سلامی گرم و صمیمی به عزیزان گرم و صمیمی محله نابینایان.
امید که همواره دست در دست کامیابی در راه زندگی پیش برید!
تا به حال شده در مورد انواع مختلف معلولیتها فکر کنیم؟ آیا همه نوع معلولیترو میشناسیم و تصور دقیقی از تمام مشکلات و محدودیتهای ناشی از معلولیت داریم؟ در مورد محدودیتهایی که شاید کمتر ازشون بدونیم چه تصوری میشه داشته باشیم؟ نابینایی، ناشنوایی، محدودیتهای حرکتی، و حتی محدودیتهای ذهنی مواردی هستن که همه ما کموبیش باهاشون آشنا هستیم، اما مشکلاتی هم وجود دارن که احتمالا خیلی از ما کمتر در موردشون شنیدیم و تصویر واضحی ازشون در ذهنمون نیست. «نارساخوانی» یا (Dyslexia) یکی از این معلولیتهاست. تصور کسی که در ریاضی و موسیقی و باقی موارد حرف اولرو بین همتایانش میزنه ولی قادر به خوندن متن سادهای در یک صفحه نیست شاید برای ما کمی سخت باشه. اگر تصور میکنیم که بریلخوانها با این مورد درگیر نمیشن لازمه که این بینشمونرو کمی دستکاری کنیم.
در مورد این مشکل و دردسرهای مربوط بهش شاید کمی کمتر از باقی معلولیتها صحبت شده. در نتیجه اگر میخواییم در این مورد بیشتر بدونیم، باید کمی بیشتر ازش بخونیم و بشنویم.
غرض از اینهمه اینکه امروز قراره اطلاعاتمون در مورد این محدودیترو کمی افزایش بدیم. پس بیایید سخن کوتاه کنیم و به مطلب و محتوای سفر امروز محله به جهان آزاد بپردازیم!
مشخصات نشریه:
- نام مقاله: Unraveling Dyslexia: Helping Braille Readers Who Have Reading Challenges
حل تدریجی مشکل نارساخوانی: کمک به بریلخوانهایی که با مشکلاتِ خواندن دستبهگریباناند - نویسنده: «کارلتون آن کوک واکر» (Carlton Anne Cook Walker)
- مترجم: مریم موسوی
- منبع: future reflections
یادداشت سردبیر:
نارساخوانی را عموماً نوعی معلولیتِ یادگیری میدانند که بر خوانندگان متون چاپی تأثیر میگذارد. با این حال، بسیاری از والدین و آموزگاران متوجه نیستند که بریلخوانها هم ممکن است دچار نارساخوانی باشند. در این کارگاه، کارلتون واکر اطلاعات پایه را دربارۀ نارساخوانی به اشتراک میگذارد و منابعی را برای کمک به بریلخوانهای گرفتار این مشکل پیشنهاد میدهد.
خواندنْ ارتباطِ کَتبیِ ادراکی است، یعنی ارتباطی که آن را دریافت میکنید. نوشتن ارتباطِ کَتبیِ بیانی است. خواندن و نوشتن، هر دو بر زبانِ شفاهی استوارند. ابتدا زبانِ شفاهی پدیدار شد و خواندن و نوشتن کاملاً مبتنی بر ارتباطِ شفاهی میباشند.
یادگیریِ خواندن برای افراد ناشنوا یا نابینا-ناشنوا فوقالعاده دشوار است. اگر پایهای در زبانِ شفاهی نداشته باشید، سخت است زبان را به شکل نوشتاریاش یاد بگیرید. زبان نوشتاری انتزاعی است و زبان شفاهی سازهای ملموستر.
پدیدۀ خواندن
مهم است به یاد داشته باشیم که تسلط بر خواندن و نوشتن برای همه آسان نیست. من دچار نارساخوانیام و در تمام عمرم با خواندن و نوشتن مشکل داشتهام. در مقایسه با دیگر اعضای خانوادهام، نارساخوانیِ من خیلی خفیف است. فرزندم به نارساخوانیِ شدید دچار است.
