سلامی به صمیمیت بهار به اعضای صمیمی محله نابینایان.
امید که خورشید عشق و شادی در آسمان دلهاتون همواره بتابه!
نوبت پیش، در گشت و گذارمون در جهان آزاد تا جاهای خوبی پیش رفته بودیم و امروز قراره بیشتر و بیشتر در مقوله نقش والدین در تحرک و هدایت فرزندان نابیناشون به سوی جهانی بزرگتر و بازتر، یعنی دنیای واقعی پیش بریم، و ببینیم و بدونیم که واقعا بینایی چقدر در کسب موفقیتهای فردی و اجتماعی نقش داره و چطور میشه این نقشرو در صورت فقدان این حس، با حسها و تواناییهای دیگه بدنی و روحی جبران کرد.
امروز در ادامه سفر چند بخشیمون، با مدلها و نگرشهای منفی و مثبت درباره نابینایی، راهنمای بینا، و استقلال از طریق عمل آشنا میشیم، به بررسی پاسخ چند پرسش از نگاهها و نظرات مختلف میپردازیم، یک کتابرو کمی وارسی میکنیم، و الباقی موارد که اگر بخواییم همهرو فهرست کنیم مقدمهای به اندازه یک پست خواهیم داشت و این اصلا دلپسند همسفرانمون در محله نیست.
پس پیشدرآمدرو کوتاه کرده و به اصل مطلب میپردازیم تا ببینیم امروز این جاده مارو به کجا و تا کجای این سفر میبره!
مشخصات نشریه:
- نام مقاله: Parents: Blind Children’s First Mobility Teachers
والدین: اولین معلمان تحرک کودکان نابینا - نویسنده: جو کاتر( Joe Cutter)
- مترجم: شبکه مترجمین ایران
- منبع: future reflections
بازنشر از مجلهی بازتابهای آینده، (Future Reflections), جلد 23، شماره 2، دوران خردسالی
بخش چهارم:
نقصانها یا فرصتها
به نظرم لازم است چند نکته را در مورد کودکان نابینایی که دچار تاخیر تکامل هستند با شما در میان بگذارم. همهی کودکان جهان را از طریق سیستمهای حسی- حرکتی خود درک و مشاهده میکنند. بینایی برای مشاهده جهان ضروری نیست. مغز کارفرمای فرصتهای برابر است و میان روشهای مختلف جمعآوری اطلاعات و مشاهدهی جهان تبعیض قائل نمیشود. حواس پنجگانه، مانند انگشتان دست، اطلاعات را بازیابی میکنند و به جهان و حرکت کودکان معنا میبخشند. نابینایی یک ویژگی جسمانی است، فقدان بینایی (جزئی یا کلی). گمان نمیکنم که نابینایی اساساً خدشهای به نحوه تفکر یا سازگاری و رفع نواقص در انسانها وارد کند. ما با مغزمان میاندیشیم، نه با چشمانمان. بنابراین، چه خط بریل را بخوانیم چه مطالب چاپی، چه با صدا ارتباط برقرار کنیم یا زبان اشارهی دستی، این مغز است که اطلاعات حسی را میگیرد، رمزگشایی و پردازش میکند.
مسیر رشد و تکامل برای آن دسته از کودکان نابینایی که عواملی نظیر تأخیرهای شناختی، جسمی و عاطفی بر رشد آنها تأثیر میگذارد مخاطره آمیزتر است. این کودکان به خصوص در مقابل انجام کارهایی که خود قادر به انجامشان هستند توسط دیگران آسیب پذیرند. اما، مانند همه کودکان، با در پیش گرفتن این رویکرد که برای انجام هر کاری توانا میباشند موفق میشوند. در هر صورت، این کودکان بیشتر به روش “یادگیری از طریق عمل” نیاز دارند. به یاد داشته باشید که فرایند دستیابی به استقلال با اقدام و ابتکار شخصی آغاز میشود. کودک از طریق عمل خود این شانس را دارد که عواقب عملش را مشاهده نموده، سپس آن را اصلاح و به عنوان مهارتی جدید تمرین کند. کودکانی که به آنها این فرصت داده میشود که خود آغازگر حرکتشان باشند، انگیزهی بیشتری برای انجام کارهای بیشتر و یادگیری بیشتر دارند.
