جستجو
Close this search box.
جستجو

نشریه تناوا، شماره 16، آسیب‌بینایی و مهارت‌های اجتماعی، بخش اول.

ورود به دنیای تعاملات اجتماعی برای کودکان، با چالش‌ها و فرصت‌های بی‌شماری همراه است. این تجربه برای کودکان با آسیب‌های بینایی می‌تواند پیچیدگی‌های بیشتری نیز داشته باشد، زیرا بسیاری از مهارت‌های اجتماعی از راه مشاهده و مدل‌سازی به دست می‌آید، امری که برای این کودکان به آسانی میسر نیست.

مقاله‌ای که در ادامه می‌خوانید، به قلم دالی بهارگاوا، کارشناس ارشد آموزش استثنایی و با ترجمه‌ی سعید زرگریان، به شیوه‌ای جامع به بررسی اهمیت، چالش‌ها و راهکارهای آموزش مهارت‌های اجتماعی به کودکان نابینا و کم‌بینا پرداخته است.

این شماره از نشریه تناوا با بهره‌گیری از مطالعات معتبر و تجربه‌های عملی، دیدگاه‌های ارزشمندی را درباره‌ی نیازهای منحصر‌به‌فرد این کودکان و نقش مهم معلمان، والدین و محیط آموزشی در حمایت از آن‌ها ارائه می‌دهد.

 

مشخصات نشریه:

 

  • نام مقاله:Vision Impairment – Chapter 6: Social Skills
  • آسیب‌بینایی و مهارت‌های اجتماعی.
  • نویسنده: دالی بهارگاوا.
  • مترجم: سعید زرگریان.
  • منبع:

www.trinity.edu

 

همۀ بچه‌ها، چه با آسیب‌بینایی و چه بدونِ آسیب‌بینایی، باید وارد تعاملات اجتماعی مناسب شوند تا مطمئن شویم که به‌لحاظ اجتماعی، هیجانی، شناختی و تحصیلی به‌طور شایسته رشد می‌کنند. با این حال، کسب مهارت‌های اجتماعی برای دانش‌آموزان با آسیب‌بینایی سخت‌تر از دانش‌آموزان بدون آسیب‌بینایی است. صرفا کافی نیست که دانش‌آموزان با آسیب‌بینایی در میان افراد بینا زندگی کنند و به مدرسه نزدیک محل زندگی‌شان بروند. بدون حمایت از آن‌ها، قابل‌تصور نیست که چنین دانش‌آموزانی بتوانند با همتایان بینایشان تعاملی اثربخش داشته باشند یا در جمع آن‌ها پذیرفته شوند. معلمان باید تمام توانشان را بگذارند تا همتایان این دانش‌آموزان را به پذیرش هرچه‌بیشتر آن‌ها تشویق کنند.

دانش‌آموزان بینا بیشتر مهارت‌هایی را که در تعاملات اجتماعی روزمره‌شان به کار می‌برند، از طریق مشاهده دیگران و تقلید و مدل‌سازی از روی رفتار آن‌ها و سپس وفق‌دادن این رفتارها با سبْک تعاملشان یاد گرفته‌اند. برای نمونه، دانش‌آموز با مشاهدۀ سایر اطرافیانش، یاد می‌گیرد که موقع احوال‌پرسی با دیگران چطور از ارتباط کلامی و غیرکلامی استفاده کند؛ سپس، این مهارت‌های مشاهده‌شده را با سبْک تعامل خودش وفق می‌دهد.

دو اصطلاح ارتباط کلامی و غیرکلامی را در زیر توضیح می‌دهیم:

  • ارتباط کلامی: با توجه به شخصی که سرگرم صحبت با او هستید و زمان و مکان گفت‌وگو، شیوۀ مناسب احوال‌پرسی را انتخاب می‌کنید. برای مثال، در مدرسه، دانش‌آموز موقع احوال‌پرسی با یکی از معلمان، ممکن است بگوید: «صبح بخیر خانم وودْز!» اما موقع احوال‌پرسی با یکی از همتایانش می‌تواند چیزی شبیه این بگوید: «سلام جِیک.«
  • ارتباط غیرکلامی: استفاده از کلمات مناسب کافی نیست. مهم است که کلمات را به‌شکل درست به زبان بیاوریم تا ارتباط غیرکلامی‌مان با کلمات مطابقت داشته باشد. مهارت ارتباط غیرکلامی شامل استفاده مناسب از این موارد است: تماس‌چشمی (نگاه‌کردن به شخص مدنظر)؛ حالت‌چهره (لبخند‌زدن)؛ میزان نزدیکی (ایستادن در فاصله مناسب از معلم)؛ طرز قرارگیری بدن (بدنتان را در حالتی قرار دهید که نشان دهد به صحبت علاقه دارید)؛ صدا (صحبت‌کردن با صدای رسا)؛ دست‌ها (مثلا با دوستتان می‌زنید قدش، ولی با مدیر مدرسه دست می‌دهید).

