خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

نشریه جهان آزاد، شماره 35: بدن من ازآن من است.

همسفران سلام. سفر زندگی همواره به کامتون!
با سی و پنجمین سفر از سری سفرهامون به جهان آزاد همراه شما هستیم. و این بار، قراره به موضوعی بپردازیم که چه بسا یکی از مهمترین‌ها در ورود، فعالیت و زندگی در اجتماع به حساب بیاد.
ما از حریم شخصی چه تصوری داریم؟ و این تصور رو چه طور به فرزندمون، به خصوص فرزند نابینامون انتقال میدیم؟ این نکته‌ی مهم که در برخوردهای اجتماعی هم برای خودمون و هم برای مردمی که باهاشون اشتراکات اجتماعی داریم بسیار اهمیت داره در کجای برنامه‌های آموزشی ما به کودکان نابینای ما جا گرفته؟ در مورد اثرات عدم آگاهی فرزندمون از این حباب شخصی که هر کسی حق داره برای خودش داشته باشه چه قدر می‌دونیم؟ و چه طور دونسته‌هامون رو به فرزند نابینامون انتقال میدیم تا در آینده و زمانی که وارد محیط بزرگ جامعه شد، قادر باشه هم از خودش محافظت کنه و هم مراقب شکسته نشدن حریم شخصی دیگران از طرف خودش باشه؟
شاید سفر این بار بتونه پاسخگوی پرسش‌های ما باشه! پس بیایید بیشتر از این منتظر نشیم و گشتمون رو آغاز کنیم!

مشخصات مقاله

  • نام مقاله: My Body Belongs to Me!
    بدن من ازآن من است.
  • نویسنده: Melissa Riccobono
  • منبع:
    Future Reflection
  • مترجم: ایمان عمومی

