ورود به محله
تغییر اندازه ی متن
جستجوی قدرتمند محله
-
نوشتههای تازه
- تقدیم پنجمین بازی از فصل سوم! پنجشنبه ها، از ساعت 22، همراه ما باشید! در فصل سوم از بازی صوتی مافیا!
- سریال بازی مرکب، Squid Game, به صورت توضیح دار، اختصاصی محله نابینایان: قسمت نهم و پایانی از فصل اول اضافه شد!
- تجسم یک رویای دوردست، قسمت دهم.
- سریال کرگدن، به صورت توضیح دار، اختصاصی محله نابینایان: قسمت بیستم اضافه شد.
- بهروزرسانی، از تاریخ 5تیر ماه با پخش کتاب «سیلی واقعیت»، در برنامه صدای کتاب از رادیو گوشکن در خدمتتان هستیم.
بایگانی برچسب: s
ماهِ من، مهتاب. شماره 11.
قصه کوکو، 5. ساعت 3 صبح جمعه تازه به وسیله برج ساعت اعلام شده بود. اون شبنشینی شلوغ حدود 1 ساعت پیش تموم شده و همه با همون سر و صدا و همون شور اول شب در حالی که هر … ادامهی خواندن
منتشرشده در داستان و حکایت, صحبت های خودمونی
برچسبشده از گاه نوشت های پریسا, پنجمین قسمت, خودمونیهای من در محله, داستان, داستان دنباله دار, دنباله دار, شماره 11, صحبت خودمونی در محله نابینایان, قسمت پنجم, قصه, قصه کوکو, کمی از دل, کمی از دیروز, کمی حرف قلم, کمی خاطره, کمی قصه, کمی ناگفته, کوکو, گفتنیهای ناگفته در محله نابینایان, گوش کن, گوش کن محله ای برای همه, گوش کن محله نابینایان, ماه, ماه من, محله, محله نابینایان, محله نابینایان محله من محله ما, من و گوش کن, من و مهتاب, مهتاب
دیدگاهتان را بنویسید:
ماهِ من، مهتاب. شماره 10.
قصه کوکو، 4. منزل آخر شب و روز نمیشناخت. اون فضا تقریبا همیشه تاریک و دلگیر بود. البته برای مهمونهاش، به خصوص اون شب، این خیلی هم مثبت بود. پیکرهای ساکتی که انگار حرارت تشنگی به فاجعهشون از پشت نقابها … ادامهی خواندن
منتشرشده در داستان و حکایت, صحبت های خودمونی
برچسبشده از گاه نوشت های پریسا, چهارمین قسمت, خودمونیهای من در محله, داستان, داستان دنباله دار, دنباله دار, شماره 10, صحبت خودمونی در محله نابینایان, قسمت چهارم, قصه, قصه کوکو, کمی از دل, کمی از دیروز, کمی حرف قلم, کمی خاطره, کمی قصه, کمی ناگفته, کوکو, گفتنیهای ناگفته در محله نابینایان, گوش کن, گوش کن محله ای برای همه, گوش کن محله نابینایان, ماه, ماه من, محله, محله نابینایان, محله نابینایان محله من محله ما, من و گوش کن, من و مهتاب, مهتاب
6 دیدگاه
ماهِ من، مهتاب. شماره 9.
قصه کوکو، 3. روزها میگذشتن. زمان با موزیک قدمهای منظمش از روی عمر جهان رد میشد. تیک تاکها همچنان ادامه داشتن و حالا دیگه وسط دیوارهای سنگ و سرامیکهای اون سالن کوچیک طنین عجیبی پیدا کرده بودن. ساعتهای عروسکی به … ادامهی خواندن
منتشرشده در داستان و حکایت, صحبت های خودمونی
برچسبشده از گاه نوشت های پریسا, خودمونیهای من در محله, داستان, داستان دنباله دار, دنباله دار, سومین قسمت, شماره 9, صحبت خودمونی در محله نابینایان, قسمت سوم, قصه, قصه کوکو, کمی از دل, کمی از دیروز, کمی حرف قلم, کمی خاطره, کمی قصه, کمی ناگفته, کوکو, گفتنیهای ناگفته در محله نابینایان, گوش کن, گوش کن محله ای برای همه, گوش کن محله نابینایان, ماه, ماه من, محله, محله نابینایان, محله نابینایان محله من محله ما, من و گوش کن, من و مهتاب, مهتاب
2 دیدگاه
ماهِ من، مهتاب. شماره 8.
