جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

دخترِ خوش صدا

بسم الله الرحمن الرحیم دختر خوش صدا نوشته: مهدی بهرامی راد روی نیمکت, در حالیکه یک عینک آفتابی به چشم دارد و کنارش کیف دستی اش است, نشسته و به سمت هر رهگذری که به او نزدیک می شود لحظاتی می نگرد. جوان: خدایا! اگر نیاید چه می شود؟ اگر نیاید هیچ حسی دیگر به خودم نخواهم داشت. کیف دستی اش را برمی دارد. از داخل آن عصای سفیدش را بیرون می آورد و باز می کند. می خواهد برخیزد و برود که منصرف می شود. به یاد ترم 1 و اولین روز دانشگاه می افتد. روزی که با تق تق عصایش در راهروی دانشگاه, دنبال کلاس می‌گشت. هیچکس