یادداشت سردبیر

خانم ملیسا ریکُبُنُ ” Melissa Riccobono” مادر سه فرزند است. دو تا از آنها نابینا هستند. او در این مقاله، تجربه اش را به عنوان یک مادر و نیز یک زن نابینا به کار میبندد تا به موضوعی بسیار به هنگام بپردازد. مسأله مورد بحث، دوری جستن یا کنار آمدن با تماسهای فیزیکی ناخواسته است.
وقتی به عنوان مشاور مدرسه فعالیت میکردم، همه ساله دروس مربوط به دفاع شخصی و حفاظت از خود را برای دانش آموزان ابتدایی تدریس می کردم. البته این درسها برای ترساندن بچه ها نبودند. بلکه هدف این بود تا به کودکان کمک بشود. هدف این بود تا بچه ها بیاموزند بدنشان ازآن خودشان و در اختیار خودشان است، اینکه آنها حق دارند در امان باشند و مورد احترام واقع بشوند و همچنین میتوانند به هر موقعیتی که در آن احساس راحتی نمیکنند نه گفته و آن را ترک کنند. من روی این نکته تأکید داشتم: صرف نظر از اینکه کدام قسمت بدن کودک لمس شده باشد، هر گونه ارتباط لمسی که کودک در آن احساس ناراحتی بکند دلیلی برای یک ارتباط ناخوشایند است. همچنین مؤکداً اشاره میکردم: هر کس حاکم بر فضای شخصی خودش بوده و این حق هم باید محترم شمرده شود. اگرچه دیگر در سمت قبلیم مشغول به خدمت نیستم، همچنان تلاش میکنم تا همان درسها را به بچه های خودم یاد بدهم. همینطور در امور مربوط به دروس حریم شخصی در فدراسیون ملی نابینایان کمک میکنم. از جمله برنامه های ما آکادمی بِل “NFB BELL” میباشد که در جهت گسترش خط بریل برای یادگیری و سواد آموزی فعالیت میکند. من تابستان هر سال در شعبه ایالت مریلند مشغول به خدمت هستم.
در این مواقع آرزو میکنم کاش در عمل کردن به آنچه در تدریسش میکوشم آدم بهتری بودم. به عنوان یک فرد نابینای بزرگسال و هنگامی که بیرون از خانه هستم مرتباً دستم گرفته میشود، توسط دیگران به سمتی هل داده یا به سویی کشیده میشوم. مردم عمدتاً به این خاطر بدن من را لمس میکنند که میخواهند کمکم بکنند. بعضی وقتها هم آنها نگران امنیت من هستند، حتی وقتهایی که من نسبت به موقعیت خودم آگاهی کاملی دارم و در معرض هیچ خطری نیستم. گاهی آنها میخواهند من را به سمتی هدایت کنند، حتی اگر آنجا جایی نباشد که من میخواهم بروم و چون کلمات مناسبی پیدا نمیکنند تا به صورت شفاهی مسیر را نشان بدهند, تلاش میکنند من را به آن جهت هل بدهند. این طور وقتها، زمانی که به مؤدبانه ترین شکل ممکن خودم را کنترل می کنم تا این لمس نا‌به جا متوقف شود, اغلب پاسخی آمیخته با عصبانیت میشنوم. “منو ببخش، فقط داشتم سعی میکردم کمکت کنم. حدس میزنم بار بعد فقط ولت کنم و برم.”
موضوع لمسهای ناخواسته، دو راهی بسیار ناخوشایندی را پیش رویم میگذارد. آیا اجازه بدهم چیزی که ناراحتم میکند اتفاق بیفتد؟ یا با آن مخالفت کنم و خطر آزرده شدن طرف مقابلم را به جان بخرم؟ اگر مخالفتی نکنم چه پیامی را برای فردی که دارد بدنم را لمس میکند میفرستم؟ همینطور چه پیامی برای دخترهای نابینایم؟
اگر مردم با اندکی تأمل به این موضوع فکر میکردند, آن وقت امیدوار بودم تا متوجه بشوند اینکه کسی را بدون اجازه اش محکم بگیرند، هل بدهند یا به طرفی بکشند، رفتار ناشایستی است. اگر چنین اتفاقی رخ دهد، نابینایان بسیار کمی خواهند بود که به این شیوه مؤدبانه با افراد بینا برخورد کنند. چرا باید رعایت ادب و نزاکت در مورد فرد نابینا فراموش بشود؟ به هر حال آنچه به نظر میرسد این است که مردم اغلب به چنین نکاتی توجه نمیکنند. آنها از من انتظار دارند حتی اگر رفتارشان در نظر دیگران توهین آمیز و آزار دهنده تلقی شود، در هر صورت، سپاسگزارشان باشم.
به دلایل متعدد، کودکان نابینا در سنین پایین، ارتباطات لمسی بیشتری را تجربه میکنند. برای نمونه، بزرگترها شدیداً میخواهند بچه ها در امان باشند و وقتی کودک نابینا هم باشد، این خواسته آنها چند برابر میشود. وقتی بزرگترها فکر کنند کودک نابینا بیش از حد به یک پله یا یک مانع نزدیک شده, آنها مایلند بچه را محکم بگیرند و به سرعت از منطقه خطر دورش بکنند. به علاوه، زمانی که وقت هم تنگ باشد افراد بزرگسال ترجیح میدهند کودک نابینا را به مسیری هدایت کنند تا اینکه اجازه بدهند خودش مستقلاً راهش را پیدا کند. بالاخره، وقتی یک فرد بالغ بخواهد نحوه انجام کاری را به یک کودک نابینا نشان بدهد, احتمالاً دست بچه را میگیرد و هر طور که لازم باشد حرکت میدهد. در واقع آن عمل توسط فرد بالغ و با دستهای کودک نابینا انجام میشود.
خود من هم به عنوان یک مادر میخواهم تا آنجا که میتوانم بچه هایم را در امان نگه دارم. میدانم بعضی وقتها رفتن به برخی جاها آن هم به سرعت، چه قدر مهم است. وقتی کسی بخواهد به دختران نابینای من چیزی را نشان بدهد یا در تمرین مهارتی به آنها کمکی بکند, از او قدردانی میکنم. در تمام این موقعیتها میتواند تماس لمسی وجود داشته باشد، اما چنین تماسهایی در آینده میتوانند منجر به مسائلی بشوند مگر در صورتی که با تفکر و دقت نظر همراه باشند.
بچه های نابینایی که همیشه همراهی بزرگترها را در کنار خود دارند، آدمهای منفعلی به بار میآیند و تمایلی به کشف چیزهای جدید از خود نشان نمیدهند. کودکانی که به آنها اجازه حرکت داده نمیشود، به شدت احتمال میرود تا در رشد مهارتهای مهم حرکتیشان ناکام بمانند. آنها احترام گذاشتن به حریم شخصی دیگران را یاد نمیگیرند، زیرا حریم شخصی خودشان به ندرت مورد احترام دیگران قرار گرفته است. افزون بر مسائل مذکور، کودکان نابینایی که بدنشان به گونه ناخوشایندی لمس شود, ممکن است احساس درماندگی و عصبانیت داشته باشند. بچه های نابینا نیاز دارند یاد بگیرند جسمشان ازآن خودشان است. آنها نیاز دارند تا بیاموزند چگونه به حریم شخصی دیگران احترام بگذارند و همچنین نیاز دارند بیاموزند که چگونه تمایل به حریم شخصی و حرکت مستقلانه خودشان را حفظ کنند.
والدین و آموزگاران کودکان نابینا میتوانند در تشویق و حمایت از این یادگیری مهم و اساسی سهم بسزایی داشته باشند. امید من این است که در طول این حمایت و آموزش، کودکان نابینا با اطمینان و آسودگی بیشتر به احقاق حقوق خود بپردازند و الگوی رشد آنها نیز برای همه آموزنده باشد. در ادامه نکاتی میآیند که لازم است به خاطر سپرده شوند.

