خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

سخنی با نویسندگان

همیشه این سوال برایمان مطرح بوده که چطور می‌توانیم محله بهتری داشته باشیم. در این میان هرکس به فراخور دانش و سلیقه خود در این باره سخن گفته یا مطلب نوشته است. برخی با لحنی نوستالژیک چاره کار را در بازگشت به دیروزهای طلایی دیده‌اند، برخی زدن پست‌های فراوان و شلوغ شدن کامنت‌ها را علاج کار دانسته‌اند، و برخی دیگر هم اصولا معتقدند درد محله دوا ندارد و محله به زودی خواهد مرد و بهتر است خودمان را برای حلوا و قیمه آماده کنیم.
اما من در این یادداشت، قصد پرداختن به هیچ یک از این دیدگاهها و درست یا نادرست بودن آن‌ها را ندارم. هدف من از نگارش این یادداشت انشا الله مختصر، ارائه پیشنهادهایی بسیار ساده به نویسندگان و خوانندگان گرامی است که تصور می‌کنم اگر به درستی فهم و اجرا شوند، می‌توانند حداقل در ارتقای سطح کیفی مطالب و کامنت‌ها در محله موثر واقع شوند.
نخستین توصیه من به نویسندگان آن است که خودشان ویراستار خودشان باشند. به شکلی بنویسید که متنتان به لحاظ املایی تا حد امکان صحیح باشد. سعی کنید املای درست کلمات را یاد بگیرید و نسبت به این مسئله بی‌تفاوت نباشید. آنچه شما می‌نویسید، به همان اندازه که سطح درک شما را نشان می‌دهد، بازتاب‌دهنده سطح سواد نوشتاری شما نیز هست.
دومین توصیه به نویسندگان آنکه پیش از نگارش و انتشار هر مطلبی، پیامدهای کوتاه‌مدت و درازمدت آن را در نظر بگیرید. تنها نیت خوب داشتن کافی نیست و نیت خوب باید با عقلانیت همراه باشد تا بتواند منشأ اثری نیک شود. اگر احساسات تند نسبت به یک یا چند تن از همنوعان به سراغتان آمده، پیش از نوشتن و انتشار رزمنامه در محله، سعی کنید با طرف مقابل یا کسان دیگری که آن‌ها را افرادی امین می‌دانید صحبت کنید و چند روزی به خودتان و عواطفتان مهلت بدهید. احساسات شما هر اندازه هم که پاک باشند، اگر به درستی مدیریت نشوند، شما را بدهکار کسانی خواهند کرد که در واقع طلبکار آن‌ها بوده‌اید.
نکته سوم آنکه احترام خوانندگان و به ویژه مخالفان نظرات خود را تا سرحد امکان حفظ کنید. قطعا هر موافقتی از روی رفاقت محض و هر مخالفتی از روی خصومت محض نیست. مخالفان شما لزوما برای مخالفت با نظرات شما از جایی مواجب نمی‌گیرند، همان طور که موافقان شما صرفا رفقای شما نیستند. پس، در پاسخ به مخالفان صرفا بر موارد ایرادشده متمرکز شوید و برای از میدان به در کردن کسی که مثل شما فکر نمی‌کند به مسایل متفرقه متوسل نشوید.
نکته چهارم آنکه صبر و حوصله مخاطبان ممکن است به اندازه قدرت بازوان شما در نوشتن نباشد. به عبارت ساده‌تر، مردم وقتشان را از سر راه نیاورده‌اند. پس، اگر پستی طولانی منتشر می‌کنید، از همان ابتدا این نکته را به خواننده متذکر شوید تا آن‌ها با انتخاب خودشان مابقی پست را خوانده یا از ادامه خواندن آن صرف نظر کنند.
نکته پنجم آنکه تا جایی که ظرفیتتان به عنوان یک انسان اجازه می‌دهد، مسایل شخصی را در پاسخ به کسانی که در پست شما کامنت می‌گذارند دخالت ندهید. مثلا اگر با کسی کدورتی دارید اما او در پست شما کامنتی گذاشته و مثلا تشکری کرده، تشکر او را به واسطه آن کدورت بی‌پاسخ نگذارید. البته کدورت میان انسان‌ها امری طبیعیست و هیچ کس هم انتظار ندارد که با یک کامنت رفع شود، اما کدورت داشتن به هیچ وجه مجوزی برای ترک ادب نیست.
آخرین نکته آنکه پس از گذشت یکی دو روز از انتشار پست‌هایتان، یعنی زمانی که به اصطلاح از ترافیک کامنت‌ها کاسته شد، حتما در بخش نظرات پستی که منتشر کرده‌اید مشترک شوید تا مثلا اگر کسی شش ماه دیگر نظری راجع به پست شما داشت، آن نظر را هم ببینید و خدای نکرده از قلم نیندازید. این مسئله به ویژه در پست‌های آموزشی که ممکن است سوالاتی را در ذهن خواننده ایجاد کرده باشند مصداق دارد.
البته ذکر این موارد به هیچ وجه به این معنا نیست که نگارنده خود را از تمامی این نقایص مبرا دانسته باشد، اما این موارد حاصل مشاهدات عینی نگارنده در محله بوده‌اند که اگر به آن‌ها توجه شود، می‌توانند در افزایش سطح کیفی محله موثر واقع شوند. در بخش دوم و پایانی این یادداشت، به ذکر نکاتی جهت استفاده خوانندگان پست‌ها خواهم پرداخت.

