جستجو
Close this search box.
جستجو

نشریه تن‌آوا، شماره 10. تناسب و سازگاری اجتماعی

سازگاری اجتماعی از ملزومات بسیار مهم برای تداوم حضور و کسب موفقیت در بخش‌های مختلف جامعه از جمله بخش کاری، تفریحی، تحصیلی و غیره محسوب میشه.

ممکنه کسی قابلیت‌های شغلی بالایی داشته باشه اما در کمال تعجب می‌بینیم که بعد از ماه‌ها حضور در یک محیط کاری همچنان منفرد و تنهاست و نتونسته جایی در میان جمع همکارانش به عنوان یک عضو به اصطلاح خودی باز کنه. چرا این شخص با وجود توانایی بالا در پیشبرد اهداف شغلی موفق به ارتقا از مقام یک همکار معمولی نمیشه و چه چییزی مانع دستیابی این فرد و افراد مشابهش به ایجاد روابط نزدیک و دوستانه با همکارانشه؟

 

پاسخ این پرسش و نظایر این معمای غیرقابل حلی نیست و چه بسا که در محتوای این شماره از تن‌آوای محله نابینایان جواب‌ها و حتی راه حل‌هایی برای رفع اینگونه موانع پیدا کنیم!

 

مشخصات نشریه:

 

  • نام مقاله: FITTING IN SOCIALLY
  • تناسب و سازگاری اجتماعی
  • نویسنده: دوریس ام. ویلوبی
  • مترجم: پریسا جهانشاهی
  • منبع: Future Reflections

 

یادداشت نویسنده:

 

مقاله زیر چاپ مجددی از بیشتر فصل چهل و دوم کتاب راهنمای معلمین سیار دانش‌آموزان نابینا و کم‌بینا، نوشته دوریس ام. ویلوبی و شارون ال ام دافی می‌باشد. این کتاب احتمالا ارزشمندترین کتابیست که والدین یک کودک نابینا یا کم‌بینا می‌توانند بخوانند. همانطور که مقاله ذیل نشان می‌دهد، کتاب مملو از پیشنهادات کاربردی و بسیار خواندنی بوده و فاقد اصطلاحات تخصصی، گیجکننده و حرفه‌ای می‌باشد. تمام 533 صفحه، 54 فصل و 7 ضمیمه آن، اطلاعاتی ارزشمند در زمینه‌های آموزش کودکان نابینا و کم‌بینا از دوره پیش‌دبستانی تا دبیرستان را شامل می‌شوند. این کتاب در قالب چاپی، نوار کاست و بریل قابل دسترس است.

 

آن بسیار خجالتیست. او تقریبا هیچ دوستی ندارد، و هرگز به هیچ قراری دعوت نشده است.

لوییس دوستان بسیاری دارد و همیشه به عنوان مبصر کلاس انتخاب می‌شود. با این وجود او تمام آنهایی که دارای محبوبیت نیستند را تحقیر می‌کند. به تدریج حتی دوستان وی دارند احساس می‌کنند که لوییس تکرو و رئیس‌معاب است.

تام شخصیتی دلپذیر داشته و برای یافتن دوست سخت تلاش می‌کند. با این حال بیشتر همکلاسی‌هایش وی را به سبب لباس‌های کثیف و بوی بدش رد می‌کنند.

 

هر سه این نوجوانان بینا هستند. هیچ یک دارای هیچ معلولیتی اعم از اختلال بینایی یا دیگر معلولیت‌ها نمی‌باشند. این نمونه‌ها بیانگر این است که همه نوجوانان دارای مشکلاتی می‌باشند که گاهی برخی از آنها جدی هستند. اگر این نوجوانان نابینا بودند، بسیاری از مردم تصور می‌کردند که مشکلات اجتماعی آنها به سبب نابینایی است:

«طفلک آن! این که نمی‌تواند ببیند باید خیلی ترسناک باشد.»

«لوییس نمی‌تواند ببیند که وقتی رفتاری اربابمنشانه از وی سر می‌زند مردم چگونه اخم می‌کنند.»

