یک سلام گرم تابستانی به تمامی همراهان محله نابینایان، به خصوص اهل سیر و سفر به جهان آزاد.
امید که گامهاتون محکم، دستهاتون توانا، و دلهاتون همواره روشن باشن!
باز هم نوبت سفری دیگه به جهان تجربههاست.
تا حالا در مورد مشکل حسی چیزی شنیدیم؟ میدونیم مشکل حسی چیه؟ آیا این مشکل فقط مخصوص افراد نابیناست؟ آیا برای رفع این مشکل راهی هست؟ از چه زمانی باید برای تشخیص و غلبه بر موانع و دردسرهای ناشی از مشکلات حسی اقدام کرد؟
نویسنده مقالهای که این بار قراره از تجربیاتش بهره ببریم معدن این مدل تجربیات و جوابهاست، چرا که به طرق مختلف با این امر و نظایرش سر و کار داشته و در راه مقابله با این مدل دستاندازها چیزها دیده و آزمایشها کرده و نتایج قابل تأمل و جالبی هم گرفته که میتونه برای بالا بردن آگاهیها و رفع بسیاری از ابهامات و چه بسا که برای حل بسیاری از مشکلات خیلی از ما کارآمد و مفید باشه.
بیایید تا زمان رو بیش از این از دست ندیم و با هم به دنبال یافتن کلیدهای طلاییِ کارگشا بریم!
من از این کار خوشم نمیآید!
مشخصات نشریه
- نام مقاله: Helping Children Overcome Tactile Defensiveness
کمک به کودکان در غلبه بر دفاع لمسی - نویسنده: Casey Robertson
- مترجم: مریم حفیظی
- منبع:
Future Reflections
یادداشت سردبیر:
کیسی رابرتسون معلم اختلالات بینایی در ایالت میسیسیپی و مربی برنامه تربیت معلم در دانشگاه فنآوری لوئیزیانا است. او در سال ۲۰۱۳ جایزه مربی برجسته کودکان نابینا را از سازمان ملی والدین کودکان نابینا، (NOPBC)، دریافت کرد. این مقاله براساس توضیحاتی است که کیسی رابرتسون در سال ۲۰۱۶ در کنوانسیون ملی NFB در اورلاندو فلوریدا ارائه کرد.
من یک معلم سیار در میسیسیپی هستم و برای موسسه نابینایی در دانشگاه فن آوری لوئیزیانا کار میکنم ، بنابراین نقش دوگانهای دارم. من به معلمان نابینا آموزش میدهم و در عین حال دانش آموزان نابینا را در مدارس عمومی میبینم. ما از الگوی سیار در میسیسیپی استفاده میکنیم. ما اغلب اوقات برای کار با دانش آموزان خود از شهرستان به شهرستان و ناحیه تا منطقه ، مسافت زیادی را طی میکنیم.
من در تدریس با گستره وسیعی از سنین و موارد استثنایی کار میکنم. من دانش آموزانی دارم که چهار سال سن دارند و خط بریل را به یک دانشآموز کلاس دوازدهم که هرگز پیش از این با بریل مواجه نشده بود، آموزش دادهام.
چیزی که ممکن است شما در مورد کودکان نابینا متوجه شده باشید این است که برخی اوقات دوست ندارند چیزهایی را لمس کنند یا غذاهای خاصی را بخورند یا صداهای خاصی را دوست ندارند. امروز میخواهیم در مورد این که چرا این اتفاق میافتد صحبت کنیم و اینکه چطور میتوانیم به این کودکان برای غلبه بر ترسها و نگرانیها در مورد لمس اشیا کمک کنیم.
ما در اینجا در مورد کودکان نابینا صحبت میکنیم، اما کودکان بینا هم ممکن است با مواردی ناسازگاری نشان دهند. این مشکل ربطی به نابینایی ندارد، بلکه مشکلی در ارتباط با خود کودک است! بسیاری از اوقات ، رفتارها در ارتباط با نابینایی شناخته میشوند درحالیکه واقعاً به دلیل کودک بودن رخ می دهند.
چرا بعضی از بچههای ما دوست ندارند به اشیا دست بزنند؟ چرا آنها به آهستگی و آرامی به اشیا دست میزنند؟ ممکن است متوجه شدهباشید که برخی از کودکان نابینا و بینا به آهستگی اشیا را لمس می کنند؛ تقریباً مثل این است که بازوها و بدنشان سست شده باشند. کودکان دیگر وقتی به اشیا دست میزنند، خیلی قوی هستند و شما دائماً میگویید: ” نه خیلی محکم! نه خیلی محکم! ” والدین چه کاری میتوانند برای کمک انجام دهند؟
شرط میبندم اگر ما یک نظرسنجی در این اتاق انجام دهیم، همه میتوانند اطلاعاتی راجع به چیزی که دوست ندارند به ما بدهند. دستمالکاغذی قهوه ای توی حمام؟ با خودم فکر میکنم که اگر مجبور شوم دستهایم را با آن حوله قهوهای خشک کنم! یا جورابهای راه راهی؟ آنها هم برای من همان حس را دارند. جورابهایی که دقیقا مثل هم هستند و فقط یکی نازکتر و دیگری ضخیم تر است، من نمیتوانم این کار را انجام دهم! اگر مجبورم کنید که آنها را بپوشم بهتر است مرا به جایی بفرستید. اگر مادرم در این اتاق باشد می تواند از موارد بیشتری که دوست ندارم برایت تعریف کند.
