سلام بر تمامی آشنایان قدیمی و جدید و در هر حال عزیز محله نابینایان. امید که پاییزتون سرشار از رنگ و لطافت باشه! امروز برای اعضای نابینای محله ما و برای تمام نابیناها روز خاصیه. روزی که عصای سفید به عنوان نماد پیروزی ما بر شب معرفی و شناخته شده و ما این روزرو برای شروع حرکتمون در جهت رسیدن به صبحی روشن غنیمت شمرده و میشماریم. روز عصای سفیدرو تبریک نمیگیم ولی آرزو داریم که این روز برای تمامی اونهایی که نقص بینایی سبب شده راههای متفاوت از بقیهرو برای دستیابی به کامیابیهاشون در پیش بگیرن روزی شاد و روشن باشه! باز هم نوبت یکی دیگه از سفرهای
Tag: معلولیت
سلامی گرم به همراهان و به خصوص به همسفران محله نابینایان به جهان آزاد. با سفری دیگه و داستانی دیگه از جنس حقیقت در جهت سنگینتر کردن کوله بار تجربه و دانشمون با شما هستیم. عباراتی از قبیل “توانمند سازی” به خصوص در مورد معلولین از اون مواردیه که زیاد گفته و شنیده میشن و خود ما بارها ازشون استفاده کرده و استفاده میکنیم. اما واقعا چقدر به مفهوم این عبارت فکر کردیم؟ آیا هیچ زمانی شده واقعا به این امر تمرکز کنیم که برای تحقق مفاهیم فراگیر این عبارت چه مسیر طولانی و در بسیاری مواقع سختی رو باید طی کنیم؟ اصلا تعریف توانمندی دقیقا چیه و این
یاران محله و همراهان سفر سلام. امید که در آستانه بهار، لحظه هایی سراسر عطر و نور رو سپری کنید. با آخرین سفر از سفرهای محله نابینایان به جهان آزاد در سال 1400 همراه شما هستیم. والدین عزیزی که دارای فرزند نابینا هستید! زمانی که برای اولین بار با حقیقت معلولیت فرزندتون مواجه شدید، اولین پرسشی که به ذهنتون رسید چی بود؟ احتمالا چیزی شبیه به اینکه برای ساختن امروز و فرداهای فرزندم باید چه کار کنم! در آخرین سفر امسالمون قراره با والدینی همراه بشیم که این تجربه رو پشت سر گذاشتن و در جهت رسیدن به روزهای درخشان زندگی، فرزند نابیناشون رو همراهی کردن. در این راه
دوستان دانایی و آشنایان محله سلام. سلامت دل ها و آرامش وجودتون رو همیشه از خدای هستیبخش خواهانیم. تعریف شما از سواد چیه دوست من! آیا از نظر شما، کسی که اطلاعاتش در یک رشته خاص خیلی بالاست رو میشه با سواد به حساب آورد، یا کسی که بتونه بخونه و بنویسه؟ آیا این نظر و نگرش که خوندن و نوشتن به خط بریل، با وجود امکانات متعدد از قبیل فایلهای صوتی و انواع صفحه خوانها و نرم افزارهای مختلف برای کسب اطلاعات مورد نیاز یک نابینا دیگه چندان هم ضروری نیست میتونه درست باشه؟ آیا این درسته که بنا بر نگرش بعضی گروهها، شاید زمانش رسیده که خواندن
همراهان محله و عاشقان سفر به جهان آزاد سلام! امید که تمام لحظههای ایام به کام شما باشن! اگر کسی به ما بگه که میشه بدون دیدن خوند، میشه بدون پاهای سالم بلندیها رو فتح کرد، و میشه بدون دست مدال افتخار رو گرفت، شاید بگیم اینها یک بسته شعار هستن. ولی اینطوری نیست. در سفر این بارمون به جهان آزاد به دیدن کسی میریم که به ما ثابت میکنه تمام موارد بالا کاملا واقعی هستن. کسی که پلههای ترقی رو روی صندلی چرخدار طی کرده، فاتح افتخارات بسیار شده، و حالا هم داره تلاش میکنه به ما یاد بده تا کتاب موفقیت رو بدون دیدن بخونیم. این بار
سلام و عرض ادب به محضر شما گرامیان و همراهان همیشگی نشریه جهان آزاد. امیدوارم که حسابی در اوج باشید و کنار هم به آگاهی بیشتری با مطالعه شماره های مختلف از این نشریه برسیم. همراه ما باشید در ایستگاه نوزدهم. مشخصات مقاله نام مقاله: NOPBC: Past, Present, and Future سازمان ملی والدین دارای فرزند نابینا: گذشته، حال و آینده نویسنده: Carol Castellano منبع: Future Reflection مترجم: پریسا جهانشاهی سازمان ملی والدین دارای فرزند نابینا: گذشته، حال و آینده برای اینکه بدانیم به کجا میرویم، لازم است بدانیم که از کجا آمدهایم. کارول کاستلانو، یکی از راهنمایان برجسته ما و رهبران حرفهای فدراسیون، ما را به
