یک سلام گرم به دوستان گرم و با صفای محله نابینایان. امید که مثل خورشید همیشه تابنده باشید! امروز با آخرین بخش از سفر طولانی این نوبتمون به جهان آزاد با شما هستیم. در چهار بخش گذشته آگاهتر شدیم که والدین به عنوان اولین و مهمترین مربیان تحرک کودکان به خصوص کودکان نابینا چه نقش بزرگی در شروع حرکت و طی مسیر فرزندانشون به سوی استقلال ایفا میکنن. با گرایشهای متفاوت علمی و تصورات مختلف و فرضیات متعدد درباره نابینایی و روشهای قدیمی و جدید کمک به فرد نابینا برای شکلگیری آینده و یافتن جایگاهش در جهان اطرافش هم بیشتر آشنا شدیم. نظرات متفاوترو از صاحبنظرهای این
Tag: جلسه
سلامی به صمیمیت بهار به اعضای صمیمی محله نابینایان. امید که خورشید عشق و شادی در آسمان دلهاتون همواره بتابه! نوبت پیش، در گشت و گذارمون در جهان آزاد تا جاهای خوبی پیش رفته بودیم و امروز قراره بیشتر و بیشتر در مقوله نقش والدین در تحرک و هدایت فرزندان نابیناشون به سوی جهانی بزرگتر و بازتر، یعنی دنیای واقعی پیش بریم، و ببینیم و بدونیم که واقعا بینایی چقدر در کسب موفقیتهای فردی و اجتماعی نقش داره و چطور میشه این نقشرو در صورت فقدان این حس، با حسها و تواناییهای دیگه بدنی و روحی جبران کرد. امروز در ادامه سفر چند بخشیمون، با مدلها و نگرشهای
یک سلام به رنگ و عطر اردیبهشت به اعضای عزیز محله نابینایان. امید که در قلب بهار، حال و هوای قلبهای همگیتون بهاری باشه! با بخش سوم از سفر طولانی این بار محله نابینایان به جهان آزاد با شما هستیم. در بخشهای پیشین، با نقش والدین به عنوان مربیان موثر در تحرک فرزندان نابیناشون، با اهمیت استفاده از عصا در زندگی نابینایان، و با کاربرد فراگیر عصا به عنوان یک ابزار بسیار مفید از بسیاری جهات در زندگی یک فرد نابینا، اعم از کودک یا بزرگسال بیشتر آشنا شدیم. و حال، بدون اتلاف وقت و اطاله کلام، بریم تا به ادامه این سیر طولانی بپردازیم، تا شاید
سلام به تمامی اعضای آشنای محله نابینایان به خصوص اهل سیر و سفر. امید که بهار طبیعت با بهار دلهای تکتک شما عزیزان همگام و همراه باشه! در بخش اول سفر سریالیمون به جهان آزاد کمی بیشتر با روشهای کاربردی جهت آموزش تحرک و جهتیابی به کودکان نابینا آشنا شدیم و در حال شناخت هرچه بیشتر نقش عصا در شروع تحرک نابیناها اعم از خوردسال و بزرگسال بودیم که زمانمون تموم شد و مجبور شدیم باقی گشت و گذارمونرو بذاریم واسه دفعه بعد، یعنی امروز و الان. خب، حالا که ادامه رشته گذشته اومده دستمون، بیایید به ادامه سفرمون و دیدنها، شنیدنها، و اکتشافات بیشتر بپردازیم! مشخصات نشریه:
یک سلام سبز به شما همراهان محله نابینایان. امید که همواره ناظر تحقق سبزترین رویاهاتون باشید! سفرهای محله نابینایان به جهان آزاد همچنان برقراره و ما همچنان در گردش به گوشه و کنار جهان آزاد همراه شماییم. حرکت یکی از اصلیترین اجزای زندگی زندههاست و به هیچ عنوان نمیشه انسانرو بدون حرکت زنده تصور کرد. در هر شرایطی و با هر معلولیتی حرکت به نوعی آمیخته با زندگی ماست. برای نابینایان آموزش تحرک و ارتباط با فضای اطراف از طریق این تحرک شاید کمی متفاوت به وجود بیاد. کودکان نابینا به طرقی متفاوت با همسالان بینای خودشون حرکت و شناخت فضای اطرافرو یاد میگیرن و تجربه میکنن. آموزش و
یک سلام بهاری با عطر و طعم چای بهار نارنج به تمامی یاران محله نابینایان. امید که عید امسال تا عید آینده برای تمامی شما امتداد پیدا کنه و از امروز، هر روز از سالی که درش هستیم براتون عید باشه! در پایان نوروز و در شصت و هشتمین سفر محله نابینایان به جهان آزاد قراره به یک گردهمآیی بریم. جلسهای که افراد مختلف از نقاط مختلف دور هم جمع شدن تا اطلاعات، پیشرفتها و موارد موردتوجهشون به منظور بهتر کردن شرایط در زمان حال و برنامهریزی در جهت داشتن آیندهای هرچه روشنتر برای فرزندان نابیناشونرو با هم به اشتراک بذارن و تلاشهاشون برای دستیابی به اهداف بیشتررو با
