سلامی به رنگ ناب صفای یک سلام آشنا به شما آشنایان محله نابینایان. امید که روزگارتون آکنده از هوای آشنای خدا باشه! گاهی پیش میاد که رویاهامون با انتظاراتمون نمیخونن. گاهی اتفاق میافته که به خودمون میاییم و میبینیم مقصدی که بهش میرسیم به هر دلیلی با جایی که در نظر داشتیم متفاوته. خیلی از این گاهیها واقعا تقصیر ما نیست. مادری که فبرای فرزندش خواهان بالاترین موفقیتهاست اما یک یا چند معلولیت بنبستهای ناگذریرو به وجود میارن که هیچ گذاری ازشون نیست. در چنین شرایطی چه باید کرد؟ اینهمه تفاوت چه جوری برطرف میشه؟ اصلا راهی هست؟ شاید جواب این پرسش و پرسشهایی نظیر اینرو بشه در
Tag: اشتغال
سلام گوش کنی های عزیز. درود هم محلی های قدیم. گفتم هم محلی های قدیم شاید تعجب کنید. خوب تعجب نداره من محمد جواد خادمی هستم که دارم این پست را از طرف انجمن روشنبین اصفهان براتون می نویسم. یه روز و روزگاری من پایه ثابت این سایت بودم البته اشتباه نشه ها هنوز هم خواننده و شنونده هستم ولی خب خیلی وقت اجازه نمی دهد که حضور مستقیمی داشته باشم. دوستان همان طور که خودتون از من هم بهتر می دانید شغل برای ما نابینایان و کم بینایان اهمیت و جایگاه ویژه ای دارد. به بیانی استقلال ما زمانی ضمانت دارد که پول در بیاریم، پول. ماساژ از
این لیست رو تکمیل کنید خب من امروز به کلهم زده یه لیستی رو بر اساس اصول بیقاعدۀ طوفانهای ذهنی بنویسم و دوست دارم شما هم تکمیلش کنید. اما و اگرهاش بمونه واسه بعد. هرچی، هرچی، هرچی به ذهنتون رسید که میتونه برای یه نابینا به عنوان یه کاری که وقت پر کن باشه به حساب بیاد، بنویسید. من خودم مجردم ولی ممکنه شما نباشی و کارایی رو در لیست بنویسی که بشه با همراهی زن یا بچه یا با جفتشون انجام داد یا مثلا من تکنفره زندگی میکنم ولی شما ممکنه در عین اینکه مجرد هستی، با افرادی زندگی کنی که مثلا خواهر یا برادر یا والدین یا
دستهها
اه. لعنتی!
نشسته بود روی سنگفرشی که باهاش جدول رو فرش کرده بودند و داشت زار زار گریه میکرد. خیلی بد گریه میکرد. انگاری که کسی رو از دست داده باشه. یا انگاری که کسی داشته باشه اذیتش کنه. یا انگاری که یه جاییش زخمِ عمیقی برداشته باشه و خون زیادی در حال رفتن ازش باشه. یا انگاری که یه مصیبتِ غیر قابل تصور روی سرش هوار شده باشه. زار و زار. های و های. اونقدر جانسوز که منم نشستم کنارش و شروع کردم به هرچی بدبختیم بود فکر کردن. چشمهام میسوخت. منم شروع کردم به گریه، ولی بیصدا. جرأت نکردم مثل خودش جانسوز گریه کنم. من بیصدا اشک میریختم. ازش
سلام. چطوری؟ چرا زودتر نگفتی پست بزنم؟ باید چهارشنبه پست رو میفرستادم. تو برنامه هام این بود. تقصیر خودته. حالا بریم سراغ ادامش. سعی میکنم بین خاطراتم یه سری مطالبی که فکر میکنم میتونه مفید باشه رو بنویسم که صرفا خاطره نباشه و نکات آموزنده هم داشته باشه. برنامه نویسی چقدر به ریاضی نیاز داره و آیا باید من با صفر و یکها کار کنم؟ بذارید اول از دنیای قشنگ صفر و یکها شروع کنم. ببینید بر خلاف تصور عام الآن تقریبا هیچ برنامه نویسی با صفر و یک کار نمیکنه و برنامه نویسان پیشین که دستشون درد نکنه زحمت کشیدن و زبانهای برنامه نویسی درست کردن که به