برای پدرم خیلی سخت بود بفهمد که من با خواندن و نوشتن مشکل دارم. خواندن برای خودش خیلی راحت بود. اگر کاری برای خودتان راحت باشد، سخت متوجه میشوید که برای دیگران دشوار است. خودم درمورد ریاضی همین شکلیام. ریاضی برای من آسان است ولی باید به یاد داشته باشم که برای خیلیهای دیگر دشوار است.
خواندن و نوشتن فعالیتهایی طبیعی برای انسانها نیستند. اینها فعالیتهایی بسیار سودمند در زندگی امروزی هستند ولی برای بقای انسان ضروری نمیباشند. در خارج از جامعۀ ساختاریافته، خواندن و نوشتن فایدۀ بسیار کمی دارند. کمکمان نمیکنند به خوراک و سرپناه دسترسی پیدا کنیم. از ما در برابر شکارگران محافظت نمیکنند. باید به این نکته اشاره کنیم که بیشترِ زبانهای دنیا هنوز کدهای نوشتاری ندارند. فقط 5 تا 10درصدِ زبانها شکلِ نوشتاری دارند.
از آنجایی که در بخش عمده تاریخِ بشر خواندن و نوشتن برای بقا ضروری نبود، تعجبی ندارد که امروزه درصد زیادی از افراد با این فعالیتها مشکل دارند. بنا بر برخی پژوهشها، نارساخوانی در حدود 20درصدِ جمعیت رخ میدهد.
کدهای قابلمقایسه
بریل و چاپ، هر دو کدهایی هستند که برای خواندن و نوشتن به کار میروند. بریل هم، مثل چاپ، برای ارتباطِ زبانیِ ادراکی و بیانی به کار میرود. بریل و چاپ، هر دو گونههایی از متن هستند. گونهای از متن از خطوط و منحنیها استفاده میکند و گونهای دیگر از نقطهها.
چاپ کدی است که در آن شکل حروف نمایندۀ صداهاست. برای ما آدمها سخت است چاپ را کد به حساب بیاوریم، زیرا به دیدنش کاملاً خو گرفتهایم. چاپ کدی است که در آن خطوط و منحنیها حروف را تشکیل میدهند و ترکیبات حروف نمایانگر کلمات است.
حرف چاپی (A) بزرگ را در نظر بگیرید. خطی طولانی با زاویهای حدود 70درجه از چپ به راست بالا میرود. از بالای آن خط دیگری با همان زاویه بهسمت راست پایین میآید. در میانههای آن، خطی افقی از خط برافراشتۀ سمت چپ کشیده میشود و تا خط برافراشتۀ سمت راست ادامه مییابد. این توصیف نوشتنِ حرف (A) بزرگ را خیلی پیچیده جلوه میدهد!
برای نوشتن حرف (A) بزرگ در بریل به دو خانه نیاز دارید. در خانۀ اول نقطۀ 6 قرار میگیرد تا بزرگبودن را نشان دهد و در خانۀ دوم هم نقطۀ 1 قرار میگیرد که نشانۀ حرف (a) است.
رواجِ چاپ
چرا چاپ خیلی راحتتر از بریل به نظر میرسد؟ چاپ برایمان آشناست. افراد بینا با چاپ خیلی آشناترند تا با بریل. چنان با چاپ آشناییم که میتوانیم آن را در شکلهای گوناگون بخوانیم. میتوانیم خط شکسته را بخوانیم. میتوانیم انواعواقسام فونتهای رایانهای را بخوانیم. میتوانیم سبکهای فردیِ دستخط را بخوانیم. ما در چاپ غرق شدهایم.
