دوستان
رو دانلود کنید تا هنگام شنیدن مطلب، حوصله تون سر نره خخخخخ.
به محضر همگی شما عزیزان و دوستان گرامی عرض سلام و احترام دارم.
امیدوارم در هر کجا که هستید، سالم، سربلند و تندرست باشید و به قول مجتبی از زندگی لذت ببرید.
خوشحال هستم که بعد از مدتها، مجالی فراهم شد تا خدمت برسم و قدری با هم صحبت و درد و دل کنیم و خلاصه بگیم و احیانا بشنویم.
راستش این چند روزه، بعضا از گوشه و کنار اخباری پیرامون اردویی که بهزیستی در بابلسر داره برگزار میکنه شنیده میشه که نمیدونم هر کدوم از شما گرامیان، چه قدر ازش میدونید؟ اصلا خبر رو شنیدید؟ اطلاعاتی ازش دارید؟ احتمالا خودتون عازم اردو هستید؟ و غیره؟
خوب راستش، من خودم به شخصه چند سالی هست که خیلی دربند و پیگیر این داستانها نبودم و خلاصه هر سال به طریقی پشت گوش می انداختم و اصلا سراغش هم نمیرفتم، تا اینکه امسال، و دقیقا اواسط خرداد بود که به فکرم زد یه سفر شمال برم و خلاصه یه حال و هوایی عوض کنم، لذا تصمیم گرفتم با جاهایی که سراغ داشتم، ارتباط بگیرم، بلکه بتونم برای اسکان و غذا و موارد مرتبط یه چاره اندیشی بکنم و خلاصه بی گدار به آب نزنم، چشمتون روز بد نبینه دوستان، با ضعیفترین محلهای اقامتی هم که تماس میگرفتم، قیمتهاش سر به فلک میزد، اون هم فقط برای خوابیدن شبها، غذا و غیره رو که دیگه نگو. اتفاقا به ذهنم زد، با توجه به اینکه نابینا هستم، با اردوگاه شهید عظیمی بابلسر ارتباط بگیرم و از اینها هم یه پرس و جو داشته باشم، طرف وقتی کم و کیف رو از پشت خط فهمید، شروع کرد خندیدن و گفت: ما در تابستان، فقط میزبان کادر بهزیستی سراسر کشور هستیم و احیانا اگر اردویی برگزار بشه، کارهاش رو انجام میدیم و خلاصه خارج از این چهارچوب ما هیچگونه پذیرشی نداریم و خلاصه اصلا فکر تنها اومدن رو نکن.
از طرفی، و با نا امید شدن از امکان رزرو فضای اسکان و غذا، با دوستانم که بعضا در جامعه نابینایان و هیئت ورزشی شهرستان رفت و آمد دارند و نسبت به موضوعات مشابه، اشراف دارند، ارتباط گرفتم و موضوع رو از این عزیزان جویا شدم که به اتفاق میفرمودند: اصلا اینها به ما ارتباط خاصی نداره، بلکه بهزیستی هر سال بنا به صلاحدید خودش، عده ای رو فراخوانی میکنه و جهت این اردوها، که هم جنبه ورزشی، و هم جنبه تفریحی داره اعزام میکنه و به هیچ نحو، نظری از ما ماها نمیخواد و استعلام خاصی مبنی بر اینکه مثلا فلانی که آماده اعزام به این اردوها هست، چه قدر در فعالیتهای ورزشی فعال هست؟ یا اصلا شرکت میکنه و اشراف وآمادگی لازم رو داره یا خیر؟ و غیره، از ماها به عمل نمیآد.