۳۲ دیدگاه دربارهٔ «سخنی با نویسندگان»

سلام امید،
قطعاً در نظر گرفتن تمامی توصیه هایی که از سمت شما مطرح شد، می تواند حتی در جذب مخاطب نیز مؤثر باشد.
چیزی که خیلی من رو اذیت می کنه همین غلط های املایی هست.
چون واقعاً بعضی وقتها می بینم برخی افراد حتی کلمات عادی مثل ظریف رو هم غلط می نویسند.
پیروز باشی

بسیار هم عالی.
چه عجب من از تو یه مطلب کاملا جدی و در عین حال با اهمیت دیدم.
خب مسلمون مؤمن مسجد ندیده بیشتر از این کار های جدی ازت ببینیم، چرا خساست می کنی؟

ولی واقعا این مشکلی بود که در عرض چند سال گذشته گاه گاه باعث بروز اختلافات شدیدی در بین ما شده بود.
امید است همه ی ما در رعایت این سری از نکات که موجبات رشد فردی و تعامل هرچه بیشتر ما رو در جامعه فراهم می کنه در آینده ای نزدیک شاهد باشیم.
فقط یه اشکال توی نوشته ی جناب عالی بود که اگر خودت بهش یه نگاه مجددی بی اندازی در خواهی یافت.
دو ترکیب بکار بردی که یکی از کلمات هردوی این ترکیبات فارسی و دیگری عربی هستند.
بنظر من به هم چسباندن این دو ترکیب در زبان فارسی درست نیست.
اگر هم من اشتباه کردم لطفا با ذکر دلیل دستوری من رو توجیه بفرمایید.
و پیشاپیش پوزش من رو بخاطر این جسارتی که کردم بپذیرید.

سلام خدمت شما دوست گرامی. خب من اگر می دونستم کجا غلط نوشتم قطعا به کار نمی بردم. پس لطفا چیزی رو که اشتباه می دونید متذکر بشید تا اگر اشتباهه تصحیح کنم و اگر هم درسته سعی کنم ازش دفاع کنم. درمورد سبک نگارش خودم هم عرض می کنم که به نظرم در طنز چیزها می توان گفت که جدی گفتنشان می تواند دردسرساز بشود. ارادتمند.