وقتی دیگران حرکتهای کودکان را برای آنها یا به جای آنها انجام میدهند، کودکان تمایل خود برای فعالیت را از دست داده و منفعل میشوند.
مثلا، کودک نابینایی که از ویلچر استفاده میکند، امکان بیشتری برای حرکت مستقل (خودآغازشده) با یک چرخ متحرک یا ویلچر موتوردار دارد. این کودک میتواند با یک دست صندلی را کنترل کند و با دست دیگرش از عصای سفید برای وارسی موانع پیش رو استفاده کند. این شیوه که استقلال را بهبود میبخشد بهتر از این است که کودک دائماً به شخص دیگری برای هل دادن ویلچر و راهنمایی او متکی باشد. در واقع، من همین امروز صبح شخصی را دیدم که روی ویلچر نشسته بود و با استفاده از عصا مسیر پیشرویش را وارسی میکرد.
اگر گمان میکنید که عواملی غیر از نابینایی رشد فرزندتان را به تأخیر انداختهاند، باید اطلاعات و خدمات مطمئنی را در اختیار داشته باشید تا به فعال نگاه داشتن و تجربهاندوزی وی کمک کنید. میتوانید تکنیکهای جایگزین نابینایی را به این فهرست بیفزایید. شما بهعنوان اولین معلم تحرک فرزندتان میتوانید خلاقانه با فرزندتان سازگار شوید و ضعفهایش را برطرف کنید. شما میتوانید ابتکار عمل و حرکت فرزندتان را تسهیل کنید، و از دیگران توقع داشته باشید که به اهداف تعیین شده برای دستیابی به حرکتهای مستقل احترام بگذارند.
در بوداپست مجارستان، برنامه جالبی به نام آموزش هدایتی (conductive education) وجود دارد. این برنامه مخصوص کودکان معلول جسمی مبتلا به فلج مغزی و سایر اختلالاتیست که بر تکامل حرکت مستقلشان تاثیر میگذارند. برخی از این کودکان نابینا نیز هستند. فلسفهی این برنامه کاملاً عملگرایانه است. کودک از طریق انجام دادن و عمل یاد میگیرد. مهارتهای خودیاری در کنار تحصیلات ضروری و ارزشمند هستند. مثلا، برای یک کودک مهمتر است که مستقل و دیر به کلاس برود تا اینکه به سبب اتکا به شخص دیگری به موقع به کلاس برسد.
رویکرد آموزش هدایتی مبتنی بر این باور است که اگر کودکی ناکارآمد تلقی شود، اهدافی که برای آن کودک در نظر گرفته میشوند گویای این برداشت خواهند بود. برداشتی که ما از کودکان داریم بر اهدافی که برای آنها تعیین میکنیم تفاوت ایجاد میکنند. تفاوت میان استفاده از مدل ترقی و مدل نقصان همین است. مدل نقصان بر محدودیتها و مدل ترقی بر فرصتها تاکید دارد. استقلالی که این کودکان احتمالاً به دست خواهند آورد، شدیدا منوط به انتظارات ما از آنهاست. آیا کودکان را دارای محدودیت میبینیم یا دارای امکانات؟
بگذارید منظورم را با زدن یک مثال بهتر برسانم. جملات زیر از کتاب «گام های اول»، (First Steps), انتخاب شدهاند که در سال 1993 توسط مرکز کودکان نابینا (Blind Children’s Center) منتشر شد. این جملات جهتگیری آزاردهندهی افراد بینا و مفروضات اشتباه در مورد نابینایی را که هنوز در منابع و مآخذ تخصصی یافت میشوند را نشان میدهند.
اولین جملهی مقدمه این است:
«دنیای کودکان مبتلا به اختلالات بینایی با دنیای ما بسیار متفاوت است.»