 

همان‌طور که می‌بینید، اساس برقراری ارتباط صرفا این نیست که برای بیان پیامی به‌خصوص، اصوات، کلمات و جملات مناسب را به کار ببرید. اساس برقراری ارتباط  این است که بدانید، با توجه به عرف‌های اجتماعی،  پیامتان را چطور و چه موقع به‌طرز شایسته بیان کنید.

وقتی دانش‌آموز دچار آسیب‌بینایی باشد، این آسیب بر توانایی او در دسترسی به اطلاعات پایه دربارۀ محیط و به‌واسطۀ محیط تأثیر می‌گذارد. یکی از محدودیت‌هایی که آسیب‌بینایی ایجاد می‌کند، محدودیت دسترسی دانش‌آموز به مدل‌های بصری است که می‌تواند مهارت‌های اجتماعی‌اش را بر مبنای آن‌ها توسعه دهد. یکی دیگر از محدودیت‌ها مربوط به درستی اطلاعاتیست که دانش‌آموز با آسیب‌بینایی از طریق حواسش دریافت می‌کند. برای مثال، دانش‌آموز نمی‌تواند زبان‌بدن، حرکات‌بدن و حالات‌چهرۀ کسی را که سرگرم برقراری ارتباط با اوست، به‌راحتی تشخیص دهد و تفسیر کند؛ همین امر  هم شاید سوءتفاهماتی ایجاد کند و تفسیر برخی سرنخ‌های ظریف اجتماعی را دشوار یا حتی برخی مواقع، غیرممکن سازد. از همین رو، بسیار مهم است که مهارت‌های اجتماعی را به بچه‌های دارای آسیب‌بینایی آموزش دهیم تا (الف) یاد بگیرند چطور به‌شیوه‌ای رفتار کنند که به‌لحاظ اجتماعی پذیرفته‌شده باشد و (ب) یاد بگیرند چطور با دیگران تعامل کنند.

یادگیری مهارت‌های اجتماعی و تمرین این مهارت‌ها لازم و ملزوم همدیگرند، چون دانش‌آموز برای اینکه بتواند مهارت‌های اجتماعی شایسته را در خود توسعه دهد، ابتدا باید فرصت‌های متعددی داشته باشد تا این مهارت‌ها را در زمینۀ به‌خصوصی تمرین کند. هرچه دانش‌آموز برای تمرین و برقراری ارتباط با مدل‌های زبانی متنوع، فرصت‌های بیشتری داشته باشد، مهارت‌های اجتماعی‌اش انعطاف‌پذیرتر و پیشرفته‌تر می‌شود. از همین رو، مهم است معلمان هم بر خود دانش‌آموز تمرکز کنند و هم به محیط اجتماعی توجه داشته باشند. نحوۀ «واکنش‌نشان‌دادن دیگران به دانش‌آموز و تعامل یا عدم تعاملشان با او» ممکن است بر توسعۀ مهارت‌های اجتماعی، خود‌انگاره و بهزیستی کلی دانش‌آموز تأثیر مستقیم بگذارد (سَکس  و سیلْبِرمَن، 2003، ص. 617).

«مهارت‌های اجتماعی» یک «چتر‌واژه» یا اصطلاح کلی است که تقریبا بر تمام جنبه‌های زندگی روزمره تأثیر می‌گذارد. شایستگی در مهارت‌های اجتماعی را براساس این می‌سنجند که دانش‌آموزانتان، براساس عرف‌های اجتماعی‌محیطی به‌خصوص، چطور و چه موقع از مهارت‌های ارتباطی کلامی و غیرکلامی استفاده می‌کنند.