سلام بر هم سفران! باز هم یک سفر و هزار تجربه! میریم که با هم هفتمین شماره از ماجراهای نشریه جهان آزاد رو ورق بزنیم. این شما و این هم مقاله جذاب و خواندنی آبان ماه 99! نسخه صوتی هفتمین شماره نشریه جهان آزاد https://gooshkon.ir/dl/jahan%20azad%207%20(www.gooshkon.ir).mp3 مشخصات مقاله نام مقاله: Blind Youth in Physical Education: توجه به جوانان نابینا در درس تربیت بدنی نویسنده: Matthew Maurer, Lisa Farley, and Cara Burchett مترجم: داوود چوبینی منبع: Future Reflection یادداشت سردبیر دکتر متیو، استاد آموزش در دانشگاه باتلر می باشند. دکتر لیسا فِرلی دانشیار رشته ی تربیت بدنی هستند. ایشان نیز در دانشگاه باتلر فعالیت می کنند. کارا بِرچِت هم
سلام به هم سفرهامون در سفر به جهان آزاد. امیدواریم همواره در اوج پویایی باشید. در گام اول سفر به جهان آزاد گفتیم که قراره با هم مرزها رو بشکنیم و پای اشتراک تجربیات افرادی در گوشه های دیگه ی جهان بنشینیم تا ببینیم اون ها برای گذشتن از موانع حاصل از ندیدن های خودشون و فرزندانشون از چه راه هایی رفتن. رفتیم و خوندیم و آموختیم. و حالا کمربندها رو ببندید که نوبت گامی دیگه و حرکتی دیگه و تجربه ای دیگه هست. بریم و ببینیم این بار سفرمون به کجاست و در چه قصه ای قراره سِیر کنیم! به امید فتح قله های آگاهی, به پیش! نسخه
روزگاری سهراب نوشت: چشمها را باید شست جور دیگر باید دید. از آن پس همه خواندند و نوشتند، گفتند و شنیدند که سهراب گفته است “چشمها را باید شست جور دیگر باید دید”. اما چه کسی جور دیگر دید؟ از خانه میروم بیرون، وارد کوچه و خیابان میشوم، به اینجا میگویند: جامعه. جامعه که من را میبیند، گویی با یک موجود عجیب و متفاوت روبرو میشود، یادش میآید، دیدن من چقدر دردناک است. ولی من که نماد دردهای او نیستم. معلولیت، من را به محدودیتهایی میرساند، گاهی سرعت کاری را نسبت به دیگران کندتر میکند یا سختتر، اما غیر ممکن نه؛ و دیگران این کندی عمل من را به
دوستان گرامی با سلام و آرزوی بهروزی پیش از تقدیم گزارش نشست تخصصی بررسی گزارش ادواری ایران به دبیرخانه کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت، بر خود لازم می دانم که از تمامی بزرگوارانی که در این نشست حضور یافتند به ویژه عمو حسین نازنین از اصفهان صمیمانه سپاس گزاری کنم. آقای معینی این وعده را دادند تا در آینده نزدیک نشست هایی را برای مدیران تشکل های نابینایان و کم بینایان کشور در ارتباط با تبیین کنوانسیون حقوق معلولین و گزارش ادواری ایران برگزار کنند. گزارش نشست بررسی گزارش ادواری ایران به دبیرخانه کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت چهار شنبه سوم خرداد ماه 1396 از ساعت 16 تا 18
انجمن ایرانی مطالعات سازمان ملل متحد با همکاری موسسه مطالعات حقوق عمومی دانشگاه تهران برگزار می نماید: نشست تخصصی بررسی گزارش ادواری ایران به دبیرخانه کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت سخنرانان: دکتر نسرین مصفا (استاد دانشگاه تهران) آقای سهیل معینی (نماینده سازمانهای مردم نهاد در نشست ارائه گزارش ایران به دبیرخانه کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت) آقای ناصر سرگران (دانشجوی دکتری حقوق بین الملل دانشگاه تهران) زمان: چهارشنبه سوم خرداد ماه ١٣٩۶ از ساعت ١۶ تا ١٨ مکان: خیابان جمهوری اسلامی،خیابان اردیبهشت، نبش خیابان کمالزاده، شماره ۴٣ انجمن مقدم استادان، پژوهشگران، دانشجویان و تمامی علاقمندان را گرامی می دارد.