«وقتی نمی‌توانید ببینید رعایت پاکیزگی باید مشکل باشد.»

 

گسترش مهارت‌های اجتماعی برای بینایان و نابینایان یکسان است. افراد نابینا بر حسب موقعیت از روش‌های گوناگونی از قبیل بهره گیری بیشتر از حس لامسه به منظور آراستگی استفاده می‌کنند، اما جوانان نابینا نیازمند آنند که مانند جوانان بینا مواردی را بیاموزند.

 

نگرش‌ها کلیدند

 

متأسفانه درست است که گاهی یک نابینا از کسب مهارت‌های اجتماعی بی‌بهره می‌ماند، اما این امر به دلیل عدم توانایی وی در یادگیری نیست، بلکه به سبب این باور که وی قادر به یادگیری نبوده یا به دلیل محرومیت اشتباه از تجربیات اجتماعی است. در صورت عدم وجود تکنیکی خاص، باید کمک‌های فردی در جهت اصلاح این امر ارائه گردیده و  به طور کلی، نابینایانی که از این فرایند جا مانده‌اند، با همان رویکرد کلی مانند هر فرد دیگری که با چنین مشکلی روبروست کمک دریافت می‌کند.

زن جوانی می‌گفت: «زمانی که در دبیرستان بودم هرگز به نابینایی‌ام اشاره نمی‌کردم. دوستانم هم هرگز در مورد آن صحبت نمی‌کردند. هنگامی که به «ان‌اف‌بی» پیوستم، یاد گرفتم که در مورد نابینایی صادق و مثبتبین باشم. بعدا بسیاری از دوستانم به من گفتند می‌دانی؟ در دبیرستان ما همیشه می‌ترسیدیم با گفتن چیزی درباره مشکل بینایی‌ات به تو توهین کنیم. همیشه در این مورد نگران بودیم. اکنون که تو با این موضوع راحت برخورد می‌کنی ما خیلی بیشتر احساس راحتی می‌کنیم.»

 

کودک پیش دبستانی

 

پیشرفت اجتماعی یک کودک در دوره پیش‌دبستانی بخشی از رشد کلی و بلوغ وی می‌باشد. فراگیری صحبت کردن، غذا خوردن بدون کمک، و استفاده از توالت مهارت‌هایی هستند که همراه با تکامل جسمی و آموزش مناسب کسب می‌شوند. بخش‌های مربوط به «دوران اولیه»، «هنرهای خانگی و مهارت‌های زندگی روزمره» شامل پیشنهادهای کاربردی برای این گروه سنی است. ضروری است که اولا کودکان نابینا از آموزش منظم محروم نمانند، ثانیا زمانی که کودک نابینا واقعاً نیازمند کمک متفاوت یا اضافیست، آن را دریافت کند.

 

همه کودکان نیازمند آنند که بیاموزند چگونه بازی کنند، اما برای کودکان بینا این امر اغلب بدون آموزش آگاهانه حاصل می‌شود. در حالی که کودکان را برای اندیشیدن به راه‌هایی در جهت استفاده از وسایل بازی تشویق می‌کنیم، باید استفاده درست را نیز به آنها بیاموزیم. برای مثال، ممکن است کودکی از هل دادن یک سه چرخه خالی لذت ببرد، اما وی باید طریقه سوار شدن و راندن سه چرخه را نیز یاد بگیرد.

هنگامی که یک کودک با دیگران بازی می‌کند، علاوه بر موضوع بدیهی به اشتراک گذاشتن اسباب بازی‌ها، موارد بسیاری را یاد می‌گیرد. او یاد می‌گیرد که از همراهی با دیگر کودکان لذت ببرد، و چگونگی مشارکت در بازی‌های سازماندهی شده و بازی‌های بدون سازماندهی را می‌آموزد. او یاد می‌گیرد که وقتی کودک دیگری وی را مورد آزار قرار می‌دهد چگونه واکنش نشان دهد و اگر خودش حرکتی آزاردهنده انجام داد چه انتظاری باید داشته باشد. او حتی می‌آموزد که بچه‌های دیگر چگونه صحبت می‌کنند. برخی از بچه‌های نابینا در گفتگو با همسالان کاملاً خشک و بی‌احساس به نظر می‌رسند، زیرا آنها بیشتر با بزرگسالان همصحبت بوده‌اند.

