مقدمه
گاهی اوقات دست تقدیر ماجراهایی را برایمان رقم میزند تا دریابیم دنیا بسیار کوچکتر از تصوراتمان است. شاید استفاده از عبارت «دست تقدیر» برای اشاره به آنچه در زیر میخوانید اندکی اغراقآمیز باشد؛ اما قضاوت درباره این مبحث را به شما خوانندگان عزیز وامیگذارم.
…………
فقط چند دقیقه از نیمهشب گذشته بود. از عمر روز سهشنبه 21 خرداد ۵ دقیقه میگذشت و آماده میشدم طبق معمول بیشتر شبها، خیلی دیر برای خوابی کوتاه و چندساعته آماده شوم. این داستان ۵ روز نخست هفته من است: ۵ و نیم صبح بیدارباش، و ۶ صبح سوار شدن به سرویس. اما آن شب مثل خیلی از شبها ساعت از ۱۲ شب هم گذشته بود، و بازهم من مانده بودم و یک قول یا وعدهی فراموششده. آیا ۵ ساعت خواب کافیست؟ آیا همین کمخوابی دلیل سردردهای گاه و بیگاه من است؟ چرا نمیتوانم شبها 7 – 8 ساعت بخوابم؟ اصلاً لعنت بر این شغل که ساعت آغاز نخستین شیفتش مصیبت است! و چندین و چند لعن و نفرین دیگر که نمیتوان آنها را اینجا نوشت!
در همین افکار غوطهور بودم که تصمیم گرفتم پیش از خاموش کردن لپتاپ برای آخرین بار به تلگرام سری بزنم. اما تلگرام را که باز کردم، از دیدن نام دوستی قدیمی که بهندرت برایم پیام میفرستد شگفتزده شدم. اجازه بدهید هویتش را فاش نکنم اما پیامش — با اندکی تغییر — چنین مضمونی داشت:
… شرمنده مزاحم میشم. راستش قراره یک مرکز در تهران فعالیتهایی مثل صوتی کردن فیلم و نمایشنامهخوانی برای نابینایان انجام بده. بانی این مرکز هم خانم گلاره عباسی هست که بازیگر سینما هست. ظاهراً پنجشنبه افتتاحیه دارند و از یک سری بچهها خواستند شرکت کنند.
در واقع این دوست، حامل پیامی از طرف یک دوست مشترک بود که از من میخواست در جلسهی افتتاحیه شرکت کنم. من هم که بیشتر نگران ۵ و نیم صبح و چالش رسیدن به سرویس ساعت ۶ بودم، در تلگرام به دوستم قول دادم حتماً در برنامه افتتاحیه شرکت کنم.
اما صبح و در مسیر حرکت به طرف محل کار وقتی یاد آن پیام تلگرامی افتادم، چند نکته به ذهنم رسید و عملاً از حضور در آن جلسه منصرف شدم:
- برای من که از سینمای یک دهه اخیر کشورمان اطلاع چندانی ندارم و تنها تا حدودی آثار اصغر فرهادی را میشناسم، نام خانم «گلاره عباسی» آشنا نبود. البته امیدوارم ایشان این بخش از نوشتهام را نخوانند! درست حدس زدید: حتی یک ثانیه از مجموعه شهرزاد را هم تماشا نکردهام و بازیگرانش را نمیشناسم. اعترافش تلخ است اما اگر از من بپرسید چند فیلم را که بازیگرانی چون خانمها پریناز ایزدیار، ترانه علیدوستی و گلاره عباسی در آنها نقشآفرینی کردهاند نام ببرم، حتی یک فیلم هم به ذهنم خطور نمیکند. همین دلیل کافی بود تا برای شرکت در آن برنامه که به بررسی و گویاسازی فیلم مشهور اجارهنشینها میپرداخت اشتیاق چندانی نشان ندهم. اجارهنشینها را بارها دیدهام.
- آیا یک دست صدا دارد؟ مشکلات نابینایان و کمبینایان در جامعه ما به اندازهای پرشمار است که بعید است یک نفر بتواند با توضیحدار کردن یک یا دو فیلم سینمایی گامی مؤثر برای آشتی دادن این افراد با سینما و تئاتر بردارد. پس بهتر است من هم به پروژهای که احتمالاً قرار نیست چندان موفق باشد دل خوش نکنم.
- البته شاید مهمتر از دلایل بالا، تداخل ساعت آغاز برنامه آن گروه با یکی از آزمایشهای پزشکی من بود. امکان تغییر روز آن آزمایش با توجه به اهمیتش میسر نبود. به همین دلیل حضور در آزمایشگاه را به شرکت در جلسه افتتاحیه ترجیح دادم.
با این اوصاف پنجشنبه موعود فرا رسید و من ساعت ۱۳ به جای رفتن به مرکز فرهنگی راش، به مرکز پزشکی هستهای گاما رفتم. پر بیراه نیست اگر بگویم وجداندرد هم به سراغم نیامد. البته با گذشت چند ساعت، خبر برگزاری موفقیتآمیز آن جلسه را در اینترنت خواندم؛ داستانی که احتمالاً قرار بود در میان روزمرگیهای ریز و درشت، فراموشش کنم.