کشف و شهود و حرکت

هر روز زمانی را اختصاص داده و به نوزادتان اجازه کشف چیزهای جدید بدهید. اگرچه اوقاتی هستند که بچه شما باید در یک زمین بازی یا گهواره اش به سر ببرد تا بتوانید کارهای دور و بر خانه را انجام بدهید، اما اینکه کودک زمانی را روی کف خانه بگذراند تا چیزهای تازه را کشف کند امری بسیار ضروری محسوب میشود.
کودکتان را صدا بزنید و تشویقش کنید تا به سویتان بیاید، چه با غلت زدن، چه سینه خیز حرکت کردن و چه راه رفتن. اسباب بازیهای صداداری که دوست دارد را در جاهای مختلفی از اتاق پنهان کنید و از این طریق بازیهایی برایش بسازید تا آنها را پیدا کند.
وقتی فرزندتان بیرون خانه است تشویقش کنید تا از عصایش استفاده کند. ممکن است در ابتدا برایش سخت باشد و عصا برای او یک چیز اضافی به نظر برسد، اما هرچه بیشتر عصای سفید در دست فرزند شما باشد او هم بیشتر عصا را در رفت و آمد هایش با خود همراه می کند. اما مهمترین نکته اینجاست. او متوجه میشود میتواند از عصایش برای یاد گرفتن هرچه بیشتر محیط بهره بگیرد.
اگر در هنگام عبور از خیابان یا قدم زدن در یک فروشگاه شلوغ میخواهید برای امنیت بیشتر دست فرزندتان را بگیرید بهتر است عصایش در دست دیگر باشد و از آن استفاده کند. در این حالت، عصا هنچنان به او کمک خواهد کرد تا کمی روی مسیرش احاطه داشته باشد.
البته صحبت در مورد کاهش سرعت، از عمل کردن به آن بسیار آسانتر است. اما این یکی از بزرگترین هدیه هایی است که شما میتوانید به فرزندتان بدهید. سعی کنید یک روز در ماه را به عنوان روز کم مشغله انتخاب کنید. روزی که قرار نیست اتفاق خاصی بیفتد و کار خاصی هم نداشته باشید. در طول این روز به فرزند خود اجازه بدهید تا با خیال راحت و بدون هیچ عجله ای به کند و کاو محیطه ی آشنا و نا‌آشنا مشغول باشد. این کنکاشهای بی‌شتاب به کودک کمک میکند تا در دست‌یافتن به چیزها مهارت پیدا کند و باعث میشود هر دوی شما خاطره های خوبی برای خودتان رقم بزنید.
برای انجام انواع و اقسام حرکات بدنی فرصتهایی مهیا کنید. به فرزند خود اجازه بدهید تا بپرد، بدود، سریع گام بردارد، جست و خیز کند، برقصد، غلت بزند و حتی به زمین بخورد. همه این حرکتها اعتماد به نفس شخص را بالا میبرد و به او کمک میکند تا درک بهتری از فضای جهان داشته باشد. اگر متوجه شدید فرزندتان تمایلی به تحرک و جنب و جوش ندارد حتما این موضوع را با یک تیم حرفه ای مطرح کنید تا با او کار کرده و برای افزایش مهارتهای یاد شده راه حلهایی پیدا کنند.
فرزند خود را در کلاسهای ژیمناستیک، شنا، اسکیت، رقص و بقیه فعالیتهای ورزشی ثبت نام کنید. تکنیکهای زیادی هستند که میتوان با استفاده از آنها اطمینان یافت فرزندتان بیشترین بهره را از این کلاسها میبرد. با بزرگسالان نابینا و سایر والدین دارای فرزند نابینا ارتباط برقرار کنید. همینطور میتوانید شماره های پیشین مجله “Future Reflections” “آینده منعطف” را برای دستیابی به ایده های مختلف بررسی کنید. مسلماً مجبور نخواهید بود تا دوباره کاری کنید و همه چیز را از صفر شروع نمایید.

