچه می‌تواند سبب بحث و احیانا مناقشه شود نیست، بلکه منظور، جلوگیری از انتشار پست‌هاییست که نویسندگان آن‌ها به عمد یا از روی سهو، محله را به تریبونی برای تسویه حساب‌های شخصی تبدیل کرده‌اند. اگر من نسبت به گفتار یا کردار هر یک از ساکنان محله انتقادی دارم، حق مطلب آن است که ابتدا سعی کنم موضوع را با خود وی در میان بگذارم و اگر وی از تعامل اجتناب کرد یا آنکه موضوع جنبه عمومی داشت، آن را در قالبی شکیل و با رعایت موازین انصاف و ادب منتشر کنم. عامل انتشار چنین پست‌هایی در محله علاوه بر عدم آشنایی برخی از ما با اصول نقد، سهل‌انگاری برخی ویراستاران محترم نیز هست که بلافاصله با مشاهده پستی در بخش بازبینی، برای انتشار هرچه سریع‌تر آن پست احساس وظیفه می‌کنند و به عواقب آنچه منتشر می‌کنند نیز توجه چندانی ندارند. لذا پیشنهاد من به ویراستاران محترم آن است که این نقاب بی‌طرفی را کنار بگذارند و آنچه را برای بازبینی ارسال می‌شود بیش و پیش از هر چیز در ترازوی عقل و انصاف خود قرار دهند و آنگاه درمورد انتشار یا عدم انتشار آن تصمیم بگیرند، وگرنه صرف کلیک کردن بر روی دگمه «انتشار» برای یک پست از قسمت بازبینی را که پسر هشت‌ساله من هم می‌تواند انجام دهد!
نکته دوم آنکه ویراستاران پیش از انتشار مطالبی که حاوی لینک هستند، صحت لینک را بررسی کنند. انجام چنین کاری کم‌تر از چند ثانیه زمان می‌برد، اما می‌تواند از اتلاف چندین و چند ساعت وقت مخاطبان جلوگیری کند. در واقع ویراستار باید کار خود را چنان دقیق انجام دهد که عبارت «لینک خراب بود» به تاریخ بپیوندد و پستی که لینک صحیحی در آن درج نشده بر روی سایت قرار نگیرد.
نکته سوم آنکه به خدمت گرفتن یک فرد بینا جهت بررسی مطالب سایت به لحاظ املایی می‌تواند در ارتقای کیفیت نگارش مطالب در محله تأثیر بسزایی داشته باشد. ویراستاران نابینا، هرچند هم کار خود را با دقت انجام دهند، در نهایت ممکن است برخی غلط‌های املایی را به دلیل آنکه صفحه‌خوان‌ها واژه را با تلفظ صحیح ادا می‌کنند از قلم بیندازند.
مدیران و اعضای کادر در هنگام درج نظرات، ابتدا مشخص کنند که ورودشان به بحث از منظر مدیر است یا کاربر عادی. اگر مدیر هستند، بی‌طرفی را در هیچ حال کنار نگذارند و در جایی که از منظر کاربر عادی وارد بحثی می‌شوند، نباید از اختیارات مدیریتی استفاده کنند. مثلا هیچ یک از اعضای کادر حق ندارد به عنوان کاربر عادی در مناقشه‌ای به نفع یکی از کاربران و علیه دیگری اظهار نظر صریح کند و پس از آن نیز بخش نظرات را جهت ممانعت از پاسخ آن کاربر عادی مسدود نماید. چنین رفتاری، اگر به رویه تبدیل شود، زمینه را برای استبداد مدیران در محله هموار خواهد کرد و با توجه به کاربرمحور بودن این محله، پیشبینی آسیب‌های احتمالی ناشی از این امر چندان دشوار نیست.
اعضای کادر می‌توانند با توجه به حضوری که در تیمتاک محله دارند، ایده‌هایی را که کاربران در یک جمع مثلا چهارنفره مطرح می‌کنند شکار کرده، از آن‌ها بخواهند تا همین مطلب شفاهی را در قالبی مکتوب درآورده به عنوان پست در محله منتشر کنند تا اولا انگیزه کاربران جهت مشارکت در تنظیم و انتشار مطالب در محله افزایش یابد، و ثانیا ایده‌های خوب از حصار تنگ حافظه عده معدودی از کاربران به عرصه پهناور نوشته‌های ماندگار وارد شوند و عده بیش‌تری بتوانند از آن‌ها در حال و آینده بهره گیرند.
این یادداشت نیز به مانند دو یادداشت پیشین، حاصل مشاهدات عینی نگارنده در محله در طول این سال‌ها بوده است. طبیعیست محتوای این یادداشت نیز به مانند دو یادداشت قبلی دارای کاستی‌هاییست که برخی از آن‌ها در بخش نظرات مرتفع خواهد شد. در پایان، امید آن دارم که این مجموعه بتواند سهمی هرچند ناچیز در ارتقای سطح کیفی مطالب و نیز شیوه مدیریت محله داشته باشد.

۲۶ دیدگاه دربارهٔ «سخنی با مدیران و ویراستاران»

سلام. میترسم در کامنت‌ها نظراتی بیان شود که مجبور بشی زیر قولت بزنی و مستقیما سخنی با فضانوردان هم داشته باشی.
جدا از شوخی، شخصا ازت تشکر میکنم که حرف دل من و تعدادی دیگر از دوستان را بیان کردی.
من به محسن شک ندارم که نیتش درستِ و امیدوارم نگذارد چنین اتفاقاتی در این سایت دوست‌داشتنی تکرار بشه.
به امید پیشرفت هرچه بیشتر این محله با صفا.

