جستجو
Close this search box.
جستجو
پادکست رو‌در‌رو، شماره 8. تحرک و جهتیابی، بخش دوم

شما شنونده پادکست رو‌در‌رو هستید! پادکستی که قراره به طرح و حل مسائل و مواردی بپردازه که می‌تونن نقش بزرگی در چگونگی ارتباط بهتر نابینایان با اجتماع اطراف، دستیابی به موفقیت بیشتر، احساس بهتر در زندگی فردی و اجتماعی این افراد، و همچنین آگاهیبخشی به جامعه در نوع ارتباطگیری با نابینایان ایفا کنن. در رو‌در‌روی این بار هم مثل همیشه همراه ما باشید!

 

مشخصات پادکست:

 

  • موضوع پادکست شماره 8: تحرک و جهتیابی، بخش دوم
  • راوی: دانا غفاری
  • مترجم: میثم امینی
  • نویسنده متن پادکست: فائزه شکری‌زاده
  • تدوین: بهنام نصیری
  • منبع:
    Future Reflections
  • انتشار از وب سایت محله نابینایان Gooshkon.ir

 

باکس دانلود پادکست رو‌در‌رو شماره 8 همراه با پخش آنلاین

 

دانلود پادکست رودررو، قسمت 8

 

 

نسخه متنی پادکست رو در رو شماره 8:

 

اینجا محله نابینایانه و شما شنونده بخش دوم پادکست آموزش تحرک و جهتیابی به دانشآموزان نابینا با معلولیت‌های اضافه هستید.

 

در بخش قبلی نکات بسیار مهمی رو راجع به آموزش تحرک و جهتیابی به افراد نابینا و افرادی که دارای معلولیت‌های اضافی هستن ذکر کردیم.

با ادامه این نکات که بر اساس تجربه دو مربی جهتیابی آمریکایی آماده شدن در خدمت شما عزیزان هستیم.

 

اهداف دانشآموز رو بشناسید

 

برای هممون این وضعیت پیش اومده که موقع آموزش درس یا هر مهارت دیگه‌ای از معلم، مربی یا والدینمون به مشکل خوردیم و وقتی همون موضوع رو یکی از دوستامون بهمون توضیح داده به سادگی متوجهش شدیم.

برای آموزش به بچه‌ها بهتره که باهاشون رابطه‌ای صمیمی و دوستانه برقرار کنیم تا اهداف و انگیزه‌های دانشآموز رو بشناسیم و بر اساس اون‌ها راهنماییش کنیم.

به عنوان مثال علاقه یک دانشآموز به حیاط یا صندلی کنار پنجره یا گلدانی که تو کلاسه ممکنه به مربی کمک کنه تا دانشآموز رو با تمریناتی مثل راه رفتن تو حیاط یا برگشتن به صندلی کنار پنجره ، به کلاس‌های درس علاقه مند کنه

 

از فرصت‌های پیش اومده استفاده کنید.

 

به یاد داشته باشید که آموزش تنها داخل کلاس یا در زمان تمرین‌ها اتفاق نمی‌افته و اتفاقات پیش اومده در حین تدریس یا انجام تمرین‌های حرکتی هم می‌تونن آموزنده باشن.

به عنوان مثال، در حین تمرین با دانشآموز در پارک با استفاده از عصای سفید، به آقای نابینایی برخورد می‌کنین، مربی می‌تونه با راهنمایی‌هاش دانشآموز و فرد جدید رو با هم آشنا کنه و در صورت تمایل دو طرف، صحبتی بینشون شکل بده.

این کار می‌تونه احساس تنهایی و غربت دانشآموز رو کاهش بده.

برای انتقال تجربیات، دعوت از یک فرد نابینا به کلاس درس به صورت برنامه ریزی شده هم می‌تونه بسیار کمک کننده باشه.

 

به خاطر داشته باشیم که عوامل زیادی روی آموزش تاثیر دارن

گاهی شاهدیم که تمرینی که دانشآموز در کلاس یا محل تمرین به درستی انجام داده، در محل دیگه‌ای براش قابل انجام نبوده و با خطا همراهه.

مثلا راه رفتن با عصای سفید در سالن مدرسه ساده و قابل انجامه، اما همین کار در پیاده رو جلوی مدرسه سخت و غیر ممکن.

در این مثال عواملی مثل شیب زمین یا صدای خیابون و حتی وزش باد ممکنه روی عملکرد دانشآموز تاثیر گذاشته باشن.

 

به دانشآموز حق انتخاب بدین

 

در برنامه درسی دانشآموز دو یا چند هدف قرار بدین و گاهی اجازه بدین دانشآموز بین این اهداف انتخاب کنه. این انتخاب باعث افزایش علاقه دانشآموز به پیگیری دروس و تمرکز بیشتر اون میشه.

