یک سلام سبز به شما همراهان محله نابینایان.
امید که همواره ناظر تحقق سبزترین رویاهاتون باشید!
سفرهای محله نابینایان به جهان آزاد همچنان برقراره و ما همچنان در گردش به گوشه و کنار جهان آزاد همراه شماییم.
حرکت یکی از اصلیترین اجزای زندگی زندههاست و به هیچ عنوان نمیشه انسانرو بدون حرکت زنده تصور کرد. در هر شرایطی و با هر معلولیتی حرکت به نوعی آمیخته با زندگی ماست. برای نابینایان آموزش تحرک و ارتباط با فضای اطراف از طریق این تحرک شاید کمی متفاوت به وجود بیاد. کودکان نابینا به طرقی متفاوت با همسالان بینای خودشون حرکت و شناخت فضای اطرافرو یاد میگیرن و تجربه میکنن.
آموزش و تجربه صحیح برای کودکان نابینا میتونه بسیار مهم باشه و بد نیست ما در این مورد قدری مطلعتر باشیم. سفر امروز محله به جهان آزاد بخش اول از یک گشت نسبتا طولانیه که شاید نکات قابل تأمل زیادی برای ما داشته باشه. بیش از این مقدمهرو طولش نمیدیم و به اولین بخش از این سیر میپردازیم!
مشخصات نشریه:
- نام مقاله: Parents: Blind Children’s First Mobility Teachers
والدین: اولین معلمان تحرک کودکان نابینا - نویسنده: جو کاتر( Joe Cutter)
- مترجم: شبکه مترجمین ایران
- منبع: future reflections
بازنشر از مجلهی بازتابهای آینده، (Future Reflections), جلد 23، شماره 2، دوران خردسالی
جو کاتر طرز استفاده از عصای بلند سفید را نشان میدهد.
یادداشت سردبیر:
در دههی1980 جو کاتر اولین کسی بود که مفهوم آموزش راه رفتن با عصا به کودکان نوپا و پیش دبستانی نابینا را مطرح کرد. او سخنرانی زیر را در همایش سال 1994 فدراسیون ملی نابینایان (National Federation of the Blind Convention) ارائه داد.
وقتی باربارا چیدل (Barbara Cheadle) از من پرسید که آیا مایلم در مورد والدین بهعنوان اولین معلمان تحرک کودکان نابینا صحبتی داشته باشم، مشتاقانه پاسخ دادم:
-بله!
من خوشحال بودم، زیرا به درستی این گفته باور دارم، و این فرصت را غنیمت شمردم تا نظرات خود را در مورد این موضوع با شما در میان بگذارم.
اطلاعات و تفکر مثبتی که فدراسیون ملی نابینایان در مورد نابینایی در اختیارم قرار داده است برایم بسیار با ارزش هستند. نابینایان، از جمله کودکان نابینا و والدین آنها، بیشترین موارد را در مورد نابینایی به من آموختهاند. بنابراین، بهنوعی، اطلاعاتی که طی سالها با من در میان گذاشتهاید همان افکاریست که اکنون میخواهم با شما در میان بگذارم.
افکار و سخنان امروز من برگرفته از کتابیست که در مورد کودکان نابینا و حرکت مستقل مینویسم. مضمون اصلی این کتاب این است که والدین واقعاً اولین معلمان تحرک کودک نابینا هستند. آموزش تحرک از زمانی که مادران باردار جنین خود را با حرکات داخل رحمی آشنا میکنند شروع میشود. هر زمان که مادر مینشیند، میایستد، میچرخد یا راه میرود، جنین درون وی حرکت را تجربه میکند. به محض اینکه نوزاد متولد میشود، پدر و مادر با لمس نوزادشان از طریق در آغوش گرفتن، حمل کردن، و بازی با او به نوزادشان دلبستگی پیدا میکنند. دنیای شاد حرکت آغاز شده، و این والدین هستند که اولین و اصلیترین مربیان کودکشان میباشند. ازاینرو، طبیعیست که والدین کودکان نابینا نخستین مربیان تحرک فرزندشان باشند. در هر حال، این والدین هستند که کودکشان را با بازیهای حرکتی آشنا میکنند.