درود بر شما دوستان عزیز! امیدوارم هر کجا که هستید خوب و خوش باشید و ایام به کامتان باشد! در این پست قصد دارم شما را با وضعیت اشتغال نابینایان در کشور رمانی آشنا کنم. امیدوارم که این پست بتواند شما را در اطلاع رسانی هرچه بیشتر یاری کند. همانطور که عده ای از دوستان مطلع هستند در کشورهای اروپایی نیز مانند ایران اکثر معلولین به ویژه نابینایان شاغل نیستند و فقط با مستمری که از دولت دریافت می کنند اموراتشان می گذرد. در کشور رمانی اکثر نابینایان شاغل در زمینه ماساژ فعالیت می کنند, عده ای نیز که دارای مدرک تحصیلی کارشناسی یا کارشناسی ارشد هستند در مدارس
سلام و احترام خدمت افرادی که نوشته بنده را مطالعه می کنند. امروز قصد دارم راجع به فروشگاه سازها و ابزار ایجاد یک فروشگاه اینترنتی برای شما خوبان صحبت کنم. این که اشتغال برای توان خواهان امری مهم هست بر هیچ کس پوشیده نیست و می دانید که اغلب افراد شانسی برای استخدام در ادارات و دستگاه ها ندارند و برخی هم از چنین روحیه ای برخوردار نیستند. اگر بخواهیم بسته پیشنهادیی برای معلولان داشته باشیم نکات زیادی برای ارائه هست، اما یکی از کارآمد ترین مباحث تجارت الکترونیک و فروش از طریق اینترنت و فضای گسترده وب است، اگر یک وبسایت داشته باشید و آن را فروشگاهی نمایید
درود. از اونجایی که این برنامه مهمیه حد اقل از نظر خودم, واس همینم مشکلی که تو کامنتا گفته بودید حلش کردم. پس بدون ترس و لرز و با خیال راحت دانلود کنید. شرمندم که این مشکل پیش اومده بود. درود, درود, درود, و باز هم درود. درود کتاب دارا. درود مدیر کتابخونه ها. درود همسنگرا. درود هم محلیا. حالو احوالتون بچه ها. میگید چی کار کنیم آخه. خَخ خب رئیس دستور داده کمتر از 250 کلمه ننویسیم. پس من وِر میزنم, و شما هم بخونید. حالا هر چی میگیم هر 250 کلمه ای که الزاماً 250 کلمه نیست, فایده نداره که نداره. تو کَفَش نمیره که نمیره. متوجه
هشدار: این نوشته، به همراه تمام اتفاقات، اسامی، و سایر مواردی که در آن به آن ها اشاره شده است، کاملا زاییده ی تخیل نویسنده بوده، واقعیت ندارد، و شباهت آن با اتفاقات، اشخاص، و سایر موارد در دنیای واقعی، کاملا ناخواسته، و خارج از کنترل نویسنده می باشد. در صورتی که این نوشته را بخوانید، موافقتتان را با آنچه در بالا ذکر شد، اعلام کرده اید. در غیر این صورت، لطفا این مطلب یا این تارنما را ترک فرمایید. چند وقتیست وب ننوشته ام فقط و فقط به این خاطر که اتفاق تازه ای در زندگیم نیفتاده است. از آنجا که اشتغال بحث مهمی میان همه است، بد