با سلام مجدد. زمانی که یک واژه به واسطه کثرت استعمال وارد زبان پارسی می شود، می تواند با واژگان دیگری که اصالتا از خود این زبان هستند ترکیب شود و هیچ قاعده ای هم برای سرهم نویسی یا جدانویسی آن واژه با واژه های قبل و بعد وجود ندارد، مگر همان قواعدی که بر کل دستور نوشتاری حاکم هستند. به عنوان نمونه، واژه کد از زبان انگلیسی وارد زبان پارسی شده و با بن مضارع فعل گذاشتن و یای مصدری ترکیب شده و واژه کدگذاری را پدید آورده است. به همین ترتیب است پیشوند پارسی «نا» بر سر واژگان عربی مانند رفیق که هیچ کس آن را نا رفیق نمی نویسد و استدلال هم نمی کند که چون رفیق عربیست باید دو متر آن طرف تر از واژگان پارسی بنشیند. ضمنا واژه کوتاه مدت در متن با نیم فاصله نوشته شده که شکل صحیح کلمات ترکیبی از این نوع در جدیدترین دستور خط پارسیست. امیدوارم تا جایی که دانشم اجازه می داده توانسته باشم منظورم را بیان کنم. ارادتمند.

درود بر شما، من هم منظورم همین بود که یک نیم فاصله باید در بین این نوع کلماتی که به صورت ترکیبی به کار می روند باید گذاشت.
ولی در در ترکیب دراز‌مدت شما چون این حد فاصل نبود من به اشتباه گمان کردم که در کوتاه‌مدت شما هم این حد فاصل نیست. که وقتی به متن دوباره رجوع کردم دیدم فقط ترکیب دومی فاقد این حد فاصل است. باز هم از حضورتان پوزش می خواهم

سلام آقاداوود!
جهت اطلاع شما و همه دوستان این نکته رو می‌نویسم:
گذاشتن نیم‌فاصله پس از حروف «ا، د، ذ، ر، ز، ژ، و و» هیچ تأثیری در شکل نوشتاری واژگان ندارد و به عبارت بهتر، این نیم‌فاصله‌ها به چشم نمی‌آید. پس گذاشتن نیم‌فاصله پس از این حروف کار بی‌هوده‌ای است.

درود
توصیه‌های خیلی خوبی هستند. من خودم سعی می‌کنم همه اون‌ها رو رعایت کنم. البته من توی املا یه مقدار لنگ می‌زنم. کاش ویراست‌یار روی Word 2016 هم کارمی‌کرد. می‌تونست خیلی کمک کنه. ممنون دکتر عزیز از این مطلب.
شاد باشی.

سلام میثم جان. مرسی که قابل دونستی و نظر نوشتی. این رو حس کردم نیازه به خودمون یادآوری کنیم و واسه همینم تصمیم گرفتم بنویسمش. قطعا واسه خیلی ها حرف جدیدی نداره، اما واسه هرکی داشته باشه قطعا می تونه مفید فایده باشه.

سلام. می دونستی جدی هات هم اندازه طنز هات خوندنی هستن واسه من؟
توصیه های به جا و درستی کردی. سعی می کنم انجامشون بدم. من یکی از دراز نویس ترین های محله ام و گاهی اول پست هام این رو یادآوری می کنم. اما نه همیشه. با خودم میگم بچه های محله دیگه من و نوشتنم رو می شناسن و اگر هر دفعه اولش بگم که این پست طولانیه و چنین و چنان شاید واسشون خیلی جالب نباشه. سعی هم کردم کوتاه تر بنویسم ولی خخخ نشد. بلد نیستم. و باقیش. همه نکته هات رو لایک. همون طور که اون بالا گفتم، سعی می کنم فراموشم نشه. کاش بتونم به تمامش عمل کنم. بعضی هاشون سختن واسم. ممنون از اشتراکات مفیدت.
شاد باشی!

سلام خدمت خانم کوچولوی محله. خواهشات فراوان ما را پذیرا باشید. خب درمورد پست که مرسی و به من لطف دارید. اما درمورد شادی ابدی زیاد حال نمی کنم. غم نباشه چطور قدر شادی رو بدونیم؟ جدا از این شوخی ها، مرسی که قابل دونستین و نظر نوشتین.