از بدو تولد تا ششماهگی، بیشتر نوزادان فقط چیزهایی را میبینند که در مقابلشان است و حدود 25 سانتیمتر با آنها فاصله دارد؛ ولی چاپ را هم میتوانند ببینند. حروف چاپشده روی شیشههای غذای نوزاد و جعبههای غلات صبحانه را میبینند. در ششماهگی، چاپ را از فاصلۀ خیلی بیشتری میبینند. آن را در کتابهای مقوایی و روی نمایشگرها میبینند. چاپ همهجا هست.
وقتی نوزادان تازه بهراهافتاده به حروف چاپی دسترسی پیدا میکنند، کمکم متوجه میشوند که حروف کلمات را میسازند. ولی بچههای نابینا بهندرت در اوایل کودکیشان به خط بریل دسترسی دارند. حتی اگر با آن مواجهۀ زودهنگام داشته باشند، این مواجهه بهنسبت محدود است. بدون دسترسی به خط بریل، فرصت ربطدادنِ بریل به زبانِ معنادار را ندارند.
در مقایسه با چاپ، با خط بریل باید از فاصلۀ نزدیکتر تعامل داشته باشیم. بریل را نمیتوانیم از 3متری بخوانیم. چون بریل را باید لمس کرد، برای تعامل با آن باید کاملاً خودخواسته عمل کنیم.
دنیای نمادها
ارتباطِ نوشتاری پیوند میان صوت و تصویر است. در چاپ یا بریل، به نمادها نویسه میگویند. نویسهها نمادهایی هستند که اصوات را نمایندگی میکنند. واجها صدای مصوتهای کوتاه و بلند هستند. در زبان انگلیسی، واجها بهطور یکدست با اصواتی که آنها را نمایندگی میکنند همبستگی ندارند. آنچه وضع را حتی پیچیدهتر میکند این است که ما ترکیباتی از صامتها داریم، مثل (gh) و (Ph) و (th). حتی روش املای کلمات هم یکدست نیست. به (one) و (bone) و (gone) و (done) نگاه کنید! کلمات همآوا را که بگذارید اصلاً حرفش را نزنیم: (to), (two) و (too), تازه ابتدای فهرست بلندبالای این کلماتند! این کلمات همگی مثل هم تلفظ میشوند ولی اجزای نگاشتشان با هم متفاوت است.
مشکلاتِ پردازش
مهم است به این نکته اشاره کنیم که داشتن مشکل در زمینۀ پردازش شنیداری ممکن است مانع خواندن و نوشتن شود. از آنجایی که من اهل جنوبم، واژههای pin و pen را یکجور تلفظ میکنم. این دو واژه را یکجور میشنوم؛ ولی دیگران آنها را کاملاً متفاوت میشنوند و تلفظ میکنند. اگر دو کلمه را یکجور بشنوید، باید سعی کنید بفهمید چطور متفاوت بنویسیدشان. پردازش شنیداری کلید خواندن و نوشتن است.
مسئلۀ دیگری که در مشکلات خواندن دخیل است، حافظۀ کوتاهمدت است. کودکی که به نارساخوانیِ شدید دچار است، چهبسا بتواند از عهدۀ خواندن قطعات نوشتاری کوچک، شاید هر بار دو یا سه حرف، بربیاید. موقعی که این کودک به زنجیرههای طولانیترِ کلمات برمیخورد، حافظۀ فعالِ لازم برای پردازشِ همۀ آنها را در اختیار ندارد.
مشکلات پردازش شنیداری را نمیتوانیم از میان برداریم و حافظۀ فعال را هم شاید نتوانیم بهبود بخشیم. با این حال، میتوانیم مهارتهای دیگری بپرورانیم تا این نقایص را جبران کنیم. درست همان طوری که ترفندهای جانشین مثل تحرک و جهتیابی را به دانشآموزان نابینا و کمبینا میآموزیم، میتوانیم به کسانی که در خواندن مشکل دارند نیز ترفندهای جانشین یاد بدهیم.