شنبهای که هفتهای متفاوت را رقم زد
شنبه هفته بعد، باز هم روز از نو، روزی از نو. ساعت ۵ و ۳۰ دقیقه بیدارباش، و ساعت ۶ صبح سراسیمه دویدن به سوی سرویس تا مبادا راننده تصور کند خواب ماندهام و با خوشحالی از کم شدن یکی از مسافرانش محل را ترک کند. آن روز هم با همه اخبار و مقالاتی که ترجمه آنها بر عهدهام بود گذشت. ساعت ۱۵ که شیفت کاریام به پایان رسید، تصمیم گرفتم برای صرف ناهار و انجام چند خرید به یکی از پاساژهای نزدیک محل کارم سر بزنم. بعد از خوردن ناهار و پیگیری چند موضوع مهم در قالب یکی دو ملاقات نیمهکاری، برای خرید به مغازهای که عطر و محصولات بهداشتی عرضه میکرد وارد شدم.
با یکی از فروشندهها مشغول صحبت شدم و او پیشنهاد کرد چند محصول جدید را به من معرفی کند. در حال مقایسه ذهنی آن محصولات و بررسی امکان خواندن نقدهای اینترنتی آنها بودم که خانمی جلو آمد، سلام کرد و در نهایت احترام خواست چند دقیقهای وقتم را بگیرد.
وقتی خودش را «گلاره عباسی» معرفی کرد و با اشتیاق از طرحش برای تأسیس سوینا (سینمای ویژه نابینایان) گفت، آنچنان شگفتزده شدم که در یکی دو دقیقه نخست فراموش کردم ایشان ایستادهاند و من همچون مدیر یک شرکت، روی صندلی نشستهام و مشغول شنیدن صحبتهایشان هستم. در واقع روی صندلی خشکم زده بود اما دلیلش لزوماً مواجه شدن با یک بازیگر مشهور نبود. به دلیل شغل و فعالیتهایم گاهگاه با هنرمندان، ورزشکاران و مدیران بلندپایه برخوردهایی دارم و نحوه کنترل هیجانات در چنین لحظاتی را آموختهام. دلیل اصلی شگفتزدگی من همان نکتهای بود که در آغاز این مطلب با عبارت «دست تقدیر» از آن نام بردم. این که خانم گلاره عباسی پیشقدم میشود، وقت میگذارد و برایم با مناعت طبعی مثالزدنی درباره ایدهای که حالا به آن جامه عمل پوشانده با اشتیاق صحبت میکند حتماً معنایی دارد. حتی اگر آن را یک تصادف ساده هم تعبیر کنیم، آنچه در روزهای بعد رخ داد به من اثبات کرد قصد ایشان برداشتن گامهایی مهم برای حل بخشی از معضلات جامعه ماست. بله، دنیا بسیار کوچکتر از آن چیزیست که تصور میکنیم.
در ابتدا گمان میکردم بهترین و مؤثرترین کاری که برای کمک به ایشان از دستم برمیآید، اطلاعرسانی گسترده در برنامههای رادیویی و تلویزیونی است: هدفی که دستیابی به آن برایم چندان دشوار نیست. اما چند روز بعد متوجه شدم خانم عباسی تمایلی به حضور در چنین برنامههایی ندارند. ایشان معتقدند اگر در این مقطع زمانی درباره اهداف و جلسات سوینا در برنامههای رادیویی و تلویزیونی اطلاعرسانی شود، از هدف اصلیشان که حضور حداکثری نابینایان در این جلسههاست دور میشوند و نشستهایشان احتمالاً به محلی برای تجمع خیل گستردهای از افراد غیرنابینا که مایل به دیدن بازیگران مورد علاقهشان هستند تبدیل میشود. ایشان از من خواستند پیام سوینا را از طرق مختلف به گوش افراد دارای معلولیت بینایی برسانم. یکی از پیشنهادهای من هم به ایشان، اطلاعرسانی در وبسایت گوشکن — بزرگترین و پرخوانندهترین وبسایت ویژه نابینایان ایران — بود. همین صداقت و پیگیری ایشان برایم کافی بود تا با افتخار وظیفه اطلاعرسانی درباره سوینا را بر عهده بگیرم.
