به نام آن که جان را فکرت آموخت, چراغ دل به نور جان برافروخت. نخست سخن آن که قبل از این که مدیریت محترم محله نابینایان قلم بر نوشته این حقیر سراپا تقصیر یا بدون تقصیر فرساید و تمام مسئولیت این نوشته را متوجه نگارنده آن کند, خود اعلام میدارم که بنده از حق طبیعی خود برای نقد یک موضوع استفاده کرده و محله نابینایان صرفا بستر این نقد است. قطعا نیک اندیشان و خیرخواهان ما در شرکت پکتوس, خوانندگان این مطلب که خود به دو دسته مدافعان و مهاجمان تقسیم میشوند و چه بسا عوامل مسابقه میدون و ایادی آنان متوجه این مسأله هستند و به فضل الهی
Tag: سایت گوش کن
سلاااااااام سلاااام خدمت همه ی هممحلهایهای نازنین. الهی که هرجا که هستین و دارین این پست رو میخونین حال دلتون عالی باشه و بهترینها نسیبتون بشه. ای وای! انقدر حول شدم که اصلا فراموش کردم خودم رو خدمت شما هممحلهایهای گل معرفی کنم. ستاره حسینخانی هستم از استان البرز ۲۲ ساله نابینا دانشجوی رشته ی روانشناسی به گویندگی و نویسندگی خیلی علاقه دارم و یک دوره هم در کلاسهای فنبیان و گویندگی شرکت کردم و دوست دارم که بتونم در این زمینه موفق بشم و شغلی داشته باشم. البته که اولویت اولم استقلال هرچه بیشترم هست که حتما از شما دوستان و هممحلهایهای عزیز، در این زمینه، کمک میگیرم

قند پارسی
گلگشتی در باغ پر برگ و بار ادبیات فارسی.
به نام خدای بزرگ و مهربان. سلام به همه دوستای خوبم در سایت گوش کن. مدتی بود که فعالیتی نداشتم و دلم براتون تنگ شده بود. به خاطر همین اومدم کمی باهاتون صحبت کنم و از خودم و روزهای اول آشناییم با گوش کن بگم براتون. اولین روزی که من وارد نابینایان شدم، تاریخش دقیق یادم نیست. ولی فکر کنم روز تولدم بود. 15/4/1394. که با سایت گوش کن آشنا شدم. با کمک آقای شهروز حسینی عزیز و دوست داشتنی تونستم تو این سایت عالی ثبت نام کنم. با کمک آقای پژوهنده عزیز تونستم تو محله با گوشی نوکیا n73 کامنت بذارم. بعد کم کم با همون گوشی یاد
سلاااام و درود خدمت همه ی شما اهالی با حال این محله ی با حال. امیدوارم حالتون خوب خوب باشه و اوضاع بر وفق مراد. عرض شود من مدت زیادی بود که تو این سایت می گشتم و خیلی از پست ها رو می خوندم و خیلی چیزا هم دانلود می کردم ولی به قول خودتون چراغ خاموش بودم. اما یه دفعه به خودم گفتم: مگه اینجا محله ی نابینایان نیست؟ من هم که نابینا هستم. پس چرا من عضو اینجا نباشم ها چرا من عضو اینجا نباشم. خلاصه این شد که دل رو زدم به دریا و … امیدوارم که بتونم دوست خوبی برای شما باشم و مهم
سلام بچه ها. خوبین؟ امیدوارم حالتون خوب باشه و اوضاع بر وفق مراد. راستش امروز به این فکر میکردم که چقدر زندگی ما جالبه. امروز و اینجا یکی متولد میشه و همین لحظه یکی دیگه توی یه جای دیگه از این کره ی خاکی، چشماش رو واسه همیشه روی زندگی میبنده. یکی چشماش پر از اشکه و یکی از ته دل میخنده. البته که همین تضادهاست که زندگی رو واست شیرین و خواستنی میکنه. همین که نمیدونی زندگی 1 ساعت بعد چی واست داره، همین بهت روحیه و امید واسه ادامه دادن میده. از دیروز که پست تسلیت توی محله ی همیشه خواستنیم زده شد، خوب حالم زیاد خوب