حریم شخصی

فرزند خود را یاری کنید تا به برداشت صحیحی از موضوع حریم شخصی برسد. اغلب اوقات، کودکان نابینا تصور میکنند برای برقراری ارتباط با دیگران باید به آنها نزدیک شوند. در برخی موارد، کودک کم‌بینا نیاز دارد کاملا به شخصی نزدیک بشود تا او را به خوبی ببیند. بچه ها معمولا در مورد دیگران کنجکاو هستند و میخواهند افراد را لمس کنند تا چیزهای بیشتری از آنها دستگیرشان بشود. بعضی بچه ها هم بسیار با محبت هستند و دلشان میخواهد در آغوش بگیرند و در آغوش گرفته شوند. گاهی بچه های نابینا افراد را لمس میکنند چون میخواهند مطمئن شوند شخص مورد نظر هنوز هم نزدیکشان حضور دارد. دانستن اینکه چه دلایلی پشت این گونه رفتارها هستند بسیار حائز اهمیت است.
افراد بزرگسال معمولاً در هنگام نفوذ کودک نابینا به حریم شخصیشان تحمل خیلی بالایی نشان میدهند، زیرا با بچه نابینا طرف هستند و نمیخواهند به احساسات او لطمه ای وارد کنند. با وجود این، کودکان نابینا نیز مانند تمام کودکان دیگر باید تحت تعلیم قرار بگیرند تا به حریم شخصی دیگران احترام بگذارند.
بگذارید فرزندتان متوجه بشود بیش از اندازه به کسی نزدیک شده و از او بخواهید تا دو قدمی عقب‌تر برود. بچه هایی که کمی سن و سالشان بیشتر است را به این تصور تشویق کنید که هر کس توسط یک حباب احاطه شده است. توضیح بدهید هیچ کس نباید وارد حباب بچه شما بشود و بچه شما نیز نباید بدون اجازه پا به درون حباب فرد دیگری بگذارد.
بزرگسالان و کودکان دیگری که با فرزندتان در تعامل هستند را ترغیب کنید تا با او طبق همان استانداردها رفتار کنند. به دیگران بگویید، اشکالی ندارد به فرزندتان تذکر دهند که زیادی به آنها نزدیک شده است.
به فرزند خود کمک کنید تا یاد بگیرد چگونه قبل از لمس کردن دیگران از آنها اجازه بگیرد. ” از گردنبندت خیلی خوشم میاد، اشکالی نداره بهش دست بزنم؟” “انگاری چندتا مهره تو موهات داره تلق تلق صدا میکنه، بهم اجازه میدی موهاتو لمس کنم؟” دیگران را هم متقاعد کنید تا همین طرز رفتار را به فرزند شما یاد بدهند.
به فرزند خود کلمات و جملاتی بیاموزید تا وقتی میخواهد بفهمد فرد مقابل هنوز نزدیکش هست یا نه، و یا بداند او دارد چه کاری انجام میدهد, از آنها استفاده کند. “هنوز اینجا هستی؟” این جمله کاملا مناسب است. اگر دیدید مرتباً این سؤال را تکرار میکند, راههای دیگری به او بیاموزید تا باز هم به مقصودش برسد. مثلا میتواند با دقت به طرف مقابلش گوش کند یا سؤالهای دیگری بپرسد تا ببیند پاسخی میشنود یا نه. در حد امکان از بزرگترها و بچه های دیگر خواهش کنید قبل از اینکه بخواهند از فرزند شما دور بشوند به او اطلاع دهند.