سوینا چطور تأسیس شد و چه اهدافی دارد؟
خانم عباسی نکات جالبی را در پاسخ به این دو پرسش مطرح کردند و قرار است مشروح مصاحبه من با ایشان در وبسایت گوشکن منتشر شود. کوتاه سخن، ایشان درباره نخستین جرقه برای تأسیس سوینا میگوید:
«وقتی دو فرد نابینا را برای نخستین بار دیدم و خودم را به آنها معرفی کردم، از توضیحاتی که آنها درباره سکانسهای بازی من در مجموعههای شهرزاد و کیمیا ارائه کردند متعجب شدم. وقتی ارتباط نزدیکتر و صمیمانهتری میانمان برقرار شد، از آنها پرسیدم چطور این مجموعهها را دنبال کردید؟ آنها پاسخ دادند برای درک بخشهایی از این دو مجموعه از اطرافیانشان کمک میگرفتند و توضیحات اعضای خانواده را گوش میکردند. با خودم گفتم چرا من از این گروه از مخاطبانم غافل بودهام؟ افرادی که شاید صورت من را نمیبینند، اما با من ارتباطی صوتی برقرار میکنند. چرا آنها نباید همانند سایرین از مزیت دنبال کردن فیلمها، سریالها و اجراهای صحنهای بهره ببرند؟
سوینا با هدف توضیحدار کردن فیلمهای سینمایی مشهور و در حال اکران تأسیس شده است. همچنین این گروه قصد دارد در حوزههای موسیقی و نمایشخوانی بستری مناسب را برای همکاری میان افراد نابینا و هنرمندان فراهم کند. خانم عباسی برنامهها و ایدههای جالبی برای جامه عمل پوشاندن به این طرحها دارند که بدون شک با حمایت و مشارکت علاقمندان نابینا و کمبینا دستیابی به آنها آسانتر خواهد بود. به زودی در همین وبسایت درباره دومین نشست سوینا که قرار است اواخر تیرماه برگزار شود اطلاعرسانی خواهد شد. همچنین میتوانید برای آشنایی بیشتر با سوینا و آگاهی از برنامههای آتی آن، به کانال تلگرامی سوینا و صفحه اینستاگرام Sevinagroup ملحق شوید. مدیریت آنها بر عهده خانم عباسی است.
کلام آخر
در پایان هنوز هم بر این باورم که شاید یک دست صدا نداشته باشد، اما اگر دستهای خودمان به یاری آن دست بشتابند، میتوانیم به آینده چنین اقدامات و طرحهایی خوشبین باشیم. باید امیدوار بود دشواریهای این مسیر، خانم عباسی و همکارانشان را از ادامه راهی که آغاز کردهاند منصرف نکند.
۳۲ دیدگاه دربارهٔ «آشنایی با سِوینا – سینمای ویژه نابینایان، و رؤیایی که امید است محقق شود»
سلام به امیر حسین عزیز و همه خانندگان این متن جذاب و هیجان انگیز که خوندنش به خود من به عنوان یه مخاطب سوینا حس قشنگی داد.در تمام این مدت خودم را به جای یک خاننده گذاشتم و این متن رو خوندم و پا به پای نویسنده همراه شدم از یه نا امیدی که میگفت خب حالا مثلا انگار چه اتفاق مهمی قرار بیفته این همه مرکز رفتن چندتا فیلمو توضیحدار کردن این همه سر صدا هم نکردن یکیشم شما! و این که آیا واقعا با توضیحدار کردن این فیلمها مشکل نابیناها حل میشه؟! اما به اواخرش که رسیدم ذوق عجیبی منو فرا گرفت از این که یه نفر میتونه به این شکل جالب یک نابینا رو دعوت کنه به یک پویش مرتبط با نابینایان.
دقیقا قصه ما و خانم گلاره عباسی هم همین شکلی شروع شد. ایشون مثل همه چهره های هنری میهمان برنامه نوروزی ما با عنوان ثانیه های بهاری بودند و بازم به قول امیرحسین شاید دست تقدیر بود که باعث شد مهمون دیگرمون دیر از راه برسه و چیزی در حدود یک ساعت یا شایدم بیشتر فرصت مناسب فراهم بشه که تو اتاق فرمان استدیوی شماره ۹ ساختمان شهدای رادیو من و خانم الهه واحدی همسرم و خانم گلاره عباسی و خانم صدیفی صدابردار برناممون پایه های این پویش بزرگ رو فراهم کنیم.
بعدها به دفعات ما با هم حضوری تلفنی و مجازی حرف زدیم به طوری که میتونم بگم روزی نیست که من با خانم عباسی حتی به اندازه یه احوال پرسی ساده حرف نزنیم!به هر حال همون روز پنجشنبه واقعا همه چیز به شکل عجیبی جذاب و خواستنی برگزار شد البته کار من در صوتی کردن فیلم نقص و ایراد داشت کمی هماهنگیهامون دچار مشکل شد اما در نهایت خانم عباسی به قدری متواضعانه و مشتاقانه خودشو به هر نابینایی که از در موسسه راش وارد میشد میرسوند که نمیدونم در موردش چی باید بنویسم! دست آخر میخوام بگم که خانم عباسی یه تنه کلی کار که خیلی از تشکلها و انجمنها نمیتونن انجام بدن رو انجام داد اما خب برای من کمی دردناک بود که چرا بعضی از همنوعانم به غلط گمان کردند که این پوروژه توسط تشکلی که بنده مدیر روابط عمومی اون هستم داره انجام میشه! و شروع کردند به تخریبهای بیرحمانه همیشگی!…
بگذریم! میخوام بگم سوینا حاصل همکاری برنامه سازان ۶ نقطه و سرکار خانم گلاره عباسی هنرمند متعهد کشورمون هست و خواهش میکنم که این پویش نوپا و خوش آتیه رو به هیچ انجمن و تشکلی ارتباط ندید و جناحبندیش نکنید! بذارید سوینا همینطوری مال همه نابینایان ایران با هر اعتقاد و نظر و ذوق و سلیقه باقی بمونه و ما رو تا میتونید حمایت کنید.