سلام!
بسیار پسندیده بود، اما چرا این‌قدر دیر؟! زودتر از این‌ها محله به چنین رهنمودهایی نیاز داشت. غلط‌های املایی از آن مواردیه که از همون اول نظر منو جلب کرد. چند بار به مجتبی پیشنهاد دادم، برای تصحیح غلط‌های املایی بچه‌ها حاضرم همکاری کنم، اگر به من دسترسی ویرایش داده بشه. اما، مجتبی بنا بر تشخیص خودش این دسترسی رو به من نداد. بیش از دفع مخاطبان، فکر می‌کنم برای بینایانی که به اینجا سر می‌زنند، این غلط‌ها می‌تونه القاء کننده سطح پایین سواد نابینایان باشه و دیگه هرچی می‌خوایم فریاد بزنیم که ما هم می‌تونیم چنین و چنان.

سلام. متأسفانه غلط های املایی هنوز واسه ما نابیناها معضلیه و شاید در آینده نزدیک پستی راجع به شیوه کم شدنش توی محله منتشر کردم. البته خب عواملی هم داره این املای ضعیف که قطعا اگر اون پست رو بخوام منتشر کنم تفصیلا بهشون می پردازم، اما فعلا به گمانم در همین حد و اندازه می شد بهش پرداخت. از اینکه سر زدی ممنونم. ضمنا، دیر از هرگز خیلی بهتره.

درود. خوب بود ولی کامل نبود.
من به چند تاش که نگفتی می اشارم.
اگه کسی تو پستی کامنت نمیذاره, لزوماً به معنی این نیست که اون پست محتوا نداره یا بی ارزشه.
ارزش نوشته شما به میزان تأثیر گذاریش رو مخاطب و تعداد مراجعه به اون قابل ارزیابی هست نه تعداد کامنت و یا تأیید و ردش توسط کسی یا کسانی.
کامنت نذاشتن مدیر تو پستهای شما لزوماً به مفهوم بی ارزش بودن محتوای نوشته شده نیست.
خب خوبه. بازم اگه یادم اومد میام و مینویسم. فقط یادآوری کنم که نظرات شخصی خودمو نوشتم.

سلام امید جان.
بیان مشاهدات توصیفیت توی محله خیلی برای من هم قابل استفاده بود؛ فقط نمیدونم چرا بچه ها خیلی به موارد دو به بعد که به همون اندازه غلطهای املایی محم هستن توجه زیادی نشون ندادن. اومدم بگم نکات بعدی امید هم خیلی مهمه؛ بهشون دقت کنین. نکته ی آخر کامنت علا الدین هم قابل تأکیده. به بیناهایی فکر کنید که میان نوشته های ما رو میخونن.
اما کاش بتونیم برای موضوع املای نابیناها یه بحث مفصلی تو سایت داشته باشیم!

سلام دوست من. راستش واسه خودمم تعجب آور بود که چرا فقط نکته اولی؟ اما خب من چیزی که به ذهنم میومد نوشتم و واقعا تعیین اینکه بچه ها به کدوماش توجه کنن یا نکنن دست من نیست. درمورد اغلاط املایی هم سعی می کنم مفصلا توی هفته آینده مطالبی رو توی سایت منتشر کنم. بازم ازت یه دنیا ممنونم.

درود
ببین تو همین پست و کامنتهاش مواردی از غلطهای املایی بود که ای کاش به عنوان نویسنده تذکر میدادی. مثلا به جای دفاع از درازمدت که سر هم نوشتی یا با نیم فاصله نادیدنی، میتونستی دستکم با espeak هم بخونیش تا متوجه بشی که غلط خونده میشه؛ یا می‌شناسم پریسا که شناسمش رفته بود سر خط چون نیم فاصله نذاشته بود؛ یا محم که هم صفحه خوان غلط تلفظش میکنه و هم میر‌هادی با “ح” نوشته بودش.
اصل و اساس رفع اشکالات نگارشی و املایی اینه که به مرتکبینشون تذکر داده بشه تا در سدد تصحیحش بر‌بیان و تجربه ثابت کرده که گفتن خالی بی فایدهست.
راستی تو این پست مسائل مفیدی غیر از غلطهای املایی و نگارشی هم مطرح شد؛ پس سعیمون در گیر دادن به بخشهای مختلفش بر مبنای ترازوی انصاف باشه. به قول امید خنده!

