خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
پادکست رو‌در‌رو، شماره 6. تحرک و جهتیابی

شما شنونده پادکست رو‌در‌رو هستید! پادکستی که قراره به طرح و حل مسائل و مواردی بپردازه که می‌تونن نقش بزرگی در چگونگی ارتباط بهتر نابینایان با اجتماع اطراف، دستیابی به موفقیت بیشتر، احساس بهتر در زندگی فردی و اجتماعی این افراد، و همچنین آگاهیبخشی به جامعه در نوع ارتباطگیری با نابینایان ایفا کنن. در رو‌در‌روی این بار هم مثل همیشه همراه ما باشید!

 

مشخصات پادکست:

 

  • موضوع پادکست شماره 6: تحرک و جهتیابی
  • راوی: دانا غفاری
  • مترجم: میثم امینی
  • نویسنده متن پادکست: فائزه شکری زاده
  • تدوین: بهنام نصیری
  • منبع: Future Reflections
  • انتشار از وب سایت محله نابینایان Gooshkon.ir

 

باکس دانلود پادکست رو‌در‌رو شماره 6 همراه با پخش آنلاین

 

دانلود پادکست رودررو، قسمت 6

 

 

نسخه متنی پادکست رو در رو شماره 6:

 

به نام او

 

تا حالا راجع به افرادی فکر کردین که علاوه بر نابینایی معلولیت‌های دیگه‌ای هم دارن؟ ما فکر کردیم.

این پادکست نتیجه همون فکرهاست.

 

سلام به همراهان عزیز مجموعه محله نابینایان. به یک پادکست فوق العاده مهم دیگه از سری پادکست‌های رو‌در‌رو در محله نابینایان خوش آمدید.

موضوعی که برای پادکست امروز در نظر گرفتیم بسیار با ارزش و قابل تامله. به همین خاطر از شمایی که دارید به حرف‌های من گوش میدین خواهش میکنم که برای لحظه‌ای چشماتون‌رو ببندین و کودکی‌رو در سال‌های مختلف زندگیش تصور کنید…

شاید تصورتون دوران مدرسه این کودک باشه یا شاید دختری خوشحال در حال بازی با عروسک‌هاش، حتی پسربچه‌ای شاداب در حال بازی با توپ فوتبال…  هر تصویری که در ذهنتون شکل گرفته باشه حرکت کردن بخشی قطعی و حیاتی برای تکمیل تصویر رویایی شماست.

اما حالا همون کودک‌رو به صورت نابینا تصور کنید؛ هنوزم به این راحتی میتونه بازی کنه؟ قطعا نه.

فراموش نکنیم که برای کودکان نابینا، مانند همه کودکان، آزادیِ حرکت، سرگرمی و تجربه‌ی لذتِ تحرک نیازی اساسیه.

 

بیایید قدمی فراتر بریم و فکر کنیم که کودک زیبای ما علاوه بر نابینایی مشکلات دیگه‌ای هم داشته باشه؛ به عنوان  مثال نابینا-ناشنوا باشه.

در این شرایط انجام حرکات روزمره هم سخت خواهد بود؛ حالا اگه به این موضوع هم فکر کنیم که آموزش دادن این بچه‌ها سختیای خودش‌رو داره، اهمیت موضوع‌رو بهتر و دقیقتر متوجه میشیم.

 

فکر می‌کنم که موضوع پادکست امروز‌رو به درستی فهمیده باشیم. پس بیایین بریم سراغش که خیلی حرف‌ها برای گفتن هست.

از اونجایی که موضوع انتخابی مقداری تخصصیه، مخاطب اکثر صحبت‌هامون افرادی هستن که در این حوزه تخصص دارن، مثل مربیان تحرک و جهتیابی. اما بسیاری از این ایده‌ها ممکنه برای والدین نیز وقتی فرزندشون‌رو برای حرکت و کاوش در خونه و اجتماع تشویق می‌کنن مفید باشه

 

مربیان تحرک و جهتیابی در بیشتر موارد در مورد دانشآموزانی که علاوه بر نابینایی معلولیت‌های اضافه هم دارن آموزش کمی میبینن. اونها بیشتر این اطلاعات‌رو از طریق تجربه شخصی با این کودکان به دست میارن.

