قصه کوکو، 36. تا مدتها بعد از اون شب منجمد قصه اتفاقی که واسه خفاش افتاد نقل شبهای شلوغ خونه زمان بود. همه بدون استثنا حسابی از این ماجرا خوشحال بودن و محدودیتی هم در ابراز خوشحالیشون قائل نمیشدن. -دلم خنک شد. بدجوری دلم میخواست حق اون پشمالوی پرنده رو بذارم کف دستش ولی از دست من خارج بود. -آره راست میگه حالم جا اومد. -حق با شماست منم این اتفاق رو دوست داشتم. -تنها تو نیستی ما همه دوست داشتیم. -البته این بلایی که سرش اومد دور از انتظار نبود. باید حدسش رو میزد که با این مدلش عاقبت یک کسی یک جایی به یک دلیلی به
Tag: شماره 43
دوستان دانایی و آشنایان محله سلام. سلامت دل ها و آرامش وجودتون رو همیشه از خدای هستیبخش خواهانیم. تعریف شما از سواد چیه دوست من! آیا از نظر شما، کسی که اطلاعاتش در یک رشته خاص خیلی بالاست رو میشه با سواد به حساب آورد، یا کسی که بتونه بخونه و بنویسه؟ آیا این نظر و نگرش که خوندن و نوشتن به خط بریل، با وجود امکانات متعدد از قبیل فایلهای صوتی و انواع صفحه خوانها و نرم افزارهای مختلف برای کسب اطلاعات مورد نیاز یک نابینا دیگه چندان هم ضروری نیست میتونه درست باشه؟ آیا این درسته که بنا بر نگرش بعضی گروهها، شاید زمانش رسیده که خواندن