واکنش من به این جمله چنین است: «چه تفاوتی؟». آیا منظور نویسندگان از این جمله این است که کودکان نابینا اساساً با کودکان بینا فرق دارند؟ من چنین چیزی را باور ندارم، و شواهد نیز آن را تایید نمیکنند. همهی ما در یک دنیا زندگی میکنیم.
در جملهی دوم مقدمه چنین آمده است:
«گرچه این کودکان با مجموعهای گیجکننده از احساسات و اطلاعات مواجهند، راهنماییهای محبتآمیز ما میتوانند آنها را در مسیر امن و مفیدی قرار دهند.»
پاسخ من این است که تحقیقات فعلی در مورد نحوه یادگیری کودکان، بهویژه نوزادان، بیان میدارد که جهان معمایی گیجکننده نیست. بلکه، نوزادان اطلاعات حسی خود را برای معنایابی از جهان سازماندهی میکنند. آنها با فراگیری اطلاعات بیشتر، برداشتهایشان را بهبود میبخشند، وفق میدهند و نواقص موجود در برداشتهایشان را برطرف میکنند. از قرار معلوم نویسندگان این کتاب دادهها را مطابق با تصور پیشفرضشان در مورد کودکان نابینا تغییر دادهاند. این جمله حاکی از آن است که یادگیری کودکان نابینا مستلزم این است که آنها از بزرگسالان الگوبرداری کنند، نه اینکه بزرگسالان دنبالهروی آنها باشند. باز هم، این جمله مغایر با تجربیات و تحقیقات من است.
در جملهی سوم مقدمه آمده است:
«چالشهای هولناک دوران نوزادی و پیشدبستانی این کودکان والدین، اعضای خانواده، مربیان، و متخصصان سلامت را گرد هم آوردهاند.»
من در پاسخ به این جمله از شما میخواهم که به تعاریفی که از کلمه هولناک در فرهنگ لغت وبستر (Webster) آمده است توجه کنید:
- ایجاد رعب، ترس، یا بیم.
- بهسختی قابلکنترل یا بهسختی غلبهپذیر؛ به عنوان یک کار وحشتآور.
در فرهنگ جامع کالج روگت، (Roget’s College Thesaurus), اصطلاحات زیر بهعنوان مترادف هولناک ارائه شدهاند:
وحشتناک، ترسآور، سخت، یا بسیار دشوار.
من هیچ کدام از این کلمات را در وصف نقش خودم [بهعنوان متخصص امور نابینایی] یا در وصف نقش والدین در رابطه با کودکان نابینا انتخاب نمیکنم. این پیامی نیست که من برای برقراری ارتباط با والدین و سایر مربیان درباره نحوه تربیت یا آموزش کودکان نابینا از آن استفاده کنم. همهی والدین در تربیت فرزندانشان با چالشهایی روبرو هستند. تفاوتها در شیوهی تربیتی کودکان نابینا گاهی چالشهای متفاوتی را سبب میشوند. طبق تجربهی من، احتمالاً «ترسناکترین» جنبهی تربیت کودکان نابینا برای والدین، مجاب کردن متخصصان به ارائهی آموزش متناسب با نیاز فرزندشان است. و این مسئله به نگرشها و کاغذبازی، نه خود کودک و واقعیت نابیناییاش، مربوط میشود.
در پایان جملهای از این کتاب در مورد تکنیک راهنمای بینا مطرح شده است:
«هدف از استفاده از راهنمای انسانی مبرا کردن کودک کمبینا از مسئولیت حرکت کردن نیست، بلکه هدف فراهم کردن مهارت ایفای نقش فعال در پیادهروی با یک فرد بینا در مناطق آشنا و ناآشناست.»