البته این انتخاب به این معنی نیست که دانشآموز هرگز مجبور به انجام درس‌هایی که انتخاب نکرده نمیشه. فقط در اون روز خاص که به انتخاب مربی تعیین میشه دانشآموز می‌تونه درس‌های انتخابی خودش رو انجام بده.

 

اجازه بدید دانشآموز با عصا خطخطی کنه

 

دقیقا مثل دانشآموزی که تازه نوشتن و قلم به دست گرفتن رو یاد می‌گیره، دانشآموزی که تازه با عصای سفید آشنا شده هم برای یاد گرفتن روش درست نیاز به زمان داره.

اجازه بدید با عصا به روش خودش آشنا بشه و حتی اگه به صورت اشتباه ازش استفاده کرد، با راهنمایی‌های کوچیک به سمت درست هدایتش کنید.

بهش فرصت بدین تا کم کم با آزمون و خطا روش درست رو پیدا کنه و زمان واکنش به اشتباهاتش رو به تعویق بندازین.

گاهی شاهد این موضوع هستیم که دانشآموز برای عصبانی کردن مربی یا از سر لج عصا رو به صورت سر و ته می‌گیره. در این مواقع اگر مربی به آرامی برخورد کنه و صبر نشون بده، دانشآموز دست از این کار برمی‌داره.

حتی ممکنه دانشآموز زمانی که عصا رو به صورت سر و ته گرفته بهتر عمل کنه، و این همون هدفیه که ما دنبالشیم.

 

حس کنجکاوی دانشآموز رو قلقلک بدین

 

منتظر نمونین که دانشآموز اول راه رفتن رو یاد بگیره و بعد عصا رو بهش بدین. دانشآموزی که نمی‌دونه اطرافش چیزی برای کشف کردن وجود داره علاقه‌ای به راه رفتن هم نخواهد داشت.

اما اگه همین دانشآموز به طور تصادفی موقع استفاده از عصا متوجه حضور اشیا در اطرافش بشه، حس کنجکاوی برای کشف اون‌ها وادار به تلاشش می‌کنه.

هیچ ضرورتی وجود نداره که برای تحریک این حس حتما از عصای سفید استفاده بشه و می‌تونیم از چیزهای دیگه به جای عصا استفاده کنیم. به عنوان مثال، برای دانشآموزان با سن کم، می‌تونیم از یک رول دستمال کاغذی یا یکی از همین اسباب بازی‌های هل دادنی استفاده کنیم. حتی برای دانشآموزان بزرگتر می‌تونیم به جای کل عصا از دسته عصا استفاده کنیم.

 

یک نکته مهم در برخورد با دانشآموزانی که برای اولین بار از عصای سفید استفاده می‌کنن صبر کردنه. گرفتن اولین عصا در دست مثل زدن اولین عینکه. باید به دانشآموز فرصت بدیم تا با کمک عصا محیط رو کشف کنه.

معمولا دانشآموزان با کشف سقف شروع به کار می‌کنن که برای اکثرشون تجربه جالبیه. به این منظور مربی‌ها می‌تونن در اولین جلسه‌ی آشنایی دانشآموز با عصای سفید، مدتی رو به نام سقف گردی به دانشآموز اختصاص بدن و بعد برای کشف زمین مشغول به کار بشن.

 

البته این تمرین ممکنه بقیه دانشآموزان رو در معرض خطر قرار بده پس بهتره افراد در فاصله امنی قرار بگیرن.

 

به دانشآموز اثبات کنید که عصا صرفا ابزاری برای راه رفتن نیست

 

کاربردهای دیگه عصا رو به دانشآموز نشون بدین. برای برداشتن اشیای زیر مبل، یا فهمیدن عمق یک چاله ازش استفاده کنید و دانشآموز رو به درک این موضوع که عصا چقدر می‌تونه کمک کننده باشه تشویق کنید.

 

توجه کنید که یک نسخه برای همه مفید نیست.

هر دانشآموز علایق و شخصیت متفاوتی داره، پس ممکنه روشی که روی یک دانشآموز موفقیت آمیز بوده روی دانشآموز دیگر غیر مفید باشه.

 

بدون انگیزه هیچ موفقیتی به دست نمیاد

باید کشف کنید که دانشآموز شما از چه چیزهایی لذت می‌بره. شما می‌تونین با استفاده از این علایق دانشآموز رو به تمرینات علاقه مند کنید و به هدف خود برسین.