دوستان گرامی، ختم کلام، من نمیدانم در شهرستان و استان شما چه طور فضایی پیرامون این موضوعات، و موضوعات مشابه حکم فرماست، ولی خودمونیم، تا کی بهزیستی میخواد به اینگونه حکمفرمایی و برخوردهای سلیقه ای و دیکتاتوری و تبعیض بین معلولین ادامه بده؟
خداییش، در شهرستان من، در خیلی از حوزه ها که نگاه میکنم، همین داستان پابرجا هست. در اعزامها، چه اردوهای ورزشی تفریحی و چه اردوهای فرهنگی و قرآنی و غیره داستان همینه، بدون اینکه صداشو دربیارند، عده ای هر سال، بعضا حتی بیش از یک بار اعزام میشوند و عده ای، در طول سالیان مختلف، رنگ این اردوها رو نمیبینند! در بحث توزیع امکانات توانبخشی همینطور، من خودم به شخصه برای تهیه یه عصا نزدیک به 10 بار میرفتم اداره و میومدم، در نهایت، بهم گفتند خودت برو بخر فاکتورش رو داشته باش، اگر احیانا پولی رسید، خبرت میکنیم که بیای. در بحث فرصتهای شغلی که ندرتا در گوشه و کنار شهرستان و استان پیش میآد، دقیقا بر طبق سلیقه و دیدگاه خودشان عمل میکنند و بدون در نظر گرفتن هیچگونه ملاحظات قانونی، شخصی رو معرفی میکنند، و همانطور هم که عرض کردم، صداشو درنمیآرند که مبادا شخص دیگری متوجه بشه و شاکی بشه و خلاصه تیرشون به سنگ بخوره، و در نهایت به راحتی و در خفقان کامل، شخص مورد نظرشون رو در جای مشخص شده قرار میدهند.
وجدانا، تا کی ما باید شاهد اینگونه حکمفرمایی و تقسیم امکانات باشیم؟
این چه وضعشه دوستان؟
چه کسی، و خلاصه در کجا، و به چه طریقی قرار هست به این داستان خاتمه بده؟
در شهرستانها و استانهای شما وضعیت به چه شکله؟
خلاصه، اگر میخواهید از امکانات و تجهیزات توانبخشی، مالی، شغلی، استفاده از اماکن رفاهی و اردویی و کلی مواردی از این دست بهره ببرید، با بهزیستی دوست باشید و مثل بچه خوب، سر رو پایین بیندازید و هرچی اینها میگن، فقط بگید چشم، وگرنه مورد نفرین خدایان آمون قرار میگیرید خخخخخ، از ما گفتن.
خوشحال میشم که نظرات شما عزیزان رو نیز جویا بشم.
راستی، از مدل موسیقی که قرار دادم اگر در اختیار دارید، در کامنتها لینکشو قرار بدید تا ما هم استفاده کنیم.
در انتها، اگر قدری بحث طولانی شد، از همگی پوزش میطلبم و شما عزیزان رو به خدای بزرگ میسپارم. موفق و سربلند باشید گرامیان.
۱۳ دیدگاه دربارهٔ «یه اعتراض قلبی و درد و دل کوچولو»
سلام. تبعیض؟! شما فقط جایی رو بهمون نشون بدید که نباشه! برای مقابله باهاش هم یه راه بیشتر نداریم: اعتراض اونم به طور صریح جایی که میبینیم و بهمون ثابت میشه که هست. وقتی بعضیهامون از ترس از دست دادن موقعیت یا هرچی! به عبارت ساده تر منافع شخصی سکوت میکنیم؛ همینه که هست. همین!
سلام و سپاس فراوان از اینکه وقت گذاشتید، آخه من دارم به این فکر میکنم که مثلا چه موقعیتی؟ بهزیستی جز اینکه از جامعه معلول، خوراک رسانه ای درست کنه، چه فایده ای برای معلول داره؟ اگه رفقا بیان و رک و راست حرفشون رو بزنن، چه موقعیتی، و چه فرصتی رو از دست میدن مثلا؟ مگر اینکه، همانطور که در انتهای پستم گفتم: به نفرین خدایان آمون و بهزیستی منطقه شام دچار بشن خخخخخ! به هر حال بازم سپاس
سلام حاجی!
خوبی؟ مخلصتم. حقیقتش من میترسم چشامو از دست بدم!