اشکان عزیز درود.
ممنون که برای خوندن این مطلب وقت گذاشتی و خوشحالم تونستم حس خودم رو به خوبی منتقل کنم.
واقعیت این هست که اتفاقاً میخواستم در مطلب خودم هم به موضوعاتی مثل جناحی شدن و… اشاره کنم. حتی در متن اولیه به این موضوع اشاراتی ضمنی هم داشتم. اما به پیشنهاد خود خانم عباسی برای اینکه مسائل منفی از همین ابتدا گرینبانگیر کار نشه حذفش کردم. البته از زاویه دیگهای هم میشه به این موضوع نگاه کرد. اگر ما نابینایان به داشتن طبعی حساس مشهور شدیم، حالا به درست و غلطش کاری ندارم، و اگر مدعی هستیم بیشترمون تحصیلکرده هستند، برای وجهه خودمون هم بسیار نازیبا هست که از فعالیتهای خانم عباسی و یا فعالیتهایی از این دست برای بهرهبرداریهای جناحی و گروهی خودمون سوء استفاده کنیم. من هم عمیقاً امیدوارم به هیچ وجه شاهد چنین وضع آزاردهندهای نباشم — و نباشیم.
سلام به شما و هزاران سلام و درود به گلاره خانم. اسمش واقعا مصداقی از شخصیت مهربونشه.
گلاره در زبان کُردی یعنی چشمو چراغ خونه. به معنی شخصی با روح بزرگ و پر برکت.
احسنت به تمامی افرادی که کمک میکنن که راه برای بقیه آدمها هموار بشه.
خیلی متن پست برام شیرین و جذاب بود. امیدوارم دست کائنات و تقدیر معجزات زیادی پیش راه تک تکمون بذاره
درود. ممنون که برای خوندن این متن که خیلی هم کوتاه نبود وقت گذاشتید. خوشحالم مورد پسند واقع شد.
درباره شخصیت خانم عباسی کاملاً حق با شماست. پیگیریهای ایشون برای پیشبرد اهداف سوینا و حل مشکلاتی که با اونها روبرو میشیم برای خود من هم شگفتآور هست.
به امید بهترینها برای شما.
سلام و عرض ادب خدمت آقای سلیمانی و همچنین آقای آذر ماسوله.
خب این داستان سوینا رو من مدتها قبل از طریق کانال برنامه شش نقطه متوجه شده بودم.
طرح خیلی خوبیه و باید از خانم عباسی تشکر ویژه داشته باشیم که مسئله ی فیلم دیدن نابینایان براشون دغدغه شد و دارن اقداماتی برای این منظور با همکاری آقای آذر ماسوله انجام میدن.
اما یه سوال پیش میاد. اونم اینه که این برنامه ها فقط در شهر تهران اجرا میشن.
آیا برنامه ای برای برگزاری این جلسات در سایر شهرهای ایران هم در نظر گرفته خواهد شد یا خیر.
و یکی دیگه هم این که آیا فیلمهایی که توضیحدار میشن، به دست نابینایان سایر شهرهای ایران هم خواهد رسید یا خیر.
با تشکر.
درود بر آقای مسافرتی عزیز.
پرسشهای جالبی رو مطرح کردید.
در پاسخ به پرسش اول باید بگم خانم عباسی تأکید دارن سوینا به هیچ وجه قصد نداره به تهران محدود بشه و حتماً به شهرستانها هم سفر میکنه. ولی در ابتدا باید جای پاش در برگزاری برنامهها محکمتر بشه. به همین دلیل فعلاً برنامههاش به تهران محدود هست.
برای پرسش و نکته دوم شما هم اتفاقاً در حال برنامهریزی و رایزنی هستیم. البته شاید کاربرد فعل “هستیم” چندان درست نباشه چون پیگیری و به سرانجام رسوندن این امور، مثل تمامی امور مالی و اجرایی سوینا، بر عهده خود خانم عباسی هست و همونطور که اشکان هم گفت، ایشون به تنهایی کار چندین و چند انجمن و نهاد رو انجام میدن. در واقع سوینا قصد داره به شکلی کاملاً مستقل عمل کنه تا به هیچ وجه درگیر برخی حواشی که همه ما از اونها آگاه هستیم نشه.
منتظر اطلاعرسانی و انتشار اخباری جالب درباره هر دو پرسش مطرحشده باشید.
با سپاس.
سلام بر همه ی کسایی که تلاش میکنن تا نابیناها زندگی مستقلتر و شادتری رو داشته باشن. از امیرحسین و اشکان عزیز بابت پیگیریهاشون بی نهایت ممنونم و شک ندارم که کار بسیار خوبی رو در پیش داریم. به نوبه ی خودم از هیچ کاری برای این طرح دوست داشتنی فروگذاری نمیکنم. برقرار باشید بچه ها.
هادی جان ممنون از بذل توجهت، و خوشحالم اینجا میبینمت. نام تو برای من یادآور روزها و خاطرات خوش مدرسه خزائلی هست.
