18 سال گذشت. دقیقاً 18 سال. یادمه نیمه اول بازی ایران استرالیا رو وقتی تو سرویس مدرسه در راه بازگشت به خونه بودم، با یکی از دوستام امیر احمدی گوش میدادم. وقتی از سرویس پیاده شدم، نیمه اول تموم شده بود. تند تند کوچه ها رو میدویدم تا زودتر به خونه برسم. جلوی در خونه به قدری عجله داشتم بند کیفم گیر کرد به فرمون موتور و زمین خوردم. زانوهای شلوارمو که خاکیه خاکی شده بود تکوندم و رفتم خونه. مادرم گفت چرا انقدر خاکی شدی. خوردی زمین؟ گفتم آره انقدر تند تند دوییدم اینجوری شد. نیمه دوم هنوز شروع نشده؟ نه هنوز. برو دستاتو بشور بیا ناهارتو بخور.