کودکان خیلی کمسال معمولا برای پذیرش یک همبازی نابینا به قدری کمک و راهنمایی نیازمندند. آنها به سرعت می‌آموزند که مثلا برای نشان دادن یک اسباب بازی به همبازی نابینایشان دست وی را بگیرند. با این وجود، ممکن است معلمان مدارس ابتدایی به طور قابل ملاحظه‌ای به حمایت و پشتیبانی نیاز داشته باشند. همچنین، والدین اغلب درمی‌یابند که این همبازی‌ها هرگز در همسایگیشان قابل دسترس نیستند. به والدین پیشنهاد کنید که مخصوصا بچه‌های دیگر را برای بازی دعوت کنند، به خصوص برخی اسباب بازی‌های جالب را به اشتراک بگذارند، و حتی مادران را نیز دعوت کنند. این امر معمولاً سبب می‌شود که دیگران نیز فرزند شما را برای بازی دعوت کنند. از سختگیری و فشار آوردن بیش از حد، همچنین از رها کردن کودک نابینا به حال خود پرهیز کنید.

 

پیشگیری از عادات نامطلوب

 

آموزش بازی‌های استاندارد بخشی حیاتی در به حد‌اقل رساندن رفتارهای غیرمعمول به شمار می‌رود. کودکی که یک مجموعه خانه سازی مناسب که هنگام لمس ساخت و ساز به منظور درک و بررسی قطعات آن کنار هم باقی می‌مانند دارد و نحوه استفاده از آن را آموخته است، بعید است که به سادگی قطعات آن را روی زمین بکوبد. مراقب حرکات بیش از حد تکراری یا کلیشه‌ای باشید، حتی زمانی که حرکت مزکور در حد اعتدال قابل پذیرش یا مطلوب باشد. اگر کودکی بخش قابل توجهی از اوقات خود را بر روی یک اسب گهواره‌ای، بالا و پایین رفتن از وسایل مشابه بازی جنگلی و غیره سپری می‌کند، وی را تشویق کنید که فعالیت خود را تغییر دهد. به والدین یادآوری کنید که اگر کودک مجبور است برای مدت طولانی بی‌حرکت بنشیند، بسیار مهم است که کاری برای انجام دادن داشته باشد. به عنوان مثال می‌توان به بازی با اسباب بازی در حالی که منتظر پزشک هستید و مطالعه یا گفتگو در ماشین یا اتوبوس اشاره کرد.

برخی کودکان نابینا تمایل به فرو کردن انگشت یا فشار دادن چشم‌هایشان دارند که عادتی بسیار ناخوشآیند است. در این قبیل موارد، کودک را با یافتن کاری که دست‌های وی انجامش دهند از نظر جسمی در موقعیت بهتر قرار دهید. عادت فوق‌الذکر را پیش از ریشه‌دار شدن از فرزندتان دور کنید.

 

بعضی بچه‌ها از راه‌های بسیار نامناسبی برای نشان دادن هیجانشان استفاده می‌کنند. آنها دست‌هایشان را درهم گره می‌کنند، تمامی ماهیچه‌هایشان را منقبض می‌کنند، می‌لرزند و صداهای نامفهومی از خود درمی‌آورند. پدری می‌گفت: «پسرم، زمانی که هیجانزده می‌شوی آن را نشان بده! دست‌هایت را بالای سرت برده و بالا و پایین بپر! فریاد بزن “آره” یا “واهو!”» وی به فرزندش کمک می‌کرد تا از روش‌های اجتماعی قابل پذیرشتری برای ابراز احساساتش بهره بگیرد. او همچنین وی را به فعالیت بدنی بیشتر تشویق می‌کرد. افزایش فعالیت بدنی احتمال بروز اینگونه رفتارهای نامناسب را کاهش می‌دهد. وقتی این پسر شاکی شد که در مدرسه قادر به بالا و پایین پریدن و فریاد زدن نیست، پدرش گفت: «خب، می‌توانی در مدرسه دست‌هایت را کمی بالا آورده و زمزمه‌وار بگویی آره! واهو!»

