جستجو
Close this search box.
جستجو

نشریه تن‌آوا، شماره 12. تناسب و سازگاری اجتماعی: بخش سوم

در دو شماره پیشین از اهمیت و چگونگی ایجاد هرچه بیشتر سازگاری اجتماعی صحبت کردیم و راه‌های دستیابی به تناسب خود با جامعه اطرافمون به منظور ارتباطات اجتماعی بهتر و موفقتر رو مورد بررسی قرار دادیم. به این نکته پرداختیم که گاهی مسائلی به ظاهر کوچیک و پیش پا افتاده چقدر می‌تونن در هدایت این ارتباطات در جهت منفی یا مثبت تعیین‌کننده باشن و چقدر لازمه که به این موارد به ظاهر کوچیک اهمیت داده بشه. به دنبال ورودی‌های مناسب به جمعهای فامیلی، دوستانه و روابط کاری گشتیم و به جاهای خوبی هم رسیدیم.

در این شماره سومین و آخرین بخش از این مقاله رو به اتفاق هم می‌خونیم، هرچند این رشته سری بسیار دراز داره و ماجرا به همینجا ختم نمیشه.

 

مشخصات نشریه:

 

  • نام مقاله: FITTING IN SOCIALLY
  • تناسب و سازگاری اجتماعی: بخش سوم
  • نویسنده: دوریس ام. ویلوبی
  • مترجم: پریسا جهانشاهی
  • منبع: Future Reflections

 

محافظت از خود

 

متأسفانه امروزه ضروری است که به نوجوانان آموزش دهیم در چه مواقعی نباید رفتاری صمیمی داشته باشند. در خیابان‌های یک شهر، معمولا گفتگوی دراز‌مدت با یک بیگانه و پذیرفتن دعوت برای سوار شدن به ماشین به هیچ وجه قابل قبول نیست.

والدین ممکن است از این امر که فرزندان نابینا قادر به مقابله با مسائلی از این قبیل نباشند دچار وحشت و دلهره شوند. درباره راه‌های قابل‌اعتمادی که می‌توان از طریق آنها افراد را بدون استفاده از بینایی شناسایی کرد گفتگو کنید. دانشآموزی که به حدی بزرگ شده که تنها در خیابان تردد کند باید از توانایی رفع بیشتر مشکلات و همچنین فریاد زدن و کمک خواستن در مواقع لزوم برخوردار باشد.

گاهی اوقات یادگیری اجتناب از بیگانگان آسیبرسان از طریق عملی که بی‌گناهانه به نظر می‌رسد از قبیل تمایل مردم به دادن چیزهایی به نابینایان تضعیف می‌شود. این اعمال به سبب دلالتشان بر ترحم به قدر کافی ناخوشآیندند، اما قادرند آموزش ایمنی به کودک را نیز مختل کنند. اخیرا مشاهده کرده‌ام که:

یک راننده تاکسی به عمد مقداری پول خرد روی صندلی ماشین گذاشت تا مسافر نابینای جوان آن را بیابد.

مدیر دبیرستانی برای جشن بازگشت دانشآموزان گل سینه‌ای به دختر نابینا هدیه داد.

دانشآموز کلاس ششمی که تعداد زیادی کار هنری برای دانش‌آموز نابینای کلاس اول می‌آورد.

موقعیت‌هایی از این قبیل را مورد بررسی قرار داده و آزمایش مربوط به تشخیص کودک‌آزاری که در کتابچه‌های راهنما توصیه می‌شود را انجام دهید: آیا نقش و موقعیت این فرد عمل را موجه می‌سازد؟ همچنین از خود بپرسید که: «آیا اگر کودک نابینا نباشد این عمل موجه تشخیص داده می‌شود؟» و به این نکته توجه داشته باشید که نابینایی نباید منجر به تغییر نقش کلی فرد در زندگی گردد.

ممکن است در جریان یک بازی معضلی متفاوت پیرامون رفاقت پیش آید. کودکی که یاد گرفته تا با دیگران همکاری کند، ممکن است متوجه این امر نباشد که خودش هم دارای حقوقیست.