سلام.
واقعا ممنون. تذکرات به جایی بود.
با اجازه با توجه به نکاتی که نوشتید، عملکرد خودم رو ارزیابی میکنم.
در مورد اینکه هر پستی که میاد با دقت بررسی بشه که از نظر محتوایی مشکلی نداشته باشه، سعی خودم رو کردم. حتی موردی بوده که کاربر محترم امکان انتشار مستقیم داشته و پستی رو هم منتشر کرده ولی محتوای پست مطابق قوانین سایت نبوده و اتفاقا کاملا مشخص بوده که میتونست کامنت دونی اون به یک محیط کاملا پر حاشیه و جنجالی که اصلا مطابق قوانین سایت نیست، تبدیل بشه. این شده که تا هنوز تعداد کامنت های پست خیلی کم بودند حدود سه چهارتا سریع پست رو با گذاشتن یادداشت روی عنوانش به پیشنویس فرستادم. و البته مدیر سایت رو هم در جریان گذاشتم و قطعا خودسر چنین کاری نکردم. مواردی هم بوده که منتشر کردم و تنها مشکلش کیفیت خیلی پایین محتوا بوده و اینطور هم نبوده که مشکل خیلی جدی ایجاد کنه، (منظورم جنجال و حواشی هست.) ولی با هماهنگتر شدن با دیگر اعضای کادر از این اشتباه طبیعتا جلوگیری شد. در مورد لینک ها هم سعی خودمون رو میکنیم. به نظرم گاهی وقتا اتفاقا بیش از چند ثانیه وقت لازمه و به تجربه ثابت شده که گاهی وقتا لینک ظاهرا سالمه ولی خود فایلی که آپلود شده مشکل داره. گاهی وقتا هم بوده که هم نویسنده و هم ویراستار هر دو کار رو درست انجام دادند ولی نمی دونم چرا باز هم با چنین پیغامی از مخاطبین محترم مواجه میشیم که لینک خرابه یا فایل خرابه. در مورد اصلاح غلط های املایی هم، شخصا گاهی وقتا سوتی دادم، بد جوری هم سوتی دادم که اینجا از همگی عذر خواهی می کنم. مواردی هم پیش اومده که اشکال تایپی طوری بوده که نتونستم درستش رو تشخیص بدم و از اونجایی که سایت های غیر نابینایی رو هم پر از غلط های این شکلی دیدیم، خب گفتم زیاد سخت نگیریم و عملا پست از نظر محتوا مشکلی نداشته، شاید صرفا یه مشکل خیلی ریز تایپی بوده که همکاران محترم کمک کردند و اصلاحش کردند. البته تأکید میکنم کار خودم رو بی اشکال نمی دونسته و نمی دونم. موردی هم بود که یه پست پر غلط املایی و تایپی اومد زیر دستم، به جان خودم حدود یک ساعت وقت گذاشتم و تا جایی که می تونستم اشکالات رو به حداقل رسوندم ولی وردپرس نامردی کرد خخخ و حدود نصف ویرایش اعمال نشده پست باز هم با غلط های املایی و تایپی زیاد منتشر شد خخخ. یادمه چند بار با همکاران پست رو بعد از انتشار ویرایش کردیم تا بالاخره اصلاح شد. اینجا هم جا داره از کاربران محترمی که دوست دارند در تولید محتوای این سایت نقش داشته باشند، خواهش کنم که قدری بیشتر روی صحیح نویسی تمرکز کنند. اینطور به نظر میرسه که اصلا بعضی نویسندگان محترم نمیرند ببینند بعد از انتشار، احیانا چه تغییراتی در پستشون اعمال شده. اومدیمو شخص من ویراستار اشتباه پست رو ویرایش کردم و کلمه صحیحی رو غلطش کردم خخخخ. اینو صادقانه اعتراف میکنم که گاهی وقتا با تمرکز کردن رو اصلاح غلط های املایی خودم هم به غلط نوشتن می افتم خخخخ. در مورد کمک گرفتن از یک فرد بینا هم با نظرتون موافقم. گاهی وقتا که املای کلمه ای رو شک دارم، و حتی ممکنه با متوسل شدن به گوگل هم به جوابی که میخوام نرسم، از فرد بینایی که مطمینم املای صحیح فلان کلمه رو میدونه کمک گرفتم. متوجه منظورتون شدم که چی میگید. اینکه فرد بینایی هم باشه که امکان ویرایش در سایت رو داشته باشه، این هم فکر خوبیه ولی فعلا شاید این عملی نباشه. به نظرم میشه از بیناهایی که اطرافمون هستند بخواییم که بیان یه چند دقیقه ای وقت بذارند، صفحه رو ببینند و غلط هایی که احتمالا به اصطلاح از دستمون در رفته رو ببینند و با تذکرشون درستش کنیم. در مورد بسته شدن کامنتهای برخی پستها هم: تا الآن تا اونجا که خاطرم هست، یا به درخواست نویسنده بوده یا اینکه به نظر می رسیده برای جلوگیری از جنجال و درگیری بیشتر می طلبیده قسمت نظرات بسته بشه. از این لحاظ که بیام یا به عنوان یه کاربر عادی نظر بدم، یا اینکه اگه مدیریتی میام نظر میدم خدای نکرده حقی از کسی ضایع نکنم و اعمال مدیریت بیجا نکنم، سعی خودم رو کردم ولی مطمین نیستم که آیا اینجا هم کاملا موفق بودم یا نه. خخخ خاطرم هست تو یکی از پست ها هم اتفاقا یه کم دعوا شد. از اونجایی که هم اون روزا زیاد حوصله نداشتم و هم میدیدم اگه بخوام چیزی رو ویرایش یا حذف کنم بالاخره حق یکی از دو طرف ضایع میشه، این شد کاملا بی توجه رد شدم و پیش خودم گفتم بالاخره خسته میشند خودشون خاتمه میدند که اتفاقا همین هم شد. باز هم تأکید می کنم شخصا هنوز هم دارم کسب تجربه می کنم، و کار خودم رو هم بی نقص نمی دونم. خواستم به طور خلاصه بگم که با توجه به هر سه یادداشت، با همکاری هممون میشه که همه چی اوکی بشه. اوه کامنتم خیلی طولانی و شبه پست شد خخخ. امیدوارم تو همین چند خط هم، موجب رنجش کسی نشده باشم. موفق و سربلند باشید.