پس خیلی عاقلانه هست اگه به تجربیات مربیان تحرک توجه کرده و از تجربیاتشون استفاده کنیم. البته که هر دانشآموزی با دانشآموز دیگه فرق داره، اما تجربیات همیشه با ارزشن و چراغ راه ما میشن.

در این مسیر ما از مقاله دو مربی تحرک موفق، «مِری-نُوئِل چِمبِرلین» و «دِنیس مَککِنشتات» استفاده می‌کنیم که بهترین راه‌های مربیان تحرک برای ارتباط و کار با کودکان چند معلولیتی‌رو بررسی کرده و در اختیار ما گذاشتن.

 

قبل از هرچیز لازمه بدونیم که مربی تحرک و جهتیابی به چه کسی میگیم.

مربی تحرک و جهتیابی شخصی متخصصه که به نابینایان کمک می‌کنه تا با وابستگی کمتر به افراد دیگه حرکت کنن و به طور کلی به کار‌های روزمره خودشون برسن.

این کمک مثلا می‌تونه آموزش استفاده از عصای سفید به افراد نابینا باشه.

 

یک مربی تحرک و جهتیابی به عنوان اولین قدم بینایی دانشآموزش‌رو بررسی می‌کنه.

به عنوان قدم بعدی مربی می‌تونه دانشآموز‌رو در محیط روزمره خودش بررسی کنه. مثلا این دانشآموز توی خونه چه نوع رفتاری نشون میده و چقدر جنب و جوش داره، یا توی مدرسه میزان تمایلش به حرکت و کشف محیط اطراف چقدره.

یک دانشآموز ممکنه که توی خونه احساس امنیت کنه و شجاعت انجام کارهای خودش به تنهایی‌رو به خرج بده، اما توی مدرسه این شجاعت‌رو نداشته باشه و ساکن و مضطرب باشه.

مربی با بررسی همه این‌ها تصمیم می‌گیره که آیا دانشآموز واجد شرایط استفاده از عصای سفید هست یا نه.

 

تا اینجای کار می‌تونیم بگیم مراحل برنامه ریزی شده و به نسبت مراحل بعدی قدم‌های کوچیکی برداشتیم.

مراحل بعد از این‌ها قدم‌هایی بسیار بزرگ و بدون برنامه هستن. منظور از بدون برنامه چیه؟

منظور دقیقا اینه که هیچ راهبرد از پیش تعیین شده‌ای برای نتیجه حتمی وجود نداره و در واقع این قسمت هست که کار یه مربی‌رو سخت می‌کنه.

دلیلشم اینه که هر دانشآموزی دارای شخصیت متفاوت، محیط زندگی متفاوت، مشکلات و چالش‌های متفاوته که از مربی انتظار میره همه این موارد‌رو با همدیگه ارزیابی و حل کنه. وقتی به این موضوع توجه کنیم که دانشآموز مورد نظر علاوه بر بینایی دارای معلولیت‌های اضافه هست سختی این کار‌رو بهتر درک می‌کنیم.

به همین دلیل تصمیم گرفتیم با دقیق شدن در این مقاله مفید تجربیات مربیان موفق‌رو مورد استفاده قرار بدیم و کمی هم که شده کار مربی‌ها و خانواده‌های عزیز‌رو سبکتر کنیم.

 

بیایید باهم مهمان کلاس یه مربی تحرک و جهتیابی بشیم و در سکوت کامل به کار‌هایی که می‌کنن توجه کنیم.

تو این کلاس انواع متفاوتی از دانشآموزان وجود دارن. بیایین اول با علی آشنا بشیم. مربی در حال تمرین با علی ازش می‌خواد که با استفاده از عصایی که تو دستشه به سمت صدای مربی حرکت کنه.

مربی از همون جلسه اول عصارو به دست راست علی داده بود، اما او همواره در طول تمرین‌ها وقتی به چالش می‌خورد عصارو با دست چپش می‌گرفت.