با سلام خدمت همه ی دوستانی که وقت گذاشته و این پست را مطالعه میکنند. میخوام ابتدا از قانونی مهم که در پیشرفتِ من خیلی مؤثر بوده البته خیلی سطحی براتون بگم. و سپس باز هم خیلی سطحی از سرگذشتم براتون خواهم گفت که ربطِ زیادی به همان قانون داره. و این رو هم بگم که 8 9 روزی مشهد رفته بودم برای زیارت و سرکشی به شرکت و تیمَم و از محله دور بودم. حالا که برگشتم، اتفاقهای خوب و بدِ زیادی اینجا افتاده. که از آن جمله موفقیت یک شطرنج بازِ نابینا و داغدار شدنِ آقا شهروز و خانواده ی محترمشان هست که جا داره به نوبه
با سلام خدمت دوستان عزیزم خیلی دلم گرفته میخوام باحاتون درد و دل کنم و کمک بگیرم کلاس پنجم بودم یک خانم شد معلم ما امتحانات نوبت اول رو رد کردم همه چیز داشت به خوبی پیش میرفت تا یک روز معلم به مدیر مدرسه گفت سجاد نامحرمه من نمیتونم بحش درس بدم من این رو که شنیدم از مدرسه رفتم و دیگه ادامه ندادم هرچی معلم و مدیر بحم زنگ زد من قبول نکردم اون سالو ادامه ندادم تا ساله بعد همون معلم قدیمی خودم بحم زنگ زد و گفت بیا میخام خودم بحت درس بدم آقای خزایی گفت دوباره باید کلاس پنجم بخونی با این که ناراحت
در پی انتشار فیلم آن سوی تاریکی که در انجمن علمی، فرهنگی موج نور اصفهان تولید شده بود توسط دوست عزیزمان آقای شهروز حسینی در سایت محبوب گوش کن، به اطلاع می رساند: انجمن علمی، فرهنگی موج نور اصفهان با در نظر گرفتن اهمیت مشکل اشتغال نابینایان و کم بینایان در کنار فعالیت های دیگر خود، چندی است اقدام به تشکیل جلساتی با عنوان گشایشی در اشتغال نابینایان با حضور اساتید دانشگاه، نابینایان صاحب نظر و علاقمند، مدیران و مسؤولین و افراد مرتبط نموده است. این جلسات به صورت مرتب و به صورت جدی در محل انجمن بر گزار شده و همچنان بر گزار خواهد شد؛ در این جلسات
سلام بر رفقا بحث این پست آزاد است موضوع اشتغال شما نظر بدهید در این پست نظرات هم را نقد میکنیم و یا نظرات را قبول میکنیم راه کار ایجاد اشتغال برای دوستان نابینا چیست این گره کور چطور باز میشود وظیفه ی ما چیست از کجا باید شروع کرد خوشحال میشوم اگر کسی در خصوص نابینا ها ی کشور های پیشرفته چیزی میدونه مطرح کنه آنها اشتغالشان چگونه است زندگی یک نابینا در آمریکا بهتر است یا ایران . یک سوال هم دارم اگر شما 500 میلیون پول داشتید با آن چه میکردید چه تولیدی راه میانداختید به هر حال صحبت کنید و هر چه دوست دارید بگویید
با سلام. بسیار ممنونم از لطف شما و تمامی کسانی که زحمت میکشند تا من نابینا بهتر بتونم در صدد رفع نیازهای خودم بر بیام. مدتهاست که میخواستم تماس بگیرم و این مطلب رو عرض کنم اما حالا که فرصت پیش آمده خوبه که بگم تا بچه های دیگه هم بدونند. من سال گذشته در یکی از بیمارستانهای استان یزد که بسیار در سطح کشور معروف هست (بیمارستان دکتر مجیبیان) مشغول به کار شدم پس از گذشت یک ماه به خاطر حجم وسیع پذیرش و ترخیص بیماران و تغییرات لحظه ای لیست بیماران و عدم قدرت حافظه من در به خاطر سپردن اسامی و حتی شماره تلفنها که از
