خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

دنیای ستاره فصل دهم

روزهای سوگ آرش به سرعت به دنبال هم می گذشتن. تا به خودم اومدم چهلمش هم از راه رسید. چنان افسرده و گوشه گیر شده بودم که عمه با وضعیت عسف بار خودش نگران حال من بود. بارها در جمع با گریه ازم خواست حلالش کنم که به من و پسر نازنینش بد کرده و …. ولی اون عذرخواهی ها و پشیمونی ها دیگه چه سودی داشت. نوش دارو بعد از مرگ سهراب بود واسه من. اون روزها همش آرش سالم و خوش خنده رو با آرش مریض و نزاری که اومده بود لندن تا شاید دکترهای اونجا بتونن سلامتی و شادابی قبلشو بهش برگردونن ولی حتی سرنوشت اجازه