مثلا دانشآموزی از سرسره سواری لذت می‌بره. مربی با استفاده از این آگاهی تمرینات رو توی پارک و برای رسیدن به سرسره برنامه ریزی میکنه.

حتی بازی کردن با سرسره ممکنه یک جایزه بعد از تمرینات باشه

 

کمک کنید والدین دانشآموز به معلم تبدیل بشن

 

شما می‌تونید با آموزش‌های کوچیک و راهنمایی در مورد نحوه برخورد با فرزند نابینا، از والدین هر دانشآموز یک معلم بسازین که برای رسیدن به اهدافتون بهتون کمک می‌کنن.

این موضوع می‌تونه با تشکیل جلسات گروهی با دانشآموز و والدینش به انجام برسه.

 

در نهایت باید تاکید کنیم که هیچ نسخه ثابتی برای رسیدن به هدف نهایی در ارتباط با دانشآموزان نابینا وجود نداره. شما می‌تونین با ایجاد رابطه دوستانه و بر پایه اعتماد با دانشآموز، روش‌های منحصر به فردی برای مربی گری هر دانشآموز پیدا کنین.

 

آموزش به کودکان نابینا-ناشنوا

 

قبل از هر چیزی باید یادآوری کنیم، همونطور که درجات مختلفی از آسیب بینایی وجود داره، درجات و انواع مختلفی از آسیب شنوایی هم وجود داره و دانشآموز مورد نظر ممکنه تو هر قسمتی از طیف آسیب شنوایی و بینایی قرار داشته باشه.

با توجه به اینکه دانشآموز تا چه اندازه دارای آسیب بینایی و شنوایی هست روش برخورد و مسیر آموزش هم متفاوت خواهد بود.

این موضوع ممکنه باعث اضطراب مربی بشه، چون هر سطحی از آسیب مانعی در برابر حرکت دانشآموز ایجاد می‌کنه.

ارتباط بین مربی و دانشآموز در این مسیر بسیار حائز اهمیته و این دو ناتوانی بسته به شدت هر کدوم سد بزرگی جلوی مسیر هستن که مربی باید راهی برای عبور ازش پیدا کنه.

این ارتباط برای دانشآموزی با آسیب شنوایی شدید یا عمیق ممکنه با استفاده از اشاره دست در دست ایجاد بشه.

برای دانشآموزی که مشکل بیناییش بهش اجازه میده فواصل نزدیک رو ببینه با استفاده از اشاره از نزدیک، و برای دانشآموزی با دید تونلی به کمک اشاره از راه دور ارتباط برقرار میشه.

همچنین در صورتی که مربی با زبان بدن آشنایی نداشته باشه، از فردی به نام مداخله گر یا مترجم استفاده میشه که نقش پل ارتباطی دانشآموز و مربی رو ایفا می‌کنه.

 

مداخله گر و مترجم دو فرد با توانایی‌های متفاوت هستن. مداخله گر می‌تونه با افراد نابینا-ناشنوا ارتباط برقرار کنه و برای هر شخصی با هر سطحی از آسیب روش مداخله به خصوص فرد رو ارائه بده، اما مترجم تنها برای ارتباط گرفتن با افراد کمشنوا یا ناشنوا آموزش دیده و فقط در این حیطه می‌تونه کمکمون کنه.

کار مداخله گر تنها انتقال کلمه به کلمه سخنان مربی نیست. اون می‌تونه زمانی که دانشآموز قادر به درک مفهوم دستورالعمل‌ها نبود، برای درک بهترش کلمات رو تغییر بده

 

به مربیانی که تمایل به استفاده از مداخله گر یا مترجم در جلسات آموزشی با دانشآموز نابینا-ناشنوا دارن توصیه میشه قبل از اولین جلسه با دانشآموز، با مداخله گر آشنا بشن و باهم راجع به مسیری که در نظر دارن و همچنین جزئیات دیگه‌ای که بهتره از قبل در موردش توافق بشه صحبت کنن

درضمن همه دستور العمل‌های مورد استفاده مربی برای آموزش تحرک و جهتیابی اشارات از قبل تعیین شده ندارن و مربی و مداخله گر باید از قبل راجع به این موضوع صحبت کنن تا علامت و نشونه‌ای برای انتقال مطالب فوق الذکر به دانشآموز پیدا کنن.

لازمه که مداخله گر از دخالت در کار مربی و همچنین از ایفای نقش مربی پرهیز کنه

با توجه به اینکه دانشآموز با مداخله گر ارتباط مستقیم داره، رابطه نزدیکتری باهاش برقرار میکنه. خیلی اهمیت داره که دانشآموز در موضوعات تخصصی از مداخله گر کمک نخواسته و در صورت درخواست هم مداخله گر از مربی کمک بگیره.

