ورود به محله
تغییر اندازه ی متن
جستجوی قدرتمند محله
-
نوشتههای تازه
- معرفی و دعوت به بازدید از صفحه اینستاگرام انجمن موج نور اصفهان
- رفیق
- تقدیم یازدهمین بازی از فصل سوم! پنجشنبه ها، از ساعت 22، همراه ما باشید! در فصل سوم از بازی صوتی مافیا!
- دو افزونه برای مرورگرها جهت بهبود تجربه استفاده از ویکیپدیا
- سریال یاغی، به صورت توضیح دار، اختصاصی محله نابینایان: قسمتهای دهم و یازدهم اضافه شد!
بایگانی نویسنده: یَلدا
یلدا
دوباره آذر رسید. دوباره خنده ی شیرین یلدا. دیدار نزدیک شد. چهره ی دلنشین یلدا. باز باران باریدن گرفت. چتر را می آورد یلدا. خورشید هم طلوع کرد. شنیدن نغمه های یلدا. ستاره نورانی شد. با محبت می آید یلدا. … ادامهی خواندن
مثل ابر
یک روز از ابر پرسیدم؟ چرا همش بغض می کنی؟ با یه لبخند تلخ بهم گفت: من غصه های دنیا رو به دوش می کشم. با یه تعجب خاصی نگاش کردم! ابر ادامه داد: گاهی دنیا در سکوت عمیقی فرو … ادامهی خواندن
منتشرشده در شعر, صحبت های خودمونی
برچسبشده ابر ها هم می خندن, از ابر پرسیدم, خوش به حال ابر, کاش ابر بودم, کاش می تونستم ابر باشم, من و ابر
24 دیدگاه
فرصتی برای یک نَفَس
سلام به همه ی هم محلی های خوبم. امیدوارم هر جا که هستین. دلتون شاد و لباتون خندون باشه. با پاییز فصل خش خش برگا و نم نم بارون چه می کنین؟ بهتون خوش که می گذره؟ راستشو بخواین خیلی … ادامهی خواندن
منتشرشده در خاطره, صحبت های خودمونی
برچسبشده انتظار همیشه سخته, به خیر گذشت, تئاتر, صحنه و استرس و من, یک تئاتر یک روز یک خاطره
20 دیدگاه
دفترِ کوچکِ من
سلام به همه ی دوستای خوبم. امیدوارم خوب باشین. بعد از مدتها اومدم تا شمارو با دفترِ کوچیکی که دارم آشنا کنم. من تو این دفتر یه سری نوشته ها دارم که تقدیمتون می کنم. امیدوارم که خوشتون بیاد. نوشته … ادامهی خواندن
منتشرشده در خاطره, شعر, صحبت های خودمونی
برچسبشده چند نوشته از یلدا, دفتر کوچک یلدا, دلنوشته های یلدا
14 دیدگاه
دخترِ خردادی
سلامی پر از قاصدک های خوش خبر تقدیم به حضور گرم تک تک اهالی محله. امیدوارم هر جا که هستید سرشار از انرژی و خوشحالی باشید. خب چیکار می کنید با تابستون و گرمی ی هوا؟ اینجا که خیلی گرمه … ادامهی خواندن
منتشرشده در شعر, صحبت های خودمونی
برچسبشده دلتنگ دانشگاه, شعر دختر خردادی از یلدا, فرداها کی میاد, کاش ترم جدید زودتر شروع بشه, من و تابستون امسال
17 دیدگاه
دلتنگی
چشم هایم خشک شده از بس گریه کردم احساس عجیبی این روزهای مرا پر کرده چیزی شبیه دلتنگی یا شاید حس دور شدن از واقعیت های زندگی دلم برای چند سال پیش تنگ شده برای زمانی که خنده هایم حتی … ادامهی خواندن
یاد تو
چشام اشکو دلم دریای خونه دلم تو حسرت چشمات میمونه صدام میلرزه پاهام نا نداره تو هم قلبت واسه من بی قراره اگه عاشق شدم دست خودم نیست اگه تنها شدم دست خودم نیست تو گفتی تا ابد پیشم میمونی … ادامهی خواندن
خاطره ها
باران امشب شدید می بارد. تو چمدانت را بسته ای. خاطره ها را هم با خود می بری. حتی یک یادگاری کوچک، یک جمله ی کوتاه، یک لبخند. کفش هایت را می پوشی. تصمیمت جدیست. هوا خیلی سرد است. این … ادامهی خواندن
قصه ی نبودن
شب آمد و انگار دگر نوری نیست ماه آمد و انگار دگر سویی نیست ابر آمد و انگار دگر دردی نیست موج آمد و انگار دگر بحری نیست یار آمد و انگار دگر هجری نیست گل آمد و انگار دگر … ادامهی خواندن
دانلود دکلمه ی آواره