مهارت‌های ارتباطی غیرکلامی شامل این‌هاست:

  • تماس چشمی
  • حالات چهره
  • حرکات بدن
  • حالت بدن
  • میزان نزدیکی
  • زبان بدن
  • گوش‌دادن
  • آراستگی و بهداشت

 

در تعاملات اجتماعی‌مان با دیگران در محیط‌های گوناگون، ارتباط غیرکلامی را در کنار ارتباط کلامی (زبان) به کار می‌بریم تا کارهایی از این قبیل را انجام دهیم:

  • خوش‌وبِش با دیگران
  • جلب‌توجه
  • درخواست کمک
  • انجام گفت‌وگو
  • جُک‌گفتن
  • پیوستن به گروه
  • مشارکت در کارها
  • حل تعارض
  • دوست‌یابی
  • داشتن حساسیت فرهنگی
  • درک و ابراز احساسات
  • مذاکره
  • جُرئَت‌ورزی در ارتباطات
  • مقابله با تمسخر، قلدرمآبی و قربانی‌سازی

 

یادگیری نحوۀ استفاده از این مهارت‌ها، فرایندیست که در تمام عمر ادامه دارد و مستلزم این است که براساس انتظارات، افراد و موقعیت‌هایی که با آن‌ها روبرو می‌شویم، مهارت‌ها را دائما اصلاح و سازگار کنیم. این یعنی برای دانش‌آموزان کِلاسِتان فوق‌العاده مهم است که یادگیری مهارت‌های اجتماعی را هرچه زودتر شروع کنند.

مهارت‌های اجتماعی برای دانش‌آموزان کِلاسِتان به‌اندازۀ مهارت‌های پایۀ خواندن و نوشتن اهمیت دارد. کسب مهارت‌های اجتماعی ابزار مناسبی برای ارتقای یادگیری آکادمیک، احساس تعلق و پذیرش، بهزیستی روان‌شناختی و خود‌انگارۀ مثبت در دانش‌آموزان است. مهارت‌های اجتماعی پیش‌درآمد بسیار مهمی برای این است که دانش‌آموز با همتایانش در مدرسه روابط مثبتی شکل دهد. هارتاپ و مور (1990) تأکید می‌کنند که دوستی‌ها منابع هیجانی و شناختی مهمی هستند که بهزیستی را ارتقا می‌دهند. نمونه‌هایی از پاسخ‌های هیجانی معمولی و روزمره‌ای که دوستان دانش‌آموز به او می‌دهند، این‌هاست: «به نظر من کارِت امروز عالی بود»؛ «می‌فهمم چه احساسی داری»؛ «می‌توانی موقع ناهار با ما باشی.» نمونه‌هایی از پاسخ‌های شناختی که دوستان دانش‌آموز به او می‌دهند هم این‌هاست: «من می‌تونم توی جواب‌دادن اون سؤال بِهِت کمک کنم»؛ «این کار رو این‌شکلی هم می‌تونی انجام بِدی» و «می‌شد خبر بد رو این‌جوری بهش بِدی….»

اگر دانش‌آموز مهارت‌های اجتماعی مناسب را نداشته باشد، ممکن است به یکی از مشکلات زیر یا حتی همۀ آن‌ها دچار شود:

  • طَردِ اجتماعی
  • شکست
  • انزوای اجتماعی
  • اضطراب در موقع لزوم تعامل با دیگران
  • خود‌انگارۀ منفی (یعنی داشتن تصور ناخوشایند از خود و کمبود عزت‌نفس و احساس خود‌ارزشمندی)
  • کمبود اعتماد‌به‌نفس
  • موفقیتِ تحصیلی محدود
  • ملالت
  • قرارگرفتن در خطر مشکلات سلامت روان (مثل افسردگی)

 

دوستی‌های بچه‌ها مانند الگوهایی است که بچه‌ها روابط بعدی‌شان در خارج از محیط مدرسه تا بزرگ‌سالی را روی آن بنا می‌کنند. مهارت‌های اجتماعی برای ادغام بهتر در جامعه و در ادامه هم، برای پیداکردن و نگه‌داشتن شغل از اهمیتی بنیادی برخوردار است. بنابراین، زمان استراتژیک برای مداخلۀ مستقیم در کار بچه‌ها و بهترین زمان برای تسهیل شایستگی اجتماعی، سنینِ کودکی است. اگر به پرورش مهارت‌های اجتماعی مناسب در دانش‌آموزتان کمک کنید، دانش‌آموز مزۀ موفقیت اجتماعی را از همان سنین کودکی می‌چشد و به این ترتیب، بیشتر احتمال دارد که خودش را به‌خوبی در انواع‌و‌اقسام محیط‌ها جا دهد و بهتر هم می‌تواند کارها را به‌صورت مشارکتی، با اعتماد‌به‌نفس و به‌طور مستقل انجام دهد (سَکس و وُلْف، 2000؛ وُلْف، سَکس و توماس، 2000).

 

ادامه دارد…!

دیدگاهتان را بنویسید