دنیس در زنگ تفریح متوجه شد که توسط تعدادی دختر و پسر مورد تعقیب قرار گرفته است. این حتی شبیه یک دنبال بازی «یا گرگم به هوای» واقعی هم نبود، بلکه یک شوخی ناخوشآیند بود. دنیس در حالی که می‌کوشید دوستانه رفتار کند، به مدت ده دقیقه به این سو و آن سو دوید. وقتی به صدا درآمدن زنگ سبب نجات وی شد، چیزی نمانده بود گریه کند.

سرپرست زمین بازی که با وی احساس همدردی می‌کرد اما برای دخالت کردن تردید داشت، این واقعه را برای معلم مشاور دنیس توصیف کرد. مشاور راه‌های خروج از یک موقعیت واقعا نامطلوب را به وی آموخت. او به وی توصیه کرد که: «تو می‌توانی بگویی، من خسته شدم و دیگر نمی‌خواهم به این بازی ادامه دهم. فقط برو و به کار خودت برس. حالا آنها ممکن است تو را جوجه یا چیزی شبیه این خطاب کنند، اما فقط آنها را نادیده بگیر. و به یاد داشته باش که اگر آنها واقعا تو را می‌ترسانند، باید از سرپرست زمین بازی کمک بخواهی.»

 

سال‌های نوجوانی

 

پائولا که تازه وارد مدرسه راهنمایی دولتی شده بود، خیلی دلش می‌خواست عضو گروه شارلین باشد. با این حال، مادر پائولا در مورد رفتار این دختران، زمانی که به همراه پائولا به خانهشان می‌آمدند خیلی نگران بود. آنها به آهنگ‌های وی گوش داده و غذای پیشنهادی وی را می‌خوردند، اما به جای گفتگو با وی، با یکدیگر صحبت می‌کردند. آنها هرگز پائولا را دعوت نمی‌کردند که به همراهشان به جایی برود.

سرانجام مادر پائولا به این نتیجه رسید که این رابطه «برای فرزندش» مضر است. او اصرار کرد که دخترش هر بار تنها یک یا دو دختر را دعوت کند. هرچند برخی از دخترها دعوت‌های انفرادی را رد کردند، در نهایت دو دختر که یکی عضو گروه شارلین بود و دیگری نبود مبدل به دوستان نزدیک پائولا شدند.

همانطور که این مثال نشان می‌دهد، معمولا ایجاد آشنایی با افراد در یک گروه کوچکتر آسانتر است تا در گروهی بزرگ. معمولا روابط صمیمانه بهتر از تفریحات پرزرق و برق هستند. دارا بودن امکانات یا مهارت‌هایی که برای جوانان دیگر ارزشمندند مانند مهارت آشپزی، نواختن گیتار، یک مجموعه جالب، یک دوچرخه دونفره و غیره، مفید است. با این حال، جوان نباید به دیگران اجازه دهد که از احترام به وی سر باز زده و با وی مانند ابزاری کم‌ارزش رفتار کنند.

 

پرورش توانمندی‌های فردی

 

از آنجا که ما فعالیت‌های محبوب در اوقات فراغت نوجوانان را در نظر می‌گیریم، اهمیت توانایی رفت و آمد و دیگر مهارت‌های مربوط به کسب استقلال را بیشتر احساس می‌کنیم. آیا دختر جوان قادر است به طور مستقل خرید کنند، یا باید دائماً به یک دوست یا همراه بچسبد؟ آیا پسر جوان از روش‌های مختلف حمل و نقل استفاده می‌کند، یا اگر والدینش نتوانند وی را برسانند دچار احساس درماندگی می‌گردد؟ آیا «نداشتن» مهارت‌هایی مانند آداب غذا خوردن پشت میز، شماره گرفتن با تلفن و غیره، اموری عادی هستند یا موجب شرمندگی می‌شوند؟

اغلب اوقات یک برادر، خواهر یا دوست نوجوان می‌تواند امکان حمل و نقل یا خواندن مطالب را فراهم سازد. با این حال، از موقعیتی که نوجوان نابینا به سبب دریافت کمک و توجه بیش از اندازه به اصطلاح خفه شده، یا نوجوان بینا از انجام مداوم وظایف آزرده خاطر می‌گردد بپرهیزید. توافق‌ها و تبادلات دوطرفه را تشویق کنید. شاید برادر یا خواهر نابینا بتواند در ازای مطالبی که با صدای بلند برایش خوانده می‌شوند، یک بار بیشتر از نوبتش ظرف بشوید. دوستی که امکان حمل و نقل را فراهم می‌سازد ممکن است برای شام دعوت شود. با رشد بیشتر دانشآموز، مطلوبتر است که به خوانندگان و رانندگان بر پایه قوانین تجاری حقوق پرداخت شود.