قصه کوکو، 2. زمان با قدمهای یکنواخت از روی لحظهها رد میشد و میگذشت. اتاقکی که زمانی یک دکهی کوچیک تعمیر ساعت بود حالا داشت به یک سالن کوچیک نمایشگاه ساعت تبدیل میشد. سالنی روشن و شلوغ در طبقات بالای … ادامهی خواندن
منتشرشده در داستان و حکایت, صحبت های خودمونی
برچسبشده از گاه نوشت های پریسا, خودمونیهای من در محله, داستان, داستان دنباله دار, دنباله دار, دومین قسمت, شماره 6, صحبت خودمونی در محله نابینایان, قسمت دوم, قصه, قصه کوکو, کمی از دل, کمی از دیروز, کمی حرف قلم, کمی خاطره, کمی قصه, کمی ناگفته, کوکو, گفتنیهای ناگفته در محله نابینایان, گوش کن, گوش کن محله ای برای همه, گوش کن محله نابینایان, ماه, ماه من, محله, محله نابینایان, محله نابینایان محله من محله ما, من و گوش کن, من و مهتاب, مهتاب
5 دیدگاه
ماهِ من، مهتاب. شماره 7.
قصهی کوکو، بخش اول. تیک، تاک. تیک، تاک. از در و دیوار این صدا میبارید. اتاق حسابی بزرگ بود ولی انگار دنیایی از صدا رو داخلش جا داده بودن. ساعتها از همه رنگ و همه شکل روی قفسهها با … ادامهی خواندن
منتشرشده در داستان و حکایت, صحبت های خودمونی
برچسبشده از گاه نوشت های پریسا, خودمونیهای من در محله, داستان, داستان در گوش کن, در کوچه باغ قصهها, دنبالهدار, شماره 7, صحبت خودمونی در محله نابینایان, قصه, قصه کوکو, کمی از دل, کمی حرف قلم, کمی داستان, کمی قصه, کمی ناگفته, کوکو, گفتنیهای ناگفته در محله نابینایان, گوش کن, گوش کن محله ای برای همه, گوش کن محله نابینایان, ماه من, محله, محله نابینایان, محله نابینایان محله من محله ما, من و گوش کن, من و مهتاب, مهتاب, همقدم با قصه, یک داستان دنبالهدار
2 دیدگاه
ماهِ من، مهتاب. شماره 6.
پیشی. زمانی من یه گربه داشتم. یه گربهی رنگی. چندتا رنگ رو با هم داشت و ترکیبش قشنگ بود. بهش میگفتم پیشی. نمیخواستم اسم روش بذارم. پیشی اتفاقی و به مرور اسمش شده بود. از بس که روی هوا اینطوری … ادامهی خواندن
منتشرشده در خاطره, داستان و حکایت, صحبت های خودمونی
برچسبشده از گاه نوشت های پریسا, باز هم پریسا و خاطراتش در گوش کن, پیشی, حسرت, خاطره, خشم, خودمونیهای من در محله, در کوچه باغ خاطرات, شماره 6, صحبت خودمونی در محله نابینایان, قصه پیشی, کمی از دل, کمی از دیروز, کمی حرف قلم, کمی خاطره, کمی قصه, کمی ناگفته, گربه, گفتنیهای ناگفته در محله نابینایان, گوش کن, گوش کن محله ای برای همه, گوش کن محله نابینایان, ماه من, محله, محله نابینایان, محله نابینایان محله من محله ما, من و گوش کن, من و مهتاب, مهتاب, همقدم با پیشی, یک تجربه سخت, یک خاطره و چندینتا درس, یک داستان کوتاه
2 دیدگاه
ماهِ من، مهتاب. شماره 5.
شکلِ نور. بچه که بودم، ترینها واسم خیلی جذاب بودن. ترینهای بچگیم رو دوست داشتم. واسم جالب بودن و منشأ کلی تصورات رنگی که عشق میکردم باهاشون. بزرگترین بستنی دنیا. بلندترین ساندویچ دنیا. بزرگترین قوطی کرم دنیا که دوست داشتم. … ادامهی خواندن
منتشرشده در داستان و حکایت, صحبت های خودمونی
برچسبشده از گاه نوشت های پریسا, ترین, خودمونیهای من در محله, شکل نور, شماره 5, صحبت خودمونی در محله نابینایان, کمی از دل, کمی از دیروز, کمی حرف قلم, کمی خاطره, کمی قصه, کمی ناگفته, گفتنیهای ناگفته در محله نابینایان, گوش کن, گوش کن محله ای برای همه, گوش کن محله نابینایان, ماه من, محله, محله نابینایان, محله نابینایان محله من محله ما, من و گوش کن, من و مهتاب, مهتاب, نور, وصفی بیتوصیف, یک داستان کوتاه, یک سوال سخت
2 دیدگاه
ماهِ من، مهتاب. شماره 4.