درود. خوبه. ادامه بده و کامنت دهنده ها و بازدید کننده ها رو هم نصیحت کن. ولی آخرش هم رو این نکته کلیدی تأکید کن که,
من قصد نصیحت ندارم, چرا که هیچ فایده ای هم ندارد خَخ.
به نظرم لازمه خود مدیرا و ویرایشگرها هم موضوعو از زاویه دید خودشون بشکافند و در این مورد پست بزنند.
ذیل عنوان اینکه ما از نویسنده ها و مشارکت کننده ها و نظر دهنده ها دقیقاً چی میخوایم.
این موضوع باعث شفافیت بیشتر میشه و حتی یه نویسنده و مشارکت کننده هم میتونه از زاویه دید خودش موضوعو تحلیل کنه تا مدیرا هم بتونن تعامل بیشتر و بهتری برقرار کنند.
حتی اسمش میتونه درد دلهای یه مدیر یا نویسنده هم میتونه باشه.
شاید در آینده یه همچین پستی بزنم.

خب اول منم صحبتهای نازنین رو میپذیرم و بر همه شون صحه میذارم.
ولی بعدش میخوام نکته ای رو روشن کنم.
من نابینام! پس میام تو این سایت. کاربرم! پس اجازه کامنت گذاشتن دارم و مدیرم و بر این اساس هم اختیارات و وظایفی دارم. ممکنه موقعیتها و شرایط دیگه ای هم داشته باشم که مربوط یا نامربوط به بحث یا پست مورد نظر باشه.
حالا اگه کامنتی گذاشتم، نه خودم و نه هیچ کس دیگه ای نمیتونه تفکیک کنه که الان این کاربر بود، مدیر بود یا غیر از اینها.
منم عین همه تو بحث شرکت میکنم و نظر مخالف یا موافق میدم. شایدم حرف توهین آمیز یا تندی نسبت به کس دیگه ای بنویسم. تا اینجاش هیچ ربطی به مدیریتم نداره. فقط وقتی به مدیریتم ربط پیدا میکنه که مثلا کامنتهای همون پستی که توش نظر دادم رو ببندم.
دقیقا برعکس حرف اول، اینجاش هم صرفا مدیریتیه و ربطی به نظر مخالف، موافق یا توهین آمیزی که دادم نداره.
من ممکن بود مدیر نباشم و نظری به مراتب بدتر از اون چه در زمان مدیریتم نوشتم رو بنویسم.
خلاصه این که هر کسی از جمله من، تو تک تک موقعیتها و شرایط مختلف به واسطه بازم تک تک همون موقعیتها و شرایط مورد قضاوت قرار میگیره و درستش هم همینه.

شایدم حرف توهین آمیز یا تندی نسبت به کسدیگه ای بنویسم. تا اینجاش هیچ ربطی به مدیریتم نداره. فقط وقتی به مدیریتم ربط پیدا میکنه که مثلا
کامنتهای همون پستی که توش نظر دادم رو ببندم.
دقیقا برعکس حرف اول، اینجاش هم صرفا مدیریتیه و ربطی به نظر مخالف، موافق یا توهین آمیزی که دادم نداره.
خب آقا سعید، مغالطه نفرمایید.
جناب عالی اگر مدیر نبودی، حرف توهین آمیز میزدی، کامنتت حذف میشد، یا به کامنتت جواب داده میشد.
همونطور که خودت گفتی، خیلی تلاش کردی اول کار بیایی حرف بزنی، اگر راستگو بودی اول میامدی سوال می‌پرسیدی تا جواب بدم.
سوال میپرسیدی تا روشن بشه برات و این اجازه رو به خودت ندی از نیت من طوری برداشت کنی یا قضاوت کنی که مثل بچه‌ها حرف توهین آمیز بزنی و اجازه جواب ندی.
در تیم تاک حرف مجتبی را تکرار کردی و گفتی همین که هست.
مجتبی اومد سوال پرسید، تا نیت من براش روشن بشه.
جناب عالی هر وقت دلت بخواد توهین میکنی به عنوان کاربر عادی، بعد برای این که جواب ندم در کامنت رو میبندی.
حالا یه سوال.
اگر من نویسنده، در آخر یه کامنت توهین آمیز میذاشتم که دقیقا منظورم از مزدور فلان شخص بوده و یا در کامنت ها رو میبستم یا میگفتم در کامنت رو ببندید، چیکار میکردی؟
خوشحال میشم به سوال جواب بدی.
آقای سعید، بنده اگر چند تا مخالف داشتم، بیشتر بچه‌ها موافقم بودند.
اونم نه موافق این که بگم فلان شخص مشخص مزدوره، چون وقتی از کسی اسم نبردم، حقوقی و شرعا خلافی مرتکب نشدم.
دوستان زیادی موافق این بودند که در بین همنوع مزدور هست و من شخصا دیدم این افراد رو.
من به محسن گفتم، در کامنتها رو ببندید.
حتی این رو هم گفتم برو کامنت‌های آخر رو نگاه کن، من عقده ای نیستم در آخر کامنت زشتی بذارم بعد بخوام در کامنت‌دونی رو ببندید تا جواب نشنوم اما ظاهرا تو…