درود. حتماً میدونید که من تا حالا شش بار رفتم به انجمن نبینستان و هربار اونجا آقای مسئول رو که هم اسمش مسئوله و هم رسمش، با یه ترفند مجبور کردم که با وجود کارشکنیها و نا آگاهیهاش، کارم رو راه بندازه و اون چیزی که میخوام رو بهم بده. حالا اومدم تا براتون تعریف کنم که در هفتمین مراجعه ی خودم به این انجمن، بین من و این آقای مسئول چی گذشت. قضیه از این قراره که من یه روز به قصد پیدا کردن شغل رفتم به این انجمن تا بتونم از طریق این انجمن یه کاری واسه خودم دست و پا کنم. طبق معمول، وارد که شدم،
دانلود متن با حجم900KB از اینجا رویکردی اجتماعی و فرهنگی به چالشهای شغلی نابینایان در ایران اسدالله بابایی فرد[1] چکیده: با وجود آن که در سطح جهانی توجه خاصی به حقوق معلولان میشود، در ایران هنوز معلولان در زندگی روزمرهی خود دچار مشکلات جدی هستند. قوانینِ مصوبِ دولتیِ حامیِ معلولان، به ویژه نابینایان و کمبینایان، در زمینههایی همچون اشتغال تاکنون به طور مطلوب در ایران اجرا نشدهاند. مسائل و مشکلات نابینایان دارای زمینهها و عوامل متعددی است، که از مهمترین آنها میتوان به زمینهها و عوامل اجتماعی و فرهنگی اشاره کرد. هدف این پژوهش عبارت است از بررسی وضعیت اشتغال نابینایان در ایران و
بنام خدا با سلام و عرض ادب خدمت همه ی دوستان عزیز, با توجه به پست آقای امیر سرمدی و جمع بندی که از نظرات دوستان کردم, بر خود لازم میدونم که یه اطلاعاتی رو در اختیار شما عزیزان قرار بدم که ممکنه از اونا بی اطلاع باشید. اگه اطلاع هم دارید که چه بهتر. 1- کمک هزینه ی درمانی: ما اینجا یه قانوی داریم بعنوان “کمک هزینه ی درمانی” که اگه کسی به هر دلیلی البته بجز زیبایی تحت عمل جراحی قرار بگیره و یا آزمایشی, سونوگرافی, سی تی اسکن, ام آر آی, هزینه های بیمارستانی و بستری داشته باشه میتونه علاوه بر دفترچه درمانی و بیمه تکمیلی
بیکاری، یکی از بدترین درد هاییست که شاید یک انسان، خصوصا در عصر جدید، به خودش دیده است. اینکه بی شغل باشی و برچسب بیکار، روی پیشانیت خورده باشد. اینکه هرجا حرف از کار به میان می آید، زود خودت را جمع و جور می کنی یا به زور و با توسل به برجسته کردن اوضاع نابسامان مملکت و جهان شمول بودن بیکاری، می خواهی که بیکاری خودت را توجیه کنی. گاهی رنگت میان دوستان یا مهمانان از گوشه کنایه های احتمالی ای که به تو می زنند، به سرخی، زردی یا سفیدی می گرود. اعصابت به هم می ریزد، و شاید وقت هایی شده که حتی به نابودی
با سلام خدمت همه دوستان و هم محلی های عزیز بعد از چند روز غیبت بخاطر تمرینات تیم ملی شنا نابینایان خدمت شریفتان رسیدم تا جواب کامنتهای همه دوستانی که در یادداشت خود اشتغالی نظر گذاشته بودن را بدهم . خوب دوستان عزیز من فقطچیزهائی را که به ذهنم رسید را برایتان نوشتم دیدم بعضی دوستان از جائی گله مند بودن و بسیار هم ناراحت خوب حق دارید اما تا کی میخواهید دستتان را جلوی مسیولان دراز کنید و از اونا کمک بخواهید .من قبل از اینکه یادداشت قبلی را بگذارم با جناب مهندس نصرالله رضائی حدود 1ساعت در مجتمع شهدای 7تیی اصفهان به بحث پرداختیم برای اشتغال دوستان