مربی صبورانه حرکات علی‌رو بررسی می‌کنه و بهش اجازه میده که از این به بعد عصارو با دست چپش بگیره. بعد از اون به طور عجیبی علی از پس تمرین‌ها بهتر برمیاد و سریعتر عمل می‌کنه.

این درس اول ما از کلاس این مربیِ. یعنی باید به دانشآموز حق استفاده از دست برتر‌رو بدیم و زود قضاوت نکنیم.

 

مربی و علی برای تمرین بعدی به راهروی کلاس میرن. مربی از علی می‌خواد از در ورودی ساختمان تا در کلاسشون‌رو خودش تنهایی طی کنه.

علی عصاش‌رو به دست می‌گیره و با کشیدنش به زمین مقابلش کم‌کم پیش میره. بعد از چند متر علی جلوی در کلاسه. مربی ساکت نگاهش می‌کنه و هیچ تذکری بهش نمیده. علی قدم بعدی‌رو برمی‌داره و دستش‌رو به سمت دیوار می‌بره تا متوجه وجود در کلاس بشه، اما به جای در کلاس دستش به کمد دیواری کنار در می‌خوره. با کمی گشتن و حالا با راهنمایی‌های کوچیک مربی، در کلاس‌رو پیدا می‌کنه و وارد میشه.

درس دوم، صبره. وقتی که دانشآموز خطا می‌کنه سریع واکنش نشون ندیم و اجازه بدیم که خودش محیط‌رو بررسی کرده و به اشتباهش پی ببره.

اینطوری علاوه بر اینکه یاد گرفته در کلاس‌رو پیدا کنه، جای کمد دیواری‌رو هم بلده.

 

مورد دوم راجع به صبر کردن مربوط به زمان انتظار بعد از آموزشه.

برخی از دانشآموزان به زمان بیشتری برای پردازش اطلاعات جدیدی که از مربی دریافت کردن احتیاج دارن. مربی در این صورت نباید انتظار واکنش سریع داشته باشه و یا تکرار بیش از حد مبحث‌رو انجام بده.

بهتره مدتی صبر کنه و بعد بر اساس نیازی که ایجاد شده اقدام کنه.

 

حالا بیایید مهمان یکی دیگه از کلاس‌های این مربی باشیم. این بار مربی قبل از شروع درس نکاتی‌رو به بچه‌ها توضیح میده. مربی بهشون میگه ما هنوز همدیگه‌رو خوب نمی‌شناسیم و قراره دوست‌های خوبی برای همدیگه باشیم. برای اینکه بتونیم راحتتر کار کنیم از شما می‌خوام هر زمان از درس که خسته شدین به من اطلاع بدین. ما با همدیگه استراحت می‌کنیم و بعد به درس ادامه میدیم.

این نکته مهمی بود که مربی به ما یاد داد. نکته مهمتر اینکه یک مربیِ خوب همواره باید حواسش به دانشآموزی که باهاش کار می‌کنه باشه تا بدونه این دانشآموز چه زمانی خسته میشه. گاهی ادامه تدریس زمانی که دانشآموز خسته شده و احساس آزردگی می‌کنه علاوه بر اینکه باعث عدم همکاری دانشآموز در ادامه درسه، سبب انتقال این حس ناراحتی به جلسات بعدی و پایین اومدن بازدهی آموزش هم میشه.

البته این مورد فقط مربوط به زمانی نیست که دانشآموز خسته شده، بلکه در مورد همه موارد از جمله ناراحتی و حتی شادی هم صدق می‌کنه.

اما باید توجه داشته باشید که هر دانشآموزی به یک صورت احساساتشو بیان می‌کنه. این بیان ممکنه به جای شفاهی یا حتی حالت بدنی واضح، یک حرکت دست کوچیک یا خوندن آهنگ خاصی باشه. گاهی دانشآموزی در موقع احساس ناراحتی آهنگ‌هایی با ریتم آرام و در مواقع شادی آهنگی با ریتم تندتر می‌خونه یا حتی ممکنه با تکون دادن پا، تکون خوردن به جلو و عقب و یا بازی کردن با دستاش نشون بده چه حسی داره.