به نظرم اگه آزادی بیانه دیگه بسه! اگه احترام به نظرات یه کاربره دیگه بسه! اگه نشون دادن شخصیت آدمای کم ظرفیت، حراف و عقده ایه دیگه بسه! و هر چی باید از این پست میشنیدیم تا همین جا شنیدیم و خوندیم!
متأسفم که بازم باید بر خلاف میل و اهدافمون در اینجا کامنتهای پستت رو ببندم؛ چیزی که البته برای تو
شاید نه تنها عجیب غریب نیست، که باید خیلی هم زودتر اتفاق می افتاد.
امیدوارم بالاخره یه روزی تو هم بزرگ بشی و بتونی درک کنی آدم دو تا گوش و یه زبون داره!
خب قسمتی از نظرات جنابعالی که ربطی به مدیریت نداره رو شنیدیم!
بلانسبت تو، یه مقام بالادستی داشتیم که چاپلوس و خوشخدمت بود.
یک بار بهم گفت بچه هستی، گفتم دوست دارم بچه بمانم تا این که بزرگ بشم و یک چاپلوس بار بیام.
آقای سعید! بزرگی به این معنی نیست که همیشه پشت یک مدیر ارشد پنهان بشیم و از قدرتش به نفع خودمون استفاده کنیم.
هنر اینه که اگر به عنوان کاربر عادی حرفی داریم، اگر مدیر هم هستیم حرفمونو بزنیم و منتظر جواب باشیم.
وگرنه مدیر نمیتونه ادعا کنه که به کاربرش توهین میکنه و این حق رو هم داره که جواب نشنوه.
از نظر شما بزرگی به این معناست که پشت یک پهلوان پنهان بشی هروقت دلت خواست بیای بیرون به یکی توهین کنی بعد بری از ترس پنهان بشی.
آقا سعید من این نوع بزرگی رو نمیخوام

ببین کامبیز! همه میدونیم منظور تو از پستت چی بود خودتم میدونی!
یک کلام! من کارمو بلدم، رو در بایستی هم با کسی ندارم!
حالا کامنتایی که فرصت پاسخگوییشون ازت گرفته نشد مگه تو یا کسایی که مخالفت بودن هیچ کدوم قانع شدید؟!
تو تندو تیز حرف زدی، بقیه با آداب جوابتو دادن، من هوس کردم عین خودت تندو تیز باهات حرف بزنم! دیگه گریه نداره که!
ضمنا پست اعتراضیت هم درست میگی من توصیه کردم منتشر نشه چون احتمالا دو تا تو قرار بود بگی چهار تا من و غیر حاشیه هیچی تهش نبود!
من ابایی از گفتن و شنفتن هیچ وقت نداشته و ندارم. همینم به محسن گفتم و خودش تصمیم گرفت که به توصیه من عمل کنه و منتشر نکنه.
به نظرم جواب سؤالتم گرفتی ولی برای روشن شدن بیشتر ذهنت میگم!
اگه همون پست کذایی هم که منتشر شد رو من دیده بودم منتشرش نمیکردم یا نهایتا بهت خبر میدادم که فلان جاهاشو درست کن دوباره بفرستش.
حالا که مبحث روال کار مدیران و ویراستاران مطرحه، لازمه اینم بگم که ما عاری از اشتباه نیستیم و یکی از اشتباهات که توسط ویرایشگر ما اتفاق افتاد، همین انتشار بی کم و کاست پست تو بوده و تصمیم جمعی اینه که از این به بعد بیشتر دقت کنیم تا از بروز حاشیه های این چنینی جلوگیری بشه.

ببین کامبیز! همه میدونیم منظور تو از پستت چی بود خودتم میدونی!
بدونی هم حق نداری توهین کنی!

یک کلام! من کارمو بلدم، رو در بایستی هم با کسی ندارم!
آره دیگه پنهان شدن پشت مدیریت.

حالا کامنتایی که فرصت پاسخگوییشون ازت گرفته نشد مگه تو یا کسایی که مخالفت بودن هیچ کدوم قانع شدید؟!
اون کامنت‌ها از طرف مدیریت نبود و حرف اینجا قانع شدن یا نشدن نیست.
حرف اینه که کسی که بی ادبی میکنه، یا کامنتش حذف بشه یا بهش جواب داده بشه.
هرجا لازم باشه میگی مدیرم، جای دیگر نفعت باشه کاربر عادی هستی.