سلام خدمت قائم مقام فراوانی! خب در مورد کلمه درازمدت هنوز هم تصورم اینه که درست نوشتم و ایسپیک رو مرجع صالح رسیدگی به این دعوا نمی دونم. به قول خودم خنده! دوم اینکه گمان کردم میرهادی برای تأکید و طنز چنین نوشته، آخه چند روز پیش واسه یه نفر دیگه رو تذکر دادم بنده خدا گفت که می خواسته طنازی کنه و من طنزشو نگرفتم. درمورد اینکه چکاری غیر از گفتن کارسازه هم خب تجربه به من چیز زیادی نشون نداده. هرچی تجربه نشونت داده به ما هم بگو خب خسیس نباش! نکته آخر اینکه اصلا غلط های املایی رو همون اول مطرح کردم که زود ازش بگذرم، اما ظاهرا بقیه موارد زیاد توجه کسی رو جلب نکرد و این واسه خودم خیلی خیلی جالب بود. به قول خودم خمیازه!

درود بر شما.
خب راستش ما که با هم سر این نوع مسائل هرگز دعوایمان نخواهد شد.
چون نهایتش با هم می نشینیم و گفتگو می کنیم بالاخره یکی راست می گوید یکی هم اشتباه می کند.
اما اجازه بدهید یک خاطره ی بسیار با مزه از اوایل انقلاب را برایتان تعریف کنم که خالی از لطف نیست.
سال شصت و دو بود که در موردی اداری با یک جانبازی دچار اختلاف شدیدی شدم.
بعد آن شخص جانباز مسئله را به بخش تخلفات اداری سازمان مطبوعمان کشانید.
وقتی با یک نامه که از من خواسته شده بود به تخلفات اداری بروم در دست وارد اتاق مدیر آن قسمت شدم و همه ی ماجرا را توضیح دادم؛ مدیر مربوطه در کمال نا باوری من برگشت گفت؛ می دانی جریان چیست؟
گفتم نه، گفت تو راست میگی! اما حق با اوست!
شاخم در آمد از این قضاوت عجیب و قریب!
گفتم یعنی چه؟
گفت ببین این شخص الآن در جامعه حرمت دارد.
او هرجا که برود روی چشم همگان جای دارد.
و همه کس حق را به او خواهند داد، با آن که تو راست می گویی.
از آن روز معنی این عبارت بسیار حیاتی در ایران را درک کردم.
که تو راست می گویی اما حق با فلانیست یعنی چه.

حالا من و دوست محترمم امید خان که افرادی عاقل و بالغ هستیم سر این مسائل با هم دعوایمان بشود! محال است.

باور کنید جناب نظری این خاطرات دوران جوانی شما دارد می شود انگیزه ای برای ما که هی پست بزنیم و شما هی خاطره تعریف کنید. آنچه آن مدیر فرمودند کماکان در ارکان ملک و دولت ساری و جاریست و تصور هم نمی کنم به این زودی ها رخنه ای در بنیانش پدیدار شود. ارادتمند.

سلام خدمت شما.گل گفتید.

برای اطلاع از قوانین نویسندگی به این لینک مراجعه نمایید.