روشهای برابر
همان طور که گفتم، خواندن و نوشتن شامل نمایش کلمات بهصورت کدگذاریشده است. از این حیث، چاپ و بریل با هم برابرند. هیچیک از این دو سیستم بر دیگری برتری ندارد. اغلب اوقات، تقصیرِ تأخیرِ کودکان نابینا در خواندن و نوشتن را به گردن بریل میاندازند. میشنوم که مردم میگویند: «این کودک چون از خط بریل استفاده میکند، املایش ضعیف است. بهدلیل وجود آنهمه علائم کوتاهنویسی، بریلخوانها املای کلمات را یاد نمیگیرند.». در عمل، پژوهش نشان میدهد کودکانی که کوتاهنویسی بریل را زودتر یاد میگیرند، املایشان بهتر از آنهایی است که مدت زیادی از بریل بدون کوتاهنویسی استفاده میکنند. یافتهها بهوضوح نشان میدهد کسانی که بریلخواندن را زودتر شروع میکنند، روانخوانی و درک مطلبشان بهتر از کسانی است که دیرتر دستبهکار میشوند.
چاپ را چشم هضم میکند و بریل را انگشتان. مدت زیادی افراد بر این گمان بودند که نارساخوانی منحصراً به خواندن متون چاپی محدود میشود. این ایده از آنجایی تقویت میشد که بچههایی که در خواندن متون چاپی دچار نارساخوانی بودند، گاهی در ریاضی و موسیقی برتری داشتند. عدهای تصور میکردند چنین وضعیتی به این حقیقت برمیگردد که اعداد، علائم ریاضی و نوتهای موسیقی با متون چاپی ادبی فرق دارد. موقعی بود که آموزش بریل را بهعنوان روشی برای درمان ناتوانی آموزشیِ بچههای دچار نارساخوانیِ شدید ترویج میکردند.
خوشبختانه علم با اِمآرآیِ کارکردی از راه رسید، روشی که بهکمک آن میتوانیم ببینیم در طول فعالیتهای بهخصوص کدام قسمتهای مغز درگیر میشوند. ما دریافتیم وقتی کسی متن را چه با انگشتانش و چه با چشمانش میخواند، اطلاعات وارد بخش یکسانی از مغز میشود. فرقی ندارد این شخص سرگرم خواندن متن چاپی باشد یا متن بریل. ریشۀ ریاضی و موسیقی بهکل متفاوت است. موسیقی و ریاضی به جاهای متفاوتی در مغز میروند. بریلخوانهایی را دیدهام که با متن مشکل دارند و با وجود این، اعداد و نوتهای موسیقی را بی هیچ مشکلی میخوانند. برخی دانشآموزان کد نِمِث (Nemeth Code) را تا زمانی میتوانند بخوانند که هنوز به مشکلی مبتنی بر کلمات برنخوردهاند. از آن پس، دیگر آن را درک نمیکنند. موسیقیِ بریل را میتوانند بخوانند ولی ترانهها را نه.
این پدیده حیرتآور است چون در چاپ، حروف و اعداد و نوتهای موسیقی کاملاً متفاوت از یکدیگر به نظر میرسند؛ ولی در بریل، همۀ آنها از ترکیبات یکسان شش نقطه استفاده میکنند. یک جورهایی نشانههایی وجود دارد که به بریلخوانها میگوید: «این عدد است» و به این ترتیب، آن قسمت از نوشتهها به بخشِ ریاضیِ مغز میروند. موسیقیِ بریل نشانههایی دارد که اعلام میکند: «این موسیقی است» و به این ترتیب، آن قسمت از نوشتهها به بخشی از مغز میروند که موسیقی را پردازش میکند. کدهای ادبی به بخشی از مغز میروند که برای خواندن این قبیل کدها مؤثر و کارآمد نیست.
پژوهش نشان میدهد نارساخوانی معلولیتی وابسته به زبان است. بریلخوانها هم ممکن است درست مثل خوانندگان متون چاپی به نارساخوانی دچار باشند. آنها نیز همان الگوهای مشکلات خوانندگان دچار نارساخوانیِ متون چاپی را بروز میدهند.
