ورود به محله
تغییر اندازه ی متن
جستجوی قدرتمند محله
-
نوشتههای تازه
- مروری بر پستهای محله نابینایان در اردیبهشتماه 1401!
- پنجمین شماره ماهنامه نسل مانا، در اردیبهشتماه ۱۴۰۱ منتشر شد
- سریال جیران، به صورت توضیح دار، اختصاصی محله نابینایان: قسمت هفتم اضافه شد.
- صدای ما را از رادیو گوش کن میشنوید! پنجشنبه ها، از ساعت 22، همراه ما باشید! در فصل سوم از بازی صوتی مافیا!
- سریال بازی مرکب، Squid Game, به صورت توضیح دار، اختصاصی محله نابینایان: قسمت سوم اضافه شد!
بایگانی برچسب: s
سفرنامهی یک نابینای تنها به یزد قشم و شیراز در نوروز 97
مقدمه متأسفانه یا شاید هم خوشبختانه، در سفر دلچسبی که عید تجربه کردم، وسیلهای برای نوشتن در اختیار نداشتم، یا اگر هم داشتم، برای ثبت خاطراتم از آن استفاده نکردم. این سفرنامه، از چهارده فروردین، یعنی یکی دو روز پس … ادامهی خواندن
منتشرشده در آموزش, اجتماعی, خاطره, داستان و حکایت, صحبت های خودمونی, کودکان و نونهالان, گزارش
برچسبشده آلاچیق, اتوبوس, اتوبوس دریایی, اذان, اسپری, استقلال نابینا, اسکله, افغان, اقامت در شیراز, امکانات, انکاس, ایرانگردی, بافق, بچگانه, بچه, بچه ها, برنامهریزی, بلیط دریایی, بیابان, بیابان خشک, بیکاری, پارک آزادی, پایانه, پخته, پسربچگانه, پسربچگی, پشمک, تابسواری, ترمینال, تمیزکاری منزل, جک وسترن, خادمی نابینا, خام, دبی, دخترانگی, دختربچه, دقیقه نودی, دکه اسماعیل در شیبدراز, دوش, رزرو بلیط, رستوران دریا, روستا, ریگ, ساحل, ساک سفری, ساک مناسب, سفر, سفر مجتبی خادمی, سفر نابینا, سکته, سوئیت, سیبزمینی آتیشی, شیبدراز, شیراز, صاحبخانه, صادقآباد, ضد حشره, طبیعتگردی, عید نوروز, فتاحی, فرید, فویل, قایق, قشم, قلیان, کشف و شهود, کمپ, کمپ کویرنوردی, کمپ کویرنوردی کاراکال, کودکانگی, کودکی, کوسه, کولر گازی, کویر کاراکال, کویر یزد, لندیگراو, ماجد, مار جعفری, ماسه, ماسه خنک, ماسه داغ, ماهی, مجتبی خادمی, مجتبی خادمی نابینا, محمد فهد, مدرسه شیبدراز, مسافرت, مسافرت نابینا, مسجد, مهمانپذیر پارسیان, موزیک, نابینای تنها, نابینای مستقل, نان, نانو پشمک, نوچ, هشتپا, هوای شرجی قشم, هوای گرم کویری, یزد
26 دیدگاه
نمونه: از صبح تا شب توی یه روز من نابینا چه اتفاق هایی واسم می افته؟ زندگیم چطوری میگذره؟
سلام خب خیلی وقتی میشه من پست کامپیوتری و اندرویدی و کلا فنآوری کمتر می زنم. یه جورایی نزدیک به اینکه اصلا نمی زنم. آخریش همون مترجمه بود که زدم و میتونستید در لحظه معنی هر کلمه ای رو بدونید. … ادامهی خواندن
منتشرشده در اجتماعی, خاطره, صحبت های خودمونی, طنز, گزارش
برچسبشده از صبح تا شبم چطوری میگذره, چالش های روزمره فرد نابینا, چطور چه کاری رو انجام میدم, زندگی خصوصی, صفحه ای از دفترچه خاطرات, گزارش روزانه, گزارش زندگی یه نابینا, نابینا, نابینای در تکاپو, نابینای شاغل, نابینای مستقل, نابینای وابسته, وقایع روزانه
45 دیدگاه
نابینایان بالای هجده سال، این نامه را نخوانید
سلام بچه ها، صحبتم با شما بچه های زیر هجده سال هستش. در واقع، این مطلبی هست که فقط زیر هجده ساله ها مجاز هستند بخونند و اصن بالای هجده سال، نباید این مطلبو بخونند چون واسهشون خوب نیست. از … ادامهی خواندن
منتشرشده در اجتماعی, خاطره, روانشناسی, صحبت های خودمونی, کودکان و نونهالان
برچسبشده آموزش به نابینایان, استقلال نابینا, برنامه آموزشی برای نابینایان, جهتیابی کودک نابینا, چرا نابینا از خانه بیرون نمی آید, چرا نابینایان افسرده اند, رفت و آمد نابینا, کودکان نابینا و جهتیابی, مشکلات نوجوانان نابینا, نابینای تنبل, نابینای زامبی, نابینای مستقل, نابینای وابسته, نوجوانان نابینا
42 دیدگاه
منم مایلم از اشخاص نیکوکار واسه سایت کمک بگیرم نه از نهاد ها. بچه ها نگران نباشید
سلام میدونم خوبین دیگه چیزی نمیگم مجبورم کردین دو باره ی پست بذارم ای بابا خوب الان بتون میگم نمیدونم برم سر اصل مطلب یا مطلب اصلی ولی هر چی هست اصلی هست منم مثل خودتونم عقاید خودتونو دارم دوست … ادامهی خواندن