 

کد فرار رو بدونید و در صورت امکان از قبل با دانشآموز در این مورد صحبت و تمرین انجام بدین

 

مثلا در صورت وقوع اتفاق ناخواسته‌ای مثل آتش سوزی یا زلزله، مداخله گر یا مربی بر روی کمر دانشآموز با انگشت حرف انگلیسی X رو می‌کشه و عمل انتقال به مکانی امن سریعا و با راهنمایی‌های درست به انجام می‌رسه.

استفاده از چشمبند در طول جلسات تدریس به دانشآموزان ناشنوا نابینا کاملا طبیعیه و مربی باید برای انجام این امر آماده باشه.

البته توجه داشته باشین که دانشآموز برای عادت به استفاده از چشمبند به زمان نیاز داره و ممکنه در طول جلسات اول نیازمند دراوردن چشمبند و استراحت باشه.

در این جور مواقع مربی می‌تونه طول تمرینات و طول جلسات تدریس رو تغییر بده.

 

بهترین کار برای جلسه اول تدریس با یک دانشآموز نابینا-ناشنوا، اجرای درس در مکانیه که دانشآموز کاملا بهش آشناست.

برای دانشآموز ترک دایره امن، استفاده از چشمبند و اعتماد کردن به اطلاعاتی که عصای سفید بهش میده سخت خواهد بود و انجام تمرینات اول در مکانی آشنا به انجام این کار کمک می‌کنه.

یک موضع حیاتی برای آموزش دانشآموز، نیاز اون به تماسه. در ابتدا ممکنه دانشآموز نیاز داشته باشه در طول انجام تمرینات دست مربی رو بگیره. به مرور ممکنه این تماس از گرفتن دست به لمس شانه یا کمر دانشآموز کاهش پیدا کنه. در ادامه مربی در فاصله نزدیکی با دانشآموز قرار گرفته و در صورتی که دانشآموز مضطرب بود، با لمس اون بهش احساس امنیت بده

 

در طول تمرینات با دانشآموز زمانی رو بهش اختصاص بدین تا با استفاده از دست اشیایی که عصا بهشون برخورد کرده رو پیدا، لمس و درک کنه.

این تمرین باعث میشه دانشآموز درکی از صدای هر شی زمانی که عصا باهاش برخورد می‌کنه داشته باشه و در تمرینات بعدی روند آموزش سریع تر طی بشه.

 

برخی از دانشآموزان ترجیح میدن به جای ضربه زدن با عصا به زمین، عصارو روی زمین بکشن و از این طریق بهتر پیش برن.

هرچند ضربه زدن به دلیل استفاده از اکولوکاسیون، یعنی درک صدای برخورد عصا با زمین یا اشیا به دانشآموز کمک می‌کنه، اما اگر دانشآموز موفق به اجرای این تکنیک نشد اجازه بدین عصا رو روی زمین بکشه.

 

اگر دانشآموز از سرعصای پلاستیکی یا به اصطلاح مارشمالو استفاده می‌کنه، مربی در صورت صلاح‌دید می‌تونه سرعصای فلزی رو پیشنهاد بده که جزئیات رو بهتر منتقل می‌کنه.

سر عصای فلزی به دانشآموز کمک می‌کنه راحتتر مسیر حرکت رو بشناسه. چراکه سرعصای فلزی در پیاده روها لرزش ایجاد می‌کنه و روی زمین یخزده می‌لغزه.

همچنین تشخیص زمین کاشی شده و فرش با سرعصای فلزی آسونتره.

 

مربی در طول آموزش و انجام تمرینات، در هر زمانی که امکانش بود باید دانشآموز رو به استفاده از بقیه حواسش تشویق کنه.

به عنوان مثال، بوی غذا می‌تونه نشوندهنده‌ی عبور از جلوی یک رستوران، و باد ملایم نشوندهنده‌ی وجود کوچه باشه.

وزیدن یک باد ملایم گرم در یک روز سرد زمستانی نشوندهنده‌ی عبور از جلوی یک درب بازه و هزاران مثال متفاوت که به جهتیابی دانشآموز کمک می‌کنه.

 

اینها برخی از نکاتی هستن که موقع برخورد با دانشآموزان نابینا ناشنوا می‌تونن برای مربیان و همچنین والدین کمک کننده و گاها حیاتی باشن.

امیدواریم که از دیدار و صحبت رو‌در‌روی این نوبتمون استفاده کافی رو برده باشین. به امید دیدار در یه پادکست دیگه از سری پادکست‌های رو‌در‌رو در محله خودتون، محله نابینایان.

خدانگهدار.

دیدگاهتان را بنویسید