یک سلام سبز و شکوفهباران از جنس عید به عزیزان محله نابینایان. امید که سال جدید برای تکتک شما پیک شادیها و پیامآور زیباترین شروعها بوده باشه! در نخستین سفر محله نابینایان در سال جدید و سفر شماره 67 محله به جهان آزاد، داستان آلیسا و مشکلاتشرو پی میگیریم و در آخرین بخش این راه با قهرمانان این قصه واقعی همراه میشیم تا ببینیم ماجرا عاقبت به کجا ختم میشه. پیش از این گفتیم که آلیسا برای دسترسی به موارد موردنیاز آموزشی و تحصیلی با مسائلی مواجه شد که متأسفانه مدرسه و اداره ناحیه بهدلایلی کمتر تونستن در رفع این موارد بهش کمک کنن. دردسرهای آلیسا برای پیش رفتن
سلامی به تراوت عطر نفسهای بهاری که در آستانه ورودیش ایستادیم به دوستان و آشنایان محله نابینایان. امید که هوای دل و وجودتون هوای سبز عطر و عید باشه! امروز عازم آخرین سفرمون به جهان آزاد در سال 1401 هستیم. سفر شصت و ششم محله نابینایان، ادامه گشت و گذار دفعه پیش و در امتداد داستان آلیسا و مشکلاتشه. این قهرمان ناشناسرو تا وسط ماجراها و مشکلات و نبردش با موانع سر راهش دنبال کردیم و دیدیم که آلیسا برای هماهنگ شدن با مدرسه و کلاسش و پیش رفتن با همکلاسیهای بینای خودش به مشکلات گوناگونی برخورد کرد و متأسفانه راههای حل و رفع این موارد هم چندان براش
با سلام خدمت دوستان عزیز. در ابتدا تشکر می کنم از دوستانی که در این جلسه حضور داشتن ،و در تکمیل کردن عرایض بنده با من مشارکت داشتن. مجدد من آدرس رو برای شما اینجا به همراه شماره تماس قرار میدم. تهران خیابان پاسداران نبش بوستان نهم کیلینیک لبافی نژاد. ت 021 225 84 733 شنبه صبح و دوشنبه بعد از ظهر برای گرفتن نوبت با خانم خوش نشین صحبت کنید. و فایل رو با حجم تقریبی 53mb و 57 دقیقه از این لینک دانلود کنید. با آرزوی درمان کامل همه بیماری های چشمی شما رو به خداوند می سپارم.
سلام هم محلی های خوب و دوست داشتنی خودم اگه این پست طولانیه، ارزش خوندنش رو داره و ارزش اینو داره که به دوستاتونم بگید بخونن یا خلاصه ی اونچه خوندید رو به اطلاع دوستاتون برسونید. به نظرم آدم اگه واقعا کاری کرده باشه، اگه فقط نخواد شعاری عمل کنه، باید جرأت داشته باشه شفاف گزارش کاری که کرده رو بده. مام همینطور. استثنا نیستیم. امیدوارم کارایی که تا این لحظه انجام شده، محسوس بوده باشه و بهتر شدن اینجا رو، سرعتش رو، ظرفیتش رو، احساس کرده باشید. متوجه شده باشید که تقریبا رپید پارس داره توی محله به فراموشی سپرده میشه. ظرفیت قفسه ها به سادگی پر
همان طور که پیشتر نیز اشاره کردیم؛ یکی از مشکلات نابینایان در آموزش، فرایند یاد دهی، یادگیری ریاضیات می باشد که البته تحقیقات بسیار و تلاش های فراوانی برای حل این مشکل انجام گرفته است؛ اما متأسفانه هنوز شاهد نابینایان و کم بینایانی هستیم که علی رغم علاقه به ریاضیات نمی توانند و یا بهتر است بگوییم می ترسند که به مطالعه در این زمینه بپردازند. در کشور ما نیز نابینایان و کم بینایان از این قائده مستثنی نیستند. با پیوند دادن یافته های مختلف در جهان در این زمینه شاید بتوان راهی یافت برای آموزش ریاضیات به نابینایان و کم بینایان. ما در انجمن علمی، فرهنگی موج نور
سلام بچهها! چطورید خوبید؟ یادتونه که من پارسال از شرایط کاریم و همکارام و خودم شاکی بودم. الان سعی کردم با وجود این که شرایط همونه که هست، خودمو تغییر بدم و سعی کنم تو این شرایط نامناسب مفید باشم و بود و نبودم تو اون مدرسه با هم فرق داشته باشه. من عاشق تدریسم. همیشه بزرگترین آرزوم این بود که معلم بشم. برای این آرزوم دلایل زیادی هست. اگرچه معمولا برای آرزوهامون دلیل خاصی نداریم. یکی از دلایلش اینه که وقتی تو موقعیت معلم قرار میگیریم، خودمون رو تست میکنیم و تواناییهای خودمون رو بهتر میشناسیم و خوبیها و بدیها، نقاط ضعف و قوت خودمون رو محک میزنیم.