دسته‌ها
شعر صوتی

1شعر از فروغ و باز خونی من

سلام دوستان خوبم. این اولین پست من هستش, شعری از فروغ به نام نگاه کن که من خیلی دوسش دارم و متنی بهش اضاف کردم و روز جهانی معلولین اجرا کردم. ببخشید اولش کمی سرو صداست که بلد نبودم درستش کنم, راستش چون خوابم نبرد یهویی تصمیم گرفتم پست بذارم, شما به بزرگی خودتون ببخشید ,نگاه کن که غم درون دیده ام چگونه قطره قطره آب می شود چگونه سایه سیاه سرکشم اسیر دست آفتاب می شود نگاه کن تمام هستیم خراب می شود شراره ای مرا به کام می کشد مرا به اوج می برد مرا به دام میکشد نگاه کن تمام آسمان من پر از شهاب می
دسته‌ها
اجتماعی اخبار خاطره داستان و حکایت صحبت های خودمونی کامپیوتر کودکان و نونهالان گزارش معرفی ابزار

یه از هر دری سخنی دیگه

  درود بچهها خدمت رسیدم با یه «از هر دری سخنی» دیگه. خب از کجا شروع کنم!! خب برمیگردم به حدود یک ماه پیش که رفتم به دانشکدۀ دندون پزشکی. رفتم و خودمو گذاشتم در اختیار اطبا از نوع جدید و دانشجو و از نوع قدیمی و استاد و دکتر درست حسابی خخخخخ. خلاصه معاینات متعدد و مکرر بعمل آمد عکسهای فراوان گرفته شد، و در نهایت به این نتیجه رسیدند که اول از همه دندانهای مبارکم باید جِرم‌گیری شوند و بعد از روی اجبار باید با یکی از دندانهایم بدرود گویم. چه غم‌انگیز! خلاصه کار بدست دوشیزه‌ای نورسیده و در‌آستانۀ دکتر شدن سپرده شد. در دو نوبت به