خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

رفت برای همیشه

سکوت می کنم. وقتی هم که گفتند برای همیشه رفت مدتی سکوت کردم. قلبم مثل قلب او می تپید. از خودم پرسیدم: یعنی واقعا باید مثل همه شیون کنم یا بی صدا اشک بریزم؟ درست دو هفته پیش در همین روز و همین ساعت بود که فهمیدم حالا است که نابینا شده ام. حالا است که چشم هایم را از دست داده ام و کم کم دیدم که تمام زندگی پرت گاهیست که هر زمان نزدیک است از آن سقوت کنم. دقیقاً دو هفته است که دیگر صدای دل نشین عصایش را از توی حیاط و ایوان نمی شنوم. دو هفته است که نه کسی برای نماز صبح از