همه ی ما حس هایی داریم که آنها را دوست نداریم، حس هایی که سعی میکنیم از آن اجتناب کنیم. بیشتر اوقات احساسات ناسازگار نمیتواند ما را چندان تحتتاثیر قرار دهد، اما زمانهایی هست که ما باید به این مساله توجه و رسیدگی کنیم. امروز می خواهیم به مسئله اجتناب به عنوان یک مشکل نگاهی انداخته و در مورد روشهایی صحبت کنیم که میتوانیم با این مشکل در کودکانمان مقابله کنیم.
اطلاعات حسی.
اطلاعات حسی توسط چهار مسیر اصلی به مغز وارد میشوند. – چشمها، گوشها، بینی و زبان، و دستها و پوست. اینها چهار کانال اصلی هستند که اطلاعات را از محیط ما به مغز ما حمل میکنند تا بتوانیم آن را درک کنیم. معمولاً ما اطلاعات را از تمام این کانالها در همان زمان پردازش میکنیم؛ که این مسئله یکپارچه سازی حسی نامیده می شود. همان طور که لمس میکنیم و گوش میدهیم، همه آن اطلاعات بلافاصله وارد مغز میشوند. این یک مدل آموزشی خوب برای دانش آموزان است که یک چیز را حس کنند دست بزنند، آن را بشنوند، و نام آن را بارها و بارها بگویند. آنها در عین حال اطلاعات را به چند روش وارد مغز میکنند. من زمانی از این روش چندحسی استفاده کردم که معلم آموزش عمومی بودم، قبل از اینکه وارد حوزه نابینایی بشوم.
زمانی که مغز تمام این اطلاعات را در همان زمان دریافت میکند، باید تصمیم بگیرد که چگونه واکنش نشان دهد. از بیرون صدای خیلی بلند به گوش میرسد! من چه کار باید بکنم؟ برخی از بچهها با مرتب کردن تمام اطلاعاتی که بلافاصله مطرح میشود، دچار مشکل شدهاند. ما باید به کودکانمان یاد بدهیم که اطلاعات را پردازش کنند و به آنها کمک کنیم تا در مورد آن چه کار کنند.
ما میتوانیم کودکانمان را آموزش دهیم تا به روشهای مناسب پاسخ دهند. کودک شما ممکن است بیش از حد یا کمتر از حد نسبت به تحریک حسی واکنش نشان دهد. کودک با پاسخگویی بیش از حد، کودکی است که ما آن را غیر قابل کنترل مینامیم. او به صورت قوی به تحریک واکنش نشان میدهد. اگر به این کودک یک شی برای لمس کردن بدهید، او به شدت به آن ضربه میزند.
کودکان با پاسخگویی کمتر از حد، کودکانی هستند که سست هستند. ماهیچه های ضعیفی دارند که هیپوتونی نامیده می شود. اگر از چنین کودکی بخواهید که چیزی را لمس کند، فقط دستش را روی آن میگذارد و فقط دستش به پایین می لغزد. مثل اینکه این بچهها در لمس کردن اشیا دچار ناتوانی هستند. آنها نمیتوانند حس یک شی را درک کنند چون آن را به آرامی لمس میکنند.
کودکی که به تحریک حساسیت فوقالعاده دارد، میتواند به راحتی تحتتاثیر اطلاعات حاصل از هر یک از حواس یا همه حواس قرار بگیرد. این حساسیت به لمس گاهی به عنوان حالت دفاع حسی توصیف میشود. زمانی که کودک بیش از حد حساس به لمس کردن است، این حالت دفاع لمسی نامیده میشود. همچنین ممکن است کودک بیش از حد حساس به صدا یا دچار حالت تدافعی باشد.
وقتی ما سعی میکنیم به کودکان در سنین پایین خط بریل را آموزش بدهیم، اغلب میشنویم که متخصصان میگویند: ” او بسیار در حالت دفاعی لمسی است، هیچ راهی وجود ندارد که او الان به خط بریل دست بزند! باید یکی دو سال صبر کنیم.” درست است که برای بسیاری از کودکان نابینا و نه همه آنها! دست زدن به خط بریل و خواندن آن دشوار است اما این دلیل نیست که یک یا دو سال آموزش خط بریل را کنار بگذارید! این دلیل خوبی است که یکی از اهداف شما کمک به کودک برای پذیرش بیشتر انواع محرک های لمسی باشد.