تو تندو تیز حرف زدی، بقیه با آداب جوابتو دادن، من هوس کردم عین خودت تندو تیز باهات حرف بزنم! دیگه گریه نداره که!
تو جز خنده، گریه ازم ندیدی ولی تو با توهین و فرار ترستو به همه ثابت کردی.
حرفت برای اکثریت موافق اون پست چیه؟
این که این پست از یک آدم عقده ایست و هر کسی که تایید کرد هم مثل نویسنده عقده ای هستش.
بازم بگم چون اهل سوء استفاده نیستم اکثریت با کلیت پست موافق بودن.

ضمنا پست اعتراضیت هم درست میگی من توصیه کردم منتشر نشه چون احتمالا دو تا تو قرار بود بگی چهار تا من
و غیر حاشیه هیچی تهش نبود!
اگه تو گفتی که منتشر نشه، چرا توی تیم تاک گفتی پست بزن و به من هم توهین کنی منتشر میکنم؟

به نظرم جواب سؤالتم گرفتی ولی برای روشن شدن بیشتر ذهنت میگم!
جواب سوالمو کجا دادی؟
من میگم اگر در آخر فحش میدادم و میگفتم مزدور فلانیست، و در کامنت رو میبستم یا میخواستم ببندید جنابعالی مدیر چیکار میکردی؟
تو میگی: اگه همون پست کذایی هم که منتشر شد رو من دیده بودم منتشرش نمیکردم یا نهایتا بهت خبر میدادم که فلان
جاهاشو درست کن دوباره بفرستش.
این یعنی اشکال تیم خودتون، به من ربطی نداره و اصلا هم جواب سوال من نبود.
بخوای نخوای اکثریت موافق کلی پست بودند.

با اجازه نکات دیگه ای هم به نظرم رسید که عرض میکنم:
خواهشی که از نویسندگان محترم دارم اینه که: وقتی پستی رو برای بازبینی می فرستند، حتما از طریق قسمت پیشخان و نوشته ها، وضعیت پستشون رو ببینند. اگر پستی بنا به هر دلیلی قابل انتشار نباشه، روی عنوانش یادداشت می ذاریم. و اگر نشه روی عنوانش کامل توضیح بدیم، از طریق ایمیل به نویسنده محترم دلیل یا دلایل غیر قابل انتشار بودن رو اطلاع میدیم. بذارید یه کم صریح صحبت کنم. متأسفانه برخی به دریافت لقمه آماده و جویده شده عادت کردیم. با وجود اینکه این نکته هم در راهنمای گردش در محله هست، و هم جناب خادمی در پستی همین نکته رو گوشزد کردند، و هم اینکه الآن هم قرار نبوده و نیست این رویه تغییر کنه، نمیدونم چرا برخی از دوستان این زحمت رو به خودشون نمیدند. بعد هم این سوء تفاهم براشون هست که مدیران از سر لج و مغرضانه پست رو منتشر نکردند. نکته دیگه هم اینکه: برخی پست ها که میاد از نظر محتوا و فنی و همه این ها بی نقصه ولی مطلب تکراریه. متأسفانه برخی از دوستان هم این زحمت رو به خودشون نمیدند حداقل آرشیو پست های خودشون رو یه بررسی کنند و پستی که قبلا منتشر کردند رو دوباره نفرستند. اتفاقا برخی وقتا دلیل حذف پست بعد از انتشار، همین بوده. در مورد غلط های املایی هم اگه از این به بعد، از طریق فرم تماس با روابط عمومی ایمیلی بهم اطلاع بدید به نظرم بهتر باشه. چون گاهی وقتا ممکنه اتفاقا بنا بر هر دلیلی کامنت ها رو کامل نتونیم رصد کنیم و اون کامنت از دستمون در بره و اتفاقا سوء تفاهم بشه که شما از قصد دارید این رو مستقیم به خود کسی که غلط نوشته تذکر میدید یا اینکه این برداشت هم نشه، درسته روی سخنتون با ویراستاران هست، ولی گاهی وقتا به نظر میرسه صورت خوشی نداشته باشه و به هر حال به نوعی تذکر مستقیم و رو در رو به حساب میاد. از طریق ایمیل یا پیام خصوصی همین سایت بهم اطلاع داده بشه، ممکنه قدری دیر ترتیب اثر داده بشه ولی بالاخره اقدامات لازم انجام میشه و دیگه سوء تفاهمی هم پیش نمیاد. راستی داشت یادم می رفت. دوستانی هم که پست لینک دار می فرستند، اگه لطف کنند فایل مربوطه رو در سرور همین سایت آپلود کنند، که هم لینک مستقیم باشه و هم مجبور به دوباره کاری نشیم، بسیار بسیار ممنون میشیم. اگه هم FTP یا همون قفسه برای آپلود ندارید، می تونید از طریق فرم تماس با مدیر فنی برای دریافت FTP اقدام کنید. باز هم اگه نکته ای به نظرم برسه مراحم خواهم شد. همگی موفق و سربلند باشید.