میخوام اعتراف کنم اونم یواشکی! او وقت که وجیه الله میگفت از ماست که بر ماست من لگد میزدم و درمقابل حقیقت عریان گوشامو با جفت دست میگرفتم و ورز می دادم. اگر سعید واقعا سعید بود، بجای بستن درِ دهنم میبایست خودمو میبست بلکه برم دنبال حقیقت تا ۵ ۶ سالی عقب نیفتم.
پارسال به لطف یکی از خودمان رفتم بابلسر. امسال لطفشو رد کردم چون آدمایی که به عنوان سرپرست از طرف بهزیستی انتخاب شدن یه جوری هستن.
یکیشون جلو اون یکی دیگه میگفت به خدا تنها کسی که دزدی نکرد من بیدم! اون یکی هم هیچی نمیگفت!
به نظر من تا میتونی پولدار بشو که در این هنگامه برادر به برادر رحم نخواهد کرد و نگین انگشتر کش میرود.
حقیقتش مقصر اول و آخر خودمونیم.
بهزیستی هیچگاه به تنهایی نتوانسته بالا بکشه چون نیازمند همیاری تنی چند از ماست.
برای مثال می عرضم، رفیقت که تو از تواناییهاش خبر نداری، اگر اراده کنه نه تنها رات میدادن، بلکه کولی هم بهت میدادن. مصطفی برررو! که خیلی خرابم
سلاااااام طلا، با کلیت حرفهات موافقم. دمت گررررم
تعجب میکنم چرا ملت سکوت میکنند؟ نکنه واقعا نسبت به وضعیت موجود در سراسر کشور راضی هستید دوستان؟ یعنی واقعا از نظر شما خواننده احتمالی گرامی، همه چی آرومه؟ ما در پناه بوووووقزیستی خوشبختیم الآن؟
نه بعید میدونم دوستان چنین چیزی رو معتقد باشند. معتقدم و به این نتیجه رسیدم هیچ وقت از پشت صفحات وب صدای هیچ کس به جایی نرسیده و نخواهد رسید.
بی پرده و بدون ملاحظه بگم: تو تجمعات قانونی که برگزار میشه شرکت فعال داشته باشیم به مرور به اهدافمون میرسیم.
خیلیهامون شرکت نکردن که هیچ! کارشکنی میکنیم. بقیه ای هم که دارند تلاش میکنند مسخره میکنیم. و ………….. آره دقیقا. از ماست که بر ماست.
آخه کدام تجمع؟ کدام حضور؟ تجمع قانونی اصلا وجود داره؟ خلاصه، دقیقا کجا میشه اعتراض کنیم که اتفاقا صدای امثال ماها شنیده بشه؟ بهزیستی دقیقا از همین سوء رفتاری که بعضی از ماها داریم، همچین حسابی سود میبره و به حکم فرمایی و دیکتاتوری و چنین برخوردهای جاهلانه سلیقه ای خودش ادامه میده، هیچ کس هم نیست که ترمزشو بکشه
حدود هشت ماهی هست که اینجا مسئولیتی ندارم. ولی دوستانی که با هم کار کردیم در جریان هستند اینطور نبود اگر تبعیض یا دوگانگی در رفتارها یا سیاستهای همین مجموعه میدیدم سکوت کنم. اگر تو جمع در حضور سایر کاربران حرفی نمیزدم، اینطور هم نبود که تو کادر بین خودمون هم ساکت باشم.
بدون خطا و اشتباه نبودم ولی اگر به طور قطعی چیزی هم بهم ثابت میشد سعی میکردم بی تفاوت نباشم.
دیگه هر کسی خودش میدونه و وجدان خودش. همین.
بر شما درود. برادر دامغانی! باز شما از بهزیستی شهرتون شاید اسم اردو یا اینجور چیزا رو بشنوی، ولی تو استان ما گلستان (مازنی الاصل) و از همه بدتر شهرمون کردکوی اصلا هیچ خبری نیست، کی به کیه، خانه چنان ویران است که بنا به گور هفت جدش می خنده حتی بخواد نزدیکش شه، چه برسه تعمیرش کنه. خلاصه هر چی هست اسمش “بهزیستی” نیست. شایدم ما فارسی بلد نیستیم کی می دونه؟ ؟؟؟ بای تا های.