ایام به کامت.
نسخه گویای این پست با صدای داریوش از موتور صوتی Vocalizer, به کوشش علی پنجهای عزیز: https://gooshkon.ir/alip/dariush_demo1.mp3
دوستان با توجه به صحبتهایی که خانم عباسی مطرح کردن، قرار هست فیلم توضیحدار اجارهنشینها برای دانلود ارائه بشه. همین طور این مذاکرات برای در اختیار گرفتن نسخه صوتی و توضیحدار فیلم دوم که همین حالا در حال اکران هست در جریانه و ایشون امیدوار هستن اون فیلم هم قابل دانلود باشه.
سلام.
موقعی که خانم یونسی باهام تماس گرفتن و راجع به این طرح و
جلسه افتتاحیه صحبت کردن خیلی خوشحال شدم که خانم عباسی، یکی از ستاره های
سینما و تلوزیون کشورمون پیگیر اجرای این طرح هستن.
امیدوارم این کار بر خلاف فعالیت قبلی رادیو نمایش، با قدرت ادامه پیدا کنه و فیلم های توضیح دار زیادی رو در دسترس جامعه نابینایان قرار بده.
من به عنوان نابینایی که خیلی زیاد به فیلم های توضیح دار علاقه دارم هر کاری که
مجریان طرح بخوان و از دستم بر بیاد برای پیشرفت این طرح انجام میدم.
از همه دوستانی که تو اجرای این طرح کمک می کنن به ویژه
خانم عباسی که پیگیر اصلی طرح هستن بی نهایت تشکر می کنم.
درود. من هم امیدوارم این برنامه بتونه تأثیری ماندگار داشته باشه و جای خودش رو در میان علاقمندان به خوبی باز کنه.
سلام امیرحسین عزیز. متن بسیار خوبی نوشتی و به خوبی همه مطالب رو منتقل کردی. این وظیفه ی همه ماست که بدون برخورد سیاسی و جناحی با تمام توان به پیشبرد این برنامه کمک کنیم.
برای خانم عباسی و همه ی دست اندرکاران آرزوی موفقیت دارم.
ابوذر جان درود. ممنون که برای خوندنش وقت گذاشتی.
ایام به کامت.
سلام و درود خدمت شما امیرحسین عزیز بی نهایت سپاسگزارم از شما و همه ی دوستانی که توی این پروژه ی پر از ثواب شرکت میکنید و برای ما تلاش میکنید واقعا ممنونم و بهترینهارو براتون میخوام ما استقبال خواهیم کرد ایام به کامتون
سلام و درود بر شما دوست عزیز. حضور و توجهتون مایه دلگرمی هست.
با آرزوی بهترینها برای شما.
درود بر امیرحسین بزرگ و افتخار جامعه ی نابینایان،
کاری که غربیها ده ها قبل شروع کردند، تازه تو جمهوری اسلامی داره تاتی تاتی کردنش رو تمرین میکنه. امیدوارم هرچه خیر هست پیش بیاد. هیچ وقت یادم نمیره وقتی تصادفی با یک گروه ایمیلی غربی در سال ۲۰۰۶ آشنا شدم که فیلمهای توضیحدار توزیع می کرد. اسمش بود Audio Descriptive movies
یادش به خیر
انشا الله روزی در ایران یه سایتی بزنیم و فیلم توضیحدار واقعی با استانداردهای جهانی عرضه کنیم.
هرچند به قول انگلیسی ها I am from Missouri
ولی امید به از مردن هست.
موفقتر از پیش باشی دوست من
داوود عزیز درود. امیدوارم حال خودت و سایت بینظیرت همچنان خوب باشه.
«افتخار جامعه ی نابینایان»! از اون حرفا بودا! میدونم انسان شوخطبعی هستی پس میزنمش پای طنازیت.
نظراتت رو درباره اینکه ما چقدر با جهان مدرن فاصله داریم لایک میکنم. البته با توجه به شرایط حاکم اگر بجز این بود باید تعجب میکردیم. به قول همون انگلیسیها، What can you expect from a hog but a grunt?
با تمامی این تفاسیر شخصاً معتقدم از برنامههای خوب و مثبت و متولیان اونها باید حمایت کنیم.
شاد و پیروز باشی.
سلام مجدد به اسطوره ی جامعه ی نابینایان ایران، غیر از حقیقت چیزی نگفتم. خدا رو شکر من رو خوب می شناسی و می دونی که اصلاً تعارف بازی بلد نبودم، نیستم و یاد هم نخواهم گرفت. واقعاً ضرب المثلی که استفاده کردی شایستشون بود. ممنون از اینکه همیشه به خودم و سایتم لطف داشتی. بهترین و به کوری چشم دشمن و البته حامیانی همچون شما بهتر هم خواهیم شد. You have a heart of gold, Best wishes
آقا داوود شرمنده میکنی. از لطفت سپاسگزارم. سایتت هم در مباحث زبانی عالی هست و اگر کسی چنین نظری نداشته باشه، قطعاً عادلانه نظر نداده و یا شاید زبان رو به شکل حرفهای دنبال نمیکنه.