دست روی دست

وقتی دانش‌آموز مدرسه بودم، معلمها اغلب انجام کارها را با روش دست روی دست به من آموزش میدادند. به این ترتیب که یکی از آنها دستش را روی دست من میگذاشت و تلاش میکرد آن را به شکلی حرکت بدهد که کار مورد نظر توسط او و با دست من انجام شود. امروزه بسیاری از آموزگاران کودکان نابینا بر این باورند، دست زیر دست شیوه خیلی مؤثرتری است.
در ابتدا به بچه بگویید میخواهید چیزی را به او نشان بدهید. از او بخواهید دستش را روی دست شما بگذارد. در این روش هم دست کودک در کنترل شما قرار دارد و هم میتواند اطلاعات کافی را دریافت کند. ضمناً هر وقت بخواهد میتواند دستش را بردارد.
اگر میخواهید کودک نابینا شیئی را لمس کند آن را پیش دستش بگذارید. اگر هم به اندازه ای بزرگ شده که بتواند دنبال صداها حرکت بکند, او را با کلمات به طرف شیء مورد نظر هدایت کنید. اگر کودک در پیدا کردن چیزها شدیداً مشکل دارد از او اجازه گرفته و دستش را روی آن شیء بگذارید.

استفاده از کلمات

پیش از آنکه تن کودکتان را لمس کنید مطمئن شوید او میداند شما چه کاری میخواهید انجام بدهید. به نظر هر عقل سلیمی چنین میرسد. هیچ کس هم دوست ندارد با یک لمس غیر منتظره غافلگیر بشود.
دیگران را هم به همین امر تشویق و ترغیب کنید. تأکید کنید قبل از آنکه بخواهند فرزند شما را به سمتی راهنمایی کنند باید از او اجازه بگیرند.
در آموختن این حقیقت فرزند خود را یاری کنید. بدن او ازآن خودش است. به او بفهمانید هیچ اشکالی ندارد اگر از افراد بینا بخواهد به جای اینکه او را بگیرند و به این طرف و آن طرف ببرند مسیر را نشانش بدهند. برای اینکه این روش مؤثر واقع شود شما نیاز دارید تا با فرزندتان کار کنید. باید او را به جهت‌های مختلف عادت بدهید، مثلاً سمت چپ، سمت راست، مستقیم، جلویت و پشت سرت. بنابراین او جهت‌هایی که از دیگران دریافت میکند را به خوبی متوجه شده و دنبال میکند.
اگر فرزند نابینای شما میخواهد به مسیری راهنمایی بشود, اطمینان یابید به جای اینکه فرد راهنما او را گرفته و این طرف و آن طرف ببرد, فرزند شماست که به راحتی درخواست میکند تا بازوی راهنمایش را بگیرد.
اینکه فرزند شما در برابر تماسهای ناخوشایند مقاومت بکند و در عین حال از سوی دیگران فرد گستاخی تلقی نشود, میتواند ریزه کاریهای زیادی برای او داشته باشد. به ویژه که آن افراد بزرگتر هم باشند. در این ارتباط، نقشهای مختلف را به همراه فرزندتان بازی کنید. به او کمک کنید تا کلماتی پیدا کند که هر دو با آن احساس خوب و راحتی داشته باشید. به همین ترتیب، کمکش کنید کلماتی را بیابد تا بیان کند چگونه یک شخص میتواند بیشترین راهنمایی را به او برساند. “میشه لطفا دستم رو روی دست شما بگذارم؟ اینطوری میتونم خیلی خوب حس کنم دارید چه کار میکنید.” “ممکنه لطف کنید و بار بعدی قبل از اینکه شانه منو لمس کنید بهم اطلاع بدید؟”
اگر بچه های نابینا بخواهند افراد موفقی در جامعه باشند, آنها نیاز دارند تا عابرانی سرشار از اعتماد به نفس و نیز به خود متکیهای قدرتمندی باشند. آنها همچنین نیازمند هستند تا از آگاهیهای اجتماعی برخوردار باشند. این خصوصیتها و تواناییها یاریشان میکنند تا دریابند که جسمشان ازآن خودشان است.