پایان! بعد از ظهر پاییزی با تمام حال و هواش توی خیابون. شلوغیهای معمول روز کاری هم نتونسته خمودی خاکستری هوا رو پاک کنه. پرستو مثل برق، انگار سایهای گذرا، از بین آدمها و ماشینها و جریان زندگی رد میشه. … ادامهی خواندن
منتشرشده در داستان و حکایت, صحبت های خودمونی
برچسبشده از گاه نوشت های پریسا, امید, پرستو, خودمونیهای من در محله, رویا, شماره 4, صحبت خودمونی در محله نابینایان, قصهای از یک پایان, کمی از دل, کمی از دیروز, کمی حرف قلم, کمی خاطره, کمی رویا, کمی ناگفته, گفتنیهای ناگفته در محله نابینایان, گوش کن, گوش کن محله ای برای همه, گوش کن محله نابینایان, ماه من, محله, محله نابینایان, محله نابینایان محله من محله ما, من و گوش کن, من و مهتاب, مهتاب, یک داستان کوتاه
3 دیدگاه
ماهِ من، مهتاب. شماره 3.
یک طعم تلخ آشنا. بچه که بودم، تقلب زیاد میکردم. واقعیت مثبتی نیست ولی من هرگز معصومیت یک بچه رو در خودم ندیدم. اعترافش رو دوست ندارم ولی این واقعیته و تجربه یادم داده که واقعیت همیشه واقعیته. … ادامهی خواندن
منتشرشده در صحبت های خودمونی
برچسبشده از گاه نوشت های پریسا, خودمونیهای من در محله, شماره 3, صحبت خودمونی در محله نابینایان, کمی از دل, کمی از دیروز, کمی حرف قلم, کمی خاطره, کمی رویا, کمی ناگفته, گفتنیهای ناگفته در محله نابینایان, گوش کن, گوش کن محله ای برای همه, گوش کن محله نابینایان, ماه من, محله, محله نابینایان, محله نابینایان محله من محله ما, من و گوش کن, من و مهتاب, مهتاب
8 دیدگاه
ماهِ من، مهتاب. شماره 2.
دیشب، لحظه هایم سرشار از رویا، رویاهایم مالامال از آسمان، و آسمانم آکنده از عطرِ حضورِ تو بود! آشنای من! مهتاب! با تو مینگارم، برگ برگِ شبانه های نمناکم را، نهان در خلوتِ پناهدهندهی شب. پر میشوند، تمامِ پیچاپیچِ سطرهایم، … ادامهی خواندن
منتشرشده در صحبت های خودمونی
برچسبشده از گاه نوشت های پریسا, خودمونیهای من در محله, شماره 2, صحبت خودمونی در محله نابینایان, کمی از دل, کمی از دیشب, کمی حرف قلم, کمی رویا, کمی ناگفته, گفتنیهای ناگفته در محله نابینایان, گوش کن, گوش کن محله ای برای همه, گوش کن محله نابینایان, ماه من, محله, محله نابینایان, محله نابینایان محله من محله ما, من و گوش کن, من و مهتاب, مهتاب
9 دیدگاه
ماهِ من، مهتاب. شماره 1.
بیتاریخ! شب روی شونه های دنیا اونقدر سنگین بود که زمین توی خودش فرو میریخت. من بودم و مهتاب بود و تو بودی و یک دسته آسمونیهای از جنسِ خاکِ آمادهی پرواز. هوا سنگ شده بود. مهتاب در حصارِ نگاهِ … ادامهی خواندن
منتشرشده در صحبت های خودمونی
برچسبشده از گاه نوشت های پریسا, خودمونیهای من در محله, صحبت خودمونی در محله نابینایان, گفتنیهای ناگفته در محله نابینایان, گوش کن, گوش کن محله ای برای همه, گوش کن محله نابینایان, ماه من, محله, محله نابینایان, محله نابینایان محله من محله ما, من و گوش کن, من و مهتاب, مهتاب
16 دیدگاه