ورود به محله
تغییر اندازه ی متن
جستجوی قدرتمند محله
-
نوشتههای تازه
- قسمت هشتم اضافه شد. دانلود نمایش معجزه عظیم
- نشریه نگاه، ویژه کودکان و نوجوانان، شماره 18: نگاهی به دنیای گشت، کشف و تجربه
- به مناسبت سالروز تأسیس محله نابینایان، انیمیشن موانا، Moana 2016، دوازدهمین انیمیشن توضیحدار شده توسط محله نابینایان در بخش انیمه محله، تقدیم به شما
- تجسم یک رویای دوردست، قسمت دوازدهم.
- تفلدِ محلمون مُبااااارَک! هم محلیها! با یه بازی درجه یک به عنوان هدیه تولد چطورین؟
بایگانی برچسب: s
تجسم یک رویای دوردست، قسمت یازدهم.
صدای رویا ها را میشنوم از جایی در دوردست. از پشتِ همین دیوار، که شب بافته است. صدایم می زنند، گاهی نا امید و خسته، گاهی بلند و امیدوار! راهِ خلافِ رویا ها را پیش میگیرم تا صدا ها گم … ادامهی خواندن
منتشرشده در شعر, صحبت های خودمونی
برچسبشده امامزاده, برف, تجسم, تجسم رویا, تجسم یک رویا, تجسم یک رویا در گوش کن, تجسم یک رویا در محله نابینایان, تجسم یک رویای دوردست, تجسم یک رویای دوردست در گوش کن, تجسم یک رویای دوردست در محله نابینایان, خاطره, درد, دوچرخه, رویا, رویاهای غریبه, رویای دوردست, زمان, شماره11, قسمت یازدهم, قلم, کولاک, گوش کن, گوش کن محله ما, گوش کن محله نابینایان, لحظه, مادربزرگ, محله, محله نابینایان, نابینایان, یازدهمین شماره از تجسم یک رویا, یازدهمین شماره از تجسم یک رویا در گوش کن, یک رویای دوردست
دیدگاهتان را بنویسید:
ماندگارترین یلدا
به نام خدا. آن روزها تنها هشت سال داشتم. چند روز بیشتر به شب یلدا نمانده بود. هوا به شدت سرد شده بود و سوز عجیبی داشت. همه در تلاش برای خرید خوراکیهای خوشمزه برای شب یلدا بودند. همه در … ادامهی خواندن
منتشرشده در خاطره, داستان و حکایت, صحبت های خودمونی
برچسبشده بارون, برف, خاطره, خاطره ی یلدایی, ماندگارترین یلدا, یلدای 1398
9 دیدگاه
گذر زمان
یادش بخیر اون سال ها. نه خیلی سال قبل تا همین ده سال قبل. سال هایی که آذر که می اومد با خودش کولِ باری از برف هم می آورد و اگه زیادی خساست به خرج می داد تا بیستم … ادامهی خواندن
منتشرشده در خاطره, صحبت های خودمونی
برچسبشده برف, زیبایی های زمستان, من و دوران بچگی, یاد اون روزا بخیر, یادش بخیر
28 دیدگاه
موتورخونه؟ من که نفهمیدم علتش چیه
سلامی گرم خدمت دوستان گلم تو سایت پر بازدید gooshkon دوستان چه خبر این روزا خوش میگذره؟ اینجا که آدم از سردی یخمک میشه هوا ۲۵ درجه زیر صفره هدود ۸۵ سانت برف تو کوچه هست نمیدونم خوشتون از برف … ادامهی خواندن
منتشرشده در صحبت های خودمونی, طنز, کودکان و نونهالان
برچسبشده برف, برف بازی, حسین, صدا های عجیب بدن, صدای گوش, من که نفهمیدم علتش چیه, موتورخونه, یه کم آدم برفی
30 دیدگاه
دلم تنگ شده واسه شب های برفی
به نام خدا سلام.خوبید بچه ها. نمیدونم چرا ولی یهویی حال و هوای برف زد به سرم.آخه اینجا واقعا سرد شده. بچه ها من یه دو سالی هست که توی خونمون کرسی میذارم.انصافا خیلی حس باحالی داره. من کلا با … ادامهی خواندن
منتشرشده در اجتماعی, خاطره, صحبت های خودمونی
برچسبشده برف, زمستون, سمیرم, شب های برفی, صحبت های خودمونی
38 دیدگاه
برففففف. زودتر بیااا
پاییز تمام شد. دفتر زمستان را باز کن. برگ اولش را با کاغذی از جنس دلت جلد کن. صفحه به صفحه اش را با امید خطکشی کن. این بار بهتر ورق بزن. با احتیاط بیشتری نگهش دار. شروع به نوشتن … ادامهی خواندن
منتشرشده در اخبار, داستان و حکایت, شعر, صحبت های خودمونی
برچسبشده برف, درد و دل امیر سرمدی با برف, زمستان, زمستان زمستان میشود, شعر سیب و باغچه ی همسایه, موج برف و سرما در راه کشور
35 دیدگاه
کمی با من:
سلام. حالتون خوبه؟ چه خبر؟ چی کارا میکنید؟ دیروز (6.10.1391) به من خیلی خوش گذشت. به شما چی؟ همون طور که میدونید مشهد خیلی برف اومد. خیلی حال داد!! خیلی هیجانی بود!! مخصوصا تو مدرسه! وقتی فهمیدیم تک زنگ آخر … ادامهی خواندن
منتشرشده در اخبار, خاطره, صحبت های خودمونی, کودکان و نونهالان
برچسبشده بارون, برف, حال نوشت, دل نوشت, سجاد, سجاد آریانفر, مدرسه
3 دیدگاه