درود
من به تک تک کسانی که توی این طرح هر کدوم در حد توانشون کاری انجام دادن دست مریزاد میگم؛ از اشکان و تیم برنامه ساز شش نقطه که گرچه کمتر اینجا میبینیمشون، ولی هیچ وقت حمایت تمام قدش توی مصاحبهش با محسن از هاتگوشکن رو فراموش نمیکنیم و امیدواریم به زودی بازم اولین منبع پخش خبرها، برنامه ها و فعالیتهای خودش و گروهش در اینجا باشیم گرفته، تا امیرحسین سلیمانی عزیز که انصافا به قول داوود و به عنوان یه خبرنگار و تحلیلگر خوب، افتخار بزرگیست برای جامعه نابینا و کمبینا در رسانه ملی، که در عین داشتن مشغله مطمئنا فراوون، در جهت اطلاع رسانی هرچه بهتر و پیشبرد اهداف این طرح تلاش میکنه.
اما به ویژه باید قدردانی کنیم از زحمات خانم عباسی، تلاشگر اصلی این کار بزرگ و به نظرم اصلا و ابدا نباید چنین فرصت مغتنمی رو به راحتی از دست بدیم.
در حالی که آخرین فریاد دوستداران رادیو فیلم در رادیو نمایش و رسانه ملی شنیده نشد، این که یه بازیگر مطرح سعی کنه برای این که نابینایان هم از غافله سینما و فیلم عقب نمونن تلاش کنه، هم جای تقدیر بسیار داره و هم در حدی که از دستمون برمیاد کمک به ایشون و طرحی که پیش گرفتن.
حرفی رو به یادگار از مجتبی خادمی، پایه گذار مجموعه محله نابینایان همیشه در ذهن دارم و به همکاران توی کادر بارها متذکر شده و باز هم میشم؛ این که اگه انتشار یک خبر، آموزش، مطلب و هر محتوای دیگه ای در اینجا بتونه به حداقل یک نفر از جامعه هدفمون کمکی بکنه، ما کارمون رو انجام دادیم.
در همین راستا، چه در زمان مدیریت خود مجتبی و چه الان که محسن صالحی سکاندار این مجموعهست، هدفمون اتحاد، اتحاد و باز هم اتحاد بوده، هست و خواهد بود.
همین هدف باعث شده دو مجموعه محله و شب روشن، بعد از سالها کشمکش و رقابتهای بیهوده، هر کدوم با برند و ویژگیهای خودشون بتونن در قالب یک مجموعه متحد در یکی دو سال گذشته، مثالی از اتحاد ما باشن که توی این مدت به انحاء مختلف تکرارش کردیم و بهش اذعان داشتیم.
اگه خودمون بخوایم، همه اصناف، انجمنها، سایتها، گروهها، کانالها، صفحه ها و خلاصه تک تک افرادی که تلاش مثمر ثمری انجام میدن تا نقشی در پیشبرد همه جانبه جامعه نابینا و کمبینا داشته باشن، میتونن در یک مجموعه بزرگ دور هم جمع بشن و هر کدوم با نام، برند و ویژگیهای خودشون فعالیت کنن، فقط با این تفاوت که هر وقت لازم شد، یک گروه بزرگ، هماهنگ و هم صدا رو تشکیل بدن و خواسته های به حقشون رو چه از دولت و چه جامعه مطالبه کنن.
من به نمایندگی از طرف کادر مجموعه محله نابینایان، اجازه دارم که اعلام کنم، ما با نهایت توانمون، همراه و همقدم با طرح سِوینا و هر طرح دیگه ای خواهیم بود، که هدفش برداشتن کوچکترین قدمی در راه اعتلای نابینایان و کمبینایان کشورمون باشه.
سعید عزیز درود.
چیزی برای نوشتن ندارم بجز پسندیدن مطلبت از ابتدا تا انتها، و دلیلش هم چیزی نیست جز نگاه ارزشمندت به کلیت ماجرا.
ایام به کامت.
سلام. مثل همیشه من دیر رسیدم. عاشق فیلم های توضیح دارم. من در تصور و تجسم بدک نیستم و واسه همین زمانی که پای تماشای فیلمی میشینم کمتر از بقیه توضیحات صحنه ها رو می پرسم. تجسمش می کنم. ولی نمیشه انکار کنم که همیشه دلم می خواد۱کسی واسم توضیح بده دقیقا در فلان صحنه از فیلم مورد علاقهم چی داره میشه. فیلم های توضیح دار عالی هستن. کاری که داره شروع میشه و شکل می گیره رو دوست دارم و به عنوان یک عضو کوچیک از جامعه نابینایان به شدت خواهان موفقیت دست اندرکارهای این گروه و این حرکت ارزشمندم.
به خانم عباسی و تمام اون هایی که در این شروع و به امید خدا در ادامه این شروع نقش دارن بلند خدا قوت میگم.
در مورد باقیه موارد هم به زدن یک لایک پر رنگ و حسابی برجسته روی تمام کامنت جناب درفشیان بسنده می کنم چون بهتر و کامل تر از ایشون بلد نیستم بگم.