مربیان طبیعی
اگر والدین مربیان طبیعی فرزند خود باشند، پس متخصصان نیز مربیان ثانویهی کودکان محسوب میشوند. در سالهای نخست زندگی نوزادان نابینا، والدین ممکن است با متخصصان، برنامهها، و خدماتی که مختص رسیدگی به نیازهای نوزادشان هستند آشنا شوند. والدین ممکن است از یک متخصص امور نابینایی بخواهند در منزلشان نوزادشان را ویزیت کند، یا ممکن است کودک نابینایشان را وارد برنامهی مداخلهی زودهنگام بیرون از محیط خانه نمایند. برخی از این خدمات مستقیما به نوزاد ارائه میشوند. در موارد دیگر، متخصصان با ارائه فعالیتها، مطالب آموزشی، و استراتژیهای پیشنهادی به والدین، آنها را در جهت بهبود یادگیری کودک راهنمایی میکنند. هدف از این برنامهها اطلاع رسانی به والدین و در مواقعی مداخلهی عملی در آموزش کودک است.
طی سالها از بسیاری از این برنامههای مداخلهای زودهنگام بازدید کرده و نکات زیادی از مشاهدهی شیوههای آموزشی خلاقانهی بسیاری از متخصصان با استعداد، فداکار و سختکوش آموختهام. من همچنین، در خانههای بسیاری از خانوادههای نوزادان نابینا حضور یافته و با آنها ملاقات کردهام. به همان اندازه از طریق مشاهدهی آموزش خلاقانهی این والدین با استعداد، فداکار و سختکوش آموختهام. تفاوت قابلتوجه در این است که والدین حقوقی دریافت نمیکنند، و بیست و چهار ساعت شبانهروز به کار و آموزش مشغولند. بر اساس مشاهدات من و با توجه به این تفاوت پراهمیت، والدین نسبت به متخصصان رابطهی طولانیتر، پایدارتر و صمیمانهتری با فرزندشان دارند.
با اینحال، زمانی که نوزادان و کودکان نابینا به برنامههای مداخلهی زودهنگام وارد میشوند، والدین اغلب با این نگرش ضمنی مواجه میشوند که: «ما صلاح فرزندتان را میخواهیم». این نگرش نقش آموزشی طبیعی والدین را به چالش میکشد. هنگامیکه مربیان، خواسته یا ناخواسته، والدین را کاملا یا نسبتا از برنامهی خدمترسانی جدا میکنند، این پیام را به والدین میرسانند که شخص دیگری، متخصص امور مربوط به نابینایی، کاری را برای فرزندشان میکند که خود آنها قادر به انجامش نیستند. این پیام ضمنی ممکن است بر نوع رابطهی والدین با فرزندانشان تاثیر بگذارد. ممکن است احساس بیکفایتی به سراغ والدین بیاید. اگر والدین به این باور برسند که نقش متخصص مهمتر از نقش آنهاست، ممکن است در مورد انجام فعالیتهای حرکتی با نوزادان و فرزندانشان کمتر ابتکارعمل به خرج دهند یا در درستی انجام این فعالیتها مردد شوند.
رویداد صوتی/فضایی
وقتی صحبت از متخصصان به میان میآید، نمیتوانم از بیان چیزی که مدتهاست آزارم میدهد خودداری کنم. چرا معلمانی که با کودکان نابینا کار میکنند را معلم بینایی مینامیم؟ از نگاه من این اصطلاح نوعی تناقض به نظر میآید. تصور کنید زنگ منزلتان را میزنند، و وقتی در را باز میکنید، شخصی میگوید: «سلام، من معلم بینایی هستم. آمدهام تا با فرزند نابینای شما کار کنم.» من از اصطلاح متخصص نابینایی استفاده میکنم، چون به نظرم بیشتر جور درمیآید.
چنانچه برنامههای خدمترسانی به کودکان نابینا هماهنگی بین کودکان و والدین را ارتقا دهند، کارآمدتر به حساب میآیند. رابطهی والدین/کودک جدانشدنیست، و متخصصان هم باید این رابطه را جدانشدنی ببینند و به آن احترام بگذارند. متخصصان نابینایی و سایر مربیانی که رابطهی والدین/فرزند را درک میکنند والدین را منبع طبیعی حیاتی خواهند دانست. آنها از تلاشهای والدین در ایجاد روابط متقابل، مطلوب و بالنده با نوزادانشان حمایت نموده، و با ارائهی اطلاعات دقیق دربارهی نابینایی آنان را یاری میکنند.
مثلا، زمانی که در مورد نوزادان مطالعه میکردم، مجذوب آنچه برخی از تحقیقات «رویداد صوتی/فضایی« (voice/space event) مینامند شدم. حتی نوزادان تازه متولدشده هنگامیکه صدای مادر خود را میشنوند، به انتظار دیدن چهره مادرشان به سمت صدا میچرخند. اولین باری که با یک نوزاد نابینا کار کردم متوجه شدم با اینکه این نوزاد نمیتوانست ببیند، سر و چشمانش در جهت صدای مادرش حرکت میکرد. این نوزاد نیز به دنبال رویداد صوتی/فضایی «یا شناخت فضای اطراف از طریق صوت» بود.