رویکردهای جانشین
باید به این نکته توجه داشته باشیم که معلولیتهای زبانی مانع خواندن و نوشتن نمیشود. این معلولیتها را میتوان برطرف کرد یا از شدتشان کاست. حتی دانشآموزانی که به شدیدترین شکل گرفتار این قبیل معلولیتها هستند، میتوانند خواندن و نوشتن یاد بگیرند. نارساخوانی بهانهای برای نخواندن نیست؛ ولی به افراد نارساخوان باید طور دیگری تدریس کرد.
یکی از رویکردهای پرکاربرد برای آموزش خواندن رویکرد زبان کلنگر است؛ ولی این رویکرد از نیازهای دانشآموزان دچار معلولیتهای وابسته به زبان نوشتاری پشتیبانی نمیکند. رویکرد قدیمی فونیکس (روش آوایی) بهتر نتیجه میدهد. با این حال، فونیکس هم حلّالِ همۀ مشکلات نیست. مهارتهای بسیار مهمی وجود دارد که باید پیش از معرفیِ فونیکس در فرد شکل گیرد. با این حال، فونیکس ابزار مهمی است. اگر دانشآموزی در محیطی با رویکرد زبان کلنگر دچار مشکل بود، میتوانید درخواست کنید شکلی از آموزش را برایش به کار بگیرند که بیشتر مبتنی بر فونیکس باشد.
ابزاری سودمند برای برخی بریلخوانها برنامۀ سوادآموزیِ «من میتوانم» (I-M-Able) است. این برنامه از همان ابتدا بر کوتاهنویسیِ کامل کلمات تمرکز میکند و برای کسانی که خواندنِ کاربردی دارند فوقالعاده مؤثر است. کسانی که خواندن کاربردی دارند، علاوه بر نابینایی به معلولیتهای ذهنی هم دچارند. این افراد میتوانند خواندن کوتاهنویسی بریل را یاد بگیرند. هرچه دانشآموز مجبور به خواندن حروف بیشتری باشد، حافظۀ فعالش بیشتر به چالش کشیده میشود. کوتاهنویسی کلمات را کوتاهتر و درکشان را آسانتر میکند.
آموزش چندحسی را برای دانشآموزان نارساخوان مؤکداً توصیه میکنیم. این رویکرد معضلات مربوط به حافظۀ فعال کوتاهمدت را حل نمیکند ولی میتواند به مغز کمک کند چگونگی غلبه بر این مشکلات را بیاموزد.
یکی از دورههای آموزشیای که از رویکرد چندحسی استفاده میکند «سیستمِ خواندنِ ویلسون» (Wilson Reading System) نام دارد. سیستم ویلسون ساختار زبان انگلیسی را بهطور مستقیم و نظاممند آموزش میدهد. دانشآموزان مهارتهایی را در خود میپرورانند که آنها را قادر میسازد به روانی رمزگشایی و رمزگذاری کنند. این ابزار را میتوانید در
بهصورت بریل از چاپخانۀ نابینایان آمریکا (APH) تهیه کنید. مدارس میتوانند آن را با استفاده از وجوهِ سهمیهایِ فدرال بخرند. سیستم ویلسون دارای دوازده سطح است که فقط سه سطح نخست آن را میتوان از چاپخانۀ نابینایان تهیه کرد. اگر بتوانید مدرسهتان را به خریدن سه سطح نخست وادارید، کارکردن با سطوح بالاتر پس از آن آسانتر میشود. اگر مدرسه نسخۀ چاپیِ این سیستم را داشته باشد، سطوح بالاتر را میتوان بریل کرد.