خب سعید. بحث رو با خودت ادامه میدم. تو حق داری تندترین نظرات رو به عنوان یه کاربر و حتی یه مدیر درج کنی. تا اینجا درست. همچنین حق داری هرجا صلاح دیدی کامنت های یک پست رو ببندی. این هم درست. اما از این دوتا منطقا نمیشه نتیجه گرفت که تو حق داری در یک کامنت هم از آزادی های یک کاربر نسبت به یک مدیر استفاده کنی، و در عین حال از امتیاز مدیر نسبت به کاربر هم بهره ببری. معتقدم توی اون پست مشخص، نظر بهتر این بود که نظر تندت نسبت به کامبیز رو می نوشتی، جواب کامبیز رو دریافت می کردی، و توی کامنت بعد بدون اینکه وارد مناقشه بشی بخش نظرات رو می بستی. حالا باز هم اگه فکر می کنی کار خودت رو بلدی، بسیار خب. خیلی هم عالی. اما اینجا کاربرمحوره و اگه کاربرها احساس کنند تو هر وقت اراده کنی به هرکی خواستی فحش میدی و بعد هم گوشی رو تقی می کوبی زمین، قطعا انگیزه ای واسه نوشتن حداقل واسه بعضی کاربرها باقی نمیذاری. ضمنا درمورد عدم انتشار اون پست یا حداقل تعدیلش با نظرت موافقم، اما خلط کردن دوتا نقش در یک نظر واحد رو شاید زرنگی بدونم، اما قطعا منطقی و اخلاقی نمی دونم. خب حالا که حرفش پیش اومد، نمونه ای از همین یکی دو هفته اخیر ذکر می کنم تا بحث روشن تر بشه. شهروز حسینی مطالبی رو در قالب یه پست توی روز عصای سفید منتشر کرد که مخالفت ها و موافقت های زیادی به همراه داشت. شهروز به تمام کامنت ها جواب داد. مثل یه کاربر تند گفت و از کاربرها هم تند شنید. اما هیچ وقت به خودش اجازه نداد حرف هایی رو در کسوت کاربر بزنه، و بعد با اتخاذ یه سیاست یک بام و دو هوا بخش نظرات رو برای اینکه جوابی نشنوه ببنده. من هنوزم با محتوای اون پست مخالفم، اما پاسخگو بودن شهروز دربرابر نظراتش رو عمیقا تحسین می کنم. ارادتمند.

دکتر من نه زرنگم نه سیاستمدار.
یه خصوصیت خوب دارم.
وقتی لازم باشه در لحظه کاری رو انجام بدم، اون چه به فکرم برسه رو انجام میدم و خلاص.
اینو لازمه ضربتی عمل کردن میدونم.
اینم میدونم ممکنه کسانی ناراحت بشن. ولی هر کس سابقه منو بدونه فکرایی که گفتی رو در موردم نمیکنه.
اما کامبیز! اون پست گذشته و رفته، پست اعتراضی هم نه به دستور من که با توصیه من منتشر نشده. ولی فضا رو که از تو نگرفتن! دست به کپیتم خوبه!
برو کامنت منو از اونجا بیار اینجا جمله جمله بنویس زیرشم جواب خودتو بنویس.
منم اگه لازم شد بحثو کش میدم تا ببینیم میتونی به هدفت برسی یا نه!
گفتم که از گفتن و شنفتن هیچ وقت واهمه ای نداشتم، الانم ندارم.
فقط امیدوارم خودت پشیمون نشی!

درود مجدد. ببین، من بحثم سر رویه و ساختاره و نه سر اینکه تو چطور آدمی هستی. مسئله دیگه اینکه ما اینجا فقط با کسانی که ما رو میشناسن طرف نیستیم، بلکه کسانی هم هستند که نه از نیت ما خبر دارند و نه از سابقه ما. اگر احساس می کنی این شیوه به اصطلاح ضربتی می تونه واسه سایت اعتبار بیاره، خب هر طور صلاح می دونی. اما یادت نره که ما اینجا فقط با اونایی که سوابق و نیات ما رو می دونن طرف نیستیم. ممنونم که وقت گذاشتی و پاسخ نوشتی. ارادتمند.

دیگه لازم نیست بحث رو کش بدیم آقای ضربتی!
تا همینجا مشخص شد چه کسی قدرتمند قدم برداشت و چه کسی جواب سوالات رو نداد و ضعیف عمل کرد.
من هدفی هم داشته باشم خودمم و اگر نظری هم بدم از طرف خودم میدم، لازم هم نیست وقتی کم بیارم مدیریتیش کنم.
یعنی بخاطر توصیه جنابعالی برای منتشر نکردن اون پست و همچنین بستن کامنت‌ها در پست قبلی به این حرفت هم ایمان دارم که میفرمایی: گفتم که از گفتن و شنفتن هیچ وقت واهمه ای نداشتم، الانم ندارم.

چه سابقه ای.
نمیدونم این جمله رو تهدید از طرف مدیر سایت بدونم که میگی: فقط امیدوارم خودت پشیمون نشی!
چون دقیقا نمیدونم با کاربر عادی طرفم یا مدیر

دیدی شروع نکرده پشیمون شدی؟
صبح تا حالا وقت همه رو گرفتی تا آخرش پا پس بکشی؟
ببین اگه پست اعتراضیت رو توصیه کردم منتشر نشه به خاطر این بود که غیر از من بازم سری به بحث پست اول زده بودی و این قرارمون نبود.
تو که میگی هدفت از اون پست شخص خاصی نبوده و آخرش رسیدی به خورده حسابات با من! منم که به خاطر جلوگیری از افشاگری و پاسخ دندون شکنی که ممکن بود بهم بدی کامنتاشو بستم!
حالا هم میگم غیر از یه جواب کامنت که بدهیی بهت ندارم.
اصلا دیگه منم زیرش چیزی نمینویسم و بحثو تو ختم کن!
اتفاقا از جنبه تبلیغاتیشم حساب کنی اینجا منتشر بشه احتمال بازدیدش بیشتره!
بازی برد برد بهتر از این میخوای قدرتمند؟!