اولین واکنشم به این جمله این است که چطور میتوانید حرکت خود را درحالیکه بازوی شخص دیگری را گرفتهاید مشاهده کنید؟ این کار غیرمنطقی و غیرممکن است. هنگامیکه کودکان نابینا با شخص راهنما قدم برمیدارند مسئولیت صحبت در مورد محیط پیرامون با چه کسی است؟ چرا تصور میشود که وقتی کودک نابینایی با یک فرد بینا راه میرود، به طور طبیعی [توسط فرد بینا] هدایت میشود؟ کدام جنبه از دنبالهروی فعال است؟ و چرا راهنما باید بینا باشد؟ مواقعی پیش میآید که راهنمای بینا مناسب است، اما این ادعا که راهنمای بینا مهارتی دارد که کودک برای کسب استقلال باید بیاموزد، مضحک و نادرست است.
یک سری نکات ظریف در مطالب نوشتاری وجود دارند که وقتی شما هدف اصلی این مطالب باشید شدیدا با خواندنشان منقلب میشوید. نابینایان و والدینشان بهوضوح متوجه جهتگیری در این کلمات میشوند. کتاب «گامهای اول» را گروه حرفهای و معتبری از نویسندگان نوشتهاند. مرکز کودکان نابینا خدماتی واقعی را برای کودکان نابینا فراهم میآورد، و از بسیاری جهات این کتاب سرشار از اطلاعات مفید است. اما در اصل، این کتاب حاوی مفروضاتیست که به کسانی که تشنهی دانش هستند باورهای نادرستی دربارهی نابینایی القا میکند. من معتقدم این مفروضات به کودکان نابینا آسیب میزنند. تاریخ بهقدر کفایت از این باورهای مضر و نادرست به خورد ما داده است. دیگر لازم نیست این باورها در قالب اصطلاحات حرفهای و محترمانه و بهعنوان مفاهیم مدرن و علمی دوباره به خورد ما داده شوند. زمان آن فرا رسیده که بر مدل ترقی، نه مدل نقصان نابینایی تاکید کنیم.
اعتقاد بر این است که «باید تحقیقات درستی را مطالعه کنیم و در مورد مطالعات درست تحقیق کنیم». تحقیقات بهتر میتواند به نیازهای کودکان نابینا بپردازد، و اگر وقتمان را بیشتر صرف زیرسوال بردن مفروضات غلط دربارهی نابینایی کنیم، از انرژیمان بهتر استفاده خواهیم کرد. چند سوال دارم که در اینجا مطرح میکنم:
- وقتی سازمانهای حرفهای به متخصصان تحرک و جهتیابی نابینایان گواهی نمیدهند، واقعاً به کدام قابلیتهای نابینایان باور داریم؟
- کودکان نابینا در ابراز نیاز درونیشان به دانستن و انگیزهی حرکت کردن از چه جهاتی آسیبپذیرند؟
- واقعاً چه قابلیتی برای کار با عصا ضروری است؟
- چطور میشود راهنمای بینا، تکنیک های تحرکپذیری پیش از استفاده از عصا، یا ابزارهای پیش از استفاده از عصا را ضامن حرکت مستقل کودکان نابینا در نظر گرفت؟ چه تحقیقاتی در اثبات این ادعاهای رایج صورت گرفته است؟
- متخصصان تحرک و جهتیابی چه اعتقادی درمورد رابطهی والدین و کودکان دارند؟
- چطور میشود به نوزادان و کودکان نابینا در استفاده از پژواک و درک و دریافت گستردهتر صدا و فضا کمک کرد؟ چطور بر استفاده از آن در نوع عصایی که توصیه و برای آنها انتخاب میکنیم، تاکید یا آن را منع کنیم؟
- آیا جهتگیری ما به دلیل قدرت بیناییمان نقش درک و دریافت شیء به وسیله شنوایی یا (جهتیابی پژواکی) را در حرکت نادیده گرفته است؟
- کدام پیامهای محسوس، یا نامحسوسی، که به کودکان نابینا میفرستیم آنها را از تحرک فعال در جهان دلسرد میکنند؟