والدین اغلب با من تماس میگیرند تا یک ارزیابی مستقل انجام دهند. آنها به من خواهند گفت که مدرسه توصیه میکند کودکان 3 یا 4 ساله آنها قبل از مهد کودک تمرینات پیش از بریل را انجام دهند زیرا کودک آنها بیش از حد حالت دفاع لمسی دارد و نمی خواهد که بافت ها و سطوح مختلف را لمس کند. این تیم میخواهد قبل از اینکه خط بریل را زیر انگشتان این کودک قرار دهد، دو سال تلاش کند تا کودک بافتهای مختلف را لمس کند. دلیلی وجود ندارد که کودکان سه یا چهار ساله از مواجهه با بریل اجتناب کنند حتی اگر در دسته کودکان دچار دفاع لمسی قرار داشته باشد. راههایی وجود دارد که میتوانیم از طریق آن کار کنیم.
کودکی به نام بلا.
میخواهم داستانی را در مورد اولین دانشآموز نابینایی که داشتم با شما به اشتراک بگذارم. من یک معلم آموزش عمومی با مدرک آموزش تیزهوشان بودم. پس از هشت یا نه سال به حوزه نابینایی وارد شدم. به دانشگاه فنآوری لوئیزیانا رفتم که دارای یکی از برنامههای برتر در کشور برای معلمان دانش آموزان نابینا است. من اولین شغل خود را شروع کردم، در اولین روز مدیر به من گفت: “می خواهم تو را به اتاقی ببرم که این دختر کوچک آنجاست”. در اتاقی را باز کرد و گفت” ایشان معلم آموزش استثنایی هستند و این هم بلای شما” و در را بست.
کودکی شبیه یک تکه گوشت روی زمین بود. او شش سالش بود. راه نمیرفت، حرف نمیزد و غذای جامد نمی خورد. وقتی مدیر در را بست فکر کردم: “اوه، خدای من! چه کار باید بکنم!”
تلفنم را برداشتم و با دکتر روبی رایلز که متخصص آموزش نابینایان بود تماس گرفتم. به او گفتم:
” سلام، این کودک نمی تواند بریل بخواند، راه نمی رود، حرف نمیزند، و غذا نمیخورد. شبیه یک جنین بر روی زمین افتاده است. شما درباره چنین موردی چیزی به من نیاموختید! من چه باید بکنم؟”
او گفت:
” تو معلم هستی. باید آن را تشخیص دهی.”
[خنده]
در زمان آموزش دادن به این دختر کوچولو، باید از گذشته میپرسیدم. باید میفهمیدم که چه اتفاقی افتاده است. بلا شش سالش بود و بیست و پنج پوند وزن داشت. وقتی شروع به کار با او کردم به هیچ چیز جز بطری خودش و یک فنجان دست نمیزد. به اطراف اتاق میخزید اما نمیخواست به چیزی جز زمین دست بزند.
او تنها دانش آموزی بود که برای ترم اول داشتم. هر روز بیشتر وقتم را با او گذراندم. 6 ماه طول کشید تا او را بلند کنم و راه برود. اون می توانست تاب بخورد. دوست داشت تاب بخورد چون پدر و مادرش او را درون تاب میگذاشتند تا سرگرمش کنند، در حالی که در حیاط خانه کار میکردند یا کارها را در اطراف خانه انجام میدادند. تاب خوردن محرک شماره یک بود که بتوانم او را مجبور کنم لمس اشیا را آغاز کند.
مادرم عاشق خیاطی است. به پارچه فروشی رفتم و حدود ده پارچه با بافت های مختلف را انتخاب کردم. من و مادرم تکههای پارچه را به هم دوختیم و برای بلا پتویی درست کردیم که میتوانست آن را همه جا همراه خود ببرد. هر روز پتو را با خود به مدرسه می آورد و با خود به خانه می برد. در آغاز فقط یک تکه از آن پتو را لمس میکرد، تکه ای که صاف و نرم بود. پتو را از قسمت همان تکه میگرفت و اجازه نمی داد تا قسمتهای دیگر پتو با بدنش تماس پیدا کند.
لمس کردن همان یک تکه صاف و نرم تنها چیزی بود که در ابتدا میخواستم. به تدریج که با هم کار میکردیم او شروع به لمس تکه های دیگر پتو کرد. ما چیزهای زیادی را روی پتو دوخته بودیم. از کرباس زبر گرفته تا یک زیپ و تعدادی دکمه – یک پارچه کامل از بافتها. از دو تکه که لمس میکرد شروع کردیم، سپس سه تکه تا سرانجام تمام پتو را لمس کرد. این پتو دوست او شده بود.
بلا نمونهای از یک کودک کم پاسخ است. بدنش بسیار شل و نرم بود و اکراه داشت که اشیا را لمس کند. اولین کاری که می توانیم برای یک کودک کم پاسخ انجام دهیم این است که او را مجبور کنیم تا بلند شده و راه برود. پدر و مادر اگر چیزی را به بلا می دادند و او از لمس آن خودداری می کرد و حس آن را دوست نداشت آن وسیله را کنار می گذاشتند.
آنها سعی می کردند به او غذای کودک بدهند و چون بلا علاقه ای به آن نداشت از این کار نیز دست کشیدند. اگر به جای یک بطری، یک فنجان به او میدادند جیغ میکشید، در نهایت آنها تسلیم شدند. او فقط در یک قسمت از خانه می ماند و هیچ کاری نمی کرد. او بسیار کم برانگیخته شده بود، عضلات خیلی ضعیفی داشت و دلش نمیخواست چیزی را لمس کند.