درود دوستان این مطلب طنز رو دیدم، جالب بود، ترجمش کردم اینجا گذاشتم. امید که مثل من ازش لذت ببرید. چند نفر برای عوض کردن لامپ لازمه، اگه یکیشون معلول باشه؟ ده نفر: یه نفر که به فرد معلول بگه که چقدر شجاع و الهامبخشه که سعی میکنه لامپ رو عوض کنه. یه نفر که به معلول بگه چرا اون که می تونه هر دو هفته یه بار لامپ عوض کنه، نمیتونه شیش روز در هفته، هشت ساعت در روز کار کنه. یه نفر که به فرد معلول بگه که با شرایطی که داره واقعا نباید سعی کنه و لامپ رو عوض کنه. یه نفر که برای فرد معلول
درود بیکران بر شما علاقهمندان به تحقیق و پژوهش. دانلود مقالۀ 72 از اینجا و باهم میخوانیم و بهرهمند میشویم از یه خط پایینتر. مطالعه تجارب زیسته افراد نابینا در زمینه شیوه برخورد یا مواجهه اجتماعی با آن ها (مورد مطالعه: شهر تهران) علیرضا محسنی تبریزی[1]، محمد توکل[2]، زهرا علی اکبری[3] چکیده پژوهش حاضر در پی فهم ابعاد شیوه برخورد (مواجهه) اجتماعی با افراد نابینای شهر تهران است که به بررسی وتحلیل شیوه برخورد اجتماعی با کنشگران نابینا بر حسب ابعاد و مقوله های آنها میپردازد؛داغ ننگ پدیدهای است ساختگی و وابسته به زمان و مکان، فشار اجتماعی مضاعفی که جامعه بسته به فرهنگ مسلط، آن را
وقتی میگویی «معلول» گمانت بر آن است که کسی است روی یک تشک مواج، یا نشسته بر یک ویلچیر، یا با عصایی سفید در دست یا نهایت کسی است با ظاهری عادی که ساکت به دهان تو چشم دوخته تا از میان حرکت دو لبهایت چیزی درک کند. اگر آنچه را که تو معلول میپنداری در نظر بگیریم و تنها با یک تصور ساده نقص ظاهری او را از ذهنمان پاک کنیم، میبینیم که به سادگی او از روی ویلچیر بلند میشود، بدون نیاز به عصای سفید راه میرود و همانند دیگر افراد جامعه با تو سخن میگوید، آنوقت تو دیگر نمیتوانی میان او با دیگر افراد جامعه تفاوتی
درود یاران، امروز ضمن تقدیم مقالۀ هجدهم یه خبر خوب برای کسانی که آنها را دانلود میکنند، دارم و اون اینکه متن دانلود شده، همین متنی است که اینجا ملاحظه میکنید، یعنی متن دانلودی هم ویرایش شده است و با اشکالات ویرایش کمتری در متن برمیخورید. خب اینم مقالۀ هجدهم با حجم0.9م از اینجا پیروز باشید تحلیل جمعیتی اجتماعی و اقتصادی افراد معلول نابینا در ایران علی پژهان[1] مرضیه حاجیان[2] معلولان بخش انکار ناپذیری از جامعه محسوب می شوند که نباید هیچ گونه تبعیض و استثنایی نسبت به آنان وجود داشته باشد و بایستی برای زندگی همچون سایر افراد جامعه دارای حقوقی مشابه باشند.
ما که هر وقت همیشه هر چی گفتیم و نوشتیم گذاشتند پای بدبینیمون. هی گفتند زندگی با چشم های بسته خوبه. هی گفتند خدا رو شکر کنید که شما خیلی از چیز ها رو نمی بینید. هی گفتند شاید مصلحت خداوند بوده. حتی اکثر همنوع های من هم که خودشون نابینا هستند بهم میگند نباید سخت گرفت و اتفاقا هرچی نگاه می کنم می بینم انگار اون نابینا هایی که مث من نیستند و خوابند بیشتر برد کردند. اون ها چون زندگی رو سخت نگرفتند، هم ازدواج کردند، هم ی شغلی دارند، هم زندگی دارند و هم روزگار رو هر طوری شده میگذرونند. من چه کار کنم که نمیتونم