و تشکر ویژه دارم از جناب سلیمانی که پستشون هم زیبا بود و هم با محتوایی از مدلی که من حسابی دوست دارم. بسته ای خوش رنگ با خبرهای خوش داخلش. منتظر بخش بعدی هستم و هستیم.
شاد باشید جناب سلیمانی و پاینده باشید خانم عباسی و بقیه همراه های این راه سبز.
خانم جهانشاهی درود. امیدوارم ایام حسابی به کام باشه. از انرژی مثبتی که مثل همیشه با حضور و واژگان تأثیرگذارتون هم به این پست و هم به مبحث توضیحدار کردن فیلمها تزریق کردید صمیمانه سپاسگزارم. خانم عباسی به طور منظم کامنتهای این پست رو چک میکنن و مطمئنم از خوندن نظرتون کلی انرژی میگیرن.
به امید تحقق اهدافی که برای همه ما ارزشمند و جذاب هستن.
سلام خدا رو شکر میکنم که هنوزم کسانی هستن که به فکر ما نابیناها باشن من واقعا از خانم عباسی تشکر فراوان دارم من وارد کانال تلگرامی سوینا هم شدم وقتی شنیدم یک عکس فرستادنو توضیحشم نوشتن برای اولین بار یک عکس نوشته رو تونستم بفهمم از خدا براتون بهترینا رو میخام کاری به جز دعا و فرستادن انرژی مثبت از دستم بر نمیاد امیدوارم موفق باشید و هرگز ناامید نشین
فرزندم گلاره خانم همه گروه ها که نیست بیاد توضیح عکسو بگه.
اینجانب همین جا قول میدم هر عکس نوشته ای برام بفرستی نوشته اشو تند و سریع به سان رعد آسمونی برات بخونم.
ولی فیلم و اینا رو نه. کار سختیه.
سلام و درود بر آقای سلیمانی عزیز و دست اندرکاران این طرح.
خوب دورنمای خوبی داره این طرح و امیدوارم بتونید به خوبی ادامه اش بدین.
امیدوارم همونطور که اشکان عزیز گفتن، پای انجمن های آماده خور محترم به این طرح زیبا که از احساسات پاک افراد دلسوزی مثل خانم عباسی نشأت گرفته، باز نشه.
برای خانم عباسی هم آرزوی توفیق فراوان دارم.
امیدوارم همیشه سربلند و پیروز باشند.`
درود. سپاس از حضورتون در این پست. همه ما امیدواریم اتفاقات مثبتی رقم بخوره و شواهد هم از آیندهای روشن برای این طرح حکایت داره. دلیلش هم البته چیزی نیست بجز پیگیریهای مثالزدنی خود خانم عباسی.
ایام به کام.
سلام دوباره من لازم میدونم یه توضیح کوتاه بنویسم و اونم این که من نگفتم که پای انجمنها به این حرکت باز نشه بلکه اگر به جز اون مجموعه ای که خودم به عنوان مدیر روابط عمومیش دارم از امکاناتش برای پیشرفت این ماجرا مایه میذارم انجمن یا تشکل دیگه ای بخواد کمک کنه و امکاناتی که ما لازم داریم رو در اختیارمون بذاره نه تنها دلخور نمیشیم بلکه به شدت استقبال هم میکنیم! اما روی دیگر حرف من بیشتر با اون دوستانی بود که در جلسه اول سوینا فکر میکردند که این حرکت مال یه انجمن خاص هستش و تا تونستن سعی کردن این حرکت رو به بهانه تعلقش به اون انجمن خاص بیرحمانه بکوبند! در حالی که من همچنان تأکید معکد دارم بر این نکته که متولیان سوینا همه نابینایان ایران هستند و کارهای اجراییش داره توسط تیمی انجام میشه که خود خانم عباسی تشکیل دادند و بچه های برنامه ساز شش نقطه هم بخشی از اون تیم هستند. در واقع شما در بین کسانی که کارهای اجرایی سوینا رو انجام میدن شاید تنها خانم عباسی و بنده رو بشناسید چرا که باقی دوستان و همکاران ما از کسانی هستند که هیچ سابقه ای در جامعه نابینایان ندارند.
سلام و عرض ادب
سلام من به همه کسانی است که در این مسیر تلاش فراوانی می کنند
آقا اجازه! درست متوجه نشدم که سوینا چیه. یعنی محلی که نابینایان دور هم جمع شوند و فیلم توضیح دار ببینند؟ یا فعالیتی است که فیلمهای سینمایی را می خواهند توضیح دار کنند؟ این کند ذهنیِ من را ببخشید.
چند نکته:
این کار خوب و قابل قدردانی است که فعالیتی حرفه ای برای توضیح دار کردن فیلمهای سینمایی صورت گیرد. و مواردی را که می خواهم بیان کنم را جهت تضعیف این رویه نگذارید. شاید چون جزییات این طرح و فعالیت رو نمی دانم اینها رو بیان می کنم و شاید اصلا مسئله ای نباشد.