ویلسون یگانه سیستم موجود برای تدریس به دانشآموزان نارساخوان نیست ولی یکی از سیستمهای بسیار خوب است. این سیستم معمولاً قدری خشک است ولی نتیجه میدهد. دستورالعملهایش را باید با دقتِ زیاد دنبال کرد. ویلسون معمولاً برگزاری جلسات 45دقیقهای را توصیه میکند. اگر مدارس جلسات 30دقیقهای ارائه دهند، این دورۀ آموزشی را بهشکل مؤثر برگزار نمیکنند. همچنین، دورۀویلسون را باید آموزگارانی اجرا کنند که گواهیِ آن را دارند. توصیه نمیکنیم صرفاً برنامۀ آموزشی را بردارید و خودتان اجرایش کنید! مدارس باید همۀ مواردی را که ناشر ضروری اعلامشان میکند، فراهم کنند.
رسمالخط جزء مهمی از دورههای آموزشی چندحسی است. اصطلاح رسمالخط بر نحوۀ ساختن شکل حروف با دست دلالت دارد. با برخی از طرفداران این سیستم کشمکشهایی داشتهام، کسانی که بریلخوانها را پس میزنند و مدعیاند تا وقتی این افراد شکل حروف چاپی را با دستشان نسازند، نمیشود به آنها درس داد. من استدلال میکنم که بریل رسمالخط است. وقتی خط بریل را با استفاده از ماشین پرکینز یا لوح و قلم مینویسیم، استقرار انگشتان و حرکات دستها را به کار میگیریم. وقتی حروف چاپی را شکل میدهیم، مجموعهای از جهتها را دنبال میکنیم. برای تشکیل حروف چاپی فرایندی املایی را طی میکنیم؛ برای تشکیل حروف در خط بریل هم فرایندی املایی وجود دارد.
آزمایشِ نارساخوانی
برای تشخیص اینکه آیا دانشآموز نابینا نارساخوان است یا خیر، میتوانیم همان آزمایشهایی را به کار بگیریم که برای بچههای بینا به کار میرود. یکی از ابزارهای مناسب برای غربالگری «نامگذاری خودکار سریع» (Rapid Automatic Naming), یا بهاختصار «رَن» (RAN) نام دارد. برخی ابزارهای رَن شاید در دسترس نباشند ولی بسیاری از اجزای آن کاملاً سودمندند. نامگذاری خودکار از نقایصی در حافظۀ فعال پرده برمیدارد که میتواند نشانههای هشدار باشد. (RAN) ابزاری فوقالعاده برای غربالگری است و هزینۀ زیادی هم ندارد.
بهکمک رمزگشایی از شبهکلمات، یا رمزگشایی از کلمات مهمل، میتوانیم نشان دهیم که آیا کودک کلمات را بهدرستی میشنود یا خیر. روانیِ نوشتن الفبا یعنی نوشتن حروف با بیشترین سرعت ممکن.
مقیاس هوش وِکْسلِر برای کودکان (Wechsler Intelligence Scale for Children) (WISC) نسخهای هم برای بزرگسالان دارد. این مقیاس با نابینایی یا کمبینایی تطبیق داده نشده ولی نسخههای بریل و درشت آن موجود است. آزمون وکسلر مهارتهای اولیۀ خواندن را بررسی میکند و بیشترش شفاهی است. این آزمون برای تشخیص معلولیتهای پردازش شنیداری ارزش زیادی دارد.
برای آزمایش نارساخوانی باید نزد روانشناسی بروید که با نارساخوانی و دیگر مشکلات یادگیری آشنا باشد. این روانشناس شاید دربارۀ بریل و نابینایی هیچ دانشی نداشته باشد؛ ولی اگر مایل به همکاری با متخصصان امور مربوط به نابینایی باشد، میتوانند همکاریِ مؤثری با یکدیگر داشته باشند. متخصص نابینایی باید مشکلات خواندن را تا حدی بشناسد ولی لازم نیست در این زمینه متخصص باشد. افراد زیادی پیدا نمیشوند که در هر دو زمینه گواهیِ تخصص داشته باشند. اگر بتوانید دو نفر را پیدا کنید که یک نفرشان در حوزههای روانی-آموزشی مهارت داشته و نفر دیگر با طرز کار خواندن و نوشتنِ بریل آشنا باشد، به ترکیب بینقصی دست یافتهاید!