مسأله نابینایی نیست.
اگر یک موضوع وجود داشته باشد که امیدوارم از این ارائه دریافت کنید این است که همه کودکان از لمس برخی اشیا امتناع می کنند. در اغلب موارد، اگر یک کودک بینا دوست نداشته باشد که به اشیای خاصی دست بزند، ما به هر حال او را وادار به لمس آن شی میکنیم. اما وقتی که یک کودک نابینا یا کم بینا این کار را می کند اینطور فکر می کنیم که این بیزاری جستن مربوط به نابینایی است و این رفتار در اثر نابینایی ایجاد شده است.
مدارس عموماً تمایل ندارند تا مسائل مربوط به بافت را مورد توجه قرار دهند. آنها میدانند که کودکان زمانی که سعی میکنید آنها را وادار به لمس اشیایی کنید که آن را دوست ندارند واکنش نشان داده و باعث اخلال در کلاس می شوند. بنابراین معلم به احتمال زیاد ادامه نداده و پافشاری نمی کند. این کودک به عنوان کودک دارای حالت دفاع لمسی شناخته میشود و همه اینطور می پندارند که باید دست روی دست گذاشت.
خواهر زاده من، ” امیلی ” اولین نابینایی بوده که من میشناسم. تا حدود 5 یا 6 ماهگی اش نمی دانستیم که نابیناست. او یک کودک حسی است، نه به این خاطر که نابیناست، بلکه به این دلیل که او مشکل حسی داشت. اگر پایش را روی علفها می گذاشتی ، مثل یک میمون از بدنت بالا میرفت! جیغ میکشید و از تو بالا میرفت!. باید کم کم این کار را می کردیم. پایش را روی علف ها می گذاشتیم، او جیغ می کشید، سپس با چیزی او را سرگرم می کردیم و او را روی علف راه می بردیم. دوباره کار را تکرار می کردیم. زمانی که کودک را بارها و بارها در معرض چیزی قرار می دهیم بهتر می تواند با آن کنار بیاید.
در مورد وال مارت و فروشگاه ها نیز همینطور بود. یک تیم آدم لازم بود تا بتوانیم با آن کودک به فروشگاه برویم! قبل از حضور او، وقتی کودکان را با چنین وضعی در مکان های عمومی می دیدم با خود می گفتم: ” چرا پدر و مادرش نمی توانند از پسش بربیایند؟” امیلی به من نشان داد که هر چه که فکر میکردم درباره کودکان می دانم اشتباه است. او را به فروشگاه می بردیم، در آنجا صدا زیاد بود. او جیغ می کشید و باید او را بیرون می بردیم. و باید دوباره او را در معرض این تجربه قرار می دادیم. آن زمان فکر می کردم که این مشکل به علت نابینایی اوست. البته، او در حال حاضر از خرید کردن لذت می برد!
دفاع لمسی
با توجه به موضوع دفاع لمسی، باید نگاهی به موضوعات چه کسی، چه چیزی، چرا و نبایدها بیاندازیم. کاردرمانگری(OT) شاخه ای است که به متخصصین این زمینه آموزش های زیادی می دهد. معلمان کودکان نابینا معمولا آموزشی نمی بینند. چیزی که می آموزیم از طریق نتایجی است که از کار کردن با دانش آموزی خاص به دست می آوریم. حیطه نابینایی فارغ از نیاز به بریل یا آموزش حرکتی و چگونگی آموزش مهارتهای مرتبط، آموزش های زیادی درباره کودکان نابینا به دست می دهد. به سختی موضوعی درباره کودکان با موارد استثنایی چندگانه می آموزیم. من این مورد را ناتوانی چندگانه نمی نامم بلکه آن را موارد استثنایی چندگانه می خوانم. این واژه برایم ملموس تر است. بار منفی واژه ناتوانی را نیز در خود ندارد. به نظرم باید تبادل بیشتری بین متخصصان نابینایی و کاردرمانگرها باشد. ممکن است که کاردرمانگر از کمک به یک کودک نابینا عاجز باشد چون اطلاعاتی در این زمینه ندارد. یک کاردرمانگر می گوید که مشکل حسی مربوط به یک TVI است. اما این دو برای کمک به کودک باید با یکدیگر کار کنند.
هنگامی که با یک کودک کار می کنید در ابتدا باید مشخص کنید که کودک لمس چه چیزهایی را دوست دارد. برخی از این کودکان لمس اشیا نرم و برخی لمس اشیا سخت را دوست دارند. معمولا چیزی که در این بین قرار گیرد را دوست ندارند. بنابر تجربه شخصی این کودکان اشیا سخت را بیشتر دوست دارند. پس ابتدا علاقه کودک را یافته و بر آن تاکید کنید. با وسیله مورد علاقه اش بسیار تمرین کنید. شما می خواهید که کودک راحت باشد و ترس کمتری نسبت به شروع داشته باشد. بدین صورت رابطه ای پر از اعتماد می سازید. اگر هر روز کودکی را به مدت 30 دقیقه ببینم و این 30 دقیقه را به لمس چیزهایی که دوست ندارد بگذرانم، دیگر علاقه ای ندارد تا دوباره در کنار من حاضر شود. حتی دیگر دوست ندارد که نام مرا بشنود.
