درود به عاشقان و زیبا اندیشان. بیش از یک هفته از حادثه جانکاه و دلخراش سوختن مسافران اتوبوس سنندج تهران میگذرد ولی هرگاه یادش میافتم و الآن که مینویسم، به شدت گریه میکنم. تصور کنید، ۱۱ نفر مرد، زن و بچه در آتش بسوزند، فریاد بزنند، ذره ذره کباب شوند و بوی گوشت فضای بلوار را پر کند. آن هم بخاطر بریدن ترمز تانکر حامل فراوردهی نفتی. زدن تانکر به اتوبوس تازه از ترمینال خارج شده، تانکر را منفجر کرد و اتوبوس را در کام آتش فرو برد. برای یک بار هم که شده، خدا را شاکرم که صحنه اجساد سوخته برادران و خواهرانم را ندیدم. مثل همیشه در