 

عادات پایدار

 

در هر حال، مانند کودکان بینا، گاهی رفتارهای نامطلوب با وجود تلاش بسیار ما برای رفعشان به صورت عادات پایدار درمیآیند. یادآوری‌های ملایم اغلب اثربخشتر از سرزنش می‌باشند، چرا که حالت دوم یعنی سرزنش کردن منجر به ایجاد تنش بیشتر در کودک و مستعد ساختن وی به بروز عادات نامطلوب می‌گردد. یادآوری‌های کلامی را با یادآوری‌های عملی جایگزین کنید، مثلا به سادگی دست کودک را از دهانش خارج کرده و بر روی یک اسباب بازی بگذارید. جایگزینی یک رفتار نامطلوب با یک رفتار اجتماعی قابل قبول‌تر از دیگر ایده‌های موثر می‌باشد. کودکی که به‌طور مداوم موهایش را می‌پیچاند می‌تواند در عوض این کار اسباب بازی پرزدار نرمی را برداشته و با آن بازی کند. کودک سه ساله‌ای عادت داشت ماشین‌های اسباب بازی را برداشته و به جای اینکه واقعاً با آنها بازی کند، از چرخ‌ها آویزانشان کرده و تکانشان می‌داد. والدین وی به تدریج این عادت را با گفتن این که «تو می‌توانی فقط یک میکسر چوبی کوچک سیمان را بچرخانی. با ماشین‌ها و کامیون‌های دیگر باید به طور معمولی بازی کرد یا اصلا بازی نکرد.» از وی دور کردند. سپس آنها تدریجا زمان مجاز استفاده از میکسر سیمان را کاهش دادند.

 

کودکان نابینا (حتی آنهایی که از اندکی بینایی برخوردارند) اغلب متوجه نمی‌شوند که دیگران در حال انجام چه کاری هستند. آنها می‌شنوند که بزرگسالان می‌گویند: «دست از خاراندن سرت بردار!» یا «اینقدر با کفش‌هایت ور نرو!» و غیره، و ممکن است نتوانند از این نکته آگاه شوند که این موقعیت‌ها تنها در صورت افراط نامناسب هستند. کودک ممکن است اینگونه تصور کند که از وی انتظار می‌رود دست‌ها را ثابت و بی‌حرکت روی میز نگه داشته و اصلا حرکت نکند، حال آنکه تلاش برای انجام این امر منجر به تحمل فشار و ناراحتی زیادی برای وی می‌شود. اخیرا از دختری خواستم 10 موقعیت مختلف که قرار گرفتن دست‌هایش برای مدت‌زمانی کوتاه موجب ایجاد اشکال برایش نیست را نشانم دهد. مجبور شدم بعد از سومین موقعیت به وی کمک کنم. در حالی که به معلم کلاس در مورد تلاش‌هایم در جهت کمک به دخترک به منظور دستیابی به آرامش طبیعی و دور نگه داشتن انگشتان وی از چشمانش توضیح می‌دادم، به شوخی گفتم: «من دارم به وی یاد می‌دهم که در کلاس بی‌قرار باشد.». بعدا چند دقیقه در کلاس کنار این کودک نشستم و به آرامی برایش توضیح دادم که چگونه بچه‌های دیگر کمی عضلاتشان را کش می‌دادند، پاهایشان را تکان می‌دادند، دست‌هایشان را روی زانوهایشان می‌گذاشتند و غیره.

 

یک راهکار دیگر استفاده کودک از عینک است، حتی اگر وی نیازی به استفاده از عینک طبی نداشته و کاملا نابینا باشد. می‌توانیم از شیشه‌های فاقد نمره برای این منظور استفاده کنیم. این امر می‌تواند به عنوان یک یادآور فیزیکی به منظور پیشگیری از فرو کردن انگشت در چشم عمل کند.