” وقتشه که بریم خانم کیسی را ببینیم.”
پس ابتدا کودک را با چیزهای مورد علاقه تمرین دهید و سپس به اشیایی که دوست ندارد برسید.
برخی از اشیایی که می توان برای این کودکان مورد استفاده قرار داد خمیر بازی و silly putty است. در ابتدا به آن علاقه ای ندارند. اما زمانی که در اختیارشان قرار گیرد آن را می پذیرند.
درباره بلا و برخی از کودکانی که با آنان کار کرده ام، برای وادار کردنشان به لمس اشیایی که دوست ندارند از چیزهایی استفاده می کنم که به آن علاقه دارند. دانستم که بلا علاقه دارد در آب بازی کند. او به آب دست می زد و آن را به اطراف پخش می کرد. زمانی که به حرکت افتاد دیگر نمی توانستم او را از توالت بیرون بیاورم.
میز بازی با آب و شن تهیه کردم و آن را با آب پر کردم. هر چیزی را که میخواستم بلا پیدا کند در آب می گذاشتم. ممکن بود در آب سنگ پیدا کند با اینکه لمس اشیا سخت را دوست نداشت.
میدانستم که بلا تاب خوردن را دوست داشت، بنابراین به مغازه ابزار فروشی رفتم و یک رشته زنجیر تهیه کردم. شبیه زنجیری بود که بلا دوست داشت با آن تاب بخورد و آن را زیر آب می گذاشتم. تلاش می کردیم تا بلا سنگ یا رشته زنجیر را پیدا کند. زمانی که چیزی را پیدا می کرد که از او می خواستم می توانست به عنوان جایزه زمان بیشتری در آب بازی کند.
غذا دادن به بلا مرحله ی دیگری بود که برای انجام آن بسیار تلاش کردیم. بلا تا آن موقع غذای جامد نخورده بود. فقط مایعاتی شبیه شیر و یا آب میوه می خورد. او حتی نمی توانست بافت پودینگ یا سس سیب را تحمل کند. به مدت شش ماه با وضعی به خانه می رفتم که همه جای لباسم پودینگ یا سس سیب ریخته بود. سخت بود اما باید این غذاها را دوباره در مقابل او قرار می دادیم.
یکی از اولین چیزهایی که توی آب گذاشتم یک قاشق بود. بلا تا حالا یک قاشق را دست نگرفته بود. اول به جایی رسید که به آن دست میزد. سپس برای اینکه قاشق را از آب بیرون بیاورد تلاش کردیم.
بعضی از بچهها چیزهای نرم مثل یک کیسه پر از گلولههای پنبه را دوست دارند. شما میتوانید یک کیسه کاغذی را با گلولههای پنبه پر کنید و یک شی را با هر بافتی که کودک دوست ندارد در کیف با گلولههای پنبه دور آن قرار دهید. کودک شی را پیدا می کند. اگر او چیزهای نرم را دوست دارد، میتوانید چیزی سخت را در یک ظرف پلاستیکی پر از پر پنهان کنید. شما میتوانید پر را از یک فروشگاه لوازم هنری بگیرید. شما به کودک میگویید ” سنگ را پیدا کن ” و کیسه توپ های پنبه ای و یا پر را به او بدهید تا آن را پیدا کند.
برای بلا یک استخر کوچک تهیه کردم. در حراج فصل می توانید آنها را با قیمت بسیار ارزان در فروشگاه دلار پیدا کنید. یک استخر بادی بگیرید و آن را با لوبیا پر کنید. بگذارید کودک درون آن رفته و بازی کند. اگر به تمیزی حساس هستید کار بسیار وحشتناکی به نظر می رسد، اما باید تحمل کنید. هر روز عصر دانه ها را جارو می کردیم. بسته به شرایط کودک می توانید از بافت نرم به سخت یا از بافت سخت به نرم حرکت کنید. برای بلا از لوبیا شروع کرده و به برنج رسیدم. ممکن است برای شما تفاوت چندانی بین لوبیا چیتی و برنج نباشد اما برای برخی از این کودکان این تفاوت بسیار زیاد است. پس از چند هفته، برنج ها را جمع کرده و سپس استخر بادی را با ماکارونی خام پر کردم.
زمانی که بلا به بافت در استخر عادت کرده بود، چیزهایی را برای او در آب می گذاشتم تا آنها را پیدا کند. او آنها را بیرون میآورد. این فعالیت همچنین تحرک را تقویت می کرد و می توانست به بهبود بافت ماهیچه های او کمک کند. بهبود عضلاتش او را به کشف کردن تشویق می کرد و این کشف به بهبود زبانی وی کمک کرد. زمانی که کودک تجربیاتی برای گفتن دارد شروع به کسب مهارت زبانی می کند.
ایدهها و فعالیتهای بیشتر.
