سلامی گرم به تمامی همراهان، همگامان و دوستان محله نابینایان. امید که بهار یگانه فصل دلهاتون باشه. یک سال دیگه هم گذشت و یک بار دیگه زمان ارائه گزارش مالی دیگهای از فعالیتهای مجموعه محله نابینایان به شما عزیزانه. در سالی که گذشت هم مثل سالهای پیش محله نابینایان در حال انجام فعالیتهایی در جهت پیشبرد اهداف مشترک ما و شما بوده و همچنان هست که البته بخش مالی رو هم شامل بوده و بر طبق روال هر سال و هر نوبت قراره در این پست اطلاعاتمون از جزئیات پرونده مالی محله رو با شما به اشتراک بذاریم. صحبت رو کوتاه میکنیم و با امید پیشرفت روز
Tag: گویندگی
درود بر همگان. کیا فیلمها و سریالهای توضیح دار دوست دارن؟ کیا فعالیتهای مجموعه محله نابینایان در این زمینه رو دنبال میکنن؟ کیا میدونن ما تا به حال چند پروژه در زمینه توضیح دار کردن فیلمها و سریالهای ایرانی، خارجی و انیمیشن داشتیم؟ اصلا منظور من از این سؤالات چی میتونه باشه؟ خب یه سؤال دیگه! کیا اگه یه مسابقه توضیح دار کردن فیلم و سریال برگزار کنیم شرکت میکنن؟ اونایی که دارید داد میزنید مَن! مَن! مَََََََََن! کمتر شلوغ کنید تا بگم! خب ما میخوایم یه مسابقه با محوریت همین موضوع به مناسبت پایان قرن چهارده، ورود به قرن پانزده و ویژه هات گوش کن 1401 برگزار کنیم.

سلام به همه ی شما عزیزانی که رفیق راهید و مشتاق پیش رفتن و دیدن و شنیدن و دانستن. شماها رو نمی دونم ولی من خودم همیشه تصور می کنم برای کسی که می نویسه, قلم بخشی از وجود انسانه, و اونچه از سر قلمش به شکل کلمات تراوش می کنه و ثبت میشه خونِ روح نویسنده هست. و باز هم من تصور می کنم که خون چیز بسیار ارزشمندیِ به خصوص جوهر روح انسان. پس زمانی که یک نویسنده میگه آثارش رو قد فرزندانش دوست داره می تونم احساس کنم چه جور حسی داره. و دوست من! به نظرت چه کلامی میشه گفت به کسی که با توجه

به نام یگانه آفریدگار توانا سلام. خدا را سپاس میگوییم که مجموعۀ محلۀ نابینایان را موفق کرد تا با فاصلهای اندک کتاب صوتی دیگری را تقدیم ساکنان خود و علاقهمندان به کتاب خواندن کند. این موفقیت با تلاش و لطف سرکار خانم مریم امینی به عنوان گوینده و دوست گرامی، احمد حیدری به عنوان تنظیمکنندۀ اثر میسر شد که از هر دوی ایشان سپاسگزاریم. معرفی اثر نام کتاب: قله ها و دره ها نویسنده: دکتر اسپنسر جانسون مترجم: فریبا جعفری نمینی ناشر: انتشارات نسل نواندیش نویسنده در این اثر در تلاش است تا مفهوم تغییر نگرش و تأثیر عمیق آن در تحول

شاید حدود دو ماه پیش بود که گفتیم: -تولد گوشکن نزدیکه، باید کم کم آماده بشیم. یکی از اون وسط گفت: -کو تا دو ماه دیگه! سعید گفت: -زمان زیادی نیست، چشم به هم بزنی رفته. میرهادی گفت: -از کجا شروع کنیم؟ علی گفت: -نمی دونم، بگید تا بریم. بهنام گفت: -امسال حسابی کار میبره. شهاب گفت: -کمک خواستید، من هستم. سعید گفت: -من هم همین طور. میلاد گفت: -روی تمام زمانهای آزادم حساب کن و هرچی ازم بر میاد بهم بگو، من هستم. فاطمه گفت: -مواد لازم واسه تهیه یک جشن تولد هاتگوشکنیه عالی! زمان به مقدار کافی، باقیش رو شماها بگید، فقط بجنبید که دیر نکنیم. علی