مشکلات خواندن ممکن است روحیهتان را خراب کند. این احساس را به شما القا میکند که به گروه تعلق ندارید. روش خواندن چه چاپ باشد و چه بریل، ابزارهای مؤثری وجود دارد تا به افراد نارساخوان کمک کنیم مهارت روانخوانیشان را بهبود بخشند و در این بین، اعتمادبهنفسشان را هم بالا ببرند.
پاورقیها:
فونیکس: یکی از روشهای آموزش خواندن و نوشتن که بر پایه صداهای حروف الفبا تمرکز دارد. در این روش، به دانشآموزان نحوه تلفظ و تشخیص صداهای حروف الفبا آموزش داده میشود. با استفاده از این روش، دانشآموزان تمرین میکنند تا جملات را به قطعات کوچکتر تجزیه کرده و صداهایی که در هر کلمه وجود دارند را شناسایی کنند.
کد نمث یا (Nemeth Code): یک سیستم برنامهریزی برای نمایش نوشتار بر روی کاغذ برای افراد نابینا. این سیستم برای نمایش اعداد، حروف، نمادها و سایر عناصر نوشتاری استفاده میشود.
شناسنامه نشریه جهان آزاد
همانطور که از نام این نشریه بر میآید، قرار است به تجربیات نابینایان، والدینشان، اطرافیانشان، دوستانشان و هر انسانی که تمایل به فهم معلول و معلولیت دارد و توانسته در این راه به چیزهایی نیز دستیابد بپردازد. البته ما تمرکزمان بیشتر بر روی تجربیات عزیزان در حوزه ی نابینایی است. می خواهیم ببینیم والدین یک نابینا برای دستیابی فرزندش به حق و حقوقش دست به چه اقداماتی می زند. می خواهیم ببینیم تمام کسانی که با نابینا در ارتباط هستند، چه کاری برای هرچه مستقلتر شدن فرد با آسیب بینایی انجام می دهند و کدامشان اثربخش بوده است. خلاصه ی کلام اینکه میخواهیم در حوزه نابینایی از تجربیات دنیا بهره ببریم تا روزی با آگاهی از این تجربیات بتوانیم به خود تلنگری زده و به سمت اهدافمان حرکت کنیم.
البته اگر پدر و مادری یا دوست و آشنایی در ایران عزیز نیز توانسته برای حل مشکلی از مشکلات بیشمار نابینا راه حلی پیدا کند، می تواند آن را در قالب یک مقاله در اختیار ما قرار دهد. چون ایران هم بخشی از این جهان است و ما برای جمع آوری این تجربیات همیشه هم لازم نیست دست به دامان جراید غرب باشیم. هرچند که فعلاً ظاهراً راه دیگری وجود ندارد. همه ی ما بر این امر واقفیم که دنیای غرب در خصوص معلول و معلولیت خیلی زودتر و بیشتر از ما از خود جنبوجوش نشان داده و به دست آوردهای بی نظیری دست یافته است.
اگر دوستی هم مقاله ای را خوانده و آن را مفید یافته، می تواند آن را ازطُرُقی که در پایان می آید، جهت ترجمه به دست ما برساند.
فعلا بنا بر این است که ماهی یک مقاله ی تخصصی در این موضوع منتشر کنیم. ولی شاید زندگی مجال بیشتری به ما داد و در هر ماه مطالب بیشتری جمع آوری کرده و در طول ماه به خدمتتان پیشکش کردیم.
ذکر این نکته هم الزامی میباشد که قرار نیست همیشه مقاله ی منتشر شده همراه با فایل صوتی باشد. ولی تلاشمان بر این است که این اتفاق جذاب همیشه بیفتد.
قطعا نظرات، انتقادات و پیشنهادات شما می تواند چراغ راه ما باشد.
ایمیل: hotgooshkon@gmail.com
آیدی تلگرام: @hotgooshkon1
به امید جهانی آزاد تر!