روش بدیهی جایگزین در این مقطع کمک به بازو و دست نوزاد برای لمس صورت مادر، و پیوند صدا با حس لامسه خواهد بود. رویداد صوتی/فضایی، که خصیصهی مشترک انسانیست، در کودکان بینا صداها را به بینایی پیوند میدهد، اما برای کودکان نابینا انطباق یافته و صدا را به لمس ربط میدهد. میزان تاثیر این انطباق عمدتا به این بستگی دارد که منِ متخصص چطور آن را برای مادران شفافسازی میکنم.
اول از همه، منِ متخصص نمیتوانم در این شرایط جایگزین مادر (یا مراقب اصلی) باشم. این رویداد صوتی/فضایی باید با مادر اتفاق بیفتد، نه من. دوم، اگر من این جریان را بهدرستی برای مادران شرح دهم، آنها متوجه میشوند که خودشان نیز میتوانند این اتفاق را کشف کنند. آنها سپس، به این روند ادامه داده و از این دانش و اعتمادبهنفس حاصل از آن برای انجام مشاهدات، سازگاریها و رفع نواقص تعاملات خود با نوزادشان بدون کمک من استفاده خواهند کرد. این چیزی است که باید اتفاق بیافتد. متخصصان نباید جایگزین والدین به عنوان مربیان اولیهی کودک شوند؛ آنها باید حضور والدین را به عنوان مربیان اولیهی کودکان تشویق نموده و پرورش دهند. این امر شامل نقشی است که والدین باید به عنوان اولین معلمان تحرک فرزندشان ایفا کنند.
بازی بهعنوان کار
تحرک کودکان با بازیهایی که والدینشان با آنها انجام میدهند آغاز میشود. در دوران خردسالی، والدین بازیهای متنوعی را با فرزندانشان انجام میدهند. هر چه از اهمیت بازی بگوییم کم گفتیم. بازی جزء لاینفک انسان بودن است. سرگرمی و بازی شکل کودکانهی کار، تاثیرگذاری بر دنیا، و گرفتن پاداش از آن است. دکتر لورین مککیون، (Dr. Lorraine McCune), رئیس بخش مطالعات نوزادان (Department of Infant Studies) دانشگاه راتگرز، (Rutgers University), مینویسد:
«وقتی بازی بهعنوان تمامی رویاروییهای آزادانهی نوزادان با اشیاء تعریف میشود، بخش بزرگی از زمان بیداری کودک زمان بازی است.»
این جمله تبعات زیادی برای کودکان نابینا دارد. هنگامیکه کودکان نابینا در انجام نوع و میزان بازیها محدود میشوند، و هنگامیکه بزرگسالان حرکات آزادانهی آنها را محدود میکنند، زمینهی درک آنان از افراد، مکانها، و اشیاء نیز محدود خواهد شد. این اقدام قطعا توانایی آنها را برای استدلال، آزمایش و خلق کردن محدود خواهد کرد. کودکان نابینا مستعد این هستند که کسی بازی را به جای آنها انجام دهد، بازی را برای آنها شروع کند، و فعالیتهای رسمی را به آنها آموزش دهد. به نفع کودکان نابیناست که بزرگسالان انرژی خود را صرف ایجاد محیطی کنند که در آن کودکان نابینا بتوانند خودشان بیشتراوقات آغازگر بازی باشند. چنین خودجوشیای لازمهی انسان بودن است، اما کودکان نابینا اغلب در معرض خطر تجربهی محدودیتهای خودجوشی قرار دارند که بر اثر حسن نیت بزرگسالان خیرخواه ایجاد شدهاند. لازم است والدین و متخصصان از این خطر بالقوه مطلع باشند، زیرا این اصول نقش آنان را در ارتقاء حرکت و تحرکپذیری کودک نابینا تعیین میکنند.
کودکان از سنین خیلی پایین یاد میگیرند دنیا را بشناسند و موارد مختلف را نشانهگذاری کنند. کودکان نابینا از این قاعده مستثنی نیستند. آنها نیز باید با دنیا آشنا شوند. این آشنایی موجب ایجاد و گسترش توانایی جهتیابی میگردد. در رابطه با کودکان بینا، بینایی آنها را به عمل وامیدارد. اما در رابطه با کودکان نابینا، لمس، صدا و حرکت آنها را به عمل وامیدارند. شما نمیتوانید با لمس کردن دنیا به جای کودک نابینا آن را نشانهگذاری کنید. کودک خود باید وارد عمل شود تا تجربهی مفیدی از آن داشته باشد.
