ورود به محله
تغییر اندازه ی متن
جستجوی قدرتمند محله
-
نوشتههای تازه
- ماهِ من، مهتاب. شماره 13.
- تقدیم دوازدهمین بازی از فصل سوم! پنجشنبه ها، از ساعت 22، همراه ما باشید! در فصل سوم از بازی صوتی مافیا!
- انتشار کتاب خودآموز مبانی HTML برای نابینایان
- سریال یاغی، به صورت توضیح دار، اختصاصی محله نابینایان: قسمت دوازدهم اضافه شد!
- نشریه جهان آزاد، شماره 49. کمک به کودکان در غلبه بر دفاع لمسی.
بایگانی برچسب: s
یک دستخط: بخش پنجم
هشدار: تمامی اسامی، شخصیتها، و رخدادهایی که در این داستان آورده شدهاند، ساختهی ذهن نویسنده هستند و واقعیت ندارند. هرگونه تشابه عناصر این داستان با عناصر موجود در دنیای واقعی، کاملاً ناخواسته بوده و از کنترل نویسنده خارج است. شما … ادامهی خواندن
منتشرشده در اجتماعی, داستان و حکایت
برچسبشده استخر, پارک نا امن, پژمان, پلیس, تدریس, حامد, داستان یک دستخط, زندگی مشترک, ساقی, ساقی هشیش, مادر پژمان, مستعجری, هشیش, یک آشنایی نافرجام, یک دستخط
30 دیدگاه
یک دستخط: بخش چهارم
هشدار: تمامی اسامی، شخصیتها، و رخدادهایی که در این داستان آورده شدهاند، ساختهی ذهن نویسنده هستند و واقعیت ندارند. هرگونه تشابه عناصر این داستان با عناصر موجود در دنیای واقعی، کاملاً ناخواسته بوده و از کنترل نویسنده خارج است. شما … ادامهی خواندن
منتشرشده در اجتماعی, داستان و حکایت
برچسبشده استخر, پارک نا امن, پژمان, پلیس, تدریس, حامد, داستان یک دستخط, زندگی مشترک, ساقی, ساقی هشیش, مادر پژمان, مستعجری, هشیش, یک آشنایی نافرجام, یک دستخط
17 دیدگاه
یک دستخط: بخش سوم
هشدار: تمامی اسامی، شخصیتها، و رخدادهایی که در این داستان آورده شدهاند، ساختهی ذهن نویسنده هستند و واقعیت ندارند. هرگونه تشابه عناصر این داستان با عناصر موجود در دنیای واقعی، کاملاً ناخواسته بوده و از کنترل نویسنده خارج است. شما … ادامهی خواندن
منتشرشده در اجتماعی, داستان و حکایت
برچسبشده استخر, پارک نا امن, پژمان, پلیس, تدریس, حامد, داستان یک دستخط, زندگی مشترک, ساقی, ساقی هشیش, مادر پژمان, مستعجری, هشیش, یک آشنایی نافرجام, یک دستخط
19 دیدگاه
یک دستخط: بخش دوم
هشدار: تمامی اسامی، شخصیتها، و رخدادهایی که در این داستان آورده شدهاند، ساختهی ذهن نویسنده هستند و واقعیت ندارند. هرگونه تشابه عناصر این داستان با عناصر موجود در دنیای واقعی، کاملاً ناخواسته بوده و از کنترل نویسنده خارج است. شما … ادامهی خواندن
منتشرشده در اجتماعی, داستان و حکایت
برچسبشده استخر, پارک نا امن, پژمان, پلیس, تدریس, حامد, داستان یک دستخط, زندگی مشترک, ساقی, ساقی هشیش, مادر پژمان, مستعجری, هشیش, یک آشنایی نافرجام, یک دستخط
23 دیدگاه
یک دستخط: بخش اول
هشدار: تمامی اسامی، شخصیتها، و رخدادهایی که در این داستان آورده شدهاند، ساختهی ذهن نویسنده هستند و واقعیت ندارند. هرگونه تشابه عناصر این داستان با عناصر موجود در دنیای واقعی، کاملاً ناخواسته بوده و از کنترل نویسنده خارج است. شما … ادامهی خواندن
منتشرشده در اجتماعی, داستان و حکایت
برچسبشده استخر, پارک نا امن, پژمان, پلیس, تدریس, حامد, داستان یک دستخط, زندگی مشترک, ساقی, ساقی هشیش, مادر پژمان, مستعجری, هشیش, یک آشنایی نافرجام, یک دستخط
32 دیدگاه
توی این سه روز تعطیلی بر من چه گذشت
عرض سلام دارم خدمت تمامی دوستان و عزیزان در محله ی نابینایان امیدوارم که حالتون خوب باشه و ایام به کام (بیشتر…)
منتشرشده در خاطره, صحبت های خودمونی
برچسبشده استخر, تعتیلات, تعطیلات, خاطرات تعطیلات, سه روز خوشگذرونی, شنا
18 دیدگاه
طب سنتی،3، استخر شنا
تابستان است و هزاران نفر از مردم برای رها شدن از گرما به استخرهای شنا پناه می برند .از آن جا که این مکان ها عمومی هستند و افراد با سطح بهداشت های متفاوت در آنجا جمع می شوند، استخر … ادامهی خواندن
منتشرشده در اخبار, اطلاع رسانی, گزارش, مقاله ها
برچسبشده آب استخر, آسیب های آب استخر, استخر, استخر سنتی, طب سنتی
14 دیدگاه
خاطره ی من از خوشگذرانی در بیست فروردین
خوب دقیق یادمه. بیستم بود. بیست فروردین نود و پنج. این چند وقته جایی سفر نرفته بودم. تعطیلی هم که کار ما ماشالاش باشه اصلا نداره. دلم گرفته بود و گفتم توی این ی کم زمانی که عصر دارم، بزنم … ادامهی خواندن