سلامی پر از پرواز قاصدک های خوش خبر به تموم دوستای خوبم. امروز هم اومدم تا یکی دیگه از دکلمه هامو تقدیمتون کنم. امیدوارم خوشتون بیاد. خب این دکلمه اسمش آواره هست که با صدای خودم و تنظیم بنیامین محمدی … ادامهی خواندن
منتشرشده در داستان و حکایت, صحبت های خودمونی, صوتی, موسیقی
برچسبشده دانلود دکلمه آواره یلدا, دکلمه آواره با صدای یلدا
9 دیدگاه
“”دکلمه ای از یلدا
سلام دوستای خوبم. امروز براتون یه دکلمه آوردم. این دکلمه با صدای خودم و تنظیم بنیامین محمدی تقدیم به شما. دانلود از اینجا (بیشتر…)
بهونه
« بهونه » تو پیشم نبودی ببینی برات چه طور با همه دنیا دعوام شد. تو باعث شدی عشقوبشناسمو یه جور عجیبی دلم خوام شد. حالا بعد تو این روزای بدو میدم دست فردا دوباره همین. تا هفت آسمون بردی … ادامهی خواندن
منتشرشده در اجتماعی, اطلاع رسانی, شعر, صحبت های خودمونی
برچسبشده اثری از بنیامین محمدی با نام بهونه, بنیامین محمدی, بهونه
دیدگاهتان را بنویسید:
مسافر گم شده
از شهری دور آمده ام. مقصدم را گم کرده ام. کاش می شد پیدایش کنم! خسته ام اینجا غریبم. ولی دلم روشن است. اگر صبور باشم به مقصدم می رسم. نسیم خنکی می وزد و صورتم را نوازش می کند. … ادامهی خواندن
منتشرشده در صحبت های خودمونی
برچسبشده از نوشته های یلدا, مسافر گم شده, مقصد من!, یک جای خوب!
6 دیدگاه
قایق چوبی
قایقی ساخته ام که به دریا بروم بروم بر سر امواج بلند کاش طوفان نشود تا بچرخم دریا را تا دور تا بفهمم لذت باد بهاری تا نوازش کنم امواج لطیف قایقم چوبی است فقط ای کاش مرا جا نگذارد … ادامهی خواندن
وقتی که هستی
وقتی صدات می کنم میشه جوابمو بدی وقتی نگات می کنم میشه یکم نگام کنی مثل پرنده ای شدی تو آسمون باورم اگه کنارم بمونی ناز نگاتو می خرم تو بهترین بهونه ای تو بودنو نبودنم دلم می خواد از … ادامهی خواندن
منتشرشده در اجتماعی, شعر, صحبت های خودمونی
برچسبشده شعر, شعر وقتی که هستی از یلدا, وقتی که هستی, وقتی هستی
14 دیدگاه
آرزو
در همین نزدیکی، من به دنبال دلی می گردم، تا به نامم بزنم. تا بگویم برایش از عشق. تا بخوانم برایش نغمه. می دانم سخت است، یافتن همچین دلی. آرزویم این است، که به دنبال نگاهی باشم، شب و روز … ادامهی خواندن
منتشرشده در شعر, صحبت های خودمونی
برچسبشده آرزو, آرزو از یلدا, نوشته ای با عنوان آرزو از یلدا
8 دیدگاه
عمومی: روز روانشناس گرامی باد. گذری به دنیای علم روانشناسی
روانشناسی چیست؟ روانشناسی علم مطالعه ی رفتار و فرایندهای ذهن موجود زنده بخصوص انسان ـ بر اساس روش علمی است. از آنجا که امروزه فکر و اندیشه انسان ها پایه هر عمل و فعالیتی می باشد، شناخت و درمان مسایل و … ادامهی خواندن
منتشرشده در اجتماعی, روانشناسی, صحبت های خودمونی
برچسبشده روز روانشناس, روز روانشناس گرامی باد
22 دیدگاه
دل من
دل من. حسرت شب های بلند. دل من. حسرت گل های قشنگ. دل من. حسرت پرواز پرنده. دل من. حسرت این باد وزنده. دل من. حسرت دریای عمیق. دل من. حسرت تنهایی بید. دل من. حسرت چشمان سیاهت. دل من. … ادامهی خواندن
عمومی: آواره
اگه چشمات بباره قد دریا، اگه بارون بشه قلب سیاهت، بازم آواره ی عشقم می مونی. بازم آواره می مونه نگاهت. می گفتی من برم آروم می گیری. می گفتی که عذاب زندگیتم. حالا من نیستم آرامشت کو؟ هنوزم اضطراب … ادامهی خواندن
نوشتم نامه ای
نوشتم نامه ای با خط خوانا. شدم همسایه ی گل های تنها. نوشتم نامه ای با خط دوری. شدم آواره ی دشت صبوری. نوشتم نامه ای با خط الماس. شدم دیوانه ی عطر گل یاس. نوشتم نامه ای با خط … ادامهی خواندن