یکی از مواردی که کاردرمانگرها در مقابله با برخی از کودکان انجام می دهند فشار عمیق نامیده می شود. فشار عمیق میتواند برای برخی از کودکان آرامش بخش باشد. پوشیدن لباسهای سفت و یا تنگ در زیر لباسهای معمولی میتواند اثر آرامش بخشی داشته باشد، اما کودکان دیگر ممکن است از آن متنفر باشند. آزمون و خطا بهترین راهی است که می توانید دریابید چه چیزی برای یک کودک خاص مناسب است.
به بعضی از بچهها می توان با پوشیدن جوراب بدون درز و موکازین کمک نمود. هر چه احساس ناراحتی بیشتری کند، بیشتر به حرکت کردن به اطراف متمایل می شود.
بعضی از بچهها عاشق اسباببازیهای لرزشی هستند. اگر کودک از لرزش میترسد، اجازه دهید کنترل آن را داشته باشد. خانه انتشارات آمریکایی برای نابینایان، (APH)، بسیاری از اسباببازیهای لرزشی را میفروشد که توسط سوئیچهایی کنترل میشوند. کودک دکمه ی بزرگ را فشار میدهد تا اسباببازی را روشن کند و دوباره دکمه را فشار میدهد تا آن را خاموش کند. برخی از این اسباببازیها ممکن است از طریق صندوقهای سهمیه APH قابل دسترسی باشند، بنابراین قبل از خرید هر چیزی با معلم کودک خود که متخصص کودکان نابیناست مشورت کنید. البته می توانید به فروشگاه دلار منطقه ی خود نیز مراجعه کنید. این ماساژورهای کوچک را که می لرزند دیده اید؟ فروشگاه دلار از آنها دارد. دکمه ی روی دستگاه به کودک حس کنترل بر محیط را القا می کند. هر چه کودک کنترل بیشتری بر محیط داشته باشد درک بهتری از مواردی خواهد داشت که به طور اتفاقی برای وی رخ نمی دهد.
شما در وال مارت قسمتی را پیدا نمی کنید که بالای آن نوشته باشد اسباب بازی برای کودکان نابینا، بسیاری از این اسباب بازی ها را می توان تطبیق داد یا همانگونه که هستند استفاده نمود. اسباب بازی هایی هست که هنگام فشار می لرزند و در انتها صدایی تولید میکنند. این اسباب بازی ها برای کودکانی که مشکل حسی دارند بسیار مفید است. اگر اسباب بازی را دور از دسترس کودک روی زمین قرار دهید، کودک می تواند صدای آن را شنیده و یا لرزش آن را حس کند. با این کار، کودک تشویق می شود تا به سمت اسباب بازی حرکت کند.
فروشگاه دلار سطلهای کوچک شن و ماسه از همانهایی که به ساحل می برید، میفروشد. میتوانید سطل را تا نیمه با آب یا ماسه پر کنید و یک شی را در ته سطل بگذارید تا کودک آن را پیدا کند.
شما میخواهید که کودک کمی احساس ناراحتی کند تا از طریق طی فرآیندها به چیزی که از آن بیزار است عادت کند. اما مراقب باشید که این کار را سریع انجام ندهید. شما نمیخواهید که کودک سخت گریه کند و یا طوری رفتار کند که انگار درد دارد. نمیخواهید که او را بترسانید. ایجاد کمی احساس ناراحتی کافی است. اما هرگز کودک را مجبور به لمس چیزی نکنید. به یاد می آورم که پسر کوچکی را مجبور می کردند تا دیگران را بغل کند. بعد از مدتی او دیگر کسی را در آغوش نگرفت. به آرامی کار را انجام دهید تا کودک بیاموزد که چگونه تحمل کند و یا حتی از آن کار لذت ببرد.
در خانه پیش از این به کودک خود اعتماد کردهاید، بنابراین میتوانید در محیطی که در مقایسه با مدرسه از فشار کمتری برخوردار است کودک راوادار به لمس کنید. کودک شما اعتمادی که به شما دارد را به معلم خود و یا TVI ندارد. اگر شما این ترکیب شیوه ها را در خانه انجام دهید، انجام این کار در مدرسه برای معلم آسانتر خواهد بود.
وقتی کودک میتواند لمس کردن اشیا را تحمل کند، از ادامه دست نکشید. او را تشویق کنید که توپ صاف با حالت فومی را نوازش کند یا یک توپ ساخته شده از خمیر بازی را نگه دارد. بر پایه مهارت هایی که کودک فرا میگیرد ادامه دهید. به این کار scaffolding می گوییم.
” تو امروز خمیر بازی رو نگه داشتی، من بهت افتخار می کنم! ببینم فردا هم می تونی نگهش داری.”
ممکن است که کودک فردا این کار را نکند اما دوباره روز بعد این کار را تکرار کنید. همین طور به کار خود ادامه دهید.
احساس و حرکت.