- چگونه تحرک خودآغازگر و پایدار نوزادان و کودکان نابینا را متوقف میکنیم؟
- چطور لمس و دستگردانی نوزادان و کودکان نابینا توسط والدینشان بر استفادهی آنها از حس لامسهشان تاثیر میگذارد؟ چطور نشانههای لمسی و کلامیای که در راه رفتن کودکان به آنها تحمیل میکنیم بر تواناییهای کشف و حل مشکلات و مسائل مربوط به راه رفتنشان تاثیر میگذارند؟
- وقتی میکوشیم مهارتهای بزرگسالان را به کودکان نابینایی آموزش دهیم که هنوز برای فراگیری این مهارتها کمسنوسال هستند، چه تاثیری بر علاقه و توانایی آنها برای کار با عصا میگذاریم؟ یا وقتی به جای اینکه عصا به آنها بدهیم، ابزارهای پیش از استفاده از عصا را در اختیارشان میگذاریم، چه تاثیری بر آنها میگذاریم؟
- وقتی به کودکان نابینا میآموزیم که شخص دیگری مسئولیت تحرک آنها را بر عهده خواهد گرفت، چه تاثیری بر خودپنداره و میل به استقلال آنها میگذاریم؟ وقتی آن «شخص دیگر» همیشه بینا باشد چه پیش میآید؟
ادامه دارد.
شناسنامه نشریه جهان آزاد
همانطور که از نام این نشریه بر میآید، قرار است به تجربیات نابینایان، والدینشان، اطرافیانشان، دوستانشان و هر انسانی که تمایل به فهم معلول و معلولیت دارد و توانسته در این راه به چیزهایی نیز دستیابد بپردازد. البته ما تمرکزمان بیشتر بر روی تجربیات عزیزان در حوزه ی نابینایی است. می خواهیم ببینیم والدین یک نابینا برای دستیابی فرزندش به حق و حقوقش دست به چه اقداماتی می زند. می خواهیم ببینیم تمام کسانی که با نابینا در ارتباط هستند، چه کاری برای هرچه مستقلتر شدن فرد با آسیب بینایی انجام می دهند و کدامشان اثربخش بوده است. خلاصه ی کلام اینکه میخواهیم در حوزه نابینایی از تجربیات دنیا بهره ببریم تا روزی با آگاهی از این تجربیات بتوانیم به خود تلنگری زده و به سمت اهدافمان حرکت کنیم.
البته اگر پدر و مادری یا دوست و آشنایی در ایران عزیز نیز توانسته برای حل مشکلی از مشکلات بیشمار نابینا راه حلی پیدا کند، می تواند آن را در قالب یک مقاله در اختیار ما قرار دهد. چون ایران هم بخشی از این جهان است و ما برای جمع آوری این تجربیات همیشه هم لازم نیست دست به دامان جراید غرب باشیم. هرچند که فعلاً ظاهراً راه دیگری وجود ندارد. همه ی ما بر این امر واقفیم که دنیای غرب در خصوص معلول و معلولیت خیلی زودتر و بیشتر از ما از خود جنبوجوش نشان داده و به دست آوردهای بی نظیری دست یافته است.
اگر دوستی هم مقاله ای را خوانده و آن را مفید یافته، می تواند آن را ازطُرُقی که در پایان می آید، جهت ترجمه به دست ما برساند.
فعلا بنا بر این است که ماهی یک مقاله ی تخصصی در این موضوع منتشر کنیم. ولی شاید زندگی مجال بیشتری به ما داد و در هر ماه مطالب بیشتری جمع آوری کرده و در طول ماه به خدمتتان پیشکش کردیم.
ذکر این نکته هم الزامی میباشد که قرار نیست همیشه مقاله ی منتشر شده همراه با فایل صوتی باشد. ولی تلاشمان بر این است که این اتفاق جذاب همیشه بیفتد.
قطعا نظرات، انتقادات و پیشنهادات شما می تواند چراغ راه ما باشد.
ایمیل: hotgooshkon@gmail.com
آیدی تلگرام: @hotgooshkon1
به امید جهانی آزاد تر!