 

برگردیم به کلاس، بعد از توضیحاتی که مربی به دانشآموز‌ها داد؛ شروع به تمرین کردن. مربی از رها خواست که به کمک عصای خود به سمت مربی بره. رها در نیمه‌های راه از قصد عصارو به زمین مینداخت و همان جایی که بود وایمیستاد و تکون نمی‌خورد.

مربی صبورانه حرکات رهارو تماشا می‌کرد و چیزی نمی‌گفت. بعد از مدتی مربی با راهنمایی شفاهی مکان عصارو به رها توضیح داد و رها عصارو برداشت. بعد از چند قدم رها دوباره عصارو به زمین انداخت. این بار مربی ساکت موند. بعد از چند ثانیه رها خودش سعی کرد عصارو از زمین برداره، بعد هم به مسیر ادامه داد و به مربی رسید.

در مواقعی که دانشآموز مورد نظر چنین رفتاری داره یا وسط درس روی زمین می‌شینه و ادامه نمیده، اگر مربی با راهنمای انسانی یا کمک کردن به او در ادامه مسیر هدایتش کنه؛ دانشآموز همیشه در زمانی که عصا می‌افته انتظار این خدمت‌رو خواهد داشت.

این جاست که زمان انتظار کمک میکنه که دانشآموز کم‌کم از این حرکات دست برداره.

البته باید توجه داشته باشید که گاهی این حرکات به این معناست که دانشآموز خسته شده و نیاز به استراحت داره. نباید علائم‌رو باهم اشتباه گرفت. یک مربی باید همواره تیزبین و دقیق باشه.

 

در ادامه درس مربی از رها خواست مسیری که اومده بود‌رو حالا برگرده و به سمت صندلی خودش بره. رها مضطرب به نظر می‌رسه. اون به آرومی شروع به برگشتن از راهی که اومده می‌کنه. مربی با دست زدن به پشتش بهش احساس امنیت میده.

همچنین گاهی با سخنان شفاهی مثل داری خوب پیش میری، من اینجام ادامه بده، به کسب اعتماد به نفس و تشویقش کمک می‌کنه.

البته این موضوع هم مثل همه چیزهای دیگه نیاز به تعادل داره و اگر دانشآموز بیش از حد تشویق بشه دیگه معنی خودش‌رو از دست میده.

میزان تشویق دانشآموز باید بر اساس شخصیت دانشآموز و به اندازه باشه.

با تمرین رها و بچه‌های دیگه، کلاس امروز به آخر می‌رسه و بچه‌ها به خونه برمی‌گردن تا در جلسه بعدی دوباره برگردن و به مهارت‌ها و توانایی‌هاشون اضافه کنن.

 

در شماره‌ی بعد از سری پادکست‌های رو‌در‌رو به ادامه این مبحث خواهیم پرداخت. تا دیداری دیگه در رو‌در‌روی بعدی، به دست توانای خدا می‌سپاریمتون.

یک پاسخ به «پادکست رو‌در‌رو، شماره 6. تحرک و جهتیابی»

درود و احترام.
بابت انتشار این محتوای مفید از شما تشکر می کنم.
در ترجمه متن یکی دو نکته به ذهنم رسید که بیان می کنم.
نخست این که در گذشته O and M رو تحرک و جهت یابی ترجمه می کردند در حالی که چند سالیست این واژه ترکیبی رو به درستی جهت یابی و حرکت ترجمه می کند. در واقع جهت یابی پیش از حرکت اتفاق می افته.
دوم این که مربیان اسامی خارجی داشتند و دانش آموزان اسامی ایرانی. آیا علت خاصی داره یا اتفاقی بوده و اسامی شاگردان همونیه که در نسخه اصلی اومده.
یادم میاد یه رمان خارجی می خوندم که در سالهای دور نوشته و ترجمه شده بود. مترجم برای نوشتن تاریخها از تاریخ شمسی استفاده کرده بود و تعطیلات رسمی آخر هفته رو هم پنج شنبه و جمعه نوشته بود.

دیدگاهتان را بنویسید