خب سعید جان یکی از کاربران به صورت خصوصی نظراتشون رو پیرامون بحث بین من و شما فرستادند و به دلایلی خواستند که نامشون منتشر نشه. گمانم در این دیدگاه بتونیم راهکار مشکل رو پیدا بکنیم. این دیدگاه رو عینا واستون کپی می کنم که خدای نکرده شائبه خیانت در امانت پیش نیاد.
«سلام. به نظر من اگر کسی می خواهد به مدیریت مطالب بپردازد باید سعه صدر را در کنار یکدیگر به انجام برساند تا اگر خدای نکرده کاربران تصمیم نگرفتند هرگز کاری را انجام دهند، مشکلی ایجاد نشود و همگان بتوانند از این امکانات خدادادی بهره گیرند. ثانیا ما نمی توانیم خود را به جای دیگران بگذاریم و اگر این کار را انجام دهیم باید توجه کنیم که کسانی که ما را بر آن می دارند که چنین کارهایی که درست نیست را انجام دهیم، خودشان در گمراهی هستند و خدای نکرده ممکن است اسباب گمراهی ما شوند. سوم اینکه در برخی موارد شاهد بوده ام که برخی از دوستان مطالبی را نوشته اند که می بایست می نوشته اما منتشر گردیده است که از این بابت از زحمات شما سپاس گزارم.»

دیدی شروع نکرده پشیمون شدی؟
صبح تا حالا وقت همه رو گرفتی تا آخرش پا پس بکشی؟
فکر کنم انقد جلو هستم که نتونی بهم برسی.
من نمیتونم با مدیر سایت که بخواد توهین کنه و بهم اجازه جواب نده در بیفتم.
چون قدرت بستن کامنت ها رو داره و از کجا معلوم تکرار نشه.
ولی حد و اندازه تو رو میدونم اگر یک کاربر عادی بودی، بخاطر همین به هیچ سوالی جواب ندادی من کم آوردم؟
آقا سعید گل!
یعنی قرار ما این بود که من یه پست میزدم، بدون اشاره به پست قبلی به جنابت فحش میدادم، به چه دلیل؟ به دلیل این که من مرض دارم.
یادته یه آقایی که سنش بالا بود باهات دعوا کرد و آخرش گفت فلان کلمه رو برعکس کنیم؟
برعکس کردن اون کلمه که شغل الآن و اون وقت جنابت بود، حرف زشتی میشد، حضرت‌عالی تشریف آوردی و گفتی واقعا نمیدونستم که معنیش این میشه، بعد خودتو پیش بقیه با ادب نشون دادی، اون آقا رو خراب.
هرچند از حرف اون آقا دفاع نمیکنم و رد میکنم، خواستی من با فحش دادن بهت، بدون اشاره به پست منتشر شده، تو رو بالا ببرم؟
در پستی که منتشر نشد نه توهین شد و نه مستقیم اسم مبارکت رو بردم، تو پا پس کشیدی عزیزم.
مرد حسابی تو خودت هم در این پست پای پست آخر من رو پیش کشیدی که منتشر شد، از من انتظار داشتی بدون اشاره به پست گذشته فحش بدم بهت؟

تو که میگی هدفت از اون پست شخص خاصی نبوده و آخرش رسیدی به خورده حسابات با من! منم که به خاطر جلوگیری از افشاگری و پاسخ دندون شکنی که ممکن بود بهم بدی کامنتاشو بستم!

من هیچ حسابی با تو نداشتم و ندارم، این تو بودی که خودتو انداختی وسط
من فقط جواب بی ادبیت رو میدادم و امیدوارم نگی این حق تو نبوده و نیست.

خواهشا دیگه ادامه نده چون منطقت خیلی ضعیفِ.

سلام دوست و هم استانی من. خب واقعا اگر به هر دلیل قصد نوشتن نداری، فکر می کنی اینکه بیای و بگی می خواستم بنویسم ولی ننوشتم به درد کیی می خوره و کجای کار رو درست می کنه؟ علا الدین! وقتی تو حاضر نیستی از اعصاب و وقتت بزنی و به قول خودت واسه خاطر همنوعات هم که شده درگیر یه مقداری از حواشی بشی، چطور میگی مدیریت چنینه یا چنانه؟ اصلا ما تا حالا با این کلی گویی ها به کجا رسیدیم؟ اینکه تو مطلبی بنویسی یا ننویسی کاملا به خودت مربوطه، اما اینکه بیای و بگی مدیریت فقط کارگزاری نیست، این حق رو در منِ مخاطب ایجاد می کنه که بپرسم از نظر شما مدیریت دقیقا چیه؟ من این پست رو با همه کاستی هاش نوشتم و پای حواشی ریز و درشتش هم هستم، اما واقعا خودت از خودت بپرس اگه نمی خواستی حرفی بزنی، چرا تارهای صوتیت رو رنجه کردی؟ ارادتمند.

