خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

بینا و نابینا

با نکوهش گفت بینایی به کور، گشته ای بیگانه با دنیای نور. روز روشن بر سر چَه میروی، راه را گم کرده بیرَه میروی. پای ناگه نیزنی بر سنگها، بیخبر هستی ز راز رنگها. میگذاری دست بر دیوار ما، میفزایی بر غم و آزار ما. گر بگیرند این عصا را ای فلان، باز میمانی ز رفتن بیگمان. عمر را بر تیرگیها باختی، روز و شب را هیچگاه نشناختی. با پزشکی درد خود را باز گو، نور چشم بسته ات را باز جو. تا ز دنیای سیاهی وارهی، در جهان روشنایی پا نهی. کور روشندل بگفت ای دیده ور، از درون من نگشتی با خبر!. در درون من به غیر
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

اینایی که میگم یهویی به ذهنم رسید شما بگید خوبه یا بده کمه یا زیاده

درود بر دوستان و نازنینان با صفای خودم. عرضم به حضور انور و مبارک شما که این اولین پست نوشتاری من پس از نقل و انتقالات و تغییر و تحولات در محله هست پس کلمه‌سنجها خود کلمات این پست را در ترازو گذاشته کشیده و تعیین نموده که دارای حد نصاب 250 بوده یا نبوده حقیقتش من شیوه کشیدن کلمات را ندانسته چنان چه نازنینی آن را به حقیر آموخته نهایت سپاس و تشکر را بعمل آورده خود را بنده و عبید وی دانسته پس از مدیران و ویرایشگران و آرایشکاران درخواست نموده این یکی را به دیده اغماض نگریسته از آن درگذشته تا سبب تلطیف خاطر و دل