سلام بر برادر گل، اتفاقا من اصالتا بهشهری هستماااااا! هرچند خودم دامغان زندگی میکنم، ولی خلاصه ما اونجایی هستیم. بهزیستی؟ نه، با اجازه من اصلاحش میکنم، گ. ه. زیستی. ته قضیه اینه که من خودم جایی شاغلم و بیش از ۱۱ سال هم سابقه کار دارم، یعنی مدتهاست طرفشون نرفتم، اما همانطور که در کامنت قبل هم گفتم: بدم میآد یه عده به بهانه معلول و غیره، حسابی از بیت المال بِکَنَند و بِلُمبونن. شما بنگرید جامعه در مورد ماها چه فکری میکنه؟ باور کنید دوستان، تا مدتها به خودم، در حضور خودم، گوشه و کنار میگفتند: شما که وضعتون توپه و حتی کفش و کلاهتون رو هم بهزیستی میده. این، تصوری هست که جامعه نسبت به تعامل بهزیستی با معلول داره. حالا شما بیا این دیدگاه رو اصلاح کن، هرچی هم به طرف میگیم بابا به خدا هیچی نیست، نره، میگه بدوش. چاکریم خلاصه
سلام داداشم. چه عجب بالاخره پیدا شدی. باید عرض کنم. این تبعیض خودت خوب میدونی در سراسر مملکت ما هستش. به بهزیستی و غیره اصلا کار نداره. به نظرم خودتو ناراحت نکن. یه ضربالمثل هست که میگه. وقتی بیرون بارون میاد بهتره اتو خونه بمونی تا از خیس شدن در امان باشی.
پوریا جان سلام خدا قوت، ته قضیه اینه که یه عده خلاصه دور هم جمع شدند و امثال ماها رو بهانه کرده اند ویه نانی با هم میخورند و خیر سرشان می……. خخخخخ! کمیته های مختلفی هم دارند که جهت اضافه کار و ترفیع و غیره و غیره داخلش عضو میشوند و همانطور که عرض کردم، خلاصه هستند خخخخخ. مثل کمیته اشتغال، ازدواج، مناسبسازی و غیره. دادا تو چه طوری؟ خیلی ارادت داریم.
سلام
ارادت بیش از حد
راجب اردوگاه های تنکابن و بابلسر عرض شود که شما خودتون میتونید با همراه و یا خانواده و حتی اینکه یه اتوبوس ملت کور رو جمع آوری کنی و از بهزیستی نامه بگیری که اقامت و خورد و خوراک به پای بهزیستی هست و شما فقط هزینه اتوبوس رو تقبل میکنید احتمالا بهزیستی یِخوردِه جفتک بزنه که باید پافشاری کرد چون قانون همینه
هر سال حوالی تیر یا مرداد ماه تنکابن میبره که امسال یک دوره از ۸ تا ۱۲ تیر و دومین ۱۲ تا ۱۶ تیر برد که ما هم با این اردو رفته بودیم زیارت که برگشتنی خدا رو شکر اتفاقی نیفتاد
از شهرستان های اصفهان و اراک هم چندین اتوبوس اومده بودن که هر سال از تمام نقاط کشور ملت معلول و کج و کوله حضور دارن
معلول ۵۰۰۰۰۰ همراه ۶۰۰۰۰۰ هزینش بود کیفیت مسافرت و غذا عالی عالی بود
شهریور قرار هست بابلسر ببرن که اون هم دو دوره هست شماره انجمن معلولین تهران ۰۲۱ ۶۶ ۳۷ ۷۲ ۷۳ راجب جزییات میتونید سوال کنید
پاییز و زمستان هم مشهد میبرن هر سال
بنظرم انجمن معلولین شهرستان خودتون رو دریابید که اونها مسافرت بازی میکنن تا بهزیستی رو
یا حق