برای کودکی که به لمس کردن کم پاسخ است، کاردرمانگر از شیوه ای استفاده می کند که به آن کار با حجم سنگین می گویند. کار سنگین شامل فعالیتهایی است که کودک را به حرکت تشویق کرده، به کودک کمک میکند تا حجم عضلانی بسازد و انرژی پر تنش که در مورد اشیا و بافتها در آنها به وجود می آید را خاموش کند. فقدان حرکت باعث ضعیف شدن ماهیچههای کودک میشود. گاهی اوقات مغز کودک نمی داند که با داده ورودی حسی چه کار کند و ممکن است کودک با حرکت یا ثبات بدنی مشکل داشته باشد.
یک کودک بزرگتر میتواند پرچم مدرسه را بالا و پایین کند. او میتواند وسایلی را از یک کلاس به کلاس بعدی حمل کند. شنیدهام که بسیاری از والدین میگویند ” فرزند من نباید مجبور به حمل Brailler خود باشد. دستیار باید آن را برای او حمل کند.” با این حال حمل و نقل یک نمونه خوب از فعالیت کاری با حجم سنگین است. البته منظورم حمل آن برای یک مسافت طولانی از یک ساختمان به ساختمان دیگر نیست بلکه از یک کلاس به کلاس دیگر معقول است.
گاهی مغز میداند که کودک می خواهد چه کاری انجام دهد اما نمیتواند این میل را به ماهیچهها منتقل کند. برای مثال، یک کودک نابینا میخواهد دوچرخهسواری کند. از آنجایی که او هرگز کسی را در حال سوار شدن به دوچرخه ندیده، نمی داند با پدال های دوچرخه چه کند. شما باید به طور فیزیکی به او نشان دهید که با بدنش چه کند.
چند هفته پیش یک آکادمی بل در کشور داشتیم. ما به بچهها رقص چا چا یاد دادیم. اگر با این رقص آشنا نیستید، خود موسیقی دستوراتی مانند ” قدم به سمت راست ” و ” پرش به جلو ” و ” چرخش به دور ” را میدهد. فکر میکردیم که این راه خوبی برای شروع آموزش جهات اصلی است. زمانی که این کار را برای یکی دو روز انجام دادیم میتوانیم بگوییم:
” قدم به سمت شرق،”
” قدم به سمت غرب”
یا
” بپر به سمت شمال.”
اما این بچهها که هرگز رقص کسی را ندیده بودند، ناهماهنگ به نظر میرسیدند. فهمیدیم که باید پاهایشان را به سمت راست یا چپ حرکت دهیم. ما همچنین به آنها اجازه دادیم که پاهای ما را در حین حرکت حس کنند تا مغزشان را آموزش دهند و حرکات رقص را بیاموزند.
یکی از بهترین کارهایی که برای کودکان مفید است هل دادن چرخ های اسباب بازی است. اسباب بازی های هل دادنی همانطور که برای کودکان بینا مفیدند می توانند برای کودکان نابینا نیز مفید واقع شوند. امروزه چرخ ها بسیار لغزنده ساخته می شوند بنابراین برای برخی از کودکان از مدل Velcro استفاده می کنیم. Velcro چرخها را طوری می سازد که از زیر کودک لیز نخورده و کمی میزان مقاومت نیز به کودک در قوی تر کردن ماهیچه هایش کمک می کند. هل دادن سبد لباسهای لباسشویی روی زمین نیز برای کودکان نوپا و پیش دبستانی مفید است. کودکان حتی می توانند جارو برقی اسباب بازی را روی فرش بکشند.
در می سی سی پی ما هر چند سال یکبار برف داریم. بنابراین بسیار عجیب است که موقع باریدن برف همه چیز را متوقف می کنیم. کودکان ما تجربه ای از بازی با برف ندارند. اما اگر در منطقه ای زندگی می کنید که برف در آن می بارد اجازه دهید تا کودکتان با بیلچه اسباب بازی در برف بازی کند.
شما میتوانید یک بسته باندهای ورزشی بخرید که واقعاً در یک فروشگاه ورزشی ارزان هستند. فرزند شما باند را روی دستهایش قرار میدهد و دستهایش را از هم باز میکند. او میتواند حس کند که نوار هنگامی که دستهایش به هم متصل میشوند نرم است و وقتی دستهایش را از هم جدا میکند محکم و سفت میشود. اگر معلم کودکتان معلم با ذهن باز است میتوانید یک نوار ورزشی را در پایین صندلی کودک قرار دهید. او در حالی که کار خود را انجام میدهد میتواند آن را مثل یک پدال گاز فشار دهد.
پریدن بر روی یک ترامپولین یا یک تشک قدیمی به حرکت و تعادل کمک میکند. نشستن در صندلی بین بگ نیز یک فعالیت عالی است.
تهیه تجهیزات.
هرگز در مدرسه ای نبودم که تجهیزات زیادی داشته باشد بنابراین اگر می توانستم چیزی را بسازم حتما به جای خرید آن را می سازم. مجبور نیستید خمیر بازی بخرید بلکه می توانید آن را بسازید. می توانید دستور ساخت آن را از اینترنت پیدا کنید. خمیری درمانی هست که می توانید آن را تهیه کنید، البته کمی از خمیر بازی مقاوم تر است. برای بازی کودکان بسیار مناسب است و می توانید آن را در حدود 12 دلار از آمازون بخرید.