نخست این که بله اگر متن نوشته شده را خودشان ویرایش کنند و املای کلمات درست نوشته شود این خود یک نوع مدیریت کردن سایت از طرف کاربر محسوب میشود.
دوم :آفرین نیت خوب همراه با رفتار شایسته پسندیده است.نویسنده در واقع یک نوع ارتباط را با دیگران برقرار می‌کند.
سوم:احسنت روحیه انتقاد پذیری داشتن و اینکه با مخالف به عنوان یک انسان و با احترام برخورد کنیم.حقیقت پذیر باشیم و اینکه اگر سخن حقی گفته می شود بپذیریم و اینکه چون مخالف عقیده و فکر ماست جبهه گیری نکنیم.سخن و نوشته را بررسی کنیم نَه نویسنده اش را.
نویسنده خوب است که وقتی متنی را می‌نویسد یا آموزشی را ضبط می ‌کند فقط منتظر تشویق و تمجید و موافقت نباشد و ظرفیت هر گونه عکس العملی را داشته باشد و به مخالف به عنوان دشمن یا قدر ناشناس نگاه نکند.
چهارم:چون معمولا کوتاه یا بلند بودن نسبی است.بهتر است معیاری ذکر شود تا نویسنده نوشته خود را با آن سنجیده و اگر بیشتر از آن است ابتدای پست خود ذکر کند که پست طولانی است یا اینکه به طور کلی هر نویسنده در ابتدای پست خود مشخصات نوشته خود از قبیل تعداد کلمه و غیره را ذکر کند تا هر خواننده بنا به تشخیص خود تصمیم به خواندن یا نخواندن بگیرد .این نکته هم ذکر شود که چون نابیناها با یک نظر نمیتوانند به بلند یا کوتاه بودن متن پی ببرند چون باید با جهت نما روی متن حرکت کنند و آن را بخوانند ذکر این نکته لازم است تا اگر انسان بینا برایش سؤال پیش آمد که چرا؟
پنجم:شجاعت داشته باشیم که دوستیها و مخالفتها ما را از راه درست و صحیح خارج نسازد و با همه با درستی و عدالت رفتار کنیم.البته اگر بزرگ‌منش و با جنبه باشیم و گذشت داشته باشیم خیلی بهتر است.سعی کنیم کدورتها را زود فراموش کنیم و بی دلیل ببخشیم ،خود ما نیز خطاهایی داریم که دوست داریم از طرف دیگران بخشیده شویم.
با آخرین نکته هم کاملا موافقم.
اینها را نوشتم که بدانید به همه نکات توجه کردم .از خدا جویم توفیق عمل .
البته نویسندگان عزیز توجه داشته باشند که اگر نقل قولی در نوشته خود می‌آورند منبع صحیح و دقیق و معتبر برای آن ذکر کنند.
همواره مستند سخن بگویند و همیشه مدرکی محکمه‌پسند برای حرفهایشان داشته باشند.
_اینکه در مورد اشخاص و گفتارهایشان و رفتارهایشان حرفی را از کسی بشنویم یا جایی بخوانیم و فوری بپذیریم و در موردشان قضاوت کنیم و یا در سخن و نوشته خود نقل کنیم به نظر منطقی و با استدلال نیست.
_فکر کنم تا جایی که در شهر و فرهنگ ماست اینکه املای کلمه ای را غلط بنویسیم طنز محسوب نمی شود.
آخه هر چیزی حساب و کتابی دارد.
ببینید اگر این گونه باشد پس چطور بین طنز و غلط املایی تمیز دهیم.
بدون اینکه بخواهم بین شما و جناب میرهادی دخالت کنم.به عنوان نمونه در این پست اگر جناب آقای درفشیان تذکر نداده بودند و شما هم جواب نداده بودید و جناب میرهادی هم پاسخ نداده بودند کسی چه می‌دانست که طنز است یا غلط املایی.
هیچ قرینه ای هم یافت نشد مثلا پست طنز نبود یا در کامنت ایشان ..
ببخشید فرهنگ را هم در نظر بگیرید.
اگه یه بینا این جوری بگه که نابینایان غلط املایی می ‌نویسند و بعدش می گویند طنز بود شما چه جوابی می‌دهید .پس لااقل بیایید بالای سایت یه یادداشت بیذارید و بگید تمام غلطهای املایی را طنز محسوب کنید.
سرخوش باشید.

دیدگاهتان را بنویسید