بسیاری از نوجوانان دارای شغل پاره‌وقت با فواید مادی و اجتماعی می‌باشند. نوجوانان نابینا نیز نیازمند برخورداری از چنین موقعیتی هستند.

بزرگسالان باید «نسبت به نیازهایی از این قبیل» دقیق و با ملاحظه باشند.

معلمان و والدین باید به آنچه در حضور همسالان به جوانان می‌گویند توجه داشته باشند. در مورد ذکر عادت‌های شخصی، لباس پوشیدن و نظایر اینها محتاط باشید. روی مهارت‌های غذا خوردن در خلوت کار کنید.

همیشه عبارات را با دقت و موقرانه بیان کنید، مانند اینکه: «پارک مترها در کنار خیابان قرار دارند نه نزدیک ساختمان. آگاهانه به مکان پارکومترها اندیشیده و از این آگاهی به عنوان نشانه‌ای به منظور دانستن اینکه کجا هستید بهره بگیرید.». کلمات و آهنگ بی‌طرفانه آنها اهمیت دارند حتی اگر کسی آنها را نشنود، چرا که دانشآموز را در عدم حس تحقیر یاری می‌دهد. این امر به خصوص اگر در حال آموزش چیزی هستید که همسالان در سنین پایینتر آموخته‌اند مهم است.

به طور معمول، مشکلات و مسائل نوجوانان نابینا به نحوه نگرش دیگران به آنان مربوط است.

 

مقابله با مسائل مربوط به پذیرش

 

به طور کلی، جوانان پس از ارضا شدن حس کنجکاوی طبیعیشان، روش‌های مطالعه و کار دانشآموز نابینا را محترم شمرده و آنها را به عنوان امری عادی می‌پذیرند. در واقع، جوانان معلولیت را بهتر از بزرگسالان می‌پذیرند. ایده‌های زیر برای پیشگیری یا به حداقل رساندن مشکلاتی که روی می‌دهند مفیدند:

 

  1. دانشآموز نابینا را یاری دهید تا مهارت‌های فردی و اعتماد‌به‌نفس عمومی خود را بهبود بخشیده و با گروه همکاری کند.
  2. وی را در تشخیص اینکه چه زمانی به کمک نیاز دارد و در جهت پذیرش یا رد محترمانه کمک یاری کنید.
  3. به تمام جوانان بیاموزیم که ما همه با هم متفاوتیم و تأکید بیش از اندازه به هر خصوصیتی از قبیل کک و مک، بلندی قد و غیره بی‌ادبانه است. مشاوران مدارس باید قادر باشند تا راه‌های ساختار‌یافته و از پیش تعیین نشده متعددی در جهت کمک به دانشآموزان برای درک جهانی بودن تفاوت‌ها و صدماتی که بر اثر تأکید نادرست ایجاد می‌شوند پیشنهاد کنند.
  4. دلیل فیزیکی معلولیت را به روشی مناسب توضیح داده و به کودک نابینا نیز در انجام این امر کمک کنید.
  5. بر این نکته تأکید کنید که نابینایی یک محدودیت فیزیکی است نه بیشتر.
  6. علاقه دانشآموزان دیگر را به ابزارهای کمک‌آموزشی از قبیل خط بریل جلب نموده و به ارزش آنها اشاره کنید. برخی دانشآموزان ممکن است به طور جدی به یادگیری خط بریل علاقه مند شوند.
  7. به جوانان نابینا کمک کنید تا بیش از اندازه حساس نباشند. آنها باید از پاسخ دادن به پرسش‌های دوستانه رضایت داشته و در مورد سوالات خالی از نزاکت بی‌تفاوت باشند. آنان همچنین باید بدانند که برخی تمسخرها و مشاجره‌ها اجتناب‌ناپذیرند و بیاموزند که در بیشتر موارد چنین چیزهایی را نادیده بگیرند.
  8. به کودکان و نوجوانان نابینا یاد بدهید که به جای منفعل بودن، با قاطعیت عمل کنند. آنان قادرند صحبت کرده و بگویند: «کی نوبت من می‌شود؟»
  9. در جستجوی مشکلات احتمالی به جز نابینایی باشید. آیا این گروه یک دسته منسجم است که همه افراد خارجی را رد می‌کند؟ آیا مشکلات مربوط به سلامتی انرژی کودک نابینا را به طور جدی محدود می‌کنند؟
  10. بر این امر اصرار ورزید که هرگز از معلولیت به عنوان بهانه‌ای برای فرار از کار یا مسئولیت استفاده نشود.