در سینمای جهان, بخصوص اروپا و آمریکای شمالی, خودِ کمپانی های تولیدکننده فیلم ها, همزمان با انتشار و اکران فیلمهای سینمایی, بر اساس فیلمنامه نهایی, نسخه توضیح دار رو هم منتشر می کنند که در بسیاری از سینماها, شخص با مشکل بینایی, هدست های مخصوصی را می زند و ضمن اکران فیلم, توضیح آن را می شنود و بعد از اکران, نسخه ویدیویی با نسخه توضیح دار آن توزیع می گردد.
طی یک سال گذشته با خیلی از تهیه کننده هایی که می شناسم گفتگو کردم که این همه هزینه می کنند و فیلمی را تولید می کنند, صد الی دویست هزار تومان بیشتر هزینه کنند و خودشان, آن فیلم را توضیح دار منتشر کنند. همه استقبال می کنند ولی در عمل نتوانستم کاری انجام دهم و متقاعدشان کنم که این کار را جلو ببرند.
اگر از طرف سازمان سینمایی, این کار بر تهیه کنندگان تکلیف میشد, یا امتیازاتی برای آثاری که این کار را انجام دهند در نظر گرفته میشد, خیلی جلو می رفتیم.
خوشحالم که سوینا راه اندازی شده و منتظر جزیات فعالیت آنها هستم.
موفق و پیروز باشید
درود بر مهدی عزیز.
نکات جالب و قابل تأملی رو مطرح کردید. با توجه به اینکه هم با سوینا و اهدافش آشنا هستم و هم چند سالی هست مقوله توضیحدار کردن فیلمها رو پیگیری میکنم اجازه میخوام به پرسشهای شما پاسخ بدم.
۱. سوینا در حقیقت هر دو هدف رو دنبال میکنه: فراهم کردن بستری برای حضور افراد نابینا به منظور تماشا — یا شنیدن — فیلمهای توضیحدار، و توضیحدار کردن فیلمها و سریالها. حتماً همگی به این موضوع واقف هستیم که وقتی فردی با انگیزه حل بخشی از مشکلات افراد دارای معلولیت بینایی به این عرصه وارد میشه، ممکن هست از ابتدا درباره کم و کیف کار اطلاعات زیادی نداشته باشه. فکر میکنم خانم عباسی هم در ابتدا هدف اصلیشون همون آیتم اول بود، اما حالا که با مقوله توضیحدار کردن فیلمها و سریالها به خوبی آشنا شدن، به جد پیگیر هدف دوم هستن، و قطعاً شاهد تحولاتی شنیدنی در حوزه دسترسی گستردهتر به فیلمهای توضیحدار خواهیم بود.
۲. درباره شرایط حاکم بر سینماها در آمریکای شمالی و اروپا حق با شماست. اما لازمه دستیابی به این هدف، تجهیز سینماها به ابزارهای ویژه هست که بسیاری از سینماهای ما به دلایل مختلف هنوز به اونها دسترسی ندارن. موضوع فقط نصب یک هدفون یا هدست روی صندلی نیست. بلکه زیرساختهای سینماها باید در گام نخست کاملاً دیجیتال بشه، و در گام دوم امکان پخش همزمان توضیح فیلم و صدای اصلی فیلم با افزودن ابزارهای ویژه فراهم بشه. البته توزیع فیلمهای توضیحدار بر روی دیویدی به نسبت سهلالوصولتر هست — البته نه با ۲۰۰ هزار تومانی که شما بهش اشاره کردید! اما به هر حال به لحاظ فنی شدنی هست و اتفاقاً خانم عباسی در قالب گروه سوینا پیگیرش هستن.
امیدوارم تونسته باشم دستکم به برخی از پرسشها و ابهامهای شما پاسخ بدم. خانم عباسی این صفحه رو رصد میکنن و اگر نیازی به توضیحات بیشتر باشه خودشون توضیح میدن.
بازهم سپاس از بذل توجه شما.
خب به مهدی عزیز هم درود میفرستم و به پاسخ امیرحسین سلیمانی چند جمله رو اضافه میکنم. ببینید ما قصد داریم تا از ارتباطات خانم عباسی استفاده کنیم تا فیلمها به شکلی که شما فرمودید توضیحدار بشه اما نیاز به زمان داریم و این که خود سوینا باید به نظرم بیش از اینها جا باز کنه در بین مردم تا بتونیم این هدف رو هم پیگیری کنیم اما در مورد خود سینماها و نصب هدست باید بگم که ما در کشورمون این امکانات رو در سالنهای سینما نداریم چه این که برای اکران دومین فیلممون که در تاریخ ۲۸ تیر انجام میشه ما مجبوریم که از این تکنیک استفاده کنیم چون شرایطمون به شدت خاص و کاری که میخوایم انجام بدیم به شدت ریسک بالایی داره اما موفق نشدیم اما در مورد پخش همزمان صدا و تصویر در سالن سینما با همکاری مسئولان سالنهای سینما میتونیم اقدام کنیم چنانکه در اکران اول سینما در سالن موسسه فرهنگی هنری راش تونستیم این کار رو انجام بدیم.