استفاده از عصا اقدامات مبتکرانه را تسهیل نموده و در نتیجه موجب پرورش یادگیرندههای فعال میشود. استفادهی ماهرانه از ابزارها اساسا فعالیتی انسانی است. برای کودکان، اسباب بازیها ابزار هستند! (به خاطر داشته باشید که گفتیم بازی کار کودک است. بنابراین، اسباب بازیها ابزار کودک میباشند.) اسباببازیها ابزارهای ارتقادهندهی مهارت هستند. ابزارهای دستی (یا اسباببازیها) به همهی کودکان کمک میکنند تا فعالیتهای بدنیشان را گسترش دهند. در طول بازی کودک با اشیاء موجود در جهان آشنا میشود. همهی این اشیاء برای کودک اسباببازیهایی بالقوه هستند. برخی از این اشیاء، مانند قاشق، یک کار روزمره را انجام میدهند. قاشق بیش از چیزی است که شما برای غذا خوردن از آن استفاده میکنید. قاشق یک ابزار عمل است. وقتی چنین دیدی در مورد قاشق داشته باشیم، قادر خواهیم بود ارتباط آن را با عصای سفید کودکان نابینا درک کنیم. عصا نیز ابزاری دستی برای انجام کارهاست. هرچه مهارت در استفاده از این ابزارها، قاشق یا عصا، بیشتر باشد، کارها بهتر انجام میشوند. ازآنجاییکه میدانیم استفادهی کودکان از ابزارها با گذشت زمان از «استفاده نظری و تئوری» به «کاربرد عملی» تغییر میکند، پس میشود اینگونه استنباط کنیم که کار با قاشق پیشدرآمد کار با عصا است. این دو ابزار بهترتیب فضای نزدیک و دور را مدیریت میکنند، به طوری که قاشق به بدن نزدیکتر و عصا از بدن دورتر است. کودک نابینا چه با قاشق به بشقاب و چه با عصا روی زمین بکوبد، در حال استفاده از مهارتهای حرکتی در فضای اطراف خود میباشد.
ادامه دارد.
شناسنامه نشریه جهان آزاد
همانطور که از نام این نشریه بر میآید، قرار است به تجربیات نابینایان، والدینشان، اطرافیانشان، دوستانشان و هر انسانی که تمایل به فهم معلول و معلولیت دارد و توانسته در این راه به چیزهایی نیز دستیابد بپردازد. البته ما تمرکزمان بیشتر بر روی تجربیات عزیزان در حوزه ی نابینایی است. می خواهیم ببینیم والدین یک نابینا برای دستیابی فرزندش به حق و حقوقش دست به چه اقداماتی می زند. می خواهیم ببینیم تمام کسانی که با نابینا در ارتباط هستند، چه کاری برای هرچه مستقلتر شدن فرد با آسیب بینایی انجام می دهند و کدامشان اثربخش بوده است. خلاصه ی کلام اینکه میخواهیم در حوزه نابینایی از تجربیات دنیا بهره ببریم تا روزی با آگاهی از این تجربیات بتوانیم به خود تلنگری زده و به سمت اهدافمان حرکت کنیم.
البته اگر پدر و مادری یا دوست و آشنایی در ایران عزیز نیز توانسته برای حل مشکلی از مشکلات بیشمار نابینا راه حلی پیدا کند، می تواند آن را در قالب یک مقاله در اختیار ما قرار دهد. چون ایران هم بخشی از این جهان است و ما برای جمع آوری این تجربیات همیشه هم لازم نیست دست به دامان جراید غرب باشیم. هرچند که فعلاً ظاهراً راه دیگری وجود ندارد. همه ی ما بر این امر واقفیم که دنیای غرب در خصوص معلول و معلولیت خیلی زودتر و بیشتر از ما از خود جنبوجوش نشان داده و به دست آوردهای بی نظیری دست یافته است.
اگر دوستی هم مقاله ای را خوانده و آن را مفید یافته، می تواند آن را ازطُرُقی که در پایان می آید، جهت ترجمه به دست ما برساند.
فعلا بنا بر این است که ماهی یک مقاله ی تخصصی در این موضوع منتشر کنیم. ولی شاید زندگی مجال بیشتری به ما داد و در هر ماه مطالب بیشتری جمع آوری کرده و در طول ماه به خدمتتان پیشکش کردیم.
ذکر این نکته هم الزامی میباشد که قرار نیست همیشه مقاله ی منتشر شده همراه با فایل صوتی باشد. ولی تلاشمان بر این است که این اتفاق جذاب همیشه بیفتد.
قطعا نظرات، انتقادات و پیشنهادات شما می تواند چراغ راه ما باشد.
ایمیل: hotgooshkon@gmail.com
آیدی تلگرام: @hotgooshkon1
به امید جهانی آزاد تر!