 

مشکلات خاص

 

خصوصیات ظاهری مشهود اغلب مشکلات پذیرش «اجتماعی» را تشدید می‌کنند، اما با این وجود، اصول کلی «در مورد همه» یکسان اعمال می‌شوند. بر این امر تأکید کنید که همه ما نقاط قوت فردی خود را دارا بوده و هر یک شیوه خاص خود را برای همکاری با جامعه داریم. همچنین ممکن است کودک بخواهد که در صورت امکان با افرادی که دارای ویژگی‌های فیزیکی مشابه وی می‌باشند آشنا شود.

اگر کودکی دارای قدی بسیار کوتاه است، با یک متخصص در زمینه ناتوانی‌های جسمی و موانع معماری مشورت کنید. میزهایی با اندازه مناسب و چهارپایه‌ای برای دسترسی بهتر تهیه کنید. به خصوص در دوره متوسطه و دبیرستان، مطمئن شوید که دانشآموز می‌تواند به مواردی از جمله آب‌سردکن‌ها، دستشویی‌ها و قفسه‌ها دسترسی داشته باشد.

آلبینیسم «یا زالی» نیز خصوصیات فیزیکی را شامل می‌شود که ممکن است منجر به سوء تفاهم گردند. پسری به عنوان پیرمردی کوچک و سپید‌مو مورد تمسخر واقع می‌شد. یک بچه کودکستانی از دست بسیاری از بزرگسالان که با تحسینی اغراق‌آمیز می‌گفتند: «چه موهای زیبایی داری!» عصبانی شد.

نوجوانان سیاهپوست مبتلا به آلبینیسم از هر دو طرف با تبعیض نژادی مواجهند. بزرگسالان سیاه‌پوست ممکن است به خصوص در کاهش تبعیض علیه نوجوانان سیاه‌پوست «مبتلا به آلبینیسم» مفید باشند. من اخیراً در این مورد با یک مرد سیاه‌پوست مبتلا به آلبینیسم صحبت کردم که به خاطر داشت همبازی‌های سیاه‌پوستش گاهی او را مسخره می‌کردند و وی را سفید صدا می‌زدند. او توصیه کرد که بر تفاوت‌های فردی بین افراد تأکید شود و آلبینیسم را به صورت علمی برای آن‌ها توضیح دهند. وی خاطرنشان کرد که این تبعیض با بزرگتر شدن او و همکلاسی‌هایش، کاهش یافت. و البته، بهبود فضای کلی روابط میان نژادها به کاهش مشکلات ناشی از تفاوت‌های نژادی کمک می‌کند.

 

یادداشت‌ها:

 

Doris M. Willoughby:

Denise:

Paula:

Charlene’s crowd:

Braille:

Albinism: آلبینیسم یا زالی: اختلالی ژنتیکی که سبب کاهش یا فقدان کامل رنگدانه ملانین در بدن می‌شود. ملانین رنگدانه‌ای است که رنگ پوست، مو و چشم‌های ما را تعیین می‌کند. بنابراین، افراد مبتلا به آلبینیسم معمولا پوستی بسیار روشن، موهایی سفید یا بسیار روشن و چشمانی به رنگ آبی روشن، خاکستری یا سبز دارند.

دیدگاهتان را بنویسید