همچنین میتوانید پتوهای حسی را بخرید، اما خیلی گران هستند!، بعضی از این پتوها سنگین هستند و بعضی دیگر دارای بافتهای مختلف. همان طور که گفتم، مادرم یکی از این پتوها را برای بلا درست کرد. می توانید کسی را پیدا کنید که یکی از این پتوها را برای شما درست کند. ممکن است یکی از نزدیکان بخواهد که این پتوها را به عنوان خیریه تهیه کند. می توانید آنها را در مجمع بفروشید. برای ساخت یک پتوی سنگین، چند وسیله سنگین کوچک در آن تعبیه کنید. البته نباید خیلی سنگین شود. نکته ای که می خواهم آن را متذکر شوم این است که هرگز کودک را زیر یک پتوی سنگین برای مدت طولانی ترک نکنید. وقتی که به خواب رفت پتو را از روی او بردارید. برخی از کودکان دچار خستگی ریه بوده و نباید زیر وسیله ای سنگین بخوابند. فقط از پتو برای به خواب رفتم کودک استفاده کرده و سپس آن را از روی وی بردارید.
چیزی که میخواهم قبل از اینکه امروز موضوع را تمام کنم بر آن تاکید داشته باشم این است که واقعاً مهم است که کودک را زمانی که بسیار کوچک و یا حتی نوپا است در معرض تجربیات حسی مختلف قرار دهیم. در سالهای اولیه مسائل حسی تثبیت نشده اند و پرداختن به آنها بسیار آسانتر است. اگر کودک شما زمانی که مدرسه را شروع میکند مسائل حسی دارد، ممکن است که به عنوان کودک دارای معلولیت اضافی مانند اوتیسم تشخیص داده شود. مطمئنم اگر من زمانی که وارد مهدکودک شدم نابینا بودم حتما به جز نابینایی و به خاطر مشکلات حسی با عنوان کودک دارای معلولیت های دیگر نیز شناخته می شدم. داشتن مشکل حسی لزوماً یک ناتوانی و معلولیت نیست؛ فقط مسئله ای است که باید بر روی آن کار کرد. درست است که نمی توانید تمام مشکلات کودک را قبل از شروع مدرسه حل کنید اما می توان یک شروع خوب داشت.
شناسنامه نشریه جهان آزاد
همانطور که از نام این نشریه بر میآید، قرار است به تجربیات نابینایان، والدینشان، اطرافیانشان، دوستانشان و هر انسانی که تمایل به فهم معلول و معلولیت دارد و توانسته در این راه به چیزهایی نیز دستیابد بپردازد. البته ما تمرکزمان بیشتر بر روی تجربیات عزیزان در حوزه ی نابینایی است. می خواهیم ببینیم والدین یک نابینا برای دستیابی فرزندش به حق و حقوقش دست به چه اقداماتی می زند. می خواهیم ببینیم تمام کسانی که با نابینا در ارتباط هستند، چه کاری برای هرچه مستقلتر شدن فرد با آسیب بینایی انجام می دهند و کدامشان اثربخش بوده است. خلاصه ی کلام اینکه میخواهیم در حوزه نابینایی از تجربیات دنیا بهره ببریم تا روزی با آگاهی از این تجربیات بتوانیم به خود تلنگری زده و به سمت اهدافمان حرکت کنیم.
البته اگر پدر و مادری یا دوست و آشنایی در ایران عزیز نیز توانسته برای حل مشکلی از مشکلات بیشمار نابینا راه حلی پیدا کند، می تواند آن را در قالب یک مقاله در اختیار ما قرار دهد. چون ایران هم بخشی از این جهان است و ما برای جمع آوری این تجربیات همیشه هم لازم نیست دست به دامان جراید غرب باشیم. هرچند که فعلاً ظاهراً راه دیگری وجود ندارد. همه ی ما بر این امر واقفیم که دنیای غرب در خصوص معلول و معلولیت خیلی زودتر و بیشتر از ما از خود جنبوجوش نشان داده و به دست آوردهای بی نظیری دست یافته است.
اگر دوستی هم مقاله ای را خوانده و آن را مفید یافته، می تواند آن را ازطُرُقی که در پایان می آید، جهت ترجمه به دست ما برساند.
فعلا بنا بر این است که ماهی یک مقاله ی تخصصی در این موضوع منتشر کنیم. ولی شاید زندگی مجال بیشتری به ما داد و آخر هر ماه مطالب بیشتری جمع آوری کرده و در طول ماه به خدمتتان پیشکش کردیم.
ذکر این نکته هم الزامی میباشد که قرار نیست همیشه مقاله ی منتشر شده همراه با فایل صوتی باشد. ولی تلاشمان بر این است که این اتفاق جذاب همیشه بیفتد.
قطعا نظرات، انتقادات و پیشنهادات شما می تواند چراغ راه ما باشد.
ایمیل: hotgooshkon@gmail.com
آیدی تلگرام: @hotgooshkon1
به امید جهانی آزاد تر!