دوستان به نظر میرسه یکی از اهداف این پست، این باشه که شما کاربران و مخاطبین محترم اگر نقدی رو وارد میدونید بیایید و مطرح کنید. نمیدونم حدس و تشخیصم درست هست یا نه؟ ولی شخصا از انتقاد اگه سازنده و با لحنی محترمانه باشه، به هیچ وجه ناراحت نمیشم. بعید میدونم سایر همکاران هم نظرشون غیر از این باشه. وقتی که جناب درفشیان میگند که بر همه حرفایی که تو اولین کامنتم نوشتم صحه می ذارند و تأییدش می کنند، خب مشخصه که ایشون هم معتقدند که عملکردمون بدون نقص نیست. پس اینه که راحت بدون هیچ واهمه ای اگه نکته ای مد نظرتون هست که میتونه در بهبود عملکرد ما تأثیر داشته باشه بنویسید. اگر هم بنا به هر دلیلی صلاح نمیدونید اینجا مطرحش کنید، از طریق ایمیل و پیام خصوصی همین سایت در خدمتتون هستم. تو تیمتاک هم معمولا هستم.

سلام!
امیدجان باور کن اول نوشتم و بعد پاکش کردم. ولی توپ و تشر تو منو سر عقل آورد.
مدیریت سایت به معنای انجام کارای فنی و اصلاح و انتشار پست‌ها بدون شک خیلی وقت‌گیره. وقتی یه مجموعه معمولی مثل «بوستان خبر» بیش از ۱۰ ساعت در هفته از من وقت می‌گیره، پس مدیریت اینجا که دیگه باید تمام‌وقت در خدمت بود. اینا رو گفتم که زحمات فراوون گروه مدیریت رو نادیده نگرفته باشم. اما حرف من اینه؛ مدیریت غیر از این کارای عمدتاً فنی، خوبه که یه کمم به مدیریت فضای نرم سایت بپردازه. یعنی حواسش به روابط بچه‌ها در فضای محله باشه. در انتشار پست‌ها پراکندگی موضوع‌ها رو مد نظر داشته باشه. سعی کنه موتور متحرک تولید محتوا در اینجا باشه. صبورانه با انتقادهای غیرمنطقی برخورد کنه. و نکات ریز و درشتی که هستند و گاهی هم سلیقه‌ای میشند. در مجموع، محسن از حرف‌هاش در «نیم‌گپ» هم برمی‌اومد که بیشتر تمرکزش روی تیم‌تاکه. اما مدیر باید جامع‌نگر باشه. امیدوارم که واژه گزنده و بی‌ربطی ننوشته باشم.

درود مجدد. خب حالا که فضای نقد بازه و میشه نقد کرد, باید بگم که تنها نقد من فضای انحصاری و انحصار طلبی هست که من حسش کردم.
شاید بشه اسمشو توصیه گذاشت یا هر چیز دیگه ای, ولی میگم سعی کنین فضا رو به انحصاری شدن نره که اکثریت حس کنند هیچ کاره اند یا یه همچین حسی بهشون القا بشه.
در واقع نباید چیزی به اسم اکثریت و اقلیت وجود داشته باشه.
تعریف من از اکثریت اعضای محله هست, و اقلیت محله هم اعضای کادر مدیریت و دوستانشون هست.
میدونم مدیریت کردن این موضوع و موازنه ی قوا سخته, ولی اگه این اتفاق نیفته و فضا رو به انحصاری شدن پیش بره, اکثریت به وجود میاد و همین اکثریت هم میشه مصرف کننده.
اما اگه نه فقط در حرف بلکه در عمل مدیریت نقش حمایتی خودشو ایفا کنه, مطمئن باشین که محله پره از اعضای گوناگون, خلاق, و متفاوت.
منتها باید بها داد, باید ارزش گذاشت, باید وقت گذاشت, باید حرفاشونو شنید, باید دلایل احتمالیشونو شنید, و در نهایت باید همه ی این توانایی اعضای محله رو هدایت کرد به سمت فعالیت, به سمت تولید محتوا, و به سمت مشارکت.
گر چه خودم حق انتشار مستقیم دارم, ولی میخوام بگم کسی که مطلبی میفرسته حتی اگه کپی هم باشه که قطعاً نباید منتشر بشه, ولی رو همون هم وقت گذاشته.
پس قدر هم رو باید بدونیم.
شماها هم وقت میذارید. ما همگی بیچشمداشت و بی منت داریم فعالیت میکنیم.
و در نهایت یه پیشنهاد واسه کادر مدیریت دارم. یه شخص مشخصیو واسه کشف استعداد و توانایی اعضای محله تعیین کنند تا اون اولاً با اعضا ارتباط مستمری داشته باشه, دوماً توانایی استعداد و خلاقیت اعضای محله رو کشف کنه, و سوماً اون توانایی استعداد و خلاقیت رو در جهت پربارتر شدن محله به کار بگیره و هدفمند از اعضا استفاده مفید بکنه.
حالا اسمشم میشه گذاشت مدیریت نیروی انسانی که همین نیروی انسانی اولین و مهمترین اصل موفقیت یه مجموعه هست.

سلام خدمت جناب کریمی و علا الدین. ممنونم از هر دوی شما. انتقاد علا الدین به تمرکز بیش از حد بر روی تیمتاک رو وارد می دونم و قبلا هم با مدیر مجموعه صریح در این باره صحبت کردم، و باز هم خواهم کرد. حرف جناب کریمی هم برای ایجاد یه ساختار کوچولو توی مجموعه برای مدیریت نیروی انسانی، در نگاه اول منطقی به نظر میاد، اما باید به دقت بررسی بشه تا کاستی هاش و اصلا امکان اجرا شدنش مشخص بگرده. ضمنا من تشر نزدم علا الدین، فقط چیزی که به نظرم درست بود نوشتم. لحنم بد بود، شرمنده تو ام. ارادتمند.

دیدگاهتان را بنویسید