شاد و مشغول نگه داشتن کودک به وسیله فعالیت‌های بدنی متنوع و مناسب بهترین راه پیشگیری از ایجاد عادات نامطلوب است.

کودکان بزرگتر قادرند به پاداش در برابر ترک عادات بد به خوبی پاسخ دهند. اگر عادات مذکور ریشه دار باشند، ابتدا تنها در بخشی از زمان بر روی اصلاح آن تمرکز کنید. از ایجاد اضطراب شدید در کودک با توقع ایجاد کنترل کامل و فوری خودداری کنید.

همه کودکان از تذکرهای لفظی مکرر آزرده خاطر می‌شوند. علاوه بر این، کودکان بزرگتر اغلب نسبت به اصلاح رفتار در مقابل همسالان خود حساسند. بنابراین، استفاده از یک علامت مخفی اغلب بهترین روش برای مقابله با یک عادت نامطلوب است. به طور خصوصی با کودک صحبت کرده و توافق کنید که مثلا زمانی که وی در حال پیچیدن موها یا تکان خوردن است شانه‌اش را لمس کنید. فرد بزرگسال موافقت می‌کند که این موضوع را با صدای بلند مطرح نکند، و کودک نیز متعهد می‌شود به این علامت مخفی پاسخ دهد. استفاده از یک واژه ملایم نیز می‌تواند به روشی مشابه عمل کند. به جای گفتن «النا، به جلو و عقب تاب نخور»، می‌توانیم بگوییم: «النا، لطفا صاف بنشین.» و بدین ترتیب از یک اظهار نظر اجتماعی‌تر بهره ببریم.

 

یک بار گفتار‌درمانگری به من گفت که وقتی بچه برای اولین بار شروع به استفاده از الگوی تلفظ جدیدی می‌کند، گفتن اینکه «حالا دیگر همیشه از تلفظ خوبت استفاده کن» عاقلانه نیست. بچه به طور مداوم فراموش می‌کند، گیج می‌شود و رها می‌کند. در عوض، او توضیح داد که ابتدا می‌توان به کودک گفت: «وقتی در کلاس روخوانی می‌کنی حتماً از تلفظ خوبت استفاده کن.». به تدریج فواصل زمانی بیشتر و بیشتری در نظر گرفته می‌شود، تا اینکه در نهایت امر از کودک انتظار می‌رود که تلفظ صحیح را به خاطر بسپارد.

 

جینا، دانش‌آموز کلاس چهارم، با وجود تمام روش‌های متداول، نتوانست عادت مالیدن و فشار دادن چشمانش را ترک کند. در حقیقت، این عادت داشت بدتر هم می‌شد. با یادآوری ناگهانی توصیه‌ی گفتار‌درمانگر، ما از روش محدود کردن زمان استفاده کردیم. یک دوره مطالعه‌ی ۳۰ دقیقه‌ای انتخاب خوبی بود، زیرا دست‌های وی به خصوص مشغول بودند. ما به وضوح برای جینا توضیح دادیم که باید یاد بگیرد دست‌هایش را از چشمانش دور نگه دارد. هر روز پاداش کوچکی به وی داده می‌شد، و در صورت نیاز، عواقب منفی نیز در نظر گرفته می‌شد. در مواقع دیگر، ما مکررا به او یادآوری می‌کردیم اما انتظار کمال نداشتیم. یک ماه بعد با کسب موفقیت، یک دوره ۳۰ دقیقه‌ای دیگر در بعد از ظهر اضافه شد. به تدریج با تأکید بر این امر به خودمان که نباید با عجله کردن همه چیز را خراب کنیم، زمان را افزایش دادیم.

 

ادامه دارد.

 

یادداشت‌ها

 

the Handbook for Itinerant and Resource Teachers of Blind and Visually Impaired Students:

Doris M. Willoughby:

Sharon L. M. Duffy:

Ann:

Louise:

Tom:

NFB:

Ellen:

Gina:

دیدگاهتان را بنویسید