شناسنامه نشریه جهان آزاد

همانطور که از نام این نشریه بر می‌آید، قرار است به تجربیات نابینایان، والدینشان، اطرافیانشان، دوستانشان و هر انسانی که تمایل به فهم معلول و معلولیت دارد و توانسته در این راه به چیزهایی نیز دست‌یابد بپردازد. البته ما تمرکزمان بیشتر بر روی تجربیات عزیزان در حوزه ی نابینایی است. می خواهیم ببینیم والدین یک نابینا برای دستیابی فرزندش به حق و حقوقش دست به چه اقداماتی می زند. می خواهیم ببینیم تمام کسانی که با نابینا در ارتباط هستند، چه کاری برای هرچه مستقلتر شدن فرد با آسیب بینایی انجام می دهند و کدامشان اثربخش بوده است. خلاصه ی کلام اینکه میخواهیم در حوزه نابینایی از تجربیات دنیا بهره ببریم تا روزی با آگاهی از این تجربیات بتوانیم به خود تلنگری زده و به سمت اهدافمان حرکت کنیم.
البته اگر پدر و مادری یا دوست و آشنایی در ایران عزیز نیز توانسته برای حل مشکلی از مشکلات بیشمار نابینا راه حلی پیدا کند، می تواند آن را در قالب یک مقاله در اختیار ما قرار دهد. چون ایران هم بخشی از این جهان است و ما برای جمع آوری این تجربیات همیشه هم لازم نیست دست به دامان جراید غرب باشیم. هرچند که فعلاً ظاهراً راه دیگری وجود ندارد. همه ی ما بر این امر واقفیم که دنیای غرب در خصوص معلول و معلولیت خیلی زودتر و بیشتر از ما از خود جنب‌و‌جوش نشان داده و به دست آوردهای بی نظیری دست یافته است.
اگر دوستی هم مقاله ای را خوانده و آن را مفید یافته، می تواند آن را ازطُرُقی که در پایان می آید، جهت ترجمه به دست ما برساند.
فعلا بنا بر این است که ماهی یک مقاله ی تخصصی در این موضوع منتشر کنیم. ولی شاید زندگی مجال بیشتری به ما داد و آخر هر ماه مطالب بیشتری جمع آوری کرده و در طول ماه به خدمتتان پیشکش کردیم.
پس قرار ما همیشه اول هر ماه همین جا در جهان آزاد.
ذکر این نکته هم الزامی می‌باشد که قرار نیست همیشه مقاله ی منتشر شده همراه با فایل صوتی باشد. ولی تلاشمان بر این است که این اتفاق جذاب همیشه بیفتد.
قطعا نظرات، انتقادات و پیشنهادات شما می تواند چراغ راه ما باشد.
ایمیل: hotgooshkon@gmail.com
آیدی تلگرام: @hotgooshkon1
به امید جهانی آزاد تر!

۲ دیدگاه دربارهٔ «نشریه جهان آزاد، شماره 35: بدن من ازآن من است.»

این که چه کسانی این حرفها را می زنند، شاید در اولویت دوم قرار داشته باشد؛ این که شما این مطالب را انتخاب، ترجمه و منتشر می کنید از اهمیت بالایی برخوردار است. خواندن و دانستن چنین محتوایی یا نظیر آن برای همه ما مفید است. یا حکم آموختن دارد یا حکم یادآوری. همواره پیروز و سربلند باشید.

دیدگاهتان را بنویسید